eitaa logo
حدیث اشک
6هزار دنبال‌کننده
34 عکس
70 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
در مُلکِ او  ملائکه‌ها را ملیکه هست بر عرشِ او همیشه خدا را اریکه هست گفتند علی که عین نبی نیست بلکه هست باید خدا شوی که بدانی علی که هست ما عاشقیم عاشقِ او  کردگار هم ما هیچ آبرو همه از خاک او بَرَند ما هیچ اولیا دمِ تیغش گلو بَرَند ما هیچ انبیا به درش آرزو َبرَند هیهات ؛ نامِ نامیِ او بی وضو بَرَند مَسند گرفته‌اند از او  اعتبار هم دستش گرفته بود اگر مصطفی به دست بوسه زدند قبل همه انبیا به دست دستش که دید گفت خدا مرحبا به دست آنجا گرفت دست علی را خدا به دست حق با علی است  خاتمِ مَکّی تبار هم مولا که پا به دوش پیمبر گذاشتند  بتهای کعبه بر قدمش سر گذاشتند سر را به پای خواجه‌ی قنبر گذاشتند اصلا برای کعبه چرا در کذاشتند وقتی که کعبه سینه دَرَد  پرده‌دار هم از ما بپرس این دل سرکَش چه می‌کند در تاب گیسوان مشوش چه می‌کند با مشت کاه حضرت آتش چه می‌کند از عَمرووَد بپرس که ضربش چه می‌کند حیرانِ تیغِ اوست  میان مزار هم میدان که هیچ  کوه هم از هیبتش شکست نوشید هرکه تیغِ علی ، گشت مستِ مست مرحب که چرخ زد می‌ریخت پا و دست تیری به پاش بوسه زد و شد علی پرست سر می‌زند دو اَبروی او  ذوالفقار هم رَم کرده بود لشکر کفار  می‌دوید در پیش شیر بی سر و دستار می‌دوید هرکس که خورد ضربه‌ی کرار می‌دوید هر نیمه‌اش به یک طرف اینبار می‌دوید چیزی نماند از همه  حتی غبار هم شیطان علی ندید و به آدم محل نداد اصلا بجز علی به کسی هم  محل نداد وقتی که بود فاطمه  بر غم محل نداد زهرا کنار او به دوعالم محل نداد مارا محل دهید و دلی بی‌قرار هم نانْ خشکِ جو به آب بزن از گلو رَوَد چاهی بکن که آب خوشش کو به کو رَوَد همبازی یتیم  به دوشت بگو رَوَد آنقدر وصل زن به عبایت ز رو رَوَد محوِ علی است  حضرتِ پروردگار هم با کور و با جزامی و با بینوا نشست شاهی که قبل خلقِ جهان  با خدا نشست نُه سال پیش فاطمه‌ی باوفا نشست یک عمر بعد فاطمه غرقِ عزا نشست او را که کُشت غربتِ او  انتظار هم در می‌زدند ... فاطمه رنجور و خسته بود بر روی مرکبی که به سختی نشسته بود شاید برای فاطمه‌ای که شکسته بود در واکنند ... هرچه که در بود بسته بود پیرش نمود کوچه  غمِ روزگار هم @hadithashk
شکر حق هستم گدایی بر سر کوی علی دوست دارم هر چه را که می دهد بوی علی باز کردم من زبان با نام دلجوی علی آمدم دنیا به عشق دیدن روی علی هر که ام یا هر چه ام اهل غدیر حیدرم هست این عشق علی میراث زهرا مادرم ای غدیر ای بی تو بیراهه ، تمام راه ها آرزوی روزها و سال ها و ماه ها ای نشانده بر روی لب های شیطان آه ها ای مقام تو فزون از کل عید الله ها آی عید آسمانی کار را کردی تمام دین ما نازد به ادیان با چنین حسن ختام شب کجا پوشاندن ِخورشید تابان غدیر نیست در عالم مسلمان جز مسلمان غدیر صد سلیمانند چون مور سلیمان غدیر ای هزاران عید قربان باد قربان غدیر البشارت آی از ماه خدا جامانده ها فرصت نابی در عیدالله اکبر مانده ها... هر چه دشمن کرد روز و شب حسادت بر غدیر حضرت حق داد بیش از پیش عزت بر غدیر بیشتر از خاک دارد عرش غیرت بر غدیر انبیا با جان و دل دارند ارادت بر غدیر آری آری آن جماعت که غدیری تر شدند تا ابد بالانشین گشتند و پیغمبر شدند بعد احمد بر جهان مولا ، علی مرتضی کعبه زاده ،کعبه ی زهرا ، علی مرتضی مرد میدان،  اسوه ی تقوا ، علی مرتضی لا امیرالمومنین الا علی مرتضی بوی شیطان می دهد حتی نبوت بی علی هیزم دوزخ شود حتی عبادت بی علی من فدای آن خداوندی که شیرش حیدر است بهترین پیغمبر عالم وزیرش حیدر است هست تنها مومن آن کس که امیرش حیدر است دست ِ خالی نیست آن که دستگیرش حیدر است ای بز  ِکوهی نباشد جای تو اقلیم شیر یا بمان با مرتضی یا از حسد آتش بگیر ای همیشه مقتدای مومنین و مومنات کار تو مشکل گشایی در حیات و در ممات هر کجا پا می گذاری می شود دارالنجات هست ممنون از رکوعت تا خود محشر زکات باز هم نازل شده مدح تو بر پیغمبرت می زند جبریل پر ، دور سر انگشترت غیر تو این گونه سر ، سردار دیگر بود ؟ نه غیر تو آن روز یک تن مرد خیبر بود ؟ نه غیر تو اصلا کسی در شان کوثر بود ؟ نه غیر تو با مصطفی شخصی برادر بود ؟ نه کس ندیده دو برادر را چنین شیدای هم محرم هم، همدم هم ، دین هم ،دنیای هم هر که دارد آبرو نان و نوایش حیدر است مقتدای ماست آن که مقتدایش حیدر است کِی غریب است آن کسی که آشنایش حیدر است عرش تا فرش خدا ، فرمانروایش حیدر است بهترین اعجاز ختم المرسلین تنها علی است بر رکاب دین پیغمبر نگین ِ یا علی است تا ابد می ماند حق پنهان اگر حیدر نبود نه پیمبر بود و نه قرآن اگر حیدر نبود کفر میشد فاتح میدان اگر حیدر نبود بود عالم بنده ی شیطان اگر حیدر نبود دین و دینداران تماما ریزه خوار حیدرند تا ابد ممنون ِ تیغ ذوالفقار حیدرند کس نداد عشق علی را یاد ما ، چون فاطمه کس نشد پای غدیر و دین فدا ، چون فاطمه کس نداده پای این مکتب بها ،چون فاطمه کس نزد بر سینه سنگ مرتضی چون فاطمه محسن و جان و جوانی داد در راه علی کرد حک بر میخ در ، لعنت به بدخواه علی @hadithashk
در عرش در کنار خدا در کنار خویش همواره پرسه می‌زند او در مدار خویش از اولش خودش شده آموزگار خویش آنکس که بوده خالق و پروردگار خویش تفریح اوست اینکه بشر خلق میکند کون و مکان و شمس و قمر خلق میکند حی و ممات را سکراتش فقط علیست توحید ذات هم جلواتش فقط علیست صوم و صلاتمان برکاتش فقط علیست گفتیم اهدنا که صراطش فقط علیست بود و نبود عالم امکان به دست اوست هم نطق و هم کتابت قرآن به دست اوست معنای ربنای قنوت گداست ، هو دم یا علیست بازدمش این نواست، هو دنیا و آخرت همه امید ماست ، هو آنکه شناخته است علی را خداست ، هو تا خواندنش درون دلم انقلاب شد گفتم علی و غوره کالم شراب شد هم ابتدای خلقت و هم انتها علی عالیجناب شد لقب مرتضی علی آیات محکمات علی إنما علی من مانده ام علی خداست یا خدا علی اول علی و آخر علی ممتد است او تفسیر لم یلد و لم یولد است او حبش ثواب کرده همه سیئات را در بند خود کشیده علی کائنات را گردن گرفت ؛ هدایت جمع هدات را داده است رد پاش مسیر نجات را جبرئیل جای پای علی پا گذاشته او با خدای خویش تفاوت نداشته عزم نبرد حیدر کرار چون کند یعنی خدا بناست که کن فیکون کند تیغش میان معرکه رقص جنون کند دست خداست ؛ پس هلک الکافرون کند اصلا نشد حریف کسی ذوالفقار را لیس کمثله وسط کارزار ها یا مظهرالعجائب و یا مرتضی ؛ سلام ما نوکر توئیم و تو آقای ما ؛ تمام دست مرا گرفته ای اصلا نکن رهام مولا ؛ تمام حرف من این است ، یک کلام جز حلقه ی غلامی خود گوشمان نکن هنگام مرگ نیز فراموشمان نکن @hadithashk
جانم علی گفتیم هر زمان همه جا مرتضی علی ذاکر شدیم ذکر تو را مرتضی علی از مدح تو همیشه قلم شرم می‌کند ای قدّ شعر پیش تو تا مرتضی علی اخلاص و موُمنون و زمر؛حمد و کافرون یاسین و عادیات و نسا، مرتضی علی تفسیر تو به‌دست کسی پا نداده است شأن وجود نقطه‌ی ” با ” مرتضی علی معراج هم نبی به تماشای تو رسید یعنی صعود کرده الی... مرتضی علی تنها تویی که اصل اصول ولایتی ای مرز کفر و دین خدا مرتضی علی چون تو کسی شبیه محمد نمی‌شود یا مرتضی محمد و یا مرتضی علی گفتی:”فمن یمت یرنی”پس زمان مرگ فریاد می‌زنم که بیا مرتضی علی دراین جهان وهرچه در او هست هو بکش می‌گردد‌ انعکاس صدا – مرتضی علی  محمد حسن بیات‌لو لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سلام انشالله از فردا اشعار محرم بارگذاری خواهد شد دعامون کنید
به عشق تو به عشق تو ای یار گفتم حسین همین اول کار گفتم حسین خداییش این یازده ماه را به امید دیدار گفتم حسین شنیدم حبیب عاشق روضه است نیابت ز انصار گفتم حسین نماز همه برکت خون اوست که در سجده بسیار گفتم حسین شفا از حسین و دوا از حسین به بالین بیمار گفتم حسین به کوری هرکس نمیخواهدش چه خواب و چه بیدار گفتم حسین حسن دست روی سر من کشید از آن شب که یکبار گفتم حسین ز گهواره تا گور من نوکرم بریدم‌ ز اغیار گفتم حسین به روی دلم حسرت کربلاست سحر با دل زار گفتم حسین... سر کوچه بازار سنگت زدند سر کوچه بازار گفتم حسین سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
این روزها که روزی گریه فراهم است ای روضه‌خوان بخوان، که دوباره محرم است با عشق‌و‌شور در دل هر کوچه دیده‌ام در دست کودکان محل طبل و پرچم است مانند تیغه‌های علم از سر ادب در محضر تو قامت گردن‌کشان خم است عالم تمام رخت عزا کرده بر تنش
گویا عزای اشرف اولاد آدم است” 

ما گریه می‌کنیم برای تو روز و شب 

تا اشک ما به زخم تنت مثل مرهم است 

چون روی نیزه موی تو آشفته شد حسین 

احوال نوکران تو عمری‌ست درهم است 

در من کسی به سینه و سر میزند مدام 

باز این چه‌نوحه و چه‌عزا و چه‌ماتم است” کاری نکرده‌ایم برای عزای تو از داغ تو اگر که بمیریم هم کم است  سجاد روان‌مرد لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم حسین خداوندی که لیلای حسین است.. خودش هرجوره شیدای حسین است ز گریه پاک کردم چشم خود را بروی چشم من جای حسین است اگر هرشب به هیات میروم من دلیل آن بفرمای حسین است به جای خوب ها من‌ را سوا کرد خدایی عشق معنای حسین است ملالی نیست!دنیا دوستم من اگر دنیام دنیای حسین است گناه از شهر رفت و نور آمد خداراشکر،غوغای حسین است خجالت میکشم از روی ماهش که زحمتهای ما پای حسین است چرا بیمار ها نومید باشند؟ امید ما مداوای حسین است خوشم با آفتاب کربلایش گلستان بین صحرای حسین است برات اربعینم را بگیرید علاج کار امضای حسین است جوانان بنی هاشم بیایید عبا پر از علی های حسین است سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
پیراهن مشکی مکروه اگر بر دیگران بر ما ثواب ست پیراهنم مشکی ست اما آفتاب ست در وقت غم این جا نمازم باز گردد در ماه غم مثل دلم در پیچ وتاب ست زهرا خودش ما را ملبّس می کند پس بر سینهٔ دیوانه ، حکمِ انتصاب ست آنقدر خوش بو می کند پوسیده ها را آنقدر که مدهوش عطرش هم گلاب ست چون صورتی که می شود خاکی ، محرم عمریست با رنگ غم خود در خضاب ست جوشن کبیرِ ما لباسِ مشکی ماست هرکس به تن پوشید ذکرش مستجاب ست یادآور روضه ست ، یادِ شاه عریان در بازگوییِ مقاتل خود کتاب ست عریان و خونین داشت بر لبها دعا را آقای ما پوشاند ، زشتی های ما را  حامد آقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا صاحب الزمان(عج) بنای سوختن امشب اگر نداشته باشد چه بهتر است که پروانه پر نداشته باشد نه سرزنش نکنید..،این دلی که سوخته شاید به غیر آه کشیدن هنر نداشته باشد هنوز آب نخورده است خاک خشک دل من بعید نیست درختم ثمر نداشته باشد به وضع دَرهم یعقوب شهر خُرده نگیرید نمی شود که ز یوسف خبر نداشته باشد خدا نیاورد آنکه ز چشم یار بیفتیم خدا کند که ز ما دست بر نداشته باشد هزار نافله خواندن به هیچ کار نیاید اگر به بندگی ما نظر نداشته باشد شبانه بر سر و سینه زدن چه فایده دارد ضرر نموده کسی که `سحر” نداشته باشد چه خاک بر سر خود می کند کسی که سحرگاه به قدر بال مگس چشم تر نداشته باشد فقط اجازه بده پیش خانه ات بنشینیم بد است شاه، گدا ،پُشتِ در نداشته باشد مرا بغل کن و با بوسه غرق عاطفه ام کن شبیه آن پسری که پدر نداشته باشد چقدر ندبه بخوانیم و این این بگوییم روا نبود دعاها اثر نداشته باشد تو را به حنجره خشک حسینِ فاطمه برگرد بیا که شیعه دِگر خون‌جگر نداشته باشد کفن قبول..،ولی..،لعنت خدا به تو ای شِمر... بنا نبود که این تشنه سر نداشته باشد بردیا محمدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مستحقم سائلم مستحقم سائلم بی چیزم و دستم دراز التماست می کنم در روی من بگشای باز آبرویم رفت رسوا گشتم و خار و خفیف هر کجا بردم به غیر از خانه ات روی نیاز سر به پایت می گذارم وقت مرگم بی گمان بر سرم منت گذاری و بیابم من جواز من غلامی رو سیاهم رفعتم دادی حسین نیست در عالم شبیه تو شهی بنده نواز لطف تو معلوم شد بر خلق وقتی کرده ای با علی اکبرت جُون سیه را هم طراز طفل فل وقتی که هوای خانه اش را میکند بهترین اسباب بازی هم نباشد کارساز خانه زادم من هوای کربلا را کرده ام بی قرارم تا بخوانم نزد شش گوشت نماز اسرجت و الجمت من خیس گریه می شوم در زیارتنامه وقتی می رسم بر این فراز خواهرت تا دید نعل تازه و ده تا سوار غرق ناله روضه ای میخواند پر سوز گداز پشت و رویش را یکی کردید دیگر بس کنید ای سوار بی حیا بر پیکرش دیگر نتاز اسماعیل روستایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم حسین آری اگرچه دست هجران بسته بالم را بستم کنار مرقدت پای خیالم را روزی که از داغ تو گریه می‌کنم خوبم از وضع چشمم می‌توان فهمید حالم را باکی ندارم از تباکی وقت بی اشکی کافی است که زهرا ببیند قیل و قالم را سینه کبودت بودنم هم ماجرا دارد بر گردنم انداخته زهرا مدالم را از کل قبرستان عذاب قبر بردارند با من اگر در قبر بگذارند شالم را رد می‌شدم از محفلی و می‌شنیدم شمع در محضر پروانه‌ها میزد مثالم را از شستن دیگ غذای نذری روضه دارم تمامی مقامات کمالم‌ را هر چه که دارم از بساط روضه‌ات دارم از برکت روضه گرفتم رزق سالم را گفتند از هرم عطش گل های باغت سوخت داغ گلستان تو سوزانده‌ست عالم را نیزه کجا و حنجر شش ماهه‌ی تشنه؟ عباس گریه می‌کند بر نی سوالم را گروه شعر یا مظلوم لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین سبو غیر کوثر ندارد حسین از این گریه بهتر ندارد حسین خجالت نکش منتّش را بکش شکایت ز نوکر ندارد حسین عزایش عزای عظیم خداست غمش حداکثر ندارد حسین مرا تا نبرده حرم، اربعین قدم از قدم برندارد حسین طریق الحسین بر کسی بسته نیست حسینیه اش در ندارد حسین حسن سفره دار نجف کربلاست که این سفره، آخر ندارد حسین سپرده به عباسِ خود، کار را که کاری به محشر ندارد حسین صدایم زده از سرِ نیزه با صدایی که جوهر ندارد حسین فقط روبروی ضریحش خوشم ضریحش برابر ندارد حسین علی اکبرش شبه پیغمبر است چو او شبه حیدر ندارد حسین تنش را به روی عبا جمع کرد جز این چاره دیگر ندارد حسین رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
تا خدایی خدا! در دل و‌جان است حسین... ما پناهنده به اوییم امان است حسین یک حسین گفتم و غم‌ها همه از یادم رفت همه دلخوشی ما ز جهان است حسین بیشتر از خود ما غصه ما را خورده شکر دارد!پدر سینه زنان است حسین تا براین سینه زدی بار گناهت را شست بیشتر سینه بزن!خانه تکان است حسین او‌صدا کرده که امشب همه اینجا هستیم مردی اش بیشتر از حد بیان است حسین وارد روضه شدی محضر زهرا هستی روضه هایش بخدا عین جنان است حسین.. سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عشق حسین از عشق تو شده‌ست، فراقت نصیب من جانم به لب رسید و به‌ سر شد شکیب من لطفی نما، به گوشه‌نگاهی، دوا بده بیمار چشم‌های توام، ای طبیب من گر حرف عشق می‌زنم، آقای من، بدان تنها تویی که معنی عشقی، حبیب من گردد روان سرشک من از دیده‌، آن دمی کاید به یاد، روضه‌ی تو ای غریب من خواهر رسید تا به کنارت، چه دید؟! آه... صَلّیٰ عَلَیْکْ، ای مَهِ خَدُّالتَّریب من یک جای سالمی، به همه پیکر تو نیست زینب شود فدای تو، شیب‌الخضیب من انگشتر تو هست، چرا دست ساربان؟! افتاده دست شمر، چرا خاطراتمان؟!  پدرام اسکندری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا صاحب الزمان(عج) خلاصه عرض کنم حال گریه دارم را دلا بسوز که گم کرده ام‌ نگارم‌ را نشسته ام سر راهت بلند میگریم مگر که گوشه چشمی کنی هوارم را جناب یوسف اگر شد سری بزن به گدات که من به عشق تو ول کرده ام‌ دیارم‌ را هزار بار دعای خودت نجاتم داد ببخش یاد نکردم یک از هزارم را به کار تو نمیایم ولی مرا نفروش به هم نریز عزیزم تو روزگارم‌ را بگیر بغض مرا تا کمی سبک بشوم گذاشتم به سوی خیمه ی تو بارم را دلی که سوخته را هدیه میکنم بردار بریز دورو بر خیمه ات غبارم را بگو به نوکری خیمه ات قبول شدم به دست راست بده حکم افتخارم را مرا بخاطر زینب به کربلا بفرست به کربلا ببر این قلب بی قرارم را به اقتدای تو هر صبح و شام میسوزم چه بد زدند امام بزرگوارم را سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
همه عمر در تباهی همه عمر در تباهی همه عمر غرق غفلت به دلم هزار غصه به دلم هزار حسرت پی کار خویش بودم پی کار من دویدی ز بزرگی تو شاها چه کنم من از خجالت چه زیان تورا که یک دم بغلت کنم عزیزم نظری که شام هجران برسد به صبح وصلت دل من گرفته آقا تو بیا برس به دادم سحری تو یاد من کن که خوشم به این حمایت به هوای گریه هایم تو فقط بمان برایم تو بسی برای نوکر به غریبه ها چه حاجت نفسی که بی تو باشد برود که برنگردد به تو بسته است جانم ز نخست تا قیامت منِ کربلا نرفته به خودت امیدوارم سفرم به گردن تو،تو نما قبول زحمت همه روضه ها اگرچه زده آتشی به جانت به غرور تو شرر زد غم روضه ی اسارت سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین قلم به دست گرفتم، بگویم از یارم که هست دم به دم این دم زدن فقط کارم چگونه دم نزند عاشقی که می‌سوزد حرارتی به دل از عشق دلبرم دارم دوباره رو به سوی کوی یار می‌گویم سلام حضرت جانان، سلام دلدارم ببین رسیده به سر طاقتم، نمانده توانی بگو بناست که تا کی ز دوری تو ببارم چه می‌شود بگشایی گره ز کار گدا و چه می‌شود بنمایی نظر به حال نذارم هر آن زمان که دلم را غمی گرفت آقا میان جمع رفیقان، شدی تو غمخوارم برادرم به هرآن‌کس که از تو دم زند و ز هرکسی که جدا از شماست، بیزارم  پدرام اسکندری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا صاحب الزمان اسیرم من به چشمانت، نگاهی روزی من کن دمی آغوش مهرت را، بر این آواره، مأمن کن نباشی، روزگار عاشقت تاریک تاریک است شب ظلمانی‌ام را با فروغت، روز روشن کن ببین مغروق و محبوسم در این دنیا و این اعضا مرا آزاد از بند هوا و حصر این تن کن ندیدم غیر ویرانی، نبودی هرکجا گشتم بیا این خاک خشک مرده را، سرزنده‌گلشن کن جهان، مجروح جور و جبر جانی‌های سنگین‌‌دل بر این دلداده، عشقت را در این جنجال، جوشن کن اَبی، اُمّی، وَ نَفسی، عالم و آدم به قربانت اسیرم من به چشمانت، نگاهی روزی من کن  پدرام اسکندری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
صَلّیٰ عَلَیْکْ از عشق تو شده‌ست، فراقت نصیب من جانم به لب رسید و به‌ سر شد شکیب من لطفی نما، به گوشه‌نگاهی، دوا بده بیمار چشم‌های توام، ای طبیب من گر حرف عشق می‌زنم، آقای من، بدان تنها تویی که معنی عشقی، حبیب من گردد روان سرشک من از دیده‌، آن دمی کاید به یاد، روضه‌ی تو ای غریب من خواهر رسید تا به کنارت، چه دید؟! آه... صَلّیٰ عَلَیْکْ، ای مَهِ خَدُّالتَّریب من یک جای سالمی، به همه پیکر تو نیست زینب شود فدای تو، شیب‌الخضیب من انگشتر تو هست، چرا دست ساربان؟! افتاده دست شمر، چرا خاطراتمان؟!  پدرام اسکندری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسن جان هر کسی وقت گرفتاری سراغش را گرفت روزی سالانه ی دیگِ اجاقش را گرفت رو به رو شد هرکسی با حُسنِ زیبای حَسَن او وفاقش داد و از قلبش نفاقش را گرفت دست خالی هر‌ کسی آمد به دیدار کریم دست پر برگشت و عمری ارتزاقش را گرفت نوکری،در بین روضه گفت؛ آقا کربلا! بعد هیئت رفت ویزای عراقش را گرفت خواب دیدم فرش‌های دست‌باف اصفهان در حرم سرتاسر صحن و رواقش را گرفت شاعری میخواست مدحش را بگوید ناگهان غم به جان او نشست و اشتیاقش را گرفت سجاد روان مرد لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم حسین تا بگیرد زندگانی ام صفا گفتم حسین با همه بی بند و باری بارها گفتم حسین دست‌هایم را گرفتی هرکجا خوردم زمین تا نهادم دست خود را روی پا گفتم حسین اشک‌هایم را خریدی،خنده دادی جای آن در میان خنده ها و گریه‌ ها گفتم حسین هرکه با هر نیّتی خوانده تورا دادی جواب گاه با اخلاص و گاهی با ریا گفتم حسین گاه در تنهایی‌ام نام تو را ناله زدم گاه در بزم عزایت بی‌صدا گفتم حسین تا که دیدم نوکرانت یک به یک زائر شدند ناگهان بغضم شکست و بی‌هوا گفتم‌حسین `از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین” اربعین من از وطن تا کربلا گفتم حسین حال میخواهی جواب گریه هایم را نده ابتدا گفتم حسین و انتها گفتم حسین  محمد حسن بیات‌لو لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عشق حسین نام حسین بردم و عالم صفا گرفت از خانه‌ی کریم، سلیمان بها گرفت منت گذاشت بر سر نوکر که در ازل خاک اضافه ای صله داد و گدا گرفت ما را علی برای حسینش خریده است شکر خدا که دست گدا، آشنا گرفت گرچه برای عشق تو مَحرم نبوده ایم از مرهم نگاه تو دل ها شفا گرفت مولا به محضرت کم ما و کرامتت شاید شد و ز مرحمتت کربلا گرفت حالا که صحبت از حرم و کربلا شده قلبم به یاد کشته‌ی دشت بلا گرفت از ساعتی که جسم حسین ناتوان شد چشمش میان گودی و خیمه خطا گرفت گرگان به نیت حرم و غارت آمدند چشم حرام خیمه‌ی خون خدا گرفت حال مخدرات حرم بی قرار شد دور و بر خیام حسین بی حیا گرفت گودال و خیمه و طپش قلب کودکان زینب میان گودی و خیمه عزا گرفت `وَ الشِّمْرُ جالِسٌ” دل زینب کباب شد خنجر حیا نکرد سر او از قفا گرفت  رضا ملایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹