eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.3هزار دنبال‌کننده
91 عکس
15 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با حقیر/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72 سایر فیش های مطالعاتی و پراکنده در این کانال گذاشته میشود: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
حالا این روایت رو از حضرت امیر ببینید و دقت کنید که نسبتش با بحث بالا چیست👇👇👇👇
💠 اوصاف جاهل از زبان امیرالمومنین(ع) 🔰 تحف العقول به نقل از حضرت میفرمایند: 🔺 و نادان، كسى است كه به خاطر ناآگاهى از دانش، خويش را مى‌داند و به خود، بسنده و اکتفا مى‌كند؛ 🔺از عالمان، دورى مى‌گزيند و از آنان مى‌كند؛ و هركس كه با وى مخالفت كند، او را مى‌داند و عالمی را كه به برخى امور آگاهی و شناخت دارد، مى‌شمارد، 🔺و هرگاه چيزهايى مطرح شود كه نمى‌داند، آن را مى‌شود و مى‌كند و به خاطر نادانى‌اش مى‌گويد: «اين را نمى‌شناسم» و «فكر نمى‌كنم كه چنين باشد» و «گمان نمى‌برم كه وجود داشته باشد» و «كجا چنين چيزى است‌؟». 🔺همه اينها به علّت و ناآگاهى از مقدار جهالتش است و به علّت مشتبه شدن كار، از آنچه معتقد است، جدا نمى‌شود و بهره نمى‌برد و حق را منكر مى‌گردد و در نادانى مى‌ماند و از دانشجويى سر بر مى‌تابد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 دومین لازمه اجتماعی عُجب: تکفیر و متهم ساختن دیگران 🔺یکی از مهمترین نتایج و بیماری ، با این تقریری که داشتیم، مسئله و دیگران به ، و... است. 🔺این دسته افراد چون خود و چگونگى رفتار خود را گرفته‌اند، سريع و بدون هيچ پايه و بنيادى درباره ديگران و مى‌كنند و چوب را بر سر هر کسی که مثل آنها نمى‌انديشد، فرود مى‌آورند. 🔺جریان ، گرفتار همین مسئله بودند. با اینکه خودشون را بر حضرت امير تحميل كرده بودند، اما بدون اینکه کمی در این مسئله دقت و کنند و فکر کنند که چرا چنین شد، چوب را بدست گرفته و حضرت را كه تبلور ايمان و تجسّم عينى بود را تكفير كردند، 🔺و عجیب اینکه به هر كه بر اين باور نبود، دادند و افرادی را به همین علت از دم تيغ گذراندند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 ماجرای تکفیر و قتل عبدالله بن خباب و زنش، فقط به جرم هم فکر نبودن 🔺 نقل میکنه: عده ای از در حال عبور بودند، به مردى برخوردند كه زنى را بر خرى سوار كرده، شتابان پيش مى‌بُرد. به كنارش رفتند و او را فرا خوانده و به ، هراسانش ساختند. 🔺به او گفتند: تو كيستى‌؟ گفت: من عبد اللّه هستم، فرزند خَبّاب، كه صحابى پيامبر خدا بود. سپس خَم شد تا جامه‌اش را كه هنگام هراساندن او از اندامش بر زمين افتاده بود، بردارد. 🔺به او گفتند: آيا تو را به هراس افكنديم‌؟ گفت: آرى. به او گفتند: تو را بيمى نيست! پس حدیثی از پدرت كه وى از پيامبر شنيده باشد روایت کن؛ اميد كه خداوند، ما را از آن سود دهد. 🔺گفت: پدرم از پيامبر خدا روايت كرد كه آشوبى در پيش است كه در آن، دل ها مى‌ميرد، همانگونه كه بدنش مى‌ميرد. در آن ، آدمى شبانگاه است و صبحگاهان، ؛ و روز را به كفر آغاز مى‌كند و به ايمان پايان مى‌دهد. 🔺به آن مرد گفتند: حال بگو درباره و چه نگاهی دارى‌؟ او آن دو را به نيكى ستود. گفتند: درباره چه مى‌گويى؛ در آغاز خلافتش و در پايانش‌؟ گفت: او هم در آغاز و هم در پايان خلافتش، بر بود. 🔺گفتند: چه مى‌گويى درباره ، پيش و پس از داورى‌؟ گفت: همانا او از شما و در دينش و است. (إنَّهُ أعلَمُ بِاللّهِ مِنكُم، و أشَدُّ تَوَقِّيا عَلى دينِهِ‌، و أنفَذُ بَصيرَةً‌) 🔺وقتی این سخنان را از او شنیدند به او گفتند: همانا تو از پيروى مى‌كنى و افراد را به نامشان و نه به كارهایشان، دنبال میکنی. به خدا سوگند، تو را مى‌كشيم، به گونه‌اى كه هيچ كس را نكشته‌ايم. (إنَّكَ تَتَّبِعُ الهَوى، وتُوالِي الرِّجالَ عَلى أسمائِها لا عَلى أفعالِها، وَاللّه لَنَقتُلَنَّكَ قِتلَةً ما قَتَلناها أحَدا) 🔺بعد آنها را گرفتند و زیر نخلی آوردند. خرمایی از درخت نخل افتاد و یکی از خوارج آن را خورد. دیگری به او گفت چرا بدون اجازه صاحبش و از راه غیر حلال خوردی؟ او هم آن دانه خرما را از دهانش به بیرون پرت کرد. 🔺بعد خوکی را در آنجا دیدند و یکی شان با شمشیر آن را کشت. یکی از خوارج به دوستش گفت: این کار تو، بود. آنگاه صاحب خوک آمد و بهای آن را به او پرداخت کردند. 🔺چون اين كار را از آنها ديد، گفت: اگر در آنچه از شما مى‌بينم، صادقيد، پس مرا از شما بيمى نيست. من و در اسلام، نياورده‌ام؛ و همانا مرا امان داديد و گفتيد كه بيمى بر من نيست. 🔺خوارج او را به پهلو خواباندند و سرش را بريدند؛ و خونش در آب، روان گشت. سپس به سوى ابن خباب آمدند. او گفت: همانا من تنها يك زن هستم. آيا خداى را پروا نمى‌كنيد؟ پس شكمش را دريدند. غیر از او چند زن دیگر را هم کشتند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
📌پ.ن: بله، این جریان به امور ناچیزی مثل خوردن یک دانه خرما بدون رضایت مالکش، دارد، ▫️به پرداخت پول حیوانی که اشتباهی کشته، حساسیت ویژه دارد، ▫️اما به راحتی چند انسان را میریزد و هیچ حساسیتی ندارد، فقط به این بهانه که او ما نیست، ▫️تا آنجا که هم فکر آنها باشی به به و چه چه میکنند اما امان از آنجا که به بخورید، دمار از روزگار شما در می آورند. ▫️این گروه، در اين راه همینگونه پيش رفتند و را كردند و هر آن‌كه را مرتكب مى‌شد، مى‌دانستند. ▫️به همین جهت در يكى از جنگ‌ها وقتى از فرمانده خود كه «» نام داشت، پرسيدند كه جنگ خواهد كرد يا نه و او جواب منفى داد و بعد تصميم به جنگ گرفت، ▫️سپاهيان گفتند كه او گفته و شده است. نيز از آن روى كه سپاهش او را به طعنه، « (جنبنده خدا)» مى‌خواندند، حكم به آنان كرد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 سومین لازمه اجتماعی عُجب: لجاجت و تعصب کورکورانه 🔺یکی دیگه از نتایج و بیماری ، مسئله و است. 🔺کسی که خود را میپندارد، فقط نظریات خود را صحیح میداند، احتمال خطا در خود نمیدهد، دیگران را تکفیر میکند، 🔺چنین شخصی، قطعا دچار که ریشه در تعصبات کورکورانه او دارد خواهد شد و حاضر نخواهد بود از حرف یا عمل خود کوتاه بیاید. این جریان، مسئله مهمی است که ریشه در عجب آنها دارد. 🔺 به نقل از حضرت امیر، این ویژگی را یکی از خصلت های میشمارد و خطاب به آنان فرمود: أيَّتُهَا العِصابَةُ الَّتي أخرَجَتها عَداوَةُ المِراءِ وَ اللَّجاجَةِ و صَدَّها عَنِ الحَقِّ الهَوى و طَمَحَ بِهَا النَّزَقُ و أصبَحَت فِي اللَّبسِ وَ الخَطبِ العَظيمِ‌. اى جماعتى كه دشمنىِ از روى ستيزه و ، شما را به شورش كشانده و از بازتان داشته و ، شما را به دنبال خود بُرده و در و كارى گِران افتاده‌ايد! 🔺این ویژگی باعث میشود، هیچگاه در باورهای خود دقت و تامل و نکنید، اینکه ممکن هم هست که من اشتباه کنم، هیچگاه! 🔺خوارج هم چون به هیچ وجه در خود نمیدادند، نیازی به بازنگری در نگاه خود نمیدیدند. 🔺لذا هرگز رهنمودهاى خيرخواهانه حضرت امیر را گوش ندادند و در برابر مباحثات مستدل و بيدارگر و ديگر فرستاده‌هاى حضرت به بازنگرى مواضع خود نپرداختند، 🔺و عجیب اینكه گاه از شنيدن سخن و استدلال ها نيز میکردند كه مبادا بشنوند و در آنها بگذارد! 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🔰 مثلا در میانه نبرد میگفت: ➕نيزه‌ها را به كار گيريد و شمشيرهايتان را از غلاف بیرون كشيد. من مى‌ترسم كه چون روز ، شما را از راه به در كرده و دهند. 🔺یا بعد از مناظره و گفتگوی حضرت با آنها، عده ای از آنها فرياد كشيدند كه: ➕«لا تُخاطِبوهُم، ولا تُكَلِّموهُم، وتَهَيَّؤوا لِلِقاءِ الرَّبِّ‌، الرَّواحَ الرَّواحَ إلَى الجَنَّة» با آنان نکنید و هم‌كلام نشويد و براى ديدار پروردگار، مهيّا گرديد؛ به سوى بهشت حركت كنيد؛ حركت كنيد! ▫️یعنی آنها، فرار از گفتگو بود، تا کلام امیر اثر نگذارد. 🔺چون استدلال استوار را شنيدند كه با تكيه بر قرآن، راه‌هاى را بر آنها بسته بود، فرياد زدند: ➕لا تَجعَلُوا احتِجاجَ قُرَيشٍ حُجَّةً عَلَيكُم؛ فَإِنَّ هذا مِنَ القَومِ الَّذينَ قالَ اللّهُ عز و جل فيهِم «بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ‌» دليل‌آورىِ قريش را، حجتى بر ضدّ خويش نسازيد! اين مرد از كسانى است كه خداى عزوجل درباره ايشان فرموده است: «بلكه آنان مردمى ستيزه جويند». 🔺و در گفتگويى ديگر چون پاسخ‌هاى محكم را شنيدند و از پاسخ وا ماندند، فرياد برآوردند كه: ➕أمسِك عَنّا غَربَ لِسانِكَ يَابنَ عَبّاسٍ‌! فَإِنَّهُ طَلِقٌ ذَلِقٌ غَوّاصٌ عَلى مَوضِعِ الحُجَّةِ‌. اى ابن عبّاس! خود را از ما وا گير، كه بسيار تيز است و به گاه استدلال، به نفوذ مى‌كند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🔰 البته جهاد تبیین حضرت و یارانش بی تاثیر هم نبود بلکه در عین اینکه عده ای نمیخواستند گفتگوی آنها اثر بگذارد اما اثر ویژه گذاشت 🔺و از لشکریان 12 هزار نفره خوارج، 8 هزار نفر خود را کنار کشیدند و تنها 4 چهار نفر همچنان باقی ماندند و در با حضرت امیر به نبرد پرداختند. 🔺این یعنی یگانه حضرت برای تقابل با این جریان، چیزی نیست جز، . 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 تبری و بیزاری جستن از یکدیگر در جامعه اسلامی، شیوه خوارج! 🔺(ع) مى‌فرمايند: عدّه‌اى نزد پدرم (ع) آمدند. پدرم به آنها فرمود: 🔺شما را چه شده است كه از يكديگر، مى‌جوييد؟ شما با این روش، دارید راه و را پیاده میکنید. (مَا لَكُمْ وَ لِلْبَرَاءَةِ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ؟إِنَّمَا أَخَذْتُمْ أَخْذَ اَلْخَوَارِجِ) 🔺 هم اینگونه بودند که آنقدر دین و عرصه را بر خود سخت و تنگ گرفتند که به هر که میرسیدند از او میجستند و اساسا نمیتوانستند با یکدیگر بکنند. 🔺در ادامه حضرت میفرمایند: امر و كار ما خیلی گسترده است، از فاصلۀ ميان آسمان و زمين. 🔺و بدانيد كه هر گاه نسبت به دوست و مومن دیگر، و کنی، آنگاه این کار شما جُستن از او خواهد بود. (وَ إِذَا أَبْغَضْتَ اَلرَّجُلَ فَقَدْ بَرِئْتَ مِنْهُ) 📌پ.ن: ▪️امروز نیز و در بین جامعه ما در طیف های مختلف، کم نیست و باید بدانیم که این شیوه، راه به جایی نخواهد برد، همانگونه که با این شیوه راه به جایی نبردند. ▪️اتفاقا در روایت دیگری از داریم که در این شیوه اوج میگیرد و شیعیان همدیگر را و خواهند کرد و آب دهن به یکدیگر می اندازند یعنی به این سخن حضرت عمل نمی‌کنند. (لاَ يَكُونُ اَلْأَمْرُ اَلَّذِي تَنْتَظِرُونَه حَتَّى يَبْرَأَ بَعْضُكُم مِن بَعْضٍ و يَتْفُلُ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ و يَشْهَدَ بَعْضُكُم عَلَى بَعْضٍ بِالْكُفْر و يَلْعَن بَعْضُكُمْ بَعْضاً) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 چگونگی تعامل با فرد گنهکار و خطاکار در جامعه اسلامی 🔺 به نقل از (ع) در سفارش به میفرمایند: 🔺اى پسر جُندَب! دربارۀ كه در ميان مخاطبان شما هستند، جز به سخن نگوييد. (لا تَقُل فِي المُذنِبينَ مِن أهلِ دَعوَتِكُم إلاّ خَيرا) 🔺و از خدا براى آنان، تقاضاى كنيد و درخواست نماييد 🔺 چون هر كه به سوى ما بیاید و و ما را بپذيرد، و ولايت ما را نپذيرد و دوستدار دشمن ما نباشد 🔺و آنچه را که ، بگوید و آنچه را که نمیداند يا فهمیدنش برای او مشکل است و در آن اشكال و ابهامى دارد، درباره آن کند و چیزی درباره آن نگوید 🔺آنگاه چنین شخصی خواهد بود. 📌پ.ن: اگر بخواهیم رفتار گنهکاران و خطاکاران را کنیم، راهی جز برای رفع خطای آنها نداریم که حضرت موارد آن را میشمارند. دایره ای که حضرت برای این مسئله ترسیم میکنند، و ملاکش، است، اگر در دل او جا گرفته بود، حق نداریم او را از خود کنیم و نباید گناه و خطای او را به او تعمیم بدهیم. عمل خطای او را تذکر بدهیم اما شخصیتش را نکوبیم بلکه جز نیکی از او نگوییم. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍