eitaa logo
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
3.7هزار دنبال‌کننده
967 عکس
54 ویدیو
48 فایل
─━━━━━━ا﷽ا━━━━━━─ ⭕️موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 💢با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فلاح شیروانی 📍قم، میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی، پلاک۱۲ 📩درگاه ارتباطی و تبادل: @Admin_fotovat 🔺نشر مطالب همراه با آدرس
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 💠 ☑️ بریده هایی از کلاس 💢بخش 2️⃣1️⃣ 🌐 واقع بما هو واقع (5) ❇️اطلاق مقسمي موجود بما هو موجود 🏷 أن الفلسفة أعم العلوم جميعا لأن موضوعها أعم الموضوعات و هو الموجود الشامل لكل شي‏ء. 🔺 در ذيل اين عبارت، محشي بزرگوار سخني دارند كه از آن بدست مي‌آيد ايشان به اطلاق قسمي موضوع فلسفه معتقدند. 🔺اساسا برخي معتقدند اطلاق موضوع فلسفه، «اطلاق قسمي» است؛ زيرا در مورد آن گفته مي‌شود: «من دون اين يقيد بقيد و من دون ان يصير رياضيا او طبيعيا». به بياني ديگر، موضوع فلسفه مقيد به اطلاق است، بنابراين داراي اطلاق قسمي است 🔺اينان قيدهاي مذكور را احترازي و تأسيسي معنا مي‌كنند. اگر قيد احترازي باشد، بايد حتما موضوع را مقيد كند. محشي بزرگوار بر اين مطلب استدلالي هم ارائه فرموده‌اند: اگر موضوع فلسفه داراي اطلاق مقسمي باشد، تمام مسائل علوم ديگر، مسائل علم فلسفه خواهند بود. 🔹نخست بايد ديد كه منظور از اطلاق مقسمي و قسمي در اين بحث چيست گفته شد كه موضوع فلسفه، موجود بما هو موجود است و اگر هم سخن از مفهوم موجود است، ازآن‌رو است كه اين مفهوم حاكي از حقايق و موجودات خارجي است. اطلاق قسمي و مقسمي، در دو مقام قابل بحث است: خارج و مفهوم. گاه منظور از اطلاق قسمي و مقسمي، اطلاق خارجي است. موجود خارجي گاه بشرط شيء است و گاه بشرط‌لا و گاه لابشرط. اما گاه منظور از اطلاق، اطلاق مفهوم است، ازآن‌جهت كه حاكي ار مصداق است. منظور از اطلاق موجود، گاه اطلاق مفهوم وجود است، ازآن‌جهت كه حاكي از خارج است. 🔺 موجود مطلق به اطلاق مقسمي خارجي، موجود نامتناهي است كه حتي قيد اشتراك و اطلاق را هم ندارد و فوق سريان است. موجود مطلق به اطلاق قسمي خارجي، حقيقت واحد مشترك ميان موجودات است و ساري در همه است، و همه‌جا را گرفته است و با تمام موجودات خاص بشرط شيء، جمع مي‌شود؛ كه گاه از آن به نفس رحماني تعبير مي‌شود. 🔺 در بحث حاضر، دربارة مفهوم موجود، ازآن‌جهت كه حاكي از حقايق خارجي است، سخن مي‌گوييم؛ يعني اطلاق، وصف مفهوم موجود است، ازآن‌جهت كه حاكي است، نه وصف حقيقت خارجي موجود. در اين حال، منظور از موجود مطلق به اطلاق مقسمي، هر چيزي است كه عنوان «موجود» بر آن صادق باشد، چه موجود بي‌قيد و نامحدود باشد، چه موجود محدود. در اين مقام، در آغاز فلسفه قرار داريم و هنوز دربارة اينكه مصاديق واقعي موجود در خارج داراي چه انحائي است، سخن نگفته‌ايم. درحقيقت منظور از اينكه موجود مطلق موضوع فلسفه است، اين است كه موضوع فلسفه مقيد به انحائي ويژه از موجود نيست، بنابراين
دربارة تمام موجودات مي‌توان از منظر فلسفي، بحث كرد
. در فلسفه از تمام مصاديق موجود، چه موجود نامحدود و نامتناهي باشد، چه موجود محدود و چه موجود داراي حقيقت واحد سرياني، مي‌توان بحث كرد. 🔺بنابراين مقصود اين است كه تمام انحاء موجودات مصداق موضوع فلسفه هستند، چه در عالم خارج، يك موجود واحد نامتناهي تحقق داشته باشد (مطابق نظرية وحدت شخصيه)، و چه موجودات متباين خارجي تحقق داشته باشند. به بياني ديگر، بحث فلسفي از آغاز مخصوص نحوه يا انحاء خاصي از موجودات نيست. البته ممكن است در پي بحث‌هاي فلسفي، به اين نتيجه برسيم كه اصلا موجود نامتناهي تحقق ندارد، و يا اينكه جز موجود نامتناهي در هستي تحقق ندارد. ممكن است به اين نتيجه برسيم كه موجود اصيل، ماهيت است، و ممكن است دريابيم كه وجود اصيل است. بنابراين اكنون در فضاي آغاز علم فلسفه و تعيين دايرة موضوع آن هستيم، نه تعيين تكليف دربارة مسائل فلسفه. موضوع فلسفه، مطلق از انحاء تحقق است، بنابراين هم موجود نامحدود را شامل است و هم موجود محدود را، هم موجود واحد را شامل است و هم موجود كثير را و ... . به همين سبب است كه علامه تعبير كردند موضوع فلسفه شامل همة موجودات است. 🔺اما مطلق به اطلاق قسمي، يعني مطلقي كه مقيد به قيد اطلاق است. اگر موضوع فلسفه چنين باشد، شامل موجودات مقيد نخواهد بود. در اين صورت فلسفه فقط مي‌تواند دربارة موجود داراي اطلاق بحث كند، كه يا موجود نامحدود است و يا موجود داراي حقيقت واحد سرياني، اما موجودات محدود از دايرة بررسي‌هاي فلسفه بيرون خواهند افتاد. نيز در اين صورت، موضوع فلسفه شامل تمام موجودات نخواهد بود. 🔺اكنون روشن است كه موضوع فلسفه بايد مطلق به اطلاق مقسمي در نظر گرفته شود. بنابراين هم فلسفة اصالت ماهوي، مانند حكمت اشراق، فلسفه است و هم فلسفة اصالت وجودي. چه معتقد شويم موجودات، حقايق متباين هستند و چه به تشكيك وجود معتقد شويم و چه به وحدت شخصية وجود اعتقاد پيدا كنيم، همة اينها جزو فلسفه خواهند بود. موضوع فلسفه از اول آزاد از اين قيدها است. نتيجة بحث‌هاي فلسفي است كه نظريه‌اي دربارة انحاء تقرر خارجي بدست مي‌دهد. 📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 💠 1️⃣ معرفی محتوای کتاب https://eitaa.com/fvtt_ir/2466 2️⃣ معنای لغوی تصوف https://eitaa.com/fvtt_ir/2492 3️⃣ معنای اصطلاحی تصوف https://eitaa.com/fvtt_ir/2541 4️⃣ معنای اصطلاحی عرفان https://eitaa.com/fvtt_ir/2582 5️⃣ عرفان عملی و نظری https://eitaa.com/fvtt_ir/2603 6️⃣ عرفان عملی https://eitaa.com/fvtt_ir/2628 7️⃣ عرفان نظری https://eitaa.com/fvtt_ir/2655 8️⃣ محورهای اساسی در عرفان نظری https://eitaa.com/fvtt_ir/2688 9️⃣ امکان دستیابی به معارف شهودی https://eitaa.com/fvtt_ir/2704 🔟 هماهنگی عرفان با عقل و دین https://eitaa.com/fvtt_ir/2718 1️⃣1️⃣ تأثیرات عرفان عملی و نظری بر یکدیگر https://eitaa.com/fvtt_ir/2755 2️⃣1️⃣ هویت اسلامیِ عرفان اسلامی (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2813 ⏳ ادامه دارد ... —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 💢بخش 2️⃣ 🌐 معنای لغوی تصوف 🔘ریشه های غیرقابل قبول 🔺 در اشتقاق لغویِ صوفی و تصوف، صحبت‌های فراوانی وجود دارد. بعضی گفته‌اند: لفظ صوفی از «صفا» گرفته شده است؛ چرا که عارف اهل صفاست و از این رو به او صوفی می‌گویند. بعضی نیز گفته‌اند: لفظ تصوف و صوفی از «اهل صفّه» که در زمان پیامبر بودند و از ایشان شرح مختصری خواهد آمد، گرفته شده است و این طایفه به جهت شباهت عملی که با اهل صفّه داشته‌اند، به صوفی شهرت یافته‌اند. بعضی از اهل تحقیق نیز معتقدند که لفظ صوفی برای عارفان اسم علم است. 🔘 ریشه های قابل بررسی برای صوفی 🔺لفظ صوفی در زبان عرب ریشۀ لغوی ندارد، بلکه از کلمۀ «سوفیا»ی یونانی گرفته شده است.بنابراین، صوفی به معنای حکیم و دانشمند خواهد بود و این اشتقاق را می‌توان اشتقاق مناسبی دانست. 🔺 لفظ صوفی به قبیله‌ای از عرب به نام «بنی صوفه» نسبت داده شده است؛ زیرا مردم این قبیله، در زمان جاهلیت خدمتگزاران خانۀ خدا بودند و به عبادت و ریاضت شهرت داشتند.این اشتقاق قابل دقت و پذیرش است. 🔺لفظ صوفی برگرفته از «صوف» به معنای پشم می‌باشد و دلیل آنکه به صوفی، صوفی گفته می‌شود، به‌خاطر لباس پشمینه‌ای است که می‌پوشد. 📚 منبع: کتاب آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی ص 39-40 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 💠 1️⃣تحصیل حوزوی یک تخصص برای خدمت به جامعه https://eitaa.com/fvtt_ir/1854 2️⃣ عناصر مؤثر برای رسیدن به تخصصی مؤثر در حوزه برای خدمت به نهضت https://eitaa.com/fvtt_ir/1885 3️⃣ دغدغه‌ها انسان‌سازند https://eitaa.com/fvtt_ir/1915 4️⃣ ظرفیت‌های حیاتطلبگی https://eitaa.com/fvtt_ir/1941 5️⃣ انقلاب اسلامی حادثه‌ای عظیم(1) https://eitaa.com/fvtt_ir/1985 6️⃣ انقلاب اسلامی حادثه‌ای عظیم(2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2010 7️⃣ پیچ تاریخی (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2029 8️⃣ پیچ تاریخی (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2063 9️⃣ پیچ تاریخی (3) https://eitaa.com/fvtt_ir/2108 🔟 روند تعریف مأموریت(1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2137 1️⃣1️⃣ روند تعریف مأموریت(2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2159 2️⃣1️⃣ روند تعریف مأموریت(3) https://eitaa.com/fvtt_ir/2209 3️⃣1️⃣ اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی(1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2251 4️⃣1️⃣ اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی(2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2350 5️⃣1️⃣ اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی(3) https://eitaa.com/fvtt_ir/2410 6️⃣1️⃣ اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی(4) https://eitaa.com/fvtt_ir/2450 7️⃣1️⃣ اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی(5) https://eitaa.com/fvtt_ir/2472 8️⃣1️⃣ اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی(6) https://eitaa.com/fvtt_ir/2496 9️⃣1️⃣ اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی(7) https://eitaa.com/fvtt_ir/2514 0️⃣2️⃣ اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی(8) https://eitaa.com/fvtt_ir/2547 1️⃣2️⃣ اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی(9) https://eitaa.com/fvtt_ir/2606 🌐 این مجموعه به صورت یک کتاب چاپ شده است، برای تفصیل بیشتر و برای تکمیل این مباحث می توانید از لینک زیر کتاب را تهیه فرمایید. https://eitaa.com/fvtt_ir/2579 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 🔺 جلسه با جمعی از طلاب 💠 بخش 8️⃣1️⃣ 🔴تأملی در مختصات نگرش نوین توحیدی (6) ✅ (5) 🌐ضرورت اندیشه (2) 🏷 یک معضل بزرگ: عدم پشتیبانی دانش‌های موجود از نهضت اسلامی امام 🔺پس از پیروزی انقلاب نیز وقتی‌که سؤالات جامع دینی ما بسط فراوان یافت و همه‌ی آن‌ها متوجه پایگاه معرفتی دینی شد. 🔺 نه فلسفه، نه فقه و نه اخلاق اسلامی برای پاسخ به این سؤالات آماده نبودند ◀️ کلام که یکی از دانش‌های ارزشمند اسلامی است در اندیشه‌ی اقناع مخاطبان و نهایتاً اِسکات مخالفان بود، و به تأمین نیازهای معرفتی یک زندگی بالنده‌ی اسلامی فکر نمی‌کرد. ◀️ فلسفه در کار روشن کردن متفکران نسبت به جهان هستی و نهایتاً نفس آدمی بود. و دغدغه‌ی پشتیبانی از پویش‌های نظری جهت برآوردن صورت‌ها و قواره‌های فاخر اجتماعی برای حیات انسان نداشت. ◀️ فقه اخلاق هم پیش روی خود فرد مکلفی را می‌دیدند که باید رفتار او را در تعامل با خود، خدا و جامعه به انضباط بکشند. 🔺این‌ها همه یعنی اسلام به‌صورت یک مکتب اجتماعی جلوه نکرده بود و اساساً این دردِ عمیق ناشناخته مانده بود. 🔹حضرت آقا می‌فرمایند:
«در ميان كتب فقهى شيعه، بسيارى از مباحثى كه مربوط به اداره‏ى كشورند مثل مسئله‌ی حكومت، مسئله‌ی حسبه و چيزهايى كه با كارهاى جمعى و داشتنِ قدرت سياسى ارتباط پيدا مى‏كند چند قرن است كه جايشان خالى است. بعضى از آن‌ها، از اوايل هم در كتب فقهى شيعه، مورد تعرّض قرار نگرفته است... علّت هم معلوم است. فقهاى شيعه، در اين مورد تقصير يا قصورى نكرده‏اند. براى آن‌ها، اين مسائل مطرح نبوده است. شيعه، حكومت نداشته است. فقه شيعه، نمى‏خواسته است جامعه‏ى سياسى را اداره كند. حكومتى در اختيار او نبوده است كه جهاد بخواهد آن حكومت را اداره كند و احكامش را از كتاب و سنّت استنباط نمايد. لذا فقه شيعه و كتب فقهى شيعه، بيشتر فقه فردى بود؛ فقهى كه براى اداره‏ى امور دينى يك‏ فرد، يا حدّ اكثر دايره‏هاى محدودى از زندگى اجتماعى، مثل مسائل مربوط به خانواده و امثال آن كاربُرد داشت.» 
(14/ 03/ 1376) —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 💢بخش 1️⃣ 🌐 دانش تاریخ فلسفه 🔺تاریخ هر علم، جزئی است جدایی ناپذیر از آن. هیچ علم بشری ای، بر دست یک فرد، و در یک زمان، به تمامت و کمال پدید نمی آید. مفاهیم، مسائل، فرضیات، براهین و قواعد، در هر حوزۀ معرفتی، به تدریج و در رهگذار تاریخ به میدان اندیشه ها گام می نهند و بر قلم عالمان جاری می شوند. علوم اسلامی نیز به طور عام، و فلسفۀ اسلامی به طور خاص، از این قاعده مستثنا نیستند. فلسفۀ اسلامی یکباره، در یک زمان یا بر دست یک یا چند فرد معین پدید نیامده است؛ بلکه در پیدایش، شکل گیری، توسعه و تعمیق اندیشه های فلسفی در اسلام، هم میراث فرهنگها و تمدنهای دیگر، هم آموزه های اسلامی، هم باریک اندیشیها و نوآوریهای حکیمان مسلمان، و هم انتقادهای منتقدان _اعم از متکلمان، عارفان و فقیهان_ دخیل و مؤثر بوده است، و این ماجرا روندی تدریجی و تاریخی است. بر این اساس، تاریخ فلسفه دانشی است که این جریان را در گسترۀ زمان باز می نماید. 🔺 بدین ترتیب، کتاب تاریخ فلسفه نه تنها مبین اندیشه های درست، مقبول و مفید است، بلکه آنچه در تاریخ این حوزه از تفکر، اعم از صحیح و خطا، نو و کهنه، و مقبول و منسوخ، روی داده است باز می تاباند. برای مورخ فلسفه نه تنها موفقیتها بلکه شکستها، نه تنها توافقها بلکه نزاعها و کشمکشها، نه تنها تأسیسها بلکه تخریبها نیز ارزشمند است. او می کوشد تا حد امکان امین ماوقع باشد، اما این امانت داری و بی طرفی در مقام نقل و گزارش، او را از ارزش گذاری و رد و قبول در مقام تحلیل و ارزیابی باز نمی دارد؛ البته به شرطی که این دو مقام را در هم نیامیزد. 📚 منبع: کتاب درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی جمعی از نویسندگان : زیر نظر دکتر محمد فنایی اشکوری جلد ص 1 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 💠 💢بخش 1️⃣ 🌐 توضیحی در مورد فلسفه اشراق 🔺فسلفه اشراق برآمده از شهود و تلاشی فلسفی آمیخته به نبوغِ حکیم سهروردی است. وی با عرضه فلسفه‌اش توانست برای فلسفه مشاء در عین داشتن هیمنه و ریشه و نیز بهره‌مندی از بزرگانی بسیار برجسته همچون فارابی و بوعلی‌سینا، رقیبی جدی شود. 🔺شیخ اشراق با تثبیت مباحثی همچون عالم مثال منفصل، مُثُل افلاطونی و عمل حضوریِ حسی و پیشنهاد تبیین‌های نو مانند علمِ واجب_تعالی ذکره _ ومعاد جسمانی وطرح مسائل نو، همچون اعتباریت معقولات ثانی، اصالت و تشکیک در ماهیت و نیز تأکید بر روش اشراقی و تعمیق آن، توانست دانشِ فسلفه را در عصر خود به شدت متأثر سازد. 🔺وی مکتب اشراقی‌اش را براساس نظام نور و ظلمت و بر پایه روش اشراقی_بحثی بنیاد نهاد. تلاش وی برای مطرح کردن دستگاه سازوار و نظام‌مند نوری در آن عصر، مثال زدنی است. نظام فلسفی جدیدش از سویی و اصطلاحات نوپدیدش از سوی دیگر و روش اختصاصی اشراقی‌اش از سوی سوم، همه موجب آن شدند که مکتب جدیدی در برابر فلسفه مشاء پدید آید از این‌رو، تنها با اندوخته‌های پیشینی از فلسفه مشاء نمی‌توان این فلسفه را به خوبی دریافت. چنین امری سبب می‌شود بتوان روی فلسفه اشراق در قامت یکی از مکاتب مهم دوره سنّت معقول اسلامی کاوشی مستقل انجام داد. 📚 منبع: کتاب آموزش حکمت اشراق ص 1 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac