eitaa logo
کلبه عُشاق
4.9هزار دنبال‌کننده
784 عکس
445 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین‌علیه‌السّلام در راه بین‌النهرین 4 🏳 ✍در دوره ۵ ساله‌ی خلافتِ علی (ع)، ایرانیان با اعراب نمی‌جنگیدند و بعد ازآن، فشارِ معاویه و آنگاه پسرش نگذاشت که ایرانیان سَر، بلند کنند و مسافرت نماینده‌ی حسین (ع) به و به عقیده‌ی (شرق شناس نیمه اول قرن بیستم) اینکه پسر رستم فرخزاد عازم بین النّهرین شد نشان می‌دهد: که ایرانیان بعد از ۲۰ سال سکوت، طرفداری از حسین (ع) امام خود را فرصت مناسب دانستند تا اینکه خویش را از سلطه‌ی عرب نجات بدهند. خاندان علی (ع) طوری به ایرانیان علاقمند بودند که مردم ایران آنها را به چشم عرب نمی‌دیدند و چون مدتی با علی (ع)در بین‌النّهرین می‌زیستند همه کم یا بیش، زبان فارسی را می‌دانستند. (شرق‌شناس آلمانیِ نیمه اول قرن بیستم) عقیده دارد؛ ایرانیان که در سال شصتم هجری آماده شدند که به حسین (ع) کمک کنند تا اینکه وی به ایران بیاید و پادشاه ایران شود دو منظور داشتند؛ اول_تحصیل استقلال برای خودشان؛ دوم_درهم شکستن قدرت بنی امیه که در آنموقع مظهر قدرت عرب بود و طرفداری ایرانیان از حسین (ع) فقط شفاهی نبود، زیرا از مال گذشتند و هم از جان. بارتولومو عقیده دارد که طرفداری ایرانیان از حسین (ع) از دو منبع و ،سرچشمه میگرفت. و آنها فکر می‌کردند که با طرفداری از حسین (ع) به وظیفه مذهبی خود عمل می‌کنند و پاداش معنوی به دست خواهند آورد و هم نائل به تحصیل خواهند شد. رفتن گیو پسر رستم فرخزاد به بین‌النّهرین دلیل بر بیدار شدن نهضت ملی ایرانیان و عقیده باطنی آنها به حسین (ع) بود. گیو بعداز ورود به بین‌النّهرین فهمید که اگر سلیمان بن صرد خزایی (که از طرف علی(ع) حاکمِ بصره بود و بعد از اینکه علی (ع) را کشتند وی از خلافت معزول شد) را که یک عرب است جلو بیندازند بهتر از این می‌باشد که برای ایجاد نهضت طرفداری از حسین (ع) یک ایرانی جلو بیفتد. زیرا با اینکه ایرانیان مسلمان بودند اما اگر یک عرب جلو می‌افتاد و شاخص می‌شد، یزید و طرفدارانش نمی‌توانستند بگویند که وی بیگانه است. 【برای‌ مطالعه‌ مطلب‌های‌قبلی "امام‌حسین(ع) و ایران" لطفاً روی گزینه‌ی بزنید】 《بِینُ‌الْنَهرِینْ میانِ دو رود و جای گرفته و محدودهٔ آن در کشورهای عراق، سوریه، ترکیه، ایران و کویت امروزی است. بین‌‌النهرین‌، مهد تمدن‌های کهن بوده و پیامبران بزرگی در این منطقه به دنیا آمده یا در آن زیسته‌اند.》 برگرفته از: کورت فریشلر ترجمه‌ و اقتباس: ذبیح‌الله منصوری کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
حسین‌علیه‌السّلام در راه بین‌النهرین 6 🏳 سواربن‌همدانی که یکی از مستحفظینِ نماینده‌ی امام حسین (ع) بود. اجازه‌ی صحبت کردن خواست و گفت: قبل از اینکه من صحبت کنم، تمام ایرانیانی که در این مجمع حضور دارند به من اجازه دادند که به وکالت از طرف آنها صحبت کنم. من تصور می‌کنم که در این مجمع و در خارج از اینجا همه می‌دانند که: ما ایرانیان طرفدار علی(ع) و فرزندانش هستیم و نیز می‌دانند که یکی از ارکان قواعد اخلاقیِ ما، است. 💗 من می‌گویم که: ما حسین‌بن علی علیه السّلام را امامِ خود می‌دانیم و حاضریم که او را خود بدانیم تا اینکه حسین بینِ ما، پیشوای مذهبی باشد و هم پیشوای کشوری. 👑 و اگر بگویم که ما ایرانیان حاضریم که در راهِ موفقیتِ حسین، مال و جان خود را فدا کنیم اغراق نگفته‌ایم. 💘 اما نماینده‌ی امام چیزی می‌گوید که به تصورِ من و سایر طرفدارانِ امام، غیرعملی است. و آن اینکه خون بر زمین ریخته نشود. چگونه ممکن است که و حُکام او، بدون پایداری و مقاومت، امامتِ حسین را بپذیرند؟ هر یک از حُکام یزید می‌دانند که وقتی حسین شروع به امامت کرد آنها معزول می‌شوند و از درآمدِ گزاف که امروزه از راه بدست می‌آورند، محروم خواهند گردید. و بین ما که طرفدار حسین هستیم و آنها که مخالفِ حسین هستند جنگ در خواهد گرفت و بر زمین ریخته خواهد شد. ⚔ نماینده امام گفت: حسین نمی‌خواهد که جنگ‌های داخلی طولانی دوره‌ی امامتِ پدرش، علی بن ابیطالب علیه‌السّلام، تجدید شود. گفت: از قول ما به حسین بگو که اگر موافقت نکند که ما خود را برای جنگ آماده کنیم بیم آن می‌رود که خود او کشته شود. ، پسر رستمِ فرخزاد، اجازه‌ی صحبت کردن خواست و گفت: چون من از تا اینجا با نماینده امام بودم فرصت کافی داشتم که با وی راجع به حسین صحبت کنم و به او گفتم که: مردی چون حسین که فرزند علی بن ابیطالب است نباید از جنگ بپرهیزد. من می‌دانم که پرهیزِ حسین از جنگ ناشی از ترس نیست، بلکه ناشی از و ترحم است و نمی‌خواهد که مسلمین کشته شوند. ولی آیا می‌توان بدون‌جنگ دستگاه ظلم و فسادِ یزید را از بین برد؟ ما در ضمنِ مشورت به فکر افتادیم که یک قشون بسیج کنیم و تا اینجا با آن ارتش به استقبالِ حسین بیاییم و اگر دستور بدهد با همان قشون تا حجاز برویم. 🪖 اما نماینده‌ی امام با مجهز کردن یک مخالفت کرد و گفت: که حسین اجازه نداده که قشون بسیج کنیم زیرا قصد ندارد که بجنگد. نماینده‌ی امام گفت: حسین بعد از مرگِ برادرِ خود، حَسن‌بن علی، ده سال شکیبایی را پیشه ساخت. در آن مدت بارها به او گفتند که از طرفداران خود یک ارتش بسیج کند و با بجنگد و آنها را از پا درآورد و امام نپذیرفت. سوار بن همدانی گفت: آن زمان، دوره خلافت معاویه بود و معاویه برای حسین تولید مزاحمت نمی‌کرد. و قصد کشتنِ او را نداشت. ولی پسرش که امروز به جای پدر نشسته به طوری که خود تو گفتی قصد دارد حسین را به قتل برساند و امروز وضع وی وخیم است. 🥷 【برای‌ مطالعه‌ مطلب‌های‌قبلی "امام‌حسین(ع) و ایران" لطفاً روی گزینه‌ی بزنید】 《بِینُ‌النَهرِینْ میانِ دو رود و جای گرفته و محدودهٔ آن در کشورهای عراق، سوریه، ترکیه، ایران و کویت امروزی است. مهد تمدن‌های کهن بوده و پیامبران بزرگی در این منطقه به دنیا آمده یا در آن زیسته‌اند.》 برگرفته از: کورت فریشلر ترجمه‌ و اقتباس: ذبیح‌الله منصوری کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
حسین‌علیه‌السّلام در راه بین‌النهرین 7 🏳 🍃بردن نامه‌ی طرفدارانِ حسین(ع) به مکه 🐎 آن اولین نامه‌ای بود که از کوفه برای دعوت از حسین(ع) نوشته شد و بعد از آن نیز از طرف مردم کوفه، چه ایرانیان و چه اعراب، دعوتنامه‌هایی برای حسین ارسال گردید. اما در تواریخِ مورخینِ شرق صحبت از نامه‌های زیاد است و بعضی نوشته‌اند که مردم کوفه ۱۲ هزار نامه به حسین نوشتند و برخی شماره‌ی نامه‌ها را به ۷۰ هزار رسانیده‌اند. آن هم نامه‌هایی که هر یک از طرف چندین نفر امضاء شده بود. 📝 (شرق شناس نیمه اول قرن بیستم) میگوید: قبل از اینکه برای بردن نامه‌ی طرفدارانِ حسین(ع) به مکه، داوطلب خواسته شود. سلیمان‌بن‌صردخزایی در شهرِ سلوجی (بین‌النهرین) نزد نماینده‌ی حسین(ع) رفت و راجع به مراجعتش به مکه با وی صحبت کرد. و به او گفت: اگر تو بخواهی از راه مدینه به مکه مراجعت نمایی دستگیر خواهی شد و تو را گروگان نگاه خواهد داشت تا اینکه حسین(ع) را مجبور به با خود بکنند. اگر بخواهی از راه بیابان به مکه مراجعت نمایی نخواهی توانست، آن راه را تحمل کنی. و توقفِ تو در اینجا نیز خطرناک می‌باشد. بهتر اینستکه به ایران بروی و در آنجا باشی تا اینکه حسین وارد ایران شود. نماینده امام گفت: من حاملِ نامه‌ای از جانب طرفدارانِ حسین در ایران هستم و نامه طرفدارانِ او در کوفه را نیز به من بدهید تا اینکه از راه بیابان به مکه بروم. 🗞 پسر فرخزاد گفت: من خیلی میل دارم به حضور حسین برسم و او را ببینم. سلیمان خطاب به گیو گفت: رفتن تو از اینجا به مکه با نماینده‌ی امام، صلاح نیست. چون قیافه و ریش تو در همه جا جلب توجه می‌نماید. و از آن گذشته، تو در ایران یکی از طرفداران متنفذ حسین(ع) هستی و باید برگردی تا اینکه ایرانیان را برای قیام به طرفداری حسین آماده نمایی. در بین طرفداران حسین در کوفه دو نفر داوطلب شدند که با نماینده امام به مکه بروند یکی از آنها بود و دیگری و هر دو از لحاظ نژاد، ایرانی به شمار می‌آمدند. وال پدر عبدالله یک ایرانی بود که در جنگ معروف ، که شش ماه و به روایتی یک سال و به روایتی ۱۸ ماه طول کشید در سپاه علی بن ابیطالب علیه السّلام می‌جنگید و کشته شد. 🤺 هر یک از دو عبدالله که بایستی با نماینده امام به مکه بروند چون از راه بیابان به سوی مکه می‌رفتند سلیمان بن صرد خزایی آنها را برای حفاظت نماینده امام کافی دانست و برای اینکه حاکم کوفه کسانی را برای دستگیری نماینده امام، مأمور نکند، شهرت داد که نماینده امام که از آمده بود به آنجا بازگشت. بعد نماینده امام از گیو پسرِ فرخزاد خداحافظی کرد و با سلیمان وداع نمود. او و خدمه‌اش سوار بر شتر به اتفاق عبدالله بن همدانی و عبدالله بن وال،به راه افتاد. 🐫🐪 در دو بیابان وجود دارد که از بیابان‌های هولناک خاورمیانه می‌باشد. 🏜 یکی بیابانی که بینِ بین‌النهرین و مکه قرار گرفته و دیگری بیابانی که در جنوب عربستان است و به آن می‌گویند. نماینده امام و همراهانش بایستی بیابان شمالی عربستان را از عریض‌ترین جای آن بپیمایند تا اینکه خود را به مکه برسانند. امروز حاشیه شرقی همان بیابان به طفیل لوله‌ی نفت عربستان از منطقه "ظهران" تا بندر صیدون واقع در ساحل مدیترانه سبز است و در طول لوله‌‌های نفت، کشتزار و نخلستان و باغ‌های میوه‌دار به وجود آمده است. اما در سال آن منطقه مانند سایر مناطق بیابانی شمالی عربستان خشک بود و جز نقاط معدود، آب در آن بیابان وجود نداشت. 🏝 【برای‌ مطالعه‌ مطلب‌های‌قبلی "امام‌حسین(ع) و ایران" لطفاً روی گزینه‌ی بزنید】 《بِینُ‌النَهرِینْ میانِ دو رود و جای گرفته و محدودهٔ آن در کشورهای عراق، سوریه، ترکیه، ایران و کویت امروزی است. مهد تمدن‌های کهن بوده و پیامبران بزرگی در این منطقه به دنیا آمده یا در آن زیسته‌اند.》 برگرفته از: کورت فریشلر ترجمه‌ و اقتباس: ذبیح‌الله منصوری کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
حسین‌علیه‌السّلام در راه بین‌النهرین 10 🏳 دستوری که حسین(ع) به مسلم بن عقیل داد این بودکه: بعد از ورود به کوفه با طرفدارانِ وی در آنجا تماس حاصل کند و همچنین با طرفداران او در ایران تماس حاصل نماید. و از وضع نیز مطلع شود و بفهمد که آیا وی می‌تواند در بین‌النهرین سکونت نماید؟ یا اینکه بهتر این است که به برود. محقق‌آلمانی می‌گوید: که مسلم_بن_عقیل تنهایی به کوفه نرفت بلکه چند نفری با او بودند که سرشناسان آنها به اسم _عبدالرحمان بن عبدالله و _قیس‌بن‌مسهرمطهرصیداوی و _عمارة بن عبدالله السلولی خوانده می‌شوند. همین محقق می‌گویدکه: مسلم از همان‌راه که نماینده‌ی قبلی امام از آنجا به مکه نزد حسین مراجعت کرد، بسوی کوفه رفت. اما عده‌ای از نوشتند که: بعد از اینکه خواست از مدینه بسوی کوفه حرکت کند دو راهنما را اجیر کرد تا اینکه او را از راه بیابان یعنی از راهی غیر از شاهراهِ موجود بین مدینه و بین النهرین به کوفه برسانند. 🐎 این موضوع نشان می‌دهد که مسلم می‌دانسته که اگر از شاهراه برود ممکن است که به قتل برسد یا دستگیر شود. ⛓ لذا راه بیابان را برای رسیدن به کوفه انتخاب کرد که گرفتار مأمورین حکومت نشود. هنگام نیمه شب به آن شهر رسید. و به خانه سلیمان بن صرد خزایی رفت. بامداد روزِ دیگر، میزبانش کسانِ خود را فرستاد تا به طرفدارانِ حسین(ع) اطلاع بدهند که مسلم وارد شده است. طرفدارانِ حسین در منزل سلیمان جمع شدند و مسلم بن عقیل که دید شماره جمعیت به اندازه‌ای هست که بتواند صحبت کند در حالی که همه نشسته بودند، برخاست. بر طبق معمولِ خطیبانِ آن دوره، اول نام خدا را بر زبان آورد و بعد از آن به پیغمبر اسلام درود فرستاد و آنگاه گفت: من از طرف حسین، امامِ ما به اینجا آمده‌ام تا اینکه ببینم طرفداران او که هستند و به چه اندازه می‌باشند. 🧮 امامِ ما در مکه به آسودگی زندگی نمی‌کند. ولی آنچه وا می‌دارد که وی از مکه خارج شود، زندگیِ ناراحت نیست. بلکه فساد همه جا را گرفته و عُمالِ یزید، علنی از مردم می‌گیرند و بعضی از آنها آنقدر به احکام اسلامی بی‌اعتنا هستند، که تظاهر و تجاهر به فسق می‌نمایند. و باده نوشی و در مجلس یزید یک امر عادی است. 🎲🥂 ممکن است بپرسید که امامِ ما که تا امروز ناظر این اوضاع بود، چرا برای اصلاح قیام نکرد. در جواب می‌گویم که: در زمانِ معاویه فسق و بی‌اعتنایی نسبت به احکام دین و رشوه‌خواری و در نتیجه پامال‌کردنِ حقّ مظلومین، اینطور علنی نبود. معاویه‌برای‌حفظِ‌ظاهرنمی‌گذاشت که حُکام و عُمالِ او برخلافِ احکامِ دینِ اسلام رفتار کنند. و خود از تجاهر به فسق خودداری می‌کرد. ⛔️ اما از وقتی پسرش یزید آمده،وضع دنیای اسلام نشان میدهد که اگر ادامه داشته باشد دین اسلام از بین خواهد رفت. مسلم فرمود: اینستکه امامِ ما متوجه شد که بیش ازین سکوت جایز نیست. و در نامه‌ای که برای شما نوشته و من‌اکنون می‌خوانم راجع به‌همین موضوع است. 📝 امام در نامه‌ی خود نوشته که اگر بیش از این سکوت کند، نزد خداوند و پیغمبر اسلام و پدرش علی‌ع مسئول خواهد شد. که چرا برای نجاتِ دین اقدام نکرد. 😵‍💫 【برای‌ مطالعه‌ مطالبِ قبلی "امام‌حسین(ع) و ایران" لطفاً روی گزینه‌ی بزنید】 برگرفته از: کورت فریشلر ترجمه و اقتباس: ذبیح‌الله منصوری کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
حسین‌علیه‌السّلام در راه بین‌النهرین 14 🏳 مرد شاعر که می‌دانست حسین‌ع به شاعران توجه دارد و خود نیز شعر می‌سراید، تصمیم گرفت که: نزد وی برود و خود را معرفی کند. می‌گویدکه: چون شماره خیمه‌ها زیاد بود، به سختی خیمه‌ی حسین‌ع را پیدا کردم. و به آن نزدیک گردیدم و حسین‌ع را که نشسته بود دیدم. و از وضع قیافه‌اش فهمیدم که به اطراف توجّه ندارد... بعداً فهمیدم که مشغول تلاوت قرآن است و به همین جهت به اطراف توجه نداشت. به خیمه نزدیک شدم و سلام کردم. حسین‌ع جوابِ مرا با گرمی داد و پرسید: آیا با من کاری داری؟ خود را معرفی کردم و گفتم: "از بصره می‌آیم و برای حج می‌روم." حسین‌ع گفت: من از مکه می‌آیم. حیرت زده گفتم: "آیا در این موقع که آغاز مراسم حجّ است، از مکه عزیمت کرده‌ای؟!" 🐎 حسین‌ع گفت: ای فرزدق! چون اگر در مکه می‌ماندم به قتل می‌رسیدم یا دستگیر می‌شدم. ⛓🗡 فرزدق می‌گوید: که وقتی من آن سخن را از امام شنیدم سکوت کردم و اندیشه‌ام مربوط به این بود که می‌دانستم حسین‌ع مردی دلیر است. و از مرگ، بیم ندارد. و لذا حرکتِ او از مکه در ایّامی که باید مراسم حج صورت بگیرد بایستی علتی برتر از خطرِ مرگ داشته باشد. 🤔 🍃ولی خود حسین‌ع به اندیشه‌ام پی‌برد و گفت: می‌دانم برای چه سکوت کرده‌ای! تو فکر می‌کنی که من از مرگ، بیم ندارم چرا در ایامِ حجّ، مکه را ترک کرده‌ام؟ اما من به این جهت مکه را در این موقع ترک کردم تا وظیفه‌ای را که خداوند برای من تعیین کرده است به انجام برسانم. 🔖 آنگاه حسین‌ع از من پرسید: وضعِ مردمِ بین‌النهرین را چگونه دیده‌ای؟ و آیا آنها کسانی هستند که نسبت به من وفاداری نمایند؟ گفتم: ای اباعبدالله! با اینکه می‌دانم تو از کسی بیم نداری و به یاری خداوند متکی هستی اما از دورویی مردمِ بین‌النهرین بر حذر باش! مردم ، امروز نسبت به تو وفادار هستند ولی من اطمینان ندارم که در روز امتحان نیز وفادار بمانند. حسین‌ع گفت: من یاریِ مردم بین‌النهرین را برای رستگاریِ خودِ آنها می‌خواهم. و برای من بزرگترین یاری‌ها، یاری خداوند است... حسین گفت: ...والله یفعل مایشاء یعنی خداوند هرچه بخواهد می‌کند. ☀️ هنگامی که می‌خواستم بروم حسین‌ع با اینکه می‌دانست من مستطیع هستم، چون مردی کریم بود، دو به من داد. که یادگاری از او نزد من باشد. 💐 حسین‌ع یک روز و به روایتی دو روز در توقف کرد. و آنگاه خیمه‌ها را برچیدند و به حرکت درآمدند و بدون اینکه در که آبادی بود توقف نمایند خود را به رسانیدند. 🐫🐪 وقتی حسین‌ع و همراهان وارد ثعلبیه شدند یک کاروان بزرگ نیز وارد شد. و آن کاروان از شمال می‌آمد و می‌خواست که به واقع در مشرق برود و مسافرین کاروان، سوداگر بودند. و بین آنها مردی بود به اسم که از وفاداران محسوب می‌گردید. ابوهره اسدی بعد از نمازِ شام، نزد حسین رفت و سلامتِ او و فرزندانش را جویا گردید. از مذاکره حسین‌ع با ابوهره اسدی که در بعضی از مأخذ نوشته شده چنین برمی‌آید که: قبل از اینکه حسین‌‌ع از مکه حرکت کند گزارشِ راجع به ابراز وفاداری از طرف مردمِ کوفه به او رسیده بود. چون حسین‌ع در جوابِ پرسشِ ابوهره اسدی گفت: مردم کوفه به موجب گزارشی که مسلم، نماینده‌ی من فرستاده از من خواسته‌اند تا اینکه به بین‌النهرین بروم. ابوهره اسدی هم از اینکه حسین در آن موقع از مکه خارج شده کرد و علت آن را جویا شد! جواب حسین به او، همان جوابِ حسین به بود. سپس ابوهره اسدی گفت: اگر خود را در معرض خطر می‌بینی من از ادامه‌ی مسافرت بسوی صرف‌نظر خواهم کرد و با مردان خود به تو ملحق خواهم شد. و حفاظتِ تو را بر عهده خواهم گرفت. حسین گفت: حافظ اصلی من خداست. بعد اشاره به خیمه‌ها کرد و اظهار نمود بر این خیمه‌ها عده‌ای از مردان دلیر هستند که در مکه از من حفاظت می‌کردند و اینجا هم محفاظت می‌کنند. و من مایل نیستم که تو برای حفاظتِ من از ادامه مسافرت صرف نظر کنی و دچار زحمت شوی.🥷 حسین‌ع گفت: به مسافرت خود ادامه بده و در ریاض به زن و فرزندانت ملحق شو. طبق یک روایتِ دیگر حسین توقفِ خود را در ثعلبیه طولانی کرد تا اینکه گزارش مسلم‌بن‌عقیل یا گزارشِ دومِ وی، به او برسد. اگر این روایت صحیح باشد معلوم می‌شود که تا آن تاریخ از طرف مسلم گزارشی به حسین‌ع نرسیده. و یا اینکه حسین گزارش اول را کافی نمی‌دانسته است. لذا انتظار گزارشی دیگر را از مسلم می‌کشید. 🗞 【برای‌ مطالعه‌ مطالبِ قبلی "امام‌حسین(ع) و ایران" لطفاً روی گزینه‌ی بزنید】 برگرفته از: کورت فریشلر ترجمه و اقتباس: ذبیح‌الله منصوری کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc