eitaa logo
کلبه عُشاق
4.8هزار دنبال‌کننده
806 عکس
454 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب امام‌حسین‌ع‌ و‌ ایران ترجمه و اقتباس: همراهان‌ گرامی لطفاً این مجموعه‌ی داستان‌های زیبا را دنبال بفرمایید. کلبه عشاق @babarokn ↙️👇↘️
حسین‌علیه‌السّلام در راه بین‌النهرین ۱۹ 🏳 ✍ آلمانی می‌نویسد: بعد از اینکه عبیدالله‌بن‌زیاد، حاکم کوفه، هانی را دستگیر کرد و به زندان انداخت. در صدد دستگیری مسلم بن عقیل برآمد. که بمناسبت اینکه فصل پاییز شروع شده بود وقتی سربازان برای دستگیری مسلم به حرکت درآمدند آفتاب غروب کرد. راجع به وقایع آن شب که شب هفتم یا هشتم ماه ذی‌الحجه سال شصتم هجری بوده ما چهار روایتِ متفاوت شنیدیم. (می‌گویم: در اینجا فقط یک روایت نقل می‌شود) روایت چهارم این است که: در خانه مثل بعضی از قصرها و قلعه‌های قدیمی یک راهروی پنهانی وجود داشت که دور از خانه سر به در می‌آورد. و مسلم بن عقیل از آن دهلیز زیرزمینی خارج شد. و آن دهلیز به ظاهر، آنقدر وسعت داشته که مسلم توانسته اسب خود را نیز از آن خارج کند. زیرا آن شب هنگامی که به تنهایی از کوچه‌های شهر کوفه می‌گذشته سوار بر اسب بوده است. 🐎 پس از خروجِ مسلم از خانه‌ی هانی، تاکید کرد که تمام شهر و به خصوص اطراف آن را تحت نظر داشته باشند. تا اینکه مسلم نتواند از کوفه خارج شود. و هرجا که او را دیدند دستگیرش کنند و به دارالاماره منتقلش نمایند. مسلم تا بامداد در معابر کوفه بود یکی از مورخین اسلامی که در نقل آثار تاریخی دقت داشته، محمدبن محمدبن عبدالکریم‌بن عبدالواحد شیبانی می‌باشد. که مردم بیشتر او را به اسم می‌شناسند. و کتابِ مفصلِ تاریخِ او، یکی از کتاب‌های مفید جهان اسلامی است و به اسم خوانده می‌شود. در سال ۵۵۵ هجری قمری متولد و در سال ۶۳۰ هجری قمری زندگی را بدرود گفت. و تاریخی که نوشته به وقایع سال ۶۲۸ هجری یعنی دو سال قبل از مرگش خاتمه پیدا می‌کند. 📝 در هر حال در کوفه اگر کسی خانه برای خوابیدن نداشت می‌توانست به مسجد برود و بخوابد. لذا متوجه شد که توقفِ آن مرد درآنجا وبه دیوارِ خانه‌ی او تکیه دادن باید علت دیگری داشته باشد. و گفت: آیا ممکن است بگویی که هستی؟ آن مرد اظهار کرد: من هستم. او از شنیدن آن نام بسیار حیرت کرد. و از او پرسید: مردی چون تو چرا باید تنها بماند و دوستان و طرفدارانت چه شدند؟ مسلم گفت: همه مرا ترک کردند یا مجبورشان نمودند که مرا ترک کنند. و امشب در این شهر جایی ندارم. گفت: اینجا خانه اسید خضرمی، شوهرِ من است. و من می‌توانم تو را وارد این خانه کنم. زن گفت اگر گرسنه هستی برای تو نان بیاورم مسلم گفت: فقط تشنه‌ام. 🛐 شوهرِ طوعه، از کسانی بود که در هفته لااقل دو بار به می‌رفت و عبیدالله بن زیاد را می‌دید و همچنین می‌دانست که تهدیدِ عبیدالله مبنی بر کشته‌شدن و توقیفِ اموال و به اسارت بردن زن و فرزندانِ صاحبخانه‌ای که به مسلم‌بن عقیل پناه بدهد، قطعی و جدّی خواهد بود. ⛓ اما شَرم حضور، مانع از این گردید که به مردی چون مسلم بن عقیل که پناهنده وی شد اخطار کند، که از آن خانه خارج شود. و چون حیا و رعایت حیثیت خودِ او و مهمان، اجازه نمی‌داد که مسلم را از خانه خود اخراج نماید کاری کرد که نه فقط در بین قوم عرب بود بلکه نزد تمام ملل جهان ننگ است. چراکه آن مرد از خانه خارج گردید و راه دارالحکومه را پیش گرفت و به عبیدالله بن زیاد گفت: مسلم در خانه‌ی من است. بروید و او را دستگیر کنید‌. عبیدالله گفت: کارِ عاقلانه‌ای کردی چون سر خود را نجات دادی و ده هزار درهم نیز پاداش می‌گیری. 💰 حضرمی گفت: من برای دریافت ده هزار درهم پاداش اینجا نیامدم. عبیدالله بن زیاد خندید و گفت: ای اسید این ده هزار درهم را بگیر چون کمتر دلت خواهد سوخت. منظور عبیدالله این بود که بگوید تو به این عملِ ننگین تن در دادی و مهمان و پناهنده‌ی خود را به من تسلیم می‌کنی‌. این پول را بگیر که در قبال ناجوانمردی و خیانتی که کردی قدری وسیله‌ی تَسَلا داشته باشی. روایت می‌کنند که بلال پدر خود را وادار کرد که به دارالحکومه برود و خبر حضور مسلم را در آن خانه به اطلاعِ حاکم برساند. ولی به فرض اینکه بلال محرکِ پدر بوده تمام متفق‌القول هستند که خودِ اسید خضرمی به دارالحکومه رفت و حاکم را از حضور مسلم در خانه‌اش مطلع نمود. ⭕️【برای‌ دسترسی به آرشیو کامل مجموعه "امام‌حسین(ع) و ایران" لطفاً روی هشتکِ 👉 بزنید. پس از کلیک کردن بر روی هشتک، میتوانید فایل‌ها و مطالبِ قبلی را با استفاده از فِلش‌های بالا و پایینِ انتهای صفحه، جستجو و پیدا کنید.】 برگرفته از: کورت فریشلر ترجمه و اقتباس: ذبیح‌الله منصوری کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
56.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷روایت داستانی زیبا از آخوند کاشی علیه الرحمه 🔹ذکر خدا که عارف سالک به کس نگفت 🔹در حیرتم که باده فروش از کجا شنید؟ 😳 مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد ➖➖➖➖➖ کاشان دارالمؤمنین ملامحمّد کاشانی معروف به (۱۳۳۳–۱۲۴۸ ق)، عارف، فیلسوف، حکیم، فقیه و عالم شیعی است. وی پس از تحصیلات مقدماتی در موطنِ خود، به اصفهان مهاجرت کرد. این عارف بزرگ در اصفهان مدفون میباشد. کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
▫️دوستان و همراهانِ گرامی باذن‌الله چند روزی یعنی تا بعد از اربعین در خدمت شما عزیزان نمیتونم باشم‌. 🤦‍♂ البته هنوز چند مطلب و متن، باقی است که ان‌شاءالله حداکثر تا عصر داخل کانال قرار میدم. و ... 🙋‍♂
دوستان اینجا مطالب، بصورت روزمرگی نیست. لذا در صورت تمایل میتوانید بر روی هر کدام از هشتک های مدنظرتون ضربه بزنید و... یا در قسمتِ بالای کانالِ کلبه عشاق، بر روی علامتِ سه نقطه و بعد روی عبارت "رفتن به اولین پیام" بزنید و مطالب رو از اولِ کانال چک بفرمایید. 🍃🙏🌷
اینجا طبق بازخوردِ نظراتِ دوستان بصورت انتخابی، بعضی از مطالب و فایلهای صوتیِ موجود در کانال بصورت هشتک برای همراهان گرامی انتخاب شد. که در صورت تمایل روی هر کدام از هشتک‌ها بزنید و پس از کلیک کردن بر روی هشتک، میتوانید فایل‌ها و مطالبِ قبلی را با استفاده از فِلش‌های بالا و پایینِ انتهای صفحه، جستجو و پیدا کنید. 👇
مطالبی که طبق بازخوردها برای عزیزان جالب تر بوده است: عرفان های کاذب و نوظهور https://eitaa.com/babarokn/2452 تفسیر مثنوی جلسه اول https://eitaa.com/babarokn/2533 تفسیر مثنوی جلسه دوم https://eitaa.com/babarokn/2540 ❌جلساتِ از جلسه اول👇 الی جلسه دوازدهم https://eitaa.com/babarokn/1360 مستندصوتی‌شنودجلسه اول👇الی جلسه شانزدهم https://eitaa.com/babarokn/685 کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
لطفاً به کتاب‌ها هم سر بزنید 👇 رجبعلی خیاط سیّدهاشم حداد محی‌الدین ابن عربی میرزاجوادآقا‌ملکی‌تبریزی عبدالقائم شوشتری علامه حسن‌زاده آملی حافظ رجب بُرسی ملا احمد نراقی علامه مروجی سبزواری شیخ جواد انصاری همدانی سیّدعلی قاضی بابارکن‌الدین و ملا محمد حسن نایینی آرندی کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
با سلام، به آرشیو کانال عشّاق خوش آمدید. لطفا برای دسترسی به هر موضوع روی آن کلیک کنید تا به آرشیو کامل آن منتقل شوید. پس از کلیک کردن بر روی موضوع مورد نظر می‌توانید فایل یا جلسه مورد نظرتان را با استفاده از فلش های بالا و پایین انتهای صفحه جستجو و پیدا کنید. صوتی صوتی صوتی لطفا در نشر حداکثری مطالب کانال را به دوستان در ایتا پیشنهاد بدید👇👇👇 آدرس کانال کلبه عشّاق در ایتا؛ https://eitaa.com/babarokn https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc 🌷🙏🙏🙏🌷التماس دعا ➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ان‌شاءالله ملاقات بعدی ما، تا دوهفته‌ی آینده 🙏التماس دعا 🙇‍♂ 🍃🌷🙏🙏🙏🌷🍃
سلام‌عرض‌ارادت
🌷قرآن مجید🌷 یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ای کسانی که ایمان آورده اید! از آنچه روزی شما مقرّر فرموده ایم، انفاق کنید. پیش از آنکه روزی فرا رسد که نه خرید و فروشی در آن است و نه دوستی و نه شفاعت. و کافران بواقع، همان بخود ستمگرانند. البقرة(254) ⬇دانلود از طریق لینک زیر: http://mojezehapp.ir کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
🌷 ترجمه خطبه ۱۱۷ ▫️سرزنش‌انسان‌های‌خودپرست ✍نه اموالِ خود را در راهِ خدایی که آن مال‌ها را روزیِ شما کرد، می‌بخشید. نه جان‌ها را در راه خدایِ جان آفرین به خطر می‌افکنید! دوست دارید مردم برای خدا شما را گرامی دارند. اما خودتان مردم را در راهِ خدا گرامی نمی‌دارید. ... ترجمه:دشتی کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
54.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حجت‌الاسلام دکتررفیعی 😢بابارکن‌الدین و شیخ‌بهایی ✍《با ضربه زدن بر روی لینک زیر، این حکایت را بصورت کامل از قولِ علامه مجلسی(پدر)، بخوانید. 👇 https://eitaa.com/babarokn/1416 》 مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
4_6003513820448818658.mp3
15.87M
جلسه‌سوم در محضر: http://www.moravejtohid.com  از بیت (دقیقه ۲۴): سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق عناوین: 🔹 دقیقه ۲۰: پیام داستان طوطی و بازرگان 🔹 دقیقه ۳۳: فرق انسان با حیوان 🙊 🔹دقیقه۴۶: کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
همراه واردمدرسه هندی ها شدم. در مدرسه غوغایی برپا بود و طلبه ها در حیاط مدرسه جمع شده بودند. متوجه شدم رهگذری در حال توهین و جسارت به طلاب است. طلبه ها میخواستند پاسخ اورا بدهند، شیخ محمد نگاهی بمَن کرد و جمعیت را شکافت و گفت: اورا بمَن واگذارید. چشم هایش آیینه های صفات بودند و احساسش آنچنان در چشمانش هویدا میشد که از ویژگی های منحصر در او بود. در حالی که غیرت الهی در دیدگانش شعله میکشید، بسمت مرد رهگذر رفت و با اقتدار و شماتت به او گفت:" آیا نخواهی مُرد؟آیا وقت آن نرسیده است که از خواب غفلت بیدار شوی؟؟ " گویا این جملات قلب رهگذر را در قبضه قدرت شیخ محمد درآورد ، ناگهان در حالی که از حالت عادی خارج شده بود ،در کمال ناباوری گفت: چراچرا!! اتفاقاً وقتش فرارسیده است. طلاب که از شگفتی انگشت تعجب به دهان گرفته بودند به مرد رهگذر خیره شدند که با حالت شکستگی و پشیمانی به شیخ محمد میگوید: میخواهد توبه کندو قدم در راه درستی و انسانیت بگذارد‌. پس از دیدن این ماجرا ، ریشه های فهمِ در من قوت گرفت. اولیای الهی که پا جای پای انبیا گذاشته اند، کسانی هستند که هر انسانی را با قوتِ نفس ، اقتدارِ روح و نورِ ولایتشان، در مسیر انسانیت وارد میکنند. این تاثیرگذاریِ کلام ، اثر گدایی در آستان ولایتِ مولی الموحدین علیه السلام بود که شیخ محمد بهاری و ملاحسینقلی همدانی و خط نورانی مکتب نجف را در طول تاریخ ماندگار کرد. برگرفته از کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
4_5931432054334952310.mp3
2.32M
✨«حُـبِّ ولـیّ» 🎤در محضر (دامت برکاته) www.moravejtohid.com کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
مدفون در تخت فولاد ایوانِ‌ورودیِ 🔸🔸🔸 🍃کرامتی دیگر از پیرِ آرندی... یکی از سادات سده‌ی ساکن‌ مدرسه (واقع در خیابان عبدالرزاق ابتدای بازار) از پدرش که شاگردِ ملا حسن بوده، چنین نقل می‌کند: در یکی از شب‌های تعطیل که عده کمی در مدرسه می ماندند، سخت درمانده و گرسنه بودم. طوری که از گرسنگی خوابم نمی‌برد و در تاریکیِ حجره، گوشه‌ای افتاده و به حال خود می‌گریستم.😵‍💫😢 غیر از ملا حسن که هر شب در حجره‌اش بیدار و مشغول عبادت بود،همه خواب بودند.و درِ مدرسه نیز بسته بود. در این حال، دیدم دو نفر با چراغ فانوس وارد مدرسه شده، به طرف حُجره ملا حسن رفتند. طولی نکشید که دیدم ملا حسن با دو نفر فانوس کش، جلوی حجره من ایستادند. 📿ملا حسن مرا صدا کرد که همراه وی به دعوتِ مهمانی بروم. من بسیار خوشحال شدم و دنبال او روان گشتم. 🚶‍♂ پس از طی مسافتی قلیل به محلی رسیدیم که شبیه کاروانسرای حاج کریم، نزدیکِ مدرسه نیماورد بود. مجلسِ مهمانی و چراغانیِ عجیب و باشکوهی به نظرم آمد. 💡 در تالار بزرگی، همه عُلما و رِجال نشسته بودند.و ملا حسن در صدر نشست، و مرا فرمود: زیر دستش، مقدّم بر علما نشستم. با خود می‌گفتم این همه احترامِ من، حتماً به خاطر ملا حسن است. چون من طلبه‌ای فقیر و گمنام بودم. طولی نکشید سفره را انداختند و انواع طعام حاضر بود. چندانکه توانستم شکم از عزا بیرون آوردم و در آخر به رسمِ معمولِ این گونه ضیافت‌ها، آفتابه لگن آوردند و دست شستیم و همچنان که رفته بودیم بازگشتیم. من در همه این احوال بیدار بودم. اما از این جهت غفلت داشتم که ملا حسن به هیچ مهمانی نمی‌رود و در صدرِ مجلس نمی‌نشیند. و با آن طبقه از مردم اصلاً مجامعت نمی‌کند. در هنگام خوابیدن باری چنان که گویی از مجلس ضیافت آمده‌ام با شکم سیر به رختخواب رفتم. 🚼 فردا صبح به فکر فرو رفته که این چه حالت بود؟🤔 خدمتِ ملا حسن رسیدم و واقعه را عرض کردم و گفتم:دیشب کجا رفتیم؟ 📿ملا حسن گفت: خواب دیده‌ای جانم! 《شتر در خواب بیند پنبه دانه》.🐫 سوگند خوردم که خواب نبودم. گفت:حالا که بیدار شده‌ای تا من زنده‌ام این راز را به کسی نگو، که اگر گفتی به همان گرسنگی دچار می‌شوی که هیچ علاج نداشته باشد. 🤫 تا زنده بود، به کسی نگفتم و این راز را پنهان داشتم و بعد از آن تاریخ همه وقت در ناز و نعمت بوده و روی درماندگی و گرسنگی را ندیدم.☺️🌷 برگرفته از: کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
این منظره‌ی زیبا در سایزِ تقریباً پنج‌متر در چهارمتر، در خانه‌‌ی عزیزی (بنام احمد جمعه)، که از زائران‌حسینی در کربلای‌معلی پذیرائی میکرد، بر روی یکی‌از دیوارهای سالنِ‌پذیرایی‌اش، نقاشی شده بود. https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
4_5931432054334952314.mp3
2.58M
🔹آب‌در کِشتی،هلاک کِشتی است 🔹 آب اندر زیرِکشتی، پُشتی است 🎤در محضر (دامت برکاته) 🍃برگرفته از: جلسات تفسیر مثنوی www.moravejtohid.com کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
#مشاهیرتخت_فولاد اصفهان،تخت‌فولاد #میرزا_حسین_نائینی #آقا_محمّد_بیدآبادی مرحوم مهدوی نقل میکندکه: هنگام دفن میرزا حسین نایینی در کنار قبرِ آقامحمّد بیدآبادی ، دیواره قبر آقامحمّد ریزش میکند و به قبر آقا راهی باز میشود و جسد مطهّرِ ایشان، تازه و سالم بود. در حالی که در آن‌موقع ۱۲۷ سال از فوتِ آقامحمّد بیدآبادی میگذشت. 🌱 کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
در محضر مبحث همراهان گرامی لطفا جلسات را دنبال بفرمایید. ↙️⬇️↘️
اصفهان تخت‌فولاد قبل از بانو امین یکی از کرامات ایشان اینکه: روزی جمعی از اصفهان که هرگونه خلافی مرتکب میشدند برای تنوع در عیش و نوش خود، پس از مشورت با یگدیگر تصمیم میگیرند یک نفر روحانی پیدا کرده و سَر به سر او گذاشته و تفریح بکنند. از قضا چشمشان به باللّه حضرت آیت الله حاج شیخ محمد بیدابادی می افتد. اشرار جلو رفته و دست ایشان را میبوسند و از ایشان تقاضا میکنند جهت ایراد خطبه عقد به منزلی درهمان حوالی بروند. به محض ورود ایشان به خانه مورد نظر ، زنی سربرهنه با لباس نامناسب وارد میشود و میگوید: بَه‌بَه حاج آقا خوش آمدی صفا آوردی! آقا قصد ترک خانه میکنند که اوباش مانع شده و میگویند چاره ای نداری جزاینکه امروز را باما بگذرانی. سپس زن با دایره تنبک وارد اتاق شده و شروع به زدن و رقصیدن نمود ،جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دورِ اتاق نشسته و کف میزنند. 🪗 زن در حالِ رقص دائما این شعر را خطاب به آقا میگوید: گر تو نمی پسندی ما را ،تغییر ده قضا را ‼️ پس از دقایقی آقا سر بلند کردند و خطاب به اوباش می فرمایند تغییر دادم قضا را. به محض خارج شدن این دو کلمه از دهان عالم سالک،جماعت اشرار بطرف ایشان به سجده افتاده و عاجزانه طلب بخشش میکنند و بر دست و پای ولیّ خدا بوسه میزنند ایشان نیز حکم توبه را بر آنان جاری میکنند . در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرموده اند در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند (جلّ جلاله ) باز گرداندم کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc