#شعر_و_شرح 👆↖️
شرحی بر دیوان حافظ
#غزل ۲۷۷
#توحید_عشّاق
شیخ علی پهلوانی(سعادتپرور) از قول علامه طباطبایی میفرماید:
از پریشانگوییِ خواجه در این غزل خوب روشن میشود که به دردِ هجران مبتلا گشته و عشقِ دیدارِ دلدار، او را افسرده خاطر ساخته و بدین گونه سخن گفتن واداشته است که میگوید:
🍃اگر به باده مشکین دلم کِشَد، شاید/
🍃 که بوی خیر، ز زُهد و ریا نمیآید/
یعنی ای آنکه مرا از بادهنوشی و توجّه به دوستِ حقیقی مانع میشوی! میدانی چرا دل من همواره متوجّه جمالِ حیاتبخشِ محبوب میباشد و بسوی آنها کشیده میشوم؟
♦️علت آن است که از #زهدِ_خشک و عباداتِ ظاهری و بهشت و نعمتهای آن، بیآنکه توجّهم به محبوب باشد، بوی خیر استشمام نمیکنم. آری اگر خیری در آن #عباداتِ_قشری و ظاهری میبود امام علیّ علیهالسّلام نمیفرمود:
1_بدرستی که گروهی خدا را از روی میل و شوق به نعمتهای بهشتی عبادت میکنند که این #عبادت_تاجران و بازرگانان میباشد.
2_و دستهای خدا را به جهت ترس از عذاب جهنم عبادت میکنند که این #عبادت_بَردگان است.
3_و البته گروهی خدا را از روی شکر و سپاسگزاری میپرستند که این #عبادت_آزادگان میباشد.
⛓
🍃جهانیانهمه گر منعِمن کنند از عشق/
🍃من آن کنم، که خداوندِگار فرماید/
فطرت و سرشتِ خدایی که همه مردم را بر آن آفریده، مرا دعوت به دوستیِ محبوبِ حقیقی میکند. حال من چگونه دست از راهنماییِ فطرتِ خویش بردارم و به سخنِ جهانیان که مرا از #عشقورزی به محبوبم منع میکنند، گوش فرا دهم؟
و در جایی میفرماید:
🌱چرا از کویِخرابات روی برتابم/
🌱کزین بِهَم به جهان، هیچ رسم و راهی نیست/
🍃چمنخوشاستوهوا دلکش است و مِی، بیغش/
🍃کنون بجز دل خوش هیچ در نمییابد/
یعنی حال که وسایل عیش و نوش با دلدارِ حقیقی مهیّا است. و میتوان از او بهرهمند شد، و خوش دل بود. شایسته نیست با غیرِ دوست اُنس گرفتن.
🍃جمیلهایاستعروسجهان، ولی هشدار/
🍃که این مخدّره، در عقدِ کس نمیپاید/
در حقیقت زندگانیِ دنیا، بازیچه و غفلت و زینت و آرایش و تفاخر و به هم نازیدن و به زیادی اموال و فرزندان بالیدن میباشد.
و هر کس سرگرمِ زر و زیور و مال و منال و اولاد گشت، خسارت و زیان دیده.
ولی بندگان بیدار دل، چون میدانند که عروسِ زیبا و فریبندهی دنیا، در عقدِ هیچکس باقی نمیماند، لذا دل، بدان نخواهند داد.
که خداوند در آیه ۹ سوره منافقون میفرماید:
《ای کسانی که ایمان آوردهاید! مبادا اموال و فرزندانتان، شما را از یادِ خدا غافل سازد. زیان دیدگان آنانند که چنین کنند.》
برگرفته از:
#کتاب_جمال_آفتاب
برگرفته از جلسات اخلاقی علامه سیّدمحمّدحسین طباطبائی
تألیف و تدوین:
شیخ علی سعادتپرور
کلبه عشاق 🌱
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
بویبهشتمیوزدازکربلایتو 💫
#محرم #امام_حسین
➖کلِجلساتِ اسرارکربلا، نُهجلسه میباشد.
انشاءالله تقریباّ هفتهای یک جلسه تقدیم میشود. لذا در طول هفته بصورت تکرارِ همان جلسهی قبل میباشد.
🧏♀🧏♂در صورت امکان، درطولِ هفته، فایل را دو،سه مرتبه گوشبفرمایید.➖
التماس دعا✨🙏🙏🙏✨
سپاس از همراهی شما
علامه مروجی سبزواری
@babarokn
↙️⬇️↘️
4_5888600802213235288.mp3
30.59M
🎙#اسرار_کربلا
جلسه هشتم
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️
🚀دوستان با ارسال جلسات اسرار کربلا، به گروهها، کانالها، دوستان و عزیزانِ خود هدیهای معنوی تقدیم کنید.🎊 🎁
🍃در ارسال جلساتِ "اسرارکربلا" با اسم و عنوانِ هرکس و هر سلیقهای در چارچوبِ رضایخدا و اهلبیت علیهمالسّلام، کاملاً آزادید.
💚
لطفاً نامِ سخنران،
#علامه_مروجی_سبزواری
درج شود.
🍂🍂🍂🍂🍂
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
#بانو_امین
اصفهان، تخت فولاد
#بانوی_ایرانی
از بچگی و از دوران مکتب و مدرسه، هیئت و نجوم و ریاضی را خوانده بود. اما هر روز تشنهتر بود و بیتابتر.
چیزی میخواست که آرامَش کند. چیزی مثل حسّی که زمانِ زمزمههای نیمه شبِ پدرش، توی پستوی خانه تجربه کرده بود.
مثل زمانی که سرِ صبح با صدای پرندهها از جا میپرید و هنگام گرفتن وضو فکر میکرد گنجشکها هم نماز صبح میخوانند شاید.
🕊
👈【درصورت تمایل به مطالب قبلی بانو مجتهده امین، لطفا روی هشتکِ #بانو_امین بزنید.】
.برگرفته از:
#کتاب_بانو_امین
کلبه عشاق
@babarokn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#علامه_مروجی_سبزواری
🍃وظیفه چیست؟
🔹روحتان را آزاد کنید...
تا توانی میتراش و میخراش
تا دمِ مردن ، دمی غافل مباش...
کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn
#یذَره_کتاب
حسینعلیهالسّلام در راه بینالنهرین 16
🏳
✍کورتفریشلر درکتاب امام حسینع و ایران مینویسد:
در آن موقع حُکام بلاد اسلامی وقتی که میخواستند چیزی به مردم بگویند از آنها دعوت میکردند که در مسجد جمع شوند.
#عُبیدالله_بن_زیاد که شبَ قبل تا صبح در اَرگ حکومتی از بیمِ تهاجمِ طرفداران حسینع نخوابید، در مسجد طوری با شدت با مردم صحبت کرد که گویی در رأسِ یک ارتش ۵۰ هزار نفری وارد کوفه شده است.
عُبیدالله گفت: هر کس که در این شهر زندگی میکند اگر بخواهد که جان و مالش مصون بماند و زن و فرزندانش اسیر نشوند باید از خلیفه یزید بن معاویه و من که نماینده او در این شهر هستم اطاعت نماید. وگرنه به هلاکت خواهد رسید. و مالش ضبط خواهد شد و زن و فرزندانش اسیر خواهند گردید.
⛓
عبیدالله ابن زیاد با چه نیرویی آن روز در مسجد کوفه آن نطق را کرد او میدانست که نعمان، حاکمِ سابقِ کوفه، بیش از ۲۵۰ شرطه ندارد و به فرض اینکه عبیدالله بن زیاد با یکصد سوار وارد کوفه شده باشد شماره سربازانش به ۳۵۰ نفر میرسد و چگونه حاکم جدید میخواست با ۳۵۰ نفر در مقابل ۸۰ هزار نفر از طرفداران حسینع بجنگند.
🤕
بعد از اینکه بیعت گرفتنِ مُسلم از طرفدارانِ حسینع تمام شد،
#مختار_بن_ابیعبیده_ثقفی از کسانی که زودتر از دیگران با حسینع بیعت کرده بود نزد مسلم رفت و گفت:
حال اینکه بیعت به اتمام رسیده، از تو خواهش میکنم که به منزل من بیایی و در آنجا سکونت کنی.
مسلم همچون شبهای دیگر وقتی وارد مسجد میشد آنهایی که در مسجد بودند سلام میکردند و بعد در عقبش صف میبستند و صفهای آنها به قدری متعدد بود که تمام محوطه مسجد را پر میکرد.
ولی در آن شب وقتی مسلم وارد مسجد شد کسی به او سلام نکرد. و کسی هم به او اقتدا نکرد و همه نمازشان را فُرادا خواندند.
🧎
اما علت رو برگردانیدن مردمِ کوفه از #مسلم_بن_عقیل این بود که بعد از اینکه فهمیدند کسی که وارد کوفه گردید عبیداللهبنزیاد است نه حسینبنعلیع، سخت ترسیدند. خاصّ آنکه عُبیدالله بعد از آن #اولتیماتوم_سیاسی و تهدید آنروز که از شمشیر و تازیانه صحبت میکرد، مبادرت به دو کارِ دیگر هم نمود؛
اولاً که به وسیله عُمال خود در شهر شایع کرد که یک ارتش عظیم یکصدهزار نفری مدتی است از شام به راه افتاده و هرکس که از حسین بن علیع طرفداری کند و با یزید مخالفت نماید به قتل خواهد رسید و خانواده او اسیر خواهند شد.
دوم اینکه در همانروز تمام رؤسای قبایلِ اطرافِ کوفه را احضار کرد و به هر رئیس قبیله به نسبت بزرگی و کوچکیِ قبیله از پنج هزار دینار تا دوهزار دینار داد و به روسای قبایل گفت:
ارتشی که از شام به راه افتاده عنقریب وارد کوفه خواهد شد و قدرت من در اینجا بیش از امروز خواهد گردید. پس اگر شما نسبت به #یزید_بن_معاویه و من وفادار بمانید باز به شما پول خواهم داد. اما اگر با یزید مخالفت کنید و از حسین حمایت نمایید بعد از اینکه ارتش شام وارد شد از من بد خواهید دید.
😤
تهدیدِ عُبیداللهبنزیاد،در مردمِ شهر که سوداگر و کشاورز و کارگر بودند، خیلی موثر واقع شد. چون مردم میدانستند که #ابن_زیاد، مردی است قسیالقلب و از قتلِ کسانی که با یزید مخالفت میکنند مضایقه ندارد.
وحشتِ مردم از ابنِزیاد از روز بعد از خروج مسلم از خانهی #مختارِ_ثقفی بیشتر شد. چون مردم دیگر مسلم را ندیدند و این فکر بوجود آمد که بعد از آمدن ابن زیاد، مسلم گریخته است. در صورتی که مُسلم همچنان در کوفه بود.
🚶
مسلم بدون اینکه مقصدی داشته باشد در معابر کوفه به حرکت درآمد. نمیدانست به کجا برود. وی از روزی که وارد کوفه شد سه مکان را بیشتر نمیشناخت یکی خانه سلیمان بن صُرِد خزایی که در آن منزل کرد و از مردم بیعت گرفت و دیگری خانهی مختارِ ثقفی که مَسکنِ دوم او بود. سوم مسجد که در آنجا نماز میخواند.
مسلم آنقدر رفت تا اینکه از شهر خارج شد و به حومه آن رسید و چون خسته شده بود در آنجا به دیوار باغی تکیه داد و بعد از چند دقیقه دری باز شد و زنی از آن در خارج گردید و مسلم از او پرسید: اینجا چه محلهای است آن زن گفت: محله #بنی_خزیمه...
【برای مطالعه مطالبِ قبلی "امامحسین(ع) و ایران"
لطفاً روی گزینهی #کتاب_امامحسین_و_ایران بزنید】
برگرفته از:
#کتابِ_امامحسین_و_ایران
کورت فریشلر
ترجمه و اقتباس:
ذبیحالله منصوری
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
#بابارکن_الدین
اصفهان ، عهد ایلخانیان
(قرن ۷ و ۸ هجری قمری)
#تخت_فولاد
مرحوم #بهجت چه زیبا فرمود که: مأنوس بودن با آثارِ اولیاء، همچون همنشینی با خودِ آنهاست.
🍃شش اثر از بابارکن شیرازی بجای مانده که عبارتند از:
ادامه:
۴_کشف الضُّر فی نظمالدُّر
این کتاب که آن را پس از نُصوصالخصوص نگاشته، شرحی فارسی بر قصیدهی
نظم السلوکِ "#ابن_فارض" میباشد که البته آن قصیده...
📝
در شرح هر بیت از نظمالسلوک ابیاتی از سنایی، ملای رومی (مولانا)، سعدی، خیام و حتی حافظ را برای توضیح بهترِ معنای قصیده، وام گرفته است.
⭕️ با توجه به اینکه #حافظ_شیرازی تنها ۲۳ سال پس از درگذشت #بابارُکن_الدین شیرازی وفات نمود. دور نیست که در میان این دو همشهریِ عارف، دیداری هم رخ داده باشد.😍
🤝
در شرح بیت چهاردهم قصیده برای فردی به نام "سعدالدین" هنگام نقلِ بیتی از وی، دعا به دوامِ برکت میکند. که نشان میدهد سعدالدین در آن زمان زنده بود اما مشخص نیست که وی چه کسی است.
دیگر اینکه بابارُکن الدین در شرح بیت سی و دوم از "نظمالسلوک" دو بیت به زبان شیرازی سروده و آنجا گنجانده است.
《تنها نسخه شناخته شده این اثر در ایران در ذیل مجموعه شماره ۲۸۱ مجلس سنا از کتب اهدایی دکتر مهدی بیانی موجود است.》
《همچنین نسخهای از آن در #کتابخانه_بروسه_ترکیه ۱۶۶ گزارش شده است.》
ادامه دارد...👋
⭕️【برای مطالعه سرگذشت و کراماتِ بابارُکنالدین شیرازی، مدفون در تخت فولاد، لطفا روی هشتکِ #بابارکن_الدین بزنید.】
🌹🌹🌹
برگرفته از:
#کتاب_مردان_خدا
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السّلامعلیک یا اباعبدالله
❣
#علامه_مروجی_سبزواری
#شرحمثنوی
♦️باز ساقیبرکشیدازدلخروش
♦️گفت ایصافیدلانِ دُردنوش
♦️مردخواهمهمتیعالیکند
♦️ساغرِ مارا ز مِی خالیکند
♦️چونبهموقعساقیشدرخواست کرد
♦️پیرِ مِیخواران زجا قَد راست کرد
♦️گفتآنکسراکهمیجوییمنم
♦️بادهخواری راکهمیگوییمنم
http://www.moravejtohid.com
کلبه عشاق
@babarokn
#مشاهیرتخت_فولاد
#آقا_محمّد_بیدآبادی
اصفهان، تختفولاد،تکیهبیدآبادی
#کشف_و_کرامات
یکی از کرامات ایشان اینکه:
روزی جمعی از اشرار اصفهان که هرگونه خلافی مرتکب میشدند برای تنوع در عیش و نوش خود، پس از مشورت با یگدیگر تصمیم میگیرند یک نفر روحانی پیدا کرده و سَر به سر او گذاشته و تفریح بکنند
🦹♂🦸♀
از قضا چشمشان به عارف باللّه حضرت آیتالله حاج شیخ محمّد بیدابادی میافتد. اشرار جلو رفته و دست ایشان را میبوسند و از ایشان تقاضا میکنند جهت ایراد خطبه عقد به منزلی درهمان حوالی بروند.
به محض ورود ایشان به خانه مورد نظر ، زنی سربرهنه با لباس نامناسب وارد میشود و میگوید: به به حاج آقا خوش امدی صفا آوردی، آقا قصد ترک خانه میکنند که اوباش مانع شده و میگویند چاره ای نداری جزاینکه امروز را باما بگذرانی
🎻
سپس زن با دایره تنبک وارد اتاق شده و شروع به زدن و رقصیدن نمود ،جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دورِ اتاق نشسته و کف میزنند.
زن در حالِ رقص دائما این شعر را خطاب به آقا میگوید:
_گرتو نمیپسندی مارا
_تغییر ده قضا را
پس از دقایقی آقا سر بلند کردند و خطاب به اوباش می فرمایند: تغییر دادم قضا را.
به محض خارج شدن این دو کلمه از دهان عالم سالک،جماعت اشرار بطرف ایشان به سجده افتاده و عاجزانه طلب بخشش میکنند و بر دست و پای ولیّ خدا بوسه میزنند ایشان نیز حکم توبه را بر آنان جاری میکنند .
در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرموده اند در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند (جلّ جلاله ) باز گرداندم
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
4_5820989512938948023.mp3
29.17M
🎙#محبت
جلسه شانزدهم
#طبّ_روحانی
🍃همراهان گرامی لطفاً جلسات را دنبال بفرمایید
💁♂
▫️دقیقه۳
ماها وقتی میخواهیم روی افراد قضاوت کنیم، متاسفانه روی اعمالشان قضاوت میکنیم.🤕
▫️دقیقه ۶
مثلاً یقین درمورد انتخاب مرجع تقلید و...
▫️دقیقه ۱۸
فرقبینانسان و حیوان در قلبه ...
▫️دقیقه ۲۷
#جشنِ_تکلیف یا #جشنِ_تشریف ؟
تکلیف از کلفت و سختی میاد...
➖➖➖➖➖
【برای دیدن جلسات قبلی مبحث محبّت، لطفاً روی هشتکِ 👈#محبت بزنید.】
🌺🌺🌺#علامه_مروجی_سبزواری
http://www.moravejtohid.com
کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn
📜جرعهای از بحر عمیق حکمت پهلوانی اثر گرانسنگ علّامه مروّجی سبزواری(طالعمره)
www.moravejtohid.com
کلبه عشاق
@babarokn
32.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زندگی_پس_از_زندگی
🔶️خیلی میترسیدم، آن لحظه تنها چیزی که کمکم کرد یا حسین (ع) بود که گفتم...
#عباس_موزون
#فصل_۲_قسمت_۳۰
#سمانه_مختارزاده
کلبه عشاق
@babarokn
#نهج_البلاغه 🌷
خطبه ۱۱۳
🔻نکوهش از غفلتزدگان
یادِ مرگ از دلهای شما رفته و آرزوهای فریبنده جای آن را گرفته است. و متاعِ دنیا بیش از متاعِ آخرت، شما را تصاحب کرده است. و دنیا زدگی، قیامت را از یادتان برده است.
همانا شما برادران دینی یکدیگرید؛چیزی جز درونِ پلید و نیّتِ زشت، شما را از هم جدا نساخته است.
نه یکدیگر را یاری میدهید. نه خیرخواهِ یکدیگرید. و نه چیزی به یکدیگر میبخشید و نه به یکدیگر دوستی میکنید. شما را چه شده است که با به دست آوردن متاعی اندک از دنیا شادمان میگردید و از متاعِ بسیارِ آخرت که از دست میدهید اندوهناک نمیشوید.
اما با از دست دادن چیزی اندک از دنیا مضطرب شده که آثار پریشانی در چهرهها آشکار میگردد و بیتابی میکنید گویا این دنیا محل زندگی جاودان شما و وسایل آن برای همیشه از آنِ شماست.
چیزی شما را از عیب جویی برادر دینی باز نمیدارد جز آنکه میترسید مانند آن عیب را در شما به رُختان کِشند. و در بیاعتنایی به آخرت و دوستیِ دنیا، یکدل شدهاید.
و هر یک از شما دین را تنها بر سرِ زبان میآورید و از این کار خوشنودید. همانند کارگری که کارش را به پایان رسانده و خوشنودی مولای خود را فراهم کرده است.
ترجمه: دشتی
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی ارزشی دنیا نزد امیرالمومنین علی علیه السلام
💖
🎤درمحضر
#علامه_مروجی_سبزواری
(طال عمره)
🍃برگرفته از: #حدیث_معراج
جلسهٔ پنجم
کلبه عشاق
@babarokn
4_6003513820448818656.mp3
14.72M
⭕️ #تفسیر_مثنوی
جلسه اول
#علامه_مروجی_سبزواری
🔹 جایگاه مثنوی در فرهنگ ایرانی (2:00)
🔹نظر #شیخ_بهایی درباره مثنوی و مولانا
🔹 تهذیب نفس، راه ورود به باطنِ مثنوی (8:00)
🔹تحول #مولانا در دیدار با #شمس
🔹حکایت کفر مولانا و نجم الدین در برابر ایمان صدرالدین قونوی (48:00)
🔹 سماع از دیدگاه سهروردی (57:00)
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
#یذَره_کتاب
گوشههایی از زندگی #سیّد_محمّد_صمصام
🍃جنابصمصام و مثنویمولانا
📖
اواسط شعرخوانی ایستاد.
اولین بارش بود مردی را میدید که تمام ابیات #مثنوی_معنوی را از آخر به اول میخواند.
موقع خواندنِ چند بیتِ اول، فکر کرد جناب صمصام میخواهد پیش او که استادِ ادبیاتفارسی است، هنرنمایی کند.
ولی بعد از گذشت چند دقیقه دید، خیر؛ او دست روی هر شعری میگذارد جناب صمصام برعکسِ آن را میخواند.
از خانهی سیّد که آمد بیرون، گفت: تا حالا #نابغهای مثل ایشان ندیده بودم.
👀
【درصورت تمایل به مطالب قبلی صمصام لطفاً روی هشتک #صمصام 👉 بزنید】
برگرفته از:
#کتاب_صمصام
کلبه عشاق
@babarokn
#یذَره_کتاب
حسینعلیهالسّلام در راه بینالنهرین 17
🏳
آن زن گفت: محله بنیخزیمه و این باغ از #هانی_بن_عروه میباشد.
مسلمبن عقیل گفت: به او بگو که مردی آمده و میخواهد وی را ببیند.
مسلم به راهنمایی آن زن وارد باغ شد و بسوی اتاقِ هانی هدایت شد.
هانی وقتی شنید که مسلمبن عقیل از خانهی #مختار_ثقفی خارج گردیده عملش را ستود.
مسلم گفت: من ملاحظهی مختار را کردم. برای اینکه مختارِ ثقفی، مردیست که عدهای از زنان و مردانِ این شهر و جاهای دیگر از او ارتزاق میکنند و دریغم آمد که این مردِ خیِّر بر اثر توقفِ من در خانهاش کشته شود یا محبوس گردد.
🗡
هانی گفت: من دستور میدهم که اهل این خانه سکونت تو را در اینجا بروز ندهند و تو میتوانی #محرمانه طرفداران حسینع را در این خانه بپذیری و آن را برای شورش علیه عبیداللهبن زیاد آماده کنی.
🤝
▫️حاکم کوفه فهمید مُسلم در خانه هانی است
👀
کورت فریشلر آلمانی مینویسد:
به احتمال زیاد نه هانیبن عروه میدانست که یزید دارای دستگاه #جاسوسی است و نه مسلم بن عقیل.
مدت خلافت یزید کوتاه بود و بیش از سه سال شش ماه خلافت نکرد. و در سن ۳۸ سالگی بر اثر افراط در منهیات، زندگی را بدرود گفت.
و در آن سال که وی مُرد، هفتهزار نفر در دستگاه جاسوسی او، که در زمان خلافتِ پدرش معاویه از طرف #ثابت_بن_ارطاة اولین رئیس سازمان جاسوسی در دنیای اسلامی به وجود آمده بود، کار میکردند قسمتی زیاد از جاسوسانی که در آن دستگاه کار میکردند به نقاط حساس فرستاده میشدند و کوفه در آن موقع از نقاط حساس به شمار میآمد.
👌
یکی از خدمهی صدّیق و وفادار هانی مأمور شد، که بصورتِ ناشناس به خانه طرفدارانِ حسینع برود و به آنها اطلاع بدهد که مُسلمبن عقیل در خانهی #هانی است و شبها بعد از اینکه کوچهها خلوت شد به آن خانه بیایند و با مُسلم راجع به روش مبارزه با عُبیداللهبن زیاد، #حاکم_عراقین (حاکم بصره و کوفه) مذاکره کنند.
با اینکه دستگاهِ جاسوسیِ یزید خوب کار میکرد عُبیدالله نمیدانست که مُسلم در خانهی هانی بسَر میبرد و تصور مینمود که از کوفه خارج شده. اما این را میدانست که طرفدارانِ حسین هر شب در خانهی هانی اجتماع میکنند. و چون به او گفته بودند: که هانی #بیمار است تصمیم گرفت که به عنوان عیادت از بیمار، به خانه هانی برود و با وی مذاکره نمایند و بفهمد که منظور از اجتماع طرفداران حسینع در خانهی او آن هم هر شب چیست؟!
هانی به مسلمبن عقیل گفت: امروز شکار با پای خود به کمینگاه میآید. مسلم گفت: چه میخواهی بگویی؟ هانی گفت: امروز عصر عُبیداللهبن زیاد بعنوان اینکه از من عیادت کند به این خانه میآید و من میدانم که عیادت بهانه است و منظور او چیز دیگر میباشد.
و من از این جهت از تو خواهش کردم که نزد من بیایی که به تو بگویم که تو باید از این فرصت استفاده کنی و او را به قتل برسانی!
مُسلم با حیرت پرسید: در کجا او را به قتل برسانم؟ هانیگفت: در همین خانه و همین اتاق و هنگامی که با من حرف میزند...
مسلم گفت: حسینبن علیع به من اجازهی خونریزی را نداده است. مسلم گفت: فرض اینکه اینطور باشد من چگونه میتوانم مهمان را به قتل برسانم؟
هانی گفت: او مهمان تو نیست بلکه مهمان من است و به این خانه برای دیدن من میآید نه دیدن تو.
【برای مطالعه مطالبِ قبلی "امامحسین(ع) و ایران"
لطفاً روی گزینهی #کتاب_امامحسین_و_ایران بزنید】
برگرفته از:
#کتابِ_امامحسین_و_ایران
کورت فریشلر
ترجمه و اقتباس:
ذبیحالله منصوری
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
#مصطفی_ردانیپور
اصفهان، تخت فولاد
#گلستان_شهدا
🍃فرزند محمدباقر و در سال ۱۳۳۷ شمسی در اصفهان متولدشد. پدرش کارگر و مادرش قالیباف بود. وی در سال ۱۳۵۲ شمسی وارد دانشسرای کشاورزی شد.
همچنین در سال ۱۳۵۴ شمسی یک هسته مطالعاتی زیر نظر شهیدعبدالله میثمی تشکیل داد که #ساواک شناسایی کرد و منزلش را مورد بازرسی قرار داد (اسناد انقلاب اسلامی).
🔹مصطفی با مشورت حاج سیدحسن فقیهامامی به تحصیل علوم دینی پرداخت، و به مدرسه حقانی در قم رفت.
وی آخر هفته برای کار به کورهپزیهای قم میرفت و کسری مخارجش را تامین میکرد.
🔹بعداز پیروزی انقلاب اسلامی، وی با شروعِ حرکتهای گروهکهای ضدانقلاب در کردستان، بنا به تکلیف جهت روشنگری و آگاهی بخشی به مردم، عازم آن دیار شد.
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، وی در عملیاتهای سرنوشت سازی مانند فرماندهی کل قوا، شکسته حصرِ آبادان، طریق القدس، چذابه، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، محرم و... بعنوان فرمانده، حضور فعال داشت.
🪖
🔹هر طلبهای که به خط میآمد مصطفی چند ساعتی با او خلوت میکرد و به او درس شهادت و زندگی میداد.
سه اصل را برای طلبهها لازم میدانست:
۱_مطالعه
۲_در دستهی خطشکن باشد
۳_همیشه عمامهاش بر سرش باشد.
یک روز که برای سرکشی به خط رفته بود #طلبه جوانی به وی گفت: بچهها نِق میزنند که سفیدی #عمامه استتارِ ستون را بهم میزنند. جواب داد یک گونی بکش روی امامهات اما وقتی به دشمن رسیدی آن را بردار.
عراقیها عمامهی تو را که ببینند فرار میکنند (همان، ص۹۸)
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
#شهید_مصطفی_ردانیپور
#فرمان_امام
#خاطرات_شهید
🌱اوج رشادت
💪
🔹اوج رشادتش در عملیات #چذابه بود که همه درمانده شده بودند. دفاع، سخت شدهبود. و دشمن، هجومِ سنگینی را به نیروهای ایرانی در تنگه چذابه وارد کرده و با کمال قدرت بر منطقه مسلط بود.و میخواست #بُستان را تصرف کند.
#ردانی_پور با تکیه بر ایمان و شجاعتِ تمام و نصبالعین قرار دادن فرمان امام که فرمودند: "بستان به هر صورت ممکن باید حفظ شود"
مقتدرانه ایستاد و با دو گردان، تپههای منطقه را باز پس گرفت. (بنی لوحی، ۱۳۷۹، ص۲۵)
#ازدواج
🌜🌛
🔹با اصرارِ مادر و درخواست خود، مبنی بر اینکه همسرش ۱_سیّده و ۲_همسر شهید باشد، در سالگرد روزِ ازدواج حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و خدیجه کبری سلام الله علیها ازدواج کرد. و بیان داشت: عروسی واقعیِ من، آن وقتیست که در خون خود بغلتم. (ثبات، ص۸۹)
#عارف_باللّه
در شب عروسی میکروفون را به دست گرفت و گفت: فکر نکنید من با ازدواج به دنیا چسبیدهام. این وظیفهی من بود و حضور در جبهه هم وظیفهی دیگر من هست.
#شهادت
✨سه روز بعد، عازم جبهه شد و چند روز بعد از آن در عملیات #والفجر دو در منطقه حاجعمران در تاریخ ۱۳۶۰/۵/۱۵ شمسی به شهادت رسید.ولی پیکر پاکش هیچگاه پیدا نشد.
برای او سنگ یادبودی در #گلستان_شهدا اصفهان، قطعه کربلای ۵ در کنار حاجحسین خرازی نصب شد.
(میگویم: مادرِ شهید بعداً در همین مکان مدفون گردید. و
ضمناً هم اکنون سردار شهید زاهدی که جدیداً به شهادت رسیده اند، مابین ردانیپور و حاج حسین خرازی به خاک سپرده شدهاند.)
#خاطرات_شهید
💚
🔹موقعی که مجروح بودم پولی نداشتم که به جبهه برگردم. در بیمارستان متوسل به آقا #امام_زمان عجلالله تعالی فرجه شریف شدم. فردای آن روز، سیّد بزرگواری برای عیادت مجروحین وارد بیمارستان شدند و با همه احوالپرسی نمود و در آخر به من مفاتیحی داد و فرمود: تو را تا اهواز میرساند آن را که باز کردم مقداری پول لای مفاتیح بود. که وقتی به اهواز رسیدم چیزی از آن نمانده بود. (موحد ابطحی، ج۲، ص۲۷؛ مصاحبه با سرهنگ اکبر نصر اصفهانی)
📖
🔹یک روز کنار #آیتالله_بهجت نشسته بود و بچهها را معرفی میکرد و میگفت: رزمندهها، باب فتحالفتوح را گشودند.
ما سربازهای امام، #صدام و صدامیان را نابود میکنیم آقای بهجت فرمودند:
مصطفی! هر کدوم از ما یک صدامیم یکوقت غرور نگیردمون. (ثبات، ص۷۲)
#سیره_و_اخلاق
🔹مصطفی، عارفی شجاع و سلحشور بود. وبه اهلبیت عصمت و طهارت به ویژه حضرتزهرا سلامالله علیها و امامحسین علیهالسّلام ارادت بسیار داشت.
عشق و محبّت به خداوند و لقای حضرتش، وجود او را پر کرده بود.
#جریان_شناسی_انحرافی
🔹شهید ردانی پور در جریان شناسیِ انحرافیِ گروههایِ منحرف، بصیرتِ کامل داشت. و هنگامی که احساس کرد که اختلافات سیاسیِ شهرها به جبهه آمده، پیشنهاد داد؛ که فرماندهان، چند هفته یک بار به #قم نزد علمای اخلاق بروند و در درس اخلاق آیتالله #بهاءالدینی و آیتالله #مشکینی و #آیتالله_بهجت شرکت کنند. شهید خرازی نیز با پیشنهاد وی موافقت کرد. و فرماندهانِ لشکر از اهواز با قطار به قم میآمدند و پس از شرکت در درس اخلاق و همچنین زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها مجدداً به اهواز باز میگشتند.
#وصیت_نامه
📝
🍃فرازی از وصیت نامه شهید مصطفی ردانی پور
ای روحانیون گرامی و طلاب عزیز؛ همانطور که اماممان فرمود، #تزکیه و #تعلیم را پیشهی خود سازید. اسلام را هادی باشید. کارِ شما بهترین کارها است همان کار پیغمبراکرم و ائمه معصومین علیه السلام.
با دوستان و برادرانِ ایمانی خود در راه خدا محبّت بورزید. و برای خدا از یکدیگر درگذرید همانگونه که انتظار دارید خدا شما را ببخشد. دوستانِ عزیز! تنها راه رسیدن به سعادت، #ترک_محرمات و#انجام_واجبات است.
برگرفته از کتاب:
#دانشنامه_تختفولاد_اصفهان
کلبه عشاق ❤️
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
4_5872774668066232292.mp3
4M
✨فَإذا أحَبَّني أَحْبَبْتُهُ
(حدیث معراج)
🎤در محضر
#علامه_مروجی_سبزواری (دامت برکاته)
🍃برگرفته از:
#شرح_حدیث_معراج
جلسهٔ_سی_و_ششم
www.moravejtohid.com
کلبه عشاق
@babarokn
🍃شرافت انسان به دعای اوست
🙏
✨ «قُلْ مَا یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْلا دُعَاؤُکُمْ»؛ بگو پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد.
🔹از این آیه استفاده میشود که: شرافت انسان در دستگاه توحید به دعای اوست.
➖دعا اولاً شناخت خدا به غنیّ مطلق و ثانیاً شناخت خود به فقر مطلق و ثالثاً عرضهداشتن فقر ذاتی خود در پیشگاه خداست! و به یک معنی داعی چشمش به معرفت نفس باز میشود و به ادراک و شهود فقر وجودی خود میرسد و فهم این فقر و حفظ آن در زندگی اساس رابطه با خداست و منشأ اصلی در افاضات خاص الهی است.
برگرفته از:
#کتاب_فروغ_مهر
از آیتالله علی فروغی
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
کلبه عُشاق
⭕️ #تفسیر_مثنوی جلسه اول #علامه_مروجی_سبزواری 🔹 جایگاه مثنوی در فرهنگ ایرانی (2:00) 🔹نظر #شیخ_به
.
👆عرض ادب
💐
🍃از ابراز لطفِ دوستان،
مبنیبر تأثیرِعمیق و اعجابانگیزِ
فایل صوتی #تفسیر_مثنوی جلسه اول، سپاسگزارم.
انشاءالله تا یکی، دو روز آینده جلسهی دوم تفسیرمثنوی خدمت عزیزان ارائه میگردد.
#طبّ_روحانی
4_5888600802213235288.mp3
30.59M
🎙#اسرار_کربلا
جلسه هشتم
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️
🚀دوستان با ارسال جلسات اسرار کربلا، به گروهها، کانالها، دوستان و عزیزانِ خود هدیهای معنوی تقدیم کنید.🎊 🎁
🍃در ارسال جلساتِ "اسرارکربلا" با اسم و عنوانِ هرکس و هر سلیقهای در چارچوبِ رضایخدا و اهلبیت علیهمالسّلام، کاملاً آزادید.
💚
لطفاً نامِ سخنران،
#علامه_مروجی_سبزواری
درج شود.
🍂🍂🍂🍂🍂
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
#یذَره_کتاب
مردهایی که تبدیل به زن شدند!!
#توحید_عشاق
دکترحاج حسن توکلی نقل میکند:
🦷
روزی از مطب دندان سازی خود حرکت کردم که جایی بروم، سوار ماشین شدم، میدان فردوسی ماشین نگه داشت، جمعیتی آمد بالا، سپس دیدم راننده زن است، نگاه کردم دیدم همه زن هستند، همه یک شکل و یک لباس! 👩🎤
دیدم بغل دستم هم زن است! خودم را جمع کردم فک کردم اشتباهی سوار شده ام این اتوبوس کارمندان است.
اتوبوس نگه داشت و خانمی پیاده شد، آن زن که پیاده شد همه مرد شدند!! 🧟♂
پیاده که شدم رفتم پیش مرحوم شیخ، قبل از اینکه من حرفی بزنم شیخ فرمود:
دیدی همه مردها زن شده بودند! چون مردها به آن زن توجه داشتند، همه زن شدند!
بعد گفت:
وقت مُردن هرکس به هرچه توجه دارد ، همان جلوی چشمش مجسّم میشود، ولی محبّت امیرالمومنین علیه السلام باعث نجات میشود.
بعد فرمود: چقدر خوب است که انسان محوِ جمال خدا شود...
تا ببیند آنچه دیگران نمی بینند
و بشنود آنچه دیگران نمی شنود.
#کتاب_کیمیای_محبّت
#شیخ_رجبعلی_خیاط(نکوگویان)
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc