🔶 غروب جاویدان!
🔺 به مناسبت سالگرد پیروزی ایران بر منافقین در #عملیات_مرصاد
🔹 پس از خرداد سال ۱۳۶۰، #سازمان_مجاهدین_خلق وارد مرحلهی جدیدی از اقدامات براندازانهی خود علیه #جمهوری_اسلامی گردید که از آن با عنوان فاز نظامی یاد میشود. بعد از خروج رهبری و مرکزیت سازمان مجاهدین از کشور و استقرار در #فرانسه و پس از مدتی کوتاه، در #عراق، این سازمان سعی نمود تا خود را با مأموریتهای ارتش عراق در قبال نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران هماهنگ و همسو نماید. پس از پذیرش #قطعنامه_۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، سازمان مجاهدین خلق همراه با ارتش عراق و با تصور تغییر موازنهی قوا در جنگ و بحرانی شدن شرایط داخلی کشور، دست به حمله علیه ایران زد.
🔹 سازمان مجاهدین، که تمام توان خود را در این حمله به کار گرفته بود، از مدتها پیش در پی فرصتی برای وارد آوردن ضربهی اساسی به حکومت ایران بود. لذا این تهاجم (عملیات فروغ جاویدان) در صورت موفقیت، میتوانست ایران را در آستانهی ورود به شرایط جدید پس از جنگ، با دشواریهای بسیار زیادی در عرصهی داخلی و بینالمللی مواجه نماید.
💡 نظر به اهمیت موضوع، نوشتار حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤال است که مهمترین انگیزههای #منافقین در سازماندهی #عملیات_فروغ_جاویدان را چه مواردی در بر میگیرند؟
👈🏻 متن کامل مقاله در پایگاه اندیشکده برهان:
👉🏻 http://borhan.ir/5504
✍🏻 #حمیدرضا_کشاورز
#گروه_تاریخ
💠اندیشکده برهان💠
🆔 @BORHAN_IR
📢 #انتشار_کتاب «از نفاق تا فرقه رجوی» به همت #اندیشکده_برهان
🔺 بازخوانی پرونده سیاه گروهک تروریستی منافقین
📖 مقارن با ایام سالگرد عملیات غرورآفرین مرصاد ـ که رویای گروهک جنایتکار #منافقین برای فتح تهران را بر باد داد ـ کتاب «از نفاق تا فرقه رجوی» با موضوع بازخوانی پرونده سیاه گروهک تروریستی منافقین، به همت #اندیشکده_برهان منتشر و روانهی بازار نشر گردید.
🔹 این کتاب ـ که از مجموعه کتابهای #جریاننگاشت و حاصل تلاش جمعی از پژوهشگران اندیشکده برهان است ـ در 94 صفحه و 4 گفتار، از سوی انتشارات #دیدمان به زیور طبع آراسته گردیده است.
🔹 «روند تبدیل سازمان مجاهدین خلق به فرقهی رجویه»، «سیاههی جنایات منافقین»، «اولین انقلاب ایدئولوژیک» و «منافقین علیه انقلاب و مردم»، عناوین گفتارهای 4گانه این کتاب هستند.
👓 در بخشی از مقدمه این کتاب میخوانیم:
«پیدایش #سازمان_مجاهدین_خلق ایران (منافقین) به دههی ۱۳۴۰ برمیگردد؛ زمانی که سه نفر از دانشجویان از عملکرد #جبهه_ملی و #نهضت_آزادی جهت براندازی رژیم شاهنشاهی اعلام نارضایتی کردند و به همین منظور و برای کار تشکیلاتی، در سال ۱۳۴۴، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را تأسیس کردند. این سازمان ابتدا بهصورت علنی فعالیت مهمی نداشت و بیشتر به کار تشکیلاتی و مطالعاتی در زمینهی سیاسی و ایدئولوژیک پرداخت تا بتواند هم مواضع ایدئولوژیک خود را محکم کند و هم اعضای تشکیلاتی خود را در سازمان افزایش داده و به عضوگیری بپردازد. با واقعهی #سیاهکل، این سازمان فعالیت نظامی خود را در سال ۱۳۴۹ آغاز کرد.
سازمان در سال ۱۳۵۰ مورد هجوم #ساواک قرار گرفت و تا سال ۵۲ تعداد زیادی از اعضای آن دستگیر شدند، به زندان افتادند یا اعدام شدند. در بین سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴، تغییرات و اختلافاتی در سازمان اتفاق افتاد که سبب انشعاب در سازمان شد و منجر به تبدیل این سازمان به یک سازمان مارکسیستی گردید. در همین مدت، شماری از زندانیان این سازمان در زندانهای شاه تلاش کردند تا هویت مذهبی گذشتهی سازمان را حفظ کنند.
البته جدایی و انشعاب مجاهدین، ناگهانی و غیرقابلانتظار نبود، زیرا کسانی نظیر تقی شهرام و بهرام آرام چنین مباحث ایدئولوژیکی را مطرح و بر روی آن پافشاری میکردند. بسیاری از کسانی که به مارکسیسم گرویدند، از افراد مسلمان متعصب و معتقد به اصول توحید بودند، مانند روحانی و حقشناس که در تیم ایدئولوژی اصلی و اولیه عضویت داشتند یا پوران بازرگان، همسر حنیفنژاد، که از معتقدین به مذهب بود.
در سال ۱۳۵۵-۱۳۵۶ نام بخش بیرونی سازمان به #سازمان_پیکار تغییر کرد و از دل آن تا زمان انقلاب، چند گروهک دیگر مانند #رزمندگان و #آرمان و #نبرد پدید آمدند. با آزاد شدن زندانیان گذشتهی این سازمان بار دیگر آنها تلاش کردند تا میراثخوار وضعیت گذشتهی مجاهدین خلق باشند. اینبار از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ منافقانه با انقلاب و رهبری آن برخورد کرده و از سال ۱۳۶۰ وارد فاز نظامی و مبارزه بر ضد #جمهوری_اسلامی شدند.
پس از خرداد سال ۱۳۶۰، سازمان مجاهدین خلق وارد مرحلهی جدیدی از اقدامات براندازانهی خود علیه جمهوری اسلامی گردید که از آن با عنوان فاز نظامی یاد میشود. بعد از خروج رهبری و مرکزیت سازمان مجاهدین از کشور و استقرار در #فرانسه و پس از مدتی کوتاه، #در عراق، این سازمان سعی نمود تا خود را با مأموریتهای ارتش عراق در قبال نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران هماهنگ و همسو نماید. پس از پذیرش #قطعنامه_۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، سازمان مجاهدین خلق همراه با ارتش عراق و با تصور تغییر موازنهی قوا در جنگ و بحرانی شدن شرایط داخلی کشور، دست به حمله علیه ایران زد...»
#کتاب #انتشارات_دیدمان #گفتمان_انقلاب_اسلامی #عملیات_مرصاد #فرقه_رجویه
👈🏻معرفی اجمالی + خرید کتاب👉🏻
💠اندیشکده برهان💠
🆔 @BORHAN_IR
🔶 مذاکره یعنی شکست! (بخش اول)
🔹 مطالعات برخی پژوهشگران[1] نشان میدهد هرگاه رؤسای جمهور #آمریکا در مسیر #زیان قرار گرفتهاند، تصمیمات پرهزینهتری گرفتهاند تا راه ضرر بزرگتر مسدود شود. به طور مثال در ماجرای گروگانهای آمریکایی در ایران، #کارتر با وجود مخالفت وزیر خارجه و مشکلات موجود، دستور عملیات آزادسازی نظامی را صادر میکند؛ و یا #بوش #حمله_به_عراق را با وجود هزینههای بسیار آن بر احتمال جدایی #صدام از ائتلاف غرب ترجیح میدهد.
در طرف دیگر نیز رهبران آمریکا در مسیر #سود، گزینهای انتخاب میکنند که مخاطره کمتری داشته باشد، مانند عدم حمایت از #فرانسه در #بحران_سوئز یا دادن ویزا به #شاه مخلوع ایران پس از #انقلاب_اسلامی.
🔹 در مورد اخیرِ #جمهوری_اسلامی امّا به نظر میرسد تصمیم به مذاکره در واقع انتخاب گزینهی پرمخاطرهتر برای جلوگیری از ادامه ضرر بیشتر باشد. #سیاست_فشار_حداکثری به ایران به جای حمله و فشار نظامی، برای ایالات متحده گزینهی #سختتر است؛ زیرا پس از #جنگ_جهانی_دوم و حمله اتمی به #ژاپن، آمریکا عادت کرده است که درخواستهایش در جامعه بینالملل را با زبان زور و نظامی مطالبه نماید؛ چرا که برای #پرستیژ بینالمللی امریکا درخواست از دولت ضعیفتر در قالب مذاکره اساساً مطرح نمیشود.
مورد جمهوری اسلامی امّا ثابت میکند اگر سیاست فشار حداکثری موجب تحمیل خساراتی برای ایران شده است، امّا متضرر و بازنده اصلی این میدان آمریکا است که مجبور است درخواستهایش از ایران را صرفاً در قالب مذاکره دنبال نماید. زیرا امریکا از پیروزی بر ایران فعلاً به پذیرش #مذاکره توسط جمهوری اسلامی اکتفا نموده است.
🔹 بدیهی است که #رهبری هوشمند در ایران به نیکی دریافته است که انتخاب سخت برای امریکا نه #تهاجم_نظامی که پذیرش شکست در نبرد پرستیژهاست و حال که آمریکا در مسیر ضرر و شکست قرار گرفته است، باید با سرعت به همین راه ادامه داد. از این رو پذیرش مذاکره از سوی ایران به منزله بُرد مقطعی امریکا خواهد بود و هرگونه مذاکرهای در زمان فعلی یعنی ورود #ایران در مسیر ضرر و خروج امریکا از این مسیر.
📚 پینوشت:
1. McDermott, Rose (1998), Risk-Taking in International Politics, Prospect Theory and American Foreign Policy, US: University of Michigan Press.
✍🏻 #گروه_سیاسی
#طبس #تسخیر_لانه_جاسوسی #ترامپ #نبرد_پرستیژها #جنگ_ارادهها
💠اندیشکده برهان💠
🆔 @BORHAN_IR
✅ سلسله پیامهای «#پاسخ_به_توهم»؛ شماره 2️⃣
🔹 همانگونه که گذشت، محمدرضا در کتاب #پاسخ_به_تاریخ، ادعاهایی را در خصوص دست داشتن قدرتهای بزرگ در سقوطش و نیز وقوع #انقلاب_اسلامی، ابراز میکند. لحن ضدآمریکاییِ انقلاب اسلامی و گزارشهای روزانهی بنگاه سخنپراکنی #بریتانیا (بی.بی.سی) از اخبار روزبهروز انقلاب، برای شاه و بسیاری از افراد سنوسالدار دربار، تردیدی بر جای نگذاشت که «کار، کار انگلیسیهاست»![1] به عنوان نمونه، محمدرضا ـ که همانند پدرش، همواره به سیاست #انگلیس سخت بدبین بود ـ در اینباره میگوید:
💬 «رویهی بنگاه سخنپراکنی انگلستان (بی.بی.سی) نیز شگفتآور بود. از آغاز سال 1978م برنامههای فارسی این بنگاه، صریحاً و علناً در مخالت و ضدیت با من تنظیم میشد. گویی یک دست نامرئی همهی این برنامهها را تنظیم و رهبری میکند.»[2]
🔹 در جایی دیگر، پا را از این فراتر گذاشته، نه فقط بازیگران غیردولتی ـ همچون بی.بی.سی ـ بلکه بازیگران دولتیِ خارجی را نیز مسبّب سقوط و تحریک دشمنی علیه خودش معرفی میکند:
💬 «هنگامی که پیرمرد مورد اشاره[3] از عراق اخراج شد، من میتوانستم از دولت فرانسه بخواهم که مانع فعالیتش بشود. ولی میدانستم که این تقاضا حاصلی نخواهد داشت. زیرا این پیرمرد، بازیچهی ناتوانی در دست دشمنان خارجی ایران بود و بس.»[4]
🔹 با توجه به این اظهارات، وی حتی دولت #فرانسه را نیز در عداوت و کینهورزیِ منجر به سقوطش مقصر میدانسته، تا آنجا که حتی به دروغ، به امام راحل عظیمالشأن نسبت ناروایی داده، وی را بازیچهای در دستان دشمنان خارجی ایران قلمداد میکند!
🔹 با کنار هم گذاشتن این شواهد، اینطور به نظر میرسد که وی، توهم خودساختهای در خصوص نقش قدرتهای خارجی در سقوط خویش داشته، تا جایی که نهضت اسلامی و درونزای مردم ایران علیه دستگاه استبداد را نیز در چارچوب دشمنیِ خیالیِ قدرتهای بزرگ علیه سلطنتاش تفسیر میکند و نهضت امام خمینی (ره) را ذیل قدرتهای بزرگ و در سایهی آنان معرفی مینماید. اینها همه در حالیست که به دلایل متعددی، این ادعا، فاقد هرگونه مابهازای خارجی بوده و به راحتی قابل اِبطال است.
یکی از دلایل متقن برای ابطال چنین ادعایی، اعترافات شخصیتهای برجستهی خارجی در خلال انقلاب و حتی پس از آن است.
⏩ از شماره بعدی، به تدریج برخی از این اعترافات بیان خواهد شد.
📚 فهرست مراجع:
1. احمد اشرف، «توهم توطئه»، فصلنامه گفتگو، شماره 8، ص20.
2. محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ص239. (فصل: نقش وسایل ارتباط جمعی)
3. مقصود وی، حضرت امام خمینی (ره) است؛ پیشاپیش از تعابیر نابجای وی در خصوص حضرت امام (ره) پوزش میطلبیم.
4. محمدرضا پهلوی، پیشین، ص240.
✍🏻 محمدمهدی سلامی پوریان
#گروه_تاریخ
💠اندیشکده برهان💠
🔻توئیتر
https://twitter.com/borhan_ir
🔻اینستاگرام
https://www.instagram.com/borhan__ir/
🔻 آیگپ
http://iGap.net/borhan_ir
🔻 سروش
http://sapp.ir/borhan_ir
🔻بله
http://ble.im/borhan_ir
🔻ایتا
http://eitaa.com/borhan_ir
✅ سلسله پیامهای «#پاسخ_به_توهم»؛ شماره 5️⃣
🔹 همانگونه که در شمارههای پیشین نیز گذشت، رویکرد تمام قدرتهای خارجی ـ اعم از شرقی و غربی ـ دایر بر بقای شخص شاه و عدم تزلزل در قدرت او بود. به عنوان نمونه، در پیامهای پیشین اشاره شد که شاه، حتی به نقش #فرانسه در عداوتورزیِ منجر به سقوط خودش نیز ظنین بود؛ (ر. ک. به پیام شماره 2️⃣) در حالی که در دیدار یکی از مقامات عالیرتبه فرانسه با #برژینسکی، مشاور امنیت ملی #کارتر، در آبان 1357، مقام فرانسوی خطاب به وی گفته بود: «چنین به نظر میرسد که شاه با «بحران اراده» روبرو است و از این رو باید به او کمک کرد تا قاطعیت و اقتدار خود را بازیابد.»[1] این جملات، بیانگر حمایت صریح مقامات فرانسه از شخص شاه و جایگاه #سلطنت بود.
🔹 اما در این میان، اظهارات و دیدگاههای مقامات رسمیِ دولت #ایالات_متحده، از اهمیت بهسزایی برخوردار بود. آمریکا #متحد_استراتژیک رژیم #پهلوی محسوب میشد و در عین حال، بزرگترین شریک تجاری و تسلیحاتی آن. لذا حساب ایالات متحده از مابقی حامیان غربیِ پهلوی، مجزا و البته متمایز بود و طبعاً محمدرضا روی حمایت آمریکا، حساب ویژهای باز میکرد.
🔹 اگرچه مقایسه خاطرات و نظرات #سولیوان (آخرین سفیر آمریکا در ایران) با #جیمی_کارتر، #سایروس_ونس و #زبیگنیف_برژینسکی (سه مقام بلندپایهی دولت ایالات متحده در زمان انقلاب)، آشفتگی و سردرگمیِ سیاست آمریکا را در خصوص ایران در جریان #انقلاب_اسلامی، به بهترین وجه نمایان ساخته و بطلان این فرضیه را که آمریکاییها، هدفهای مشخص و ازپیشطراحیشدهای را در جریان انقلاب دنبال میکردهاند، آشکار میسازد[2]، اما در عین حال حاوی این حقیت است که با وجود تمام این اختلافنظرها و تشتتها بر سر لایههای تاکتیکی حمایت از شاه، سردمداران آمریکا، در بُعد استراتژیک موضوع، یعنی اصل حمایت از شاه به عنوان متحد قابل اطمینانشان، تردیدی به خود راه نمیدادند.
🔹 از نگاه ایالات متحده، شاه قادر بود با استفاده از رهبری قاطع خود و انجام اصلاحات، مشکلات پیش روی خود را از میان بردارد. همچنین، با توجه به اینکه مشکل اصلی از دید ناظران خارجی، وجود تردید و دودلی در شخص شاه بود، از این رو هرگونه اقدام به منظور آمادگی برای فروپاشی رژیم شاه، تنها موجب تشویق مخالفان و تضعیف روحیهی او میگردید. خلاصه آنکه از نقطهنظر ایالات متحده، منطقیترین سیاست آن بود که آمریکا شاه را از حمایت خود مطمئن کند و به او کمک نماید تا بر ترس و وحشت خود غالب شود.[3]
🔹 همچنین در اوایل آبان 1357، در گزارش جامعِ ایران که از سوی وزارت دفاع ایالات متحده برای شخص رئیسجمهور آمریکا تهیه شده بود، سه پیشنهاد اساسی برای دولتمردان #آمریکا در مواجهه با بحران ایران مطرح گردیده بود که یکی از آنها، «حمایت قاطع از شاه به عنوان عنصری کلیدی در انتقال ایران از وضعیت کنونی به کشوری باثبات و قدرتمند» بود.[4]
📚 فهرست مراجع:
1. گری سیک، همهچیز فرو میریزد، ترجمه علی بختیاریزاده، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص117.
2. ویلیام سولیوان و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران: نشر علم، 1375، ص8.
3. گری سیک، پیشین، ص80.
4. پیشین، ص106.
✍🏻 محمدمهدی سلامی پوریان
#گروه_تاریخ
💠اندیشکده برهان💠
🔻توئیتر
https://twitter.com/borhan_ir
🔻اینستاگرام
https://www.instagram.com/borhan__ir/
🔻 آیگپ
http://iGap.net/borhan_ir
🔻 سروش
http://sapp.ir/borhan_ir
🔻بله
http://ble.im/borhan_ir
🔻ایتا
http://eitaa.com/borhan_ir