eitaa logo
برش‌ ها
410 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
452 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
محمود رضا تعریف می کرد در دوره دانشکده یکی از مقامات مهم آمده بود برای مان سخنرانی کند. نوبت به تحلیل جنگ 33 روزه که رسید، گفت: ما با آنکه سال ها در برابر اسرائیلی ها مقاومت کرده ایم اما پیروزی که حزب الله در این جنگ 33 ورزه به دست آورد، ما هرگز نتوانسته ایم به دست بیاوریم. علتش این است که آنها یا زهرا (س) دارند و ما مانداریم. (س) (س) راوی: احمد رضا بیضاوی؛ برادر شهید ؛ حیات جاودانه شهید محمود رضا بیضایی به روایت برادر، نشر معارف، نوبت چاپ: سوم-زمستان ۱۳۹۶؛ صفحه 29. پ.ن: این مطلب را به نقل از هم از زبان استاد مهدی تائب شنیده ام. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
گرمای #تابستان بود. داشتیم با حسین علی می رفتیم مسجد. توی لباس هایم نازک ترین اش را پیدا کردم و پوشیدم. وقتی نگاهش کرد خیلی تعجب کردم. یک اورکت زمستانی پوشیده بود و یک کلاهی هم کشیده بود شرش. گفتم: برادر! زمستان را با با خودت آورده ای؟! این چه تیپی است؟ هر چه پرسیدم طفره رفت. توی راه مسجد بهش گفتم: تا به عقلت شک نکردم، بگو این چه تیپی است؟ گفت: این طوری لباس پوشیدم تا برای خانم های نامحرم جلوه نداشته باشم. همان طوری که ممکن است ما از دیدن خانم های #نامحرم تحریک بشویم، آنها هم ممکن است چنین شوند. ما نباید با پوشیدن لباس های نازک و بدن نما باعث تحریک نامحرم شویم. در حالی که به سختی حرف هایش را در ذهنم جا می دادم، داغ کرده بودم. پیراهنم را تکان دادم تا هوا زیرش جریان پیدا کند. #شهید_حسین_علی_نوری #سیره_تهذیبی_شهدا #مبارزه_با_نفس راوی: حسن نوری؛ برادر شهید #کتاب_من_شهید_می_شوم ؛ خاطرات شهید حسین علی نوری. نوشته رضا عنبری .ناشر: نشر یا زهرا (س). چاپ: اول- زمستان 94. صفحه 68. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرمانده لشکر 9 بدر فرزند فرمانده شاخص حزب الله لبنان ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
اکبر نسبت به #ازدواج جوانان آماده ازدواج مجرد خیلی اهتمام داشت. بعضی مواقع به شوخی می گفت: من چهل تا #داماد دارم. چون واسطه ازدواج چهل نفر شده بود. با خانمش صندوق خیریه ازدواج تشکیل داده بودند تا ازدواج های آسان را ترویج کنند. برش اول: یک روز بهش گفتم: حاجی! بهتر نیست اسم دفت رمحل کارمان را به سر دفتر عقد و ازدواج تغییر بدهیم. خیلی کم اتفاق می افتاد که د ردفتر مان عقد ازدواج بچه های سپاه برگزار نشود. یک بار که آقای ناطق نوری وزیر کشور وقت به دفتر مان آمد ، سه خطبه عقد برگزار شد. برش دوم: یک شب #دختر_فراری را گرفته بودیم.حاج اکبر وقتی سادگی و خامی دختر را دید. او را تحویل همسرش داد و گفت: تا من پدرش را پیدا کنم ازش خوب مراقبت کن. می ترسم بفرستیم #زندان آلوه شود و کارهایی را هم که بلد نیست یاد بگیرد. پس از چند روز پدرش را پیدا کرد و تحویلش داد. بعد از چند وقت اطلاع پیدا کردیم منزل حاجی عروسی است. دیدیم با وساطتت او همان دختر به عقد یکی از رزمندگان سپاهی در آمده است. آن برادر بعدها به شهادت رسید و دو فرزند ازش باقی ماند. برش سوم: در زمانی که ایشان معاون عملیات #سپاه قم بودند، به من گفتند: «می آیی برویم مجلس عقد کنان؟» با شناختی که ازش داشتم همراهش شدم. رفتیم منزل #شهید_اکبر_یزدی . اکبر یزدی که شهید شده بود، یک فرزند ازش باقی مانده بود. با پیگیری های مجدانه حاجی، برادر شهید متقاعد شده بود که با همسر برادر شهیدش ازدواج کند. مجلس عقد، اتاقی محقر و 12 متری در زیر زمین یک خانه قدیمی بود. تمام پذیرایی این مجلس چند خوشه انگور و گز خشک شده در یک بشقاب ملامینی بود. ادامه مطلب در پست بعدی👇 .
ادامه از پست قبلی👆 بعد از جاری شدن خطبه عقد چند حبه انگور به عنوان شرینی خوردیم. برش چهارم: در وصیت نامه اش آورده بود از ثلث مالم 25 هزار تومان به دختری در فامیل که قصد ازدواج دارد بدهید. اگر کسی در فامیل نبود، آن را به غیر فامیلی که قصد ازدواج دارد بدهید. راوی: حسین علی امینی، سید عباس میر احمدی، محمد رضا رضوان طلب، ابوالفضل جعفری و خواهر شهید. کتاب امیر دریا دل صفحات 96 و 98 و 78 و 68 و 165. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از روی خط شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابراز ارادت فرمانده شهید حشد الشعبی به شهید دقایقی. 📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت @khateshahadat
فرید سر پست نگهبانی بود. هوا سرد بود و کم کم خواش می آمد. از جده اش زهرا (س) مدد خواست. در حال قدم زدن بود. ناگهان چشمش به قوری چای افتاد. بی آنکه کنجکاو شود که از کجا آمده، یک دو تا چای خورد. اکنون با بدن گرم شده، مشغول نگهبانی بود. یک لحظه به سمت قوری چای برگشت؛ اما گویا اثری از آن نبود. توسل به حضرت فاطمه (س) کارش را کرده بود. #شهید_سید_فرید_فاطمی #شهدا_و_حضرت_زهرا (س) #الهامات_و_عنایات #امداد_های_غیبی راوی: مادر شهید #کتاب_خط_عاشقی2 (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم- بهار 1395، خاطره 2. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
• شهادت شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۹۲ ه.ش) ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
تازه وارد اردوگاه غواصان لشکر در نزدیکی #سد_گتوند شده بودیم. کریم مطهری نیا جوانی را با دست نشان داد که می گفت: از آن جوان های با معرفتی است که هم می جنگد و هم درس #طلبگی می خواند. تو چارتِ سازمانیِ اشک و دعاست. گویا مهره مار دارد و بچه ها را اسیر خودش کرده است. جوان کلمن قرمز رنگی دست گرفته بود و در گرمای 45 درجه جنوب به بچه ها آب خنک می داد. آب را که با لبخند می داد دستشان ذکر «یا عظشان» از آنها طلب می کرد. وقت نماز هم که می شد کلمن را کناری گذاشت. #عمامه ای به سر گذاشت و آمد جلوی بچه ایستاد و نماز خواند. بچه ها به راستی ساعد گردان می دانستندش. می گفتند از زمانی که وارد گردان شده #نماز_صبح بچه ها یک دقیقه هم پس و پیش نشده است. #شهید_نادر_عبادی_نیا #سیره_تبلیغی_شهدا #تبلیغ_چهره_به_چهره #کتاب_غواص_ها_بوی_نعنا_می_دهند؛ نوشته حمید حسام؛ نشر شهید کاظمی؛ جاپ اول ناشر-بهار 1398 ؛ صفحه 16-15 و 19. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عملیات #محرم که ترکش خورد، دکترها از زنده ماندنش قطع امید کردند. خواب ماردش فاطمه زهرا (س) را دید. حضرت فرموده بود: پسرم! بلند شو. تو شفا گرفتی. اما باید قول بدهی جبهه را ترک نکنی. دیگر آرام و قرار نداشت. در #عملیات_خیبر که فرمانده گردان حضرت علی اکبر (ع) شد، اسم گردان را به «یا زهرا (س)» تغییر داد. وقتی شهید شد ایام #فاطمیه بود. ترکش خورده بود به پهلویش. با نشان مادر پر کشید. #شهید_سید_کمال_فاضلی_دهکردی #شهدا_و_حضرت_زهرا #خاطرات_عشق_شهدا_به_حضرت_زهرا راوی: شهید ایرج آقا بزرگی #کتاب_خط_عاشقی2 (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم- بهار 1395، خاطره 9. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔️شهادت شهید حین علی نوری؛ مسئول اطلاعات و عملیات تیپ ویژه شهدا ✔️ شهادت شهید مدافع حرم محمد معافی (استان مازندران، شهرستان نکا، روستای برگه) (۱۳۹۶ ه.ش) ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
اصلا تحمل دوری مهدی را نداشتم. وقتی می دیدم که برای رفتن به صحنه نبرد بی قراری می کند شروع می کردم به گله کردن. از اداره محل کارش فشار می آوردند که بماند تهران؛ اما مهدی کرد و تصمیم گرفت که برود. خیلی ناراحت شدم. با این که مادر و خواهرش خانه ما بودند، همان طور که داشتم ظرف ها را می شستم شروع کردم به گله کذاری: «یا نرو یا ما را با خودت ببر. وقتی نیستی دلم خیلی برات تنگ میشه، دلشوره می گیرم، اذیت می شم. خسته شدم…». بعد انار دانه می کرد و کنارش می نشستم و. عذر خواهی می کردم. اولین بار که رفت نجف، حالم خیلی بد شد. فشارم افتاد. دراز کشیدم روی تخت ؛ حتی محمد هادی شیر نمی خورد. شاید رفتن پدرش را حس می کرد. بلند شدم گرفتم و قرآن خواندم. با هم گذاشته بودیم که هر وقت دلتنگ و بی تاب هم شدیم. وضو بگیریم و رو به قبله با هم حرف بزنیم. بعد از استخاره به قرآن که خبر بازگشتش را می داد کمی آرام شدم. راوی: مریم عظیمی؛ همسر شهید ؛ شهید مهدی نوروزی(مدافعان حرم ۱)؛ نوشته منصوره قنادیان، ناشر: روایت فتح، چاپ سوم؛ ۱۳۹۵؛ صفحه ۶۴ و ۶۷. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
مقام معظم رهبری : «سلام و رحمت خداوند بر این عزیز و درود خداوند بر خانواده های صبور و بردبار آنان. یاد این شهیدان مایه طراوت دل‌ها و جان‌های مؤمنان است و بزرگ داشت آنان موجب روزافزون پایه‌های استقلال و عزت کشور و ملت. امید است خداوند بر علو و درجات آنان بیفزاید و ما را قدردان آنان قرار دهد و به آنان ملحق فرماید. پیام مقام معظم رهبری به بیستمین کنگره سرداران و 4000 شهید منطقه 17 تهران مشهور به دارالشهدای تهران/ 26 دی ماه 1398. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
سید مجتبی یادگار جبهه را همیشه با خودش داشت. از سر کار که بر می گشت، مسقیم می رفت داخل اتاقش. آن قدر از این پهلو به آن پهلو می شد تا دردش آرام بگیرد. گاهی درد پهلو امانش را می برید. می رفتم کنارش، می خواستم پهلویش را بمالم تا آرام شود. می گفت: مادر! این در ارثیه مادرم زهراست. بگذار با همین درد به آرامش برسم. #شهید_سید_مجتبی_علمدار #شهدا_و_حضرت_زهرا #خاطرات_عشق_شهدا_به_حضرت_زهرا راوی: مادر شهید #کتاب_خط_عاشقی۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم- بهار ۱۳۹۵، خاطره ۴۷٫ به نقل از کتاب بر خوشه خاطرات، ابراهیم رستمی، ص ۳۰. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای دسترسی به خاطرات کانال می توانید از هشتگ های ذیل استفاده بفرمائید.♡ (فهرست به تدریج به روزرسانی می شود) ✅ (یک بهمن) منبع: (تنها سی ماه دیگر) ✅ (9 بهمن) منبع: (ملاقات در فکه- من اینجا نمی مانم- یادمان شهید حسن باقری) ✅ (9 بهمن) ✅ (11 بهمن) منبع: (36 امین روز) ✅ (12 بهمن) منبع: (نیمه پنهان ماه ج 11-) ✅ (12 بهمن) منبع: (مربع های قرمز) ❌ (16 بهمن) منبع: (مسافر) ✅ (19 بهمن) منبع: (عباس برادرم) ✅ (20 بهمن) منبع: (بیا مشهد) ✅ (20 بهمن) منبع: (رندان جرعه نوش) ✅ (21 بهمن) منبع: (جاده های سربی) ✅ (22 بهمن) منبع: (یادگاران ج 30) ✅ (22 بهمن) منبع: (سلام بر ابراهیم) ✅ (23 بهمن) منبع: (ابو جهاد) ❌ (23 بهمن) منبع: (عاشقانه ای برای خدا- دلم براتون تنگه) ❌ (24 بهمن) منبع: (معمار محبت) ✅ (24 بهمن) منبع: (خط عاشقی 3) ✅ (26 بهمن) منبع: (خانه ای با عطر ریحان- پسرک فلافل فروش) ✅ (27 بهمن) منبع: (عارف 12 ساله) ✅ (27 بهمن) منبع: (رندان جرعه نوش- حسین پسر غلام حسین) ❌ (27 بهمن) منبع: (خط عاشقی 3) ❌ (27 بهمن) منبع: (خط عاشقی 3) ❌ (27 بهمن) منبع: (بی قرار) ✅ (27 بهمن) منبع: (عارفانه) http://fi9.ir/3mejkj ✂️برش‌ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام 🇮🇷@boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
• شهادت شهید یدالله کلهر (استان تهران، شهرستان شهریار، روستای باباسلمان) (۱۳۶۵ ه.ش) ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
برش اول: میر رضی فرمانده لشکر ۱۰ سید الشهدا بود و یدالله کلهر معاونش. هر دو اهل شهریار بودند و از کودکی با هم مأنوس. حالا در گرما گرم عملیات کربلای پنج میر رضی شهید شده بود. کلهر دیگر در حال خودش نبود. در خط مقدم درون نفر بری نشسته بود و گریه می کرد. عبد الله به آرامی به او نزدیک شد. زیر گوشش چیزی گفت و سریع برگشت. ناگهان گل از گل کلهر شکفت و گریه هایش فراموشش شد. هیچ کس نمی دانست که میثمی در گوش کلهر چه گفته است؟ وقتی از خودش پرسیدند، گفت: شیخ به من همان جمله ای را گفت که رسول خدا (ص) در بیماری رحلتش به فاطمه زهرا (س) گفت. او گفته بود: گریه نکن! اولین کسی که به میر رضی ملحق می شود، تو هستی. همین طور هم شد. پس از مدتی کلهر که در عملیات فاو دستش را از دست داده بود، در این عملیات هم جانش را تقدیم اسلام نمود و به یار شهیدش پیوست. برش دوم: داشتیم می رفتیم مراسم شهید کلهر. چشم هایش پر از اشک بود. می گفت: هفته گذشته بعد از شهادت شهید میر رضی، دیدم شهید کلهر گوشه ای نشسته و بلند بلند گریه می کند، نمی دانم چرا به او گفتم، ناراحت نباش. تو اولین کس از میان ما هستی که به میر رضی خواهی رسید. می گفت دیگر خسته شده ام، از خودم بدم می آید از بس برای شهدا سخنرانی کرده ام. دیگر دلم می خواهد خداوند در همین عملیات مزدم را بدهند. فاصله بین شهادت عبد الله و مصطفی 12 روز بود. ، ج۵، چاپ دوم ۱۳۸۸، ناشر روایت فتح، خاطره ۹۴. ، نوشته: مصطفی محمدی، ناشر: فاتحان، تاریخ چاپ: ۱۳۹۰- سوم؛ ص ۱۸۶-۱۸۵. .
سال نمای زندگی قائم‌مقام لشكر ده سيدالشهدا‌(ع) ۱۳۳۳؛ ولادت در روستاي «باباسلمان» شهريار ۱۳۴۰؛ شروع بع تحصیلات ابتدایی در روستا ۱۳۴۹؛ ترک تحصیل پس از اتمام دوره راهنمایی به علت دوری راه مدرسه شهر ۱۳۵۱؛ فعالیت به شغل برق ساختمان ۱۳۵۳؛ اشتغال به شغل جوشکاری ۱۳۵۳؛ (شهریور) اعزام به خدمت سربازی ۱۳۵۵؛ اتمام دوره خدمت سربازی و اشتغال به برق کشی و جوشکاری ۱۳۵۷؛ (۲۱ بهمن) مجروحیت در هنگام تصرف پادگان باغ شاع سابق در میدان حر تهران ۱۳۵۷؛ نقش فعال در تشكيل پايگاه‌هاي دفاعي و كميته‌ها در مساجد بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۸؛ عضویت در سپاه کرج و انتخاب به عنوان جانشين عمليات سپاه كرج ۱۳۵۸؛(فروردین) اعزام با اولین گروه از رزمندگان به سنندج برای مقابله با ضد انقلاب و انتخاب به عنوان فرماندهي عمليات شهر تكاب ۱۳۵۸؛(زمستان) ازدواج ۱۳۵۹؛ اعزام به جبهه‌های “سرپل ذهاب” و “گیلان‌غرب” با شروع جنگ تحمیلی و فرماندهی نیروهی اعزامی از کرج ۱۳۵۹؛ (۲۰ مهر) بازگشت به کرج و سازماندهی نیروهای اعزامی به منطقه جنوب و استقرار در منطقه جبهه «فياضيه» آبادان. ۱۳۵۹؛ ولادت تنهاترین فرزندش ۱۳۶۰؛ (آذر) شرکت در عملیات طریق القدس با عنوان فرمانده گردان و انتخاب به عنوان معاون تیپ المهدی (عج) بعد از عملیات ۱۳۶۰؛ شرکت در دوره فشرده تخریب و مربی‌گری ۱۳۶۱؛ (تابستان) انتخاب به عنوان جانشین لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) و شرکت در عملیات والفجر مقدماتی و یک با همین مسئولیت ۱۳۶۳؛ (اردیبهشت)اعزام به “سوریه” و “لبنان” بازدید از جبهه‌های مختلف لبنان از جمله بلندی‌های جولان ۱۳۶۴؛ (بهمن) مجروحیت شدید در عملیات والفجر ۸ . ۱۳۶۵؛ (اول بهمن) شهادت در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه. مزار: مزار: گلزار شهدای امامزاده محمد (ع) کرج ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
روضه خوان #هیئت بود. روضه های حضرت زهرایش خیلی جان سوز بود. همه فکر و ذکرش مزار بی نشان حضرت زهرا (س) بود و علاقه خاصی به شهدای جاوید الاثر داشت. خودش هم دوست داشت بی نشان بماند. آخرش همین هم شد. #شهید_ابراهیم_هادی #شهدا_و_حضرت_زهرا (س) #خاطرات_عشق_شهدا_به_حضرت_زهرا راوی: خواهر شهید #کتاب_خط_عاشقی2 (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم- بهار 1395، خاطره 8. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/