#داستانهای_مثنوی
حکایت فیل در تاریکی
#توحید_عشّاق
#مثنوی مولانا
.....اما یک جور اختلاف ِ دیگر هم در درون دین بوجود آمد آنهم توسط علمای دین.
بطوری که هیچ موضوعی در دین را سراغ نداریم که درآن اختلاف نکرده باشند.🤔
#قرآن منشاء این اختلاف در خود دین را که از سوی خود علمای دین ایجاد میشود ناشی از ظلمی میداند که در نفسهای این عالمان کامن است. که همان ظلم به نفس است و به خودشان ظلم کرده اند.😳
پیل اندر خانه ی تاریک بود/
عرضه را آورده بودندش هنود/
از برای دیدنش مردم بسی/
اندر آن ظلمت همی شد هرکسی/
دیدنش با چشم چون ممکن نبود/
اندر آن تاریکیش کف می بسود/
حکایت اینها حکایت آن آدمهایی است که فیل ندیده بودند و #هندویان شب هنگام فیل را به شهرِ آنها آورده و در خانه ای برده بودند.
مردم شهر که مشتاق دیدن فیل بودند همان شبانه هجوم آوردند برای دیدن فیل.
و چون با چشم امکان دیدن فیل نبود، با کفِ دست خواستند ببینند فیل چه شکلی است.🥺
آن یکی را کف به خرطوم افتاد/
گفت همچون ناودانست این نهاد/
آن یکی را دست بر گوشش رسید/
آن برو چون بادبیزن شد پدید/
آن یکی را کف چو بر پایش بسود/
گفت شکل پیل دیدم چون عمود/
آن یکی بر پشت او بنهاد دست/
گفت خود این پیل چون تختی بُدست/
همچنین هر یک به جزوی که رسید/
فهمِ آن میکرد هرجا می شنید/
کسی که به خرطومش دست میکشید، فیل را بشکل یک لوله تصور کرد.
کسی که بر گوشِ فیل دست می کشید، فیل را بصورت بادبزن تصور کرد.
کسی که دست به پای فیل میگذاشت، فیل را بشکل ستون مجسم کرد.
فرد دیگری دست روی کمر فیل کشید و فیل را به شکل تخت تجسم کرد.
ظلم به نفس یعنی اینکه نفس خودرا در همان حالت نازل و پست و حیوانی نگه داشتند و آن را تزکیه نکردند و انوار ملکوت را در #قلب جلوه گر نساختند و از راه عقل دنیایی (عقل جزئی) به سراغ فهمِ دین رفتند و از راه #قلب بسراغ شناخت آموزه های دینی نرفتند و نفسشان در مقابل روحشان حجابی سخت شده بود.😵💫😢🥺
از نظرگه گفتشان شد مختلف/
آن یکی دالَش لقب داد این الف/
علّت اختلاف آنها این بود که در تاریکی بسراغ شناختِ #فیل رفتند و در تاریکی با حسّی بسیار ضعیف خواستند فیل را بشناسند.
چرا که حسّ لامسه بر همه فیل احاطه نمیتواند داشته باشد.
اما اگر آنها با حس بینایی یا روشنایی بسوی فیل می رفتند دیگر درباره فیل دچار اختلاف نمی شدند.☺️😊
در کفِ هر یک اگر شمعی بُدی/
اختلاف از گفتشان بیرون شدی/
چشمِ حس همچون کف دست است و بس/
نیست کف را بر همه ی آن دست رس/
چشمِ دریا دیگرست و کف دگر/
کف،بِهِل و ز دیده ی دریا نگر/
همچنین عالمان دین میخواهند در ظلمتِ نفسِ خود با قوه ی عقلِ جزیی بسراغ شناخت خدا و ماوراءطبیعت بروند.
اگر آنها در فضای روشنِ باطن و قلبشان و با نورِ قدسیِ خود بسراغ شناخت خدا می رفتند دیگر اختلافی پیدا نمیکردند.
اینستکه چنین عالمانی نمیتوانند طبیبان نفوس باشند😔
این مطالب در وصف طبیبانی که از درمان کنیز در داستان پادشاه و کنیزک درمانده بودند مولانا فرمود:
جمله گفتندش که جانبازی کنیم/
فهم آریم و اَنبازی کنیم /
هریکی از ما مسیح عالمیست/
هر اَلَم را در کفِ ما مرهمیست/
گر خدا خواهد، نگفتند از بَطَر/
پس خدا بنمودشان عجز بشر/
این چنین عالمانی چون از نفس نگذشته اند چه بسا دچار #غرور و خودخواهی هم بشوند
#مُشرکان نیز در مقابلِ انبیاء ایستاده و به آنها گفتند: ما با علوم خودمان برای خود قانون درست میکنیم و نیازی به علوم الهیِ شما نداریم و به علم خودشان مغرور شدند.
امّا #انبیاء علیه السّلام با هم هیچ اختلافی نداشتند. دلیلش این بود که اختلاف در جایی است که چیزی را نبینیم و بخواهیم با رجوع به قرائن و شواهد ی درباره ی آن قضاوت کنیم. مثل ماجرای فیل در خانه ی تاریک☺️❤️
#کتاب_حکمت_پهلوانی
علّامه شیخ حمیدرضا #مروجی سبزواری
❈یَادٰائِمَ الْبِقٰاءِ❈
#نهج_البلاغه خطبه ۱۷۶
☀️امام علی (ع) از رسول خدا (ص) نقل میکنند که فرمودند:
✍«ایمانِ بنده، مستقیم و استوار نیست تا اینکه دل او استوار باشد.»
#علامه_مروجی_سبزواری(طال عمره)🔐⬇️
📎 «به طور کلی هر انسانی، هر مسلمانی وظیفه دارد که روی قلبش را برگرداند به عالم دیگر، و اصلاً سِرّ جَعل(انجام) عبادات در اسلام همین است که #قلب از عالم دنیا به عالم دیگر برگردد. لذا اینکه میفرماید نماز، معراجِ مؤمن است و امثال این روایات، از اینها برمیآید که عبادات،برای همین است. برای عروجِ انسان است و تا قلبِ انسان متوجه #دنیا باشد و متوجه عالمِ بالا نشود، عروج اصلاً امکان ندارد.»🐣 💖
https://eitaa.com/babarokn
کلبه عُشاق
👆👆ادامه داستان👇👇 #یذَره_کتاب بُرشی زیبا و خواندنی از کتاب کهکشانِ نیستی #توحید_عشّاق
👆ادامه داستان👇
#یذَره_کتاب
بُرشی زیبا و خواندنی
#توحید_عشّاق
🖌 📕 🟣
فصل ۵۶ از قولِ #شیخ_عدنان
#قسمت_هشتم
😤... اینها قابل تحمل نیست.
👨🦳پیرمرد گفت:شیخ عدنان!
اگر اینطور باشد تو میخواهی رساله #تشویق_السالکینِ شیخ محمد تقی مجلسی را کجای دلت بگذاری!؟👨🎓
#شیخ_محمد_تقی_مجلسی در این رساله، سعیِ بلیغ کرده تا نشان دهد #صوفیِ حقیقی و غیر حقیقی امری است که وجود خارجی دارد.و اولین صوفیانی که شیفته #رسول_الله (صلّی الله علیه و اله و سلّم) و ملزم به شریعت و پایبند به آن بوده اند، اصحاب #صُفّه در مدینه اند. 🙇♂🕋
من مطمئنم منظورِ قاضی از صوفی، صوفیه ی انحرافی نیست؛ بلکه او به این اشاره میکند که مردِ حقیقی، فقیهی است که #قلب او صافی باشد.💖
وگرنه آنطور که من شنیده ام او با صوفیان و #خانقاه و انحرافاتِ آنها مشکل جدی دارد. و دامن خود را از ارتباط با آنان پاک کرده است.⛔️
نمیشود به صِرفِ الفاظ، او را متهم کرد؛ راه دیگری لازم است.
😤در حالی که به سید سمیر نگاه میکردم فریاد زدم:
شما پیش سید ابوالحسن اصفهانی(رییس #حوزه علمیّه نجف) بروید هر آنچه میدانید انجام دهید. شهریه ماهیانه شاگردانش را قطع کنید. و یا هر کاری که... .❌
😤از جایم برخاستم و از اتاقِ مهمان بیرون زدم. فکرم را متمرکز کردم به نقشهای که در سر داشتم.
این کار فقط به دستِ یک نفر ممکن بود اون هم کسی نبود، جز قاسم فاسق....🗡📿 👋
اتمام فصل ۵۶ کتاب.
--------------------
انشالله در آینده ای نزدیک فصل ۵۷ کتاب تقدیم خواهد شد🔜
برگرفته از:
#کتاب_کهکشانِ_نیستی
#سید_علی_قاضی
https://eitaa.com/babarokn
#نهج_البلاغه
خطبه ۷۸
.....خدایا ببخشای آنچه را که با #زبان به تو نزدیک شدم، ولی با #قلب آن را ترک کردم.
خدایا ببخشای نگاه های اشارت آمیز و سخنان بیفایده و خواستههای بی موردِ #دل، و لغزشهای #زبان را .
👅 🫀
برگرفته از کتاب نهج البلاغه
#محمّد_دشتی
کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn
کلبه عُشاق
#طبّ_روحانی ✍بررسی مَنشا عشقهای #خیالی و عشقهای #حقیقی 🧔♀ 🔛 👩🦰 #قسمت_اول _عشق
#طبّ_روحانی
✍بررسی منشاء عشقهای #خیالی و عشقهای #حقیقی
#قسمت_دوم
...واما عشق حقیقی:
💞 ____💖
حقیقتِ این عشق چیزِ دیگری است. موجودات مادامی که در علمِ خدا بودند. هر گروهی که از همسانیِ اسماء اصول برخوردار بودند با هم در یک گروه قرار داشتند واز اینکه در کنار یکدیگر بودند از شور و شعف سرشاری برخوردار بودند.
اما چون از آن #نیِستان بریده شده اند (به امرِ کُن، از آن مقام اعلی تنزل کردند) اعیان تبدیل به ارواح شده، گرفتار وضع جدیدی شدند.
چرا که ارواح برای بازگشتِ دوبارهِ خود به نیِستانِ علمِ خدا لازم بود که به عمل صالح بپردازند و عمل با جسم انجام میشود و این بود که روح میبایست جسمی بسازد که با آن بتواند به انجام اعمال صالح بپردازد. 🧎♂📿
ولی روح که مستقیماً نمیتواند جسم را از خود ظهور دهد... .
اینجا بود که روح مجبور شد #واسطهای را اِنشاء کند که از سویی با خودش سنخیت داشته باشد و از سویی با جسم.
که این موجودِ واسطه، #نفس است. و نفس از جهت ذاتش که مجرد است با روح سنخیت داشته و از جهت اینکه در انجام فعل محتاج ماده است با ماده و جسم سنخیت دارد. اینجاست که روح، نفس را وادار میکند که توسط جسم به عمل صالح و عبادات اقدام کنند تا در نتیجه روح، عروج یافته و بالا برود. و به نیِستانِ اعیان و اسماء برگردد. 💫
... بعد از ظهورِ نفس توسط روح، این نفس به عوض اینکه بدنبال حوائج جسم برود تا جسم را اداره کند و در خدمت روح درآورد.
متاسفانه نفس رفت تا از جسم استفاده کند که هرچه بیشتر او را به اَشربه خنک و اَطعمه لذیذ و اَلبسه رنگارنگ و مرکبهای زیبا و مُدرن و خانه های بزرگ و زیبا و الی غیر سوق دهد.🛺⛺️
چراکه گفتم که یک نیاز مهمِّ نفس، کسبِ #لذت است. و همانجایی که نفس به دنبال علم میرود برای کسب لذتِ علم است.🎓
آنجا هم که به دنبال عبادت میرود برای کسب لذتِ بهشت است.
و اینجا بود که نفس، شوهر خود را بکلی فراموش کرده و حاجت #شوهر را که روح باشد را نادیده گرفت.
【این مورد فراموشی شوهر (روح) توسط نفس را میتوانید در کانال عشاق، داستان مثنوی
#شرح_داستان_پادشاه_و_کنیزک
را بزنید و بخوانید و لذت ببرید 】
در اینجا البته #عقل که یکی از قوا و #فرزندانِ نفس است. و البته چون که نفس هنوز نفسی حیوانی و در مرتبه طبیعت است لذا این عقل، #عقل_جزئی است و نمیتواند روح را بدرستی بشناسد.ولی با خود میگوید: اگر نفس که مادر من است فقط بخواهد بدنبال کسب لذتهای خودش باشد، قیامتی و حساب و کتابی هم هست. لذا مادر را نصیحت میکند.
در اینجاست که مادر، جسم را وادار به عبادت میکند. ولی باز هم این عبادتها نمی تواند این مادر(نفس) را به روح برساند چرا که بین نفس و روح، حجابهای سهمگین (دنیایی) وجود دارد.ضمناً نفس چون روح را بکلی فراموش کرده پس نمی تواند در انجام عبادات، نیت سِیر(بالا رفتن) روح را بنماید.
علاوه بر این #قلب که فرزند دیگرِ نفس و #دخترِ نفس است. نمیگذارد که مادر به حرفهای برادرش که عقل باشد،گوش فرا دهد و میخواهد که #مادرش در دنیا بماند. 👩👧👦
نیازهای جسم و نیازهای عقلی و نیازهای نفسی در کتاب توضیح داده شده است.
...و اما نیازِ #روح یا نیاز روحانی که همان نیاز به انسانی است که خلاءهای روحی او را پُر سازد. نیاز به انسانی که با او سِنخیت اسمی دارد تا با او #مانوس شده و سَر در کنارش نهد و آرام گیرد.💯
ریشه این نیازِ روح را قبلا توضیح داده ام.و یگانه گوهرِ دریای احدی و درّ یتیم بحرِ احدی(صلی الله علیه و اله) فرمود: 🕋
ارواح در علمِ خدا، ...در دستجات جداگانه قرار یافته اند.اما چون به عالمِ #طبیعت تنزل یافتند یکدیگر را گم میکنند و اگر یکی از آنها توانست دیگری را بشناسد با او اُنس گرفته و با او #الفت پیدا میکند.🫂
ابتدا بگویم که نیازِ روح در همه انسانها پدید نمی آید. و اغلبِ آنها تا آخرِ عمر، مشغول کارهای دنیایی و انسانهای دنیایی هستند تا آنها را در #حوائجِ دنیایشان یاری دهند و بس.
..... اما گروه سومی هم هستند که نیازشان به یک انسانِ دیگر از جهت این استکه او را بکلی از این حیاتِ دنیا برکَنَد و به #نیِستان ازل باز گرداند. 🔝
این نیاز، نیاز به یک نبیّ است تا روحِ او را از صندوقِ وجود طبیعی آزاد کند. 💗
ای خدا بفرست قومی روح مند/
تا ز صندوق بدنمان واخرند/
✨✨✨
خلق را از بند صندوق فسون/
که خرد جز انبیای مُرسلون/
✨✨✨
نیاز به یک #ولیّ است تا روحش را آزاد سازد.
زین سبب پیغمبر با اجتهاد/
نام خود وانِ علی مولا نهاد/
✨✨✨
گفت هرکس را منم مولا و دوست/
ابن عمّ من علی، مولای اوست/
✨✨✨
کیست مولا، آنکه آزادت کند/
بند رقّیت ز پایت وا کند/
برگرفته از:
#کتاب_حکمت_پهلوانی
نویسنده:
#علامه_مروجی_سبزواری(طال عمره)
کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn
#اندر_حکایات
✍داستانی بر اساس زندگی آیت الله سیّد علی قاضی
#توحید_عشّاق
🌷___💫___🌷
...در همین حال که شاگردانِ آیت الله قاضی غرق توجه در کلامِ او بودند. و در ژرفای کلامش غوطه میخوردند، #ناگهان صدایی هولناک از راهِ بخاری بالای سرِ استاد شنیده شد. و گرد و خاک با شدّت از آن خارج شد.🧨
گویا که سقفِ طبقه فوقانی، خراب شده باشد. شاگردان که هول شده بودند به سمت درِ حجره گریختند.هر یک دیگری را عقب میزد تا بتواند خود را زودتر نجات دهد. 🏃🏃♂
فضای حجره پُر از گرد و خاک شده بود؛ اما استاد همچنان سر جای خود تکیه زده بود و تکان نمیخورد. سیّدمحمّدحسین هم که از جا برخاسته بود و میخواست از درِ #حجره پا به فرار بگذارد، صورتش را برگرداند و به استاد خیره شد.👀
انگارنه انگار اتفاقی افتاده باشد. گرد و خاک به سرعت خوابید و چهره استاد از انتهای حجره، نمایان شد؛ نشسته بود و لبخندی بر لب داشت. و مثل اینکه انگار هیچ اتفاقی نیفتاده، با صدای بلندی به شاگردان گفت:
📣《 بیایید ای جویندگانِ توحیدِ افعالی!》 🤕
شاگردان که بیرونِ حجره تجمع کرده بودند متوجه شدند این سر و صدا به خاطر خارج شدنِ با شدت گرد و خاک از محفظه بخاری بالای سرِ استاد بوده و آنها همه گمان کرده بودند سقف اتاق در حال #خراب شدن است. 🚷
همه با شرمندگی از شکست در امتحانِ درسِ عملیِ توحیدِ افعالیِ استاد،به داخل حجره برگشتند.😓
و با خنده ملیحِ استاد مواجه شدند که دوباره میگفت:
📣《ای جویندگانِ توحیدِ افعالی، بیایید بنشینید!》
پس از ساعتی کوتاه،مجلس درس پایان یافت واستاد قاضی از جا برخاست تا به #مسجد_کوفه برود.
سیّد علی عصا را به دست گرفت و بدون صحبت از میان شاگردان خارج شد. 🧑🦯
شاگردان هم که هر کدام در قلبشان طوفانی به پا شده بود و از آن واقعه سر در گریبان فرو برده بودند، چیزی نمیگفتند. 😷
استاد از پلهها پایین رفت و #میرزا_حسن_مصطفوی که جوانی حدوداً ۲۵ ساله بود و تازه به جمع شاگردان سیّدعلی ملحق شده بود،از روی #کنجکاوی بدنبالش به راه افتاد.
او میدانست که استاد قاضی عصرها به سمت مسجد کوفه میروند.و با احوالات عجیبش تازه آشنا شده بود.
میرزا حسن از روی کنجکاوی میخواست بداند؛ استاد که هیچ مبلغی در #جیب نداشت چطور از نجف به کوفه خواهد رفت؟
برای همین از درِ مدرسه هندیها او را تعقیب کرد استاد قاضی عصا زنان از محله مشراق به سمت شارع امام زین العابدین(علیه السّلام) و از آنجا به سمت دروازه کوفه حرکت میکرد.🧑🦯
حالا میرزاحسن میخواست ببیند، استاد با این جیبِ خالی و هوای گرم که پیاده رفتن در آن محال بود چگونه خود را به مقصد خواهد رساند؟! 🏇
آرام آرام او را تعقیب کرد تا به انتهای بازار رسید. ناگهان در آخرِ بازار پیرمردی مُعیدی(دهاتی) که چفیه کوفیه(دستمال سربند) به سربسته بود،در مقابل قاضی ظاهر شد و به او یک اسکناس یک دیناری داد و رفت. 💰
در همین لحظه استاد که به ظاهر از حضور میرزا حسن خبری نداشت، صورتش را برگرداند و گفت:
《میرزا حسن دیدی خداوند #قادر است!》
میرزا حسن با شرمندگی سرش را پایین انداخت و غرق در #تفکر شد. 🧘
آری،به همین دلیل است که #قلبِ عارف پس از سالیان متمادی، در تکاپوی کثَرات، آبدیده میشود و برای رسیدن به دریچههای تجلیِ توحید لازم است سالیانِ مَدید قلبِ خویش را در معرض توجه و #ریاضت قرار دهد.
او فهمید #ابتلائات در این میانه، نقشِ بیبدیلی در تعالی بخشیِ انسان ایفا میکنند؛ از این روست که معشوق برای پذیرفته شدگانِ درگاهش، فقرها و بلاها و رنجها و مصیبتهاست تا اینکه کورباطنیِ انسان به دست کیمیای #ولایت، به چشمانِ تیزبینِ توحید نگر تبدیل شود.
هرکه در این بَزم مقرب تر است/
جام بلا بیشترش می دهند/
===✨💚✨===
برگرفته از:
#کتاب_کهکشانِ_نیستی
فصل شصتم
--------------------------
کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn
#تکیه_مادرشاهزاده
مربوط به #دوره_صفوی است که در آن مادرِ شاهزاده(سیف_الدوله پسرِ فتحعلی شاه) و مشاهیر و عرفای بزرگی همچون محمّدصادق فولادی پیر و استادِ حسنعلی نخودکی مدفون هستند.
➖➖➖➖➖
❌مراقبه زبان 👅 📛
حضرت امیرالمومنین علی(علیه السّلام) :
به خدا سوگند! هیچ پرهیزکاری را ندیدهام که #تقوا برای او سودمند باشد، مگر کسی که #زبان خویش را حفظ کرده باشد.
زبانِ مومن در پشتِ #قلب او، و قلبِ منافق در پشتِ زبان اوست. زیرا مومن هرگاه بخواهد سخنی گوید اول میاندیشد، اگر نیک بود و مشکلی ایجاد نمیکرد و گناهی در آن نباشد، بیان میکند و چنانچه سخن ناپسندی باشد، پنهانش میکند و #سکوت مینماید.🤭
در حالی که منافق آنچه بر زبانش بیاید؛ بیان میکند و نمیداند چه چیز به سودش و چه حرفی بر ضرر اوست؟ 🤥🤫
🕋 پیامبر اکرم (ص) فرمود: ایمانِ بندهای استوار نگردد تا دلِ او استوار شود. و دل، استوار نشود تا زبان، استوار گردد.
🫀🔜 👅
به رسول خدا (ص) عرض كردند:
فلان #زن، روزها روزه دار و شبها #مشغول عبادت است و هميشه صدقه مى دهد،ولى با زبانش همسايه اش را #آزار مى دهد.
فرمودند: خيرى در آن عبادات نيست،او #جهنمى است. 😳😵💫
عرض كردند:فلان زن نماز واجبش را مى خواند و ماه رمضان روزه مى گيرد،و همسايه اش را #اذيت نمى كند.
فرمودند:او از #بهشتيان است.
🧚💫
#مراقبه_زبان
▪️ سیروسلوک | سفر إلی الله
کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn
🔸#مثنوی از آنجا که کتابیست که محتوای آن بر #قلب صاحب قلبی الهام شده است و تمامش اخبار آسمان است لذا برای شنیدن آن گوشی دیگر بایسته، و شنیدنش را شنیدنی دیگر شایسته است. اینست که اگر میگوید بشنو، یعنی با #گوش قلبت بشنو.
#حکمت_پهلوانی
نویسنده: #علامه_مروجی_سبزواری (زیدعزه)
______________
کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn
#طبّ_روحانی
در باب ۲۲۸ از فتوحات مکیه ابن عربی
#سالم_سازی_روح_جسم
کسی که فقط بسوی خدا قدم برداشته و درگاه خدا را برگزیده و برای دوستی خدا و خشنودی او تلاش مینماید، بدان که #هفت_خصیصه لازم و ضروری است.:
[۱]➖صدق و راستی در ارادت است.
و نشانه آن تدارک محیط آماده است.
[۲]➖توسل به طاعت است.
و نشانه آن دوری جُستن از همنشینان زشت کردار است.
[۳]➖معرفت به حالِ نفسِ خویش است.
و نشانه آن کشف و دریافتن آفاتِ نفس است.
[۴]➖مجالست و همنشینی با عالم باللّه است.
و نشانه آن برتر دیدن عالم بِاللّه نسبت به غیر او است.
[۵]➖توبه نصوح است. و بدان حلاوت و شیرینی طاعت را در مییابد.و در عمل پایدار و استوار میشود.
و نشانه آن براندازی اسباب هوی و هوس و زهد ورزی در آنچه که نفس به آن مایل و راغب است.
[۶]➖کسب و ارتزاقِ حلال است.
و نشانه آن اباحهی(اجازه) شرعی آن است.
[۷]➖همنشین پاک و صالح است که مرید را بر انجام اعمال یاری رساند.
و نشانه اینگونه همنشین، معاونت و یاری او بر انجام تقوا و نهی نمودن از انجام گناه و ستم است.
این هفت خصیصه پایهی ارادت است. و ارادت جز به این هفت، راست نگردد و قوام نگیرد.
✨این خصال هفتگانه به چهار کردار استعانت و یاری میشود.
آن چهار، اساسِ بنیادینِ این هفت صفت است و ارکان این خصایص هفتگانه با این چهار عمل قوت گیرند و توانمند گردند.
اولینِ این چهار عمل:
*جوع(گرسنگی اختیاری) است. سپس *سَهَر(شب زندهداری) است.
سپس *صُمت (سکوت)
سپس *خلوت است.
این چهار تا، زندان و تنگنا و مانع و در بندسازِ نفس هستند. ⛓
و صفاتِ نفس را ضعیف و معاملاتِ او را نیکو میگرداند و هر یک از آنها صنعتی نیکو و اثری زیبا در #قلب دارند. 💖
🍃【درصورت تمایل به مطالب قبلی طبّ روحانی و... لطفا روی گزینه#کتاب_ریاضت_سالکین بزنید.】
برگرفته از:
#کتاب_ریاضت_سالکین
بخش مقدمه
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
#طبّ_روحانی
#قلب
در باب ۲۲۸ از فتوحات مکیه ابنِعربی
#سالم_سازی_روح_جسم
🤎 🔜 🤍
اما جوع(گرسنگی اختیاری)، مقداری از خونِ قلب را میکاهد.و آن را سپید میگرداند. و پیهِ قلب را ذوب میکند. 😵💫
🍗🥩 🔜🫓🧀🥬 👀
و ذوبش، #رقّتِ_قلب را به همراه دارد. و رقّتِ قلب، کلید هر خیر است. چرا که قساوت، کلید هر شرّ است.
هنگامی که خونِ قلب کاسته شود، راهِ دشمن از طریقِ خون، تنگ میشود.زیرا خونِ قلب،مکانِ دشمن است.
پس اگر زمانی قلب رقیق گردد، قدرت و توانِ دشمن، ضعیف میشود. زیرا قدرت و توان دشمن در غلظتِ قلب است. 💖
#بزرگانِ_فلسفه میگویند:👳♂
"خون، مکان نفس است"
و این قول صحیح است.
زیرا این قول با آنچه که در#تورات آمده موافقت دارد؛ در تورات نوشته شده که:
ای #موسی رگها را مخور زیرا آنها ماوای هر نفس است. 🤭
بنابراین در جوع، کاهشِ خون است. و کاهش خون، راه دشمن را تنگ میکند و با سرنگونیِ مکانِ نفس یعنی خون، نفس ضعیف میگردد. 🧎♂
و در خبری از حضرت #عیسی علیه السّلام نقل شده که؛ ایشان خطاب به حواریون گفتهاند: 📣
"ای جماعتِ حواریون! شکمهایتان را گرسنگی دهید. و کبدهایتان را تشنگی دهید.و بدنهایتان را عُریان سازید.شاید دلهایتان خدای عزیز را ببیند.
یعنی با صفای دل خدا را مشاهده کنید." 👀 🤍
جوع، موجبِ ذلّت و فروتنی و شکستگی و ضعفِ نفس است.
و در آن حیاتِ دل و صلاحِ قلب است. و کمترین چیزی که در جوع است، برگزیدنِ صُمت(سکوت) است. و در صمت، سلامت و عافیت است. و عافیت، غایت و هدفِ خردمندان است.
【یعنی کمترین دستاورد گرسنگیِ اختیاری(جوع)، سکوت و خاموشی و یا بعبارتی کم و گُزیده صحبت کردن میباشد. 😶】
🍃【درصورت تمایل به مطالب قبلی طبّ روحانی و... لطفا روی گزینه#کتاب_ریاضت_سالکین بزنید.】
برگرفته از:
#کتاب_ریاضت_سالکین
بخش #مقدمه
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
ایمان آوردن سلمان.mp3
2.78M
🌿 ايمان آوردن سلمان
🌿 کسانی که در #کربلا در مقابل حسین بن علی(ع)ایستادند،اينها کسانی بودند که با معجزه مسلمان شدند.
🌿 #قلب چنان باز بود که وقتی در مقابل این انسان قرار گرفت، تا آخر وجود این انسان را دید.
قلب شهادت داد و گفت: تسلیم
🌿 کسانی که در شک هستند، اينها همه مشکل در قلب است،قلب حجاب دارد.
برگرفته از:
جلسه دوم علم حقیقی
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
#فایل_صوتی_کوتاه
https://eitaa.com/moravej_tohid/4276
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
28.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عقل و #قلب در عالم طبیعت🧠 💗
✨«پیش بینی این خرد تا گور بود
و آن صاحب دل به نفخ صور بود»
🍃در محضر
#علامه_مروجی_سبزواری (حفظهالله)
#حدیث_آرزومندی
جلسهٔ بیست_و_چهارم
www.moravejtohid.com
کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn
#داستانهای_زیبای_مثنوی
#توحید_عشّاق
🍃حکایت فیل در تاریکی
🦣🐘
.....اما یک جور اختلاف ِ دیگر هم در درون دین بوجود آمد آنهم توسط علمای دین.
بطوری که هیچ موضوعی در دین را سراغ نداریم که درآن اختلاف نکرده باشند.🤔
#قرآن منشاء این اختلاف در خود دین را که از سوی خود علمای دین ایجاد میشود ناشی از ظلمی میداند که در نفسهای این عالمان کامن است. که همان ظلم به نفس است و به خودشان ظلم کرده اند.😳
_پیل اندر خانه ی تاریک بود/
_عرضه را آورده بودندش هنود/
_از برای دیدنش مردم بسی/
_اندر آن ظلمت همی شد هرکسی/
_دیدنش با چشم چون ممکن نبود/
_ اندر آن تاریکیش کف می بسود/
حکایت اینها حکایت آن آدمهایی است که فیل ندیده بودند و #هندویان شب هنگام فیل را به شهرِ آنها آورده و در خانه ای برده بودند.
مردم شهر که مشتاق دیدن فیل بودند همان شبانه هجوم آوردند برای دیدن فیل.
و چون با چشم امکان دیدن فیل نبود، با کفِ دست خواستند ببینند فیل چه شکلی است.🥺
_ آن یکی را کف به خرطوم افتاد/
_گفت همچون ناودانست این نهاد/
_آن یکی را دست بر گوشش رسید/
_ آن برو چون بادبیزن شد پدید/
_آن یکی را کف چو بر پایش بسود/
_گفت شکل پیل دیدم چون عمود/
_آن یکی بر پشت او بنهاد دست/
_گفت خود این پیل چون تختی بُدست/
_همچنین هر یک به جزوی که رسید/
_فهمِ آن میکرد هرجا می شنید/
🤕
کسی که به خرطومش دست میکشید، فیل را بشکل یک لوله تصور کرد.
کسی که بر گوشِ فیل دست می کشید، فیل را بصورت بادبزن تصور کرد.
کسی که دست به پای فیل میگذاشت، فیل را بشکل ستون مجسم کرد.
فرد دیگری دست روی کمر فیل کشید و فیل را به شکل تخت تجسم کرد.
ظلم به نفس یعنی اینکه نفس خودرا در همان حالت نازل و پست و حیوانی نگه داشتند و آن را تزکیه نکردند و انوار ملکوت را در #قلب جلوه گر نساختند و از راه عقل دنیایی (عقل جزئی) به سراغ فهمِ دین رفتند و از راه #قلب بسراغ شناخت آموزه های دینی نرفتند و نفسشان در مقابل روحشان حجابی سخت شده بود.😵💫😢🥺
از نظرگه گفتشان شد مختلف/
آن یکی دالَش لقب داد این الف/
علّت اختلاف آنها این بود که در تاریکی بسراغ شناختِ #فیل رفتند و در تاریکی با حسّی بسیار ضعیف خواستند فیل را بشناسند.
چرا که حسّ لامسه بر همه فیل احاطه نمیتواند داشته باشد.
اما اگر آنها با حس بینایی یا روشنایی بسوی فیل می رفتند دیگر درباره فیل دچار اختلاف نمی شدند.☺️😊
در کفِ هر یک اگر شمعی بُدی/
اختلاف از گفتشان بیرون شدی/
چشمِ حس همچون کف دست است و بس/
نیست کف را بر همه ی آن دست رس/
چشمِ دریا دیگرست و کف دگر/
کف،بِهِل و ز دیده ی دریا نگر/
همچنین عالمان دین میخواهند در ظلمتِ نفسِ خود با قوه ی عقلِ جزیی بسراغ شناخت خدا و ماوراءطبیعت بروند.
اگر آنها در فضای روشنِ باطن و قلبشان و با نورِ قدسیِ خود بسراغ شناخت خدا می رفتند دیگر اختلافی پیدا نمیکردند.
اینستکه چنین عالمانی نمیتوانند طبیبان نفوس باشند😔
این مطالب در وصف طبیبانی که از درمان کنیز در داستان پادشاه و کنیزک درمانده بودند مولانا فرمود:
جمله گفتندش که جانبازی کنیم/
فهم آریم و اَنبازی کنیم /
هریکی از ما مسیح عالمیست/
هر اَلَم را در کفِ ما مرهمیست/
گر خدا خواهد، نگفتند از بَطَر/
پس خدا بنمودشان عجز بشر/
این چنین عالمانی چون از نفس نگذشته اند چه بسا دچار #غرور و خودخواهی هم بشوند
#مُشرکان نیز در مقابلِ انبیاء ایستاده و به آنها گفتند: ما با علوم خودمان برای خود قانون درست میکنیم و نیازی به علوم الهیِ شما نداریم و به علم خودشان مغرور شدند.
امّا #انبیاء علیه السّلام با هم هیچ اختلافی نداشتند. دلیلش این بود که اختلاف در جایی است که چیزی را نبینیم و بخواهیم با رجوع به قرائن و شواهد ی درباره ی آن قضاوت کنیم. مثل ماجرای فیل در خانه ی تاریک☺️❤️
#کتاب_حکمت_پهلوانی
علّامه شیخ حمیدرضا مروجی سبزواری
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
4_5828162834172741828.mp3
17.43M
🎙#شرح_حدیث_معراج جلسه چهلم
🔸 دقیقه ۳
آدم #جاهل، یا افراط می کند يا تفریط می کند. یعنی حد میانه ندارد.
🔸 دقیقه ۷
✨ کسی آبروی کسی را بریزد،مثل این است که کعبه را ویران کرده است.
✨ آبروی مؤمن مثل خونش است.
🔸 دقیقه ۲۳
از شرایط قاضی عدالت است. این عدالت لازمهاش این است که این آقا حداقل ده سال در خلوت خانهاش عبادت کند و ریاضت بکشد،مجاهدت کند،آن نفس را بکُشد،بعد با یک #قلب صافوپاک برایقضاوتبرود.
#علامه_مروجی_سبزواری
@moravej_tohid
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
#داستانهای_مثنوی
#توحید_عشّاق
🍃حکایت فیل در تاریکی
🐘
.....اما یک جور اختلاف ِ دیگر هم در درون دین بوجود آمد آنهم توسط علمای دین.
بطوری که هیچ موضوعی در دین را سراغ نداریم که درآن اختلاف نکرده باشند.🤔
قرآن، منشاءِ این اختلاف در خودِ دین را، که از سوی خودِ علمای دین ایجاد میشود، ناشی از ظلمی میداند که در نفْسهای این عالمان است. که همان ظلم به نفس است و به خودشان ظلم کرده اند.😳
🔹پیل اندر خانهی تاریک بود/
🔹عرضهرا آورده بودندشهنود/
🔹از برای دیدنش مردم بسی/
🔹اندر آنظلمت همی شد هرکسی/
🔹دیدنشبا چشم،چون ممکن نبود/
🔹اندر آن تاریکیش کف می بسود/
حکایت اینها حکایت آن آدمهایی است که فیل ندیده بودند و #هندویان شبهنگام، فیل را به شهرِ آنها آورده و در خانهای برده بودند.
👀
مردم شهر که مشتاق دیدن فیل بودند همان شبانه هجوم آوردند برای دیدن فیل.
و چون با چشم امکان دیدن فیل نبود، با کفِ دست خواستند ببینند فیل چه شکلی است.
✋🤚
🔹آن یکی را کف به خرطوم افتاد/
🔹گفتهمچون ناودانست این نهاد/
🔹آن یکی را دست بر گوشش رسید/
🔹آن برو چون بادبیزن شد پدید/
🔹آن یکی را کف، چو بر پایش بسود/
🔹گفت شکلِ پیل دیدم چون عمود/
🔹آن یکی بر پشتِ او بنهاد دست/
🔹گفت خود این پیل چون تختی بُدست/
🔹همچنین هر یک به جزوی که رسید/
🔹فهمِ آن میکرد هرجا میشنید/
کسی که به خرطومش دست میکشید، فیل را بشکل یک لوله تصور کرد.
کسی که بر گوشِ فیل دست می کشید، فیل را بصورت بادبزن تصور کرد.
کسی که دست به پای فیل میگذاشت، فیل را بشکل ستون مجسم کرد.
فرد دیگری دست روی کمر فیل کشید و فیل را به شکل تخت تجسم کرد.
ظلم به نفس یعنی اینکه نفْسِ خود را در همان حالت نازل و پَست و حیوانی نگه داشتند. و آنرا تزکیه نکردند. و انوار ملکوت را در قلب جلوهگر نساختند و از راه عقلِ دنیایی، به سراغ فهمِ دین رفتند. و از راه #قلب، بسراغ شناخت آموزه های دینی نرفتند. و نفسشان در مقابل روحشان حجابی سخت شده بود.
🌫
🔹 از نظرگه گفتشان شد مختلف/
🔹آن یکی دالَش لقب داد این الف/
علّت اختلاف آنها این بود که در تاریکی بسراغ شناختِ #فیل رفتند و در تاریکی با حسّی بسیار ضعیف خواستند فیل را بشناسند.
چرا که حسّ لامسه بر همه فیل احاطه نمیتواند داشته باشد.
اما اگر آنها با حس بینایی یا روشنایی بسوی فیل می رفتند دیگر درباره فیل دچار اختلاف نمی شدند.☺️😊
🔹در کفِ هر یک اگر شمعی بُدی/
🔹اختلاف از گفتشان بیرون شدی/
🔹چشمِ حس همچون کف دست است و بس/
🔹نیست کف را بر همه ی آن دست رس/
🔹چشمِ دریا دیگرست و کف دگر/
🔹کف،بِهِل و ز دیدهی دریا نگر/
🕯
همچنین عالمان دین میخواهند در ظلمتِ نفسِ خود با قوه ی عقلِ جزیی بسراغ شناخت خدا و ماوراءطبیعت بروند.
اگر آنها در فضای روشنِ باطن و قلبشان و با نورِ قدسیِ خود بسراغ شناختِ خدا میرفتند دیگر اختلافی پیدا نمیکردند.
اینستکه چنین عالمانی نمیتوانند طبیبان نفوس باشند😔
این مطالب در وصف طبیبانی که از درمان کنیز در
#شرح_داستان_پادشاه_و_کنیزک
درمانده بودند مولانا فرمود:
🔹جمله گفتندش که جانبازی کنیم/
🔹فهم آریم و اَنبازی کنیم /
🔹هریکیاز ما، مسیح عالمیست/
🔹هر اَلَمرا درکفِ ما، مرهمیست/
🔹گر خدا خواهد، نگفتند از بَطَر/
🔹پس خدا بنمودشان عجز بشر/
این چنین عالمانی چون از نفس نگذشتهاند چه بسا دچار #غرور و خودخواهی هم بشوند.
#مُشرکان نیز در مقابلِ انبیاء ایستاده و به آنها گفتند: ما با علوم خودمان برای خود قانون درست میکنیم و نیازی به علوم الهیِ شما نداریم و به علم خودشان مغرور شدند.
✨امّا انبیاء علیهالسّلام با هم هیچ اختلافی نداشتند.
دلیلش این بود که اختلاف در جایی است که چیزی را نبینیم و بخواهیم با رجوع به قرائن و شواهدی دربارهی آن قضاوت کنیم. مثل ماجرایفیل در خانهی تاریک.
🕶🐘
#کتاب_حکمت_پهلوانی
علّامه شیخ حمیدرضا مروجی سبزواری
کلبه عشاق
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
#طبّ_روحانی
✍بررسی منشاء عشقهای خیالی و عشقهای حقیقی
#قسمت_دوم
...واما عشق حقیقی:
💞 ____💖
حقیقتِ این عشق چیزِ دیگری است. موجودات مادامی که در علمِ خدا بودند. هرگروهی که از همسانیِ اسماء اصول برخوردار بودند با هم در یک گروه قرار داشتند واز اینکه در کنار یکدیگر بودند از شور و شعف سرشاری برخوردار بودند.
اما چون از آن #نیِستان بریده شده اند (به امرِ کُن، از آن مقام اعلی تنزل کردند) اعیان تبدیل به ارواح شده، گرفتار وضع جدیدی شدند.
چرا که ارواح برای بازگشتِ دوبارهِ خود به نیِستانِ علمِ خدا لازم بود که به عمل صالح بپردازند و عمل با جسم انجام میشود و این بود که روح میبایست جسمی بسازد که با آن بتواند به انجام اعمال صالح بپردازد. 🧎♂📿
ولی روح که مستقیماً نمیتواند جسم را از خود ظهور دهد... .
اینجا بود که روح مجبور شد #واسطهای را اِنشاء کند که از سویی با خودش سنخیت داشته باشد و از سویی با جسم.
که این موجودِ واسطه، #نفس است. و نفس از جهت ذاتش که مجرد است با روح سنخیت داشته و از جهت اینکه در انجام فعل محتاج ماده است با ماده و جسم سنخیت دارد. اینجاست که روح، نفس را وادار میکند که توسط جسم به عمل صالح و عبادات اقدام کنند تا در نتیجه روح، عروج یافته و بالا برود. و به نیِستانِ اعیان و اسماء برگردد. 💫
... بعد از ظهورِ نفس توسط روح، این نفس به عوض اینکه بدنبال حوائج جسم برود تا جسم را اداره کند و در خدمت روح درآورد.
متاسفانه نفس رفت تا از جسم استفاده کند که هرچه بیشتر او را به اَشربه خنک و اَطعمه لذیذ و اَلبسه رنگارنگ و مرکبهای زیبا و مُدرن و خانه های بزرگ و زیبا و الی غیر سوق دهد.🛺⛺️
چراکه گفتم که یک نیاز مهمِّ نفس، کسبِ #لذت است. و همانجایی که نفس به دنبال علم میرود برای کسب لذتِ علم است.🎓
آنجا هم که به دنبال عبادت میرود برای کسب لذتِ بهشت است.
و اینجا بود که نفس، شوهر خود را بکلی فراموش کرده و حاجت #شوهر را که روح باشد را نادیده گرفت.
【این مورد فراموشی شوهر (روح) توسط نفس را میتوانید در کانال عشاق، داستان مثنوی روی هشتک 👇
#شرح_داستان_پادشاه_و_کنیزک
بزنید و بخوانید و لذت ببرید 】
در اینجا البته #عقل که یکی از قوا و #فرزندانِ نفس است. و البته چون که نفس هنوز نفسی حیوانی و در مرتبه طبیعت است لذا این عقل، #عقل_جزئی است و نمیتواند روح را بدرستی بشناسد.ولی با خود میگوید: اگر نفس که مادر من است فقط بخواهد بدنبال کسب لذتهای خودش باشد، قیامتی و حساب و کتابی هم هست. لذا مادر را نصیحت میکند.
در اینجاست که مادر، جسم را وادار به عبادت میکند. ولی باز هم این عبادتها نمی تواند این مادر(نفس) را به روح برساند چرا که بین نفس و روح، حجابهای سهمگین (دنیایی) وجود دارد.ضمناً نفس چون روح را بکلی فراموش کرده پس نمی تواند در انجام عبادات، نیت سِیر(بالا رفتن) روح را بنماید.
علاوه بر این #قلب که فرزند دیگرِ نفس و #دخترِ نفس است. نمیگذارد که مادر به حرفهای برادرش که عقل باشد،گوش فرا دهد و میخواهد که #مادرش در دنیا بماند. 👩👧👦
نیازهای جسم و نیازهای عقلی و نیازهای نفسی در کتاب توضیح داده شده است.
...و اما نیازِ #روح یا نیاز روحانی که همان نیاز به انسانی است که خلاءهای روحی او را پُر سازد. نیاز به انسانی که با او سِنخیت اسمی دارد تا با او #مانوس شده و سَر در کنارش نهد و آرام گیرد.💯
ریشه این نیازِ روح را قبلا توضیح داده ام.و یگانه گوهرِ دریای احدی و درّ یتیم بحرِ احدی(صلی الله علیه و اله) فرمود: 🕋
ارواح در علمِ خدا، ...در دستجات جداگانه قرار یافته اند.اما چون به عالمِ #طبیعت تنزل یافتند یکدیگر را گم میکنند و اگر یکی از آنها توانست دیگری را بشناسد با او اُنس گرفته و با او #الفت پیدا میکند.🫂
ابتدا بگویم که نیازِ روح در همه انسانها پدید نمی آید. و اغلبِ آنها تا آخرِ عمر، مشغول کارهای دنیایی و انسانهای دنیایی هستند تا آنها را در #حوائجِ دنیایشان یاری دهند و بس.
..... اما گروه سومی هم هستند که نیازشان به یک انسانِ دیگر از جهت این استکه او را بکلی از این حیاتِ دنیا برکَنَد و به #نیِستان ازل باز گرداند. 🔝
این نیاز، نیاز به یک نبیّ است تا روحِ او را از صندوقِ وجود طبیعی آزاد کند. 💗
ای خدا بفرست قومی روح مند/
تا ز صندوق بدنمان واخرند/
✨✨✨
خلق را از بند صندوق فسون/
که خرد جز انبیای مُرسلون/
✨✨✨
نیاز به یک #ولیّ است تا روحش را آزاد سازد.
زین سبب پیغمبر با اجتهاد/
نام خود وانِ علی مولا نهاد/
✨✨✨
گفت هرکس را منم مولا و دوست/
ابن عمّ من علی، مولای اوست/
✨✨✨
کیست مولا، آنکه آزادت کند/
بند رقّیت ز پایت وا کند/
برگرفته از:
#کتاب_حکمت_پهلوانی
نویسنده:
#علامه_مروجی_سبزواری
(طال عمره)
کلبه عشاق
https://eitaa.com/babarokn
https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc