eitaa logo
دستیار محقق
193 دنبال‌کننده
79 عکس
4 ویدیو
125 فایل
برگرفته شده از مجموعه اثار و دوره های استاد شیخ عبدالحمید #واسطی #مبانی #نگرش‌سیستمی #شبکه‌هستی #روش‌تحقیق #نقشه‌راه #شبکه‌مسائل #شبکه‌نیاز #پارادایم #الگوریتم‌اجتهاد #نفوذ‌به‌موضوع #تدریس_اثربخش @salam_1001
مشاهده در ایتا
دانلود
۴. براساس اجتهاد سیستمی، باید کلیه معانی احتمالی موجّه از هر گزاره براساس قواعد معناشناسی، استخراج شود + تمام قرائن محتمل در مورد این مساله و موضوع، استقراء شود (از قرائن زیرساختی مانند اهداف دین و قواعد کلان حقوقی، اخلاقی معرفتی،‌ گرفته تا قرائن مربوط به آن باب خاص فقهی، و قرائن مربوط به فضای خاص آن مساله مانند شان نزول، و قرائن مربوط به ادبیات گفتاری) ۵. براساس اجتهاد سیستمی، برای دست‌یابی به پاسخ نهایی از میان محتملات فوق‌الذکر، باید از منطق فرآیندها و مدل‌سازی مدد جست؛ یعنی مجموعه گزاره‌های به‌دست آمده با معانی محتمل را در یک مدل کاربردی، که دارای ورودی، خروجی، پردازش و مراحل پردازش است، در کنار هم قرار داد تا معلوم شود هر کدام از این گزاره‌ها، در چه قسمتی می‌توانند ایفای نقش داشته باشند. انتقال به دو بحث مهم «وضع الفاظ برای روح معنا» و «نظریه خطابات قانونیه» که از زیرساخت‌های نظری اجتهاد سیستمی هستند. انتقال به انجمن بحث‌وگفتگو در مورد این موضوع مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث: دین‌شناسی ، علم دینی ، تمدن‌سازی اسلام ، موجه‌سازی اطلاعات ، منطق فهم دین‌ ، الگوریتم اجتهاد ، اجتهاد سیستمی ۱. اجتهاد جواهری،‌ عنوانی است برای یک مکتب فقهی که تعیین روش اجتهاد و فرآیند فهم دین در آن، توسط فقیه بی‌نظیر آیت‌الله حاج شیخ محمدحسن نجفی، در کتاب ۴۳ جلدی «جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام» در کلیه ابواب فقهی، ارائه شده است. هر مکتب علمی، دستگاه فکری‌ای شامل مبانی، منابع و روش‌هاست، که براساس آنها مساله‌شناسی و تحلیل اطلاعات و مدل‌سازی صورت می‌پذیرد. در مکتب اجتهاد جواهری، مساله‌شناسی و حکم‌شناسی با ضوابط علمی انجام می‌شود بدین صورت که: در مساله‌شناسی، تشخیص سنخ مساله و تحلیل مفهومی عقلی آن و کشف الزامات عقلی و عرفی آن و رابطه آن با شبکه مسائل فقهی سنجیده می‌شود و در حکم‌شناسی، تشخیص اصل اولیه عقلانی و عرفی قطعی و مراجعه به آیات و سپس روایات (پس از کشف هر روایتی که محتملا به موضوع مربوط باشد در کل منابع روایی، و اعتبارسنجی سندی آنها ) صورت می‌‌پذیرد؛ سپس به کشف معنی ادله و مراد جدی شارع پرداخته می‌شود و فهم‌ها باید مستند به قواعد و قرائن ادبی، تفسیری، تاریخی،‌ عرفی،‌ عقلی، رجالی باشد و هر استظهاری مورد پذیرش نیست؛‌در مرحله بعد که مرکز ثقل اجتهاد جواهری است «نسبت ‌سنجی» میان ادله و قرائن عقلی و عرفی قطعی است که موقعیت هر آیه و روایت در رابطه با موضوع به‌دست آید و برآیند ادله،‌ فتوای مجتهد خواهد شد. (برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به کتاب «آشنایی با فقه جواهری،‌تالیف عبدالله امیدی‌فر، نشر دانشگاه قم) برچسب سیستمی اجتهاد شناسی دانشنامه, روش شناسی
۹ شهریور ۱۴۰۱
خانه > دانشنامه > کرسی های نظریه پردازی > علم دینی دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی علم دینی 15 دقیقه خواندن 302 علم دینی علم دینی دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرضها فرضیه بحث تبیین بحث جوهره علم دینی و اشاره به مرکز ثقل قرائت‌های مختلف در علم دینی نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث «علم دینی» چیست؟ چرا و چگونه؟ (اسلاید ) + ( مقاله ) + ( نمونه جدول تحلیل نظریه علم دینی) مسأله بحث آیا می‌توان براساس گزاره‌های دین، دستگاه علمی در موضوعات تجربی تولید کرد؟ و آیا می‌توان جامعه‌سازی و تمدن‌سازی کرد؟ چگونه؟ پیش فرض­ها پارادایم شبکه‌ای حاکم بر بحث است. هویت دین برنامه‌ساز و راهبردساز است. (براساس نگرش سیستمی به دین) قلمرو دین حداکثری است و کلیه ابعاد زندگی را در بر می‌گیرد. (انتقال به بحث دین حداکثری) فرضیه بحث ۱. علم دینی = نظر ابراز شده خداوند به بشر در مورد موضوعات و مسائل هستی، در قالب وحی. یا به تعبیر دیگر،‌ علم دینی = بسته‌های موضوعی فرآيندمحور و انسجام یافته از گزاره‌های وحیانی. (انتقال به بحث مدل‌سازی برای ایجاد انسجام) ۲. عقلانیت جمعی بشر برای تدبیر زندگی فردی و جمعی و جهانی،‌ لازم است ولی کافی نیست و نیاز به علم وحیانی وجود دارد. (انتقال به مبانی معرفت‌شناسانه) ۳. یافته‌های عقل برهانی و تجربه قطعی، کاشف از تکوین که محصول حکمت الهی است می‌باشند(کاشف از فعل خداوند در هستی) و مورد تایید دین هستند ولی از جنس «علم دینی» نیستند. (نقد نظریه آیت‌الله جوادی مدظله) (مُبرِز علم و اراده الهی در علم دینی، «وحی» است و مُبرِز علم و اراده الهی در علم بشری، ساختار «عقل بشر» است که ضریب خطای صفر ندارد و جامعیت در کشف نیز ندارد؛ و اگرچه که فهمِ«وحی» نیز با همین عقل صورت می‌پذیرد ولی تفاوت میان عقلی که محصول وحی را می‌خواهد بفهمد با عقلی که مستقیما می‌خواهد واقعیت را کشف کند، تفاوت میان «فهم متخصصانه نظر متخصص» و «فهم متخصصانه» است که ضریب خطا در اولی بسیار کمتر از دومی است.) ۳. برای استخراج و دست‌یابی به علم دینی در تمام ابعاد و مقیاس‌های لازم برای بشر، به‌کارگیری «اجتهاد سیستمی» لازم است. تبیین بحث به‌نظر شما تفاوت دو گزاره‌ زیر در واقع‌نمایی و ارزش معرفتی چیست؟ محققان دپارتمان سلامت دانشگاه ییل در امریکا می‌گویند: آزمایشات ثابت کرده است که: شیر مادر بهترین غذا برای کودک است. محمد بن‌ عبدالله پیامبر دین اسلام می‌گوید: به من از طرف خدا وحی شده است که: شیر مادر بهترین غذا برای کودک است.[۱] علم تجربی مبتنی بر آزمایش علم دینی مبتنی بر وحی (شهود واقعیت‌‌ها در هستی) انگیزه پرداختن به بحث علوم انسانی اسلامی یا به عبارت دیگر «علم دینی»، این است که گروه بزرگی از بشریت می‌خواهند طبق نظر خدا زندگی کنند؛ عده‌ای که حجم عظیمی هم هستند گرچه ممکن است در بعضی شرایط، اکثریت نباشند، ولی در کلان عالم جوامعی هستند که می‌خواهند طبق نظر خداوند زندگی کنند. وظیفه عالمان دین کشف نظر خداوند، و کشف طریقه پیاده‌سازی آن است. پرداختن به علم دینی (یعنی فرآیندهای زندگی طبق نظر خدا)، به‌سبب طرح شبهه ناكارآمدی دين در محيط رقابت برای مديريت زندگی جمعي،ضرورت معرفتی پیدا کرده است؛ در فضای زندگی فردی شبهه‌‌ فوق فعال نیست؛ توضیح‌المسائل‌های فقهی کارویژه خود را دارند اما در مقیاس تمدنی توضیح‌المسائلی وجود ندارد؛ و یک قدم جلوتر اینکه: حتی صِرف ارائه یک توضیح‌المسائل تمدنی کفایت نمی‌کند چرا که در محیط رقابتیِ جمعی این توضیح المسائل را در کنار مانیفست‌های غربی و شرقی و سایر ادیان قرار می‌دهند و مطالبه می‌کنند که باید برتری برنامه خودتان را اثبات کنید؛ مثلاً سیستم بهداشتی اسلام را در مقابل سیستم بهداشتی سازمان بهداشت جهانی قرار می‌دهند و در مقام مقایسه می‌گویند سیستم بشری بهتر و فعال‌تر و کارآمدتر است! لذا اگر بخواهیم طبق نظر خدا زندگی کنیم و این کار استمرار داشته باشد باید بتوانیم برنامه و الگویی که کارآمدی داشته باشد طراحی کنیم.
۹ شهریور ۱۴۰۱
علت بیان قید استمرار این است که طبیعت بشر اینگونه است که هیچ وقت کالای غیر مرغوب را در درازمدت ترجیح نمی‌دهد. لذا اگر ایده خوبی مطرح شد که انسجام درونی داشت و منطقی بود و کاربرد نیز داشت ولی اثربخشیِ محصولِ رقیب فعال‌تر بود، نفوس به تدریج به سمت آن خواهند رفت؛ خصوصاً اینکه رقیب بسیار فعال است و دائماً در حال صید اذهان مي‌باشد. اگر برنامه عملیاتی مبتنی بر دین برای زندگی جمعی عرضه نشود دچار دوگانگی بحران‌ساز می‌شویم؛ یعنی گرچه می‌خواهیم طبق نظر خدا زندگی کنیم ولی عملا در سیستم‌های سکولار زندگی می‌کنیم. هنگامی که جامعه را کالبدشکافی کنیم متوجه می‌شویم که مردم از نظر فردی نسبتاً متدین هستند و از نظر اجتماعی کاملا مدرن غربی هستند. جوهره علم دینی و اشاره به مرکز ثقل قرائت‌های مختلف در علم دینی علم دینی، علمی است که قضایا و مسائل آن و محمولات گزاره‌ها، از دین گرفته شده است. یعنی در قضیه «هر «الف»، «ب» است»، باید محمول که «ب» است از دین گرفته شود. اما قسمت «الف»، که موضوعات و مسائل انسانی است از نقشه موضوعات و مسائل زندگی بشر گرفته می‌شود البته به علاوه موضوعاتی که توسط دین اضافه می‌شود (یعنی نیازهایی که ما خبر نداریم و دین ما را آگاه می‌کند.) آنچه صحت اطلاق کلمه «دینی» به «علم» را ایجاد می‌کند این است که ما محمول گزاره را از دین گرفته باشیم. در قرائت‌های مختلفی که علم را به دین نسبت دهند ملاک‌های زیر مورد توجه و تصریح قرار گرفته است: علمی که در خدمت اهداف دین باشد علم دینی است، یا علمی که توسط متدینین تولید شود دینی است، یا علمی که درباره دین باشد دینی است، یا علمی که مورد تایید دین باشد علم دینی است، یا علم تجربی که در دستگاه فکری دین (پیش‌فرض‌های دینی) تولید شود دینی است، یا علمی که فرضیه‌های خود را از دین وام گرفته باشد دینی است؛ ولی: لازمه صحت اطلاق و نسبت «علم» به «دین» این است که جنس آن گزاره، دینی باشد و برای این کار باید محمول آن دینی باشد. ملاک «دینی بودن» محمول نیز این است که مدلول مطابقی یا تضمنی یا مدلول التزامی گزاره‌های وحیانی (قرآن و روایات معصومین) باشد؛ دقت در کلمه «مدلول التزامی» لازم است یعنی تمام لوازم عقلانی قطعی که بر یک آموزه مستقیم دینی بار می‌شوند جزو دایره دینی بودن هستند. در مورد منبع بودن «عقل» برای صدور حکم «دینی‌بودنِ گزاره» باید گفت که اگر عقل به صورت قطعی حکمی را صادر کرد، چون گزاره‌های عقلی مورد تأیید دین هستند، علم حاصل از آن را مورد تایید دین می‌نامیم، نه اینکه جنس این گزاره دینی باشد، بلکه جنس گزاره عقلی است، ولی عقل جزو منابعی است که اگر برهانی باشد، دین آن را تأیید می‌کند. وحی محصولاتی می‌دهد که عقل دریافت می‌کند و عقل نیز می‌تواند به سطوحی از مقاصد وحی نفوذ کند. (مقصود از عقل در اینجا، تجربیات دارای شاهد صدق نیست، بلکه تجربه قطعی و عقل برهانی است). هنگامی که مجموعه‌ای از این گزاره‌های دینی را که مربوط به یک موضوع باشد کنار هم بگذاریم و یک دستگاه قضایا تشکیل دهیم، «علم» شکل می‌گیرد. انتظار این است اگر متخصصین متدین با طرحی روشمند و برخاسته از «علم‌دینی» مواجه شدند، به‌جای تبعیت از روندهای حاکم و جاری بر زندگی و استبعاد نظر دین در زندگی امروزه، به دنبال روند‌سازی برای تغییر وضعیت و تحقق راهبرد دین باشند. عقل بشر قدرت کشف واقعیت را دارد، اما قدرت کشف همه واقعیات را ندارد و مدعی آن هم نیست و تاریخ علم بشر نیز همان‌طور که گواه توانایی‌های او در رشد بشریت است گواه خطاها و نقص‌های مستمر او در صحنه زندگی بشر نیز هست. اصولا اختلاف الحاد و الهیات بر سر میزان توانایی عقل برای مدیریت زندگی و سعادت بشر است. عمرِ یکبار مصرف در برابر ابدیت،‌ به چه طرح و برنامه‌ای سپرده شود تا بیشترین ضریب اطمینان و کمترین ریسک و ضریب خطا را داشته باشد؟ اگر دين برنامه حركت انسان در اين دنيا برای تنظیم بهترین ارتباط در شبكه هستي بسوی عالم توحید باشد،‌ آنگاه باید برای تمام ارتباطات انسان در این دنیا، فرآیند و برنامه و دستورالعمل تعریف کرده باشد. (انتقال به مبانی دین‌شناسانه) نحوه استفاده از عقل در علم دینی به صورت زیر است: ۱. با عقل شروع کن و زیر ساختهای حداقلی قطعی برای رسیدن به ابزاری که کشف تام ایجاد کند را شناسایی کن. ۲. ابزار کشف تام را با عقل انتخاب کن. (انتخاب دین) ۳. در فهم دین از عقل استفاده کن. ۴. در تحقق نظر دین در عمل و اجرا، از عقل استفاده کن آنچه توسط عقل به‌ تنهایی به‌دست می‌آید در صورت روشمند بودن، مورد تایید دین است و «حجیت‌ساز» است و «تکلیف و تنجیز و تعذیر» ایجاد می‌کند؛ اما مصداقی از علم دینی نیست بلکه مصداقی از علم بشری مورد تایید دین است. مبانی و هویت «علم دینی» را می‌توان در فهرست زیر به‌ نمایش گذاشت: (انتقال به مبانی معرفت‌شناسانه) ۱. علم و دین هر دو کاشف حقیقتند.
۹ شهریور ۱۴۰۱
۲. حقیقت ، معرفت یقینی و قضیه مطابق با واقع خارجی است. ۳. حقیقت دست یافتنی است. ۴. حقایق و واقعیات ثابت درخارج وجود دارد. ۵. مبدأ درک همه حقایق، علم حضوری بشر است. ۶. حقایق عالم تجربی و فراتجربی است. ۷. علوم تجربی حتی در کشف حقایق تجربی بسیار خطا کرده است. ۸. روش تجربی به تنهایی کاشف حقیقت نیست، و برهان باید مکمل آن باشد. ۹. تجربه و حس در امور فراتجربی اصلا قابلیت کشف ندارد. ۱۰. کاشف حقایق فراتجربی، وحی، برهان و شهود است. ۱۱. وحی مستندی قطعی و یقینی دارد (متکی به برهان است) و خطاناپذیر است. ۱۲. انسان محیط بر حقایق عالم و هستی نیست و دارای خطاهای بسیار است. (انتقال به مبانی انسان‌شناسانه) ۱۳. برای رسیدن به سعادت، باید هم‌سویی و هماهنگی با نیروهای مثبت در عالم ایجاد شود. ۱۴. احاطه علی الاطلاق بر عالم وحقایق آن به دست خالق و مبدا فاعلی آن است. ۱۵. هستی شبکه ای است و دارای لایه های مختلف است و هر پدیده‌ای نیز دارای لایه های مختلف است. (انتقال به مبانی هستی‌شناسانه) ۱۶. علم لازم برای ایجاد بهترین همسویی و ایجاد تضاعف نیروهای مثبت در کلان هستی، انحصار به خداوند دارد. ۱۶. کاشف تام حقایق، علم الهی (وحی) است. ۱۷. برای تنظیم زندگی دنیایی به‌ طوری که هم‌سو با نیروهای مثبت عالم و حرکت به‌ سوی سعادت باشد، نیاز به علم وحیانی داریم. ۱۸. گزاره‌های دین، دارای ظرفیت معنایی برنامه‌ای و راهبردی و ارائه «فرآیندها» (نه فقط مصادیق جزیی فردی حسی) می‌باشند. (انتقال به بحث تفصیلی از هویت «دین راهبردی») ۱۹. گزاره‌های دین، به‌ صورت مجموعی و مرتبط با یکدیگر و ناظر بر یکدیگر، معنی‌دار هستند. (انتقال به مبانی دین‌شناسانه) نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث براساس مباحث فوق،‌ نیاز به اصلاح نگرش به علم دینی وجود دارد. (امکان استخراج علم وحیانی به‌ معنی یک دستگاه معرفتی کاشف از واقعیت‌های مرتبط با یک موضوع) بدون دست‌یابی به «علم دینی» تولید علوم انسانی اسلامی و در نتیجه احیاء تمدن اسلامی ممکن نخواهد بود. بازسازی ابواب فقه با استفاده از نگرش سیستمی و تبدیل به ابواب فقه تمدنی ضروری است. (انتقال به بحث ابواب فقه تمدنی) فعال‌سازی روش «استنطاقی» از مجموعه‌های موضوعی آیات و روایات لازم است. تکمیل روش اجتهاد جواهری، با ابزار «منطق پایه و عام سیستم‌ها و فرآیندها» لازم است. (انتقال به بحث رویکرد سیستمی) سه کتاب «فلسفه علوم انسانی» تالیف حجت‌آلاسلام خسروپناه، «پارادایم اجتهاد دینی» تالیف حجت‌الاسلام حسنی و علی‌پور،‌ «گامی به‌سوی علم دینی» حجت‌الاسلام حسین بستان، از کتاب‌هایی در فضای علم دینی هستند که منسجم‌تر و نزدیک‌تر به مدل عملیاتی، بحث و گفتگو را ارائه کرده‌اند. انتقال به انجمن بحث‌وگفتگو در مورد این موضوع مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث علم دینی، علم وحیانی،‌ تمدن دینی، دین‌شناسی، فهم دین، روش‌شناسی فقاهت، اجتهاد، الگوریتم اجتهاد، اجتهاد سیستمی لَيْسَ لِلصَّبِيِّ خَيْرٌ مِنْ لَبَنِ أُمِّه [1] مدل «حِکْمی – اجتهادی» مدلی است که جناب حجت‌الاسلام دکتر خسروپناه پردازش کرده‌اند و تصویر بیانگر آن مدل که توسط خود مولف ارائه شده است به‌صورت زیر است: تحلیل نظریه ایشان نیز به‌صورت زیر قابل ارائه است: (این جدول با مولف محترم مرور شده است) ردیف محورهای تحلیل و بررسی یک نظریه محتوای نظریه در محورهای چهارده‌گانه ۱. متن نظریه (عبارات اصلی بیان‌کننده نظریه) ۱.علم دینی = دانشی که با بهره‌گیری از مبانی هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی، دین‌شناختی، ارزش‌شناختی و روش‌شناختیِ اسلامی [۱] به هستی‌شناسی، رابطه‌شناسی و کارکردشناسیِ پدیده‌های ریاضی، طبیعی، زیستی، انسانی، به‌ هدف درک رابطه «ملکی- ملکوتی» پدیده‌ها می‌پردازد. ۲.با الگوی حکمی اجتهادی، تولید علوم انسانی رفتاری اجتماعی[۲] ممکن است. ۳. الگوی حکمی اجتهادی، فرآیند معرفتیِ تولید نظریات علوم رفتاری اجتماعی اسلامی است. ۴.فرآیند معرفتی این تولید چنین است: ‌ أ.از نظام هستی‌شناسانه، معرفت‌شناسانه و دین‌شناسانه، نظام انسان‌شناسانه استخراج شود؛ ‌ ب.از نظام هستی‌شناسانه و انسان‌شناسانه دین، مکتب ارزشی دین استخراج شود؛ ‌ ج.از مکتب انسان‌شناسانه و مکتب ارزشی دین، شاخص‌های انسان مطلوب و انسان خاص (انسانِ اقتصادی، اجتماعی، …) استخراج شود؛ ‌ د.برای توصیف انسان موجود، با استفاده از روش‌ اجتهادی، سوالات پرسشنامه‌ای برای سنجش‌های کمی و کیفی، تولید می‌شود و با روش تجربی کمی و کیفی اجرا ‌شود. ‌ ه. براساس شاخص‌های انسان مطلوب دینی، شناخت از انسان موجود نقد شود؛ ‌ و.از مکتب ارزشی دین، نظام‌‌های ارزشی فقهی حقوقی، اخلاقی عرفانی استخراج شود؛
۹ شهریور ۱۴۰۱
۷. نظام مکتبی، اصول حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی است که از آن به مکتب اقتصادی، مکتب سیاسی، مکتب اجتماعی تعبیر می‌شود.[۴] ۱۴. توجیه‌های استفاده شده در نظریه (مثال‌ها و شواهد صدق به‌کاررفته در نظریه) بررسی مبادی معرفتی ۱۲ نظریه در علوم انسانی و کشف تاثیر تغییر نوع نگاه به مبادی در خروجی نظری مانند تابع مصرف فریدمن، ساختاریابی گیدنز، نظریه انقلاب فوکو ۱۵. لوازم منطقی نظریه (دلالت‌های التزامی و مباشر نظریه) استفاده از اجتهاد دینی برای استخراج شاخص‌های سنجش انسان موجود، از دین استفاده از روش‌های تجربی برای اجرای عملیات سنجش و تحلیل آن استفاده از اجتهاد برای استخراج شاخص‌های انسان مطلوب و نظام ارزشی استفاده از اجتهاد و تجربه برای تعریف عملیاتی تغییر انسان موجود به مطلوب (علومی مانند فقه، اخلاق، عرفان، روان‌شناسی) ۱۶. نتایج معرفتی نظریه (چه تاثیری در چه فضای علمی ایجاد می‌کند؟) ۱. تلاش برای تولید فلسفه‌های مضاف بالخصوص فلسفه مضاف به امور ۲.تلاش برای تولید انسان‌شناسی‌های خاص و ارزش‌شناسی‌های خاص ۳. تلاش برای تولید شااخص‌های انسان مطلوب ۴. تلاش برای تولید چگونگی تغییر از موجود به مطلوب ۵. علومی را می‌خواهیم که ربط ملک و ملکوت را برقرار کنند. ۶. رویکرد غرب‌گزینی انتقادی ۱۷. آثار نظریه (آثار عینی که نظریه می‌تواند ایجاد کند یا ایجاد کرده است) تولید مبانی فلسفه علوم انسانی اسلامی ۱۸. رقباء نظریه (افکار و نظریاتی که همگرا با این نظریه نیستند و مخالف محسوب می‌شوند) همه نظریاتی که امکان تولید علم دینی را قبول ندارند. همه نظریاتی که امکان تولید علم دینی را در همه علوم قبول دارند و تعریف علم دینی را الگوی یکسان برای همه علوم می‌دانند. همه نظریاتی که روش تولید علم دینی را فقط منحصر در استخراج نقلی می‌دانند. ۱۹. روش گسترش نظریه (آیا صاحب‌نظریه، خودانتقادی‌ داشته است یا اشاره به شیوه تکمیل و بازسازی نظریه کرده است؟) نیاز نظریه به تکمیل از جهت فرآیند استخراج و تولید مدل عملیاتی پی نوشت ها: [1] . کتاب وسائل‌الشیعه، ج۵، ص۴۶۸ برچسب سیستمی اجتهاد کاربردی فقاهت دینی وحیانی دین سازی دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
۹ شهریور ۱۴۰۱
‌ ز.از نظام‌های ارزشی دین، ارزش‌های مضاف(ارزش‌های اقتصادی، …..) استخراج شود و چگونگی تغییر به‌دست آید. ۲. مفاهیم اصلی تشکیل‌دهنده نظریه نظام فلسفی (نظریه حکمت خودی)، نظریه دیده‌بانی، فلسفه علوم، فلسفه امور، نظام معرفت‌شناسی (نظریه بداهت نظامند کارآمد)، نظام انسان‌شناسانه، انسان خاص (انسانِ موصوف)، ‌مکتب ارزشی، ارزش‌های مضاف، انسان محقق، انسان مطلوب، تعریف دین، اجتهاد فقهی، روش حکمی اجتهادی، عقلانیت اسلامی، علوم انسانی اسلامی، رابطه مُلک و ملکوت، علوم انسانی رفتاری اجتماعی، تمدن نوین ۳. مساله اصلی نظریه (صاحب‌نظریه به حل چه مساله‌ای اهتمام ویژه دارد؟) فرآیند اسلامی‌سازی علوم انسانی چگونه است؟ (فرآیند معرفتی،‌ فرآیند راهبردی، فرآیند مدیریتی) ۴. مسائل فرعی نظریه (صاحب‌نظریه به دنبال پاسخ‌گویی به چه مسائلی است؟) تعریف علم دینی و اسلامی‌سازی علوم چیست؟ الگوی معرفتی اسلامی‌سازی علوم رفتاری اجتماعی چگونه است؟ این الگو چگونه تحقق می‌یابد؟ ۵. بستر معرفتی نظریه (نظریه و صاحب‌نظریه از چه نظریات یا افکاری اشراب شده‌اند؟) حکمت متعالیه ۶. چهارچوب معرفتی حاکم بر نظریه (پارادایم و گفتمان حاکم بر نظریه، با ذکر تمام محورهای تشکیل‌دهنده پارادایم) حکمت نوصدرایی (در هستی‌شناسی و انسان‌شناسی)، ارزش‌شناسی فقهی اخلاقی عرفانی اسلامی، معرفت‌شناسی مبناگرا (با نظریه بداهت نظامند کارآمد)، فلسفه‌های امور در حکمت خودی (به‌ویژه فلسفه هستی، فلسفه معرفت، فلسفه دین، فلسفه انسان، فلسفه ارزش) ۷. چهارچوب روشی حاکم بر نظریه (از چه روش یا روش‌هایی برای تعریف، توصیف، تفسیر و تبیین استفاده کرده است؟) برهانی، تجربی، اجتهادی با کارکرد استنطاقی (با پرسش بیرون از متن به متن مراجعه شود) + استفاده از دلالت‌های التزامی گزاره‌های دینی استفاده از «ظن مُدلّل» (روشمند) بررسی تاریخی منطقی در کشف فرآیندهای احتمالی برای تولید علم دینی (دیده‌بانی) ۸. پیشینه نظریه (چه نظریاتی همگرا با این نظریه عرضه شده است؟) نظریه علم دینیِ نقیب العطاس، اسماعیل فاروقی، العلوانی، نصر، گلشنی، عابدی شاهرودی، زیباکلام، جوادی آملی ۹. تعاریف موجود در نظریه (چه تعاریفی در نظریه ذکر شده است؟) علوم انسانی اسلامی، علومی هستند که با روش حکمی اجتهادی به توصیف انسان مطلوب، انسان محقق و نحوه تغییر او می‌پردازند. ۱۰. توصیف‌های موجود در نظریه (قیود و شرایط هر یک از موضوع و محمول و نسبت) محمول نظریه، مقید به: ۱. علوم رفتاری اجتماعی (مجموعه توصیف، تبیین و توصیه‌ها) ۲. در پاسخ به مشکلات و نیازهای انسان معاصر ۳. تشخیص داده شده با روش حکمی اجتهادی ۴.استخراج شده از مبانی هستی‌شناسانه، انسان‌شناسانه و ارزش‌شناسانه خاص (مثلا خصوصیات انسان اقتصادی در حکمت اسلام) ۵. تفریع شده با روش حِکمی در توصیف انسان موجود ۶. استخراج شده از آیات و روایات با روش اجتهادی در توصیف انسان مطلوب ۱۱. روابط موجود در نظریه (چه روابطی بین مؤلفه‌ها یا مفاهیم یا عناصر یا متغیرهای مختلف در نظریه آمده است؟) فلسفه مطلق (دربردارنده فلسفه‌های مضاف به حقایق و مبانی هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی، روش‌شناختی، دین‌شناختی) تولید نظام ارزشی و الگوی انسان مطلوب، شکل‌گیری نظام انسان‌شناسی، تولید نظام مکتب رفتاری اجتماعی، تولید انسان‌شناسی‌های خاص (انسان اقتصادی، انسان فرهنگی، …)، تدوین نظام روش‌شناسی، تولید نظریه، تولید علم انسانی ۱۲. تبیین‌های موجود در نظریه (چه استدلال‌هایی در نظریه ذکر شده است؟) به دلیل مبنای مولف در قلمرو دین، آموزه‌های دین در توصیف انسان مطلوب، ظرفیت تبدیل شدن به مدل را دارند. به دلیل مبنای مؤلف در فلسفه علوم انسانی، علوم اجتماعی دارای چهار ساحتِ توصیف انسان موجود، توصیف انسان مطلوب، نقد انسان موجود، فرآیند تغییر انسان موجود هستند. ۱۳. تفسیرهای موجود در نظریه (چه اجزاء و روابط پنهانی در نظریه، آشکارسازی شده است؟) ۱. فرآیند تولید علم دینی و اسلامی‌سازی علوم انسانی رفتاری اجتماعی= مجموعه سه فرآیندِ «توصیف انسان مطلوب»، «توصیف انسان موجود» و «توصیه برای تغییر» ۲. علوم انسانی، مبتنی بر پنج نظام هستند: نظام فلسفی، نظام انسان‌شناسی، نظام ارزش‌شناسی، نظام مکتبی، نظام روش‌شناسی ۳. در نظام فلسفی، رویکرد «حکمت خودی» اتخاذ می‌شود. ۴. فلسفه‌های مضاف از فلسفه عام استخراج شوند. ۵. پیش‌فرض‌های علم‌شناختی، معرفت‌شناختی و دین‌شناختی، در نظام فلسفی تبیین شوند. ۶. در نظام انسان‌شناسی، انسان عام و انسان خاص[۳] توصیف شوند.
۹ شهریور ۱۴۰۱
پنج نكته در باب كارآمدی دولت، اركان كارآمدی قوه قضاييه، انتقادپذيری مديران و ناكارآمدی سازمان‌ها، برای كارآمدی كشاورزی چه كرده‌ايم؟ بحران كارآمدي، بنيادهای كارآمدی در فرهنگ اسلام و غرب، تحليل كارآمدی ابزارهای بانكي، چرا شوراها كارآمدی ندارند؟، حكومت دينی از مشروعيت تا كارآمدي، دلايل ناكارآمدی اقتصاد، رابطه كارآمدی و عدم‌ گسست، ريشه ناكارآمدی بودجه دولتي، عوامل ناكارآمدی آموزش، كارآمدی پارادايم دهه هشتاد، كارآمدی دين، كارآمدی و فقرزدايي، ناكارآمدی تبديل مجازات زندان، ناكارآمدی بانك جهانی و …؛ نشريه انديشه حوزه، مرداد و شهريور ۱۳۸۰ نيز ويژه‌نامه‌ای با عنوان “كارآمدی فرهنگ اسلامي” منتشر كرده است. [3] . توصيف اين سه‌شاخصه را در كتاب “هنر كشف آينده”، تاليف جوئلآرتور باركر، ترجمه نغمه خادم‌باشي، نشر انسيتو ايز ايران ۱۳۸۰ ملاحظه فرماييد. نكته: “تنزل هزينه دست‌يابي” در هر حيطه‌ای به‌ حسب خود آن است، در فضای علم و فكر، عبارتست از: سهولت فهم و قابليت انتقال سريع و نافذ. برچسب مفهوم کارآمدی سازی اقوم دینی دانشنامه, نقشه مسائل
۹ شهریور ۱۴۰۱
خانه > دانشنامه > کرسی های نظریه پردازی > کارآمدی دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی کارآمدی 4 دقیقه خواندن 221 کارآمدی کارآمدی دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست موضوع بحث مساله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث «کارآمدی» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ مسأله بحث چگونه می‌توان در فضای رقابت، برتری واقعی به ‌دست آورد؟ پیش فرض ها فرضیه بحث برنامه‌ها و سيستم‌ها، در صورتی قادر به بقاء خواهند بود كه كارآمد باشند؛ كارآمدی يعنی توازن ميان هزينه‌ها، دست‌آوردها ونيازها. برای دست‌یابی به کارآمدی نهایی، نیاز به ایجاد توازنی برتر از توازن رقباء است. این برتری یا با کاهش هزینه، یا افزایش کیفیت تاثیر ایجاد می‌شود. تبیین بحث “توازن” يعنی توليدِ برنامه ، نيازی را برطرف كند كه اهميت رفع اين نياز نسبت به هزينه و صرف امكاناتی كه برای توليد مي‌شود قابل قبول باشد. مقصود از “قابل قبول بودن” را به ‌صورت فرمول زير مي‌توان نمايش داد: IN = ضريب اهميت نياز EP = ميزان تاثير توليدات سيستم در رفع نياز S = ميزان هزينه انجام شده برای توليد ES = ضريب تاثير هزينه در رفع نيازهای با اهميت‌تر يا هم‌رديف با نياز مورد نظر[1] Β = ضريب كارآمدی رقيب Β>۰ هر نظريه برای اينكه صادق و كارآمد باشد بايد دارای شاخصه‌های كلانِ زير باشد: انسجام منطقی دروني هماهنگی با معادلات طبيعی (جريان موجود در آن هم‌سو با جريان موجود در هستی باشد.) سهولت در تشخيص و فهم هزينه كم، امكانات حداقلی برای اجراء نفع محسوس نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث يك سيستم كلان و يا نظريه جامع برای اداره زندگی جمعی برای كارآمد بودن بايد دارای شاخصه‌هايی باشد كه برخی از آنها عبارتند از: [2] برنامه برای آموزش و تربيت عقل فردی و جمعي برنامه برای توليد مايحتاج برنامه تامين سلامتي برنامه برای گردش پول در جامعه نحوه گردش قدرت وتصميم‌گيری در جامعه امنيت فردی و جمعي ايجاد شغل و كار ايجاد نظام ارزش‌ها فرهنگ‌سازی و در اختيار گذاشتن الگوهای فردی و جمعی (خانواده و جامعه) وجود سازمان‌های اجتماعي سيستم بهره‌وری و بهينه‌سازي برنامه برای كيفيت و كميت ارتباطات در جامعه و در بين‌الملل برنامه برای پيشگيری و حل‌وفصل اختلافات آسان‌تر كردن زندگي سرعت در دسترسی به مقصود عدالت محسوس برنامه‌ريزی بلندمدت و كوتاه مدت تعيين ايده‌آل‌ها تعيين حداقل‌ها برنامه برای حركت تدريجی از حداقل به حداكثر انعطاف در برنامه‌ها و روش‌ها برای موقعيت‌های مختلف تعريف معيارهای صلاحيت برای كارگزاران مكانيسم‌های اصلاحی وكنترلي مكانيسم نظارت عمومي انتقادپذيري مشاركت نخبگان ميل عموم به مشاركت نهادهای حزبي حركت به سوی فعاليت‌های گروهي احترام حقوق خصوصی افراد تمامی موارد فوق نيازمند برنامه‌ريزی كلان و خرد و تعيين استراتژي‌ها و راهكارها هستند و در نبرد استراتژی ها و برنامه‌ها، به‌مقتضای قاعده حاكم بر محيط رقابت، استراتژي‌ايی موفق است كه بتواند سه شاخصه زير را تامين كند: برتری كيفي+ تنزل هزينه دست‌يابي [3] نوآوری (الگوهای جديد) پيش‌بينی و آينده نگري+ آينده‌سازي مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث کارآمدی ، دین اقوم ، تمدن سازی ، علم دینی پی نوشت ها: [1] . (ضريب اهميت نياز x ميزان تاثير توليدات سيستم در رفع نياز)/ (ميزان هزينه انجام شده برای توليد x ضريب تاثير هزينه در رفع نيازهايی با اهميت بيشتر يا هم‌رديف با نياز مورد نظر)<۱ + ضريب كارآمدی رقيب (اين فرمول از منبعی اقتباس نشده است) [2] . اين شاخصه‌ها علاوه بر اتكاء بر مبنای استدلالي، در نوشتجات عمومی و تخصصی نيز مطرح شده‌اند. با مراجعه به نرم‌افزار “نمايه” و جستجوی كليّه مقالاتی كه در دهه هفتاد و ابتدای دهه هشتاد در عنوان آنها لفظ “كارآمدي” وجود دارد، با بيش از صد مقاله روبرو مي‌شويم كه در حيطه‌های مختلف به بررسی علل و عوامل كارآمدی و ناكارآمدی پرداخته‌اند كه در هر يك از اين مقالات از ملاك و شاخصه‌های كارآمدی و ناكارآمدی گفتگوهايی به ميان آمده است. نمونه‌هايی از عناوين مقالات:
۹ شهریور ۱۴۰۱
خانه > مهمترین ها > حکمت و عرفان دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی, مهمترین ها حکمت و عرفان 14 دقیقه خواندن 228 حکمت و عرفان حکمت و عرفان دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست موضوع بحث مسأله بحث پیش فرضها فرضیه بحث تبیین بحث «حکمت» «فلسفه» برخی تعابیر دیگر تفاوت حکمت با فلسفه عرفان نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث رابطه حکمت و عرفان با تمدن‌سازی مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث مقصود از « حکمت و عرفان » که تعیین‌کننده رویکرد معرفتی مباحث می‌باشد چیست؟ (اسلاید) + (مقاله) + (دوره تربیت مدرس عرفان و حکمت) مسأله بحث اصلی ترین زاویه دید برای حرکت مثبت و تعالی‌بخش در زندگی در شبکه هستی چیست و چگونه به ‌دست می‌آید؟ پیش فرض­ها فرضیه بحث «عرفان و حکمت»، اصلی‌ترین و جامع‌ترین دید را برای حرکت در زندگی، به انسان می‌دهند. این عنوان همانطور که در متن صفحه اول سایت، در قسمت مفاهیم مشاهده می‌شود، بعد از عناوین «شبکه هستی، انسان شبکه‌ای و معادلات حرکت» ذکر شده است زیرا تعیین‌کننده محتوا در بحث شبکه هستی و انسان شبکه‌ای و معادلات حرکت انسان در این شبکه، به‌عهده حکمت و عرفان است. تبیین بحث هسته مرکزی ماموریت حوزه‌های علمیه، تامین علمی برای تحقق تمدن اسلام است؛ کشف ، فهم ، تبیین معارف دینی برای پیاده‌سازی در صحنه زندگی فردی و اجتماعی و تمدنی. از سوی دیگر در مبانی «دین‌شناسانه» قاعده‌ای با محتوای زیر مورد پذیرش متخصصین است: «تطابق تشریع با تکوین» یا به تعبیر دیگر «تبعیت اَحکام از مصالح و مفاسد واقعی»؛ بنابراین برای اینکه بتوان به فهم جامع و عملیاتی دین رسید، «هستی‌شناسی» ابزاری قدرتمند خواهد بود. (هستی‌شناسی = علم به ساختار و معادلات موجود در کلان هستی) «حکمت» علامه طباطبایی رحمه‌الله‌علیه در المیزان در ذیل آیه شریفه «یوتی الحکمه من یشاء» چنین آورده‌اند[1]: كلمه” حكمت” به كسره” حاء” بر وزن” فعلة” است، كه وزنى است مخصوص افاده نوع، يعنى دلالت بر نوع معنايى مى‏كند كه در اين قالب در آمده پس حكمت به معناى نوعى احكام و اتقان و يا نوعى از امر محكم و متقن است، آن چنان كه هيچ رخنه و يا سستى در آن نباشد، و اين كلمه بيشتر در معلومات عقلى و حق و صادق استعمال مى‏شود، و معنايش در اين موارد اين است كه بطلان و كذب به هيچ وجه در آن معنا راه ندارد. حكمت عبارت است از قضاياى حقه‌‏اى كه مطابق با واقع باشد، يعنى به نحوى مشتمل بر سعادت بشر باشد، مثلا معارف حقه الهيه در باره مبدأ و معاد باشد، و يا اگر مشتمل بر معارفى از حقايق عالم طبيعى است معارفى باشد كه باز با سعادت انسان سروكار داشته باشد، مانند حقائق فطرى كه اساس تشريعات دينى را تشكيل مى‏دهد. همچنین فرموده اند: منظور از حكمتى كه در قرآن به كار رفته، مجموعه علوم و معارفى است كه انسان را به حقيقت رهنمون می‌سازد؛ به طورى كه هيچ شك و ابهامى در آن نماند. ازاين ‏رو، مى‏شود گفت دين با واقعيت و حقيقت مطابقت دارد، اصول و قواعدى كه با دين آمده، در واقع حكمت ‏اند؛ و پيامبر اکرم صلی‌الله‌علیه ‌وآله مأمور است اين حكمت را به مردم بياموزد. [2] علامه طباطبایی در جایی دیگر فرموده اند: حکمت ، نظر و اعتقادی است که مطابق واقع و ملازم با رشد بوده و کذب ناپذیر باشد ؛ و ضرری بر آن مترتّب نگردد. [3] «فلسفه» تعاريف مختلفي براي فلسفه بيان شده است مانند: ۱. ابن سینا: فلسفه، آگاهی بر حقایق تمام اشیا است، به قدری که برای انسان ممکن است بر آنها آگاهی یابد. (فرهنگ فلسفی، جمیل صلیبا) ۲. جرجانی: فلسفه عبارت است از شبیه شدن به خدا به اندازه توان انسان و برای تحصیل سعادت ابدی. (فرهنگ فلسفی) ۳. ارسطو: فلسفه، علم به موجودات است از آن جنبه که وجود دارند. (فرهنگ فلسفی) ۴. فیثاغورس: فلسفه یعنی دوستداری دانایی. (دائره المعارف بریتانیکا) ۵. افلاطون: خاستگاه فلسفه، حیرت در برابر جهان است. فیلسوف به کسی اطلاق می شود که در پی شناسایی امور ازلی و حقایق اشیا و علم به علل ومبادی آن ها است. [4] ۶. سیسرون: فلسفه عبارت است از علم پیدا کردن به شریف‌ترین امور و توانایی استفاده از آن در حد امكان. [5] ۷. توماس هابز: فلسفه، علم به روابط علی و معلولی میان اشیا است. [6] ۸. کریستین وولف: فلسفه، علم بر موجودات ممکن است، یعنی بر هر چه ممکن است بالفعل حالت تحقق پیدا کند. [7] ۹. فیشته: فلسفه، علم ِعلم ،یا علم معرفت است. [8] ۱۰. هگل: فلسفه، بحث در امر مطلق است. [9] ۱۱. اوبروگ: فلسفه،‌ علم به مبادی و اصول است. [10]
۹ شهریور ۱۴۰۱
۹ شهریور ۱۴۰۱
این اطلاعات، اگر مربوط به فعال‌سازی باطن با فرآیندهای قلبیِ پاک‌کننده از غیر خدا و ایجاد‌کنندة توجه به خدا باشد، علم «سلوک الی الله» را شکل می‌دهد؛ و اگر مربوط به شهود نحوة ارتباط خداوند با خلقت و پیدایش کثرات از آن وجود یگانة بی‌نهایت باشد(در حالی‌که تفاوت خالق و مخلوق هم حفظ شود)، علم هستی‌شناسی باطنی و علم شهود قلبی است که در حقیقت علم خداشناسی واقعی است. ۱۱ العلم بکیفیه ارتباط الحق بالخلق و جهه انتشاء الکثره من الوحده فهو علم الحقایق و المکاشفه و المشاهده[32] عرفان، شناخت نحوة ارتباط خدای واحد با مخلوقات متعدد و مختلف است از این زاویه که چگونه کثرات از یک وجود واحد بی‌نهایت سرچشمه گرفته‌اند پس عرفان علم هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی قلبی است. ۱۲ معرفه طریق السلوک و المجاهده لتخلیص النفس عن مضایق القیود الجزئیه و اتصالها الی مبدءها[33] شناخت قواعد حرکت به‌سوی خداوند و برنامه عبور دادن نفس از محدودیت‌های ادراکی و فعال کردن ادراک آنچه در مبدء خلقت می‌گذرد. ۱۳ النظر إلى العالَم بمِنظار الكشف الروحيّ أولا، ثم تنظيم تلك المعلومات الكشفيّة و بيان ارتباطها بالتفكير البرهانی، ثم تكميلها و اليقين على صحتها بعرضها على النصوص الدينيّة المأخوذة من الوحي.[34] نگاه به هستی با ابزار «شهود قلبی» و تبیین این شهود با «برهان» و اصلاح و تکمیل این شهود با معارفی که از «وحی» آمده است. ۱۴ العلم بالله سبحانه من حیث اسمائه و صفاته و مظاهره و احوال المبدء و المعاد و بحقایق العالم و بکیفیه رجوعها الی حقیقه واحده هی الذات الاحدیه و معرفه طریق السلوک و المجاهدة لتخلیص النفس عن مضایق القیود الجزئیة و اتصالها الی مبدءها و اتصافها بنعت الاطلاق و الکلیة. [35] ادراک قلبی ظهورات ذات خداوند که در قالب صفات و مخلوقاتش تجلی کرده است؛ و ادراک آنچه در ابتدا و انتهای خلقت می‌گذرد؛ و هستی‌شناسی قلبی و ادراک اینکه چگونه تمام مخلوقات با وجود بی‌نهایت الهی متصل می‌شوند؛ و اطلاع از قواعد حرکت به‌سوی خداوند و راه عبور دادن نفس از محدودیت‌های ادراکی و فعال کردن ادراک و احساس خزائن الهی و سرچشمه‌های نامحدود خلقت. (عبور از احساس جزئیات و وصول به احساس کلیات؛ احساس قلبی و درونی وجود کلی، نه ادراک مفهوم کلی). ۱۵ هو العلم بالله و کیفیه صدور الکثره عنه و رجوعها الیه و بیان مظاهر الاسماء الالهیة و النعوت الربانیة.[36] ادراک خداوند و چگونگی اتصال کثرات وجودی به وجود واحد بی‌نهایت و نحوة تجلی و ظهور اسماء و صفات الهی ۱۶ هو یبحث عن الحق و صفاته من حیث انها موصله الی الذات الالهیة. [37] عرفان، علم گفتگو درباره خداوند و نحوة ارتباط صفات او با ذات اوست. شاید بتوان تعبیر زیر را در یک فشرده‌سازی و شفاف‌سازی، برای تعریف عرفان به‌کار برد: عرفان= هستی‌شناسی شهودی قلبی (معرفه الحق بالقلب) (انتقال به شاخص «احساس حضور خدا» + دریافت فایل «بیانیه عرفان شیعی» + انتقال به بحث عرفان شیعی فقاهتی) نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث رابطه فلسفه با زندگی و آینده: زندگي مجموعه اقوال، افعال و احوال خودآگاه فرد است و فقط به فردي كه نسبت به ظهور و بروزات خود خودآگاهي داشته باشد، می‏توان گفت که دارای زندگی است. طبق این تعریف زندگی یعنی حرکت خودآگاه به سمت هدف و آنچه از اهمیت برخوردار است شناخت ملاک انتخاب بهترین عملکرد برای رسیدن به هدف اصلی است.آینده جزئی از زندگی ما و دنیاست. در زمان حال، واقعیت­ها وارتباط بین آنها جهان را تشکیل میدهند و زمان آینده نیز اینگونه شکل می‏گیرد. حرکت منسجم و بهم پیوسته عالم که با مطالعه تاریخ و دقت وتدبر در سیر حوادث به دست می‌‏آید نشانگر آن است که ما با یک مجموعه کاملا مرتبط روبرو هستیم. مجموعه‌‏ای که اجزای آن به صورت شبکه در تعامل با یکدیگرند و توجه به برخی از اجزاء و زمانها ما را در شناخت و ساخت سایر اجزاء و ازمنه یاری میدهد؛ به همین خاطر است که توجه به آینده و تفکر درباره آن به معنای خیال‌پردازی نیست بلکه به معنای واقع ‏نگری است. اگر تعاریفی را که از حکمت و فلسفه، آینده و زندگی ارائه شد به یکدیگر ضمیمه کنیم این نتایج به دست می‌‏آید: فلسفه به انسان کمک می‏کند که با شناخت واقعیت‌ها و قوانین واقعی عالم حرکت زندگی خود را به ‏گونه‌‏ای مدیریت کند که به هدف اصلی خود دست یابد.
۹ شهریور ۱۴۰۱
فلسفه توهم ‏زدگی را برطرف می‏نماید و خلط بین توهم و واقعیت را برطرف می‏سازد. بدون فلسفه توهمات پوچ، هدف واقعی و راه واقعی را ناپدید می‎سازند. فلسفه راه تفکر را نشان می‏دهد و تفکر پایه تمامی حرکت‌هاست. روش تحقیق مبتنی بر فلسفه بهترین روش تحقیق است که در زندگی علمی و عملی کاربرد فراوان دارد. تصمیم‌‏گیری در موارد شبیه به یکدیگر از مشکل‏ترین موارد است. فلسفه با آموزش کشف ملاک‌های تشابه و تفاوت کمک بزرگی در این زمینه است. تعیین هدفهای جزئی و کلی در زندگی اهمیت زیادی دارد. فلسفه با در نظر گرفتن قوای وجودی در این زمینه کارگشاست. از مشکلات همیشگی برنامه‌‏ریزی‎ها، نقاط بحران‌‏زاست. این نقاط ناشی از نقص‌هایی است که در مسیر یک برنامه به وجود می‌‏آید. از جمله مأموریت‌های فلسفه، شناخت نقص­ها و موارد عدمی است. تعیین افق و زاویه دید به عهده علمی است که توانایی کشف نقاط مختلف هستی را دارد و تعیین این دو مقوله برای هر حرکتی لازم است. کار فلسفه جهت‌‏دهی به نحوه و بعد نگرش انسان است و لایه‌‏های مختلف را در مقابل دید او از زاویه‌‏های مختلف می‌‏گشاید. پرداختن به ابعاد مختلف انسان و به خصوص ابعاد معنوی آن ارتباط مستقیم با شناخت خداوند دارد. شناخت صفات مختلف پرودگار و نحوه ارتباط عالم با خالق از فوائد پرداختن به فلسفه است. به عنوان مثال درک صحیح نسبت به قادریت ویا عالمیت پرودگار در نحوه زندگی انسان تأثیر مستقیم دارد. تمام آنچه در ذهن ما می‏گذرد آیا تمام واقعیت است و یا جزئی از آن و یا هیچکدام؟ جواب سؤال هر چه باشد در نحوه اعتماد به ذهنیات و به تبع آن رفتار و اعمال انسان اثر می‏گذارد. فلسفه جواب این سؤال را مشخص می‏سازد. در یک جمله شاید بتوان گفت که فلسفه عهده‏‌دار تأمین نگاه عقلانی به بشریت و دنیای اطراف اوست و هرچه از این سمت پیش می‏رویم توجه به فلسفه پررنگ‌‏تر میشود زیرا در فضای رقابت آنچه خریدار دارد نظری است که پشتوانه قوی‏‌تری داشته باشد. رابطه حکمت و عرفان با تمدن‌سازی انتقال به مقاله « رابطه عرفان و تمدن‌سازی » انتقال به دوره آموزشی تربیت مدرس و مبلغ حکمت و عرفان + انتقال به گزارش همایش بازخوانی عرفان و حکمت شیعی مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث هستی شناسی، دین‌شناسی، فهم دین، روش‌شناسی، رویکردشناسی، رویکرد فلسفی و عرفانی، جریان وحدت در کثرت پی نوشت ها: [1] . طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۶۰۷ [2] . طباطبایی، الميزان، ج ۱۲، ص۵۷۱ [3] . طباطبایی، المیزان، ج۱۹، ذیل آیه ۲ سوره جمعه [4] . مطهری، فلسفه و منطق، صفحه۴۰ [5] . مطهری، فلسفه و منطق، صفحه ۴۰ [6] . مقدمه ای بر فلسفه، صفحه ۱۱ [7] . مقدمه ای بر فلسفه، صفحه ۱۲ [8] . مقدمه ای برفلسفه، صفحه ۱۲ [9] . مقدمه ای بر فلسفه،صفحه ۱۲ [10] . مقدمه ای برفلسفه، صفحه ۱۲ [11] . مقدمه ای بر فلسفه، صفحه ۱۲ [12] . مقدمه ای بر فلسفه، صفحه ۱۳ [13] . مقدمه ای بر فلسفه، صفحه ۱۳ [14] . اسفار، ج۱، ص۲۰ [15] . رسائل الكندي، ص۹۷ [16] . الفصول المنتزعه، ص۵۲ [17] . عيون الحكمه، ص۱۶ [18] . النجاه، ص۱۹۸ [19] . حاشيه الهيات شفاء، ص۲۶۴ [20] . اسفار، ج۱، ص۳۳۸ [21] . اسفار، ج ۱ ص۲۰ [22] . محی‌الدین، رساله اصطلاحات الصوفیة: ص۴ [23] . بسطامی، نصوص من شطحات الصوفیة: ص۱۱۲ [24] . معروف کرخی، عوارف المعارف: ص۴۰ [25] . کتانی، موسوعه مصطلحات الصوفیه: ص۸ [26] . بوعلی سینا، الاشارات نمط نهم فصل دوم [27] . کاشانی، اصطلاحات الصوفیة: ص۱۲۴ [28] . ابن‌فناری، مصباح الانس: ص۶ [29] . ابن‌فناری، مصباح الانس: ص۶ [30] . ابن‌فناری، مصباح الانس: ص۶ [31] . ابن فناری، مصباح الانس: ص۶ [32] . ابن‌فناری، مصباح الانس: ص۶ [33] . محقق قیصری، شرح تائیه ابن‌فارض [34] . قیصری، شرح فصوص‌الحکم: ص۱۹ [35] . محقق قیصری، رسالة التوحید و النبوة و الولایة: ص۷ [36] . قیصری، رساله التوحید و النبوة و الولایة: ص۶ [37] . قیصری، شرح فصوص‌الحکم: ص۷۱۵ برچسب وحدت در کثرت فلسفی و عرفانی دین شناسی دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی توحید دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی کنترل کیفیت
۹ شهریور ۱۴۰۱
رابطه ميان موضوع و محمول در يك قضيه به هشت «حيث» قابل برقراری است: (از کتاب مبانی واصول عرفان نظری، حجت‌الاسلام سیدیدالله یزدان‌پناه) حيث تعليلی[3] حيث تقييدی[4] حيث اضافی[5] حيث تقييدی نفادی[6] حيث تقييدی اندماجی[7] حیث تقییدی شأنی[8] حیث اطلاقی[9] حیث اشراقی[10] اقسام یكی بودن یا وحدت به سه صورت قابل لحاظ است: وحدت واقعی (یك مورد است و دومی ندارد) وحدت اعتباری (مصادیق متعدد دارد اما همه آنها در یك مفهوم ذهنی مشتركند) وحدت اطلاقی (حد و مرز ندارد تا دومی داشته باشد) اقسام ظهور به صورت‌های زیر قابل لحاظ است: ظهور ذات ظهور اسماء و صفات حلول در غیر اتحاد با غیر ظهور كلی در جزئی ظهور مطلق در مقید ظهور ماهیت در افرادش ظهور اضافه در نسبت‌ها ظهور اشراقی ظهور نزولی ظهور عروجی ظهور تجلی ضرب لحاظ‌های فوق در یكدیگر حالات بسیاری را برای تفسیر نظریه وحدت وجود حاصل می‌كند. در یك تقسیم بندی كلی،‌ تقریرات وحدت وجود به دو دسته زیر تقسیم می‌شوند: تقریرات یگانه‌انگاری خدا و مخلوقات (خدا = جهان خلقت) تقریرات دوگانه‌انگاری خدا و مخلوقات (خدا < جهان خلقت؛ یاخدا ≠جهان خلقت) حاصل ضرب مفاهیم فوق: (که فقط مورد آخر صحیح است) ۱. خدا وحدت اعتباری دارد و جهان كثرت حقیقی (جهان‌خدایی، همه‌خدایی،هم‌سنخی مطلق، هم‌گوهری) خدانام دیگری برای جهان است ذات خداوند تحقق مستقل بالفعل جدای از مظاهر و جلوه‌ها ندارد و خدا اصلا چیزی جز مجموعه صور و اشیاء نیست. اشیاء اجزاء وجودی خداوند هستند مانند درختی كه از ریشه و تنه و شاخ و برگ است. خدا همان طبیعت است خدا آگاهی مطلق است كه از ارواح مختلف موجودات تشكیل شده است. ظهورخداوند در موجودات به نحو كلی و جزیی است ظهورخداوند در موجودات به نحو ماهیت و افراد آن است ظهورخداوند در موجودات به نحو مطلق در مقید است. ظهورخداوند در موجودات به نحو عروج و اتحاد است. ظهورخداوند در موجودات به نحو نزول و حلول است. ربط موجودات با خداوند به نحو اضافی است. ۲. خداوند وحدت حقیقی دارد و جهان كثرت حقیقی دارد، كثرت به وحدت بازمی‌گردد و وحدت در كثرت ظهور دارد. ظهورخداوند در موجودات به نحو كلی و جزیی است ظهورخداوند در موجودات به نحو ماهیت و افراد آن است ظهورخداوند در موجودات به نحو مطلق در مقید است. ظهورخداوند در موجودات به نحو عروج و اتحاد است. ظهورخداوند در موجودات به نحو نزول و حلول است. ربط موجودات با خداوند به نحو اضافی است. ۳. خداوند وحدت حقیقی دارد و جهان كثرت اعتباری و كثرت به وحدت بازمی‌گردد و وحدت در كثرت ظهور دارد. اعتباری به معنی توهمی (اگر مُدركی در كار نباشد،‌ كثرتی وجود نخواهد داشت.) ظهورخداوند در موجودات به نحو كلی و جزیی است ظهورخداوند در موجودات به نحو ماهیت و افراد آن است ظهورخداوند در موجودات به نحو مطلق در مقید است. ظهورخداوند در موجودات به نحو عروج و اتحاد است. ظهورخداوند در موجودات به نحو نزول و حلول است. ربط موجودات با خداوند به نحو اضافی است. ۴. خداوند وحدت حقیقی دارد و جهان كثرت اعتباری و كثرت به وحدت بازمی‌گردد و وحدت در كثرت ظهور دارد. اعتباری به معنی دارای منشاء انتزاع خارجی حقیقی نحوه ارتباط این اعتبار با منشاء انتزاعش حیث تقییدی نفادی است. نحوه ارتباط این اعتبار با منشاء انتزاعش حیث تقییدی اندماجی است. نحوه ارتباط این اعتبار با منشاء انتزاعش حیث تقییدی شأنی است. ظهورخداوند در موجودات به نحو كلی و جزیی است ظهورخداوند در موجودات به نحو ماهیت و افراد آن است ظهورخداوند در موجودات به نحو مطلق در مقید است. ظهورخداوند در موجودات به نحو عروج و اتحاد است. ظهورخداوند در موجودات به نحو نزول و حلول است. ربط موجودات با خداوند به نحو اضافی است. آنچه مورد پذیرش است و اوفق و انسب با قواعد است نظر زیر است: خداوند وحدت حقیقی دارد و جهان كثرت اعتباری و كثرت به وحدت بازمی‌گردد و وحدت در كثرت ظهور دارد. كه ظهورش به‌نحو مطلق در مقید است و نحوه ارتباط این اعتبار با منشاء انتزاعش حیث تقییدی شأنی است. (نظریه تجلی) (انتقال به صفحه «همایش بازخوانی عرفان و حکمت شیعی») (انتقال به شاخص «احساس حضور خدا» + دریافت فایل «بیانیه عرفان شیعی» + انتقال به بحث عرفان شیعی فقاهتی) نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث امتداد نظریه «وحدت وجود» در امور اجتماعی: تمام فرآیندها و سیستم‌های تمدنی در آرمان‌شهر اسلام، علاوه بر اینکه کارکرد رفع نیازی خود را دارند، فکر و احساس شهروندان را به‌سمت احساس حضور خداوند سوق می‌دهند. (سریان توحید در کلیه شبکه‌های زندگی) مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث دین‌شناسی ، حکمت متعالیه ، مبانی هستی‌شناسانه ، وحدت وجود ، وحدت در کثرت‌‌ ، الگوی پیشرفت پی نوشت ها:
۹ شهریور ۱۴۰۱
[1] . ر.ک. شواهدالربوبیه، صدرا، ص۷ [2] . توحيد صدوق، ص ۵۶ [3] . علت اتصاف محمول به موضوع كه امري غير از موضوع باشد، مثلا در جمله «آبگرم شد» علت گرما چيزي غير از آب است. حرارت آتش، حيث تعليلي اين جمله است. [4] . واسطه در اتصاف محمول به موضوع كه امري غير از موضوع باشد، مثلا در جمله «اين ميز سفيد است» علت سفيد بودن ميز بودن نيست بلكه بواسطه رنگ سفيد خارج ازميز، سفيد شده است. [5] . از رابطه ميان موضوع با چيز ديگري، مفهومي انتزاع مي‌شود كه آن مفهوم واسطه در عروض محمول بر موضوع مي‌شود. مثلا در جمله «پدر فرد خوبي است» مفهوم پدربودن از رابطه موضوع با من ايجاد مي‌شود و سپس محل براي عروض صفت خوبي مي‌شود. [6] . به حدود وجود موضوع، توجه مي‌شود و موضوع شأن خاصي به‌خود مي‌گيرد و اين شأن واسطه عروض محمول بر موضوع مي‌شود مثلا در جمله «درختي درخت متمايز از جسمبودن آن است»، حمل «درختي» بر درخت، بواسطه شأن ماهوي وجود درخت است. (ماهيت ازنفاد، حد و پايان شيء انتزاع مي‌شود) [7] . به حاق وجود موضوع (نه حدود عدمي آن) توجه مي‌شود و موضوع شأن خاص به‌خودمي‌گيرد و اين شان واسطه عروض محمول بر موضوع مي‌شود مثلا در جمله «عليّت از اصول فلسفه است» مفهوم »عليّت» از متن وجود موضوع و رابطه آن با موضوع ديگر انتزاع شده است و بواسطه اين شان جديد در معرض حمل محمول قرار گرفته است (مصاديق موضوع درخارج مندمج هستند) [8] . به حاق موضوع توجه مي‌شود از حيث داراي مراتبِ مختلف بودن و با اين توجه،موضوع شان خاصي به‌خود مي‌گيرد و اين شان واسطه عروض محمول بر موضوع مي‌شود مثلادر جمله «نفس انسان قابليت محض است»، از توجه به موضوع يعني «نفس» با لحاظ اينكه داراي مراتب و لايه‌هاي مختلف است، شاني از موضوع توليد مي‌شود كه به‌واسطه آن عروض محمول بر موضوع، موجه مي‌شود. [9] . علت يا واسطه‌اي در عروض محمول بر موضوع وجود ندارد بلكه ذات موضوع علت حمل است، مثلا در جمله «خدا وجود دارد» چيزي از بيرون خداوند علت يا واسطه در ثبوت وجود بر او نيست. [10] . به حاق موضوع توجه مي‌شود و به اينكه اين موضوع علت براي بروز يك حالت مي‌تواندباشد و سپس آن وضعيتِ توانايي براي صدور يك حالت، واسطه براي اتصاف محمول به موضوع مي‌شود در جمله «اراده من فعال است» نسبت دادن اراده به خود از باب حيث اشراقي است. برچسب پیشرفت متعالیه بین خالق و مخلوق هستی‌شناسانه در کثرت‌‌ شخصیه وجود وجود دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
۹ شهریور ۱۴۰۱
خانه > دانشنامه > کرسی های نظریه پردازی > توحید دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی توحید 9 دقیقه خواندن 202 توحید توحید دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست موضوع بحث مساله بحث پیش فرضها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث «وحدت در کثرت و کثرت در وحدت» چیست؟ چه آثار و لوازمی دارد؟ (نظریه وحدت شخصی وجود + نظریه تجلی) مساله بحث رابطه وجودی میان خالق و مخلوق چگونه است؟ (رابطه وجود بی‌نهایت با وجود محدود)؛ رابطه نفْس یکپارچه انسان با افکار و احساسات و رفتارهای او چیست؟ رابطه نیروی واحد جاری در طبیعت با تنوع موجودات و پدیده‌ها چیست؟ پیش فرض­ها وحدت = خصوصیت وجودی یکپارچگی که قابل تجزیه و تقسیم نیست. کثرت = خصوصیت وجودی‌ای که حد و مرز، ابعاد و زوایا، اجزاء و روابط از آن انتزاع می‌شود. فرضیه بحث ۱. وحدت در کثرت = جریان وجود واحد درقالب کثرات و تلاش برای کشف مبدأ تجلی واحد در کثرات مختلف. ۲. کثرت در وحدت = ظهور و بروز وجود واحد در قالب کثرات و تلاش برای قرار دادن هر تجلی در موقعیت وجودی خاص به خود. ۳. رابطه خداوند (وجود بی‌نهایت) با مخلوقات (وجودهای محدود)، رابطه تجلی و ظهور است. (موجودات ظهورات و نمودهای وجود خداوند هستند.) ۴. نظریه تجلی = مخلوقات، دارای وجود استقلالی در کنار خداوند نیستند بلکه وجودشان به نحو «تجلی» است که بازتابی از وجود خداوند است و شؤون و اطوار ظهورات الهی محسوب می‌شوند ۵. نظریه وحدت وجود (در تقریر عرفان شیعی) = هستی، یک وجود یکپارچه بی‌نهایت است (وجود خداوند) و تمام موجودات ظهور و بروزهای آن می‌باشند. تبیین بحث خداوند، وجود بی‌نهایت است و «وجود بی‌نهایت» از همه جهات و جوانب و اعتبارات و ابعاد و سطوح و …. (هو، فوق ما لایتناهی بما لایتناهی شِدّهً عِدّهً مُدّهً؛ صرف الوجود المتأكد الشديد الذي لا يتناهى قوته و شدته بل هو فوق ما لا يتناهى فلا يحده حد و لا يضبطه رسم وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ. [1] وجود بی‌نهایت جایی برای وجود دیگری باقی نمی‌گذارد؛ در این صورت، وضعیت مخلوقات که بالوجدان وجود آنها را حس می‌کنیم و اینطور نیست که توهمی و تابع اراده ما باشند، چه می‌شود؟ از سوی دیگر همیشه عقل بشر به وجود «وحدت» در فضای طبیعت،‌ منتقل شده است و به دنبال تئوری‌ای می‌گردد که همه نیروهای به ‌ظاهر مختلف در عالم را به یک نیروی واحد برساند. این دو مساله (بی‌نهایت بودن خداوند + لمس وحدت در کثرات طبیعت) سبب شده است عقول به مساله کشف وحدت و نحوه ربط وحدت با کثرت بپردازند. نظریات مختلفی در فلسفه با رویکردهای متنوعش و در عرفان با قرائت‌های مختلفش و در فیزیک با دیدگاه‌های متفاوتش، پردازش شده است؛ در عرفان شیعی، نظریه «وحدت وجود و کثرت بالتجلی» از عهده کلیه ابهامات در این فضا برآمده است. (برای تفصیل بحث، به کتاب مبانی و اصول عرفان نظری، حجت‌الاسلام سیدیدالله یزدان‌پناه، نشر موسسه امام خمینی قم، مراجعه فرمایید.) خلاصه فشرده نظریه وحدت وجود و استدلال آن: استدلال: (بااستفاده از حد وسط ارائه شده در روايت: افتراق الحاد و المحدود. [2]) مقدمه اول: وجود محدود، محدود‌کننده می‌خواهد + محدود‌کننده نهایی نباید خود محدود باشد پس محدود‌کننده نهایی، نامحدود است. مقدمه دوم: وجود نامحدود، هیچ مرتبه و موقعیتی برای وجود دیگری باقی نمی‌گذارد و الا اگر چیز دیگری موجود باشد به همان‌ اندازه وجود نامحدود را محدود می‌کند. + مگراینکه آن چیز وجودش در برابر وجود نامحدود نباشد بلکه ظهور و بروزی از خود او باشد. (مانند نفس) نتیجه: پس تمام موجودات ماسوی الله، وجودی مستقل در کنار او و چسبیده به او ندارند بلکه جلوه و ظهور و نمود او هستند. عین او نیستند چون محدودند، غیر او نیستند چون او نامحدود است. پاسخ حکمت متعالیه و عرفان شیعی به اين سؤال، «وحدت وجود« را به‌صورت قضيه زير عرضه كرده است: نظريه «هستی يك‌بخشی» در برابر نظريه «هستی دوبخشی» كل هستی يكپارچه است و تنها يك وجود، واقعی و مستقل است و ساير موجودات ظهورات اوهستند. وحدت + كثرت (دریافت فایل چهل حدیث در توصیف و تبیین توحید عرفانی) قرائت‌های مختلف برای نحوه ربط وحدت با کثرت: (که فقط یک مورد آن صحیح است و باقی مغالطه و توهمی است) برای دريافت انواع تقريرهای ممكن از اين جمله بايد به موارد زير توجه كرد:
۹ شهریور ۱۴۰۱
خانه > دانشنامه > کرسی های نظریه پردازی > کانون تفکر دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی کانون تفکر 5 دقیقه خواندن 129 کانون تفکر کانون تفکر دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست موضوع بحث مسأله بحث پیش فرضها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث نمونه پروتکل یک کانون تفکر مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث «اتاق فکر و کانون تفکر» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ مسأله بحث چگونه می‌توان تصمیمات تصمیم‌گیران اجرایی را از تصمیم‌گیری براساس تجربیات فردی یا سازمانی، به تصمیم‌گیری دانش‌بنیان ارتقاء بخشید و ریسک تصمیمات را به حداقل کاهش داد و ضریب تاثیر تصمیمات در روندهای آینده را حداکثر کرد؟ پیش فرض­ها فرضیه بحث ۱. کانون تفکر = مجموعه‌ای از صاحبان اندیشه و صاحبان تجربه میدانی از رشته‌های مختلف، که موضوعات و مسائل را به‌صورت میان‌رشته‌ای و آینده‌نگرانه، بررسی می‌کنند و تمام احتمالات ممکن و احتمالات مُرجَّح را تشخیص می‌دهند و آنها را برای تصمیم‌گیر شبیه‌سازی می‌کنند. (انتقال به بحث از آینده‌پژوهی) ۲. تفاوت کانون تفکر با جلسات مشورتی (بارش فکری)، در روشمندی کانون تفکر و تمرکز آن بر شبیه‌سازی گزینه‌های تصمیم است. ۳. مدل تصمیم‌سازی بهینه، مدل شبیه‌ساز پنج مرحله‌ای است. تبیین بحث کاهش ضریب خطای تصمیم‌گیری‌ها بالخصوص در تصمیم‌گیری‌های کلان، از اولویت‌های بشری است؛ مدیرانِ تصمیم‌گیر معمولا براساس تجربیاتی که کسب کرده‌اند، گزینه‌های مختلف را تولید و ارزیابی می‌کنند در حالی‌که پدیده‌ها همیشه چندبُعدی و چندزاویه‌ای و چندلایه هستند و جز با روش تحقیق شبکه‌ای و رویکرد سیستمی و میان‌رشته‌ای نمی‌توان بیشترین اطلاعات واقعی را از پدیده‌ها به‌دست آورد. این امر سبب روی‌آوردن تصمیم‌گیران به مشاوره با متخصصین شده است اما جلسات مشاوره گرچه شفافیتی را در موضوع ایجاد می‌کند ولی معمولا زاویای پنهان دیگری را آشکار می‌کند که تصمیم‌گیر را به نگرانی می‌رساند و از سوی دیگر به علت روشمند نبودن عموم مشاوران و مشورت دادن‌ها و تعارض نظر مشاوران مختلف، تصمیم‌گیر به ریسک واگذاری تصمیم به نظر مشاور مبتلا می‌شود؛ این فضا سبب شده است که هویتی به نام کانون تفکر شکل پیدا کند تا این مشکل برطرف شود. در کانون تفکر، تصمیم‌سازی روشمند صورت می‌پذیرد؛ تصميم‌سازی،‌ مدل‌سازی (شبيه‌سازی روشمند) از انواع تصميمات ممكن در موضوع است تا اثرات هر يك از تصميم‌ها ارزيابی و كنترل شوند و در نهايت بهترين مدل ارائه شود و مجموعه فرآيندِ انجام شده در اختيارتصميم‌گيرنده قرار داده شود. تصميم‌ساز هميشه يك گام جلوتر ازتصميم‌گيرنده است زيرا از قبل تصميمات احتمالی او را پيش‌بينی كرده و آثار اجرائی آنها را نيز محاسبه كرده است. هر یک از پنج مرحله مذکور در تصویر فوق،‌ دارای الگوریتم اجرایی است. (انتقال به بحث تفصیلی در مورد تصمیم‌سازی) نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث نمونه پروتکل یک کانون تفکر پروتکل كانون تفكر دانشگاه پزشكی چشم‌انداز كانون تفكر دانشگاه پزشكی، مجموعه‌ايی از صاحبان انديشه در حوزه‌های مختلف علمی است كه به‌عنوان مؤسسه‌ای تخصصی، در محيط رقابتِ ميان تصميم‌سازان، برترين گزينه در مراجعة تصميم‌گيران است و به‌عنوان كانون تفكری شناخته می شود كه: جامع‌ترين، دقيق‌ترين و به‌روز‌ترين اطلاعات را از وضعيت موجود در محور آسيب‌ها و نواقص، انتظارات و نقدها، امكانات وفرصت‌ها دارد. مستدل و مستندترين نيازشناسی و شبكه اولويت‌گذاری را ارائه مي‌دهد. شفاف‌ترين و عملی‌ترين وضعيت مطلوب را ترسيم می‌كند و آينده‌سازی دارد. با مزيت‌ترين راهبرد را برای حركت به سمت وضعيت مطلوب پيشنهاد مي‌دهد. تفصيلي‌ترين برنامه عملياتی را با شاخصة كم‌هزينه‌ترين، سريع‌ترين، موثرترين، گسترده‌ترين و هماهنگ‌ترين برنامه با دين در اختيار می ­گذارد. در ميدان ارزيابی و نقدبرنامه‌ها، برنده هميشگی است. و شعارِ او كه “همكاری كانون تفكر، شرط مديريت موفقِ” است در ميان تصميم‌گيران مقبول افتاده است. اهداف هدف مركزی تصميم‌سازی برای تصميم‌گيرندگان امور پزشكی اهداف محوری
۹ شهریور ۱۴۰۱
تصميم‌سازی برای تحول وارتقاء آموزشِ موجود به سوی آموزشِ پژوهش‌محور و خلاق برای توليد علم تصميم‌سازی برای تحول وارتقاء تحقيقاتِ موجود به سوی تحقيقاتِ شبكه‌ای (برآيند تحقيقاتِ بنيادين، اولويت‌محور، كاربردی، ميان‌رشته‌ای،تطبيقی) تصميم‌سازی برای تحول و ارتقاء خدماتِ موجود به سوی خدماتِ شبكه‌ای (برآيند خدمات كمی،‌ كيفی، ميان‌رشته‌ای، درمحل، با تجهيزات و خدمات دارويی و كمترين هزينه و بيشترين سفارش) تصميم‌سازی برای تحول و ارتقاء مديريتِ موجود به سوی مديريتِ خلاق (برآيند مديريت وحدت‌گرا، كثرت‌گرا،مشاركتی،‌ بهره‌وری، سيستمی، استراتژيك، كيفيت محور، توليد محور) تصميم‌سازی برای تحول و ارتقاء فرهنگ عمومی طبی و بهداشتی موجود به‌سوی فرهنگ عمومی عمل‌‌محور (برآيند ارتقاء اطلاعات عمومی طبی و بهداشتی، ارزش شدنِ عمل براساس پروتكل‌های سلامت درمحورهای تغذيه + بهداشت + ورزش + كار + روان، ايجاد مهارت عمل به دستورات طبی و بهداشتی) تصميم‌سازی برای تحول و ارتقاء پنج فضای فوق به محيط‌های الكترونيكی استراتژی ها استراتژی مركزی حركت براساس الگوريتم تحقيق و الگوريتم آينده‌سازی در تصميم‌سازی‌ها برای حركت به‌ سوی مجموعه پزشكی كارآمد استراتژی های محوری شناسايی مستمر وضعيت موجود در محور آسيب‌ها و نواقص، انتظارات و نقدها، امكانات و فرصت‌ها نيازسنجی مستمر و تدوين شبكه اولويت‌گذاری نيازها تعريف وضعيت مطلوب در نمای كلان با ملاحظه محورهای آموزش، تحقيقات، خدمات و مديريت با ملاحظه آينده‌سازی تدوين راهبردهای برتر برای حركت به سمت وضعيت مطلوب تدوين مراحل حركت و برنامه عملياتی تفصيلی برای رسيدن به وضعيت مطلوب شبيه‌سازی روند و بررسی رفتار مدل پيشنهادی شناسايی طرح و برنامه‌های رقيب و ارزيابی آنها جلب توجه تصميم‌گيران نسبت به ضرورت و فوائد همكاری با كانون تفكر بازسازی ارتباط و هماهنگی با منابع دين در محورهای فوق نتيجه (تركيب اهداف و استراتژی ها) كانون تفكر دانشگاه پزشكی، با پژوهش‌محوری و تدوين عملياتی آينده فضای پزشكی در پنج محور آموزش،‌ پژوهش، خدمات، مديريت و فرهنگ عمومی، حاكم شدن استراتژی‌های زير را دنبال می كند: استراتژی آموزش خلاق استراتژی پژوهش شبكه‌ای استراتژی خدمات شبكه‌ايی استراتژی مديريت خلاق استراتژی فرهنگ عمومی عمل محور استراتژی جامعه پزشكی الكترونيكی مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث برنامه‌ریزی استراتژیک،‌ کانون تفکر،‌ تصمیم‌سازی، مدل تصمیم‌سازی پنج مرحله‌ای، شبیه‌سازی تصمیم برچسب فکر استراتژیک تصمیم تفکر فکر تصمیم‌سازی پنج مرحله‌ای تفکر دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
۹ شهریور ۱۴۰۱
خانه > دانشنامه > کرسی های نظریه پردازی > کنترل کیفیت دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی کنترل کیفیت 6 دقیقه خواندن 158 کنترل کیفیت کنترل کیفیت دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست موضوع بحث مسأله بحث پیش فرضها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث نکاتی از آیات قرآن در ارتباط با «ارزیابی عملکرد منابع انسانی و فرآیندهای سازمانی» مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث «کنترل کیفیت» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ (اسلاید منتخب) مسأله بحث چگونه می‌توان نقاط ضعف در فرآیندهای تولید یک پدیده را (اعم از فکری یا روانی یا جسمی یا فیزیکی یا …) کشف کرد و برطرف نمود و چگونه می‌توان بطور مستمر، افزایش کیفیت ایجاد کرد؟ پیش فرض­ها فرضیه بحث ۱. کیفیت = خصوصیتی در پدیده که میزان تاثیرگذاری آن بر رفع نیاز را مشخص می‌کند (میزان تاثیر پدیده بر رفع نیاز) ۲. کنترل = بررسی خُرد و کلان،‌ نسبت به عناصر و روابط میان آنها در یک فرآیند، به‌ طوری‌ که اثر آن فرآيند با هدف ایجاد آن فرآیند یکسان باشد. ۳. کنترل کیفیت = فرآيند کنترل فرآیندها در تولید بهینه یک پدیده تبیین بحث در دانشنامه عمومی ویکی‌پدیا چنین آمده است: (استناد به این دانشنامه، صرفاً برای ایجاد آشنایی اولیه با موضوع است) در مدیریت کیفیت و مهندسی و تولید صنعتی، بخش کنترل کیفیت و مهندسی کیفیت به بخشی گفته می‌شود که به درست کردن روش‌هایی مشغول است تا کارخانه بتواند به‌وسیله آن روش‌ها از مرغوبیت و مشتری‌پسند بودن کالاهای تولیدی خود مطمئن گردد. این روش‌ها و سیستم‌ها معمولاً با همکاری با دیگر رشته‌های مهندسی و بازرگانی طراحی می‌شوند. کنترل کیفیت مجموعه عملیاتی نظیر اندازه‌گیری یا آزمون است که روی یک محصول یا کالا انجام می‌شود تا مشخص شود آیا آن محصول با مشخصات فنی مورد نظر مطابقت دارد با خیر. عمده بحث کنترل کیفیت مربوط به انجام نمونه گیری از محصولات، بازرسی آن نمونه‌ها و تعمیم نتایج به کل انباشت محصول است که بر اساس روش‌های آماری انجام می‌گیرد. از دیگر روش‌های مورد استفاده در کنترل کیفیت، کنترل فرایند تولید محصول به جای کنترل محصول تهیه شده است که با استفاده از روش‌های آماری مانند SPC و … انجام می‌گیرد. مبحث کنترل کیفیت، جایگاه ویژه‌ای در مباحث نظام‌های جامع مدیریت کیفیت دارد. نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث بر اساس نگرش سیستمی به دین و بر اساس نظریه «دین استراتژیک»، گزاره‌های دین، راهبردهای لازم برای فرآیندهای لازم در سیستم‌های زندگی را ارائه کرده‌اند و در بسیاری از موارد، شاخص‌های کیفیت برای خروجی سیستم و حتی فرآیندها را نیز ارائه کرده‌اند؛ بنابراین می‌توان سازه‌های اصلی یک سیستم کنترل کیفیت را در موضوعات مختلف، با استخراج شاخص‌ها و فرآیندهایی که در گزاره‌های دین راجع به آن موضوع آمده است، طراحی نمود؛ بالخصوص در مواردی که مرتبط با منابع انسانی است مانند سیستم کنترل کیفیت سازمان‌ها. نمونه‌ای از بیان شاخص‌هایی که اشاره به فرآیند نیز دارند و براساس آنها می‌توان فرآیند کنترل کیفیت تعریف کرد: نکاتی از آیات قرآن در ارتباط با «ارزیابی عملکرد منابع انسانی و فرآیندهای سازمانی» ارزیابیِ عملکرد، از ساختارهای خلقت و منطق تصمیم‌گیری است و به‌ هدف فعال‌سازی ظرفیت‌ها صورت می‌پذیرد: «وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمين»[1]‏ ارزیابی به‌صورت ارزیابی عملکرد است و رفتارها ومهارت‌ها ارزیابی می‌شوند (ابتلی) ارزیابی توسط شاخص‌ها صورت می‌پذیرید (بکلمات) ارزیابی‌شونده قبلا عمل به این شاخص‌ها را تعهد کرده است (بکلمات) ارزیابی، چند مرحله‌ای و چند شاخصی است (فاتمهن) در صورت مورد انتظار بودن نتایج ارزیابی، ارتقاء صورت می‌پذیرد (جاعلک للناس اماما) ارتقاء و تصدی فعالیت‌ها بدون وجود شاخص‌های موردنیاز، انجام نمی‌گیرد (لاینال عهدی الظالمین) ارزیابی عملکرددر موقعیت‌های بحرانی و ارزیابی مدیریت بحران‌ها از اقسام ضروری ارزیابی عملکرداست: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين‏»[2]
۹ شهریور ۱۴۰۱
ارزیابی عملکرد در موقعیت فشار رقباء (خوف)[3] ارزیابی عملکرد در موقعیت کمبود اطلاعات (جوع) ارزیابی عملکرد در موقعیت کمبود منابع مالی (نقص الاموال) ارزیابی عملکرد در موقعیت کمبود منابع انسانی (نقص الانفس) ارزیابی عملکرد در موقعیت ضرردهی و سقوط اثرگذاری (نقص الثمرات) ارزیابی عملکرد در مهارت تبدیل تهدید‌ها به فرصت‌ها شاخص موفقیت در این ارزیابی‌ها، مهار احساسات با واقع‌بینی‌ها، ایجاد انسجام میان‌ نیروهای ضربه‌دیده[4]، بهره‌برداری بهینه از منابع باقی‌مانده[5] و ساختارسازی برای تغییر در آینده (بشّر الصابرین) ابراز اشتیاق به بقاء سازمان حتی در سخت‌ترین وضعیت‌ها در ارزیابی عملکرد، موقعیت‌های سوءاستفاده، شبیه‌سازی می‌شوند و ارزیابی‌شوندگان بدون اطلاع از مَجازی بودنِ موقعیت، موظف به تصمیم و بروز عملکرد هستند: «فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَليكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِه»ِ[6] در ارزیابی عملکرد، توانایی تصمیم‌گیری و محاسبه نفع و ضرر در موقعیت‌ها و تلاش برای حداکثرسازی منافع، از شاخص‌های اصلی است و می‌تواند واگذاری مدیریتی در بخش مربوطه را به‌دنبال داشته باشد: «وَابْتَلُوا الْيَتامى‏ حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداًفَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ» [7] در ارزیابی عملکرد، مهارت تعاون و فایده‌رسانی به سطوح زیردست، از شاخص‌های اصلی است: «وَهُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍلِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم»‏[8] در ارزیابی عملکرد، مهارت اصلاح نواقص و مشکلات قبلی، از شاخص‌هاست. «بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» [9] قراردادن در موقعیتی که بتواند با قدری دست‌کاری، تعهد و مسئولیت خود را به‌ صورت غیر واقعی انجام شده نشان دهد و همچنین بررسی میزان واقع‌بینی در وعده‌ دادن و تعهدسازی از شاخص‌های ارزیابی عملکرد است: «وَلا تَكُونُوا كَالَّتي‏ نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى‏ مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمايَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِه»[10] انتقال به بحث از ایده کنترل کیفیت اجتماعی با اقتباس از نگرش اسلام مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث دین‌شناسی، علم دینی،‌ مدل‌های دینی، مدل کنترل کیفیت سازمان با اقتباس از نگرش اسلام پی نوشت ها: [1] . سوره بقره/ آیه۱۲۴ ترجمه: و چون پروردگار ابراهيم، وى را با صحنه ‏هايى بيازمود و او به حد كامل آن امتحانات را انجام داد، به وى گفت: من تو را امام خواهم كرد ابراهيم گفت: از ذريه‏ ام نيز كسانى را به امامت برسان فرمود عهد من به ستمگران نمى‏ رسد. [2] . سوره بقره/ آیه۱۵۵ ترجمه:ما بطور حتم و بدون استثناء همگى شما را يا با خوف و يا گرسنگى و يا نقص اموال و جان‌ها و ميوه‏‌ها مى‏ آزمائيم، و تو اى پيامبر صابران را بشارت ده‏. [3] . با اشاره به آیه شریفه «وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثيراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» (آل‌عمران/۱۸۶) [4] . اشاره به آیه شریفه «حَتَّىٰ إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ» (آل‌عمران/۱۵۲) [5] . با اشاره به آیه شریفه «لَتُبْلَوُنَّ في‏ أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ»(آل‌عمران/۱۸۶) [6] . سوره بقره/ آیه۲۴۹ ترجمه: و همين كه طالوت سپاهيان را بيرون برد گفت خدا شما را با نهرى امتحان كند، هر كه از آن بنوشد از من نيست و هر كس از آن ننوشد از من است مگر آن كس كه با مشت خود كفى بردارد و لبى تر كند [7] . سوره نساء/ آیه۶ ترجمه: يتيمان را آزمايش نمائيد تا هنگامى كه بالغ شده و تمايل به نكاح پيدا كنند، آن گاه اگر آنها را دانا به درك مصالح زندگانى خود يافتيد اموالشان را به آنها باز دهيد [8] . سوره انعام/ آیه۱۶۵ ترجمه: او است كسى كه شما را خليفه‌‏هاى زمين قرار داد و برخى را به درجاتى بر بعض ديگر برترى داد تا شما را در آنچه به شما داده آزمون كند. [9] . سوره اعراف/ آیه۱۶۸ ترجمه: آنها را به خوبى‏‌ها و بدى‌‏ها بيازموديم شايد به خدا باز گردند. [10] . سوره نحل/ آیه۹۲ ترجمه: و چون آن كس كه رشته خود را از پس تابيدن پنبه و قطعه قطعه كند مباشيد كه قسم‌هايتان را ما بين خودتان براى آن كه گروهى بيشتر از گروه ديگر است دستاويز فريب كنيد. حق اينست كه خدا شما را به قسم‌ها امتحان مى ‏كند.
۹ شهریور ۱۴۰۱
برچسب دینی کیفیت سازمان کنترل کیفیت سازمان با اقتباس از نگرش اسلام دینی دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی, مهمترین ها
۹ شهریور ۱۴۰۱
خانه > دانشنامه > کرسی های نظریه پردازی > ولایت فقیه دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی ولایت فقیه 22 دقیقه خواندن 164 ولایت فقیه ولایت فقیه دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست موضوع بحث مساله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث ادله ولایت‌ فقیه جنبه فقهی بحث مدل حاکمیت در فلسفه سیاسی اسلام نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث «ولایت فقیه» چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ (انتقال به کتاب ولایت‌فقیه در حکومت اسلام) + (انتقال به کارگاه نگرشی دیگر به ولایت‌فقیه) مساله بحث ساختار مدیریت کلان جامعه، براساس نگرش، قانون و فرهنگ اسلام چگونه است؟ پیش فرض ها فرضیه بحث ولایت فقیه = مدل مدیریت کلان جامعه توسط دین‌شناس ربّانی (عالم بالله و بامرالله = انسان کامل یا مأذون از طرف او) (سیاست‌گذاری، ساختارسازی، فعال‌سازی فرآیندها، هماهنگ‌سازی، نظارت و تصمیم برای تغییر، در چهارچوب کتاب و سنت برای تحقق اهداف دین) نحوه انتخاب ولی‌فقیه و حیطه اختیارات او = از طریق خبرگان امت، به مردم معرفی می‌شود (کشف از فرد اصلح = احراز مشروعیت) و مردم حق بیعت دارند لذا به آراء عمومی مردم گذاشته می‌شود و در صورت بیعت اکثریت مردم،‌ مقبولیت یافته، حق تصرف در شوؤن عمومی و خصوصی افراد جامعه را در حیطه قانون دین و برای اجرای قرآن و سنت پیدا می‌کند. (ولایت مطلقه، در حیطه قانون دین) رؤسای قوای مجریه، مقننه و قضائیه،‌ منصوبان ولی‌فقیه و معاونین او هستند و ملزم به اجرای سیاست‌گذاری‌های ولی‌فقیه. نحوه نظارت بر ولی‌فقیه = خبرگان امت،‌ به‌ طور مستمر نسبت به بقاء صفا تلازم برای ولایت، نظارت می‌کنند و در صورت خروج فرد از صفتی از صفات لازم برای تصدی منصب ولایت، توسط خبرگان عزل می‌شود. تبیین بحث رشد عقلانیت بشر شهرنشین به این مقدار رسیده است که از سؤالِ «آیا کسی حق قانون‌گذاری و حاکمیت بر مردم را دارد یا نه؟» عبور کرده و به دنبال پاسخ به سؤالِ «چه کسی؟ بر چه اساسی و در چه حیطه‌ای؟» می‌باشد؛ یعنی سؤال از منشاء مشروعیت، منبع قانون و حیطه اختیاراتِ قانون‌گذار و مُجری. پاسخ‌های مختلفی که به این سه سؤالِ مشترکِ «فلسفه حقوق» و «فلسفه سیاست» داده می‌شود، نظام‌های حقوقی و نظام‌های سیاسی متفاوتی را تولید می‌کند. اسلام نیز با پاسخ به این سؤالات، سیستم حقوقی و نظام سیاسی خاص خود را ارائه کرده است. «ولایت فقیه»، مدل حکومت براساس نگرش اسلامِ شیعیِ اثنی‌عشری است که با وجود تقریرهای مختلفی که از آن عرضه شده ‌است همگی در موارد زیر مشترک هستند: کسی حق قانون‌گذاری و ولایت دارد که نظر او کاشف از اراده خداوند باشد. این قانون‌گذاری و ولایت فقط و فقط براساس قانون اساسی اسلام که قرآن و سنت پیامبر است انجام می‌شود. حیطه اختیارات قانون‌گذار و مُجری، تعیین قوانین فرعی و تطبیق قوانین بر مصادیق است. قرائت‌های مختلفی که از «ولایت فقیه» شده است تابعی از تفسیر سه مورد فوق است. مرحوم علامه آیةالله حاج‌ سید محمدحسین حسینی ‌طهرانی قدس‌سره در دوره درس خارج «ولایت‌ فقیه» که به ‌صورت چهار جلد کتاب باعنوان «ولایت فقیه در حکومت اسلام» منتشر گردید، تحلیل و تفسیری از بحث فوق را ارائه نموده‌اند که گزارشی از آن عرضه می‌شود: فقیه جامع‌الشرایط، براساس ادله «ولایت فقیه»، از طرف خداوند مُجاز است برای کلیه موضوعات و مسائلی که در جامعه وجود دارد و نیازمند مدیریت است تا یک زندگی عادلانه و براساس نظر خدا در جریان باشد، به‌گونه‌ای تعیین تکلیف کند که قانون بشود و همه مُلزم به اجرای آن باشند. ولایت فقیه = مشروعیت تدوین قوانین اجراییِ منطبق با قرآن و سنت، در کلیه امور فردی و اجتماعی، توسط فقیه جامع‌الشرایط[1]. تمام فقهاء امامیه در اصل سه محورِ«کسی حق قانون‌گذاری و ولایت دارد که نظرش کاشف از اراده خدا باشد»،‌ «این قانون‌گذاری و اِعمال حاکمیت در چهارچوب قرآن و سنت است» و «حیطه اختیارات قانون‌گذار و مُجری، تطبیق قوانین بر مصادیق است» مشترک هستند ولی در تفسیر شاخص‌های فوق، نظرات متفاوتی دارند. مرحوم علامه طهرانی قدس‌سره در تفسیر محور اول، معتقد است در کشف از نظر خداوند به ‌گونه‌ای که مُجاز به اِعمال حاکمیت شود، علوم حصولیِ ذهنی که در حوزه‌های علمیه مورد بحث و گفتگوست، لازم است ولی کافی نیست؛ این مطلب به ‌صورت جمله «ولی‌فقیه باید از جزئیت گذشته و به کلیت پیوسته باشد.» در موارد متعددی از تألیفاتشان آمده است. [2]
۹ شهریور ۱۴۰۱
این شاخصه، از لوازم و نتایج نظریه ایشان در هویّت «ولایت» و سپس هویّت «انسان کامل» است چرا که حاکمیت را اِعمال ولایت می‌دانند و «ولایت» را از شؤون انسان کامل. [3] در هویت «ولایت» آورده‌اند: «ولایت یعنی بین بنده و خدا هیچ حجابی نباشد.» و سپس آورده‌اند: «در عالم تشریع، “ولایت” اختصاص به کسانی دارد که از مراحل شرک خفّی عبور کرده و از همه حجاب‌های نفسانی گذشته و اراده خود را فانی در اراده خدا کرده و به عبودیّت محض رسیده‌اند.» در تبیین هویّت «انسان کامل» نیز آورده‌اند: «انسان کامل کسی است که به مقام ولایت رسیده است و هیچ حجابی میان او و پروردگار نیست، ادراک و اراده او فانی در علم و قدرت خداوند است و چیزی جز علم خدا و رضای الهی در او تجلی نمی‌کند.» شاخصِ «عبور از جزئیت و پیوستن به کلیّت» شاخص تحقق «ولایت» است، مرحوم علامه قدس‌سره مطلب را این‌گونه تبیین کرده‌اند: «علم به اشياء برای افراد از دو راه ممكن است پيدا شود: اوّل: از راه ذهن، مثلا از راه حواس یا از آموزش و تجربه یا از تفکر و اجتهاد و امثال اينها. اين علم، جزئی و محدود است زیرا معلومش محدود و جزئی است و چون معلوم آن جزئی است متغيّر است و دستخوش فنا و فساد خواهد بود. دوّم: از راه علم به علل و غايات اشياء حاصل شود؛ و اين از راه ذهن و مدارك حسّيّه نيست، بلكه علم كلّی و بسيط و حضوری است. اسباب كلّيّه و غايات عامه اشياء، غير محصور و غير محدود است زيرا كه هر سبب، سببی ديگر دارد؛ و آن سبب، سبب ثالثی؛ تا اينكه برسد به مبدأ المبادی و مسبّب الاسباب. اين علم را شخصی می­ تواند حائز گردد كه علمش به سرچشمه هستی متصل شده باشد. اين علم، كلّی و غير قابل تغيير و زوال است. و اختصاص به افرادی دارد كه علم به ذات مقدّس واجب الوجود و صفات جماليّه و حُجُب جلاليّه و كيفيّت عمل و مأموريّت ملائکه مقرّبين كه مدبِّرين عالم و مسخَّرين به تسخير اراده الهيّه برای أغراض كلّيّۀ عالم هستند، پيدا نموده باشند؛ و كيفيّت تقدير و نزول صور را از عالم معنی و فضای تجرّد و احاطه و بساطت ملكوتيّه، دريافته باشند. و بنابراين، سلسلۀ علل و معلولات، و اسباب و مسبّبات، و كيفيّت نزول امر خدا در حجاب­ ها و شبكه‌های عالم تقدير، برايشان روشن؛ و روابط موجودات اين عالم با يكديگر برای آنها معلوم است. علم آنها احاطه به امور جزئيّه دارد. در اينصورت از كلّيّات به جزئيّات، و از علل به معلولات، و از ملكوت اشياء به جنبه‌های مُلكی راه پيدا می­ كنند؛ و از بسائط به مركبّات پی مي­برند.از انسان و حالات او، از ملك و ملكوت او؛ يعنی از طبيعت و نفس و روح او خبر دارند. و همچنين از آنچه موجب رشد و ارتقاء اوست به عالم قدس و حرم إلهی و مقام طهارت مطلقه، مطّلع می ­باشند. همچنان كه از آنچه موجب كثافت و تيرگی نفس و رذالت و دنائت آنست، و از اسباب شقاوت و آنچه ايجاب سقوط او را به أظلَم العوالم می نمايد كه همان سطح بهيميّت است؛ اطّلاع و علم كلّی ثابت دارند. به تمام موجودات محدوده و متغيّره، از جنبۀ كلّيّت و ثَبات می ­نگرند؛ و تدريج زمان و تغيير موجودات زمانيّۀ متغيّره را در عالم ثبات مشاهده می ­كنند. كسی كه اين علم را حائز گردد، معنای قول خداوند تبارك و تعالی را خوب ادراك می­ كند كه در قرآن مجيد می ­فرمايد: «وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَـبَ تِبْيَـنًا لِّكُلِّ شَيْءٍ» در اين صورت آدمی خوب می ­فهمد كه قرآن كتابی است كه علومش كلّی است؛ و با تغيير زمان و مكان و تجدّد حوادث، متغيّر نمی گردد و زوال نمی­­پذيرد، و باپيدايش مرام ­ها و مسلك­ ها و به وجود آمدن تمدّن های متنوّع ابداً تغيير نمی­ يابد. آن وقت با وجدان خود تصديق حقيقی می­ كند كه هيچ امری نيست الاّ آنكه در قرآن كريم از همان جنبۀ كلّيّت و ثبات به آن نظر شده است، و در تحت حكم و قانون عامّی بيان گرديده یا مقوّمات و اسباب و مبادی و غايات آن ذكر شده است. به اين درجه از فهم قرآن، افراد خاصّی پی می­ برند. و عجائب و اسرار و دقائق و احكام مترتّبۀ بر حوادث را افرادی درمي­يابند كه علم آنها از محسوسات گذشته، و به علوم كلّيّۀ حتميّۀ أبديّه رسيده باشند.» لبّ کلام این‌که: اگر فقیه فعل ‌وانفعالات جاری در کلان هستی را شهود کرد، فقط آن گاه می‌تواند مقصود و مقصد دین را به ‌گونه‌ای دریافت کند که اظهارنظرها و دخل و تصرفات او، کاشف از اراده خداوند باشد. مرحوم علامه قدس‌سره، براساس مستندات کلامی شیعه و براهین عرفان شیعی، وصول به این مرتبه را برای بشر نه فقط ممکن می‌‌دانند بلکه فلسفه دستگاه خلقت، نبوت و امامت را هم برای حرکت دادن نفوس به ‌سوی این جایگاه می‌دانند. ادله ولایت‌ فقیه از میان ادله ‌فقهی که بر مشروعیت حاکمیت و اِعمال ولایت (نه فقط مشروعیت قضاوت و مشروعیت اِفتاء) آورده‌اند ابتدا به سه دلیل که دیگر فقهاء نیز در مورد آنها بحث و تحلیل دارند و سپس به سه دلیل از میان ادله ابتکاری ایشان، اشاره می‌شود:
۹ شهریور ۱۴۰۱
حیطه اختیارات این «ولی‌فقیه» نَه فقط رتق و فتق اختلافات و مشکلات اجرایی مردم (ولایت مُقیّده)، بلکه حق قانون‌گذاری در چهارچوب شرع و حق عزل و نصب و تصرف و تغییر در کلیه امور فردی و اجتماعی جامعه را دارد (ولایت مطلقه). فرآیند نظارت بر رهبری: مجلس خبرگان نظارت مستمر بر عملکرد «ولی‌فقیه» دارد و با بررسی عملکرد‌های او، بقاء صفات و شاخص‌های لازم برای رهبری را دائماً رصد می‌کند و در صورت عدم احراز موارد لازم، حکم به عدم بقاء صلاحیت او برای رهبری می‌دهد. ساختار حاکمیت: الف.رؤسای قوا: در این مدل از حکومت، فقیه جامع‌الشرایط پس از بیعتِ مردم، معاونینی را برای اداره امور اجرایی مملکت و اداره امور قضایی و اداره امور قانون‌گذاری نصب می‌کند. (رئیس قوه مجریه و قوه قضائیه و قوه مقننه،‌ معاونین او و منصوب از جانب او هستند نه قدرت‌های موازیِ او و منتخب از جانب دیگران). ب. مجلس شورا: مجلس بر اساس کمیسیون‌های تخصصی شکل می‌گیرد و کمیسیون‌های تخصصی بر اساس انتخابات تخصصی صنفی شکل می‌گیرند یعنی کلیه مردم بر اساس تجربه و تخصصی که به آن مشغول هستند نماینده خود در آن صنف را معرفی می‌کنند و پس از اینکه انجمن تخصصی صنفی شهری شکل گرفت، این انجمن نماینده یا نمایندگان خود را برای شرکت در انجمن تخصصی صنفی ملی معرفی می‌کنند؛ این انجمن تخصصی صنفی ملی، کمیسیون مربوطه مجلس شورا را به ‌وجود می‌آورد. براساس این مدل، کلیه مردم در ارائه مشورت به ولی ‌فقیه فعال هستند و فعالیت‌های مجلس فعالیت‌های کارشناسانه است. پس از تصویب اولیه یک قانون، ولی ‌فقیه صحت و سقم آن را بررسی کرده و در صورت انطباق با شرع و سیاست‌های کلی و مصالح جامعه که از شرع استخراج شده است، آن قانون را تنفیذ می‌نماید.[18] مدل مشارکت مردم در مشورت و تصمیم‌سازی و اجرا: (براساس تدوین مدل برای اجرایی‌سازی آیه شریفه «وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ») پايه سيستم تصميم‌گيری در بدنه اجرايی کشور، بر مجامع علمي، اصناف و نهادهای رسمی که هر کدام متکفل يکی از نيازهای جامعه هستند و افراد دارای اطلاع و علم مربوطه و تجربه کاری درباره آن موضوع را گرد هم آورده‌اند، قرار داده شود. بدين ترتيب که: وزير و مدير هر کدام از دستگاه‌های دولتی، توسط هرم انتخابی لايه ‌به ‌لايه خبره و هوشمند اين مجامع که از شهر به کشور رو به بالا می رود، بر اساس صلاحيت‌های تخصصی انتخاب شود و وزير نماينده صنف تخصصی مربوط به خود باشد. پيش‌نياز اين تغيير، ايجاد يا اصلاح يا تقويت انجمن‌های علمی و مجامع رسمی کشوری برای هر يک از اصناف است. (انجمن ملی پزشکان، انجمن ملی مهندسان، انجمن ملی جامعه‌شناسان، انجمن ملی معادن، انجمن ملی اساتيد، انجمن ملی معلمان، انجمن ملی هنرمندان، انجمن ملی کارگران، انجمن ملی دانش‌آموزان، انجمن ملی خانه‌داران، انجمن ملی زنان، انجمن ملی بازنشستگان و…) هر فردی از افراد ملت در يک فرهنگ‌سازی عمومی موظف به احراز يک هويت صنفی متناسب با علم و تجربياتش مي‌گردد. در اين صورت مشارکت حداکثری در نظام تصميم‌گيری و اجرايی کشور ايجاد شده و سيستم تصميم‌گيری به سيستم تصميم‌گيری دانايی محور تبديل مي‌گردد. وقتی وزير اقتصاد نماينده انجمن ملی اقتصاددانان کشور باشد، وزير بهداشت نماينده انجمن ملی پزشکان و پيراپزشکان و نهادهای متکفل امور بهداشتی و بهزيستی باشد و …، کليه مراکز علمی و دانشگاهی و تحقيقاتی در مسائل عينی و کاربردی جامعه درگير شده و فرآيند توليد علم و نوآوری، فرآيند مشارکت عمومي، ثبات و اعتماد عمومی سمت و سوی واقعی خواهد يافت. پايه مشارکت عموم مردم در سيستم تصميم‌گيري، از مجلس شورا آغاز شود ولی نه به ‌صورت انتخاب مستقيم نماينده بلکه به صورت انتخاب نماينده توسط انجمن‌های تخصصی و صنفی که مردم عضو آنها هستند. و تعداد نمايندگان نه بر اساس تعداد جمعيت شهرها بلکه براساس تعداد اصناف و مجامع رسمی در کشور که تمايز محتوايی با يکديگر دارند و هر کدام متکفل نياز و مسأله‌ای از زندگی می‌باشند تعيين شود و کميسيون‌های مجلس نيز براساس همين تمايزها تشکيل يابد. (ساختاربندی مجلس براساس نيازهای شبکه‌اي). برای پُر کردن کميسيون‌های مجلس، انجمن‌ها و اصناف مرتبط با هويت هر کميسيون، انتخابات داخلی شهری و سپس کشوری برگزار کنند و نمايندگان خود را به مجلس بفرستند. بدين ترتيب در هر موضوعِ مورد تصميم‌گيری متخصصين و درگيران با مشکلات اجرايی آن موضوع به مشورت و تصميم‌گيری مي‌پردازند. در اين سيستم، افراد تصميم‌گير بر اساس هرم صلاحيت و تخصص لايه ‌به ‌لايه به رأس نزديک مي‌شوند. انتخاب وزراء برای امور اجرايی، با معرفی وزير توسط کميسيون مربوطه مجلس انجام می‌شود و انتخاب رئيس‌جمهور از وضعيت فعلی به معرفی رئيس‌جمهور توسط مجموعه وزراء و تاييد مجلس و نصب ولی‌فقيه تغيير يابد. تکمله:
۹ شهریور ۱۴۰۱
[18] . برگرفته از ولایت ‌فقیه در حکومت اسلام، ج۳، درس بیست و نهم تا سی و پنجم برچسب اسلامی تمدنی دینی سیاسی اسلام‌ حاکمیت حکمرانی مشارکت حداکثری ولایت فقیه فقیه مطلقه دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
۹ شهریور ۱۴۰۱
مرحوم علامه قدس‌سره در تبیین مدلی که براساس نظریه «ولایت فقیه» با شاخصِ اختصاص این مقام به «عالم بالله و بأمرالله» دارند این‌گونه آورده‌اند: «فلسفه توحيدی اسلامی متّخذّ از آيات‌ قرآن‌ كريم‌ و سنّت‌ نبوي، روح‌ حكومت‌ و ولايت‌ بر مردم ‌را منحصر به‌ عالمترين‌ و جامع‌ترين‌ و منزّه‌ترين‌ افراد مي‌شناسد، در اين‌ صورت‌ افراد امّت‌ به‌ رهبری چنين‌ پيشوائی راستين‌ كه‌ هم‌ دارای دلی روشن‌ و آگاه‌ و مغزی متفكّر و عزمی راسخ است و هم‌ از خود گذشته‌ و به‌ كليّت‌ پيوسته‌ است‌، از بهترين‌ مواهب‌ الهيّه‌ استفاده‌ نموده‌ و تمام‌ قوا و استعدادهای ذاتی خود را به منصّۀ ظهور و بروز مي‌رسانند. در اين‌ فلسفه‌ حكم‌ و قانون‌ و قضاء از بالا (يعنی از مقام‌ توحيد و طهارت‌ كه‌ مقام‌ وحدت‌ و جامعيّت ‌ولی امر است‌) به پائين‌ تدريجاً گسترش‌ پيدا مي‌كند، و تمام‌ اقشار طبقات‌ را فرامي‌گيرد؛ ولی در فلسفه‌های مادّي، يا در قوانين‌ غربی كه‌ از روح‌ توحيد اسلامی بهره‌ای ندارند، مراكز تصميم‌ گيری از كثرت‌ شروع‌ مي‌شود، يعنی افكار مردم‌ گرچه ‌در نهايت‌ ضعف‌ باشند، فقط‌ به‌ ملاك‌ اكثريّت‌، حق‌ تعيينِ سرنوشت‌ و تصميم‌ گيری ‌در امور و حاكميّت‌ خود را دارند. در اين‌ فلسفه‌ها حكومت‌ بر اساس‌ انتخاب‌ بوده‌ و كيفيّت‌ آن‌ به‌ مشروطۀ سلطنتي، يا به‌ جمهوري، يا به‌ بعضی از انحاء ديگر، تقسيم‌ مي‌شود، بنابراين‌ جمهوری بدين‌ طرز رأی گيری و انتخاب‌ اكثريّت،‌ نظير مشروطه‌ از قالب­های غربی است؛ و با روح‌ اسلام‌ سازگار نيست. در «جمهوری ‌اسلامی»‌ بايد تمام‌ ضوابط‌ حكومت‌ اسلام‌ مراعات‌ شود و نام‌ جمهوريّت‌ چيزی بر محتوای دولت‌ و حكومت‌ نيافزايد و حقّ حاكميّت‌ به‌ فقيه‌ عادل‌ كه‌ بر اوضاع‌ زمان‌ آگاه‌ و از مصالح‌ ملت‌ مسلمان‌ اطّلاع‌ دارد؛ و قلبش متصل به ملکوت است سپرده‌ شود. در حکومت بر اساس «ولایت فقیه»، رئيس‌ جمهور باید همان فقیه جامع‌الشرایط باشد و اوست‌ كه‌ قواي ‌سه‌ گانۀ مقنّنه‌ و قضائيّه‌ و مجريه‌ در وجود او ادغام‌ شده‌ و از او به‌ مصادر امور و حُكّام‌ ترشّح‌ مي‌كند. تفكيك‌ مقام‌ رهبری از رياست‌ جمهوری عَملاً التزام‌ به‌ تفكيك‌ روحانيّت‌ از سياست‌ است. در منطق‌ اسلام‌ حاكم‌ شرعِ مطاع‌ رياست‌ مطلقه‌ بر امّت‌ دارد. سپردن‌ رياست‌ جمهوری را به‌ افرادی كه‌ دارای چنين‌ مقامی نباشند اعطاء قدرت‌ بدست‌ غير واجدين‌ اين‌مقام‌ است‌؛ و اشتباهاتی كه‌ صورت‌ می‌گيرد از عدد بيرون‌ و با هزار ضابطه‌ و قانون ‌اين‌ قدرت‌ عنان‌ گسيخته‌ را نمی‌توان‌ مهار نمود. انتخابات ‌برای تعیین رهبر که همان رياست‌ جمهوری است بايد به صورت‌ تشكيل‌ شورای‌ خبرگان انجام شود و در اين‌ صورت‌ مدّت‌ آن‌ محدود به‌ چهارسال‌ (كه‌ آن‌ نيز معيار غربی است‌) نخواهد بود بلكه‌ تا هنگامی ‌كه‌ از مقام‌ أفقهيّت‌ و أعلميّت‌ و أورعيّت‌ و أبصريّت ‌برخوردار است‌؛ بايد در رأس‌ رياست‌ جمهوری باقی بماند و عزل‌ او نصب‌ ديگری را در وقتی ‌كه‌ فاقد شرائط‌ گردد يا از دنيا برود، باز بوسيله شورای خبرگان که خبرويّت‌ در فنّ داشته‌، و از مزايای كمال‌ اخلاقی و عدالت‌ برخوردارند صورت‌ خواهد گرفت.» [16] براساس مبنای فوق مرحوم مؤلف قدس‌سره نتیجه گرفته است که: «قوای اعمال‌ حاكميت‌ که عبارتند از قوۀ مقنّنه‌ و قوّۀ قضائيّه‌ و قوّۀ مجريه‌، در وجود ولی‌فقیه ادغام‌ شده‌ و قابل‌ تفكيك‌ نيستند و تفکیک قوا براساس مدل دموکراسیِ رایج، غلط است. در مدل «ولایت فقیه»، ولی ‌فقیه به نظر خود افرادی را برای قوه مجریه و قوه قضائیه منصوب‌ مي‌نمايد و مجلس‌ شورای ملی که برای مشورت‌ در مصالح‌ و امور مملكتی است‌ نتيجه مشورت‌ را در اختیار ولی‌فقیه قرار می‌دهد تا او تصمیم بگیرد و قانون بگذارد.»[17] تصویر عملیاتی از مدل حاکمیت بر اساس این تفسیر از «ولایت فقیه» بدین گونه است: سنگ‌بنای آغازین: مردمِ متخصص، قاعده هرم حکومت هستند زیرا «رأی» در صورتی دارای ارزش است که بر اساس علم و تجربه نسبت به موضوعی باشد که رأی‌گیری برای آن انجام می‌شود، بنابراین افرادی از مردم که با دین و فقاهت سر و کار دارند در تمام شهرها، از میان خود خبرگانی را که توانایی تشخیص صلاحیت‌های علمی و عملی لازم برای یک رهبر را دارند انتخاب می‌کنند (انتخابات تخصصی صنفی) و مجلس خبرگان تشکیل می‌شود. حلقه اول: مجلس خبرگان، رهبری را به‌ عنوان «ولی فقیه» معرفی می‌کند (نصب نمی‌کنند بلکه کشف و معرفی می‌کنند) و مردم حق بیعت کردن یا بیعت نکردن با او را دارند. نقش عموم مردم در شکل‌گیری حکومت: بنابراین با رأی‌گیریِ عمومی از کلیه افراد بالغ اعم از مرد و زن به‌ صورت «آری و نه» نسبت به پذیرش ولایتِ «فقیهی» که از طرف مجلس خبرگان معرفی شده است، در صورت احراز اکثریت نسبی، فقیهِ معرفی شده علاوه بر مشروعیت، دارای مقبولیت شده (مبسوط الید می‌شود) و شرعاً حکمش بر همه نافذ است حتی بر مجتهدین و مَراجع دیگر. حیطه اختیارات:
۹ شهریور ۱۴۰۱