eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
255 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. لنگیم همه! عصای ما را بفرست آمینِ پس از دعای ما را بفرست بیماری ما صعب العلاج است بیا ای جانِ شفا، شفای ما را بفرست حالا که گرفتار بلاها شده ایم راه گذر از بلای ما را بفرست از خوف ندیدن تو مُردیم همه ای وعده ی حق، رجای ما را بفرست در وقت سرازیری قبر و ملکوت لبیکِ بیا بیای ما را بفرست یا آنکه گناه همه را زود ببخش یا واسطه شو رضای ما را بفرست حالا که نصیبمان نشد دیدن تو سهمیه ی سامرای ما را بفرست شاید برسد جنازه ما به حرم تا کرببلا صدای ما را بفرست مادر بخورد زمین، عزای همه است پس پیرهن عزای ما را بفرست ✍ ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. رزق معراج علی، معراج رفتی بی علی دیدی آخر من شدم محتاج! رفتی بی علی کوچه ها از ازدحام دشمنان خلوت شده یک مدینه از شکایت های تو راحت شده خوش به حالت من که دیگر نیمه جانم فاطمه فی امان الله... بی تو بی امانم فاطمه فی امان الله... دیدار تو فی یوم الورود فی امان الله... رفتی فاطمه رسمش نبود من غرورم خرد شد در پیش چشمان همه عاقبت بر گردنم افتاد غسلت فاطمه تازه فهمیدم چرا خندید آن نامرد پست تازه فهمیدم چطور آئینه ات را زد شکست اینقدر اسما نگو؛ لرزیده ای حیدر چرا؟! اینهمه خونابه می آید از این پیکر چرا؟! فکر میکردم کسی بر صورتت سیلی نزد آخرش دیدم که جسمت خورده بدجوری لگد دلخوشی روزگار ما دو تا دائم نبود بیقرارم، ضلعی از اضلاع تو سالم نبود اشک پنهان از علی، صد جا در آوردی ببین نیمهء شب آه... دادم را در آوردی ببین نیستی حال بد من را ببینی فاطمه سر پناه هر دوعالم، کلّمینی فاطمه بچه ها خود را به روی پیکرت انداختند دست خود را دور جسم لاغرت انداختند پاره شد با رفتن تو رشتهء صبر علی شهر، با این وسعتش شد خانهء قبر علی قبر تو مخفی، ولی سوی نجف باشی بس است تو دعاگوی علی از آنطرف باشی بس است جانمازت پهن مانده بر زمین، بستر که نیست چندتکه گوشواره، پیش من بهتر که نیست چادر خاکی تو چادر نماز زینب است ذکر یازهرا فقط راز و نیاز زینب است آتش داغ تو را روی جگر دارد حسین از وصیت های تو دیدم خبردارد حسین آن زمانیکه سرش افتاده در دست همه حتماً از گودال خونینش گذر کن فاطمه شمر و خولی بر حسین تو اشاره میکنند نیزه داران حنجرش را پاره پاره میکنند کعب نی دارند و باهم خواهرش را می زنند لشکری با مُشت و سیلی دخترش را می زنند روضه را از خاطرات عمه اش آموخته موی زهرای سه ساله بین آتش سوخته ✍ ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. و‌ خدا خواست دل فاطمه را با حیدر می کشد چادر خونین، همه را تا حیدر عاشقانه ست ولی شور حماسی دارد فاطمه مادر این قصه و بابا؛ حیدر کوچه ای بود و دری بود و ... ولی دیگر نیست آتش افتاد به کاشانه ی مولا حیدر زن، تجلیِ تمامِ صفتِ لطفِ خداست نور شد تا بنشیند به تماشا حیدر رفت باران برساند به در هرچه کویر روی گردانده ولی شهر ز دریا حیدر ذوالفقاری شد و تنها به دل دشمن زد شهر مانده است که زهرا شده آیا حیدر؟ خطبه ای خواند که در گوش زمان رفت به شام مثل زهرا، شد اگر زینب کبری، حیدر دست بر دست بکوبد پدر پیر زمان کار از کار گذشته شده تنها حیدر هیئتی! پای ولایت که بمانی مردی پشت در آتش فتنه ست، مبادا حیدر... ماجرا شایعه و لغو و دروغ است هنوز چشم بگشای که شد حق مبینا حیدر باز فرماندهی کل قوا با زهراست عملیّات شده، فاش بگو یاحیدر! بیت در بیت غزل آمده تا اینکه زند دست شاعر به کرم‌خانه ی زهرا هی در ✍ ✍ ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیهاالسلام 🔹فصل غریبی🔹 ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده ای وای از آن شروع به آخر نیامده ای وای از آن یقین به باور نیامده ای وای از آن مزار کبوتر نیامده ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده ای دل حدیث دختر طاها شنیده‌ای؟ یَرضی شنیده‌ای لِرضاها شنیده‌ای؟ هنگامۀ نماز دعاها شنیده‌ای؟ حتی تَوَرَّمَت قَدَماها شنیده‌ای؟ أمّن یُجیب این همه مضطر نیامده یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش واحیرتا لِیُذهِبَ عنکم شرافتش طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش جبریل با تمام بزرگی و رتبتش از عهدۀ ستایش او برنیامده اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد یک‌باره قلب سورۀ انسان شکسته شد در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟ زهرا هنوز گریۀ بی‌گاه می‌کند مولا هنوز سر به دل چاه می‌کند پاییز ادعای أنا الله می‌کند صبح بهار از آمدن اکراه می‌کند آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟ 📝 ...................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
علیهاالسلام 🔹راه پر حادثه🔹 تن خاكی چه تصور ز دل و جان دارد؟ مگر این راه پر از حادثه پایان دارد؟ در بهاران مشو از یاد حقیقت غافل جلوۀ اوست همه، آنچه گلستان دارد سینه را آینۀ باغ شقایق كرده‌ست خاطراتی كه دل از داغ شهیدان دارد صبح جمعه دل ما هم نفس باد صبا شكوه از فُرقت آن زلف پریشان دارد جان ما لحظه به لحظه ز غمش سوخته است چشم ما ثانیه در ثانیه باران دارد آری این راه، به پایان نرسیده‌ست هنوز راه عشق است بسی آتش سوزان دارد... راه ما راه جهاد است، ره بیداری‌ست امت واحده! برخیز كه وقت یاری‌ست این همان راه خدا، راه فنا، راه بقاست راه زهرا و علی، راه شهیدان خداست این همان عهد ازل، عهد خدا با همه بود كه وفادارترین فرد به آن فاطمه بود همه دیدند شجاعانه به مسجد رو كرد آری آن بانوی فرزانه به مسجد رو كرد چشم پر ابر، ولی جلوۀ خورشیدی داشت در پی غصب فدک، خطبۀ توحیدی داشت... از خدا گفت و سپس نعمت بی‌پایانش وای از آن دل كه اطاعت نكند فرمانش خطبه می‌خواند و از آن نعمت برتر می‌گفت آری آن روز ز الطاف پیمبر می‌گفت گاه از امت و گاهی ز امامت می‌گفت گاهی از سختی فردای قیامت می‌گفت گفت مردم! نشده آتش دل، سرد هنوز نگذشته‌ست ز داغ پدرم چندین روز آه، لب بستن از این غم ز توان بیرون است خواهم آرام نشینم! چه كنم؟ دل خون است! همتی داشت در آن روز به اثبات علی عزم آن یار خلاصه به همین نیست ولی رفت در پشت در و سوخت به شوق مولا شعله‌ها بر جگر افروخت به شوق مولا با همان زخم جگرسوز برون زد، آری معركه گرم جنون بود، به خون زد، آری رفت دنبال علی تا كه علی را نبرند دست بر جامۀ مولا... كه علی را نبرند رفت در معركۀ خون و مصاف شمشیر وای من بازوی زهرا و غلاف شمشیر ناله زد ناله، از این ناله چه‌ها باید كرد آری این نالۀ زهراست، حیا باید كرد... 📝 ...................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
علیهاالسلام 🔹ام اَبیها🔹 منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا معصومه و نوریّه و صدّیقۀ کبری حنّانه و هانیّه و ریحانه و کوثر انسیّه و حوریّه و انسیّۀ حَورا این‌ها همگی فاطمه هستند ولی نیست محبوبیت فاطمه محدود به این‌ها مادر که نه! بالاتر از اُمُّ الحَسنِین است دختر که نه! بالاتر از آن، اُم اَبیها فردوس برین، باغ بهشت است به صورت فردوس برین خانۀ زهراست به معنا پیچیده در آن عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» بیرون زده از پنجره‌اش شاخۀ طوبی روزی که بخندد همۀ شهر بهاری‌ست آن شب که بگرید شب عالم شب یلدا آن شب که بگرید همۀ شهر بگریند آن شب که بگرید...چه می‌آید سر مولا؟ از روی لب مادرمان فاطمه چندی‌ست لبخند فراری شده کاری بکن اَسما کاری بکن اَسما که پریشان شده مادر درد است سراپا و سکوت است سراسر این هیزمِ تر چیست که در آتش آن سوخت یک مرتبه هم مادر و هم دختر و همسر در سوخت، ولی مانده به یادم که محمد یک مرتبه بی‌اذن نشد وارد از این در من خواب بدی دیده‌ام اَسما، چه بگویم؟ دور کمرش شال عزا بست پیمبر از عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» در این شهر خالی‌ست مشام همه، کافور بیاور... 📝 ...................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
علیهاالسلام 🔹ما أدراکَ ما زهرا🔹 زنی از خاک، ‌از خورشید، از دریا،‌ قدیمی‌تر زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی‌تر زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمی‌تر زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمی‌تر که قبل از قصۀ ‌«قالوا بلی» این زن بلی گفته‌ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ست ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه به سوی جانمازش می‌رود سلانه سلانه شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد زنی آن‌سان که خورشید است سرگرم مصابیحش که باران نام او را می‌ستاید در تواشیحش جهان آرایه دارد از شگفتی‌های تلمیحش جهان این شاه‌مقصودی که روشن شد ز تسبیحش ازل مبهوت فردایش، ازل حیران دیروزش ندانم‌های عالم ثبت شد در لوح محفوظش چه بنویسم از آن بی‌ابتدا، بی‌انتها، زهرا ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا! مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم مدام او وصله می‌زد، وصلۀ دیگر بر آن چادر که جبرائیل می‌بندد دخیل پر بر آن چادر ستون آسمان‌ها می‌گذارد سر بر آن چادر تیمّم می‌کند هر روز پیغمبر بر آن چادر همان چادر که مأوای علی در کوچه‌ها بوده‌ست کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بوده‌ست غمی در جان زهرا می‌شود تکرار در تکرار صدای گریه می‌آید به گوشش از در و دیوار تمام آسمان‌ها می‌شود روی سرش آوار که دارد در وجودش روضه می‌خواند کسی انگار برایش روضه می‌خواند صدایی در دل باران که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان خدا را ناگهان در جلوه‌ای دیگر نشان دادند که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند صدای گریه آمد، مادرم می‌سوخت در باران برای کودک خود پیرُهن می‌دوخت در باران وصیت کرد مادر، آسمان بی‌وقفه می‌بارید حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید! تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید جهان تشنه‌ست، بالای سر او آب بگذارید زمان رفتنش فرمود: می‌بخشید مادر را کفن‌هایم یکی کم بود، می‌بخشید مادر را بمیرم بسته می‌شد آن نگاه آهسته آهسته به چشم ما جهان می‌شد سیاه آهسته آهسته صدای روضه می‌افتد به راه آهسته آهسته زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته بُنَّیَ تشنه‌ای مادر برایت آب آورده... 📝 ...................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
. هزاران سالِ نوری راه ِدرکِ ماست تا زهرا خدا حق داشت فرماید وَ ما اَدراکَ ما زهرا ملالش نیست از برزخ  خیالی نیست از دوزخ هرآنکه کار و بارِ او گره خورده‌است با زهرا اگر دستاس می‌چرخاند در فکرِ من و تو بود مراقب بوده از اول  به آب و نانِ ما زهرا و ما منظورِ او بودیم و ما همسایه‌اش بودیم اگر قبل از خودش کرده به همسایه دعا زهرا  یهودی را پَرِ چادر سیاهِ او مسلمان کرد برای بچه‌های خود چه‌ها کرده چه‌ها زهرا به ما آموخت پیروز است هرکس فاطمی باشد به ما آموخت جان دادن به پای مقتدا زهرا چهل سال است می‌بینیم لطف مادری‌اش را نمی‌سازد رها ما را در این آشوب‌ها زهرا خودش اصلِ ولایت بود و در پای ولایت سوخت نزن که بر نخواهد داشت   دست از مرتضی زهرا مُغیره از نفس اُفتاد و قُنفد هم نفس می‌زد علی را حفظ کرد  اما به زیرِ دست و پا زهرا سرِ مویی نشد کم از علی اما سرش را زد به در نامرد به در خورد و زمین خورد و... مکرر ، بی هوا زهرا زمین اُفتاد اما هیچ‌کس یاری نکرد او را حواسش هست بعد از آن  زمین اُفتاده را زهرا (حسن لطفی ۱۴۰۱/۰۹/۰۳) ....................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
. روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله خانه‌ای که شُده خاکِ سه امامش، جبریل خانه‌ای که نرسد بر سرِ بامش جبریل خانه‌ای که به سویش بود قیامش جبریل خانه‌ای که به درش بود سلامش جبریل صبح‌ها بعدِ پیمبر به ادب می‌آمد تا که نانی ببرد از سر شب می‌آمد آری آن خانه که جبریل گرفتارش بود دست بر سینه همیشه پس دیوارش بود بوسه میزد به در  باز بدهکارش بود نگران پدر و گریه‌ی بیمارش بود دائما از درِ این غمکده خواهش میکرد اهل آن را به درِ خانه سفارش میکرد گفت خانم دو سه روزی است مریض احوال است چند وقتیست که از گریه کمی بی حال است پدرش رفته و سهمش غم و آه و ناله است گفت با در ولی این درب چه بد اقبال است چقدر زود غم آمد شبِ غربت را دید وای،در از طرف کوچه جماعت را دید تازه فهمید همان روز سفارش‌ها را تازه دانست دلیل همه خواهش‌ها را دید در یک طرفش هیزم و آتش‌ها را بعد از آن دید در آن بین کِشاکشِ‌ها را طرفی آتش و هیزم طرفی فاطمه بود طرفی ضربه‌ی چندم طرفی فاطمه بود چند ضربه که به در خورد زِ جایش اُفتاد مادری خم شد و از درد صدایش اُفتاد درِ آتش زده رویِ سر و پایش اُفتاد پدری آب شد از شانه عبایش اُفتاد رحم بر آن تنِ بی تاب نیاورد کسی چادرش شعله ور و آب نیاورد کسی رفت در کوچه کمربندِ علی در دستش تا جدایش بکند گفت بزن بر دستش دخترش داد زد ای وای برادر دستش خُرد شد قامت او از همه بدتر دستش تا که آئینه تَرَک خورد علی را بردند پیشِ دختر که کتک خورد علی را بردند  داغِ غمهایِ جمادی به محرم اُفتاد راه آن مشت حرامی به حرم هم اُفتاد جای یک دست به گلبرک چه محکم اُفتاد آه از آن شعله که اینبار دمادم اُفتاد دختری تشنه‌ی آب است در آتش می‌سوخت دستِ عمه به طناب است...در آتش می‌سوخت (حسن لطفی)✍ ...................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
. هر چه که از الله اکبر میشود فهمید آن قدر هم از قدرِ کوثر میشود فهمید راه تقرب بودنش را بارهای بار از دست بوسیِ پیمبر میشود فهمید پس بیشتر باید توسل کرد این شب ها به لیلة القدری که کمتر میشود فهمید اینکه چرا قلب علی و بچه هایش سوخت با یک نگاه ساده به در میشود فهمید باید کمی آتش گرفت و سوخت در آتش این داغ را اینگونه بهتر میشود فهمید اینکه غلاف تیغ با دستش چه ها کرده از حال و روز موی دختر میشود فهمید سنگینی دستی که سیلی زد به رویش را از دستمال بسته بر سر میشود فهمید از کوچه که چیزی نمی گوید حسن اما از چادر خاکی مادر میشود فهمید یک دندگی زخم و درد دنده هایش را از لاله های‌ روی بستر میشود فهمید این روزها بیرون خانه گریه‌ کردن را از چشم های سرخ حیدر میشود فهمید با این سوال از خود شبم را صبح میکردم جای مزارش را در آخر میشود فهمید؟! وضعی که محسن داشت را در آخرین لحظه از آخرین اوصاف اصغر میشود فهمید ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. صفای خانۀ من می رود؛ ز رفتن تو شرر به جان زند ای گل،ز کینه چیدن تو به غیر غم تو نخوردی ز خوان زندگی ات بریدم از همه جانا، ز دل بریدن تو فتاده است به شماره نفس کشیدن من چودیده ام که چه سختست ،نفس کشیدن تو سخن مگو ز جدائی،فراق تو درد است تحملم نَبُوَد از فراق ، گفتن تو دو دیده واکن و تا آنکه زنده ات بینم فتاده واهمه ای بر دلم ز خفتن تو چه کرده میخ و درو ضربۀ غلاف با تو که برده تاب و توان از تمامی تن تو مگیر چهره تو از من، بگیر جانم را که غصه از دل من میرود ز دیدن تو تمام ترس من اینست، بر دلم ماند زبعد اینهمه غم آرزوی ماندن تو چه حیف شد که نشدتا که محسنت بینی به لب رسیده مرا جان از این ندیدن تو .................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. سلام اللّه علیها با این تنِ رنجور و پریشان چه کنم؟! با زمزمه و اشکِ یتیمان چه کنم ؟! جانِ منی و جان به لبم آوردی اِی جانِ علی  با تنِ بی‌جان چه کنم؟! ........ پرستو پر شکسته پر گرفته خدایِ من دلِ حیدر گرفته ببین این خانه‌دارِ چارساله برایم روضه‌یِ مادر گرفته .................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. سلام‌الله‌علیها تمام شمع وجود تو آب شد مادر دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد بهشت آرزوی ما خراب شد مادر بجای شمع که سوزد به قبر پنهانت علی کنار مزار تو آب شد مادر میان آن همه دشمن که می‌زدند تو را دلم به غربت بابا کباب شد مادر حمایت از پدرم را گناه دانستند که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر به محفلی که علی بر تو مخفیانه گرفت سرشک دیده زینب گلاب شد مادر به یاد نالۀ مظلومی‌ات دلم سوزد که چون سلام پدر بی‌جواب شد مادر نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت گرفته نیمه‌ای از آفتاب شد مادر علی بیاد جوانیت پیر گشت چو دید خمیده سرو قدت در شباب شد مادر عنایتی صف یوم الحساب «میثم» را که خسته از گنه بی حساب شد مادر «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 نخل میثم ........................ سلام‌الله‌علیها شب‌گریه‌های غربت مادر تمام شد زینب به گریه گفت که دیگر تمام شد امشب اذانِ گریه بگوید بگو، بلال سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد طفلانِ تشنه، هروله در اشک می‌کنند ایّامِ تشنه‌کامی مادر تمام شد آن‌شب حسن شکست، که آرام‌تر حسین! چشم حسین گفت: برادر! تمام شد تا صبح با تو اُستُن حنّانه ضجّه زد محراب خون گریست که منبر تمام شد زاینده است چشمۀ زهرایی رسول باور مکن که سورۀ کوثر تمام شد باور مکن که فاطمه از دست رفته است باور مکن حماسۀ حیدر تمام شد زهرا اگر نبود حدیث کسا نبود زینب نبود و واقعۀ کربلا نبود شب آمده‌ست گریه‌کنان بر مزار تو دریا شکست موج‌زنان در کنار تو بعداز تو چلّه‌چلّه علی،خطبه‌خواندوسوخت چرخید ذوالفقار علی در مدار تو زینب کجاست؟ همسفر خطبه‌های خون دنیا چه کرد بعد تو با یادگار تو؟ باران نیزه، نعش غریبانۀ حسن آن روزگار زینب و این روزگار تو گل داد روی نیزه، سر تشنۀ حسین تا شام و کوفه رفت دل داغدار تو تو سوگوار زینب و زینب غریب شام تو سوگوار زینب و او سوگوار تو بعد از تو سهم آینه درد و دریغ شد دست نوازشی که کشیدند تیغ شد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بریز آب روان اسما ، ولی آهسته آهسته به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته . بریز آب روان تا من ، بشویم مخفی از دشمن تنش از زیر پیراهن ، ولی آهسته آهسته . ببین بشکسته پهلویش ، سیه گردیده بازویش تو خود ریز آب بر رویش ، ولی آهسته آهسته . همه خواب و علی بیدار ، سرش بنهاده بر دیوار بگرید از فراق یار ، ولی آهسته آهسته . حسن ای نور چشمانم حسین ای راحت جانم بنالید ای عزیزانم ، ولی آهسته آهسته . بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب بخوان او را به تاب و تب ، ولی آهسته آهسته . روم شب ها سراغ او ، به قبر بی چراغ او کنم زاری ز داغ او ، ولی آهسته آهسته
اشعار حسینی و آموزش مداحی
. #نوحه #زمزمه #حضرت_زهرا #سلام_الله_علیها زبانحال حضرت علی (ع) جواب: غریبم من غریبم من -کسی ا
. بسترت جمع شد اما اثرت هست هنوز بالشی خیس ، ز چشمان ترت هست هنوز رنگ این پارچه ی بستر تو گلگون ماند اثری از بدن مختصرت هست هنوز ای پرستوی مهاجر سفرت کشت مرا کوچ کردی و در این لانه پرت هست هنوز رسمش این بود که تنها بروی بی حیدر ؟ شوق رفتن به دل همسفرت هست هنوز راستی حال تو خوب است ، خوشی بانویم ؟! اثر زخمِ همان میخ درت هست هنور ؟ خوب شد پهلوی تو ، درد نداری دیگر ؟ با تو آن دردِ شدید کمرت هست هنوز ؟ ناله های حسنت از همه جانسوزتر است نیمه های دل شب نوحه گرت هست هنوز زینبت زنده کند یاد تو را در خانه اصلا انگار ، که چادر به سرت هست هنوز جای من هم به روی محسن مان بوسه بزن پشت این در ، اثری از پسرت هست هنوز 🔸شاعر: .................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ✍ نشاط خانهء مارفت و عشق، دیگر نیست که چارطفل دراین خانه هست و مادرنیست ازآن بهشت‌ که بی فاطمه ست بیزارم بهشت با گل بی خار من، برابر نیست سرم به چاه کنم درد دل به او گویم کسی که درد دلم می شنید دیگر نیست زبان گرفتن زینب شنیدنی باشد که ورد روز و شب او به غیر مادر نیست به روی من،همه درهای خانه هابسته ست یکی که باز کند در، به روی حیدر نیست ز پا فتاده ام و هر که بیندم گوید که این علی،مگر آن قهرمان خیبر نیست؟ منم به خانهء آتش گرفته بی دلسوز دلی که سوخت به حالم به جز دلِ درنیست زآیه آیهء غم،مصحف دلم پر شد ازآن زمان که به قرآن عشق کوثر نیست ........... . علی انسانی تشیع آیینه نیمه شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر، روان وز پی‌ آن هفت تن، هفت آسمان این طرف، خیل رُسُل دنبال او آن طرف احمد به استقبال او ظاهراً تشییع یک پیکر ولی باطناً تشییع زهرا و علی امشب ای مَه، مهر ورزو، خوش بتاب تا ببیند پیش پایش آفتاب دو عزیز فاطمه همراه‌شان مشعل سوزان‌شان از آه‌شان ابرها گریند بر حال علی می‌رود در خاک آمال علی چشم، نور از دست داده، پا، رمق اشک، بر مهتاب رویش، چون شفق دل، همه فریاد و لب، خاموش داشت مُرده‌ای تابوت، روی دوش داشت آه، سرد و بغض، پنهان در گلوی بود با آن عدّه، گرم گفت و گوی آه آه ای همرهان، آهسته‌تر می‌برید اسرار را، سر بسته‌تر این تنِ آزرده باشد جان من جان فدایش، او شده قربان من همرهان، این لیله‌ی قدر من است من هلال از داغ و این بدر من است اشک من زین گل، شده گلفام‌تر هستی‌ام را می‌برید، آرام‌تر وسعت اشکم به چشم ابر نیست چاره‌ای غیر از نماز صبر نیست چشم من از چرخ، پُر کوکب‌ترست بعد از امشب روزم از شب، شب‌ترست زین گل من باغ رضوان نفحه داشت مصحف من بود و هجده صفحه داشت مرهمی خرج دل چاکم کنید همرهان، همراه او خاکم کنید علی انسانی✍ ................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. سلام الله علیها لحظه های عاشقی پیش تو معنا می شود قطره با یک گوشه ی چشم تو دریا می شود از کرامات تو آوردند در تاریخ که دختر نه ساله ای امّ ابیها می شود وصف شأنت در حدیث قدسی لولاک حق یا که در شرح نزول قدر معنا می شود ای بنازم چادر پر وصله ات را که از آن یک یهودی خانه اش عرش معلّی می شود حضرت صدّیقه ای حرفت کلامت حجت است هر کسی شاهد بخواهد از تو رسوا می شود عید من روزیست که غم ها به پایان می رسد مادرم بعد از سه ماه از بسترش پا می شود جامه ی نو چیست ؟ ما با جامه ی مشکی خوشیم قفل های بسته با هر یک نخش وا می شود آب و نان و فکر و ذکر و هستی ما فاطمه ست لحظه های عاشقی پیش تو معنا می شود ................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. . جــمــعــهٔ دیـگر گذشت اما نگا ر من نیا مد طـالـب خــون حـسین مو لاو  یارمن نیامد گــوئــیــا مـن لایــق دیـــدار رویش نیستم قــا ئــم آ ل  عــلــی د ا ر و ندار من نیا مد بسکه زد اغیار طعنه،صبرم آخرسر رسید و ا ر ث  تـــیـغ دو سر صبرو قرار من نیامد ایــن نــدا می آید  ا زگــو دال سرخ قتگاه مـنــتـقـیـم ا صغرم  آ ن گـلعـذار من نیامد مــا د ر ی  از پشت د ر آید صدای ناله اش مـــرحــم پـهـلـو و  قلب داغـدار  من نیامد خاک پا ی ندبه خوانها ا ی(ریاضی) توبگو غـــم گـــرفته عالـمی را  غمگسارمن نیامد                ابراهيم ریاضی ✍ ....................    امام زمان و (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ا لآ ای  شیعـیـان صبرم سر آمد کـه دشـمـن پشت درب حیدر آمد مـــرا دردیست کهنه از  زمانه کـــه خورده مادر  من تازیانه شـنـیـدم پهلویش  اعدا شکستند شنـیـدم مرتضی  را  دست بستند چه شد ضرب و توان شصت حیدر کـجـا بود  ذالفقار  دست حـیـدر نـبــودی  گر علی را  امر در صبر نــمــی شد  روبهی مکار چون ببر الآ مادر نــبــودم   یــار بــاشـــم تــورا در پشت در غـمـخـوار باشم دعــا کن مــادرم  شــایـد که روزی زمــا ن انــتـــظار مــن ســـر آ یـد بـــگــیــرم ا نــتـقــام  پهلو یت را کـه بــا ر غــم مــرا  از دل بـــرآید (ریاضی)  غـم مخـور غمخوار آید کــــــه پــــو ر حــیــد ر کرار آ یـــد               ابراهیم ریاضی ✍ .................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. سلام_الله شده ام بی قرار، بی زهرا مثل ابر بهار، بی زهرا وای بر زندگی پس از یارم اُف بر این روزگار، بی زهرا مانده ام که چرا نمُردم من چه کنم بی نگار، بی زهرا ؟ کودکانم یتیم ، بی مادر  همگی داغدار ، بی زهرا خانه ام سوت و کور و خاموش و پُر ز گرد و غبار ، بی زهرا حسنم مانده با تماشای چادری وصله دار ، بی زهرا یار در خاک خفته ای دارم حرفهای نگفته ای دارم ... تو مثالی نداشتی زهرا دست خالی نداشتی زهرا زیر این خاک هم تو خورشیدی پس زوالی نداشتی زهرا ختم تو شد غریب چون یاری ... این حوالی نداشتی زهرا چقدر فکر حال من بودی گرچه حالی نداشتی زهرا مانده ام که چطور پر زده ای تو که بالی نداشتی زهرا چقدر زود رفتی آخر تو سن و سالی نداشتی زهرا از برای عروسی زینب تو خیالی نداشتی زهرا ؟ به جز این چادر پُر از وصله هیچ مالی نداشتی زهرا رفتی و خاطرات تو باقی است فاطمه التفات تو باقی است رفتی و بودن تو یادم هست دیده ی روشن تو یادم هست گوشه ی خانه ام کنار تنور یاد نان پختن تو یادم هست یاس نیلوفری من  ... زهرا روز پژمردن تو یادم هست من هنوز هم میان این کوچه به زمین خوردن تو یادم هست چه کنم با در لگد خورده آه ، افتادن تو یادم هست سختی و سوزش نفسها و خون پیراهن تو یادم هست گریه سرخ بیت الاحزان و خنده دشمن تو یادم هست کوثرم ، همسرم سفر کردی یار و همسنگرم سفر کردی جواد پرچمی✍ .................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. عجل_الله شرمنده کردی بار دیگر نوکرت را شکر خدا دیدم عزای مادرت را روزم سیه گردد اگر از من بگیرند خورشید لطف ِ چشم ِ ذره پرورت را من لکه ی ننگ توام ، هر جا شنیدی نام مرا انداختی پایین سرت را از بس که هستم روسیه حتی ندارم آقای من حکم سیاهی لشکرت را ای آیه ی امن یجیب بی پناهان دریاب این دلدادگان مضطرت را آواره ام روضه به روضه فاطمیه تا که ببینم روی زهرا منظرت را ای وای از سنگینی بار گناهم نشنیده ام یک بار مادر مادرت را آقا سر ِ مادر چه آورد آتش در که سالها سوزانده از پا تا سرت را ✍ ................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. می شویمت كه آب شوم در عزای تو یا خویش را به خاك سپارم به جای تو قسمت نبود نیت گهواره ساختن تابوت شد تمامی چوبش برای تو گر وا نمی شدند گره های این كفن دق مرگ می شدند ز غم بچه های تو خون جای آب می چكد از سنگ غسل تو خون می چكد كه زنده كند ماجرای تو در بود و شعله بود و در افتاد روی تو گم شد میان خنده ی مردم صدای تو در بود و شعله بود و از آن در عبور كرد هر كس كه بود نیمه شبی در دعای تو حالا زمان غسل تو فهمیده ام چرا روی تو را ندید كسی تا شفای تو تنها نه جای دست كبودی به چهره ات آتش اثر گذاشته بر چشم های تو   شاعر : حسن لطفی .................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. اگرچه بر غم و دردم، دوای دائم نیست مریض عشق تو هستم، علاج لازم نیست به روی شانه ی اشکم، دو چشم بیمار است نشسته پشت درت بنده ای که سالم نیست خودت در اوج گناهان صدا زدی که بیا ببخش، پرده دَری های من مداوم نیست بدون دعوت اگر آمدم حلالم کن به جان فاطمه این بینوا مزاحم نیست کنون که راه حرم ها به روی من بسته است کسی به فکر پناه ِگدای ِنادم نیست بلای توست که دُورِ ضریح ها خلوت و جای آن همه زائر، بغیر خادم نیست مرا دعای شهیدی به هیئت آورده چه حیف! گوشه ی میخانه حاج قاسم نیست شدم خراب زیارت، یکی مرا ببرد کسی به کرببلای حسین عازم نیست!؟ **** دوباره دختر زهرا به دردسر افتاد دوباره دل به دل بیقرار کاظم نیست اسیر روضه ی معصومه ام که چون زینب به دور محمل او لشکری مهاجم نیست -همانکه خورده کتک از همه اراذل شهر همانکه صورت او خالی از علائم نیست- سری مقابل زینب به زیر پا افتاد سری که بر نوک نی، حنجرش مقاوم نیست ✍ .................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ✍ هیهات که جز کوی تو جای دگرم باد غیر از در کاشانۀ لطفت گذرم باد عشق تو کشانده به جنون کار دلم را قربان تو ای سرّ دو گردون، سرم باد از تو نظری گر به من و حال من افتد زنگار ز دل میرود و دل چو زرم باد آتش زده هجران تو بر دار و ندارم پرسوزو گداز از غم هجرت جگرم باد ترسم همه اینست که بی دیدن رویت آید به لبم جان و زمان سفرم باد از نخل امید مَنِ دلخون ز فراقت نالیدن از غصه و ماتم ثمرم باد شاها نظری سوی گدایان خود انداز من سائل دربار توام مفتخرم باد ............................. جز وصالت به دلم هیچ تمنائی نیست بسکه نالیده ام از هجر، دگر نائی نیست من مریض غم هجر تو شدم،میدانم بهر دردم به جز از وصل،مداوائی نیست ز من ای دوست تو بگذر، که برای غم تو جز گناه از من آلوده تقلائی نیست خانه کرده ست به کاشانه ی قلبم عشقت غیر مهر تو در این خانه ی دل جائی نیست ترسم اینست بیائی و نباشم آنروز غیر این، بهر من غمزده پروائی نیست دیده ی غمزده از اشک چه پر بار شده با من ای شاه به جز اشک،که همپائی نیست یوسفا،بر سر بازار فراقت همه عمر غیر نالیدن و اندوه ، که کالائی نیست ............................. (( امام زمان عج الله)) چشم انتظار رویت رویت ستاره ها آتش زده فراق تو بر سنگ خاره ها دیگر چرا به هجر، تو پایان نمی دهی هجرت شرر فتاده به جان شراره ها مانده به راه آمدنت ای حضورمحض چشمان خون چکیدۀ سال و هزاره ها پای پیاده در دل صحرا چه میکنی جانا فدای جان تو جان سواره ها گریان به یاد کشتۀ کرببلا شوی گریان جسمهای ز کین پاره پاره ها آقا ببخش، لحظۀ تاراج خیمه ها بردند ز گوش دخترکان گوشواره ها ....................... (( غزل امام زمان عج )) این جمعه هم گذشت و تو آخر نیامدی شاها برای خاطر نوکر نیامدی چشمم به راه مانده هنوزم به یاد تو تا دیده بیند آن رخ انور، نیامدی با آنکه عمری از پی تو در به در شدم سرکرده ام به اشک و تو ازدر نیامدی چون محتضربه احتضارم وغصه میخورم بالین عاشق با مرگ برابر،نیامدی گیرم که قابلم تو ندانی ولی بدان جان میدهم به عشق تو دلبر،نیامدی آدینه ها گواست که خون شددلم زهجر اما عزیز از همه بهتر نیامدی توباغبان عشقی وپژمرده ام ببین یک دم کنار لاله پرپر نیامدی دیگر چقدر غصه کرببلا خوریم ای گریه دار کشته بی سر،نیامدی خون گلوی غنچه شش ماهه تربود ای منتقم،به خاطر اصغر نیامدی با ذوالفقار حیدر و با ذکر یا علی از بهر یاری دل مادر نیامدی ✍ ....................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
‍ ‍ . ۱۴۰۱ حیف... آتش به جان او افتاد ، آه از آن لحظه های دردآور خبر آنقدر تلخ و سنگین است ، آدم اصلاً نمی کند باور قهرمان دلیر نامیرا ، رستم شاهنامه ی اخلاص یک جهان بود او به تنهایی ، یک تنه او حریف صد لشکر جبهه بود و سپاه کرمانی ، مطلعُ الفَجر مَقطَع وَالفَجر کار او در لباس سربازی ، محشری بود در دل محشر مرد فتح الفُتوح آمِرلی(۱) ، مرد میدان موصِل و تَکریت او شگفت آفرین اِسپایکِر ، روح اربیل و فاتح سِنجَر در گذر از کویر این دنیا ، او فقط تشنه ی شهادت بود او شهیدانه سوخت سر تا پا ، او شهیدانه زیست سر تا سر او اَشِدّاست با همه کفّار ، رُحَما بود بین این مردُم اُسوه ی زندگیّ او حیدر ، شد مرامش مرام پیغمبر ذوالفقار خروش حزبُ الله ، سَرو سرخ سپاه ثارالله جانفدای ولایت اسلام ، جان نثار صلابت کشور از ابومهدی اَلمهندس گفت او که هم خون حاج قاسم بود هم‌قَسم ، هم‌قطار و هم سنگر نور یک روح در دوتا پیکر یادمان هست جمعه بود آن روز در سحرگاه سرد آسایش با پر و بال زخمی اش ققنوس ، پر کشید از میان خاکستر آتش فاطمیه روشن شد ، شعله ی فاطمیه روشن ماند روضه ی حاج قاسم ای مردم ، می دهد عطر روضه ی مادر مقتلش روضه های زهرا داشت ، کربلا بود جاده ی بغداد یادم آورد روضه ی گودال ، دیدن دست زخم و انگشتر ارباً اربا مُقَطّعُ الاعضاء روضه ی سخت عصر عاشوراء او علی اکبری به میدان رفت پیکرش گفت یاعلی اصغر یادمان هست گریه ی مردُم ، در نماز وداع با سردار گریه می کرد با صدای بلند در کنار رفیق خود رهبر ما به جز خیر از او نمی دانیم ، با حیاتی که کُلّه خیر است در نماز وداع با سردار ، چشم ما بود چشمه ی کوثر قاتل چشم ملت ایران ، فتح عینُ الاسد که یادت هست لحظه ی انتقام نزدیک است ، می رسد وقت حمله ی آخر جمعه ای در هوای هم عهدی ، پیش چشمان حضرت مهدی می رود در مصاف آل سُعود ، می رود تا شهادتی دیگر ... .👇 *(۱)محاصرهٔ آمرلی، اشاره به محاصرهٔ شهر شیعه‌مذهب ترکمان‌نشین آمرلی به‌دست نیروهای تروریست داعش در جریان حمله آن‌ها به عراق می‌دارد. در جریان این محاصره در ژوئن ۲۰۱۴ میلادی، دسترسی به آب، خوراک و خدمات مخابراتی بر باشندگان آمرلی قطع شد. ترکمان‌های شیعهٔ آمرلی برای رویارویی با نیروهای خلافت اسلامی، به سازماندهی گروه‌های شبه‌نظامی با هدایت حاج قاسم سلیمانی دست به مقاومت زدند. ............................................ گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
هدایت شده از محمد حسین تابع منش
🌹لینک دعوت گروه مقتل امام حسین ع برای دعوت از دوستان https://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2 🌹با حضور استاد انلاین مقتل 🌹ای دی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh