eitaa logo
اندیشه ما
667 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
182 ویدیو
18 فایل
💢 پایگاه ارائه قرائت محققانه و متناسب زمان از آموزه‌های اصیل اسلامی 🌐 نشانی سایت: andishehma.com 📲ارتباط با دبیر خبر و مدیر کانال ارسال مطالب، نقد و پیشنهادات و مسئول بارگذاری مطالب: @ad_andishemaa
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ مردم باید احساس کنند که روحانیت کنار مردم هستند البته مردم نه اغتشاشگران. آن کسی که روسری از سرش برمی‌دارد دارد اعلام می‌کند که من با دین خدا مخالفم. 🎙استاد محمد جواد فاضل لنکرانی ✂️ برش هایی از متن: بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين 🔸 به دنبال کلمات مرحوم حاج شیخ محمد تقی آملی(قدس سره) این خاطره را هم عرض کنم. 🔸 ایشان وقتی که از نجف به تهران آمد، در همان زمان مرحوم آیت الله العظمی سید احمد خوانساری به عنوان مرجع تقلید در تهران در مسجد حاج سید عزیز الله درس خارج می‌فرمود. 🔸 یکی از آقایان برای من نقل کرد که ایشان کتاب مصباح الهدای مرحوم حاج شیخ محمد تقی را سر درس می‌آورد یا خودش می‌خواند و یا دیگری بعد هم نظرات تحقیقی خود را ذکر می‌کرد. ‌یعنی اینقدر بزرگان ما خالی از هوای نفس بودند. ما الآن که می‌خواهیم از آقای خوئی یا امام خمینی مطلبی در کتاب‌هایمان نقل کنیم، می‌گوئیم بعض المعاصرین، یعنی اینقدر غرور علمی در بعضی از ما وجود دارد که این ارکان و این بزرگان را با یک تعبیر غیرمناسب ذکر می‌کنیم و حال آنکه مشی این بزرگان، باید برای ما درس باشد. 🔸 از شخصیتی مثل مرحوم سید احمد خوانساری که خیلی هم همراهی با انقلاب نداشت در مورد امام خمینی سؤال کرده بودند که ایشان عادل است یا نه؟ در پاسخ فرمودند از من راجع به عدالتش سؤال نکنید، از عصمتش سؤال کنید، اینقدر زهد و تقوا داشت. از همین حواشی که ایشان بر عروه دارد انسان می‌تواند آن اتقان علمی و اجتهادی ایشان را به دست بیاورد. 🔸بنابراین در مورد بزرگان خیلی مراقبت کنید، حتی اگر یک وقتی به یک مرجع یا بزرگی نقد و اشکال سیاسی دارید، خودشان به ما یاد داده‌اند که مطالب را نقد کنیم، ولی با احترام بگوئیم، از تعابیر خفیف و موهون استفاده نکنید. یکی از علل ضعف روحانیت این است که خود ما احترام بزرگان خود را حفظ نکردیم، چرا امروز نفوذ کلمه‌ی مرجعیت و مراجع در کشور کم شده؟ برای اینکه از خود ما شروع شد، ما حرمت اینها را رعایت نکردیم، در گذشته اینطور نبود لااقل طلبه‌ها تعبد محض داشتند ولی الآن اینطور نیست. 🔸 می‌خواهید انتقاد کنید بگوئید این مطلب به نظر ما درست نیست مثلاً این مرجع بزرگوار باید این را می‌فرمودند. اما اینکه در کنارش اهانت و چند تعبیر سخیف ذکر ‌کند در زندگی و رشد علمی ما تاثیر بسیار بدی می‌گذارد و توفیقات ما سد می‌شود، ‌خدا ابواب علم و معنویت را به روی ما باز نمی‌کند و توفیقاتمان آرام آرام از دست می‌رود، پس باید خیلی مراقبت کنیم. یک آقایی که به رحمت خدا رفته می‌گفت در یک مدرسه پیش استادی درس می‌خواندم که لباس خیلی مندرسی داشت و فقیر بود اما حسابی ملا بود، طلبه‌ها خیلی برایش احترام قائل نبودند، جلوی استاد پایشان را دراز می‌کردند یا تکه‌پرانی به استاد می‌کردند. یک روز به استاد گفتم چرا برای اینها که بی‌ادبی به شما می‌کنند درس می‌گوئید؟ در جواب گفت من یک وظیفه‌ای دارم که ..... 🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/mardom-bayad-ehsas-konnad-rohaniyat-kenar-mardom-ast/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa
✅ ریشه های بحران موجود 🎙استاد مهراب صادق نیا ✂️ برش هایی از متن: ۱. برای بحران کنونی نمی‌توان مشخصا یک چیز را به عنوان ریشه‌ی بحران معرفی کرد. مجموعه‌ای از عوامل، مانند مشکلات اقتصادی، فرهنگی، و فقدان آزادی‌های مدنی و فردی سبب پیدایش این هستند. با این حال، از نظر من مهم‌ترین عامل برای بحران کنونی "از بین رفتن امید اجتماعی" است. ملتی که از تغییر به صورت طبیعی و در فرآیندهای پیش‌بینی‌پذیر و کم‌هزینه ناامید می‌شود، به اعتراض و خشونت دست خواهد زد. ملت ایران از شناسنامه‌های خود شرمنده‌اند. هر دوره به امید بهترشدن اوضاع به یک مفر رای داده‌اند ولی احساس بهبودی ندارند. حس نمی‌کنند شرایط بهتر شده است بلکه برعکس، احساس می‌کنند هر سال وضع نامطلوب‌تر می‌شود. دلیل دیگر هم شاید "احساس طرد شدگی" باشد. مردم و بویژه طبقه‌ی متوسط عمیقا احساس می‌کنند طرد شده‌اند. احساس می‌کنند کسی سخن‌شان را نمی‌شنود. احساس می‌کنند نماینده‌ای ندارند. همین احساس آزاردهنده آن‌ها را خشم‌گین می‌کند. مهم نیست که احساس آن‌ها صادق است و بر واقعیت منطبق یا خیر، مهم این است که آنها این احساس را دارند. با حذف طبقه متوسط مسئولان کشور عملا در یک چرخه‌ی بسته قرار گرفته اند و خود را از مشورت مردم بی‌نیاز می‌دانند.‌ جامعه‌ی ایران، جامعه‌ی پربحرانی است. با حذف طبقه متوسط و نادیده‌انگاشتن مردم، هر چیز ساده‌ای می‌تواند یک بحران تولید کند. ۲. اگر منظورتان از فقه، دانش فقه است، باید بگویم که از نگاه مردم این فقه سهم بسیاری در بحران‌های موجود دارد. به هر حال، در یک حکومت دینی انتظار می‌رود که فقه پویاتر و منعطف‌تر از همیشه گره‌گشای مشکلات حاکمیّت باشد. دانش فقه فعلا این آمادگی را ندارد. البته مسئولان هم با فقه به صورت جیب‌بلوزی رفتار می‌کنند.‌ هر وقت بخواهند و هر جا به مصلحت‌شان باشد پای فقه و فقیهان را به میان می‌آورند و هر جا که به ضررشان است صدای مراجع و فقیهان را نمی‌شنوند. طبیعی است که با این توصیف، در چنین بحران‌هایی از نگاه مردم مدیریت فقهی مقصر خواهد بود. 🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/rishe-haye-bohran-mojod/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 کلیپ کوتاه 🖇 نظریه نسبیت در حکومت اسلامی 🎙 استاد محمد سروش محلاتی 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما https://andishehma.com/howze-mostaghel/ 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa
✅ آینده پژوهی نواندیشی دینی با تاکید بر آثار دکتر فیرحی 🎙استاد سید صادق حقیقت ✂️ برش هایی از متن: 📍فرضیه من این است که گذر زمان به‌نفع نواندیشی دینی، رقم نخواهد خورد؛ یعنی هرچه زمان می‌گذرد، به‌ضرر نواندیشی دینی خواهد بود و کام‌یابی آن را در طول زمان، با مشکل مواجه خواهد کرد. می‌دانید که در اینجا دو بحث، مطرح است: یکی بحث اندیشه‌ای است؛ چون از نظر اندیشه‌ای، ما نواندیش دینی هستیم و نظریه هم‌رأیی هم ذیل نواندیشی دینی مطرح می‌شود و این وظیفه و اعتقاد ماست، اما بحث جامعه‌شناختی و توفیق یا عدم توفیق جامعه‌شناختی، یک بحث دیگر است. آینده‌پژوهی از آینده نواندیشی دینی از نظر جامعه‌شناختی، سخن می‌گوید؛ پس مدعا این است که هرچه زمان می‌گذرد، از نظر اجتماعی، شانس نواندیشی دینی برای توفیق، کاهش می‌یابد. 🔸مؤیدات فرضیه برای تأیید این فرضیه به شش مطلب اشاره می‌شود که شاید دلیل محسوب نشوند، بلکه مؤید باشند، ولی به هر روی، به نظر می‌رسد که این شش‌گانه می‌تواند به کمک اثبات این مدعا بشتابد 📍1) شکاف نسلی تحولات سال 1401 نشان داد که نسل جدید مطالبات و زبانی دارد که با زبان روحانیت -اعم از اصول‌گرا و اصلاح‌طلب؛ نواندیش و غیرنواندیش- متفاوت است و زبان مشترکی بین متفکران نواندیش، اصول‌گرا و روحانیت با نسل جدید، وجود ندارد و در این فضا تفکر هم انتقال نمی‌یابد؛ چون مفروض ما این است که زبان، خانه فکر است نه وسیله انتقال تفکر؛ لذا فکر ما را محدود و تحدید می‌کند؛ بدین‌معنا که او در یک خانه می‌اندیشد و ما در خانه دیگر، و زمانی که پل ارتباطی بین این دو خانه، وجود نداشته باشد، مفاهیم هم منتقل نمی‌شوند 🔸مفروض ما در اینجا این است که متن باید در زمینه، دیده بشود. یکی از اشکالات اجتهاد حوزوی این است که اعتقاد در اجتهاد -گفته یا نگفته- این است که متن می‌تواند به‌وسیله متن، تفسیر بشود درحالی که روش‌شناسی‌های مدرن -خصوصاً هرمنوتیک- اثبات کرده‌اند که متن باید در زمینه، و تکست در کانتکست، تفسیر گردد. می‌دانید که مباحثی مانند شأن‌نزول، در اجتهاد، مدنظر است اما تکست به‌عنوان مجموعه مسائل سیاسی و اجتماعی، در اجتهاد، چندان دیده نشده و یکی از انتقادات روش‌شناسانه‌ای که به اجتهاد فعلی در حوزه‌ها و بین اصولیان وارد است، این است که متن در درون زمینه، تفسیر نمی‌شود اگر کل نواندیشی دینی را به‌عنوان متن در نظر بگیریم و تصور بکنیم، آینده‌اش باید در درون زمینه، مشخص بشود. وضعیت زمینه هم در سال 1400 با سال 1400، تفاوت دارد و البته این فنر در طول زمان، فشرده شده، اما در سال 1401 خود را نشان داد. بنابر این، نواندیشی دینی را فقط در کتاب‌ها و مقالات و در محیط کتاب‌خنه نباید مطالعه کنیم، بلکه در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی باید به مطالعه آن بپردازیم و اگر چنین کنیم، نخستین مسأله‌ای که با آن برخورد می‌کنیم، شکاف نسلی است که میان نسل جدید و نسل قدیم یعنی کسانی که موعظه می‌کنند (اعم از دانشگاهیان و حوزویان) پدید آمده. 📍2) عدم ثبات در حوزه سیاسی و اجتماعی با نگاهی به مسائل داخلی و تحلیلی از آن‌ها، شرائط در حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی داخلی کشور به‌گونه‌ای است که ثبات ندارد و باز، مفروض ما این است که نواندیشی دینی برای موفقیت، نیازمند ثبات است. در اوائل دهه هشتاد، در یک آینده‌پژوهی درباره نواندیشی گفتم که آینده از آنِ نواندیشی است؛ یعنی جریان‌های مثبت رقم می‌خورَد. این پژوهش در آن روز، تا اندازه‌ای درست بود؛ یعنی نواندیشی در حدود یک دهه و نیم، شاهد ترقی روزبه‌روز خود بود کام‌یابی جامعه‌شناختی را تجربه می‌کرد، اما ادعای ما برای آینده و از این به بعد، به‌عکس ادعای پیشین است و زمان هر چه پیش برود، به‌زیان نواندیشی دینی خواهد بود و البته مشخص است که برای روشن‌فکری دینی نیز، همین وضعیت پیش‌بینی می‌شود و رادیکالیسم دینی و افراط‌گرایی دینی، وضع به طریق اولی، بدتر از وضعیت ماست؛ چراکه نسل جدید از اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی به‌معنای سیاسی آن، و نواندیشی دینی و افراط‌گرایی به‌معنای اندیشه آن در حال گذر است و بنابر این، وضع رقبای ما بدتر از ما خواهد بود، اما وضعیت برای ما هم چندان خوب نیست. 🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/ayandeh-pajohi-noandishi-dini/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa
✅ اگر بین مردم و نان مردم فاصله بیفتد دیگر خبری از دین نخواهد بود 🎙آیت الله العظمی جوادی آملی ✂️ برش هایی از متن: 🔸 اگر بین مردم و نان مردم فاصله بیافتد دیگر خبری از دین نخواهد بود. اقتصاد یعنی نان مملکت، باید جلوی غارت ها و اختلاس های میلیاردی گرفته شود و مشکلات اقتصادی حل شود! 🔸 مرجع تقلید شیعیان امروز در دیدار جمعی از اعضای مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ابراز داشت: بین امید و آرزو فرق است، «امید» آن است که فرد مقدماتی را فراهم کرده و منتظر نتیجه است. «آروز» آن است که بدون مقدمه منتظر نتیجه است. کشاورزی که چیزی کاشته و منتظر باران است در حالت امید است اما کشاورزی که چیزی نکاشته و در آرزوی باران است، در حالت آرزوست! 🔸 آیت الله العظمی جوادی آملی افزود: پیام حوزه را به عنوان راه حل به جامعه ارائه دهید. در مسائل مدیریتی، صرفا نصحیت کردن مسئولان کارساز نیست. نصیحت برای جوانانی است که راه را می دانند و بیراهه می روند، اما امور مدیریتی راه حل می خواهد نه نصیحت. 🔸 آیت الله العظمی جوادی آملی با اشاره به اهمیت صحیفه سجادیه اذعان داشت: صحیفه سجادیه کتابی است که باید در کنار سجاده ما باشد. در دعاهای این کتاب از خدا می خواهیم «حسن الولایه» به ما بدهد، یعنی فرد بتواند کسانی که زیرمجموعه و تحت امرش هستند را خوب اداره کند. هر کسی در حوزه کاری خودش به نوعی والی است و باید «حسن الولایه» داشته باشد. 🔸 آیت الله العظمی جوادی آملی ادامه داد: روایتی از پیامبر گرامی اسلام هست که خدایا بین مردم و نان آنها جدایی نیانداز، اگر بین مردم و نان مردم فاصله بیافتد دیگر خبری از دین نخواهد بود. اقتصاد یعنی نان مملکت، باید جلوی غارت ها و اختلاس های میلیاردی گرفته شود و مشکلات اقتصادی حل شود! 🔸 آیت الله العظمی جوادی آملی بیان داشت: رهبر اگر علی بن ابیطالب علیه السلام هم باشد، داشتن رهبر خوب یک طرف قضیه است، از آنطرف مجموعه مسئولین باید درست عمل کنند. کشور ما دارای امکانات فراوان خدادادی است، ما تقریبا یک درصد جمعیت جهان ولی ده درصد امکانات جهان را در اختیار داریم که باید با برنامه ریزی درست، وضعیت کشور را سامان داد. 🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/ayatollah-javadi-agar-beyn-mardom-m/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa
✅ دشمن عمامه یا متوقع از عمامه؟ 🎙استاد اکبر منفرد ✂️ برش هایی از متن: 🔻 پیرو آشوب‌ها و درگیری‌های خیابانی اخیر پدیده‌ای در جامعه شکل گرفت که به عمامه پرانی معروف شده در این خصوص چند موضوع قابل ذکر است: ۱. بدون هیچ تردیدی توهین به هر پوشش و لباسی مذموم و ناپسند است مخصوصاً لباس مقدس روحانیت که همواره برای مردم و جامعه قداست داشته و مردم شریف‌ترین انسانها را در این لباس یافته‌اند. ۲. مردم ما مردمی متدین، بافرهنگ و مودب هستند و همواره حرمت و احترام همه پوشش‌ها و افراد را رعایت کرده و می‌کنند و هیچ گاه شخصیت و فرهنگ و ادب خود را بازیچه دست این و آن نخواهند کرد و بر فرض که بدی از صنف و شخصی دیده باشند بر اساس آموزه‌های اسلامی و فرهنگ اصیل ایرانی بدی را با بدی جواب نخواهند داد و کینه توزی و انتقام جویی را بد و مذموم و خلاف شرع و فرهنگ و تمدن می‌دانند، گوشت و خون این ملت با این بیت زیبای حافظ عجین شده که: آسایش دوگیتی تفسیراین دوبیت است با دوستان مدارا بادشمنان مروت ۳. در این حوادث همواره این سؤال به ذهن همگان رسید که آیا مردم واقعاً از عمامه و عمامه به‌سرها بیزارند و دشمنی دارند یا از آنها متوقعند؟ در پاسخ باید گفت قطعاً و بدون شک مردم از عمامه و عمامه به سرها متنفر نیستند اما حسب مبانی اسلامی و شعارها و اهداف انقلاب بشدت از آنها متوقعند زیرا: الف: رسالت روحانیت تبلیغ و تفسیر دین صحیح است، اسلام سراسر مهربانی و صفا و مدارا و جاذبه و آسانی و پرهیز از سخت‌گیری‌ست و وظیفه روحانیت ارائه این چهره از اسلام است، چندین جای قرآن خداوند برخورد مهربانانه با مردم را به پیامبر ص متذکر شده از جمله فرمود فبما رحمت من الله لنت لهم، یا فرمود لوکنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک، اسلام پیوسته بر آسانگیری و پرهیز از سخت گیری تاکید داشته و همه جا سخن از سماحت و سهولت است المومن سهل المعامله، المؤمن سهل الموونه، قلل من احتیاطک فان الشریعه سمحه سهله و… اما متاسفانه برخی حوزویان با برداشت‌های غلط از آموزه‌های دینی پیوسته دینی اشتباه به مردم معرفی و برخوردی سخت و خشن با مردم داشتند، بلکه منشأ یک سری قوانین و ملاک‌ها و معیارهای سخت در جامعه شدند که دستمایه اخراج و طرد بسیاری از جوانان و نیروهای خوب از دائره انقلاب شد. ب. مردم‌داری و دفاع از حقوق آنها: از جمله سفارشات اکید اسلام و اولیای عظیم الشان اسلام به روحانیت مردم داری و حفظ کرامت و عزت مردم بوده در برخی فرمایشات اهل بیت از مردم تعبیر به ایتام آل محمد شده یعنی همان گونه که با یتیم کمال مهربانی را دارید با مردم داشته باشید و پیوسته مدافع حقوق آنها باشید، این سخن بلند مولی علی ع در نهج البلاغه است که به روحانیون فرموده که خدا از عالمان دینی پیمان گرفته که در مقابل سیری ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت ننشینند. یادمان نرفته در گذشته پشت جلد رساله توضیح المسائل مراجع می‌نوشتند ملجأ الانام یعنی پناه مردم روحانیت پناه و ملجأ مردم بود و هست. 🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/doshman-ammame-ya-motevagh-az-ammame/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa
✅ نظام های ایدئولوژیک بر نفی تفاوت استوارند و بقای آنها بر همسان سازی استوار است. 🎙استاد سید علی میرموسوی ✂️ برش هایی از متن: 🔹 آرنت تحلیل خود از وضع بشری را با سخنی پر اهمیت درباره انسان آغاز می کند: ما در جهانی از پیش موجود زاده می شویم، ولی هر انسانی آغازی جدید و آزاد است تا تفاوتی را پدید آورد. از نظر او مسئله جاودانگی، دغدغه همیشگی و پایدار بشر بوده است. جاودانگی انسان نیز به تفاوتی بستگی دارد که در دوره کوتاه زندگی خود می آفریند. هر چه این تفاوت با ارزش تر باشد، آفریننده آن جاوید تر خواهد شد. زنده یاد احمد شاملو نیز در سخنی به یاد ماندنی می ‌گفت انسان اتفاقی به دنیا می آید، ولی مرگ یک واقعیت است. الگوهای ما تنها به زندگی می اندیشیدند. ما در فاصله زندگی و مرگ فرصت داریم خود را جادوانه کنیم؛ جاودانگی در انسانیت! آنهم در فرصتی که بی شرمانه کوتاه است. 🔹 تفاوت و ناهمسانی همچنان که قرآن نیز از آن سخن گفته، اقتضای آفرینش و زیست آدمی است. با وجود این در جهان قدیم و جوامع سنتی، نه در عالم اندیشه از فضیلت ناهمسانی سخنی بود و نه در عرصه عمل شرایط برای ظهور تفاوت چندان فراهم بود. آثار این فرهنگ را امروز هم می توان در جوامع در حال گذار به آسانی دید. سال ها پیش از گردشگری اروپایی که به ایران آمده بود، نظر وی را درباره مردم ایران جویا شدند، او با تجلیل از برخی ویژگی های ایرانیان از این که بسیاری زنان ایرانی چادر مشکی به سر می کنند و بیشتر مردم خودروی سفید سوار می شوند، اظهار شگفتی کرده بود. این شگفتی ریشه در فرهنگ جهان مدرن دارد که ناهمسانی را ارج می نهد و به تفاوت اصالت می دهد. *در جهان مدرن در پرتو فردگرایی و آزادی نه تنها فرصت بسیار بیشتری برای ظهور ناهمسانی فراهم شد، بلکه تفاوت و در نتیجه تکثر فضیلت یافت. حتی می توان گفت شناسایی حقوق بشر نیز ابتکاری در این راستا بود، تا آدمیان بتوانند با احترام به تفاوت های گوناگون یکدیگر، بی هیچ تبعیضی از حقوقی یکسان برخوردار شوند. به بیانی دیگر نفی‌ تبعیض و حفظ تفاوت دو روی یک سکه اند؛ اولی در واقع تدبیری برای پاسداشت دومی است. خشونت نیز در اصل حذف تفاوت و در برابر رواداری احترام به تفاوت است. انسان مدرن می کوشد تا از فرصت زندگی بهره ببرد و در هر زمینه ای که بتواند از خود تفاوتی هر چند اندک بر جای گذارد. * نظام های ایدئولوژیک اما بر نفی تفاوت استوارند و بقای آن ها بر همسان سازی استوار است. آنها می کوشند بر ناهمسانی ها سرپوش بگذارند و همه را یکسان و همانند جلوه دهند. آرمان شهر آن ها جامعه ای یکدست و یکصداست، افرادی که یکسان بیندیشند و همسان زندگی کنند. سرشت زندگی بشر، اما با این آرمان همسو نیست، از این رو ناهمسانی ها به شکل های آشکار و پنهان ظهور می کنند، تا جایی که نظام نه تنها نمی تواند بر آن سرپوش گذارد، بلکه ساختارهای آن نیز تاب پذیرش و درونی کردن آن ها را نیز ندارند. این آغاز روندی است که در پایان به فروپاشی یا دگرگونی نظام می انجامد.*تفاوت های موجود در جهان بشری یکسان نیستند، از این رو پرسش مهم این است که از میان انبوه تفاوت های موجود ، کدام یک با اهمیت تر است و بیشتر نیاز به احترام دارد؟ می توان پاسخ این پرسش را در یک کلمه بیان کرد: اندیشه و خردورزی. بنیاد مدنیت بر اندیشه استوار است؛ با اندیشیدن آدمی مرزهای خود را با دیگران مشخص و به خود هویت می بخشد. فردی که جرات اندیشیدن ندارد و از سر تقلید و یا از روی ارادت، اعتقاداتی همسان دیگران دارد، نمی تواند از خود تفاوتی پایدار برجا نهد و نیاز زیستی خود به جاودانگی را پاسخ دهد. در نهایت اندیشیدن با سعه صدری که در پی دارد، انسانیتی را تحقق می بخشد، که بی آن تحقق پذیر نیست، زیرا اندیشه جدی و صادقانه، احتمال خطا را در خود مکنون دارد و پذیرش این احتمال نیز رواداری در برخورد با دیگری را به همراه دارد. بنابراین آزادی اندیشه و بیان، احترام به تفاوتی است که بیشترین ارج و اهمیت را داراست. 🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/nezam-edeolojic/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa
✅ آیت الله ایازی: زن، جنس دوم نیست .در نظام تکوین، زن برای مرد و مرد برای زن آفریده شده است 🎙استاد سید محمد علی ایازی ✂️ برش هایی از متن: 🔸 وقتی که درباره نواندیشی دینی صحبت می‌کنیم منظورمان این است که می‌خواهیم یک نوع بازبینی نسبت به متون دینی داشته باشیم، بر اساس بایسته‌ها و تحولاتی که در حوزه مبانی دینی و حوزه مسائل اجتماعی و تحول در مناسبات اجتماعی رخ داده است. اگر من بخواهم نواندیشی دینی را در یک عبارت خلاصه کنم، نواندیشی دینی نگاهی به سنت دارد و خود را پایبند به متون دینی در نگاه سنتی می¬داند و نگاهی دیگر به تحولات و مناسبات اجتماعی. طبعاً یک مرزبندی بین این جریان و جریان روشنفکر دینی وجود دارد. 🔸 روشنفکر دینی؛ اولاً نگاه آن بیشتر کلان و کلی است و توجه او هم بیشتر به چالش‌ها است، نه به پاسخ‌هایی که باید داده بشود. دغدغه دفاعی و کلامی ندارد و لذا می‌خواهد اشکالات و مسائل چالشی حوزه دین را مطرح کند و دنبال این هم نیست که خودش بازبینی از اصل منابع دینی بکند و یا نگاهی دو باره به نصوص و متون دینی و تفسیرهای آن داشته باشد، در حالی که نواندیشی دینی به دنبال این است که ببیند چگونه می‌توان در متون دینی نگاه کرد؟ با تحفّظ بر کلیات متون دینی ـ یعنی قرآن و سنت ـ چگونه باید نگاه کرد که با چالش‌ها برخورد منطقی و قابل دفاع بشود؟ نواندیشی دینی می‌خواهد راه حل‌ها را نشان بدهد. وقتی ما صحبت از تکیه بر متون دینی می‌کنیم، یعنی این که می‌خواهیم تفسیر دیگری از همین متون دینی داشته باشیم؛ به تعبیری که در کتاب «قرآن و تفسیر عصری»، بکار برده¬ام تفسیر عصری از این متون داشته باشیم. در آن کتاب معیارها‌، سنجه‌ها و آسیب‌های تفسیر عصری را گفته‌ام. بنابراین وقتی که صحبت از این می‌شود که نواندیشی می‌خواهد پایی در سنت داشته باشد یعنی این که می‌خواهد از موضع دینداری و دفاع به این متون توجه نماید، جایگاه و فضاشناسی آن را بررسی کند و ببیند با توجه به این فضاشناسی و جایگاه انسانی خردمند چگونه می‌شود این متون را تفسیر کرد. 🔸 اینجا یک نکته است و آن اینکه این جریان ابایی حتی از تأویل این متون هم ندارد. همان طوری که در سنت اسلامی وقتی در متون آیات و روایات اصطکاکی بین ظاهر آیات با اصلی عقلی مثل نسبت دادن مکان و زمان و یا جسم به خداوند می¬شود، به تأویل آن ظواهر روی می¬آورد، مثلاً آنجا که می‌گوید: «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى»(طه: ۵)؛ یا «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»(فتح: ۱۰)؛ مسلمانان معنای عرش به تدبیر و مشیت خداوند تأویل می کنند نه به معنای تخت سلطنت و یا ید را به قدرت خداوند تأویل می بردند. نواندیشی دینی وقتی که پای در سنت دارد، اگر نتواند ظاهر این نصوص را معنا بکند ابایی ندارد، با شواهد و قرائن و قواعد تفسیر و تأویل آن معنای ظاهری را اصلاح کند. 🔸 تمایزی که بین تعریف روشنفکری و نواندیشی قائل شده‌اند این است که روشنفکران بیشتر به فکر نقد عقاید و افکار دینی هستند و ابایی ندارند که حتی درباره اصالت قرآن هم صحبت کنند، مثلاً آیات قرآن را بگویند بعضی از آن بوده یا نبوده یا اصلاح قرآن را هم مد نظر دارند؛ ولی نواندیشان به دنبال اصلاح فهم دینی هستند، این تمایز را شما قبول دارید؟ 🔸 بله یک روشنفکر دینی ابایی ندارد که حتی روی اصالت منابع مثل کتاب و سنت هم سخن بگوید و در باره حجیت قرآن و حدیث و حدود آن حرف بزند، ولی نواندیش دینی به لحاظ کلامی آن را مفروض و مسلم گرفته و به لحاظ مبانی روی آن از قبل کار کرده و مبانی اصالت کتاب و سنت را منقح کرده است و لذا کلیت کتاب و سنت را مفروض گرفته، حالا بعد از مفروض گرفتن و به حساب ما «علی الأرض» روی زمین این دو منبع و یا منبع دیگر مهم یعنی عقل در فهم متون دینی و ادراکات مستقل آن صحبت می‌کند. قهراً با پذیرش این کلیت، دنبال این است که نسبت به فهم دین و شریعت، در جائی که چالشی باشد، نگاه متفاوتی داشته باشد. 🔸 با توجه به این ویژگی‌ها و تعاریفی که شما ارائه کردید، مسئله زنان و تحولاتی که به خصوص در عصر حاضر در حوزه مطالعات این قشر صورت گرفته است؛ جایگاه زنان در حوزه مطالعات نواندیشانه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/zan-jens-dovom-nist/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa
✅ ریشه های استبداد سیاسی از نگاه علامه نائینی 🎙استاد سید جواد ورعی ✂️ برش هایی از متن: 🔸 یکی از مسائلی که علامه نائینی به تناسبِ شرایط حاکم بر جامعه در عصر سلطنت قاجار، در کتاب ارزشمند «تنبیه الامه و تنزیه المله» مطرح کرده، مسئله «استبداد سیاسی و دینی» حکومت هایی است که به نام اسلام بر مسلمانان حکم رانده اند. او عامل مهم عقب ماندگی مسلمانان را استبداد حکومت های اسلامی در طول تاریخ، و متقابلاً عامل رشد و پیشرفت غربی ها را «رهایی از یوغ استبداد سلاطین» دانسته، و در زمان خود از کسانی که این حقیقت را درک نکرده و در راه رهایی مسلمانان از استبداد سیاسی مانع ایجاد می کردند، به شدت انتقاد می کرد. از نظر وی مصیبت مضاعف این بود که استبداد دینی با استبداد سیاسی درهم بیامیزد و ظلم مضاعفی را بر مردم تحمیل کنند. به اعتقاد وی استبداد دینی «اربابِ دیانت» از جهاتی خطرناک تر از استبداد سیاسی «اربابِ قدرت» بوده و حتی حافظ و نگاهبان آن است. 🔸 او دفاع علمای نجف از مشروطه را در آن مقطع تاریخی «نجات مردم از استبداد سیاسی سلاطین جائر» ارزیابی می کرد که عامل بدبختی و بیچارگی مردم مشرق زمین بود. به همین جهت از عالمانی که به مخالفت با مشروطه پرداخته و نتیجه اقدامات شان در نهایت به نفع استبداد سیاسی بود، به شدت گلایه می کرد و آنان را از آن جهت که از پایگاه دین به مخالفت با مشروطه و دفاع از سلطنت مطلقه می پرداختند، شعبه ای از استبداد دینی می خواند. 🔸 نائینی در مباحث مختلف این کتاب، به مناسبت های گوناگون به بحث از استبداد سیاسی و دینی پرداخته و پیامدهای خطرناک آن ها و وجوه اشتراک و افتراق شان را تشریح کرده است. چنان که در خاتمه کتاب از «قوای حافظ استبداد سیاسی» و «راه های رهایی» از آن به تفصیل سخن گفته است. 🔻 عوامل استمرار استبداد سیاسی 🔸 به باور وی هفت عامل «حافظ استبداد سیاسی» و سبب استمرار آن در جامعه اند که هر کدام راه حلی دارد، که در این مجال به ارائه گزارش مختصری از آن می پردازیم.[1] 🔻 جهل و نادانی مردم 🔸 از نظر نائینی «جهل و نادانی مردم» از حقوق اجتماعی و سیاسی خود و تکالیفی که حکومت در قبال آنان برعهده دارد، مهم ترین عامل استبداد سیاسی است، عاملی که به منزله اصل، روح و ریشه عوامل دیگر است. جهل و نادانی مردم است که موجب می شود انسان به بت پرستی رو آورد و فرعون ها را در اسماء و صفات با خدای متعال شریک بداند، و آزادی خدادادی و مساوات خود را با صاحب منصبان فراموش نماید و با دست خود طوقِ رقیّت و بندگی بر گردن بیندازد. به جای همراهی با برادران دینی و وطنی خود و رهایی از این بندگی و اسارت به قتل و جنایت رو آورد. 🔸 وی در این بخش، نمونه هایی از اسارت ملل مختلف عالم را برشمرده و همه را نتیجه جهل و نادانی دانسته است. سجده کردن در برابر فرعون ها و طاغوت ها، پرستش گاو در هندوستان، سَروَری بنی امیه و بنی عباس و به بردگی کشیدن مردم، دنباله روی هر کس و ناکسی توسط ایرانیان بلکه مسلمانان، بخشش گناه مسیحیان توسط ارباب کلیسا، به انتظار پیامبر موعود نشستنِ یهودیان، شخص ناتوان را خالق جهان و همه کاره پنداشتنِ ازلیان و بهائیان، و پیروی مسلمانان از کسانی که ستمگران را ستایش و پرستش کرده و از بقایای خوارج نهروان بشمار می روند، همگی معلول جهل و نادانی است که مادر بدی ها و بیماری هاست. نائینی جهل مردم ایران را عامل تسلط شاهان قاجار و استبداد سیاسی این دودمان می دانست. 🔸 او در بخش دوم که به ارائه راهکار علاج استبداد سیاسی پرداخته، حل این مشکل را «آگاه کردن ملت از حقوق شان در برابر حکومت» می داند. اما با زبانی نرم و به دور از خشونت، و با استفاده از روشی جاذب که بتواند دل های مردم را به خود متوجه سازد. او مشروطه خواهان را که در عرصه های گوناگون منبر و خطابه، روزنامه و مجله برای آکاه کردن مردم به رهایی از استبداد دینی فعال اند، و در حقیقت دعوت به توحید می کنند، به پرهیز از هر گونه تندی و بد اخلاقی توصیه کرده و دستور قرآن را به پیامبر مبنی بر دعوت مردم با «حکمت»، «موعظه نیکو» و «جدال احسن»[2] گوشزد می کند. 🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/rishe-haye-estebdad-siyasi/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa
✅ نظر علامه طباطبایی درباره اخباریون؛ صدها روایت درباره عقل را کنار گذاشتند 🎙استاد رضا میرزایی ✂️ برش هایی از متن: 🔸 به گزارش اندیشه ما به نقل از ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین رضا میرزایی، استاد حوزه، امروز دوم آذرماه در نشست علمی «جایگاه عقل در تفسیر المیزان» که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، با تجلیل از مقام علامه طباطبایی گفت: علامه طباطبایی دو خلا مهم در حوزه را شناسایی کرد و برای رفع آن قدم برداشت؛ یکی تفسیر قرآن و دیگری فلسفه و موفق شدند در بیست سال ۲۰ جلد تفسیر وزین المیزان را بنویسند. 🔸 وی تاکید کرد: ایشان در دوره حیاتشان به بسیاری از شبهات فکری دوره خود پاسخ داد و شاگردانش هم راه ایشان را ادامه دادند؛ به تعبیر علامه مصباح یزدی «میزان شبهاتی که بعد از انقلاب تولید شده بیشتر از ۱۴۰۰ سال قبل است» و اگر شاگردان علامه نبودند معلوم نبود چه کسانی می‌خواستند آنها را پاسخ دهند بنابراین هنوز هم ما بر سر سفره علامه نشسته‌ایم. 🔸 میرزایی با اشاره به جایگاه والای عقل در روایات، گفت: امام کاظم(ع) فرمود خداوند دو حجت بر مردم دارد؛ یکی حجت ظاهری و دیگری حجت باطنی و عقل، حجت باطنی است لذا دین دو ابزار یعنی عقل و نقل را در اختیار دارد. 🔻 تقابل عقل و دین در اسلام بی‌معناست 🔸 وی ادمه داد: از این رو به تعبیر علامه جوادی آملی رابطه دین و عقل حرف غلط و بی‌معنایی است زیرا تقابلی بین عقل و دین در اسلام وجود ندارد و اگر تقابلی بوده در مسیحیت بوده است. عقل و نقل دو حجت خدا و ابزار در خدمت دین هستند و ما مباحث توحید و معاد و .. را از این دو به دست می‌آوریم. 🔸 میرزایی بیان کرد: مهمترین کتب حدیثی شیعه، اصول کافی است که وقتی وارد آن شویم اولین بحث، بحث عقل و جهل است؛ در قرآن کریم هم تعابیری چون؛ افلا یتفکرون؛ افلا یعقلون و ... زیاد بیان شده است؛ برخی این همه هجمه می‌کنند که عقل، ضد دین است در صورتی که خدا فرموده بدترین کسان در پیشگاه خدا افرادی هستند که کر و لال‌ هستند و تعقل نمی‌کنند «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ». 🔸 این پژوهشگر با بیان اینکه برخی افراد از جهت تفکر از حیوانات پایین‌تر هستند، افزود: قرآن کریم فرموده است: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ. نفرموده مانند حیوانات می‌خورند و می‌خوابند بلکه فرموده درک و شعور و فهم آنها از حیوانات پایین‌تر است. 🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/nazar-allame-tabatabaii-akhbariyon/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa
✅ رابطه دموکراسی و فلسفه 🎙استاد بیژن عبدالکریمی ✂️ برش هایی از متن: 🔸 به گزارش روابط عمومی «سایت ادیشه ما» به نقل از روزنامه هم میهن شنبه 28 ابان 1401: بیژن عبدالکریمی در نسبت فلسفه و سیاست می‌گوید:بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه و ازجمله روشنفکرانی است که از منظر نگاه فلسفی خود، همواره حضوری فعال در عرصه عمومی دارد و نسبت به رخدادهای اجتماعی و سیاسی، خاموش و بدون موضع نیست. چنین کنش‌ها، مواضع و اظهارنظرهایی البته در برابر رفتار قاطبه فلسفه‌خوانان ایرانی مستقر در دپارتمان‌های آموزشی فلسفه قرار می‌گیرد که در هنگامه بحران‌های سیاسی و اجتماعی، عموما نظاره‌گرانی بیش نیستند و نمی‌توان چندان سخنی از آنها درباره رویدادها شنید. قضاوت درباره چنین سکوتی البته سهل نیست و چه‌بسا بسیاری بر این عقیده باشند که فلسفه با سیاست روزمره و فراتر از آن، حتی با رخدادهای کلان اجتماعی و سیاسی نیز نسبتی وثیق ندارد و نباید از فیلسوف و فلسفه‌دان انتظار داشت در چنین مواقعی آن‌گونه که جامعه‌شناسان و دانش‌آموختگان علوم‌سیاسی به مداخله نظری در وضعیت اقدام می‌‌کنند، مبادرت ورزد. با همین پرسش و به‌مناسبت فرارسیدن روز جهانی فلسفه، سراغ عبدالکریمی رفتیم و بحثی درگرفت که تفاوت منظر و نظر طرفین گفت‌وگو در آن مشهود است اما مگر فلسفه چیزی جز گفت‌وگو است؟ از بحث‌هایی نظری آغاز کردیم و به دموکراسی و مضار و مزایای آن رسیدیم. به وضعیت فلسفه ایرانی در روزگار خودمان پرداختیم و درباره فردید و داوری اردکانی بحث شد و البته سایه رخدادهای اخیر ایران در عموم موارد بر سر این مباحثه سنگینی می‌کرد. عبدالکریمی البته صبورانه شنید و در عین حال جانانه از نظر خویش دفاع کرد و نتیجه این گفت‌وگوی چالشی متنی است که بخش اول آن اینک پیش‌روی شماست و بخش دوم آن در شماره بعد منتشر خواهد شد. 🔻 نسبت فلسفه با سیاست از چه قراری است ؟ 🔸 در پاسخ به این پرسش باید میان دو سطح تحلیل تمایز قائل شد. گاهی از سرشت و حقیقت فلسفه و نسبت آن با زندگی سخن می‌گوییم و گاهی از نسبت فلسفه به‌عنوان یک نهاد. درست مانند اینکه گاهی از دین و تفسیر دینی صحبت می‌شود و گاهی از نهاد دین و نهاد متولیان دین و روحانیت صحبت می‌شود. این دو یکسان نیستند. در مورد نسبت فلسفه با امر سیاسی و اجتماعی نیز چنین است. وقتی سوال معطوف به حقیقت و سرشت فلسفه و نسبت آن با جامعه است و وقتی دیگر سوال می‌کنیم که دپارتمان‌های آموزشی فلسفه در این‌جا و اکنون ایران و در وضعیت فعلی آموزش عالی و نهاد دانشگاه و… با امر سیاسی و اجتماعی در کشور ما چه نسبتی دارند. فلسفه و فراتر از آن تفکر که نباید لزوما نیز به شکل فلسفه باشد، با امر سیاسی و اجتماعی نسبتی پارادوکسیکال، متعارض و متضاد دارد. فلسفه بالذات سیاسی و امر مرتبط با جامعه نیست اما در تعبیری دیگر فلسفه بالذات امری سیاسی و اجتماعی است. مراد از این‌که فلسفه بالذات سیاسی نیست یعنی فلسفه به دنبال کسب قدرت، دفاع از یک حزب و ورود به بازی قدرت نیست. کار فلسفه پرسش از ماهیات است و فیلسوف پدیدارشناسی است که می‌خواهد پدیدارها و واقعیت‌ها را همانگونه که هستند، ببیند. کنشگران سیاسی در معنای روزمره اما می‌‌خواهند واقعیت را به‌نحو خاصی تفسیر کنند. آنها یا خواهان حفظ وضعیتی هستند و می‌‌خواهند از جریانی، برای مثال، حکومت دفاع کنند، بنابراین تمام واقعیت‌ها را در جهت تثبیت این جریان تفسیر می‌‌کنند یا در مقابل خواهان تغییر اوضاع هستند و تمام واقعیت‌ها را از این دریچه می‌بینند تا بتوانند به قدرت حاکم ضربه بزنند. بنابراین سیاسیون یا اراده معطوف به حفظ قدرت دارند یا اراده معطوف به کسب قدرت یا اراده معطوف به ابراز خشم و کینه نسبت به وضعیت موجود. اما اهل فلسفه چنین نیستند. نزد آنها فقط یک نقطه مطلق ولا به‌شرط وجود دارد که آنها به آن متعهدند و آن حقیقت است. فیلسوف‌ها می‌‌خواهند پدیدارها را همانگونه که هستند، ببینند و تفسیر کنند. 🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/rabete-demokrasi-ba-falsafe/ 🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما 🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻: ایتا: https://eitaa.com/andishemaa تلگرام: https://t.me/andishemaa اینستاگرام: https://www.instagram.com/andishemaa