eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
458 دنبال‌کننده
13هزار عکس
1.8هزار ویدیو
318 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
41.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹امام جمعه فریدونکنار 📎خبر پیوستی👇👇 🕌امامزادگان "فرارو | استان‌های ایران چند امام زاده دارند؟" https://fararu.com/fa/amp/news/631503 🔳استان‌های ایران چند امام زاده دارند؟ 📌استان‌های فارس با ۱۴۵۱، مازندران با ۱۲۷۶ و گیلان با ۶۷۱، بیشترین امام‌زاده‌های ثبت شده را دارند. 📌براساس آمار به دست آمده از سایت «بقاع متبرکه» وابسته به سازمان اوقاف، در ایران ۸۱۶۷ امام‌زاده ثبت شده است. 📌به گزارش اعتماد، استان‌های فارس با ۱۴۵۱، مازندران با ۱۲۷۶ و گیلان با ۶۷۱، بیشترین امام‌زاده‌های ثبت شده را دارند. 📌چند سال قبل آمارى از میراث فرهنگى منتشر شد که ایران بیش از ١٠ هزار امامزاده دارد که ٨ هزارتاى آن فاقد شجرنامه هستند و ٤ هزار امامزاده نیز منتسب به امام کاظم هستند! 🗓تاریخ انتشار: ۱۱:۴۷ - ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ 🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2831 🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2706 ꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂ 🟢: ((اگر رهبر نبودم، مسئول فضای مجازی کشور میشدم.)) 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ 💥 @edmolavand @sayedhmirmaryam 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂ 📜 هزارجریب در طول روزگاران گذشته دارای نام هاي متعددی بوده است . 📝این مقاله با استفاده از منابع معتبری چون ■اعلاق النفیسه ابن رسته، ■مراصد الاطلاع البغدادی ، ■معجم البلدان یاقوت حموی، ■مسالک و الممالک اصطخری ■و یادداشت های علامه محمد قزوینی ■و... این نام‌ها را بررسی نموده است. ۱.هزار گریب ۲.هزار گری ۳.جبل شهریار، شهر یارکو ۴.کوه قارن، جبال قارن، جبل قارن ۵.جبل فریم، کوه فریم ۶.جبال دیلم ➕ 📌ابن فقیه همدانی (سدهٔ ۴) می‌نویسد که در بیرون شهر هزار جریب زمین از آن بنداد هرمز است و آن زمین همان اموال خالصه‌ای است که وی از جریر بن یزید والی  خرید. این اشاره شاید کهن‌ترین اطلاعی باشد که از خاستگاه نامگذاری هزارجریب در دست است. 📌اعتمادالسلطنه هزارجریب را همان «کوهستان ونداد هرمز» می‌داند. 📌یاسنت لویی رابینو کنسول دولت بریتانیا در رشت، در کتاب خود یعنی سفرنامهٔ مازندران و استرآباد، می‌نویسد: «بلوک هزار جریب شامل دو قسمت است: یکی چهاردانگه دیگری دو دانگه. 📌در کتب تاریخی به خصوص تاریخ ابن اسفندیار، تاریخِ مازندران، و تبرستان ظهیرالدین مرعشی و … به کرّات از هزار جریب یا هزارگری نام برده شده‌است. 📌اسماعیل مهجوری در تاریخ مازندران می‌نویسد: « ۱۴ بخش داشته که هر یک مسجد جامعی می‌داشته‌اند، این چنین: ، ساریه، ، ، ربست، میلا، هزارجریب، مهروان، ، تمار، ناتیل، چالس، رویان و کلار» (مهجوری پوشینهٔ ۱ صفحهٔ ۳۸) http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/2988 📑 @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
2⃣ 🔎جهت دسترسی به مطالب دلخواه تان در این فهرست جستجو کنید: 👇👇 🌍مکان: ■ ■#
📜مرور واژگان خِنه در فرهنگ مازندران 🌷 خواستم نوستالژی باشه !!!! ✍به محل سکونت در مازندران "" می گفتند. اصلی ترین بخش خنه خود "خنه" بود یعنی در واقع در ابتدا مردم همان یک "خنه" جایی که در آن "کِله " یعنی اجاق بود را برای سکونت داشتند. 🌾 البته اجاق به صورت چاله ای کوچک بود معمولا مربع شکل که در فاصله نیم تا یک متری با دیوار قرار داشت دور این چاله با آجر تزئین شده بود تا از محوطه ی کل "خنه" جدا باشد. در میانه "کله"، "،دیزنون" که یک سه پایه فلزی بود قرار داشت و برای پخت غذا، زیر آن هیزم قرار می دادند. 🌾در این خنه، ممکن بود "کچال" محل بافت چادر شب، جاجیم هم باشد. "خنه" جای خواب، غذا خوردن، اتاق نشیمن بود و جای گذاشتن مرغ کرچ "کلییز" محل نگهداری گوساله بویژه در سرد پئیز و زمسونه چله هم "خنه" بود. 🌾"خنه" با "بومه را" سوراخی به اندازه یک متر ونیم در یک متر به قسمت زیر شیروانی راه داشت. یک "کاتی" (نردبان تک ستونی) به صورت زاویه دار خنه را به "،بومه را" متصل می کرد. در زیر شیروانی آنجا برنج، گردو، پیاز، سیر ، ازگیل، کدو و سرخه شکر ... نگهداری می شد البته خانه های آن موقع "گاله به سر" بود (شیروانی خانه با علفی به نام گاله یا ساقه شالی (آلم) با مهارت ویژه ای پوشیده شده بود). کار دیگر "بومه را" مکش دود حاصل از اجاق داخل "خنه" بود در واقع کار هود آشپزخانه های کنونی را انجام می داد. 📌قدیم ها گربه ها همدم و یا مهمان نا خوانده خانه ها بودند چون با وجود آنها بود که زیر شیروانی از وجود موش ها پاک می شد. "بامشیه تاته پاته تا بومه لوئه!" جست و خیز گربه تا لب بومه! این زبانزد در مورد افراد پر مدعا و بی عمل بکار می رود. 🌾پشت بام به خاطر شکل آن و تاریکی آن برای بزرگتر ها هراس داشت چه رسد به بچه ها. یکی از باورهای ما در زمان کودکی مان این بود که در "بوم" یعنی زیر شیروانی "سیو مر" مار سیاه که بر خلاف مار آبی دشت و آبندان ماری خطرناک بود وجود دارد بویژه در کنج شیروانی که به آن "چاج" یا " چاج چاجه په" می گفتیم. و مادران ما برای رهایی از شر "سیو مر" این "شر" را می خواندند: هل چچییا نمکو / امه بوم سیره کول کته/ اما سیو گولامی شاخه آلوچه و آب نمک/ ما در "بوم" پوست سیر گذاشتیم/ ما سیاه چادر نشین و شجاع هستیم 🌾در قدیم هر چیز را که بوی مرگ می داد به بالای شیروانی پرت می کردند مثل دندانی که کشیده می شد و یا هنگامی که مرده شور مرده ای را می شست یکی از نزدیکان مرده در حالی که در حالت اندوه و درد و بی خودی ناشی از آن پس از سه بار کف زدن قطیفه ای که با آن میت را شسته بود به بالای شیروانی پرت می کرد. 🌹در بخشی از خنه " کرسی چال" بود این چاله ابعاد حدود دو وجب درازا و پهنا عمق یک و نیم وجب داشت که در زمستان زغال داغ را در درونش می ریختند و روی آن خاکستر می پاشیدند تا گرمای آن کم کم به زیر کرسی منتقل شود. و در بهار و تابستان هنگامی که کرسی را بر می چیدند روی کرسی چال را با تخته پوشانیده و رویش حصیر یا / می گذاشتند. 🌾فرش داخل خانه معمولا حصیر بود. البته از قسمت ورودی خانه یعنی درگاه تا پیش از کله اصلا فرشی نبود، در قسمت بالای خانه که "بالا کلسی" یعنی بالای "کله" نمد یا "پوست تخت" که همان پوست گوسفند بود قرار داشت و آنجا بزرگ خانه پدر بزرگ یا مادر بزرگ و یا پدر می نشست. اون گدر که جوون بیمه مره ندی د باله مرجون بیمه مره ندی اسا که پیر بیمه مره بدی بالا کلسی نشیر بیمه مره بدی "آن وقت جوان بودم و دو دستم چون مرجان بود مرا ندیدی حالا که پیر شدم "بالا کلسی" نشین شدم مرا دیدی! 🌾خنه عموما دریچه ای دایره شکل هم به بیرون داشت که به آن روجین می‌گفتند در بهار و تابستان برای عبور جریان هوا و دیدن بیرون آن را باز می کردند. همچنین تاق هایی در این "خنه" وجود داشت برای قرار دادن لامپا در روز که در دسترس بچه ها نباشد و بعضی چیزهای دیگر مثل جانماز، قرآن و کتاب و سفره قند جا میدادند. 👈از سقف هم رشته ی بافته شده از پشم بود که داخل آن "نمک شور" قرار داشت، نمک شور کوزه ی خاصی بود دارای یک لوله باریک مثل لوله قوری که در آن "انجاله نمک" یعنی سنگ نمک خرد شده با مقداری آب نگهداری می شد همچنین همیشه گردویی در نمک شور بود تا مانع سرازیر شدن فراوان آب نمک شود که چیز بسیار مفیدی بود از اینرو برای سپاس گزاری و اذعان آنکه شخصی همیشه دارای کار کرد مثبت است به او می گفتند، " تو امه نمک شوره اغوز بیی!" کدبانو به هنگام پخت کته از آب نمک داخل "نمک شور" استفاده می کرد. 🌹خواستم نوستالوژی باشه در پس ذهن کهنه ما جهت یادآوری🌹 🌻 نوای 🌻 http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3021 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
پژوهش اِدمُلّاوَند
#اسناد #سند #هزارجریب #دودانگه #چهاردانگه #مازندران ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑#پژوهش_ادملاوند @edm
📜چهاردانگه و دودانگه از چه زمانی بین مردم مصطلح شده است؟ 📌چهاردانگه ساری با تاریخ کهن:  در كتاب تبرستان نوشته ابن اسفنديار (تاليف ۶۱۳ ه ق)، کتاب تاريخ ، و نوشته ظهير الدين مرعشي (قرن نهم)، تاريخ تبرستان نوشته اعتماد السلطنه (تاليف در سال ۱۳۱۱ ه ق) ايران و روسيه نواحي شمالي ايران نوشته روسي ( سال ۱۲۷۷ ه ق) نامي از چهاردانگه برده نشده است و تمام اتفاقاتی كه در اين منطقه رخداد، تحت عنوان نوشته شده است. اکثر پژوهشگران معتقدند هزار جریب تاریخی به دو بخش عمده دودانگه و چهاردانگه تقسیم شده است به همین دلیل تا مدتها در نوشته ها چهاردانگه و دوانگه هزار جریب آورده شده است. 📌در مورد وجه تسمیه دودانگه و چهاردانگه چنین نقل می کنند: «محمود میرعمادالدین دو زن داشت از یکی دو فرزند و دیگری چهار فرزند بعد از مرگ وی هزار جریب بین فرزندان وی تقسیم شد و به صورت چهار دانگه و دو دانگه مشخص گردید ».( افضل الملك – ركن الاسفار ص ۱۴۴) و این وجه تسمیه مورد پذیرش عموما محققین محلی است. 👈برای اینکه مطلع شویم از چه زمانی دودانگه و چهاردانگه بین مردم مصطلح شده است به بررسی قدیمی پرداختیم. 👈قدیمی ترین سندی که تا الان به دست ما رسیده و کلمه چهاردانگه در آن قید شده است، مربوط به فروش یک قطعه زمین در روستای سفید کوه می‌باشد (روستای سفید کوه در نزدیکی روستای واقع شده بود.) 📄این در سال ۱۰۳۴ ه ق نوشته شده است. شاهرخ میرزا به همراه کدخدایان قریه سفید کوه ملک تحجیر دشت را که از توابع روستای اراء بود از امیر تیمور ابن میرافضل الحسینی خریداری کردند که توسط رفیع الدین نوشته شده است. 📘منبع: نقش روستای اراء در خطه ولایتمدار مازندران، سید ابوالحسن شفیعی، ص۴۶ 📌 دیگری که در آن کلمه چهاردانگه به تنهایی قید شده است، فروش یک قطعه زمین گندم زارعی واقع در اوشاب چوپین دره نسام که توسط محمد صالح خلف میرزا علیشاه به پنج پسر میرعلی ارایی فروخته شد. تاریخ این سند رمضان ۱۱۳۶ ه ق می‌باشد. . 📘منبع: نقش روستای اراء در خطه ولایتمدار مازندران، سید ابوالحسن شفیعی، ص۴۶ 📌در این سند فقط چهاردانگه نوشته شده است که نشان می دهد که کلمه چهاردانگه دیگر بین مردم منطقه جا افتاده است به همین دلیل چهاردانگه هزار جریب نوشته نشده است. ✍: حامد خلیلی ازنی + نوشته شده در شنبه یکم مهر ۱۴۰۲ ساعت 21:22 توسط حامد خليلي ازني http://chahardangeh.blogfa.com/post/476 http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3107 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
2⃣ 🔎جهت دسترسی به مطالب دلخواه تان در این فهرست جستجو کنید: 👇👇 🔹روی عناوین به رنگ آبی کلیک کنید 🌍مکان: ■ ■#
هدایت شده از پژوهش اِدمُلّاوَند
2⃣ 🔎جهت دسترسی به مطالب دلخواه تان در این فهرست جستجو کنید: 👇👇 🔹روی عناوین به رنگ آبی کلیک کنید 🌍مکان: ■ ■#
زمان: حجم: 1.29M
📚: آخرین نشانه‌های باستان: از قومس تا 🖊مؤلف: ناشر: حبله رود زبان: فارسی رده‌بندی دیویی: 398.209556224 سال چاپ: ۱۳۹۶ نوبت چاپ: ۱ تیراژ: ۱۱۰۰ نسخه تعداد صفحات: ۲۶۰ قطع و نوع جلد: رقعی (شومیز) شابک ۱۰ رقمی: 6008784138 شابک ۱۳ رقمی: 9786008784135 📌کومِش، کومِس، قومِش یا ، نام یکی از ایالت‌های کهن ایران است که امروزه، استان سمنان محدودهٔ آن سرزمین باستانی را دربرگرفته است. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3654 ‌‌💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 ❖ ﷽ ❖ 🌺 📩بارگذاری مطالب و موضوعات ویژه مناسبتهای بومی، محلی و ملی در پژوهش ادملاوند: 👇👇 💠 📜 🗓 🟢 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍂 @edmolavand 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌼
2⃣ 🔎جهت دسترسی به مطالب دلخواه تان در این فهرست جستجو کنید: 👇👇 🌍مکان: ■
💠علی اسفندیاری؟؟!! 👇👇 ♦️آرامگاه نیما یوشیج، خاندانِ اسفندیاری نور 🔹خاندان اسفندیاری در ، از بازماندگان سلسله هستند که ریشه آن‌ها به شاهان امپراتوری می‌رسد. 🔹خاندان اسفندیاری نور، نوادگان جاماسب ساسانی و بازماندگان حکومت پادوسبانیان و اسپهبدان هستند. 🔹حکومت پادوسبانیان با ۹۰۰ سال فرمانروایی بر مازندران، طولانی ترین حکومت محلی ایران و پس از حکومت یاماتو ژاپن، دومین حکومت طولانی جهان هستند. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3703 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🔷وِرزا مُــــــــشته 🔶ورزا مُشته، آیین و آداب و رسوم و باور کشاورزان تبرستانی ، یادگار و ميراثی کهن،به جا مانده از نیاکان و گذشتگان،در تبرستان مازندران و گیلان که بخشی از تاریخ و فرهنگ مردمان این منطقه محسوب میشود.امروزه جزئی از جاذبه های گردشگری است. 🔶شمایل و عروسک برنجی که در پایان فصل درو،از آخرین مشت از برداشت محصول برنج در شالیزارهای مازندران و گیلان و همچنین برحسب اقلیم و نوع کشت،با خوشه گندم هم ساخته می‌شود که با هم متفاوتند.این آدمک برنجی را سمبل خیر و برکت و نماد نمایانگر و نشان دهنده دختر جوان دم بخت در منزل میدانستند آخرین دسته شالی برنج یا گندم را تا سال بعد،هنگام شروعِ مجدد شخم زدن،نگه میداشتند تا موجبات خیر و برکت آن زمین کشاورزی و زراعی فراهم شود 🔶در روزگار گذشته،کشاورزیِ سنتی مرسوم بود و ماشین های کشاورزی صنعتی رواج نداشت برنجکاری،کاری بسیار طاقت فرسا، با چالشهای فراوانی مانند شرایط نامساعد جوّی مواجه بود.برنج با رنج و سختی در زمینهای باتلاقی با کمک زور بازو و گاو نر کوهان‌دار(وِرزا)کِشت میشد و به کمک یاور ها،به موقع برداشت میشد تا حاصل ماهها دسترنج و زحمت،زیر باران از بین نرود.گاو بزرگترین سرمایه یک خانواده روستایی بود 🔶در زمان گذشته،برای شخم زدن زمین کشاورزی،از گاو نر کوهان دار بومی و کاری به نام وِرزا استفاده میشد،هنگام برداشت محصول برنج،توسط افراد یاور (کارگرهای کمکی بدون دریافت دستمزد)،آخرین مشت خوشه های برنج را برای صاحب مزرعه و مالک زمین میبردند و به بار نشستن محصول را مژده می ثدادند مژدگانی(مِشتِلِق: هدیه شیرینی) میگرفتند. 🔶صاحب زمین،آخرین دسته خوشه برنج را تا بهار سال آینده،هنگام کشتِ مجدد شالیزار و مزرعه،نگه میداشت.آخرین مشت از خوشه برنج با مهارت خاصی، توسط بانوان تبرستانی،به شکل عروسک برنجی تزیین و بافته میشد و از دیوار ایوان منزل شالیکارها،یا در گوشه خانه یِ برنج کاران آویزان میشد. ✔️از یک طرف نشان دهنده یِ وجود دختر جوان دم بخت و باسلیقه در آن خانه بود برای این منظور،شمایل ورزا مشته در جایی از ایوان منزل که در دید همگان و عموم مردم و رهگذران بود و نخستین روشنایی طلوع آفتاب(اِفتاب تِغه) به آنجا برخورد میکرد و روشن میشد آویزان میکردند. ✔️ از طرفی نماد و باور برکت خواهی بود. و عقیده داشتند که باعث برکت شالیزارهایشان و به بار نشستن دوباره محصول خواهد شد. همچنین ورزا مشته را،سهم قدردانی از رنج و زحمتِ گاو نر کاری ورزا، میدانستند.چون بهره برداری محصول را نتیجه زحمت و کارِ گاو نر کوهان‌دار یعنی وِرزا میدانستند.به همین خاطر ورزا مشته نامیده شد. هنگام شخم زدن زمین در سال آینده و جدید، و در شروع فصل کشاورزی و کاشتن محصول،زمانی که گاو نر را برای کِشت شالیزار آماده میکردند،بخشی یا مشتی از دانه های برنج را از خوشه های عروسک برنجی جدا کرده،براساس آداب و رسوم ویژه ای،مقداری از آن را برای احترام و قدردانی و جبرانِ تلاش و زحمت به گاو نر کاری یعنی ورزا میدادند که بخورد قوّت بگیرد با نیروی بیشتری زمین را شخم بزند. این آیین و مراسم در اولین روز شخم زدن زمین در سال،با فراهم کردن یک تشت مسی آب، آینه، شمایل یا عروسک برنجی ورزا مُشته، گردو و نارنج، همراه با خواندن آواز و ترانه تبری برای آماده کردن ورزا گاو نر انجام میشد . تا رنج زحمت و کار ورزا جبران شود. 🔶 و بقیه دانه های برنج بر اساس باور خیر و برکت و افزایش رزق و روزی، نعمت و فراوانی، در ظرفِ ذخیره برنجِ مصرفی،نگهداری و اضافه میکردند 🔶ورزا مشته،یک نماد فرهنگی و همچنین سمبلی است از احترام و هم سویی انسان با طبیعت و اهمیت زمین کشاورزی و حتی احترام به یک حیوان اهلی کاری( ورزا) که در گذشته بزرگ ترین سرمایه یک خانواده روستایی بوده است. 🔶جالب هست بدانید شمایل و عروسک زیبای برنج یعنی ورزا مشته را برای افزایش خیر و برکت دائمی به خانه نوعروس ها نیز هدیه میبردند. 🔶امروزه در برنج فروشی ها،شمایل ورزا مشته آویزان هست 🔶وِرزا : گاو نر کوهان دارِ بومی(ولایتی گُو) و کاریِ قدرتمند عقیم شده برای شخم زدن زمین و مزرعه با گاو آهن سنّتی(خیش: اِزال و جِفت ) برای کاشتن گندم و برنج. 🔶فرهنگ یاوَرگیری : برداشت محصول شالی برنج و گندم به کمک افراد یاور(کومِکی) یعنی بستگان،همسایگان، آشنایان و خویشاوندان بدون دریافت مزد. در گذشته،همه مردم یک منطقه یا روستا در هزارجریب()یا مازندران و گیلان، برای برداشت و دروی محصول مزرعه برنج و گندم به یکدیگر کمک میکردند به کمک هم می آمدند یعنی یاوَر میدادند تا قبل از آسیب دیدن توسط بارندگی،محصول درو شود و با دادن آخرین مشت یا دسته برنج و گندم(ورزا مشته) به صاحب مزرعه،و دریافتِ مژدگانی و هدیه شیرینی از او،برای یاور دادن و درو به مزرعه بعدی و زمین مالک جدیدی میافتند. 📑 @edmolavand
پژوهش اِدمُلّاوَند
، ، یا به بخشی از سرزمین‌های میان کوه‌های البرز و  دریای مازندران اطلاق می‌شده است و از لحاظ جغرافیایی شامل استان مازندران و بخش‌هایی از گلستان و گیلان و شمال‌شرق استان تهران و سمنان کنونی بوده است. 📌پس از حمله مغول و مصادف با قرن دهم، نام بر این سرزمین گذاشته شد. استرابون و برخی از رخدادنگاران دیگر از قوم تپور نام برده‌اند. (۴۰پ.م-۴۰م.) 📌نام جایگاه نخستین سرزمین پَرَشی (پارسَه) در جنوب خاوری فلات ایران، باید از ریشۀ آریایی کهن «پَرَسو» به معنی «تَبَر، تَبَر رزمی» گرفته شده باشد. همدیس با این ریشه، واژۀ ایرانیِ «پارَس‌وَه (تَبَرداران)» است که واژۀ پارسَه از آن گرفته شده است. (چنانکه، نام «ساکسون» به معنی شمشیرداران است/جُنِیدی: نام «سکا» در این واژه دیده می‌شود/؛ سجادیه: سِمِتِر به معنای چاقو در جراحی، با واژۀ شمشیر ایرانی از یک ریشه است) 📌از سویی، گمان می‌رود واژۀ فارسی «تَبَر» (برگرفته از تَپَر، تَپَرَه - ارمنیِ «تَپَر») نیز، در پی جابجایی واک «ت» به پیش از «پ»، از ریشۀ «پَرَت» پدید آمده باشد. (سنجیده شود واژۀ پارسی باستانِ «پَرَثو»، آسیِ «فِرِت /پِرِت/»، خُتَنیِ «پَدَه، پَرَتَه» و تُخاریِ «پُرَت، پِرِت») 📌بدین گونه، پیوند قومی تَپوران و سرزمین تَپورستان (تَبَرستان، به جنگل‌هایش شهرت دارد /تَبَر/)، با پَرَشی‌ها و سرزمین پَرَشی آشکار می‌شود. نگارش ایلامیِ نام «دَپورائیپ /تَپور-ا-ایپ/» در نوشته‌های تخت جمشید نیز برگرفته از «تَپورَه (تپوری)» است. 📌سرزمین «تِفرِر /تپرر، دپرر/» نیز که رامسس سوم (۳۱۵۰ سال پیش) از آن به نام خاستگاه سنگ لاجورد یاد کرده است، باید در پیوند با «دَپَرَه (کوه سنگ لاجورد)» در نوشته‌های بابلی باشد، که هر دو نام برگرفته از همان ریشۀ ایرانیِ «تَپَر، تَپَرَه» بوده است. («دَبَرَه /دپره، تپره/» در نگارش ایلامیِ گل‌نوشته‌های تخت جمشید) 📌منظور از سرزمین «تِفرِر» در متن‌های مصری و «دَپَرَه» در متن‌های بابلی، همان تَپور و تَپورستان (طبرستان) است. اگرچه در اصل، به خاستگاه قوم «تَپور» در خاور ایران اشاره می‌کند. (کهن‌ترین ردپای سنگ لاجورد در مصر، به دوران پیش‌دودمانی -پیش از فرعون‌ها- می‌رسد و از گورهای گِرزین یا دوران دوم نَقادِه - ۵۴۰۰ سال پیش - در مصرِ فرازین /جنوب/ به دست آمده است. با توجه به این نکته که، جایگاه یگانه کانسنگ لاجورد در جهان باستان، ایران بوده است) 📌در همین راستا، واژۀ هندوآریایی «پَرَسو، پَرسو (دنده، داس)» پس از تبدیل و جابجایی قاعده‌مند واک‌ها، به گونۀ فارسی نو «پَهلو (کنار - بغل)» در آمده است. 📌در نمودار زیر، تَپورها (مازندری‌ها و گیل‌ها) با دو نمایۀ نزدیک به هم MA و GI در شمال فلات ایران نشان داده شده‌اند؛ و چنانچه دیده می‌شود، ایشان نیز مانند دیگر ایرانیان دارای ساختار ژنتیکی آسیایی غربی (ایرانی) هستند. (رنگ آبی فیروزه‌ای) این نمودار، برگرفته از پژوهش انستیتو پاستور فرانسه است که با همکاری مرکز مطالعات ژنتیک انسانی هدینگتون انگلستان، دپارتمان بیولوژیک ساپینزا از رم (ایتالیا) و دانشگاه آریزونا آمریکا انجام یافت.(کوینتانا - مورسی، ۲۰۰۴) 📌مسیر ژنتیکیِ حرکت پَرَشی‌ها به سوی غرب و به ویژه تپورستان، بسیار روشن است. بدینگونه که، نمایه‌های BA، PA، KA و MK در مازندری‌ها و نمایه‌های SI، GJ به طور ویژه در گیل‌ها دیده می‌شود. اما نکتۀ جالب آنکه، خاستگاه مورد نظر پَرَشی‌ها در جنوب‌خاوری فلات ایران، دقیقا همپوشان با گسترۀ فراوانی این نمایه‌ها است. 📌کسانی می‌خواهند خاستگاه تپورها را به مناطقی در شمال‌غرب و یا شمال‌شرقِ دریای کاسپی نسبت داده، و بدون هرگونه دلیل علمی، خط‌سیرهای گوناگونی نیز برای آن رسم می‌کنند. اما دلیل روشن ژنتیکی مشاهده شده، به آسانی فرضیۀ زبانی مربوط به پیوند میان واژگان «پَرَت» و «تَپَر» را به اثبات می‌رساند. 📌از سویی، زمانی که سخن از سرزمین «مازندران» در شاهنامه به میان می‌آید، ذهن‌ها به هر سَمتی روان گشته و بسیاری تلاش می‌کنند تا جایی برای مازندرانِ شاهنامه بیابند. اما گویا، سفرهای پیاپیِ «سام اژدهاکُش» از زابلستان به مازندران، برای کمک‌رسانی به آسیب‌دیدگان از فوران‌های بی‌امان دماوند انجام می‌گرفته است. (۱۰۰۰۰ سال پیش) 📌سرزمین تحت سیطره مَزَن‌ها، انسان‌نماهای منقرض شده این سرزمین، در پیش از یخبندان چهارم از کابل تا آرارات گسترده بوده است. (مَزَن: بزرگ/ تفضلی) -دانشنامه کاشان، ج۳ 🖊: مهردادایران مهر https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3731 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─