#صاحب_عزا
▪️صاحب مکیال المکارم مینویسد:
یکی از دوستان صالح من در عالم خواب، مولا صاحب الزمان سلام الله علیه را دید که فرمود:
... بعض أصدقائي الصالحين، أنّه رأى مولانا الحجّة عليه السّلام في المنام، فقال ما معناه: إنّي لأدعو لمؤمن يذكر مصيبة جدّي الشهيد، ثمّ يدعو لي بتعجيل الفرج و التأييد
من دعاگوی هر مومنی هستم كه پس از ذكر مصائب حضرت سيدالشهدا سلام الله علیه برای تعجیل فرج و تایید من دعا كند!
📚مكيال المكارم، ج۲، ص: ۵۷
.
#فیش_روضه
#شماره۱
#ماه_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸سنگ و آتش، به درون خانه طوعه انداختند و بدین وسیله، سفیر امامحسین عليهالسلام را از خانه بیرون کشیدند …
در نقلها آمده است:
🥀 ... سپیده دم بود که لشکریان ابن زياد لعین به درِ خانه طوعه آمدند. وقتی که مسلم عليهالسلام صدای پای اسبان و همهمه لشکریان را شنید
📋 فتَبَسَّمَ مُسلِمٌ رَحِمَهُ اللّهُ، ثمّ قالَ: يا نَفسُ! اَخرِجي إلى الْمَوتِ الَّذي ليسَ مِنهُ مَحيصٌ
▪️حضرت مسلم علیه السلام تبسمی نمود و گفت: ای نفْس!به پا خیز و مرگ را در آغوش بگیر که هیچ گریزی از آن نيست.
🥀 طوعه عرضه داشت: ای آقای من! خودت را آماده مرگ ساختهای؟ حضرت فرمود:دآری به خدا، چارهای از آن نيست.
📋 وَالْقُومُ يَرمُونَ الدّارَ بِالْحِجارَةِ، و يَلهَبونَ النّارَ في نَواحِي الْقَصَبِ
▪️لشکریان از بیرون خانه ، خانه را به زیر بار سنگ گرفتند و سر نیزه ها را آتش زده و به داخل خانه انداختند.
📋 فقالَ:يا اُمّاهُ أخْشیٰ أن يَهجُموا عَليَّ، و أناْ في داركِ
▪️حضرت مسلم رو به طوعه کرد و فرمود: مادرجان! میترسم که بر من هجوم آورند و من در خانهات باشم!
(گويا مسلم به یاد آتش زدن خانه زهرای مرضيه سلاماللهعلیها افتاد و نمیخواست دوباره یک زن را بین آتش و دود، گرفتار کنند)
📋 ثُمَّ إنّه عَمَدَ إلى الْبابِ، وَ قَلَعَها، و كانَ ضَخِمَ السّاعِدَيْنِ و إذا الْتَقَىٰ مَعَ الْفَوارِسِ يَقومُ شَعرَ بَدَنِهِم مِن بَينِ ثِيابِهِم
▪️از جا بلند شد و به سمت در رفت و در خانه را از جا کَند و از خانه خارج شد.
بازوان او به گونهای بود که لشکریان تا که با او مواجه شدند ،موی تنشان چنان راست شد که از لباسشان بیرون زد.
🖇 در وصف شجاعت و قدرت حضرت مسلم بن عقیل علیهما السلام نوشتهاند:
📖 كانَ مِن قُوَّتِهِ أن يَأخُذَ الرَّجُلَ بِيَده، و يَرمِي به مِن فَوقِ الْبَيتِ
▪️آنگونه قدرت داشت که با دستانش مردی را بلند میکرد و به پشت بام خانه میانداخت.
برگرفته از:
📚مقتل أبي مخنف،ص۳۳
📚الفتوح،ابن اعثم، ج۵ ص۹۲
📚تاريخ طبرى، ج۷ ص۲۹۲۱
📚أسرار الشّهادة، ص ۲۲۵
📚معالى السّبطين، ج۱ ص۲۳۵
✍ وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید
جز هِق هِق از این مردِ غمگین بر نیاید
خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا
آنقدر بد دیدم که در باور نیاید
در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم
گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید
سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا
خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید
دیر است اما کاش میشُد تا عقیله
شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید
بر پُشتِ دستم میزنم دیدی چه کردم
هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید
ای کوفه با تو آرزویم رفت از دست
بی آبروها آبرویم رفت از دست
در کوچهها بر خاکها رویم کشیدند
در را شکستند و به پهلویم کشیدند
در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند
با پا زدنهاشان غرورم را شکستند
از بس که زخمم میزدند از حال رفتم
بینِ جماعت بودم و گودال رفتم
عمامهی من را که غارت کرد نامرد
با نیزهای آمد جسارت کرد نامرد
دو کودکم دیدند بر جانِ من اُفتاد
دو کودکم دیدند دندانِ من اُفتاد
طفلانِ من دیدند طفلانت نبینند
آقا جسارت را به دندانت نبینند
با سنگهای خود سرِ من را شکستند
انگشتِ بی انگشترِ من را شکستند
ای کاش میشُد لحظهی آخر نیاید
یا ساربان دنبالِ انگشتر نیاید
وای از دلِ زینب چه میآید سرِ او
وقتی که انگشتر زِ دستت در نیاید
یا لااقل دنبالِ این هشتاد خانوم
نامحرمی با خیزرانِ تَر نیاید
بالا سرت وقتی که گودالت شلوغ است
هرکس بیاید کاشکی مادر نیاید
#شب_اول_محرم
شیخ علی قجری
.👇
بسم الله الرحمن الرحیم
#فیش_روضه
#شماره۲
#ماه_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
حلقه اتصال:
یکی از کسانی که امام زمانش رو خوب شناخت، معرفت به جایگاه امامش پیدا کرد و به احسن وجه از او اطاعت کرد، جناب مسلم بن عقیل بود.
که تا پای جان، پای عهدی که با امام زمانش یعنی سیدالشهدا بسته بود، ماند.
اولین کسی بود که خودش و زن و بچهاش را در راه ابی عبدالله فدا کرد.
کسی بود که وقتی سیدالشهدا او را به سمت کوفه فرستاد فرمود: « انی باعث الیکم باخی مسلم »
من برادرم رو به سمت شما فرستادم.
همون آقاییه که اونقدر به اهل بیت نزدیک شد که اهل و جزئی از خاندان پیغمبر شد و در راه دین خدا ایستادگی کرد و به شهادت رسید.
____
صلی الله علیک یا مسلم بن عقیل
السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لأمیرالمومنین و الحسن و الحسین علیهمالسلام
_____
شعر:
در سلام نماز مغرب بود
مسجد از ازدحام خالی شد
واژه های کلام مردم شهر
از علیک السلام، خالی شد
( مسلمی که یه روز تو کوفه ۱۸ هزار نفر باهاش بیعت کردن، کار به جایی رسید که دیگه کسی جواب سلامشم نمیداد///// این جواب سلام ندادنا سابقه داره)
بین پس کوچه های نامردی
کوفه تنها گذاشت مردش را
( دارم روضه مسلم و می خونم که تو کوفه تنهاش گذاشتن أما نمیدونم چرا دلم مدینه است کنار اول مظلوم عالم امیرالمومنین، که یه روزی همه فراموشش کردن)
هیچکس بار آن مسافر را
از سر شانه اش پیاده نکرد
وای بر حال منبر کوفه
که از آن مرد استفاده نکرد
کلماتِ که "این چه کاری بود؟"
دائماً راهی صدایش بود
( وسط معرکه یه وقت دیدن مسلم زده زیرگریه.. چی شد؟؟ اگر تو عرب چند تا جنگاور سراغ داشته باشیم، یکیش تویی چرا گریه میکنی؟؟ فرموده باشه: آخه گریه ام برا خودم نیست، گریه ام برا اون آقاییه که دست زن و بچه شو گرفته داره میاد، من بهش گفتم بیا)
التماسی شبیه "کوفه میا"
سر سجاده ی دعایش بود
____
نمایه: « کوفه میا»
خیلی نگران بود مسلم، اشک میریخت ، آخه خودش نامه داد،« آقا بیا»، کوفه منتظرته، مردم کوفه عاشقتن
اما حالا ببینه دستاشو بستن، دارن میبرن بالای دارالاماره
نگاهش به یکی افتاد ، فرمود دوتا پیغام دارم ببر برا آقام حسین:
اول اینه که به آقام بگو وقتی این پیغام به دستت رسید بدون کار مسلم تمام شد مسلمو کشتن
پیغام دومم اینه که به آقام بگو: « ارجع باهل بیتک..» ( مناقب ۴/ ۹۳) یعنی به آقام بگو برگرده مدینه، کوفه نیاد، چرا آخه کوفه وفا ندارد، کوفی بی مروت شرم و حیا ندارد ( آقا نگران زن و بچه اتم، آقا اینجا سنان داره، اینجا خولی داره، اینجا زجر داره)
آقا اینا تنهات میزارن،
( کجا رو میدید مسلم؟) همون ساعتی که:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت
______
اما این فقط مسلم نبود که تنهاش گذاشتن، دستهاشو بستن، جواب سلامشم نمیدادن
من یه آقایی رم میشناسم مدینه، اسد الله بود، یل خیبر بود، نام آوران عرب وقتی اسمش رو میشنیدند می لرزیدن
اما همین آقا یه وقت ببینه:
آتیشه خونمون
چقدر هیزم ریختن پیش خونمون
یعنی اینجا بازم میشه خونمون
آتیشه خونمون
حورا رو میزنن
چشمو میبندن هر جا رو میزنن
علی میبینه زهرا رو میزنن
حورا رو میزنن
___
الا لعنة الله علی القوم الظالمین...
.
#اصحاب
#حضرت_حر
گلایه كه نكرد،تا گقت: من حرم، فرمود:خوش اومدی حر، خوب موقعی به یاری داداشم اومدی،حسینم غریب .امام صادق به اون صحابه فرمود:می خوای مادرما زهرا رو یاری كنی؟آقا من؟گفت:بله،گفت چه طور میتونم،چه كاری از دستم بر میاد؟ فرمود: تو جلسه ی روضه ی جد غریب ما بشین برا حسین اشك بریز،ناله بزن بگو:ای غریب حسین.... حر گناه كرد،خطا كرد اما وقتی اومد مردونه اومد.روایت داریم از ساق اشك برای گریه كن های حسین،یك یك نگاه می كنند،رسول خدا نگاه میكنه،امام مجتبی،مارش حضرت زهرا سلام الله علیها،امیرالمؤمنین،خود ابی عبدالله نگاه می كنند،هر كدام یه جوری میگن،پیغمبر میگه:خدایا من نیمی از اعمالم رو هدیه میكنم به گریه كن های حسینم،امیرالمؤمنین همینطور،مادرش زهرا همینطور ، امام حسن، خود ابی عبدالله،خطاب میرسه هیچ كدام از شما از من بخشنده تر نیستید،من گریه كن های حسین رو خودم میبخشم.
..............
#ماموریت_ویژه_شهدای_کربلا
⬅️ نهضت عاشورا هدایت عمومی مردم در سطح جهانی را برعهده دارد و از این رو هر کدام از شهدای کربلا و یاران امام حسین(علیه السلام) براساس تدبیر الهی، ماموریتی ویژه در هدایت اقشار مختلف مردم دارند.
⬅️ همانطور که بسیاری از مردم آفریقا و نیجریه با جون(علیه السلام) به سمت معنویات کشیده شدند و همینطور حبیب و مسلم و زهیر و... ظرفیت های بسیاری دارند.
⬅ همچنان که شش ماهه امام حسین(علیه السلام) با تحریک وجدانها و شعار کودک کشی، مادران زیادی را وارد کشتی امام حسین(علیه السلام) می کند و دست کودک کشان را رو می کند.
⬅ همانطور که دختر سه ساله امام(علیه السلام) و حضرت قاسم(علیه السلام) نقش جذب نوجوانان را دارند و حضرت علی اکبر(علیه السلام) جوانان را می تواند جذب کند.
🚩 لذا هر هیئتی خوب است که قسمتی از این پازل هدایت عمومی را با توسل و توجه ویژه به یکی از شهدا کامل کند.
#استاد_عابدینی
#برگرفته_از_کتاب_خیمه_خادمی
.
.
#معارف_حسینی
🩸حضرت ثامنالحجج علیهالسلام با دستان مبارک خودش، در دهه اول محرم، پرده میآویخت و مجلس روضهای را ترتیب میداد …
جناب دعبل گوید:
🔖 در مثل چنین ایامی (اوائل ماه محرم) بر سید و مولایم علی بن موسی الرضا علیهماالسّلام داخل شدم.
📋 فَرَأَیْتُهُ جَالِساً جِلْسَةَ الْحَزِینِ الْکَئِیبِ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ حَوْلِهِ
▪️دیدم که ایشان با حالتی محزون و اندوهگین نشسته است و یارانش دور اویند!
🔖 وقتی مرا دید که میآیم، به من فرمود: خوش آمد به تو ای دعبل! مرحبا به کسی که ما را با دست و زبانش یاری میکند!
🗯 سپس از جای خود به من جای نشستن داد و مرا کنار خود نشاند! سپس به من فرمود: ای دعبل! دوست دارم برایم شعری بخوانی! چرا که این روزها ایام حزنی است که بر ما اهل بیت میگذرد و ایام سرور دشمنان ما مخصوصا بنی امیه است.
🥀 ای دعبل! کسی که بگرید و ولو یک نفر را بر مصائب ما بگریاند، اجر او بر عهده خداست. ای دعبل! کسی که چشمانش بر مصائب ما گریان شود و به خاطر مصیباتی که از دشمنان بر ما رفت بگرید، خدا او را با ما و در زمره ما محشور میکند.
🔖 ای دعبل! کسی که بر مصیبت جدم حسین صلواتاللهعلیه بگرید، حتما خدا گناهانش را میبخشد!
📋 ثُمَّ إِنَّهُ علیهالسلام نَهَضَ وَ ضَرَبَ سِتْراً بَیْنَنَا وَ بَیْنَ حُرَمِهِ وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ لِیَبْکُوا عَلَی مُصَابِ جَدِّهِمُ الْحُسَیْنِ علیهالسلام
👈 سپس امام علیهالسّلام برخاست و با دست مبارکش پردهای بین ما و اهل و عیال خود آویخت و اهل بیت خود را پشت پرده نشاند تا بر مصائب جدشان حسین علیهالسّلام بگریند.
🔖 سپس متوجه من شد و فرمود: ای دعبل! برای حسین علیهالسّلام مرثیه بخوان که تو یاور ما و مداح ما هستی مادامی که زنده باشی! پس هر قدر میتوانی از یاری ما کوتاهی مکن!
🥀 دعبل میگوید: من گریستم و اشکم جاری شد و شروع به خواندن این اشعار کردم:
📋 أَ فَاطِمُ لَوْخِلْتِ الْحُسَیْنَ مُجَدَّلًا / وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَاتِ
▪️ای فاطمه! اگر حسین علیهالسلام را به خاک افتاده تصور کنی که در کنار شط فرات تشنه جان داده است ...
📚بحارالانوار، ج۴۵ ص۲۵۷
📚المنتخب، ص۲۷
.
.
#واحد #ورودیه
#شب_دوم_محرم
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
از صحرا آمد کاروان نور
خیمه بر پا شد با شکوه و شور
چشم بد از اهل حرم به دور
از جا برخواست
خاک صحرا
زائر مولا شد
در خیمه ها
دلشورهها
مهمان دلها شد
ای کربلا سرزمین غمها
آسان بگیر بر اولاد زهرا
واغربتا واویلا واویلا
در وادی عشق و کوی جنون
دارد عشق و معرفت بهای خون
اناللهُ الیه راجعون
در این صحرا
خون خدا
بر زمین میریزد
خون گریهی
اهل سما
بر زمین میریزد
ای کربلا آه از دم آخر
زد دست و پا پیش چشم مادر
واغربتا واویلا واویلا
#ورود_به_کربلا
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
4_5987718348073341193.mp3
4.26M
#واحد
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
لبتشنه اگر کسی فدا شود
در راه خدا سرش جدا شود
سرباز سپاه کربلا شود
این سربازی
در راه عشق
در خون عشاق است
تشنهماندن
بیسر رفتن
قانون عشاق است
بیتابم من جانا درمانم کن
جان من را نذر جانانم کن
مولا حسین آقام آقام آقام
بند دوم
مسلم شد شهید راه کربلا
قبل از داغ قتلگاه کربلا
جانش شد فدای شاه کربلا
بر لب دارد
آه از کوفه
آه از این تنهایی
دردم این است
در این غربت
با زینب میآیی
مولای من بشنو پیغامم را
برگرد از این مردم بی وفا
مولا حسین آقام آقام آقام
.
#دهه_محرم
.
#واحد
#شب_سوم_محرم
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
بابا کی بر میگردی از سفر
دلتنگ تو ام بیا مرا ببر
از دوری تو شدم خون به جگر
من با گریه
از راه دور
رویت را بوسیدم
وقتی که تو
گریه کردی
مرگ خود را دیدم
بابای من ای عشق محبوبم
گریه نکن من خوبم من خوبم
بابای من بابا بابا بابا
بند دوم
وای از طعنههای بین ازدحام
بغض خیبر شد سنگ انتقام
وای از کوچهی یهودیان شام
شهر شام و
سنگ بام و
درد بی انتها
وای از درد و
زخمِ آزار و
چشمان بی حیا
بین بازار جان دادم جان دادی
خاکم به سر از نیزه افتادی
بابای من بابا بابا بابا
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#واحد
#طفلان_حضرت_زینب
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
آمد زینب با دو سرو رشید
چشمش جز زیبایی دگر ندید
حتی وقتی شد مادر شهید
زندگی ام
فدای یک
تار گیسوی تو
جان میدهم
تا نبینم
خم به ابروی تو
باید سرم، افتد به پای تو
جان زینب، جانم فدای تو
زینب جانش بود و جان حسین
بود عمرش بسته به چشمان حسین
شد اولادش هم قربان حسین
جان را آورد
میدان اما
خم به ابروش نه
در دل داغ و
در جان غوغا
خم به ابروش نه
اولاد من، نذر گلهای تو
جان زینب ، جانم فدای تو
#شب_چهارم_محرم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#واحد
#حضرت_عبدالله
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
آغوش عمو پر از سعادت است
میراث من از پدر شهادت است
در خون دست و پا زدن عبادت است
تا آغوشت
پر میکشم
سر از پا نشناسم
دست خالی
میدان روم
شاگرد عباسم
باید شوم , فدایی این راه
یا ثارالله ، میآید عبدالله
عمو حسین ، لبیک لبیک
هل من ناصر تو را شنیده ام
از خیمه تا مقتل دویده ام
ازدست و از سر دل بریدهام
کلِّ هستم
سر و دستم
فدای سرت شد
بازو شکست
دستم مثل
دست مادرت شد
عمو حسین ، لبیک لبیک
#شب_پنجم_محرم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#واحد
#حضرت_قاسم
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
با زحمت عمو مرا صدا نزن
آتش بر جان خیمه ها نزن
پیش چشمانم دست و پا نزن
اشکم ببین
ای مه جبین
رحمی بر بابا کن
نفس بکش
جان عمو
چشمانت را وا کن
تا لاله گون دیدمت جان دادم
غرق خون دیدمت جان دادم
نفس بکش ،جان عمو حسین
......
حالا که وقت رفتنت شده
خون گریه مهمان تنت شده
تیر و نیزه پیراهنت شده
در ازدحام
مانده بودی
که شدی گرفتار
مثل زهرا
دیدی آزار
بین در و دیوار
با سینهی شکسته جان داری
از روضهی زهرا نشان داری
نفس بکش ، جان عمو حسین
#شب_ششم_محرم
.👇
.
#واحد
#حضرت_علی_اصغر
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
بند اول
تا قلب حرم رسیده اضطراب
یک جرعه نمانده بین خیمه آب
وای از حال و روز کودک رباب
روی دست
بابا رفتی
بالا مثل قرآن
مادر بر دل
نجوا دارد
جانم را برگردان
رفتی مادر، در دل غوغا دارد
پشت سرت ، ذکر و دعا دارد
علی جانم
خدا به همراهت
بند دوم
دستان حسین ع گهواره شده
با تیری حلق علی پاره شده
چاره ی عالمین بی چاره شده
بین میدان
با سه شعبه
قرآنش پر پر شد
روی دستش
اسماعیلش
شهید بیسر شد
پیش مادر ، شرمنده شد بابا
دیگر رفته ، در آغوش زهرا
علی جانم
خدا به همراهت
#شب_هفتم_محرم
.👇
.
#واحد
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
بند اول
بعد از تو وای به دنیا پسرم
با زحمت تو را به خیمه ببرم
اربا اربا شد بابا جگرم
جانِ بابا،برخیز از جا، تا دهی تسکینم
جسم تورا، هر طرفِ، این صحرا میبینم
سرت را در، آغوشم میگیرم
از دنیای، بی تو بابا سیرم
جان بابا، جانم را برگردان.
بند دوم
گم شد جسمت بین پیرهنت
گلگون شد صحرا از خون تنت
جانم قربان زخم دهنت
با دیدنت، غرق در خون، مرگم را میبینم
قطعه قطعه، جسم تو را، در عبا میچینم
آه از این غم ، که خدا میداند
داغ تو بر ، قلب من میماند
جان بابا، جانم را برگردان
#شب_هشتم_محرم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#واحد
#شب_نهم
#حضرت_عباس
#سعیده_کرمانی ✍
#سعید_حمیدیان_فر✍
بند اول
وای از آبروی رفتهی فرات
وای از مشک خالی از آب حیات
دلشوره رسیده تا مخدرات
در این غربت
آه حسرت
میکشد از سینه
تیر جفا
را با زحمت
میکشد از سینه
در کنار ، علقمه غوغا شد
از تن جدا ، دستان سقا شد
واغربتا ، واویلا واویلا
بند دوم
افتاد امید حرم روی زمین
زهرا آمد جای ام بنین
وای از ضربت عمود آهنین
مادر اینجا
از داغ تو
خون دلها خورده
بمیرم که
پیکرت را
نیزه بالا برده
بر خیمهها ، دشمن رو آوُرده
آرامشِ ، خیمه برهم خورده
واغربتا واویلا واویلا
#شب_نهم_محرم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
.
#واحد
#وداع
#شب_دهم
بند اول
جبران شد کینه ی خندق و حنین
مضطر شد پناهگاه عالمین
زینب ماند و دنیای بی حسین
مهلا مهلا،
یابن الزهرا(س) ،
میروی از دستم
ای پناهم،
غرق آهم،
دلواپست هستم
میروی و جان میدهد خواهر
جان زینب، قدری آهسته تر
ای وای ای وای ای وای ای وای
بند دوم
نمانده جای سالمی به پیکرش
جدا شده چگونه از قفا سرش
جلوی چشم بی قرار خواهرش
از روی تل،
نگاهم را،
به مقتل میدوزم
در حسرت
یک بوسه از
چشمانت میسوزم
عمر زینب ، روی خاک افتادی
من جان دادم ، وقتی که جان دادی
ای وای ای وای ای وای ای وای
#شب_دهم_محرم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
4_6025924697806345294.mp3
1.75M
#زمینه
#ورودیه
#شب_دوم
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
بند اول
خوش اومدی صفا آوردی
سپاه باوفا آوردی
چه دسته گلهای جوونی
برای کربلا آوردی
گرد و غباری که روی محاسنت نشسته
دل عالمو شکسته
کاش خواهرت نبینه
سیاهی لشکری که راه آسمانو بسته
کاش دخترت نبینه
دنیا برا تو قفسه
غربت با تو هم نفسه
صحرا پر خار و خسه
خدا به دادت برسه
ای وای ای وای ،
ای وای،
ای وای ای وای
بند دوم
علی اکبرت رسیده
علی اصغرت رسیده
سه سالهی شیرین زبونت
کنار خواهرت رسیده
تشنگی از هر طرف کرببلا میجوشه
ناله ای که در خروشه
راوی قحط آبه
هرکس سپیدی گلوی اصغرت رو دیده
دلواپس ربابه
تاول، میزنه جگرت
اینجا ، میفته خواهرت
صحرا پر خارو خسه
خدا به دادت برسه
ای وای ای وای ،
ای وای،
ای وای ای وای
بند سوم
همینجا مقصد و نشونه
وادی عشق و خاک و خونه
نشنوه گوش زینب اما
همینجا قتلگاهتونه
اینجا همون دیاره که میشه مدفن شریفت
میره از تن شریفت
پیراهنت به غارت
اینجا همون دیاره که میره یه غروب دلگیر
خواهر تو اسارت
نیزه ، میبَره سرتو
زخمی، میشه دخترتو
صحرا پر خارو خسه
خدا به دادت برسه
ای وای ای وای ،
ای وای،
ای وای ای وای
#شب_دوم_محرم
4_6025924697806345297.mp3
2.98M
#زمینه
#شب_سوم
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیان_فر
عمه نوحه میخونه
من برات سینه میزنم
رو نیزه اشکاتو دیدم
با چشات سینه میزنم
با این پاهای خستم
پا به پات سینه میزنم
اینا هنوز منو نشناختن
نوهی حیدرم من
با اینکه دستام بستهست
فاتح خیبرم من
آبروی این شهرو
با اشکام میبرم من
کشیده منو با روی کبود
تو شلوغیه بازار یهود
روزگار بی حیا
کاش بودی بابا
بند دوم
بابا ، من گمت کردم
تو بیابونِ تاریکم
روی من کبوده بابا
واسهی سیلی کوچیکم
میدیدی زخم پامو
اگر که بودی نزدیکم
ولی بابا من میدونم
که یه شب بر میگردی
شبیه اون شبها که
موهامو شونه کردی
نه غصه میمونه برام
نه زخمی و نه دردی
میمونه بابایی چشَم به راه
تمومی داره روزای سیاه
دیگه بسمه بابا
بابایی بیا
بند سوم
چشمِ ، دخترت روشن
اومدی مهربون من
ماه من اومدی دیگه
روشنه آسمون من
مثل یک مسافر حالا
از تنم میره جون من
برا سفر پای پر تاول
دست و پامو نبسته
مانع رفتن نیست این
پهلویی که شکسته
کسی منو نمیزنه
بابام اینجا نشسته
این تن دیگه برا من قفسه
موندنِ تو این دنیا بسه
دیگه وقتشه برم
من درد سرم
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
.