eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
173 ویدیو
37 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman سایت ipasookh.ir تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔«مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَةٍ إِلا بِإذنِ الله - هیچ مصیبتی جز به اذن خدا نرسد» (تغابن، ۱۱) 🔘 و اینگونه است که یک مومن و معتقد، منشاء شر، فساد و تباهی را مےپرستد و زمانی که این منشاء فساد، کودکان و بی گناهان را به بلایای طبیعی مےکشد، امید بخشایش گناهکاران از او را دارد. شاید هم یک مومن مےاندیشد و مےداند، الله، یاور و نابود کننده صالحین است ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « هيچ مصيبتى رخ نمى ‏دهد مگر به اذن خدا، و هر كس به خدا ايمان آورد خداوند قلبش را هدايت مى‏ كند، و خدا به همه چيز دانا است » ( تغابن 11) 👌بدون شك همه حوادث اين عالم به اذن خدا است، چرا كه به مقتضاى توحيد افعالى در تمام هستى چيزى بدون اراده حق تحقق نمى ‏يابد، ولى از آنجا كه مصائب هميشه به صورت يك علامت استفهام در اذهان جاى داشته بالخصوص روى آن تكيه شده است. ❔در اينجا سؤال مطرح است و آن اينكه بسيارى از اين مصائب به وسيله ظلم ظالمان و اراده جباران رخ مى‏ دهد، و يا اينكه خود انسان بر اثر كوتاهى و ندانم كارى، و يا ارتكاب خلاف، گرفتار آن مى‏ شود، آيا اينها همه به اذن خدا است؟ 👌در پاسخ اين سؤال بايد گفت از مجموع آياتى كه در باره مصائب در قرآن مجيد آمده است برمى ‏آيد كه بر دوگونه است ؛ 1⃣ مصائبى كه با طبيعت زندگى انسان سرشته شده، و اراده بشر تاثيرى در آن ندارد، مانند مرگ و مير و قسمتى از حوادث دردناك طبيعى. 2⃣دوم مصائبى كه انسان به در آن نقشى داشته است. ❕قرآن در باره دسته اول مى‏ گويد همه به اذن خدا روى مى‏ دهد، و در باره قسم دوم مى ‏گويد به خاطر اعمال خودتان دامانتان را مى ‏گيرد ، لذا می فرماید ؛ « هر مصيبتى به شما رسد به خاطر اعمالى است كه انجام داده اید » ( شوری 30) 👌و می فرماید ؛ « آيا هنگامى كه مصيبتى به شما (در ميدان جنگ احد) رسيد در حالى كه دو برابر آن را (بر دشمن در ميدان جنگ بدر) وارد ساخته بوديد گفتيد اين مصيبت از كجا است؟ بگو از ناحيه خود شما است (كه در ميدان جنگ احد با دستور پيامبر مخالفت كرديد) خداوند بر هر چيزى قادر است (و چنانچه روش خود را اصلاح كنيد در آينده به شما پيروزى مى ‏دهد). ( آل عمران 165 ) 👌بنا براين كسى نمى ‏تواند به اين بهانه كه تمام مصائب از سوى خدا است در مقابل ظالمان سكوت كرده، به مبارزه برنخيزد، و نيز نمى‏ تواند به اين بهانه دست از مبارزه با بيماريها و و مبارزه با فقر و جهل بردارد. 📚تفسیر نمونه ج 24 ص 197 🔸بر این اساس ، در پاسخی در گذشته ، دادیم که اگر مثلا سیل و سیلابی می آید و خسارات فراوانی از خود به جای می گذارد ، اکثرا این خسارات ناشی می شود از کوتاهی های خود بشر در جهت مقابله با آن و از سوی دیگر ، کوتاهی های بشر و فسق و فجورهای آنان در مواردی موجب آن می شود که خداوند آنان را مشمول مصائب و کند ، تا کسانی که شایستگی دارند ، از مسیر ناصحیح بازگردند . ❕و در موارد دیگری خداوند صالحان را نیز گرفتار مصائب می کند تا آبدیده شوند ، و با صبر بر آن مصائب به درجات برسند تفصیل مطلب را در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1039 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❔این اشکال باقی می ماند که در بلاها و حوادث طبیعی مانند سیل ، شاهدیم که کودکان و که هیچ گونه گناهی نکرده اند ، از بین می روند . این کودکان چه کوتاهی کردند که خداوند آنان را از بین می برد ❗️ 👌پاسخ با توجه به آنچه در گذشته ایم روشن است ، اگر انسان ها در جهت مقابله با حوادث طبیعی چون سیل ، نهایت دقت و کوشش را مصرف می داشتند ، بود که شاهد از بین رفتن نبودند ، بنابراین علت اصلی از بین رفتن خود انسان ها می باشند . ❕از سوی دیگر گفتنی است که یکی از شاخه های توحید خداوند ، توحید در است .خداوند مالک حقیقی همه موجودات است زیرا وقتی خالق همه اشیاء او است طبعا مالک همه اشیاء نیز ذات مقدس او است. 🔶خداوند در آیات متعددی به این حقیقت اشاره کرده است و می فرماید: « هر چه در آسمانها و زمین است از » 🔷بقره116-255-284- ال عمران 109- 129- نسائ126- ❔حال چه مانعی دارد همان خداوندی که مالک موجودات است و حیات را به موجودات و حیوانات داده است حیات را هر زمان خودش صلاح بداند از آنان بگیرد ، زیرا آنان الهی هستند و هر زمان خداوند بخواهد از طرق مختلف جان آنها و بسیاری دیگر از موجودات را می گیرد و هیچ اشکالی نیز بر خداوند وارد نمی شود زیرا خداوند در خود تصرف می کند. 👌البته این تصرف خداوند بر اساس حکمت هایی است که گاهی برای ما روشن است و گاهی روشن نیست . مثلا یکی از جنبه های آن می تواند مجازات پدر و مادر به خاطر باشد به این صورت که گناهان آنان موجب می شود خداوند ( فرزندشان ) از دستشان برود ، و یا جنبه دیگر پدر و مادر و درجه آنان به واسطه صبر و بردباری بر مرگ فرزند ، باشد و نیز شاید مرگ برای کودک از ادامه حیاتش بهتر بوده باشد ، خداوند که خیر بندگان را بهتر از خودشان می دهد ، مطابق با تشخیص خود با آنان رفتار می کند و چون بندگان مملوک خداوند هستند ، کسی نمی تواند انتقادی نسبت به عملکرد الهی داشته باشد . @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔«وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ ۖ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ» و از آسمان، آبى به اندازه [معيّن‌] فرود آورديم، و آن را در زمين جاى داديم، و ما براى از بين بردن آن مسلّماً تواناييم. سوره المؤمنون / آیه ۱۸  «وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا ۚ كَذَٰلِكَ تُخْرَجُونَ» و آن كس كه آبى به اندازه از آسمان فرود آورد، پس به وسيله آن، سرزمينى مرده را زنده گردانيديم؛ همين گونه [از گورها] بيرون آورده مى‌شويد. سوره الزخرف / آیه ۱۱  ⚜ احتمالا بارش باران چند وقت اخیر در ایران کار خدای دیگری است؛ حتی بارش های زیادی که منجر به تخریب کعبه شد را هم مےتوان کار خدایی دیگر دانست. کدام خداست که خانه اش را با ریزش باران و سیل ویران کند؟! نتیجه اینکه، یا الله دروغ مےگوید، یا خدای دیگری هم هست که باران را به اندازه نازل نمےکند و این با اعتقاد به وحدانیت ندارد. 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « و آن كسى كه از آسمان آبى فرستاد به مقدار معين، و به وسيله آن سرزمين مرده را بخشيديم، و همين گونه در قيامت زنده مى شويد » ( زخرف 11) ❕تعبير به « قدر » ( مقدار معین ) اشاره لطيفى است به نظام خاصى كه بر نزول باران حكمفرما است به اندازه اى مى بارد كه و ثمر بخش است و زيانبار نيست. ❕درست است كه گاهى سيلابها براه مى افتد و زمينهايى را ويران مى كند اما اين از حالات است که یا جنبه کوتاهی بشر را دارد و یا جنبه هشدار دارد، ولى اكثريت قريب به اتفاق بارانها سودمند و مفيد و سود بخش است، اصولا پرورش تمام درختان و گياهان و گلها و مزارع پر ثمر از بركت همين نزول به اندازه باران است، و اگر نزول باران نظامى نداشت اين همه بركات عائد نمى شد. 📚تفسیر نمونه ج 21 ص 15 🔸گفتیم که سیل و سیلاب نوعی استثناء است که گاها ایجاد می شود و خسارات مالی و به بار می آورد و این استثناء از دو جهت است ؛ 1⃣اقدامات خرابکارانه بشر موجب از بین رفتن طبیعت و تالاب ها و محیط زیست می شود که در این هنگام ، باران از جانب خداوند به مقدار معین و لازم نازل می شود اما به خاطر اقدامات مخرب بشر ، تبدیل به سیل و سیلاب می شود . مقصر این وضعیت بشر است نه خداوندی که باران به مقدار کافی و لازم نازل می کند . 2⃣مورد دوم استثناء آن است که گاهی خداوند باران را بیشتر از مقدار نیاز ، نازل می کند تا سیل و سیلاب به راه بیفتد و خسارات مالی و جانی در بر داشته باشد ، تا خداوند به این وسیله به بندگان خطاکار و منحرف نوعی هشدار دهد . 3⃣گاهی نیز خداوند برای امتحان بندگان مومن و ترفیع درجه آنان ، سیل و سیلاب ایجاد می کند تا بندگان با صبر بر آن به درجات بالاتر معنوی ، دست پیدا کنند . ❕ خداوند ایجاد این نوع سیل و سیلاب را نیز به خودش می دهد و می فرماید ؛ « خداوند از آسمان آبى فرستاد و از هر دره و رودخانه اى به اندازه آنها سيلابى جارى شد، سپس سيل بر روى خود كفى حمل كرد ...» ( رعد 17) 👌و یا در مورد فرعونیان می فرماید ؛ « فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ » « بر آنان طوفان را فرستادیم » ( اعراف 133) ❕طوفان" از ماده" طوف" (بر وزن خوف) به معنى موجود گردنده و طواف كننده است، سپس به هر حادثه اى كه انسان را احاطه كند، طوفان گفته شده، ولى در لغت عرب، بيشتر به و امواج گردنده و كوبنده اى گفته مى شود كه خانه ها را ويران مى كند و درختان را از ريشه برمى كند (اگر چه در زبان فارسى امروز، طوفان بيشتر به بادهاى شديد و كوبنده اطلاق مى گردد) 📚تفسیر نمونه ج 6 ص 320 👌و در مورد قوم می فرماید ؛ « اما آنها (از خدا) روى گردان شدند، و ما سيل ويرانگر را بر آنها فرستاديم و دو باغ (پر بركت) شان را به دو باغ (بى ارزش) با ميوه هاى تلخ، و درختان شوره گز، و اندكى درخت سدر مبدل ساختيم! اين را بخاطر كفرشان به آنها جزا داديم، و آيا جز كفران كننده را به چنين مجازاتى كيفر مى دهيم؟ » ( سبا 16 _ 17) 👌بنابراین سیل و سیلاب خالق دیگری ندارد ، همان خدایی که باران را به مقدار معین نازل می کند ، گاهی از برای امتحان یا تنبیه و هشدار ، بیش از مقدار نیاز باران را نازل می کند تا تبدیل به سیل شود و بندگان صالح امتحان و بندگان متمرد به وسیله آن تنبیه شده و آگاه شوند ، و خداوند صراحتا ایجاد کننده این سیلاب ها را پرودگار یگانه عالم می داند ، توضیحات بیشتر در مورد فلسفه ایجاد سیل و سیلاب را در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1039 👇 @Rahnamye_Behesht
👇 🔸خانه کعبه هم در موارد متعددی با سیل و سیلاب دچار آسیب شده است . ویرانی خانه کعبه هم از دو است ؛ 1⃣کوتاهی بندگان و اقدامات خرابکارانه آنان ، موجب ایجاد سیل می شود و از آنجایی که خانه کعبه هم یک خانه مادی است که دارای سقف و درب است و در برابر حوادث آسیب پذیر است ، بر اثر کوتاهی بندگان آسیب می شود . 2⃣تمرد بندگان موجب می شود که خداوند آنان را با سیل و طوفان تنبیه و عذاب کند ، از آنجایی که خانه کعبه هم یک خانه است و آسیب پذیر ، وقتی این سیل و طوفان ها برای امتحان یا عذاب کسانی که حول کعبه سکنی دارند ، ایجاد می شود ، کعبه هم به حکم قانون دچار آسیب می شود ، زیرا کعبه یک خانه مادی و دنیوی است نه فرامادی و غیر دنیوی و از گزند حوادث و آسیب ها در امان نیست و خداوند هم نکرده است که این خانه را در برابر تمام حوادث حفظ می کند ، حفظ کردن کعبه در جریان نیز پاسخ روشنی دارد که در گذشته مفصلا به آن پرداخته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/781 ❕لذا ما معتقدیم كه خانه كعبه نخست به دست آدم ساخته شد سپس در طوفان نوح دچار شد ( بحار الانوار ج96 ص65) و بعد به دست ابراهيم و فرزندش اسماعيل تجديد بنا و بازسازی گرديد که می توانید تفصیل مطلب را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2015 @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔توی سیل اخیر برخی از صندوق های غرق شد ، برخی از سلبریتی ها شبهه می کردند که صندوقی که قرار بود دفع بلا کند خودش در بلا دفع شد برخی از ملحدین هم این طور اشکال کردند ؛ ❕صندوق که بلا دفع میکردی همه عمر... دیدی که چگونه بلا صندوق گرفت.. حالا هى ملاهاى فاسد و مفتخور مردم را ترغيب كنند كه پول بريزيد توى اين صندوقها كه ٧٠ بلا را رفع ميكند چون فلان امام عرب اين را گفته است! هرچند خود همان امام هم نتوانست خودش را ازبلا نجات دهد ❗️❗️ 💠💠 👌در آيات و روايات اسلامى تأكيد فراوانى بر انفاق و صدقه در راه خدا و كمك به نيازمندان شده كه در چيزى اين گونه تأكيد وارد شده است. ❕اهميت اين مسئله به اندازه اى است كه در قرآن مجيد هنگامى كه به پرهيزگاران نويد بهشت برين را با وسعتى كه به اندازه آسمانها و زمين است مى دهد اولين صفت آنها را انفاق در هر حال مى شمارد، مى فرمايد: «و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه وسعت آن، آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است ، (همان) كسانى كه در توانگرى و تنگدستى، انفاق مى كنند». ( آل عمران 133 _ 134) ❕در جاى ديگر به كسانى كه آشكارا و پنهان در راه خدا انفاق مى كنند وعده مىدهد كه هيچ ترس و اندوهى (در قيامت) در برابر عذابهاى الهى نخواهند داشت: «آنها كه اموال خود را، شب يا روز، پنهان يا آشكار، انفاق مى كنند، مزدشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مى شوند». ( بقره، آيه 274.) ❕مرحوم كلينى در كتاب كافى در آغاز جلد چهارم، چندين باب با روايات بسيار ذكر مى كند درباره اهميت صدقه و اينكه تأثير عميقى در دفع بلا دارد و موجب افزايش و بركت اموال مى شود از در حديثى از امام باقر عليه السلام مى خوانيم ؛ « نيكى و صدقه فقر را از انسان دور مىكند و سبب طول عمر مى شود و نود (و در بعضى از نسخه هاى سبعين به معناى هفتاد) نوع مرگ بد را دور مى سازد». 📚الکافی ج 4 ص 2 ❕در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است كه فرمود ؛ « اگر خانواده اى از مسلمانان را كه فقيرند تكفل كنم، گرسنگى آنها را برطرف سازم، برهنگان آنها را بپوشانم و آنها را از اينكه دست نياز به سوى مردم دراز كنند باز دارم براى من محبوبتر از آن است كه يك حج و يك حج و يك حج، و همچنان امام عليه السلام ادامه داد تا ده حج و ده حج و ده حج تا به هفتاد حج رسيد به جا آورم». 📚همان ص 2 👌امام صادق عليه السلام فرمود ؛ «صبحگاهان صدقه دهيد و به آن علاقه چمند باشيد. هيچ مؤمنى نيست كه براى خدا به نيازمند صدقه دهد تا شر بلاهايى كه از آسمان به زمين نازل مى شود در آن روز ازاو باز دارد مگراينكه چنين خواهد كرد و اين شرور را از او دفع مى كند». 📚همان ص 5 👌و فرمود ؛ « صدقه دادن با دست ، مرگ سوء را از انسان دور می کند و هفتاد نوع از انواع بلا را از انسان دفع می کند » 📚بحار الانوار ج 93 ص 129 🔸حال اشکال مطرح شده اینجاست که چرا این از مردم سیل زده دفع بلا نکرد و خود صندوق صدقات هم مثلا غرق شد ؟ 1⃣در پاسخ می گوییم شما از کجا می دانید که صدقه دهندگان در این بلا با مرگ سوء از دنیا رفتند یا گرفتار بلا شدند ❗️علم دارید ❕❔شاید آنانی که نجات کردند و گرفتار بلا نشدند همان صدقه دهندگان بودند . ❔مگر قرار است که صندوق صدقات دفع بلا کند که غرق شدن صندوق صدقات موجب تعجب عده ای شده است ؟! آن که دفع بلا می کند ، خداوند است نه صندوق ، و خداوند نیز به وعده خود نسبت به کسانی که اهل صدقه بوده اند کرده است . 2⃣گاهی ممکن است افرادی هم که صدقه می داده اند ، گرفتار بلا شده باشند ، این از جهت بوده که است آنان اخلاص را رعایت نمی کردند و از روی ریا و چشم و هم چشمی و نام و آوازه ، صدقه و کمک می کرده اند . طبیعی است که این صدقه و انفاق به درد نمی خورد و اثر و فایده ای هم ندارد چنان که در حدیث قدسی آمده است که پرودگار می فرماید ؛ « من بهترین شریک ها هستم ، هر کس عملش برای غیر من باشد ( و دیگری را در عملی که باید برای من باشد شریک کند ) ، من آن عمل را از او نمی کنم تا زمانی که عملش تنها برای من خالص باشد » 📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 353 💠 👇 @Rahnamye_Behesht
💠ادامه 👇 3⃣گاهی هم ممکن است که افراد صدقه دهنده را رعایت کرده باشند ، اما تقوای خداوند را رعایت نکرده و در کنار صدقه دادن ، تن به گناه و معصیت هم داده باشند ، اینان در عین صدقه دادن باز هم گرفتار بلا و مصیبت می شوند تا سختی که از این بلا و می کشند ، کفاره گناهانشان باشد چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «بنده زمانی که گناه کند و کاری نکند که ( تمام ) گناهاش بخشیده شود ، خداوند او را به حزن و بیماری و مبتلا می کند تا کفاره گناهانش باشد » 📚امالی صدوق ص294 4⃣گاهی هم ممکن است افراد صدقه دهنده هم اخلاص را رعایت کرده باشند و هم تقوا را ، اما باز هم گرفتار بلا و مصیبت شوند ، بلا و مصیبت آنان از این جهت است که بلا و مصیبت برایشان بهتر و به آنان است ، خداوندی که صلاح بندگان را بهتر از خودشان می داند و آنان را دوست نیز می دارد ، این بلا و مصیبت را برایشان ایجاد می کند تا از طریق خارج نشوند . در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فر ماید ؛ « بعضی از بندگان من افرادی هستند که اصلاح امر آنها جز به غنا و گستردگی زندگی و صحت بدن نمی شود ، از این رو امر دین آنها را به وسیله آن اصلاح می کنم ، و بعضی از بندگانم هستند که امر دین آنها جز با نیاز و و بیماری اصلاح نمی شود ، لذا امر دین آنها را با آن اصلاح می کنم و آنان را به وسیله آن می آزمایم » 📚الکافی ج2 ص 60 5⃣در مواردی هم بلا و مصیبت از باب ؛ « هر که در این بزم مقرب تر است ، جام بلا بیشترش می دهند » می باشد . بندگان صالح خداوند بیش از دیگران در معرض بلا و مصیبت هستند ، اگر چه اهل صدقه و اخلاص و تقوی هم هستند . خداوند آنان را گرفتار می کند ، تا با صبر و بردباری آنان بر ، پاداش های فراوان و بی نهایت به آنان بدهد ، در راس این دسته پیامبران و اولیاء هستند ، چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « اگر گرفتار مصیبتی در جانت یا مالت یا فرزندت شدی ، مصائب پیامبر خدا را متذکر شو زیرا هیچ یک از خلائق به مانند پیامبر اسلام گرفتار نشدند » 📚وسائل الشیعه ج3 ص267 ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خداوند برای اولیاء و دوستانش مصائبی قرار می دهد تا به خاطر صبر در برابر آن از او پاداش بگیرند بی آنکه مرتکب شده باشند» 📚الکافی ج2 ص325 _ قرب الاسناد ص79 ❕و فرمود ؛ «شدید ترین بلاها برای انبیا است سپس کسانی که به انبیا نزدیکترند و از پی آنان می آیند سپس سایر مومنان به تناسب » 📚الکافی ج2 ص252 🔶و : «بلاهای بزرگ پاداش های بزرگ را در پی دارد وخداوند هیچ گروهی را دوست نمی‌دارد مگر آنکه آنان را گرفتار میکند» 📚الکافی،ج2 ص 252 ❕بنابراین ، حکم اولیه و آن است که صدقه دادن موجب دفع بلا می شود ، اما این حکم کلی ، همانند بسیاری دیگر از احکام کلی الهی و ، استثناءاتی دارد که ما در بالا ، به برخی از این استثنائات ، اشاره داشتیم ، این استثنائات ، همانند تبصره هایی است که در قوانین کلی بشری و مجالس قانون گذاری ، وجود دارد ، روشن است که وجود تبصره با قانون کلی ، هیچ گونه تضادی ندارد . @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔این قضیه قرآن پیدا شده در چیست که کانال های ملحد آن را دلیلی بر تحریف قرآن محسوب کرده و می گویند که قرآن کنونی مطابق با قرآن گذشته نیست و تحریف شده است ❗️❗️ 💠💠 👌بعد از شهادت پيامبر اكرم ، بعضى از صحابه مانند ، ابن مسعود، ابىّ بن كعب، ابو موسى و ... هر يك برطبق ذوق خود ترتيب دادند كه از نظر ترتيب سوره ها و شيوه قرائت با هم اختلاف داشتند. مردم نيز گروه گروه شدند و هر گروهى از يك صحابه تقليد كرده، و برطبق مصحف او قرائت مى كردند. اين امر موجب شد، اختلافات بين مردم بالا بگيرد؛ به گونه اى كه عده اى، قرائت عده اى ديگر را غلط بداند؛ تا زمان كه اختلافها به شدت زياد شد و نگرانى هايى براى دستگاه حاكم به وجود آورد . ❕عوامل مؤثر در اختلاف قرائت ، بيشتر به رسم الخط مصحف بازمى گردد؛ چرا كه الفهاى ممدوده وجود نداشت؛ نقاط كلمات و نيز علامتها و شكلها نوشته نمى شد؛ افزون بر اينها بعضى از حروف به گونه اى نوشته مى شد كه مشابه حروف ديگر بود و آموزش آن تنها به وسيله قارى ممكن بود؛ اجتهادهاى شخصى قرّاء و لهجه هاى آنها نيز در كنار ديگر تأثيرگذار بود. 📚تاریخ قرآن ، معرفت ، ص 100 ❕عوامل بروز اختلاف قرائات چه بود ؛ ❕1. خالى بودن مصاحف از نقطه و اعراب؛ 2. عدم نگارش الف در وسط كلمات كه موجب اختلاف قرائت در كلماتى چون مسكين، مساكين و يخدعون با يخادعون و قصص و مى گرديد؛ 3. تفاوت لهجه ها؛ 4. اجتهاد و اعمال رأى قاريان. 📚پرسمان علوم قرآنی ص 91 ❕اجتهادات باطل ، موجب اختلاف شديد در نحوه قرائت قرآن گشت مثلا عبد اللّه بن مسعود و ابىّ بن كعب و مانند آنان كلمات قرآن را به مرادف تبديل كردند و در كار خود به آن حديث تمسك مى كردند. و از ابن مسعود نقل شده كه به جاى «كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ» «كالصّوف المنفوش» تلاوت مى كرد، و مى گفت: چون صوف در معناى عهن است. و ابىّ بن كعب در آيه شريفه «كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ»، «سعوا فيه» يا «مرّوا فيه» تلاوت مى كرد، و مى گفت چون مشى و سعى و مرور داراى معناى واحدند، و همينطور انس در آيه شريفه «هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا» «اصوب قيلا» مى خوانده، و در وجه آن مى گفته اقوم و به يك معنايند. 📚تاریخ و علوم قرآن ص 172 ❕ما معتقدیم خبرهای واحد که قرائتهای مختلف را گزارش می دهند دلیل بر تحریف قرآن نیست زیرا قرآن و قرائت های یاد شده دو حقیقت متمایز هستند .حقیقت قرآن سوای هاست و قرائت ها نمی تواند در نص قرآن تاثیر گذار باشد 👌قرآن کریم که سخن خداوند و اخرین کتاب اسمانی است از صدر اسلام تاکنون مورد اهتمام جدی مسلمانان بوده است .پیامبر گرامی نسبت به قرائت ،حفظ و جمع آوری قرآن سفارش اکید داشته مسلمانان آن را محور و اساس دین خود تلقی کرده و قرائت آن را از روزمره خود می دانستند ❕متن قرآن در طول تاریخ اسلام سینه به سینه و دست به دست از نسلی به نسل بعد منتقل شده و قرآن با همان الفاظ و قرائت رسول خدا در طول تاریخ رواج داشته است 💢امام صادق علیه السلام فرمود: « قرآن یکی بیش نیست و بر سر قرائت آن از جانب راویان ( قرآن ) صورت گرفته است» 📚الکافی ج2 ص630 ♦️وفرمود: « قرآن بر حرف واحد و از نزد خدای واحد نازل گشته است» 📚همان مدرک ❗️قرائت قرآن طبق قرائت مشهور که از پیامبر گرامی برجای مانده بوده و سینه به سینه منتقل میشد بین مردم رواج داشته تا ان جا که برخی از افراد از سر اجتهادات اشتباه از مشهور جدا شده ویک سری قرائت های شخصی را ابداع کرده که مورد تایید جامعه اسلامی نبوده است و اهل بیت نیز با آنها مخالفت کرده اند ومردم را امر میکردند که قرآن را طبق قرائت که برجای مانده از پیامبر بوده تلاوت کنند ❕سالمه بن سلمه می گوید : شخصی در محضر امام صادق آیاتی از قرآن را قرائت کرد و به طوری که من شنیدم قرائت او غیر از قرائت دیگر مردم بود .امام به او فرمود: « از این قرائت خود داری کن و همان گونه که می خوانند تو هم بخوان» 📚الکافی ج2 ص633 ♦️وفرمود: « همان گونه که اموخته اید ( ومشهور بوده) قرآن را بخوانید( وبه اجتهادات قاریان توجه نکنید)» 📚الکافی ج2 ص630 🔸 👇 @Rahnamye_Behesht
🔸ادامه 👇 🔵یگانه قرائتی که دارای سند و با پشتوانه جمهور و طبق قرائت مشهور که بر جای مانده از پیامبر بوده استحکام یافته است قرائت حفص از عاصم بوده که این قرائت در طی قرون پی در پی تا امروز همواره میان مسلمین متداول بوده است چرا که : ❗️قرائت او همان قرائت عامه و مشهور مسلمین بوده است زیرا حفص و استاد او عاصم شدیدا با انچه که با قرائت و روایت صحیح و متواتر میان مسلمانان موافق بوده پای بند بودند . 👌این قرائت را عاصم از شیخ ابوعبدالرحمان سلمی و او از امیر المومنین اخذ کرده است 📚معرفه القرائ الکبار ج1 ص77 ♦️و علی علیه السلام به هیچ عنوان قرائتی جز انچه با نصی اصلی وحی که میان مسلمانان متواتر بوده قرائت نمیکرده است از این رو در تمامی ادوار تاریخ مسلمانان مورد اعتماد قرار گرفت و قرآن های کنونی نیز طبق همین قرائت مشهور مسلمین بر جای مانده از قرائت پیامبر است ♦️ابن شهر اشوب چنین می اورد: « عاصم قرائت را از ابو عبدالرحمان سلمی فرا گرفته او نیز قرائت تمامی قرآن را از علی علیه السلام دریافت کرده لذا فصیح ترین قرائات قرائت عاصم است زیرا از ریشه آن را فرا گرفته و هر انچه دیگران کج رفته اند او راه استوار را انتخاب نموده است» 📚مناقب ج2 ص43 ♦️حاصل انکه قرآن بر یک قرائت نازل شده و این قرائت همان قرائتی است که بین مسلمین مشهور بوده و از پیامبر بر جای مانده است که قرائت حفص از عاصم از سلمی و از علی علیه اسلام مطابق همین قرائت مشهور مسلمین و بر جای مانده از پیامبر است و سایر قرائات که قرائات شاذ بوده مورد تایید مسلمین و جامعه اسلامی نبوده وحجیت ندارد . ❕در سال 1972 میلادی در مسجد جامع صنعا ، نوشته هایی از برخی از آیات قرآن کشف شد که گفته می شود که متعلق به قرون ابتدایی اسلام تا قرن چهارم است که بعضا اختلافاتی با قرآن کنونی دارد . ❕این اختلافات ، همان است که در بالا عنوان اختلاف قرائت گذشت . برخی از صحابه و تابعین و پیروانشان ، بر خلاف قرائت مشهور ، و از روی اجتهادات باطل ، قرائات دیگری از قرآن ارائه می دادند که قابل قبول عموم جامعه مسلمین نبوده است . این قرائات شاذ و نادر به عنوان دست نوشته از آن ها باقی مانده تا آن که اخیرا در مسجد جامع ، آن ها مورد کشف قرار می گیرد . ❕بنابراین به هیچ عنوان نمی توان این کشفیات جدید را دلیلی بر تحریف قرآن دانست ، این کشفیات پرده از همان اختلاف قرائات بر می دارد که ما گفتیم ، قرائات مختلف از قرآن بر مبنای اجتهادات باطل صورت گرفته و مورد قبول اهل بیت علیهم السلام و عموم مسلمین نبوده است . @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
⚫️ویژه نامه شهادت امام کاظم علیه السلام ؛ 💠جایگاه امام کاظم علیه السلام در نزد مخالفین ایشان و علمای اهل سنت ؛ 1⃣ «ابو حاتم» درباره امام كاظم عليه السّلام مى گويد: « مورد وثوق، راستگو و يكى از امامان مسلمين است». 📚تهذیب التهذیب ج 10 ص 240 2⃣«خطيب بغدادى» حضرت را چنين توصيف مى كند: « او بخشنده و بزرگوار بود به او خبر مى رسيد كه شخصى او را [با زبان] آزار مى دهد. حضرت كيسه اى حاوى هزار دينار براى او مى فرستاد. گاهى مى شد كه كيسه هاى سيصد و چهارصد و دويست دينارى را در [ميان مردم] مدينه توزيع مى كرد. هرگاه مانند كيسه هاى موسى بن جعفر [عليه السّلام] به كسى مى رسيد او را بى نياز مى كرد». 📚تاریخ بغداد ج 13 ص 27 3⃣توصيف حضرت كاظم عليه السّلام را در بيان «ابن صبّاغ مالكى» چنين مى خوانيم: «مناقب و كرامات آشكار و فضايل و صفت هاى خيره كننده او گواهى مى دهند كه او از آسمان شرافت برآمد و از آن فراتر رفت، اوج شايستگى ها را درنورديد و به ستيغ آن رسيد، سرورى در برابر او قد خم كرد و او آن را مركب خود گرداند و در بهره هاى بزرگوارى به داورى نشست و برگزيده آن را انتخاب كرد و نيك برگزيد». 📚الفصول المهمه ص 217 4⃣«سبط ابن الجوزى» حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام را چنين توصيف مى كند: « موسى فرزند جعفر، فرزند محمد (باقر)، فرزند على بن الحسين، فرزند على بن ابى طالب، كنيه اش «ابو الحسن» و به كاظم، مأمون (به امانت شناخته شده)، پاكيزه و سرور ملقب بود و به دليل عبادت و شب زنده دارى اش، بنده صالح خدا خوانده مى شد». 📚تذکره الخواص ص 312 5⃣«كمال الدين، محمد بن طلحه شافعى» درباره امام كاظم عليه السّلام مى گويد: « او امام گرانقدر، عظيم الشأن، بزرگ و كوشا در اجتهاد، به عبادت و بندگى خداوند بلند آوازه، بر امر بندگى مواظب و در كرامتها مشهور است. شب را به نماز و عبادت و سجده به درگاه خدا سپرى مىكرد و روز را به صدقه دادن و روزه دارى به شام مىرساند. به سبب بردبارى فوق العاده و چشم پوشى از آنان كه در حق وى ستم روا داشته و دست تطاول به سوى او دراز مىكردند «كاظم» خوانده شده است. او بدكردارى نسبت به خود را با نيكى به بدكردار و ظلم ظالم در حق خود را باگذشت از او جبران مىكرد. «عبد صالح» خوانده مى شد، زيرا بسيار عبادت مىكرد. مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مىديدند. كرامتهاى او حيرت انگيز است و گوياى اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است». 📚مطالب السوول ص 83 6⃣«احمد بن يوسف دمشقى قرمانى» امام را چنين تعريف كرده است: « او امام گرانقدر، يگانه عصر و حجت [بر مردم] است. شب را به نماز و بندگى صبح نموده و روز را به روزه شام مىكرد. از آنرو «كاظم» خوانده مىشود كه بى حد و حساب بردبار بوده و با كسى كه به حضرتش بدى مىكرد، راه گذشت در پيش مىگرفت. نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او عرض نياز برده، نوميد بازنگشته است ... كرامات آشكارى از او ديده مىشود و مناقب خيره كننده اى دارد. از آسمان شرافت برآمد و از آن فراتر رفت و اوج شايستگى ها را در نورديد و به ستيغ آن رسيد». 📚اخبار الدول ص 112 7⃣«محمد بن احمد ذهبى» در توصيف امام موسى بن جعفر عليه السّلام مى نويسد: « [امام] موسى از بهترين حكيمان و از بندگان پرهيزگار خدا بود. مرقد او در بغداد (كاظمين امروز) شناخته شده است. در سال 183 ق. در 55 سالگى زندگى را وداع گفت». 📚میزان الاعتدال ج 3 ص 209 8⃣عبد المؤمن شبلنجى»، امام كاظم را چنين توصيف مى كند: « موسى كاظم رضى اللّه عنه عابدترين اهل زمان خود، دانشمندترين، بخشنده ترين و بزرگوارترين آنان بود. جوياى احوال فقيران و بينوايان مدينه مى شد و شبانه درهم و دينار و ديگر نيازمندى هاى زندگى را براى آنان مىبرد و آنان منبع اين بخششها را نمىشناختند. پس از وفات آن حضرت بود كه از خاستگاه اين كمكها آگاه شدند» 📚نور الابصار ص 218 9⃣ابن حجر نیز می نویسد ؛ « موسی الکاظم وارث علم و معرفت و کمال و فضل پدرش بود ، به او کاظم می گفتند به خاطر کثرت گذشت او از دیگران و حلم ورزیدن او ، و در نزد اهل عراق به باب قضاء الحوائج در نزد خدا معروف بود و او عابدترین مردم زمان خودش و عالمترین و بخشنده ترین آنها بود » 📚الصواعق المحرقه ص 121 ط البابی بحلب 0⃣1⃣یافعی نیز در مورد امام علیه السلام می گوید ؛ « او صالح و جواد و حلیم و کبیر القدر و مقام بود و به خاطر عبادت و سعی و تلاشش در بندگی خدا ، عبد صالح خوانده می شد و بخشنده و کریم بود » 📚مراه الجنان ج 1 ص 394 @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔این که به امام کاظم باب الحوائج می گویند از می آید ❕چرا ایشان را به این لقب نامیده اند ❗️ 💠💠 👌شیخ عباس می نویسد ؛ «امام کاظم علیه السلام در ميان مردم به باب الحوائج معروف است ( چرا که ) توسّل به آن حضرت براى امراض و بيمارى ها و رفع امراض ظاهرى و باطنى و دردهاى اعضاى خصوصا درد چشم مجرّب است» 📚منتهی الامال ج 3 ص 1463 ❕محمد بن طلحه در مورد صفت باب الحوائج امام کاظم علیه السلام می نویسد ؛ « مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مى ديدند. كرامتهاى او حيرت انگيز است و اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است». 📚مطالب السوول ص 83 ❕احمد بن یوسف یکی دیگر از علمای اهل سنت در مورد این صفت امام علیه السلام می نویسد ؛ « امام کاظم نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او نياز برده، نوميد بازنگشته است ...» 📚اخبار الدول ص 112 ❕ابو علی که از علمای بزرگ حنبلیان محسوب می شود می گوید ؛ « هرگاه مشكل و گرفتارى مرا فرا گيرد، آهنگ قبر موسى بن جعفر كرده، به او متوسل مى شوم و خدا آن گونه كه دوست دارم مرا برطرف مى كند» 📚تاریخ بغداد ج 1 ص 120 👌امام شافعى» پا را فراتر نهاده، درباره امام و منزلت او مى گويد ؛ « قبر موسى [بن جعفر] كاظم نوشداروى آزموده شده است » 📚تحفه العالم ج 2 ص 20 ❕ابن شهر آشوب نقل مى كند در بغداد زنى ديده شد كه سراسيمه مى دويد. از او پرسيدند كجا مى روى؟ گفت نزد موسى بن جعفر مى روم زيرا فرزندم را زندانى كرده اند. 👌مردى حنبلى مذهب از سر تمسخر گفت او (امام كاظم) در زندان مرد. زن گفت [خداوندا] به حرمت آن كشته در زندان قدرت [خود] را به من بنمايان. خيلى زود فرزندش از زندان آزاد شد و فرزند مرد مسخره كننده به كيفر رسيد » 📚 المناقب ج 4 ص 305 @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
👌برخی از پرسش و پاسخهای کانال پیرامون امام کاظم علیه السلام ؛ 1⃣می گویند امام کاظم در 37 سالگی از دنیا رفت و 24 سال از عمرش را در زندان بود و از او 18 پسر و 19 دختر باقی ماند که امامزادگان ایران نیز به امام کاظم بر می گردند چگونه امام این قدر فرزند تولید کند با این که بیشتر عمرش را در زندان بود ❗️ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8791 2⃣این که به امام کاظم باب الحوائج می گویند از می آید ❕چرا ایشان را به این لقب نامیده اند ❗️ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8793 3⃣جایگاه امام کاظم علیه السلام و فضائل و مناقب ایشان در نزد بزرگان اهل سنت ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8796 4⃣آیا حقیقت دارد که امام کاظم دخترش را به نام نامگذاری کرده اند ❗️❗️مگر عایشه دشمن اهل بیت نبوده است ❕❕ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8451 5⃣آیا حقیقت دارد که مادر امام کاظم کنیز بوده است ❗️این که مادران برخی امامان کنیز بودند این واسه امامان بد نبود که مادرانشان کنیز هستند ❕❕ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8030 6⃣شیعه همان عقائد مسیحیت مانند عقیده به فداء و فدا شدن عیسی جهت آمرزش گناهان مسیحیان را دارند.در روایتی از امام کاظم در کتب شیعه آمده است که من با دادن جان خودم شیعیان را حفظ کردم زمانی که خدا بر شیعیان غضب کرده بود ❗️ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6901 @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
⚫️فرا رسیدن سالروز وفات حضرت علیه السلام را تسلیت عرض می کنیم. ❕اشاره ای به مقام حضرت ابوطالب علیه السلام در روایات شیعه؛ 🔷شیخ روایت می کند: « پس از وفات ابوطالب ، پیامبر بر بالین او وارد شد و خطاب به ایشان عرضه داشت که یا عموجان شما مرا زمانی که یتیم بودم تحت تکفل خود در آوردی و مرا که صغیر بودم تحت تربیت خود قرار دادی و در زمان بزرگسالیم مورد نصرت قرار دادی .خداوند پاداش خیر به تو دهد» 👌پس از آن علی را امر کرد که ایشان را غسل کرده و تجهیز کند» 📚امالی صدوق ص243 🔶مرحوم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: « علی علیه السلام روزی در رحبه نشسته بود و مردم نیز حول او گرد آمده بودند . مردی حضرت را مخاطب قرار داد که شما در جایگاهی الهی قرار دارید اما افسوس که پدرت در آتش است . ❕حضرت علی فرمود ساکت باش خداوند دندانهایت را فرو ریزد . قسم به خداوندی که محمد را به حق به پیامبری برگزید اگر پدرم برای تمام گناهکاران روی زمین شفاعت کند خداوند را می پذیرد . پدرم در آتش معذب باشد در حالی که پسرش تقسیم کننده بهشت و دوزخ است . ❕قسم به خداوند نور پدرم در قیامت بر تمام انوار مردمان چیره می شود الا نور پیامبر و امامان زیرا نور او از نور ماست که خداوند دو هزار سال قبل از خلقت آدم آن را کرده بود» 📚الاحتجاج ج1 ص230 📚امالی شیخ طوسی ص192 🗯حضرت ابوطالب از جمله حضرت عیسی علیهما السلام نیز تلقی می شده است چنان که امام علیه السلام فرمود: « وقتی پیامبر اسلام مبعوث شد ابوطالب نبوت را به پیامبر تقدیم کرد» 📚الکافی ج1 ص445 🔷علامه می گوید: « ابوطالب از جمله اوصیاء بود و او امین بر وصایای انبیاء محسوب می شد » 📚بحار الانوار ج35 ص74 ❕متاسفانه برخی مخالفان مکتب اهل بیت علیهم السلام به خاطر دشمنی که با علی علیه السلام دارند ، برایشان سنگین است که پدر حضرت علی را به عنوان فردی مومن و موحد معرفی کنند لذا سعی می کنند به دروغ و تدلیس حضرت را کافر ( نعوذ بالله ) و اهل دوزخ معرفی کنند . 👌ما در دو پست زیر پاسخ برخی تدلیس ها و یاوه گویی های آنان را داده ایم و ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام را از کتب خودشان اثبات کرده ایم ؛ 1⃣ https://t.me/Rahnamye_Behesht/2667 2⃣ https://t.me/Rahnamye_Behesht/3640 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
🤔 ❔ادله ای که برای ایمان ابوطالب از کتب اهل سنت ارائه دادید قانع کننده نیست ❗️برای دوستان ام ارائه دادم اما قبول نکردند ❕ 💠💠 👌 طرز تفكر و عقيده هر شخص را از سه راه مى توان به دست آورد ؛ 1⃣بررسى آثار علمى و ادبى كه از او به يادگار مانده است.2⃣ طرز رفتار و كردار او در ميان جامعه. 3⃣ عقيده دوستان و نزديكان بى غرض او در حقّ وى. 1⃣اشعار و سروده هاى ابو طالب، كاملا گواهى بر ايمان و اخلاص وى مى دهد. ❕همچنين، خدمات ارزشمند او در ده سال آخر عمرش، گواه محكمى بر ايمان فوق العاده او است. عقيده نزديكان بى غرض وى نيز اين است كه او فردى مسلمان و با ايمان بوده است و هرگز كسى از دوستان و اقوام وى در حقش جز تصديق اخلاص و ايمانش چيز ديگرى نگفته است. ❕ از ميان قصايد طولانى وى، قطعاتى چند انتخاب كرده و در اين جا براى روشن شدن مطلب مى آوريم: « اشخاص شريف و فهميده بدانند كه محمد بسان موسى و مسيح پيامبر است ، همان نور آسمانى را كه آن دو نفر در اختيار داشتند، او نيز دارد و تمام پيامبران به فرمان خداوند، مردم را راهنمايى و از گناه باز مى دارند » 📚مجمع البیان ج 7 ص 37_ مستدرک حاکم ج 2 ص 623 «همان نور آسمانى را كه آن دو نفر در اختيار داشتند، او نيز دارد و تمام پيامبران به فرمان خداوند، مردم را راهنمايى و از گناه باز مى دارند » « سران قريش! تصور كرده ايد كه مى توانيد بر او دست بيابيد؛ در صورتى كه آرزويى را در سر مى پرورانيد كه كمتر از خوابهاى آشفته نيست. او پيامبر است، وحى از جانب خدا بر وى نازل مى گردد و كسى كه بگويد: نه، انگشت پشيمانى به دندان خواهد گرفت.» 📚دیوان ابوطالب ص 32_ سیره ابن هشام ج 1 ص 373 « قريش آيا نمى دانيد كه ما او (محمّد) را مانند موسى پيامبر يافته ايم و نام و نشان او در كتابهاى آسمانى قيد گرديده است. و بندگان خدا محبت مخصوصى به وى دارند و نبايد درباره كسى كه خدا محبت او را در دلهايى به وديعت گذاشته، ستم كرد.» 📚دیوان ابوطالب ص 32_ سیره ابن هشام ج 1 ص 373 «برادرزاده ام! هرگز قريش به تو دست نخواهند يافت و تا آن روزى كه لحد را بستر كنم و در ميان خاك بخوابم، دست از يارى تو برنخواهم داشت. به آنچه مأمورى آشكار كن، از هيچ چيز مترس و بشارت ده و چشمانى را روشن ساز ، مرا به آيين خود خواندى و مى دانم تو پند دهنده منى، و در دعوت خود امين و درست كارى، حقا كه كيش «محمد» از بهترين آيينها است.» 📚تاریخ ابن کثیر ج 2 ص 42 «يا اينكه ايمان، به قرآن سراپا شگفتى بياوريد كه بر پيامبرى مانند موسى و يونس نازل شده است. » 📚شرح ابن ابی الحدید ج 14 ص 74 👌هر يك از اين قطعات، قسمت كوچكى از قصايد مفصل و سراپا نغز ابو طالب است كه ما به عنوان گواه، برجسته هاى آنها را كه صريحا بيانگر ايمان وى به كيش برادرزاده اش است، انتخاب كرديم. ❕خلاصه سخن: هر يك از اين اشعار در اثبات ايمان و اخلاص گوينده آنها كافى است و اگر گوينده اين ابيات يك فرد خارج از محيط اغراض و تعصبات بود، همگى بالاتفاق به ايمان و اسلام سراينده آن حكم مى كرديم، ولى از آنجا كه سازنده آنها «ابو طالب» است و دستگاه تبليغاتى سازمانهاى سياسى اموى و عباسى پيوسته بر ضد آل ابو طالب كار مى كرد؛ از اين نظر گروهى نخواسته اند چنين فضيلت و مزيّتى را براى ابو طالب اثبات كنند. 👌از طرفى وى، پدر على است كه دستگاههاى تبليغى خلفا بر ضد وى پيوسته تبليغ مى كردند، زيرا اسلام و ايمان پدرش، فضيلت بارزى درباره وى حساب مى شد؛ در حالى كه كفر و شرك پدران خلفا موجب كسر شأن آنان بود. 💠ادامه پاسخ 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht 💠ادامه پاسخ ؛ 2⃣راه دوم، طرز رفتار او با پيامبر و نحوه فداكارى و دفاعش از ساحت اقدس پيامبر است و هر كدام از آن خدمات مى تواند، آئينه فكر و روشنگر روحياتش باشد، زيرا: 👌ابو طالب شخصيتى است كه راضى نشد، برادرزاده اش دل شكسته شود و على رغم تمام موانع و نبود امكانات، او را همراه خود به شام برد. ❕پايه اعتقاد او به فرزند برادر، تا آن حد است كه او را همراه خود به مصلّى برده و خدا را به مقام او قسم داد و باران رحمت طلبيد. 📚الغدیر ج 7 ص 346 👌وى در راه حفظ پيامبر از پاى ننشست و سه سال آوارگى و زندگى در شكاف كوه و اعماق درّه را بر رياست و سيادت مكّه ترجيح داد تا آنجا كه اين آوارگى او را فرسوده ساخت و مزاج خود را از دست داد و چند روز پس از نقض محاصره اقتصادى كه به خانه و زندگى برگشت، از دنيا رفت. ❕ايمان او به رسول خدا به قدرى محكم بود كه رضايت داشت تمام فرزندان عزيزش كشته شوند، ولى او زنده بماند. على را در رختخواب وى مى خوابانيد تا اگر سوء قصدى در كار باشد متوجه وى نباشد. بالاتر از آن، روزى حاضر شد، تمام سران قريش به عنوان انتقام كشته شوند و طبعا تمام قبيله بنى هاشم نيز كشته مى شدند. ❕ابو طا
لب هنگام مرگ به فرزندان خود چنين گفت: من «محمد» را به شما توصيه مى كنم، زيرا او امين قريش و راستگوى عرب و حايز تمام كمالات است، آيينى آورده كه دلها بدان ايمان دارد، اما زبانها از ترس شماتت به انكار آن برخاسته است. من اكنون مىبينم كه افتادگان و ضعيفان عرب به حمايت او برخاسته و به او ايمان آورده اند و محمد به كمك آنان بر شكستن صفوف قريش قيام كرده است. سران قريش را خوار، خانه هاى آنان را ويران و بى پناهان آنها را قوى و نيرومند كرده است. 👌سپس گفتار خود را با جمله هاى زير پايان داد: « اى خويشاوندان من، از دوستان و حاميان حزب او (اسلام) گرديد. هر كس از وى پيروى كند، سعادتمند مى گردد، هرگاه اجلم مهلت مى داد، من از او حوادث و مكاره روزگار را دفع مى كردم. » 📚سیره حلبی ج 1 ص 351_ تاریخ الخمیس ج 1 ص 339 👌بى شك وى در اين آرزو راستگو بوده، زيرا خدمات و جان فشانى هاى ده ساله وى، گواه صدق گفتارش است. چنانكه گواه صدق، وعده اى است كه وى در آغاز بعثت به محمد داد، زيرا روزى كه پيامبر تمام اعمام و خويشاوندان خود را دور خود جمع كرد و آيين اسلام را به آنان عرضه داشت، ابو طالب به وى چنين گفت: « برادرزاده ام قيام كن، تو والا مقامى، حزب تو از گرامى ترين حزبهاست، تو فرزند مرد بزرگى هستى، هرگاه زبانى تو را آزار دهد، زبانهاى تيزى به دفاع تو برمى خيزد و شمشيرهاى برنده اى آنها را مى ربايد. به خدا سوگند! اعراب مانند خضوع كودك به مادرش، در پيشگاه تو فروتن خواهند شد. » 📚الطرائف ص 85 3⃣ايمان و اخلاص ابو طالب را بايد از نزديكان بى غرض وى پرسيد، زيرا اهل خانه به درون خانه و آنچه در آن مى گذرد داناترند. ❕وقتى على خبر مرگ ابو طالب را به پيامبر داد؛ وى سخت گريست و به على دستور غسل و كفن و دفن صادر كرد و از خدا برايش طلب مغفرت نمود. 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 14 ص 76 👌در محضر امام چهارم، سخن از ايمان ابو طالب به ميان آمد. وى فرمود: «در شگفتم كه چرا مردم در اخلاص او ترديد دارند؛ در صورتى كه، هيچ زن مسلمانى نبايد بعد از گزينش اسلام در حباله شوهر كافر خود بماند و فاطمه بنت اسد، از سابقات در اسلام و از آن زنانى است كه خيلى جلوتر به پيامبر ايمان آورد و همين زن مسلمان در نكاح ابو طالب بود تا روزى كه وى از دنيا رفت و ايمان ابو طالب بر ايمان بسيارى از مردم ترجيح دارد و امير مؤمنان دستور مى داد از طرف وى حج به جا آورند. 📚همان، مدرک ص 69. ❕برگرفته از کتاب فروغ ابدیت ، ص 361 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
🤔پرسش ❓نظر اسلام در مورد سیزده بدر چیست❗️آیا آیین سیزده بدر مورد تایید اسلام است یا خیر❕❕ 💠پاسخ💠 👌از دو نظر می توان به مراسم سیزده بدر نگاه کرد؛ 1⃣اگر مراسم سیزده بدر به عنوان یک رسم بت پرستی و اعتقاد به نحسی سیزده که در اسلام مردود است انجام شود شکی در غلط و ناروا بودن آن نمی باشد . 🔶آیت الله مکارم شیرازی چنین عرضه می دارد؛ ❕«سرچشمه مراسم خرافى سیزده بدر از نظر تاریخى به اصحاب الرس که در قرآن به آن اشاره شده بر مى گردد. به حالات اصحاب الرس در تفاسیر اشاره شده، و در یکى از شرح هاى نهج البلاغه نیز داستان مفصل آن را چنین یافتم؛ 💠دوازده شهر یا آبادى بود که هر شهر و آبادى به یکى از ماه هاى سال خورشیدى نامیده شده بود . آیین مردم آن شهرها بت پرستى بود. درختان صنوبر را پرستش مى کردند. زیرا صنوبر منبع درآمد خوبى براى آنها بود. روز اول سال، همه مردم از تمام دوازده شهر یا روستا در شهر فروردین جمع مى شدند، و مراسم جشنى داشتند. فردا به شهر اردیبهشت مى رفتند، و در آنجا مراسمى داشتند. روز سوم به آبادى خرداد مى رفتند…، تا به آبادى اسفند که مى رسید، دوازده شهر تمام مى شد؛ روز سیزدهم دسته جمعى از آبادى ها خارج شده، به بیابان ها مى رفتند، و مراسم سیزده و جشن و پایکوبى و آلودگى به انواع مفاسد را در آنجا برگزار مى کردند. بنابراین سیزده بدر سنتى بوده که از بت پرستان باقى مانده است، همانطور که مراسم شب چهارشنبه سورى، که احترامى براى آتش قائل مى شوند، سنّتى از آتش پرستان است. 📚پاورقی قهرمان توحید ، ص84 📚مسائل جدید از دیدگاه مراجع ج1 ص155 2⃣اما اگر مراسم سیزده بدر به عنوان خارج شدن از شهر و فضای آلوده آن و پناه بردن به دل طبیعت و استفاده از هوای پاکیزه آن و تفریح و استراحت سالم برای شروع مجدد به کار با انرژی و توان کافی باشد بدون آنکه اعتقاد به نحسی سیزده و رسم بت پرستی محرک این تفریح باشد امری ناشایست نخواهد بود . ❕به خصوص اگر این کار همراه با تفکر و اندیشه در حیات مجدد درختان و گیاهان باشد و در نتیجه انسان از حیات آنها درس زندگی بگیرد و به یاد عظمت و قدرت و علم نامحدود خالق آن بیفتد. 📚قهرمان توحید ، ص84 🔶خداوند می فرماید: « بگو در زمین سیر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را به وجود آورده است» 💠عنکبوت20 🔶 پیامبر گرامی فرمود: «عاقل ساعات خود را به چهار بخش تقسیم می کند؛ساعتی برای عبادت خداوند و ساعتی برای محاسبه نفس و ساعتی برای تفکر در مخلوقات خداوند و ساعتی برای تفریح و بهره مندی از حلال های خداوند» 📚وسایل الشیعه ج16 ص97 🔶این مضمون از حضرت علی نیز نقل شده است. 📚نهج البلاغه حکمت 390 👌وباز پیامبر گرامی فرمود: « تفریح داشته باشید همانا من ناراحتم که در دین شما خستگی و بی نشاطی باشد» 📚نهج الفصاحه ص259 📝پرسمان اعتقادی @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔حدیث داریم در آخر الزمان ماه باران بیشتری میبارد آیا حدیث موثقی هست ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که شیخ مفید به نقل از عبد الكريم خثعمى از امام صادق عليه السلام نقل می کند که می گوید به امام صادق علیه السلام گفتم ؛ « رَوَى عَبْدُ الْكَرِيمِ الْخَثْعَمِيُّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع كَمْ يَمْلِكُ الْقَائِمُ ع قَالَ سَبْعَ سِنِينَ تَطُولُ لَهُ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى تَكُونَ السَّنَةُ مِنْ سِنِيهِ مِقْدَارَ عَشْرِ سِنِينَ مِنْ سِنِيكُمْ فَيَكُونُ سِنُو مُلْكِهِ سَبْعِينَ سَنَةً مِنْ سِنِيكُمْ هَذِهِ وَ إِذَا آنَ قِيَامُهُ مُطِرَ النَّاسُ جُمَادَى الْآخِرَةَ وَ عَشَرَةَ أَيَّامٍ مِنْ رَجَبٍ مَطَراً لَمْ يَرَ الْخَلَائِقُ مِثْلَهُ فَيُنْبِتُ اللَّهُ بِهِ لُحُومَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَبْدَانَهُمْ فِي قُبُورِهِمْ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ مُقْبِلِينَ مِنْ قِبَلِ جُهَيْنَةَ يَنْفُضُونَ شُعُورَهُمْ مِنَ التُّرَاب‏ » ❕قائم عليه السلام چه مدّت فرمان‏روايى مى‏ كند؟ فرمود: «هفت سال. روزها و شب‏ها براى او طولانى مى‏ شوند، تا آن كه يك سال از دوران او، به اندازه ده سال از سال‏هاى شماست. از اين رو، سال‏هاى فرمان‏روايى او، هفتاد سال از سال‏هاى شما مى‏شود و هنگام قيام او، بارانى‏ در جمادىِ آخر و ده روز [اوّل‏] رجب بر مردم فرو مى ‏ريزد كه مانند آن را نديده‏ اند و خداوند، گوشت و پيكر مؤمنان را در قبرهايشان با آن باران مى ‏روياند و گويى آنان را مى‏ بينم كه از سوى جُهَينه پيش مى‏ آيند و موهايشان را از خاك قبر مى ‏تكانند». 📚الارشاد ج 2 ص 381 _ بحار الانوار ج 52 ص 337 💠در رابطه با این روایت قابل توجه است ؛ 1⃣شیخ مفید روایت را بدون سند و مرسلا از عبدالکریم الخثعمی نقل می کند . بنابراین روایت سندا مرسل و است . 🔸از سوی دیگر راوی روایت یعنی ، عبدالکریم واقفی مسلک بوده بوده و شیخ طوسی او را تضعیف کرده ، و در روایاتی هم او ضعیف شمرده شده و آیت الله خویی نیز می گوید نمی توان حکم به بودن او داد ‌. 📚زبده المقال من معجم الرجال ج 1 ص 595 👌بنابراین این روایت سندا است . 2⃣از سوی دیگر روایت اشاره به بارندگی در ماه جمادی الاخره و ده روز اول رجب دارد ، در حالی که بارندگی ها در ایران اسلامی ، تقریبا از نیمه دوم رجب آغاز شد . بنابراین نمی توان روایت مذکور را اشاره به بارندگی های دانست . 3⃣از سوی سوم ، روایت تنها سخن از بارندگی در نزدیکی قیام امام عصر علیه السلام به میان می آورد ، و نمی گوید این بارندگی ها در ایران محقق می شود ، با توجه به سایر روایات که سخن از بارندگی شدید در هنگامه ظهور در کوفه و نجف به میان می آورد که در گذشته در مورد آن کرده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1038 👌می توان گفت که روایت مذکور هم ، اشاره به همان بارندگی های کوفه و نجف دارد ، خصوصا با توجه به آن که روایت مذکور سخن از رجعت مردگان از منطقه « » دارد ، که نام منطقه ای در موصل است ؛ 📚معجم البلدان ج 2 ص 194 ❕می توان گفت بارندگی های مذکور ، اشاره به همان بارندگی شدید در عراق و کوفه و نجف است که از پی آن ، رجعت برخی از شیعیان خالص که در منطقه جهینه عراق دفن شده اند ، محقق می شود . @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که مرگ بر آمریکا گفتن موجب سیل آمدن در ایران شده است ❗️نظر شما در این رابطه آیا واقعیت دارد ❕❕ 💠💠 👌مرگ بر آمریکا گفتن ، به خاطر عملكردهاى خصمانه آمریکا در قبال ملت مسلمان ايران از زمان قبل از انقلاب (نظير راه اندازى كودتاى 28 مرداد 1332 و حمايت از رژيم مستبد پهلوى و چپاول منابع اقتصادى، فرهنگى و انسانى كشورمان) و بعد از پيروزى انقلاب اسلامى و تهيه و تدارك انواع توطئه ها به منظور به شكست كشاندن اين نهضت عظيم اسلامى (از قبيل كودتاى نوژه، راه اندازى و مداخله در جنگ تحميلى، بلوكه نمودن دارايى هاى ايران، تحريم هاى متنوع اقتصادى، سياسى، تكنولوژيكى و كارشكنى وا خلال در روند سازندگى كشور و اقدام اخير آن تلاش براى متوقف نمودن پيشرفت هاى صلح آميز هسته اى ايران و تروريسم خواندن ايران و...) مى باشد. ❕خداوند نیز در آیاتی ، کسانی را که قدم در دشمنی با اسلام و مسلمین بر می دارند ، نفرین به کرده و می فرماید ؛ « و كسانى كه كافر شدند مرگ بر آنها و اعمالشان نابود باد » ( محمد 8) _ « يهود گفتند: عزير پسر خدا است! و نصارى گفتند مسيح پسر خدا است! اين سخنى است كه با زبان خود مى گويند كه همانند گفتار كافران پيشين است، خداوند آنان را بکشد چگونه دروغ مى گويند » ( توبه 30) _ « مرگ و عذاب بر شكنجه گران صاحب گودال (آتش) باد » ( بروج 4) _ « او (براى مبارزه با قرآن) انديشه كرد و مطلب را آماده ساخت._ مرگ بر او باد چگونه (براى مبارزه با حق) مطلب را آماده كرد. باز هم مرگ بر او چگونه مطلب (و نقشه شيطانى خود را) آماده نمود.» ( مدثر 18_20)_ « كشته شوند دروغگويان (و مرگ بر آنها!).همانها كه در جهل و غفلت فرو رفته اند. » (ذاریات 10_11) _ « هنگامى كه آنها را مى بينى جسم و قيافه آنان تو را در شگفتى فرو مى برد، و اگر سخن بگويند به سخنانشان گوش فرا مى دهى، اما گويى چوبهاى خشكى هستند كه بر ديوار تكيه داده شده، هر فريادى از هر جا بلند شود بر ضد خود مى پندارند، آنها دشمنان واقعى تو هستند از آنان بر حذر باش، خداوند آنها را بكشد چگونه از حق منحرف مى شوند » ( منافقون 4 ) 👌پیامبران و امامان علیهم السلام نیز ، در برابر دشمن و معاندان ، نفرین به مرگ می کرده اند . خداوند در جریان قوم می فرماید ؛ « پيش از آنها قوم نوح تكذيب كردند (آرى) بنده ما (نوح) را تكذيب كرده و گفتند: او ديوانه است و (با انواع آزارها) او را (از ادامه رسالتش) بازداشتند.- او به درگاه پروردگار عرضه داشت: من مغلوب (اين قوم طغيانگر) شده ام، انتقام مرا از آنها بگير ( و آنان را نابود کن )- در اين هنگام درهاى آسمان را گشوديم و آبى فراوان و پى در پى فرو باريد » ( قمر 9_11) 👌نوح نبی قومش را چنین نفرین کرد ؛ « پرودگارا هیچ کس از کافران را بر روی زمین مگذار چرا که اگر تو آنان را باقی بگذاری بندگانت را می کنند و جز پلید کار ناسپاس نزایند » 🔶نوح 26-27 ❕این نفرین سبب گزفتاری قوم او در طوفان و سیل شد . 👌حضرت موسی و هارون فرعونیان را چنین نفرین کردند ؛ « خدایا را نابود کن و آنان را سخت دل گردان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند ، ( خداوند ) فرمود دعای هر دوی شما پذیرفته شد » 🔶یونس88 👌خداوند از سایر پیامبران نیز نقل می کند که در برابر قوم ستمگر و دشمنان معاند ، نفرین به مرگ و هلاکت آنان می کرده اند ؛ 🔸یونس 88 _ 89 _ مومنون 23_26_27_ 31_32_39_41_ عنکبوت 28_30_31_ دخان 22_24_ و ... ❕ابن مسعود می گوید پیامبر ، ابوجهل و عتبه و شیبه و ولید و امیه و عقبه بن ابی معیط را ( به نابودی و مرگ ) کرد .چیزی نگذشت که کشته همه آنان را در چاه بدر دیدیم» 📚بحار الانوار ج18 ص57 ❕ ❕پیامبر گرامی حسین علیه السلام را چنین نفرین می کند ؛ « بار خدایا هر که او را بی یاور گذاشت بی یاورش بگذار و قاتل او را و کسی را که سر او را برید ذبح کن و خواستش را بر آورده مکن » 📚کامل الزیارات ص61 _ بحار الانوار ج44 ص236 ❕حسین علیه السلام نیز بارها مسببان حادثه عاشورا را نفرین کرد . 👌در مورد قاتلین علی اکبر فرمود ؛ « خداوند بکشد کسانی را که تو را » 📚لهوف ص166 🔸 👇 @Rahnamye_Behesht
🔸 👇 ❕از سوی دیگر ، دشمنی کردن با ظالمین و دشمنان اسلام و مسلمین و عدم سکوت در برابر آنان به قدری است که خداوند می فرماید ؛ 🗯«لا یطوون موطئا یغیظ الکفار... الا کتب لهم به عمل » 🔷 120 «هیچ حرکت دسته جمعی که کفار ( و دشمنان اسلام ) را عصبانی کند صورت نمیگیرد...مگر آن که برای آن پاداش عمل نوشته میشود» 🔷 و در ایه 113 می فرماید: « تکیه بر ظالمان ( وسکوت در برابر آنان ) نکنید که آتش را نیز فرا می گیرد » 🔷حضرت علیه السلام نیز فرمود: «همواره دشمن و یاور مظلومان باشید» 📓 البلاغه نامه 47 ❕همینطور حمایت از مظلومین و یاری آنان نیز مساله ای است که در روایات متعددی به آن شده است ؛ 🔷امام فرمود: « هر کس که توان یاری برادر مسلمانش را دارد اما این کار را نمی کند ، او را در دنیا و اخرت خوار وذلیل می کند» 📚امالی ،ص486 🔶پیامبر فرمود: « هر کس ببیند انسانی دارد از مسلمانی یاری می طلبد اما مسلمان یاریش نکند چنین کسی نیست» 📚 الانوار ج72 ص21 📚 ج6 ص175 🔷امام علیه السلام فرمود: « کمک کردن ضعیف و مظلوم از برترین صدقات است» 📚 ج5 ص55 🔴بنابراین از این آیات و روایات دو وظیفه مهمی که بر عهده است به دست می آید ؛ 1⃣دشمنی کردن با 2⃣حمایت از 🗯دشمنی کردن با ظالمین و حمایت از مظلومین می تواند مصادیق مختلفی داشته باشد که یکی از مصادیق آن برگزاری راهپیمایی ها و سر دادن در جهت حمایت از مظلومین و دشمنی با ظالمین است که نمونه و مصداق بارز آن ، گفتن جمله مرگ بر آمریکای جنایتکار است که جنایات این کشور و سردمداران آن تنها به ایران اسلام و ملت مظلوم ما خلاصه نمی شود ، بلکه مسلمین و مظلومین ، یمن ، فلسطین ، سوریه ، عراق ، افغانستان ، و ... زیر چنگال ستم های این دولت و حکومت پلید بوده و می باشند . 👌از آنچه گذشت روشن می شود که تقاضای مرگ بر دشمن معاند و منحرف برگرفته از آیات قرآن و سنت پیامبران و امامان علیهم السلام بوده است و اگر قرار است در این رابطه عذابی نازل شود ،حقا باید بگوییم که ترک کننده جمله « مرگ بر آمریکا » شایسته عذاب است ، نه گوینده آن . 🔸در رابطه با فلسفه ایجاد سیل و سیلاب در گذشته مفصلا توضیح داده ایم و روشن کرده ایم که سیل آمدن ربطی به گفتن جمله « مرگ بر آمریکا » ندارد . پاسخ گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛ 👇 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1039 @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔امام‌زاده را آب می‌برد و شیعه از پاسخ به این پرسش است که «ما هذه التماثیل التی انتم لها عاکفون؟». ❕فکر کنید، هزاران سال پس از ابراهیم هنوز از شیعیان باید پرسید که این امامزاده‌ای که از خودش نمی‌تواند مراقبت کند از تو چطور مراقبت می‌کند؟ ✍امام زاده به داد خودت برس بقیه پیشکش ..... 💠💠 👌جواز توسل به اولیاء الهی و پاکان درگاه خداوندی مساله ای است قطعی که ریشه در آیات متعدد قرآن و سنت نبوی و علوی دارد و قابل شک و تردید نیست که ما در گذشته پیرامون آن بحث کرده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6580 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9423 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7241 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7011 👌و همینطور توضیح دادیم که مفهوم توسل به اولیاء الهی به آن معناست که خداوند به آبرو و قرب آنان ، انسان را برطرف کند ، در هر صورت ، آن که حوائج و مشکلات را برطرف می کند خداوند است و اولیاء الهی از نزد خود چیزی ندارند ، هر چه است خداوند است و اولیاء واسطه میان بنده و خداوند هستند ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9458 ❕بر این اساس ، شیخ می گوید: « بدان مشاهدی که منتسب به ائمه است زیارتشان مستحب بوده زیرا تعظیم آنان ، تعظیم امامان است و اصل اولی در مورد آنان ، ایمان و آنان است مگر آنکه خلاف آن ثابت شود مانند جعفر کذاب و مانند آن ...و جایز است زیارت آنان و توسل و استشفاع به آنان و پدران طاهرشان » 📚 الانوار ج99 ص273 👌سید بن طاووس نقل می کند که در زیارت چنین بگو: « ...شما آن باب الهی هستی که برای تقرب به خدا باید از آن باب وارد شد ، من به زیارت تو آمده ام و را به نزد تو آورده ام ( تا با توسل به تو و دعای تو بر آورده شود)» 📚 الزائر ص260 👌بنابراین توسل به امازادگان مساله ای است که رجحان آن بر گرفته از ادله محکم و است ، اما چنان که گذشت ، امامزادگان فعال لما یشاء نیستند که هر چه بخواهند ، محقق شود ، آنان تنها واسطه میان بندگان و خداوند هستند و بدون اذن الهی هیچ کس را بر آورده نمی سازند ، در جایی که اراده امامان ، وابسته به اراده خداوندی است ، اراده امامزادگان روشن می شود . 🔸امام علیه السلام فرمود ؛ «خداوند قلوب امامان را محل اراده خودش قرار داده است ، زمانی که خداوند چیزی را بخواهد و اراده کند ، امامان هم آن را انجام می دهند و آنها بدون الهی کاری نمی کنند » 📚بحار الانوار ج5 ص114 👌بنابراین اصل و اساس اراده خداوندی است . اراده خداوند در دنیا بر این تعلق گرفته است که در این عالم همه چیز به طور خود پیش برود و وقتی علت های یک پدیده حاصل شد معلول آن نیز محقق شود تا اسباب رشد و ترقی و امتحان و ابتلاء در دنیا نشود . 🔷امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خدا خواسته است که همه کارها از طریق آن جاری باشد» 📚الکافی ج1ص357 👌آسیب رسیدن به حرم امامزادگان به خاطر سیل و زلزله و آتش و ... منافاتی با تقدس و توسل به آن بزرگواران ندارد چرا که این دگرگونی ها طبق قوانین حاکم بر جهان است که یکی از این تاثیر گذاری علت ها و محقق شدن معلول هاست، و گفتیم اراده خداوند بر این تعلق گرفته است که در دنیا امور از طریق اسباب خود جریان یابد . ❕وقتی اراده خداوندی چنین بوده است ، امامزادگان نمی توانند اراده ای بر خلاف اراده خداوندی داشته باشند و با قدرت غیبی خود مثلا از حرمشان دفاع کنند . 👌آن بزرگواران اگر واسطه در برآورده شدن حاجتی هم می شوند ، به اذن خداوند بوده است و به هیچ عنوان ندارند . @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔اثبات مشرک بودن ابوطالب تنها با یک دلیل. 🖌همانطور که می دانید شیعیان و روافض میگویند ابوطالب ایمان اورد و ایمانش را مخفی نگه داشت! 🖍همانطور که می دانید ابوطالب اسم اصلی خودش نیست بلکه کینه است. در واقع اسم اصلی ابوطالب عبد مناف است. مجلسی می‌گوید:بيان : أبوطالب اسمه عبد مناف والصحيح أن اسمه عبد مناف ❇️صحیح ان است که ابوطالب اسمش عبد مناف است عبد مناف یعنی بنده ی مناف و مناف یکی از بزرگ ترین بت های مشرکین بوده. ♻️حالا سوال اینجاست اگر ابوطالب ایمان اورده بود چرا نام خودش را عوض نکرد؟ حتی چرا‌ مخفیانه نام خودش را عوض نکرد؟ چنانکه‌ می دانید این اسم درست نیست و جایز نیست! چرا اسمش را حتی مخفیانه عوض نکرد؟ چنانکه ابوهریره قبل از اسلام اوردنش نامش عبدالشمس بود ولی وقتی که مسلمان شد نامش را عوض کرد. 🖌چرا ابوطالب چنین نکرد؟ از اینجا ثابت می شود که ابوطالب ایمان نیاورده بود به اسلام وگرنه هرطوری شده بود نام خودش را عوض می کرد. 💠💠 👌در رابطه با این که نام مبارک حضرت ابوطالب علیه السلام چه بوده است ، نقل های است . 1⃣در برخی از نقل ها آمده است که نام مبارک ایشان « » بوده است ، چنان که علی علیه السلام فرمود ؛ « به خداوند سوگند ، ابوطالب ، عبد مناف بن عبد المطلب مومن و مسلمان بود » 📚وسائل الشیعه ج 16 ص 231 👌حضرت عبد المطلب هم زمانی که ، پیامبر اسلام را به ابوطالب علیهما السلام سپرد ، از او تعبیر به « عبد مناف » کرد . 🔸أوصيك يا عبد بعدي بموحد بعد أبيه فرد 🔸وصّيت من كنّيته بطالب عبد و هو ذو تجارب‏ 📚مناقب آل ابی طالب ج 1 ص 34 _ سیره ابن اسحاق ج 1 ص 47 _ بحار الانوار ج 35 ص 85 ❕علی علیه السلام می فرمود ؛ « اسم پدرم عبد بوده که کنیه ( ابوطالب ) بر اسم ایشان غلبه پیدا کرد ( و ایشان به ابوطالب مشهور شدند ) » 📚امالی صدوق ص 603 2⃣در برخی دیگر از نقل ها ، آمده است که نام مبارکش ، بوده است ، چنان که در زیارت پیامبر گرامی می خوانیم ؛ « سلام بر عموی تو عمران ، ابی طالب » 📚بحار الانوار ج 97 ص 189 _ مستدرک سفینه البحار ج 6 ص 555 3⃣قول دیگر آن است که اسم ایشان همان ، ایشان است ، یعنی ابوطالب و ایشان در کنار این کنیه اسم دیگری ندارند . 🔸حاکم نیشابوری می نویسد ؛ « اکثر متقدمین بر این عقیده بودند که اسم ( پدر حضرت علی ) همان ایشان بوده است ( یعنی ابوطالب )» 📚معرفه علوم الحدیث ، حاکم نیشابوری ، ص 184 _ تاریخ مدینه دمشق ج 66 ص 310 4⃣قول دیگر آن است که نام ایشان ، بوده است ؛ 📚اعلام الوری ج 1 ص 43 _ عمده القاری ج 16 ص 301 💠ما بنا را بر این می گذاریم که نام مبارک ایشان ؛ « » بوده است . اما سوال می کنیم چه کسی با سند صحیح گفته است که « » نام یک بت بوده است ؟ البته انکار نمی کنیم که برخی گفته اند « مناف » نام بتی در نزد عرب بوده اما هیچ گونه سند صحیحی بر ادعای خود اقامه نکرده اند . ❕شما می توانید به کتاب « اسلام و عقائد و آراء بشری » ، ص 259 به بعد مراجعه کنید ، و ببینید که مولف کتاب به صورت تفصیلی از اسامی بت های عرب بحث کرده است ، هیچ گونه بتی در شبه جزیره عربستان به نام « » را نقل نمی کند . 👌به فرض هم که مناف نام یک بت بوده باشد ، اما باید توجه کرد که، مناف از ریشه نوف و نوفا به معنای شیء مرتفع و و والا مقام است ‌. 📚لسان العرب ج 9 ص 342 👌بنابراین مناف به معنای مشرف و والا مقام می باشد ، که این وصف یکی از خداوند است ، لذا در دعاها از جمله صفات خداوند ، صفت « » به معنای والا مقام و عظیم الشان ، بیان شده است ؛ « سُبحانَ ذِى الْعِزِّ الشّامِخِ الْمُنيفِ » 📚بحار الانوار ج 86 ص 319 ، ج 83 ص 66 👌بنابراین عبد مناف یعنی عبد الله و مناف یکی از اوصاف است . اسم حضرت ابوطالب هم « عبد مناف » بوده یعنی عبد و بنده خداوند والا مقام و الشان . ❕حال ممکن است مثلا ، بت پرستان از این نام سوء استفاده کرده باشند ، و وصف مناف را که از اوصاف خداوند است را بر روی بت گذاشته باشند ، این عمل آنان موجب نمی شود که وصف مذکور ، از صفات خداوندی خارج شود ، یا کسی که خود را به اسم عبد مناف خوانده است ، بگوییم قصدش بت پرستی بوده است ، چنان که امروزه نیز اوصافی چون ، رحمان و رحیم که از وصف های خداوندی است ، بر روی افراد بشر گذاشته می شود ، اما این نامگذاری اوصاف مذکور را از انتساب به خداوند خارج نمی کند و نمی توان گفت کسی که نامش عبدالرحمان با عبد الرحیم است ، قصد بندگی رحمان و رحیم از افراد انسان را داشته است . @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا در تشیع چنین حکمی است که ما می توانیم به خود تهمت بزنیم ❗️اگر است لطفا در این رابطه توضیح دهید ❕❕ 💠💠 🔸محل بحث ، جواز تهمت زدن به مطلق مخالف نیست ، زیرا روشن است که تهمت زدن به بى گناه از زشت ترين كارهايى است كه اسلام آن را به شدت ساخته است، آيات قرآن و روايات متعدد اسلامى كه در باره اين موضوع وارد شده نظر اسلام را در اين زمينه روشن مى سازد، امام صادق علیه السلام از حكيمى چنين نقل مى كند ؛ « تهمت زدن به بى گناه از كوههاى عظيم نيز است » 📚سفینه البحار ج 1 ماده بهت 👌تهمت زدن به افراد بى گناه با روح ايمان سازگار نيست چنان كه از امام صادق علیه السلام نقل شده است ؛ « كسى كه برادر مسلمانش را متهم كند، ايمان در قلب او ذوب مى شود همانند ذوب شدن در آب » 📚الکافی ج 2 ص 269 👌در حقيقت بهتان و تهمت، بدترين انواع دروغ و كذب است، زيرا هم مفاسد عظيم كذب را دارد، و هم زيانهاى غيبت، و هم بدترين نوع ظلم و ستم است، و لذا از پيامبر اسلام نقل شده كه فرمود ؛ « كسى كه به مرد يا زن با ايمان تهمت بزند و يا در باره او چيزى بگويد كه در او نيست، خداوند در روز قيامت او را بر تلى از آتش قرار مى دهد تا از مسئوليت آنچه گفته است در آيد » 📚سفینه البحار ج 1 ص 111 ❕در حقيقت رواج اين كار در يك محيط، سبب به هم ريختن نظام و عدالت اجتماعى و آلوده شدن حق به باطل و گرفتار شدن بى گناه و تبرئه گنهكار و از ميان رفتن اعتماد عمومى مى شود. 📚تفسیر نمونه ج 4 ص 120 👌برخی معتقدند که بر اساس روایتی که در ادامه می آید ، جایز است که فرد به انسان های بدعت گذار تهمت بزند ، و اموری زشتی را که در انسان بدعت گذار نیست ، به او نسبت دهد ، تا جایگاهش در نزد مردم از بین برود و مردم از اطراف او پراکنده شوند ، تا مبادا به واسطه آن بدعت گذار ، دچار گمراهی و شوند . ❕روایت مورد استناد است که از پیامبر گرامی آمده است که فرمود ؛ « إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ الرَّيْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِي فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِيهِمْ وَ الْوَقِيعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ كَيْلَا يَطْمَعُوا فِي الْفَسَادِ فِي الْإِسْلَامِ وَ يَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ يَكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ وَ يَرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِي الْآخِرَةِ » « « زمانی که اهل بدعت و تردید را دیدید ، از آنها برائت بجویید و زیاد از آنها بد بگویید و دشنامشان دهید ، و آنان را در مجادله مبهوت کنید ، تا طمع ایجاد فساد در اسلام را نکنند ، و مردم از آنها دوری جویند و از بدعت های آنان چیزی نیاموزند ، خداوند به خاطر این عمل به شما حسنات داده و درجات شما را در آخرت ترفیع می بخشد » 📚الکافی ج2 ص375 👌می گویند ، تعبیر « » در روایت فوق به معنای « تهمت و بهتان » است که می توان به بدعت گذاران تهمت زد ، تا مردم از اطراف آنان پراکنده شوند. ❕شهید مطهری به اینان چنین می دهد ؛ « در زمينه اهل بدعت حديثى داريم كه در ضمن آن آمده است كه هر گاه اهل بدعت را ديديد «فَباهِتوهُمْ» . «باهِتوهُمْ» از مادّه «بَهَتَ» است و اين مادّه در دو مورد به كار برده مىشود ؛ 1⃣يكى در مورد مبهوت كردن، محكوم كردن و متحيّر ساختن (كه در خود قرآن آمده است كه حضرت ابراهيم با آن جبّار زمان خودش كه مباحثه كرد، در نهايت امر «فَبُهِتَ الَّذى كَفَرَ» ( بقره 258) یعنی او در مقابل ابراهيم درماند، مبهوت شد، محكوم شد، مفتضح شد) 2⃣و ديگر در مورد بهتان يعنى دروغ جعل كردن كه مى دانيم در آيه «سُبحانَكَ هذا بُهْتانٌ عَظيمٌ» ( نور 16) بهتان عظيم يعنى دروغ بزرگ. ❕معناى اينكه اگر با اهل بدعت روبرو شديد «باهِتوهُمْ» يعنى با منطقى قوى با آنها روبرو شويد، كنيد آنچنانكه ابراهيم با جبّار زمان خودش نمرود مباحثه كرد و مبهوتش نمود (فَبُهِتَ الَّذى كَفَرَ). بر اهل بدعت با منطق وارد بشويد تا مردم بفهمند اينها اهل بدعت هستند و دروغ مى گويند. با آنها مباحثه كنيد و محكومشان نماييد. 📚مجموعه آثار ج 16 ص 103 🔸ادامه 👇 @Rahnamye_Behesht
🔸ادامه 👇 ❕در جای دیگر می گوید ؛ « افرادى پيدا مى شوند كه در دين بدعت ايجاد مى كنند. يك كسى مى آيد مى گويد من نايب خاص امام زمان هستم، مثل على محمد باب. اين را «اهل بدعت» مى گويند. در حديث است اگر اهل بدعت پيدا شدند، با اهل بدعت مبارزه كنيد و عالِم بايد مبارزه كند و ندارد ساكت باشد، و در يك حديث تعبير چنين است: وَ باهِتوهُمْ يعنى مبهوتشان كنيد، بيچاره شان كنيد؛ يعنى با آنها مباحثه كنيد و دليلهايشان را بشكنيد. فَبُهِتَ الَّذى كَفَرَ چنان كه ابراهيم آن كافر زمان خودش را مبهوت كرد، شما هم مبهوتش كنيد.» 📚همان ، ج 26 ص 416 👌محدثین و شارحین کتاب شریف کافی نیز ، تصرح کرده اند که منظور از « » یعنی « مبهوت ساختن و متحیر کردن و شکست دادن بدعت گذاران و مجادله کردن با آنان نه زدن به آنان » 📚شرح الکافی ، مولی صالح مازندرانی ج 10 ص 35 _ الوافی ، فیض کاشانی ، ج 1 ص 245 _ مراه العقول ، علامه مجلسی ، ج 11 ص 80 ❕با این وجود ، برخی از علما چون شیخ ، از تعبیر « باهتوهم » جواز « تهمت زدن به بدعت گذاران » را استنباط کرده اند ؛ 📚کتاب المکاسب ج 2 ص 118 👌این دسته از علما استدلال می کنند که اگر چه دروغگویی و تهمت زدن زشت و قبیح است ، اما مورد دارد و آن هم تهمت زدن به بدعت گذاران برای دفع شر آنان است ، تا مردم از اطرافشان پراکنده شوند ، و گمراه نشوند ، در این صورت قبح دروغگویی و تهمت زدن از بین می رود که مطلب را در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8436 ❕اما چنان که گذشت ، تفسیر اول از روایت و نزد علما است . @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا این قضیه شرف الشمس در روز نوزدهم واقعیت دارد ❗️چقدر مستند است ❕آیا از اهل بیت وارد شده است ❕ 💠💠 ❕شرف الشمس عبارت است از نوعی حکاکی بر روی نگین انگشتری زرد رنگ در روز فروردین با این اعتقاد که این عمل موجب گشایش کارها و سبب افزایش رزق و روزی و درمان بیماری ها و در امان ماندن از شرور و .‌‌‌‌..می شود 👌معتقدین به قضیه در روز نوزدهم فروردین می نویسند ؛ « شرف شمس در نوزده درجه حمل ( فروردین ) است و اين حروف عاليات را كه هفت و سيزده اند و به همين اسم شريف شرف شمس شهرت دارد برنگين انگشترى كنند. و در شرح و خواص آن به نظم و نثر بياناتى دارند » 📚هزار و یک نکته ص 797 ❕برخی دیگر از اعتبار روز نوزدهم فروردین برای شرف الشمس را منتسب به ستاره شناسی و توهم و کهانت و ... می دانند و می نویسند ؛ « شَرَف اصطلاحی هيوى و نجومى است ، اهل احكام نجوم از حلول در هر يك از بروج و اجزاى آن ادراك تأثيرات سعد و نحس كرده اند و از اين جهت اعتباراتى نموده اند از آن جمله شرف، هبوط. ❕مثلا هر كوكبى را در برجى و درجه در نوعى قوت و تأثير يافته اند و آن را شرف آن كوكب گفته اند و يا ضعفى و آن را هبوط آن كوكب گفته اند پس بر اساس تجربه و يا توهم و يا كهانت و غير اين گونه اعتبارات كرده اند و گفته اند شرف آفتاب هنگامى است كه در 19 حمل ( فروردین) باشد» 📚فرهنگ معارف اسلامی ج 2 ص 1054 ❕بنابراین اعتبار روز نوزدهم فروردین برای اعمال شرف الشمس مستند به روایتی نیست ، بلکه برگرفته از ستاره شناسی و و تخیل و وهم است که به هیچ عنوان اعتبار و رجحان شرعی ندارد . 🔰معتقدین به شرف الشمس ، شکلی که بر روی نگین انگشتر در روز نوزدهم فروردین می شود را منتسب و برگرفته از این اشعار امیر مومنان علیه السلام می دانند که فرمود ؛ « ثَلَاثُ عِصِيٍّ صُفِّفَتْ بَعْدَ خَاتَمٍ عَلَى رَأْسِهَا مِثْلُ السِّنَانِ الْمُقَوَّمِ وَ مِيمٌ طَمِيسٌ أَبْتَرٌ ثُمَّ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ مَأْمُولٍ وَ لَيْسَ بِسُلَّمٍ وَ أَرْبَعَةٌ مِثْلُ الْأَصَابِعِ صُفِّفَتْ تُشِيرُ إِلَى الْخَيْرَاتِ مِنْ غَيْرِ مِعْصَمٍ وَ هَاءٌ شَقِيقٌ ثُمَّ وَاوٌ مُقَوَّسٌ عَلَيْهَا إِذَا يَبْدُو كَأُنْبُوبِ مِحْجَمٍ فَيَا حَامِلَ الِاسْمِ الَّذِي لَيْسَ مِثْلَهُ تَوَقَّ مِنَ الْأَسْوَاءِ تَنْجُ وَ تَسْلَمِ فَذَاكَ اسْمُ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَى كُلِّ مَخْلُوقٍ فَصِيحٍ وَ أَعْجَم 📚دیوان امیر المومنین ص 393 ❕آنگاه ترجمه این اشعار و شرف الشمس به ظن آنان را چنین به شعر در آورده اند ؛ « اولى خاتمى همى بايد كه بود پنج گوشه آن خاتم ليك شرط نوشتنش اين است كه نراند بر آن دوباره قلم بنويسد عقيب آن سه الف كه صد و يازده بود برقم بر سر هر سه چون سنان مدى بكشد آنچنان كه نبود خم بعد از آن ميم بيد مىباشد كه بود كور و چشم او بر هم پس بود نردبان سه پايه كه نباشد از آن زياد و نه كم بعد از آن چار الف بود همسر چو انامل ستاده پهلوی هم هست آنگاه ها و پس واوى كه بود كج به هيأت محجم سيزده حرف باشد اينصورت هر يكى در صفا چو باغ ارم چار حرف وى است از تورات چار ز انجيل عيسى مريم پنج حرف دگر ز قرآنست اسم اعظم همين بود فافهم اى تويى حامل چنين اسما ايمنى از همه بلا و سقم نگزد مار و عقربت هرگز نشوى تا تويى غمين و دژم از وبا و علل تو آزادى و ز تب و درد و جملگى الم 📚هزار و یک نکته ص 799 👌ادامه پاسخ 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 🔰حال در مورد منسوب به امیر مومنان که شکل حکاکی شده بر روی انگشتر شرف الشمس برگرفته از آن است توجه به نکاتی لازم است ؛ 1⃣اشعار مذکور در کتاب دیوان منسوب به علی علیه السلام آمده است که علامه در مورد آن می گوید ؛ « حکم به صحت تمام آن مشکل است » 📚بحار الانوار ج 1 ص 42 2⃣آن اشعار در برخی کتب دیگر چون زاد المعاد علامه مجلسی ص 567 (به نقل از علی علیه السلام ) آمده است . 3⃣در ابتدای آن اشعار شده است که از آن در جهت طلسم و برای مقابله با سردرد شدن استفاده می شود ( طلسم للصداع ) . 4⃣به هیچ عنوان استفاده از آن تحت عنوان شرف الشمس در روز نوزدهم نیامده است . ❕بنابراین هم انتساب آن اشعار به امیر مومنان مشکوک است زیرا بدون سند نقل شده است و کتابی هم که آن را نقل کرده ، انتساب محتوای آن به علی علیه السلام است ، و هم اساسا آن اشعار در جهت مقابله با سردرد است نه شرف الشمس و اساسا اعتبار دادن به روز نوزدهم فروردین و سعادت آن برگرفته از علوم ستاره و کوکب شناسی و مانند آن است که آن در اسلام بدیهی است. 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « اى مردم ، از فرا گرفتن علم نجوم (آنچه مربوط به پيشگويى به وسيله ستارگان است) بپرهيزيد ، جز به آن مقدار كه در خشكى، يا دريا به وسيله آن هدايت حاصل مى شود، چرا كه نجوم به ( و پیش گویی ) دعوت مى كند و منجّم همچون كاهن است و كاهن همچون ساحر و ساحر همچون كافر است و كافر در آتش دوزخ است » 📚نهج البلاغه خطبه 79 👌این مضمون در روایات دیگری نیز آمده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 17 ص 141 باب 24 باب عدم جواز تعلم النجوم و العمل بها https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
🤔 ❔وهابیون و اهل سنت به ما می گویند معنای این کلمه چیست ❗️نظر اهل بیت در مورد استعمال این کلمه در مورد شیعیان چیست ❕ 💠💠 👌رافضه یا رافضی از ریشه رفض به معنای ترک و کردن فرد یا چیزی است . 📚لسان العرب ج 7 ص 157 ماده رفض ❕و در اصطلاح به معتقدان به نصّ در نصب امام و منصب امامت و منكران مشروعيت خلافت خلفاى قبل از امام على عليه السلام می شود چنان كه شیخ اشعرى، رهبر کلامی اهل سنت ، رافضى را معادل اصطلاح اماميه دانسته، و در راستاى اعتقاد به نصّ بر خلافت حضرت على عليه السلام تفسير كرده است. 📚مقالات الاسلامیین ج 1 ص 88 👌مخالفان مکتب اهل بیت علیهم السلام این لفظ را در مقام بیان عداوت و با شیعیان به کار می برند ، اما در روایات ما رافضی بودن به معنایی که گذشت مدح شده است . ❕راوی می گوید به امام صادق علیه السلام گفتم که به من می گویند بپرهیز از این که باشی . 👌امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « چه خوب اسمی است که خداوند به شما داشته است تا زمانی که سخن ما را بگیرید و بر ما اهل بیت دروغ نبندید » 📚بحار الانوار ج 65 ص 96 ❕در نقل دیگر آمده است که راوی به امام باقر علیه السلام عرضه داشت ؛ « فلانی به ما می گوید رافضی ، امام باقر علیه السلام در حالی که دست به سینه داشت فرمود من هستم و رافضی هم از من است و این جمله را سه بار تکرار کرد » 📚همان مدرک ص 97 👌در نقل دیگر آمده است ؛ « ابو بصیر می گوید به امام صادق عليه السلام عرض كردم مردم ما را «رافضه» مى نامند. ❕حضرت عليه السلام فرمود: به خدا سوگند ، آنان شما را رافضه نناميدند، بلكه خداوند شما را به اين لقب ناميده است. همانا هفتاد نفر از بهترينهاى بنى اسرائيل به حضرت موسى و برادرش ايمان آوردند، و فرعون را ترک کردند و از اين جهت قوم موسی آنان را «رافضه» ناميدند ، خداوند نیز به موسی وحی کرد که این نام را برای آنان در تورات ثبت کن و من این اسم را به می دهم » 👌و در نقل دیگر فرمود ؛ « مردم خير را ترك كرده و شرّ را گرفتند، ولى شما شرّ را رها و كرده و خير را برگزيديد » 📚بحار الانوار ج 65 ص 97 @Rahnamye_Behesht https://sapp.ir/poorseman