ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ ...
همه روزایی که میتونستی بیای و نیومدی
من منتظرت بودم...
💜⃟
•••❥ ℒℴνℯ
❄♠ @deklamesoti ♠❄
عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت188 📝
༊────────୨୧────────༊
همین که در باز میشود نگاهم روی پسر کوچکی می افتد که چهاردست و پا به من زل زده، بی اراده لبخند میزنم.
خانم جوانی پا تند میکند و پسربچه را بغل میگیرد، بعد نگاهم میکند:
-سلام؛ ببخشید این فسقلی داشت میاومد سمت در!
لبخندم را روی لبم حفظ میکنم، این خانم چه چهره مهربانی دارد، جلو میروم:
-سلام خیلی خوش اومدین!
هر دو دست میدهیم که شهاب نزدیک میشود، بدون اینکه مستقیم به من نگاه کند معرفی ام میکند:
-اینم از پریا خانم که منتظرش بودیم!
بعد برای معرفی دوستانش توضیح میدهد:
-ایشون پروا خانم، همسر آقا کوروش، این فسقلی هم آقا دیار، پسر کوچولوشون.
کوروش و کوهیار برای احوالپرسی با من بلند میشوند، کنار کوروش دختر بچه ای است که به شدت به پروا شباهت دارد و با مظلومیت به من نگاه میکند.
به همه سلام و خوش آمد میگویم، همه با گرمی جواب میدهند، دستم را پشت پروا میگذارم:
-خیلی از دیدنتون خوشحالم!
لبخند گرمی میزند:
-منم همینطور عزیزم، ممنونم از لطفت.
تا مبل همراهی اش میکنم، بعد سمت آشپزخانه میروم.
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع
عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت189 📝
༊────────୨୧────────༊
خانجون روی صندلی نشسته و سالاد را تزئین میکند:
-سلام خانجون ببخشید من خوابم برده بود!
-سلام مادر حق داشتی خسته بودی.
متعجب میپرسم:
-هاله رو ندیدم، مگه نیست؟
صدایش را آرام میکند:
-سردرد داشت تو اتاق دراز کشیده!
لب میگزم، یعنی آنقدری از من عصبی است که درد سر گرفته؟ پوفی میکشم که میگوید:
-فعلا کاری ندارم مادر، برو با بچه ها بشین.
سری تکان میدهم و به پذیرایی برمیگردم، آقایان سخت مشغول بگو بخند هستند که کنار پروا مینشینم، با خجالت به شهاب نگاه میکنم، چهره اش شاداب است و با دوستانش حالش خوب است، هنوز بابت موضوع عصر و حرکت اشتباهم عذاب میکشم.
نگاهم را به پروا میدهم، پسرش را بغل گرفته و شیشه شیری دستش داده است.
دستم را با نوازش روی گونهی پسرش میکشم:
-چقدر ناز و آرومه!
پروا با خنده میگوید:
-آروم؟ وای اصلا نمیدونی چقدر شر و شیطونه، تو خونه دیوونه کرده منو!
با تعجب میگویم:
-جدی؟ اصلا به این چهره معصومش نمیاد!
نگاهم را به دخترش میدهم در حالی که عروسکی بغل دارد به پای پدرش تکیه داده و مرا نگاه میکند، دستم را سمتش میگیرم:
-خوشگل خانم میای پیش من؟
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ رمان #عشق_غیر_مجاز
ارسالی زهرای عزیزم
مخاطب فعال کانال😍
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ رمان #عشق_غیر_مجاز
ارسالی زهرای عزیزم
مخاطب فعال کانال😍
ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ ...
تو دنیا یه قلبه
که فقط به خاطرت میتپه...
و اونم
قلب خودته:)
💜⃟
•••❥ ℒℴνℯ
❄♠ @deklamesoti ♠❄
عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت190 📝
༊────────୨୧────────༊
پروا با لبخند به دخترش نگاه میکند:
-بیا اینجا مامان، بیا ببین خاله چکارت داره!
با ذوق میپرسم:
-اسمش چیه؟
پروا دست دخترش را میگیرد:
-مامانی به خاله اسمتو میگی؟
دختربچه با صدای نازک و ملوسش لب باز میکند:
-بهار!
دستانم را باز میکنم:
-ای جان دلم؛ چه شیرینی شما... میای بغل من؟
با خجالت جلو می آید که روی پایم مینشانمش، آهسته بوسه ای به گونه اش میزنم تا رد رژلبم نماند بعد میگویم:
-چقدر شبیه خودته! کپی مامانتیا!
پروا لبخند میزند و موهای بهار را به پشت گوشش هدایت میکند بعد میگوید:
-آره اینو همه میگن، اما دیار شبیه باباشه، البته کوروش اعتقاد داره چشاش شکل منه!
به دیار که حریصانه شیشه شیرش را گرفته و میخورد نگاه میکنم:
-آره این فسقلی شبیه باباشه!
پروا نگاهم میکند:
-آقا شهاب گفت شما مجردی و درس میخونی آره؟
سر تکان میدهم:
-آره البته فعلا...
چشمانش را ریز میکند و با لحن شوخ طبعی میپرسد:
-خبریه؟
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع
عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت191 📝
༊────────୨୧────────༊
بی اراده به لحن بانمکش میخندم:
-آخر ماه نامزدیمه!
چشمانش گرد میشود و ذوق میکند:
-وای جدی؟ مبارکه!
دست بهار را میگیرم و نوازش میدهم:
-مرسی عزیزم!
سرش را جلو می آورد:
-چی شد رفتی تو فکرا... دلت واسش تنگ شد؟
بی اراده نیشخند میزنم:
-نبابا...
با تعجب نگاهم میکند:
-نه؟ حتما همین الان دیدیش یا باهاش حرف زدی هوم؟
سری تکان میدهم:
-نه اتفاقا از روزی که رفتیم آزمایش دادیم، ندیدمش!
-چه عجیب، بحث تون شده؟ نکنه قهری!
نفس عمیقی میکشم:
-نبابا قهر چی؟...
با لبخند نگاهش میکنم:
-شما از خودت بگو چند وقته ازدواج کردین؟
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع
عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت192 📝
༊────────୨୧────────༊
پروا لبش را غنچه میکند و غرق فکر میگوید:
-یک سال و نیم!
ابروهایم بالا میرود:
-اشتباه نمیکنی؟
-نه چطور؟
به بهار اشاره میکنم:
-ببخشیدا ولی مگه زدین رو دور تند؟ دو تا بچه تو این مدت؟ دخترت الان باید سه ساله باشه!
لبخندش محو میشود:
-آها... آره... اشتباه شد... چهار ساله ازدواج کردیم!
با تعجب نگاهش میکنم و از تغییر حالتش متوجه میشوم کمی حال و هوایش تغییر کرده، دیگر چیزی نمیگویم تا مبادا ناراحتش کنم، بالاخره امروز به حد کافی آدم های اطرافم را از خودم بیزار کرده بودم!
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع
10.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ رمان #عشق_غیر_مجاز
#شخصیتا
ارسالی حدیث عزیز
مخاطب کانال😍
11.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عشق_غیر_مجاز
#پریا
ارسالی مخاطب خوبم آیناز❤️😍
🦋🦋
شروع رمان #همسر_تقلبی_من 👇(بنری که باهاش عضو کانال شدین❤️)
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/45897
🦋🦋
میانبر پارت اول رمان #عشق_غیر_مجاز 👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/13996
پارت 50👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/23547
پارت 100👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/28683
پارت 150👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/35557
پارت 200👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/37082
پارت 250👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/38336
پارت 300👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/39954
پارت 325👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/40566
پارت 350👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/41221
پارت 400👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/42404
پارت 450👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/43409
پارت 500👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/44461
پارت 550👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/45349
پارت 575👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/45836
پارت 600👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/46436
پارت 625👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/47138
پارت 650👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/48050
پارت700👇
https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/49277