eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
240 عکس
152 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. يا غياث المستغيثين خدايا بنده ای منت پذيرم به چاه و ظلمت عصيان اسيرم ترّحم كن كه اينگونه نميرم تویی درد مرا دارو و تسكين اغثنی يا غياث المستغيثين الهی بنده ای بودم فراری به سويت آ مدم با بی قراری ندارم دربرت جز شرمساری مرا باتو بود اين حرف ديرين اغثنی يا غياث المستغيثين منم تنها، تويی تنها اميدم چو من لاتقنطويت راشنيدم به سوی آستان تو دويدم مراجامی بده زآن شهد شيرين اغثنی يا غياث المستغيثين مپرس از من كجا بودم ،كجايم كه سرتا پا پُر ازجُرم و خطايم اسير پنجه ی نفس و هوايم مرا مانده به دامان اشك خونين اغثنی يا غياث المستغيثين زجان وهستي من تاب رفته شب عمرمرا مهتاب رفته زغفلت بخت من درخواب رفته شده بار غمم بسيار سنگين اغثنی يا غياث المستغيثين خدايا جان مسروری ندارم زغفلت در دلم شوری ندارم برای قبر خود نوری ندارم ندارم مونس وياری به بالين اغثنی يا غياث المستغيثين قسم برعزّت وقدر و جلالت قسم برشوكت ونوركمالت قسم برعفو وجود و برخصالت به آيه آيه ی زيتون و وطين اغثنی يا غياث المستغيثين الهی بررسول ورسم وراهش به حق مرتضی و اشك وآهش به زهرا و به فرزندان ماهش مكن خارم به پيش آل ياسين اغثنی يا غياث المستغيثين به گل های حسين وكربلايش به اخلاص ونماز بی ريايش خـدايا بر سراز تن جدايش كه بخشيده سرافرازی به آئين اغثنی يا غياث المستغيثين مرا با ذكر ويادت آشنا كن به عشق خود دلم را مبتلا كن «وفایی»را وفاداری عطا كن مراثابت قدم كن درره دين اغثنی يا غياث المستغيثين ✍ .
. ؛ در خود خزیده بودم، تو بی خبر رسیدی من خواب مانده بودم، وقت سحر رسیدی حتی صدای پایت من را نکرد بیدار من منتظر نبودم، تو از سفر رسیدی تو در زدی ولی باز، نشنید گوشم انگار تو باز هم به داد این کور و کر رسیدی ای ماهِ روزه خیلی، خشکیده بود چشمم اما به جای من تو، با چشم تَر رسیدی دیدی فرار کردم، دیدی گریز پایم هم بیشتر دویدی، هم بیشتر رسیدی من در گناه بودم، نزدیک چاه بودم می‌خواستی نیفتم، آسیمه سر رسیدی دست مرا گرفتی، در روضه‌ام‌ نشاندی هم روضه‌خوان شدی و هم خون‌جگر رسیدی ** هر روز وقت افطار، هر روز مثل هر بار رفتی کنار گودال  از تن به سر رسیدی لب‌تشنه بود ارباب، ای روضه‌خوانِ بی تاب بردار با خودت آب، فردا اگر رسیدی ✍ *....................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بنده های تو امتحان دادند گاه سود و گهی زیان دادند عده ای دشمنان هم شده و عده ای هم به هم امان دادند نان بریدند عده ای از هم عده ای رحم کرده ، نان دادند بعضی از دیدنت گریزان و بعضی از دیدن تو جان دادند عده ای دل به نفس و  دل بعضی... به دل صاحب الزمان دادند اصلا: من از آن عده ام که با خواری دست در دست کوفیان دادند من از آن عده ام که ثارالله تشنه بود و به او سنان دادند من از آن عده ام که در گودال خاتمش را به ساربان دادند من از آن عده ام که زینب را در غمش قامت کمان دادند آخرش هم ز فرط رسوایی همه من را به هم نشان دادند تو کریمی ، کریم ها حتی دشمن خویش را امان دادند بگذر از من چنان کریمانی که به آواره آشیان  دادند ✍ ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.. . نمی دانم چرا از روشنی از نور می ترسم به من نزدیکی و من از تو دورا دور می ترسم چنان با تیرگی خو کرده ام یک عمر که حتی ببینم خانه ام را می کنی پر نور می ترسم بمیرانم ولی اول بخوان این اعترافم را خدایا هرچه باشم باز هم از گور می ترسم الهی وحشتی مِن ضیقِ لحدی ، رحم کن بر من من از تاریکی این قبر سرد و کور می ترسم الهی لا تؤدبنی ، عقوبت کار رحمان نیست من از اخم‌‌ و سوال آن دوتا مأمور می ترسم اگر نیش زبانم خانه و همسایه را آزرد به فریادم برس ، از نیش مار و مور می ترسم خدایا هرچه کردم ، بر حسینت گریه هم کردم من از بی آبرویی پیش او ، بدجور می ترسم به اشکی بر حسبنت می کنی خاموش آتش را مرا بر آتش خشمت نکن مجبور ، می ترسم ✍ .......... وَ أَنْتَ الْجَوَادُ الَّذِي لاَ يَضِيقُ عَفْوُكَ ... تويي آن سخاوتمندي كه گذشتت به تنگي نمي رسد گیرم که گناهکارت آدم نشود این عهد که بسته نیز محکم نشود اما تو جوادی ، تو مرا می بخشی می بخشی  و از کرامتت کم نشود ✍ . ....................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ای زن که زخلقتت خدا را هدف است درمحضر او تورا شکوه وشرف است هرزن که بود حجاب او زهرایی سوگند به او که گوهری درصدف است ........... . زن مومن برهر دل غرق نور ایمان صلوات بر آینه ی عترت وقرآن صلوات جایی که حجاب یادگار زهراست برهر زن مومن ومسلمان صلوات ✍ .
. شبهای بعد از سلام عزیز  دل ما عزیز جان رسول سلام یوسف زهرا نماز و روزه قبول گذشت این رمضان و وصال ما نرسید شدم در این سه شب قدر به همه مشغول حواس من به همه چیز بوده اِلا تو تویی که بوده دعایت به نوکرت مبذول دم تو گرم که دنبال کار من بودی ولی پِی تو نبودم مطابق معمول حلال کن کمکت نه اذیتت کردم ببخش عمر فراقت کشیده خیلی طول نشد گناه خودم را عقب بیاندازم که وصل ما دو به آینده میشود موکول منم کسی که نگاهم به باغبانم نیست وباغ خشک دو چشمم نمیدهد محصول همیشه هول برم داشته دم آخر بیا دوباره گذر کن از این گدای عجول به اذن صاحب ایوان طلای شاه نجف مرا بخر که بخوانم دوباره اذن دخول فقط سه حَبه ی انگور خوردم و مستم از این شراب  نخورده هر آدم معقول کریم ها همه دارند اعتنا به فقیر حسین گفتن ما شد زیارتی مقبول نماز عید مرا هم به کربلا ببرید مرا فراق حرم بیقرار کرد و مَلول .
. لطف حق تا به ابد ، شامل احوال من است کرمش فخر و مباهات به امثال من است روزهای رمضان رو به تمامی است ، ولی... روضه ی شاه کرم روزی یک سال من است روزه و حال مناجات که خوب است ، ولی... روضه ی خون خدا افضل اعمال من است پدرم گفت ، بگویم : همه جا ذکر حسین نام ارباب ، کلید همه افعال من است بعد یک ماه غم و گریه ی بر تشنگی اش دیدن کرب و بلا مقصد آمال من است شکر دارد بخدا ، فاطمه در روز جزا مادرانه وسط معرکه دنبال من است مادرش گفت: "بنی" وسط کرب و بلا قتلگاه پسرم نیست ، که گودال من است عصر آن روز دهم خواهرش آواره شد و... گفت با گریه : که این گوهر پامال من است شاعر: .
. اوقات رسیدن به خدا زود گذشتن شبهای مناجات و دعا زود گذشتن من دیر رسیدم درِ این میکده اما از جرم من بی سر و پا زود گذشتن اوقات خوش آن بود که با دوست سپر شد اوقات خوش ما رفقا زود گذشتن از شَرِ بساطی که شود ختم به عصیان با یاد خدا اهل حیا زود گذشتن تا اینکه خجالت نکشم بعد کرامت از پیش گدا اهل سخا زود گذشتن حق میگذرد از آن طائفه ای که در مَسنَد قدرت ز خطا زود گذشتن پلکی نزده عمر شتابان سپری شد چون باد دو روز گذرا زود گذشتن در راه رسیدن  به حسین و به حریمش از جان و تن خود شهدا زود گذشتن از معصیتی که نگذشتن کریمان در صحن گهرشاد رضا زود گذشتن هر شب منو خاطره ی صحن گوهرشاد کِی از دلم این خاطره ها زود گذشتن کس قدر ندانست مقامات رضا را از شان عظیمش بخدا زود گذشتن ........................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. با مدد از لسان الغیب عاشقان ماه مناجات و دعا آخر شد ماه مهمانی حق ، ماه عطا آخر شد می رود نهر به نهر آب بقا  برخیزید ماه نوشیدن این آب بقا آخر شد گرچه غفران الهی همه دم هست ولی ماه بخشندگی جرم و خطا آخر شد ماه پر فیض صیام آمده پایان  یاران کرم و لطف خداوند کجا آخر شد در تقرب به خدا بود دل ما ، افسوس ماه شبهای دل انگیز خدا آخر شد ماه شبهای مناجات و عبادات گذشت ماه شبهای پر از شور و نوا آخر شد آخرین بار  " ابو حمزه " بخوانید امشب مجلس شورِ دعاهای شما آخر شد روزی از عرش فراخوان عبادت دادند آمد از عرش دگر باره ندا  ،  آخر شد رفت ماه رمضان ، ماه بهار دل ها فصلی از تابش انوار صفا آخر شد عید فطر آمد و آورد پیامی ما را کس نپرسد سحر عشق چرا آخر شد کربلا چهره ای از آینه بر خاک نشست گوئیا عمر همه آینه ها آخر شد تا که سرها به سر نیزه بر آمد  گفتند عمر گلها همه در کرب و بلا آخر شد بغض فریاد مرا "یاسر" دل خسته نوشت آه ای عالمیان عهد و وفا آخر شد . . . . . . . «یاسر»✍ ............................................................ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. نیایش آخر ماه خدا امتحان بندگی یارب بیا نیایش ما را قبو ل کن از بنده ی حقیر تو مولا قبو ل کن سی روز درحضور تو ماسجده کرده ایم این سجده های ناقص مارا قبو ل کن گر میهمان خوب برایت نبوده ایم عرض ارادت ا ز همه ما قبو ل کن یک ماه میهمان تو بودیم ای کریم مارا تو سائلان همین جا قبو ل کن درامتحان بندگیت سرشکسته ایم من اعتراف می کنم ، امّا قبو ل کن مهمانیت تمام شدوسفره جمع شد مارا هنوز تشنه ی دریا قبو ل کن شب های قدر ذکر علیٍ علیّ ما پیچید درعوالم بالا، قبو ل کن ما که نماز و روزه ی خوبی نداشتیم امّا به جان حضرت زهرا قبو ل کن با اشک شرم خویش«وفایی»نوشت وگفت یک شاخه گل به رسم هدایا قبو ل کن .
. با امام زمان (عج) در شب های پایانی ماه مبارک رمضان ----------- شب های آخر است به فریادمان برس خواهش مکرر است به فریادمان برس این شعله های هجر که باشد به جان ما کبریت احمر است به فریادمان برس قلبی که هست آینه دار فراق تو در خون شناور است به فریادمان برس ما آمدیم تا به حریم وصال تو دل پشت این در است به فریادمان برس این دیده هاست طایر کویت ولی که حیف بی بال و بی پر است به فریادمان برس مهر تو در دل است بیا ای امید دل عشق تو در سر است به فریادمان برس از بس که سوخت آتش هجران به سینه ها دل ها مکدر است به فریادمان برس این ماه و سال بهر دل افسردگان ز هجر چون روز محشر است به فریادمان برس رفت از فراق صبر و تحمل ز دل ولی مهر تو در بر است به فریادمان برس این بغض سینه سوز که ما را بود ز هجر خود داغ دیگر است به فریادمان برس پیمانه های دل که رسیده به دست ما لبریز کوثر است به فریادمان برس چشمی که ماند خیره به راهت بیا ببین گریان مادر است به فریادمان برس تنها زنی که بهر ولایت ز جان گذشت زهرای اطهر است ، به فریادمان برس این آه جانگداز که آید ز چاه ها فریاد حیدر است به فریادمان برس این بانگ العطش که بر آید ز قتلگاه از خون حنجر است به فریادمان برس این سوز و ساز و غم که بر آید ز کربلا از زخم پیکر است به فریادمان برس آن ناله های زار که آید ز نینوا آوای خواهر است به فریادمان برس آن اشک و آه که تصویری از عزاست گلبانگ دختر است به فریادمان برس آن خون که ریخت روی دو دست حسین ، وای از حلق اصغر است به فریادمان برس آن پاره پاره ماه و ستاره به روی خاک از جسم اکبر است به فریادمان برس «یاسر» که گفت از غم و اندوه بی شمار در سینه آذر است به فریادمان برس ** محمود تاری «یاسر»
. ها ----------- هنگام شکوه بی کران آمده است الطاف خدای مهربان آمده است یک باغ شکوفه ی اجابت جاری ست تبریک که عید رمضان آمده است فرخنده جهان است مبارک باشد گل ، عطر فشان است مبارک باشد بگذشت مه بنده گی و فطر آمد عید رمضان است مبارک باشد مهمانی حق بود و به دل سامان داد بر سائل خود طعامی از ایمان داد عید رمضان آمد و آن بنده نواز با عید به مهمانی خود پایان داد ما بنده ی بیچاره ی مولا هستیم لب تشنه ی زمزم تولا هستیم از این که به مهمانی خود ما را خواند ممنون خداوند تعالا هستیم از خالق کل که ما نشانش بودیم چون گل به حریم بی کرانش بودیم ای ماه صیام در فضایی از عشق یک ماه تمام میهمانش بودیم شد عید صیام و عید لطف و برکات از جانب حق رسد ز هر سو حسنات فطریه ی معنوی بود در امروز بر احمد و آل پاک احمد صلوات ** «یاسر»✍ .
. شب آخر شب آخر رسید اما  برای عاشق آغاز است که عاشق خوب می‌داند  سحر هنگامِ پرواز است اگر این است آقایم ندارد سفره‌اش پایان ضیافت خانه‌اش شُکرِ خدا هر روز و شب باز است خدا را شُکر در سی شب  مرا دارالشفا آورد همین که دید بیمارم دلم لبریز امراض است  خدا را شُکر مهمانِ امامی مهربان بودیم چرا ما آمدیم اینجا میان ما و او راز است خدایا کاش سال بعد سحر‌ها در بقیع باشیم که در صحن حسن یک طورِ دیگر گریه‌ها ساز است و شب‌ها  جمع می‌گردیم گِردِ مرقدش آنجا کنارِ پنجره فولادِ زهرا که پُر اعجاز است توسل کن  توکل کن خدا هست و خدا کافی است چه غم در پیش راه تو هزاران دست انداز است خدا را کاش بنویسند در این شب برای ما امامش را نَه سربار است بلکه خوب سرباز است حسین است و لبی خشک و... صدای لشکری سیراب کسی رو می‌زند که روی دستش کودکی ناز است الهی بشکند دست و کمان  حرمله ، بد زد رُباب است و همین روضه:  ببین چشم علی باز است... (حسن لطفی ۴۰۱/۰۲/۱۰)✍ .
. چه زود از دست ما ماه خدا رفت مه تسبیح و تهلیل و دعا رفت مه احیا مه شب زنده داری مه روزه مه صدق و صفا رفت مهی که بود از فیض و سعادت نفس، تسبیح و خواب آن عبادت مه یا نور و یا قدوس و یارب شبش از روز و روزش بهتر از شب خوشا آن روزه داران را که دانم محبت بود در دل، ذکر، بر لب به خلوتگاه شب اختر فشاندند کمیل و افتتاح و ندبه خواندند سحر بود و مناجات و دعایش دعاهای لطیف و دلربایش خوش آنکو داشت خلوت با خداوند دریغ از لحظه های با صفایش کجا رفتند شب های منیرش چه شد بوحمزه و جوشن کبیرش چه شب هایی که دل یاد خدا بود دعا بود و دعا بود و دعا بود به گوش جان صدای آشنا بود خوشا آنان که از نو جان گرفتند دل شب انس با قرآن گرفتند چه ماهی ماه حی ذو المنن بود چه ماهی ذکر حق نقل دهن بود چه ماهی ماه غفران ماه رحمت چه ماهی ماه میلاد حسن بود چه ماهی دل ز ایمان منجلی بود علی بود و علی بود و علی بود مه احیا مه مولا علی بود علی شمع دل و دل با علی بود تو گویی با علی بودیم تا صبح چه می گویم نفس ها یا علی بود چه شد آوای یارب الکریمش دعای یا علیُّ یا عظیمش وفا و عشق و ایمان بود این ماه مگو، شیرین تر از جان بود این ماه بهشت سبز انس عبد و معبود بهار ختم قرآن بود این ماه فروغ روح از بدرش گرفتیم شرف از لیله القدرش گرفتیم الا ای دوستان عید صیام است چه بنشستید این عید قیام است طلوع صبحدم را این روایت هلال ماه نور این پیام است خوشا حال تمام روزه داران که حسرت شد نصیب روزه خواران ره صدق و صفا پویید امشب جمال یار را جویید امشب وضو گیرید با عطر بهشتی به مهدی تهنیت گویید امشب خوش آن عیدی که با دلدار باشیم همه با هم کنار یار باشیم اگر چه عید فیض و عید نور است اگر چه عید شوق و عید شور است اگر چه عید مجد است و سعادت تمام عیدها روز ظهور است بدون یار، گل خار است خار است گل نرگس اگر آید بهار است الا ای شمع بزم آشنایی ندارد بی تو چشمم روشنایی دلم خون شد دلم خون از جدایی گلم، باغم، بهارم کی می آیی الهی عیدِ بی تو باز گردد بیا تا عید ما آغاز گردد تو شمع و قلب ما پروانه ی توست ندیده عالمی دیوانه ی توست ندای یا لثارات الحسینت لوای کربلا بر شانه ی توست ظهورت عید خلق عالمین است نه تنها عید ما، عید حسین است همین است و همین است و همین است که دیدار تو عید مسلمین است عزیز دل به آمین تو سوگند دعای «میثم» دل خسته این است که فردا جزو یاران تو باشد دلش باغ و بهاران تو باشد. ✍ .
. آخرِ ماه مبارکِ رمضان و روضه‌یِ امام حسین علیه السلام دلِ من مزرعه‌ای بود که آفت زده است ریشه‌یِ دینِ مرا کِبر و حسادت زده است دو سه باری که به لب نغمه‌یِ یارب آمد حمله‌ای کرد ریا مزرعه غارت زده است نَفَسم خواست کمی خرجِ مناجات شود هَوَسم شد خَفَقان خطِّ سعادت زده است من کجا بندگیِ ناب کجا؟! امّا خُب..... بنده‌ات سجده‌به‌سجده سر به تربت زده است رمضان رفت ولی دستِ گدا خالی ماند بی‌سبب نیست به سر شورِ زیارت زده است اگر از بنده‌یِ آلوده گذشتی فَبِهاٰ ... نَگُذشتی سخن از خیمه‌یِ غارت زده است قمرِ نیزه ببین مویِ سری روضه شده آتش و هلهله‌ها صورِ قیامت زده است آخرِ روضه نگو اوّلِ روضه گودال آخرَش چوب به دندانِ ثنایت زده است تازه شد زخمِ لبِ قاریِ قرآنِ حرم بی‌حیا بر لبِ کعبه چوبِ تهمت زده است عمّه‌جان ندبه بخوان تا کمی آرام شوی آتشِ کینِ سقیفهَ‌ست به باغَت زده است 📃۱۴۰۲/۱/۲۸ .
. جز خطا راهی نرفتم، جز ریا کاری نکردم می‌توانستم که بهتر باشم، اصراری نکردم تا توانستم به تیمار خودم مشغول گشتم یاد رنجوری نبودم، فکر بیماری نکردم لقمه‌ی نان حرامی بر سر سفره نبردم آفرین، اما جدالی با رباخواری نکردم دست مسکین را گرفتن، با یتیمی قصه گفتن ذرّه‌ای ایثار لازم داشت؛ ایثاری نکردم مسجدم را هرکجا پُرجمعیت‌تر بود رفتم! رفتم امّا پرسش حال گرفتاری نکردم کاسه‌ی افطار را لبریز آوردم به خانه کودک همسایه را دعوت به افطاری نکردم! دزد را دیدم که از دیوار مردم رفت بالا خانه را دزدید و فریاد سزاواری نکردم! وای اگر چشم شهیدی حال و روزم را ببیند حال و روز مردُمم را دیدم و کاری نکردم! ✍ .
. رفت ماه نوکری، شرمندگی مانده هنوز بابت دیدار تو ، درماندگی مانده هنوز در هوای هجر تو بارندگی مانده هنوز در عجب هستم که بی تو زندگی مانده هنوز حق بده دنیا بدون توست مانند قفس می کشم آقا فقط با عشق وصل تو نفس لحظه هایم بوده دائم ،شرح هجرت مو به مو با همه در مورد وصل تو کردم گفتگو هر کجا را من‌ نمودم با امیدی جستجو تا که شاید لحظه ای با تو بگردم روبرو در حقیقت زنده ام با وعده ی دیدار تو بوده ام خار و گرفتم عزّت از گلزار تو عفو کن آقا مرا که با هزاران اشتباه داده ام قلب تو را آزار با عمری گناه من شدم با لطف اعجاز نگاهت سربه راه دستگیرم بوده ای گر که شدم عبد  اِله هر زمان که اشتباهاتم  تو را دلگیر کرد گریه ی نیمه شبت قلب مرا تطهیر کرد نیّتی کن، زودتر برگرد آقا از سفر این قَدَر از حال خود مگذار ما را بی خبر کن به حال شیعیان بی کَسَت یک دم نظر سالها هجر رخت افکنده شعله بر جگر روبه پایان است دیگر طاقت قلب صبور مرهم زخم قلوب شیعیان بنما ظهور ای قرار دیده ی آل پیمبر العجل شیعیان را سیّد و مولا و رهبر العجل مجری عدل علی، شمشیر داور العجل طالب خونخواهی اجداد اطهر العجل در هوای کربلا داریم بر لب زمزمه الامان و الامان، الغوث یابن فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ........................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. غزل مناجات آخر ماه مبارک رمضان و عید سعید فطر و روضه‌یِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها دلم تنگِ نوایی ربَّنایی می‌شود یارب پس از ماهِ تو آیا دل خدایی می‌شود یارب نبردم بهره‌ای از ماهِ رحمت خوب می‌دانم ولی لطفَت نصیبِ هر گدایی می‌شود یارب چه دورم از حریمِ تو چه نزدیکی به نجوایم نفس‌ها با نوایِ تو چه نایی می‌شود یارب به سویت آمدم غرقِ گناه وُ راه واٰ کردی ببخشی جرمِ من حال و هوایی می‌شود یارب رسیده عیدِ فطر و پاکیِ دربارِ تو فاطر وَ این یا فاطرِ سینه شفایی می‌شود یارب دوباره نغمه‌یِ یا فاطرُ یا فاطمه دارم دوباره روضه‌یِ کوچه تداعی می‌شود یارب تو را به مادری که بینِ کوچه رویِ خاک افتاد همان‌جا که گُلی نوپا عصایی می‌شود یارب به حقِّ عیدِ فطر وُ رحمتَت دستِ مرا پُر کُن ببین ذکرِ لبم آقا کجایی می‌شود یارب سلام_الله_علیها . ........................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. و حسرت ماه مبارک و انتظار مُحرم گذشت ماه خدا و دلم گرفته شراره زِ رفتنش دل عُشاق به غم نشسته دوباره چه جوشنی چه مُجیری چه لحظه های خدایی سحرگه و شب قدرش ، چه سوز و اشک و دعایی خوشا بحال دلی که همیشه غرق صفا بود به روزه و به نماز و به بندگیِ خدا بود سحر چه حال خوشی داشت دعا و ذکر و نمازش کنارِ سُفره ی افطار صفا و راز و نیازش فضای رحمت این ماه چه دلربا و جَلی بود میان محفل عُشاق لبم به ذکر علی بود گذشت ماه خدا و چرا نیامده آقا ؟ بگو چه چاره کنم من کجاست یوسف زهرا ؟ اگر چه وقت وداع و رسیده فصل جدایی دلم خوش است به مُحَرم برای اشک و گدایی اگر که ماه دعا رفت اگرچه دل به عزا شد دلم دوباره به یادِ حسین و کرب و بلا شد ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. السلام علیک یا امام الطرید یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چیست دیگر فرق گل با خار وقتی نیستی نیست دنیا جز سرای نار وقتی نیستی در جهانی که شده حاکم به جای شیر؛گرگ  می شود روباه هم سردار وقتی نیستی امر بر منکر، کنار نهی از معروف هاست جاده ی بدعت شده هموار وقتی نیستی مانده در پشت نقاب  ِزهد هر روی سیاه دین شده بازیچه ی گفتار وقتی نیستی جای تقوا ارزش هر کس مشخص می شود با ملاک درهم و دینار وقتی نیستی زشت و زیبایند درهم،صف به صف یوسف نما جمع گردیدند در بازار وقتی نیستی نیست حتی یک‌نشان واضح از سرّ درون مانده صدها رنگ بر رخسار وقتی نیستی نه فقط درمان نگردد دردهای لاعلاج هر طبیبی هم شده بیمار وقتی نیستی می کشم‌ با حبّ تو تنها نفس،حقّم بده باشم از این زندگی بیزار وقتی نیستی پشت این لبخندهای تلخ، غمهای جهان  شد همیشه بر سرم آوار وقتی نیستی جملگی دیروزها، امروز و فرداها یکیست شد تمام لحظه ها تکرار وقتی نیستی منتظر هستی که من لایق شوم اما چه سود برگناهان می کنم اصرار وقتی نیستی بنگر ای آب حیات شیعیان،از زندگی سیر گشته تشنه ی دیدار وقتی نیستی انتظار من کجا و انتظار مادرت دم به دم بین در و دیوار وقتی نیستی منتقم برگرد تا کی با شکایت،روضه خوان روضه ها می خواند از مسمار وقتی نیستی گفت با گریه رقیه ،ای عموجانم ببین می روم تا شام با اجبار وقتی نیستی ای عموجان می دهد زجرم صدای زجر پست درد دارد گوش من بسیار وقتی نیستی بر سر نیزه ببین که ردشدن سخت است سخت از میان مست ها هر بار وقتی نیستی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. گریز به مانده ام بی کَس و بی یار،مرا یاری کن باز هم از منِ درمانده طرفداری کن بار من روی زمین مانده..،خدایا چه کُنم بار من مانده خدایا..،تو خریداری کن معصیت در دل مُرداب فرو بُرد مرا تا که آب از سر من رد نشده..،کاری کن بنده ی نفس شدم بندگی ام یادم رفت بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن اختیاراً ز درِ خانه ی تو دور شدم پس گداییِ مرا لطف کن،اجباری کن وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد سفره تا جمع نشد..،اشک مرا جاری کن در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند منِ غفلت‌زده را تشنه ی بیداری کن روی قلبم بنویسید:گرفتارِ رضا... سنگ را در حرمش لایقِ حَجّاری کن بی پناهیم،پناهِ همه ی ما..،زهراست زیر بال و پرش از شیعه نگهداری کن بَرده ام..،برده ی بی قیمتِ بازار نجف حلقه در گوش همین برده ی بازاری کن دوست دارم که غلامِ درِ حیدر باشم پس مرا تا به ابد نوکرِ درباری کن جان آقای غریبی که ندارد حرمی دل ویران مرا یک شبه مِعماری کن گریه بر داغِ حسن ارثیه ی اجدادیست ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن روزه با روضه اگر باز شود..،می چسبد گریه‌کُن! با نمِ اشک خودت افطاری کن . . پیش چشمان پسر،مادر او سیلی خورد آی ناموس‌پرست! از غم او، زاری کن جگرش سوخت ولی قاتل او زهر نبود... قدر یک لحظه فقط فکر به مسماری کن! میخِ در با همه‌هستیِ حسن بد تا کرد پای خود را به حریم پرِ زهرا وا کرد ✍ .
. سبک:خداحافظ ای برادر زینب....‌ 😭 خداحافظ ای سوز و آه شبانه خداحافظ ای گریه ی بی بهانه خداحافظ ای ماه دلدادگی ها خداحافظ ای دلبر بی نشانه 😭 خداحافظ ماه چشمان بیدار خداحافظ ای فرصت ناب دیدار خداحافظ ای دیده های سحرخیز خداحافظ ای سفره ی پاک افطار 😭 خداحافظ ای چشمه ی جاری عشق خداحافظ ای اشک دلداری عشق خداحافظ ای ماه مهمانی مهر خداحافظ ای فرصت یاری عشق ‌😭 خدا حافظ ای ماه شبهای روشن خداحافظ ای ذکر وتسبیح وجوشن خداحافظ ای توبه ی لیله القدر خداحافظ ای فرصت پرکشیدن 😭 خداحافظ ای جلوه ی نور ایمان خداحافظ ای فصل تجدید پیمان خداحافظ ای ماه شب زنده داری خداحافظ ای سفره داری قرآن 😭 خداحافظ ای لحظه ی بی قراری خداحافظ ای روضه و روزه داری خدا حافظ ای قصه ی تشنه کامی خداحافظ ای اشک از دیده جاری .
. گریه کند برای تو بی اختیار، چشم بخشید از این جهت به بشر کردگار، چشم نذر نگاه سوی تو می‌شد تمام‌شان گر داشت نوکر تو هزاران هزار چشم کمتر شود از آتش دوزخ هراس او هر قدر بیشتر بشود آبدار، چشم لطفاً زمان مرگ قدم‌رنجه‌ کن بیا چشمش به راه توست میان مزار، چشم گفتند به وضوح نظر می‌کنی به ما هرگاه می‌شود وسط روضه تار، چشم تا که شنید زخم تنت بی‌شمار بود خون گریه کرد پای غمت بی‌شمار، چشم ** زینب تمام راه، نگاهش سویِ تو بود او برنداشت از تویِ نیزه‌سوار، چشم .
؛ اوقات رسیدن به خدا، زود گذشتند شب‌های مناجات و دعا زود گذشتند من دیر رسیدم درِ این میکده اما از جُرم منِ بی سر و پا، زود گذشتند "اوقاتِ خوش آن بود که با دوست به‌سر شد" اوقات خوش ما، رفقا زود گذشتند؟! از شر بساطی که شود ختم به عصیان با یاد خدا، اهل حیا زود گذشتند تا اینکه خجالت نکشد بعد کرامت از پیش گدا، اهل سخا زود گذشتند حق می‌گذرد زود از آن طایفه‌ای که در مسند قدرت ز خطا زود گذشتند پلکی نزده، عمر شتابان سپری شد چون باد، دو روز گذرا زود گذشتند آن زمره‌ی خوش‌نام که حداثِ حسینند از زینت این دار فنا زود گذشتند در راه رسیدن به حسین و به حریمش از جان و تن خود، شهدا زود گذشتند از معصیتی که نگذشتند کریمان در صحن گوهرشادِ رضا زود گذشتند هر شب منم و خاطره‌ی صحن گوهرشاد کِی از دلم این خاطره‌ها زود گذشتند؟ کس قدر ندانست مقامات رضا را از شأن عظیمش به خدا زود گذشتند ** نَسّاب کجا و نَسَب پاک امامان؟! اصحاب ازین داغ چرا زود گذشتند؟! ✍ .
. همه رفتند پی رویت ماه منم و حسرت یک نیم نگاه چه عذابی است که با کوه گناه نشود هیچ نصیبت به جز آه... .