#نکات_فقهی
#الغاء_خصوصیت
💠 مواردی که میتوان الغاء خصوصیت کرد:
🔹 قدرت «اصالة الموضوعیة» بیشتر از قدرت الغاء خصوصیت است. لذا #اصل این است که خود کلمه #موضوع حکم است و مشیر به مورد دیگری نیست. بنابراین نمیتوان خصوصیت وارد شده در عنوان و لفظ را نادیده گرفت و آن لفظ را بر معنای دیگر حمل کرد.
🔸 برای نمونه، اگر در لسان شارع آمد: «أکرم العالم»، عالم ـ بماهو عالم ـ مراد است؛ نه عالم از جهت «انسان» بودن. این اصل #عقلایی مهمی است که در اصول فقه ثابت شده و کاربرد فراوانی دارد.
🔻 این اصل حاکم است؛ مگر در سه مورد:
1️⃣ در جایی که #علت حکم در دلیل بیان شده باشد؛
2️⃣ در جایی که علت حکم بهصراحت در کلام بیان نشده، اما لفظی بهکار رفته که #بهمنزله تعلیل است و عرفاً جایگزین تعلیل به شمار میرود.
3️⃣ در جایی که فهم #عرفی الغای خصوصیت را ممکن بداند.
🔺 در این سه مورد میتوان از «اصالة الموضوعیة» دست برداشت و الغاء خصوصیت کرد.
📚 مطرح شده در درس خارج فقه استاد #اعرافی (دام عزه)
👈 نکات #فقهی بیشتر را از این طریق دنبال کنید:
🌐 https://eitaa.com/joinchat/4290445439Ccdc991b341
🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم
#نکات_اصولی
#تعیین_مفاهیم
#مرجعیت_عرف
💠 مرجعیت عرف در تعیین مفاهیم یا تطبیق مفاهیم؟
1️⃣ مبنای اول: مدرسه آیت الله بروجردی (آیت الله زنجانی) و آیت الله نائینی (آیات عظام خویی و تبریزی و وحید) حتی در ادله عقلی هم مرجع در تطبیق مفاهیم را، عرف میدانند. طبق این مبنا در احکام حکومتی و روایات عرفانی، برداشت های #عرفی - و لو اینکه در لفظ نباشد- ملاک خواهد بود.
2️⃣ مبنای دوم: مدرسه محقق خراسانی مرجعیت عرف را در تطبیق از اساس قبول ندارند و ملاک را دقت عقلی میداند.
🔻نکته حاشیه ای امام خمینی:
الف) تسامح و دقت عرفی دو گونه است.
🔹 گاهی «لو تفطّن بالمطلب العقلی لم ُیقرّ» و همچنان به تسامح عرفی خود ادامه میدهد؛ مثل رنگ خون و جرم خون؛ که عرض و جوهر اند و عرض از جوهر جدا نیست و لذا عقلا رنگ خون، خون به شمار میرود، ولی عرف آن را خون نمی داند.
🔸 و گاهی «لو تَفطن بالمطّلب العقلی یقر و یرجع عن التسامح» مثل #تسامحات در اوزان و مسافت شرعی و...
👈 مرجعيت #عرف تنها در قسم اول، است و در قسم دوم تسامح پذیرفته نخواهد شد.
ب) مطلق انکار مرجعیت عرف در #تطبیقات صحیح نیست؛ همانطور که همه اصولیون در استصحاب، وحدت موضوع عرفی را قبول دارند؛ چرا که احراز بقاء موضوع، تطبیق «لا تنقض الیقین بالشک» است نه #تعیین مفاهیم.
🔺سخن درست، #تفصیل است؛ یعنی در ادله لفظیه که بحث ظهور است عرف در تطبیق مفاهیم، با همان تفسیر مذکور مرجع است و در سایر ادله مثل ادله عقلی عرف در تطبیق مفاهیم مرجع نیست.
📚 برای مطالعه بیشتر ر.ک: کفایۀ، ج1، ص 109، مقدمه سیزدهم بحث مشتق، موخره پنجم، کیفیۀ قیام المبادی بالذات.
📌 ارسالی از استاد #گوهری (از اساتید کفایه مدرسه شهیدین)
👈 نکات #اصولی بیشتر را از این طریق دنبال کنید:
🌐 https://eitaa.com/joinchat/4290445439Ccdc991b341
🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم
#نکات_فقهی
💠 استناد به عمومات و اطلاقات قرآنی:
🔹در مورد «عقد» و «تجارت» موجود در آیات شریفه «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» و «تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ» برای اثبات مشروعیت عقود جدید (مثل بورس، #بیمه و....) چند احتمال وجود دارد:
1️⃣ احتمال اول: عقد و تجارت بودن در نظر #متعاملین
در این وجه، همین که مشتری و بایع که قرارداد انجام می دهند، این معامله را عقد و تجارت می دانند، کافی است که عمومات شامل معامله شود.
2️⃣ احتمال دوم: عقد و تجارت بودن در نزد #عقلا
در این وجه، شرعیت معامله مبتنی بر عرفی و عقلایی بودن آن معاملات است.
3️⃣ احتمال سوم: عقد و تجارت بودن در نزد #شارع
در این وجه، موارد جدید شبهه #مصداقیه عمومات خواهد بود، که تمسک به عام در شبهات مصداقیه جایز نیست.
🔸 به نظر میرسد احتمال #دوم، احتمال صحیح است و مقصود، عقد و تجارت #عرفی است.
📚 برگرفته از درس خارج فقه معاصر (فقه بورس) استاد آیة الله علی #عندلیب همدانی (دام ظله)
👈 نکات #فقهی بیشتر را از این طریق دنبال کنید:
🌐 https://eitaa.com/joinchat/4290445439Ccdc991b341
🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم
#نکات_اصولی
💠 مناسبات حکم و موضوع سبب انصراف:
🔹گاهی خطاب مطلقی که از جانب شارع میرسد نسبت به ارتکاز عرفی مقید میشود. به عنوان مثال در"الماء مُطهّر"، مطهریت حکمی است که یک منشأ #عرفی دارد و آن هم این است که ماء مد نظر نباید نجس باشد و از باب مناسبت حکم و موضوع میفهمیم که مقصود از ماء مطهر، ماء طاهر است که تطهیر میکند و برای ذهن انصراف حاصل میشود که این جا اطلاق ماء منصرف به ماء طاهر است.
🔸 یا وقتی شارع گوید «وامسحوا برؤوسکم» عرف در این جا توسط دست، آن هم با کف آن مسح میکند. پس آیه همان مسح عرفی را میگوید.
🔹 این #انصراف که از مناسبات حکم و موضوع است، حجت و هادم مقدمات حکمت است. به این دلیل که جزو مقیدات لبيه متصله است و معیت با دلیل دارد و در ظهور تصدیقی دخیل است. وقتی این ظهور تمام شد اطلاق مقید میشود.
📚ر.ک: بحوث في علم الاصول، شهید محمدباقر #صدر 7: 529 (تقریرات حسن عبدالساتر)
📌 ارسالی از حجت الإسلام محمودپور (از طلاب محترم پایه هفتم شهیدین)
👈 نکات #اصولی بیشتر را اینجا ببینید.
🔰 دوره تخصصی فقه و اصول مدرسه شهیدین قم