eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.3هزار دنبال‌کننده
87 عکس
14 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با حقیر/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ریشه عُجب: خود را حق مطلق دانستن حالا این عجب چیست؟ چرا گفته میشود بیماری اخلاقی، همین است؟ به نظرم نکته مهم در عجب اینه که شخص، خودش رو میپندارد که نتیجه اش میشود اینکه: هم خودش را از دیگران بالاتر میداند و هم حرف ها و نظریاتش را از حرف ها و نظریات دیگران. لذا خروجی آن میشود، و تندروی در رفتار، عملکرد و نظریات. یک روایت عجیبی از اقا امام صادق نقل شده که دقت و تامل در اون خیلی کمک کننده است👇👇👇👇
💠 ریشه عُجب: خود را حق مطلق دانستن 🔸 حضرت در این روایت میفرمایند: هر كس به ، «خوشبين» شود، نابود مى‌گردد. هر كس به و خود «خوشبين» گردد، نابود مى‌شود. یعنی کسی که فقط خود و نظریات خودش رو قبول داره، قطعا خواهد شد. 🔸 فرمود: به مداواى بيماران پرداختم و به اذن خدا مداوايشان كردم و پيسى و جزام را به اذن خدا معالجه كردم، به مداواى مرده پرداختم و به اذن خدا زنده‌اش ساختم، به مداواى نيز دست زدم؛ ولى در اصلاح او گشتم. 🔹 گفته شد: اى روح خدا! كيست‌؟ فرمود: ▫️کسی که فقط و را قبول داشته و به آن خوشبين است. ▫️کسی که را براى خود مى‌بيند و را براى خود مى‌داند یعنی خود را میپندارد. ▫️و براى هيچ كس عليه خود حقّى را نمى‌پذيرد. اين همان است كه براى مداوايش راهى نيست. (المُعجَبُ بِرَأيِهِ و نَفسِهِ‌، الَّذي يَرَى الفَضلَ كُلَّهُ لَهُ لا عَلَيهِ‌، و يوجِبُ الحَقَّ كُلَّهُ لِنَفسِهِ و لا يوجِبُ عَلَيها حَقّا) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 سه هدف محوری ابلیس برای سقوط انسان 🔺در این روایت #امام_صادق(ع) میفرمایند: ▫️#ابلیس به لشکریانش م
💠 اولین لازمه اجتماعی عُجب: استمرار جهالت و جهل مرکب 🔺به نظرم رو باید به عنوان یک بهش نگاه کرد، نه صرفا یک که معمولا همینجوری بهش نگاه میشه 🔺 از بیماری عجب، چیزی است که کمتر بهش توجه کردیم، چیزی است که کمتر به نتایج و ش پرداختیم و امروز لازم و ضروری است که بهش توجه کنیم. 🔺گفتیم کسی که گرفتار این بیماری شده، فکر میکنه خودش هست و بقیه اشتباه میکنن، احتمال نمیده خب ممکنه من اشتباه کنم و بقیه درست بگن 🔺لذا یکی از نتایج این نگاه اینه که این شخص عملا گرفتار میمونه. در واقع این شخص فکر میکنه میدونه اما در واقع دچار جهل شده و داره اشتباه میکنه 🔺وقتى كسى در عمل دچار شد و بدون سالم، از سر افراط تلاش میکنه و کارش رو میخواد پیش ببره و خودش رو يك سر و گردن از ديگران برتر مى‌بينه، 🔺این شخص هرگز به و كار خود نمى‌پردازد لذا در مى‌كوشه و بر آن پاى مى‌فشارد و همچنان در كمند آن بیماری خواهد ماند. 🔺به خاطر همین است که امام هادی(ع) میفرمایند: العُجبُ صارِفٌ عَن طَلَبِ العِلمِ‌، داعٍ إلَى التَّخَبُّطِ فِي الجَهلِ‌. یعنی کسی که دچار عجب و خوشبينی است، عملا خودش رو از طلب بازداشته و خودش رو و نادانی کرده. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠گرفتار در جهل مرکب، زیانکارترین مردم 🔺خداوند متعال در سوره کهف آیات 103و104 میفرماید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمٰالاً * اَلَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيٰاةِ الدُّنْيٰا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» بگو: آيا شما را از ، آگاه گردانيم‌؟ آنان كسانى‌اند كه تلاششان در دنيا به هدر رفته است درحالیکه خود مى‌پندارند كه كار خوب انجام مى‌دهند». 🔺جالب اینکه در تفسیرش ذیل این آیه شریفه به نقل (ع) روایتی آورده که حضرت درباره مصداق این آیه شریفه فرمود: «أهلُ الحَرُوراءِ مِنهُم.» یعنی حرورائيان و جریان جزو همین دسته افرادی هستند که اینچنین دچار شده اند. 🔺پس ، انسان را در جهل نگه مى‌دارد و چنین شخصی که گرفتار شده، هرگز خود را جاهل نمى‌داند و از اين حالت رها نخواهد شد چرا که خود و حرفش را «» میداند و لذا نیازی به و تامل در رفتار و کنش خود نمیبیند. 🔺اگر هم جایی دچار ای بشود که نکند مثلا خطا کرده باشم، چون خود را بهترین میداند، قطعا آن را به نحو احسن خواهد کرد و به هیچ وجه فکر نمیکند که شاید من هم دچار خطا شده باشم... 📌آیا ما گرفتار چنین رفتاری نشده ایم؟ نمیدانم شاید باید بیشتر در رفتارهای خود کنیم... 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
حالا این روایت رو از حضرت امیر ببینید و دقت کنید که نسبتش با بحث بالا چیست👇👇👇👇
💠 اوصاف جاهل از زبان امیرالمومنین(ع) 🔰 تحف العقول به نقل از حضرت میفرمایند: 🔺 و نادان، كسى است كه به خاطر ناآگاهى از دانش، خويش را مى‌داند و به خود، بسنده و اکتفا مى‌كند؛ 🔺از عالمان، دورى مى‌گزيند و از آنان مى‌كند؛ و هركس كه با وى مخالفت كند، او را مى‌داند و عالمی را كه به برخى امور آگاهی و شناخت دارد، مى‌شمارد، 🔺و هرگاه چيزهايى مطرح شود كه نمى‌داند، آن را مى‌شود و مى‌كند و به خاطر نادانى‌اش مى‌گويد: «اين را نمى‌شناسم» و «فكر نمى‌كنم كه چنين باشد» و «گمان نمى‌برم كه وجود داشته باشد» و «كجا چنين چيزى است‌؟». 🔺همه اينها به علّت و ناآگاهى از مقدار جهالتش است و به علّت مشتبه شدن كار، از آنچه معتقد است، جدا نمى‌شود و بهره نمى‌برد و حق را منكر مى‌گردد و در نادانى مى‌ماند و از دانشجويى سر بر مى‌تابد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 دومین لازمه اجتماعی عُجب: تکفیر و متهم ساختن دیگران 🔺یکی از مهمترین نتایج و بیماری ، با این تقریری که داشتیم، مسئله و دیگران به ، و... است. 🔺این دسته افراد چون خود و چگونگى رفتار خود را گرفته‌اند، سريع و بدون هيچ پايه و بنيادى درباره ديگران و مى‌كنند و چوب را بر سر هر کسی که مثل آنها نمى‌انديشد، فرود مى‌آورند. 🔺جریان ، گرفتار همین مسئله بودند. با اینکه خودشون را بر حضرت امير تحميل كرده بودند، اما بدون اینکه کمی در این مسئله دقت و کنند و فکر کنند که چرا چنین شد، چوب را بدست گرفته و حضرت را كه تبلور ايمان و تجسّم عينى بود را تكفير كردند، 🔺و عجیب اینکه به هر كه بر اين باور نبود، دادند و افرادی را به همین علت از دم تيغ گذراندند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 ماجرای تکفیر و قتل عبدالله بن خباب و زنش، فقط به جرم هم فکر نبودن 🔺 نقل میکنه: عده ای از در حال عبور بودند، به مردى برخوردند كه زنى را بر خرى سوار كرده، شتابان پيش مى‌بُرد. به كنارش رفتند و او را فرا خوانده و به ، هراسانش ساختند. 🔺به او گفتند: تو كيستى‌؟ گفت: من عبد اللّه هستم، فرزند خَبّاب، كه صحابى پيامبر خدا بود. سپس خَم شد تا جامه‌اش را كه هنگام هراساندن او از اندامش بر زمين افتاده بود، بردارد. 🔺به او گفتند: آيا تو را به هراس افكنديم‌؟ گفت: آرى. به او گفتند: تو را بيمى نيست! پس حدیثی از پدرت كه وى از پيامبر شنيده باشد روایت کن؛ اميد كه خداوند، ما را از آن سود دهد. 🔺گفت: پدرم از پيامبر خدا روايت كرد كه آشوبى در پيش است كه در آن، دل ها مى‌ميرد، همانگونه كه بدنش مى‌ميرد. در آن ، آدمى شبانگاه است و صبحگاهان، ؛ و روز را به كفر آغاز مى‌كند و به ايمان پايان مى‌دهد. 🔺به آن مرد گفتند: حال بگو درباره و چه نگاهی دارى‌؟ او آن دو را به نيكى ستود. گفتند: درباره چه مى‌گويى؛ در آغاز خلافتش و در پايانش‌؟ گفت: او هم در آغاز و هم در پايان خلافتش، بر بود. 🔺گفتند: چه مى‌گويى درباره ، پيش و پس از داورى‌؟ گفت: همانا او از شما و در دينش و است. (إنَّهُ أعلَمُ بِاللّهِ مِنكُم، و أشَدُّ تَوَقِّيا عَلى دينِهِ‌، و أنفَذُ بَصيرَةً‌) 🔺وقتی این سخنان را از او شنیدند به او گفتند: همانا تو از پيروى مى‌كنى و افراد را به نامشان و نه به كارهایشان، دنبال میکنی. به خدا سوگند، تو را مى‌كشيم، به گونه‌اى كه هيچ كس را نكشته‌ايم. (إنَّكَ تَتَّبِعُ الهَوى، وتُوالِي الرِّجالَ عَلى أسمائِها لا عَلى أفعالِها، وَاللّه لَنَقتُلَنَّكَ قِتلَةً ما قَتَلناها أحَدا) 🔺بعد آنها را گرفتند و زیر نخلی آوردند. خرمایی از درخت نخل افتاد و یکی از خوارج آن را خورد. دیگری به او گفت چرا بدون اجازه صاحبش و از راه غیر حلال خوردی؟ او هم آن دانه خرما را از دهانش به بیرون پرت کرد. 🔺بعد خوکی را در آنجا دیدند و یکی شان با شمشیر آن را کشت. یکی از خوارج به دوستش گفت: این کار تو، بود. آنگاه صاحب خوک آمد و بهای آن را به او پرداخت کردند. 🔺چون اين كار را از آنها ديد، گفت: اگر در آنچه از شما مى‌بينم، صادقيد، پس مرا از شما بيمى نيست. من و در اسلام، نياورده‌ام؛ و همانا مرا امان داديد و گفتيد كه بيمى بر من نيست. 🔺خوارج او را به پهلو خواباندند و سرش را بريدند؛ و خونش در آب، روان گشت. سپس به سوى ابن خباب آمدند. او گفت: همانا من تنها يك زن هستم. آيا خداى را پروا نمى‌كنيد؟ پس شكمش را دريدند. غیر از او چند زن دیگر را هم کشتند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
📌پ.ن: بله، این جریان به امور ناچیزی مثل خوردن یک دانه خرما بدون رضایت مالکش، دارد، ▫️به پرداخت پول حیوانی که اشتباهی کشته، حساسیت ویژه دارد، ▫️اما به راحتی چند انسان را میریزد و هیچ حساسیتی ندارد، فقط به این بهانه که او ما نیست، ▫️تا آنجا که هم فکر آنها باشی به به و چه چه میکنند اما امان از آنجا که به بخورید، دمار از روزگار شما در می آورند. ▫️این گروه، در اين راه همینگونه پيش رفتند و را كردند و هر آن‌كه را مرتكب مى‌شد، مى‌دانستند. ▫️به همین جهت در يكى از جنگ‌ها وقتى از فرمانده خود كه «» نام داشت، پرسيدند كه جنگ خواهد كرد يا نه و او جواب منفى داد و بعد تصميم به جنگ گرفت، ▫️سپاهيان گفتند كه او گفته و شده است. نيز از آن روى كه سپاهش او را به طعنه، « (جنبنده خدا)» مى‌خواندند، حكم به آنان كرد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 سومین لازمه اجتماعی عُجب: لجاجت و تعصب کورکورانه 🔺یکی دیگه از نتایج و بیماری ، مسئله و است. 🔺کسی که خود را میپندارد، فقط نظریات خود را صحیح میداند، احتمال خطا در خود نمیدهد، دیگران را تکفیر میکند، 🔺چنین شخصی، قطعا دچار که ریشه در تعصبات کورکورانه او دارد خواهد شد و حاضر نخواهد بود از حرف یا عمل خود کوتاه بیاید. این جریان، مسئله مهمی است که ریشه در عجب آنها دارد. 🔺 به نقل از حضرت امیر، این ویژگی را یکی از خصلت های میشمارد و خطاب به آنان فرمود: أيَّتُهَا العِصابَةُ الَّتي أخرَجَتها عَداوَةُ المِراءِ وَ اللَّجاجَةِ و صَدَّها عَنِ الحَقِّ الهَوى و طَمَحَ بِهَا النَّزَقُ و أصبَحَت فِي اللَّبسِ وَ الخَطبِ العَظيمِ‌. اى جماعتى كه دشمنىِ از روى ستيزه و ، شما را به شورش كشانده و از بازتان داشته و ، شما را به دنبال خود بُرده و در و كارى گِران افتاده‌ايد! 🔺این ویژگی باعث میشود، هیچگاه در باورهای خود دقت و تامل و نکنید، اینکه ممکن هم هست که من اشتباه کنم، هیچگاه! 🔺خوارج هم چون به هیچ وجه در خود نمیدادند، نیازی به بازنگری در نگاه خود نمیدیدند. 🔺لذا هرگز رهنمودهاى خيرخواهانه حضرت امیر را گوش ندادند و در برابر مباحثات مستدل و بيدارگر و ديگر فرستاده‌هاى حضرت به بازنگرى مواضع خود نپرداختند، 🔺و عجیب اینكه گاه از شنيدن سخن و استدلال ها نيز میکردند كه مبادا بشنوند و در آنها بگذارد! 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🔰 مثلا در میانه نبرد میگفت: ➕نيزه‌ها را به كار گيريد و شمشيرهايتان را از غلاف بیرون كشيد. من مى‌ترسم كه چون روز ، شما را از راه به در كرده و دهند. 🔺یا بعد از مناظره و گفتگوی حضرت با آنها، عده ای از آنها فرياد كشيدند كه: ➕«لا تُخاطِبوهُم، ولا تُكَلِّموهُم، وتَهَيَّؤوا لِلِقاءِ الرَّبِّ‌، الرَّواحَ الرَّواحَ إلَى الجَنَّة» با آنان نکنید و هم‌كلام نشويد و براى ديدار پروردگار، مهيّا گرديد؛ به سوى بهشت حركت كنيد؛ حركت كنيد! ▫️یعنی آنها، فرار از گفتگو بود، تا کلام امیر اثر نگذارد. 🔺چون استدلال استوار را شنيدند كه با تكيه بر قرآن، راه‌هاى را بر آنها بسته بود، فرياد زدند: ➕لا تَجعَلُوا احتِجاجَ قُرَيشٍ حُجَّةً عَلَيكُم؛ فَإِنَّ هذا مِنَ القَومِ الَّذينَ قالَ اللّهُ عز و جل فيهِم «بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ‌» دليل‌آورىِ قريش را، حجتى بر ضدّ خويش نسازيد! اين مرد از كسانى است كه خداى عزوجل درباره ايشان فرموده است: «بلكه آنان مردمى ستيزه جويند». 🔺و در گفتگويى ديگر چون پاسخ‌هاى محكم را شنيدند و از پاسخ وا ماندند، فرياد برآوردند كه: ➕أمسِك عَنّا غَربَ لِسانِكَ يَابنَ عَبّاسٍ‌! فَإِنَّهُ طَلِقٌ ذَلِقٌ غَوّاصٌ عَلى مَوضِعِ الحُجَّةِ‌. اى ابن عبّاس! خود را از ما وا گير، كه بسيار تيز است و به گاه استدلال، به نفوذ مى‌كند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🔰 البته جهاد تبیین حضرت و یارانش بی تاثیر هم نبود بلکه در عین اینکه عده ای نمیخواستند گفتگوی آنها اثر بگذارد اما اثر ویژه گذاشت 🔺و از لشکریان 12 هزار نفره خوارج، 8 هزار نفر خود را کنار کشیدند و تنها 4 چهار نفر همچنان باقی ماندند و در با حضرت امیر به نبرد پرداختند. 🔺این یعنی یگانه حضرت برای تقابل با این جریان، چیزی نیست جز، . 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍