eitaa logo
حیات معقول
221 دنبال‌کننده
144 عکس
214 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عکس‌نوشت🌿
⸤﷽⸣ 🕊️🕊️ به چشمان نگران و ترسانِ دخترک نگاهی کن، شاید قلب سنگت تکانی خورده، چشمه‌سارِ انسانیّتت جوشیدن بگیرد، و شاید تویی که از آزادگی و مردانگی می‌گویی و دینت انسانیّت است، دیگر یاوه‌سرایی نکنی؛ تا مگر از لبنان تا غزه، از ینگه‌دنیا تا خاور دور، هر کجای دنیا که مظلومی باشد، قلب و روحت‌ را به‌درد آورده، زبان و دستت به کار افتد. عکس‌نوشت🌿 اینجا‌ دل‌نوشته‌ها‌ در قاب‌ تصاویر، قلب‌ و روحت‌ را‌ به‌ جستجو‌ در معنای‌ زندگی‌ دعوت می‌کند. @aksneveshtnoora
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 امام علی علیه‌السلام: 💠 مَنِ اتَّسَعَ أملُهُ قَصُرَ عَمَلُهُ. 🌀 هر كه آرزويش دور و دراز شود عملش كم و كوتاه مى گردد. 🔻 A man who has high expectations is deficient in his actions. 🔹 expectation: آرزو 🔹 deficient: نقص، کم‌گذاشتن ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⸤﷽⸣ 🔻نمی‌توان برای امّتی که را درهم‌آمیخته و برای عضوی از اعضای دردمند خویش راه می‌اندازد، شاخ و شانه کشید. 🔻آری خداوندی که با و مستکبران روزگار را از اریکه به زیر می‌کشد، می‌تواند با دستان خالیِ امّتی شجاع و صبور، و صهیونیست‌های خبیث را به زیر بکشد. 🔻چه رسد به آنکه آن دستان خالی در کنار قرار گیرد که به حکم نیروی ایمان را با قدرت بازدارنده‌‌ی نظامی همراه کرده است. 🔻 و زود باشد که با مدد کفن‌پوشان شرقی به نیروی نظم و ایمان به اوج خود رسد، و مردمانی از با شعار راهی شوند تا به حکمِ ، جستجوی کوی‌به‌کوی آن دیارِ رنج‌کشیده را تحقق بخشند و هیچ غاصبی نماند مگر آنکه در زنجیر شود و شعار واضح و عیان آن هم‌پیمانِ در اوج خویش تبلور یابد. 🔻 و با زنجیرشدنِ و شیطان‌صفتان به یُمن نفس‌های حیات‌بخشِ و دستانِ علم‌افزا و معجزه‌آسای به مدد ، نفس‌های در سینه‌حبس‌شده رها شوند 🔻 تا به حکمِ ، ارواح مؤمنان با یکدیگر اُلفتی دوباره یافته با قدم‌نهادن در مسیر در سرای ، این گوهر بشر مقیم شوند. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
هدایت شده از عکس‌نوشت🌿
⸤﷽⸣ 🕊️🕊️ آنگاه که خورشید بر کرانه آسمان می‌نشیند، و تو غرق غروبِ سرخ‌فامش می‌شوی، این چشمانِ خون‌بار اوست، که نگران تو در شبِ تارِ گسترش‌یافته از مغرب‌زمین است؛ و تو ای مشرقی به پا خیز و خورشید را در افقِ خویش جستجو کن، که او دوباره از دلِ تو بر عالمیان خواهد درخشید. عکس‌نوشت🌿 اینجا‌ دل‌نوشته‌ها‌ در قاب‌ تصاویر، قلب‌ و روحت‌ را‌ به‌ جستجو‌ در معنای‌ زندگی‌ دعوت می‌کند. @aksneveshtnoora
⸤﷽⸣ 🔰 ناراست راست‌نما: حماس برای حفظ جان و مال مردم برود. (۱) ✍ اصغر آقائی _____________________ 🔹 جناب در متنی با عنوان "اگر حماس نوارغزه را ترک کند..." پیشنهاد داده است حماس به کشوری ثالث رود. ☑️ نکاتی اجمالی در تحلیل وی با تفکیک عبارت‌های ایشان عرض می‌شود: 🔻۱. جلوگیری از حمله زمینی، حماس به جای دیگری رود. ☑️ در این عبارت ۱) بر چه اساسی حمله زمینی صهیونیستی را قطعی فرض کرده است؟ و ۲) بر چه مبنائی لزوماً را به نفع رژیم غاصب تفسیر کرده است؟ ۳) مقصود از نیروهای حماس گردان‌های القسام و مانند آن است یا همه مردم؟ چرا بین حماس و مردم آن سرزمین، تفکیک کرده است؟ 🔻۲‌. کنترل باریکه را به دولت خودگردان بدهد. 🔹آیا پس از سال‌ها و همراهی با رژیم و پشت‌ِیک‌میز نشستن‌ها، جلوی ظلم و پیشرفت و شهرک‌سازی‌ها جدید این رژیم کودک‌کش را گرفته است، تا مدیریت باریکه را نیز به او بدهند؟ ... ادامه دارد. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 ناراست راست‌نما: حماس برای حفظ جان و مال مردم برود. (۲) ✍ اصغر آقائی _____________________ 🔻۳. آیا مصیبتی پیش خواهد آمد؟ 🔹فرض کسی که چنین سؤالی (با هویّتی توبیخی و انکاری)، این است که با رفتن حماس به جای دیگر جنگ و گرفتاری‌های مانند آن پیش نخواهد آمد. از این فرد باید پرسید که مصیبت فقط کشته‌شدن و مانند آن است، یا مصیبت‌های دیگری نیز در قاموس او وجود دارد. چون آوارگی از وطن، تحقیر، اسارت، ازبین رفتن هویّت و آزادگی و مانند آن. اگر در قاموسش چنین معانی‌ئی وجود ندارد، توصیه می‌کنم کمی بر دائره معانی واژگان خویش بر اساس هویّت دینی و انسانی بیافزاید که اگر چنین نکند، تفسیرهای او همیشه مادی‌گرا و یک‌سو خواهد شد. بله حفظ مال و جان و مانند آن مهم است، اما همیشه هنگام میان مسائل مختلف، مهم‌تر را برمی‌گزیند؛ بنابراین عقل میان مال و جان، جان را و میان جان و هویّت انسانی، آزادمردانگی و هویّت انسانی را انتخاب می‌کند. لذا از نویسنده محترم می‌پرسم آیا اگر بر معنانی واژگان چون مصیبت، معانی دیگری بیافزاید، آیا مصیبتی پیش خواهد آمد؟ 🔻۴. مثال زدن به و محاصره‌ بیروت توسط آریل شارون و عدم امکان مقابله 🔹بگذریم از اینکه این تشبیه مشخص نیست و گویا تنها وجه شبه آن بر این فرض است که همچنانکه در زمان یاسر عرفات، با صهیونیست‌های تا دندان مسلح، که جوّ جهانی و غیره نیز در اختیار آنان بود تا جایی که خود را قوی‌ترین یا از قوی‌ترین نیروهای امنیّتی و نظامی معرفی کرده بودند، ممکن نبود، اکنون نیز چنین است؟ به نظر می‌رسد این فرد یا تغییرات ژئوپولتیک و غیره‌ی جهان را نادیده گرفته است. به فرض صحیح‌بودن یاسر عرفات در این زمینه، که در مواردی عملکرد وی به شدّت مورد نقد است، چرا نویسنده یکسان را بدون توجه به مختلف اجتماعی، سیاسی، و ... برای دو زمان می‌پیچید؟ و نیز خود نویسنده تصریح کرده است که یاسر عرفات مقابله را ممکن نمی‌دانست، اما تجربه‌های جنگهای اخیر با این رژیم نشان داده است که اولاً هم مقابله ممکن است و ثانیاً نتیجه یک جنگ همیشه پیروزی در میدان نیست که هیمنه پوشالی دشمن آن هم با دستان نسبتا خالی بسیار بزرگی است. 🔻۵. حال چه عیبی دارد حماس برای نجات مردم غزه همین کار را "یعنی رفتن از عزه را" انجام دهد. 🔹نویسنده محترم هرچند مشخص نکرده است که مقصود از «عیب» در این عبارت چیست؟ آیا عیب سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، و ... کدام مورد نظر آن است، اما بر اساس مطالب دیگر وی در همین نوشتار کوتاه، گویا مقصود وی این است که اگر حماس این کار را می‌کرد، هم خود و هم منطقه و هم اهالی غزه را از مرگ و نابودی نجات می‌داد که البته گفتیم چنین نگاهی به دلیل یک‌سو بودن آن، تنگ‌نظرانه است. 🔻۶. لطفا تندخو قدر اعصاب خودشان را کنترل کنند و فبل از چسباندن هر اتهامی بيانديشند که صلح امام حسن ع هم هست. 🔹بگذریم از «تندخوئی» تبلوریافته در این عبارت، که مرز اخلاق و را درنوردیده است، و این که نویسنده خود پیشدستی کرده و آنچه خود در قالب عبارت «قبل از چسباندن هر اتهامی» توصیه کرده است را مرتکب شده است؛ با گذر از اینها عرض می‌کنم: ع حقیقتا مظلوم است چرا که باگذر صدها سال از صلح وی و تبیین جوانب آن، همچنان عده‌ای آن را وسیله‌ای برای متهم‌کردن دیگران می‌دانند بدون آنکه گویا حتی نگاهی به مفاد آن کرده باشند. از نویسنده می‌پرسم فلسفه امام حسن ع چه بوده است؟ آیا تنها فلسفه آن نجات جان مؤمنان بود یا نکات دیگری نیز در آن هست؟ اساسا آیا که به تمام قد در خودنمائی کرده است و آنان حتی برای سران و مردمان بسیاری از کشورها شده است، باز دم از صلحی زدن که بنیادین آن بر اساس مفاد آن، نیرنگ معاویه و عدم تعهد وی به دین و آیین و اخلاق و مانند آن است تا «لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً» به وضوح آشکار شود؛ چه جایی دارد؟ ... ادامه دارد. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 ناراست راست‌نما: حماس برای حفظ جان و مال مردم برود. (۳) ✍ اصغر آقائی _____________________ 🔻۷. چون صیانت از جان و مال و آسایش مردم است از تهدید و خطر نه به خیر انداختن زندگی مردم برای حفظ موقعیت یک فرد یا گروه یا دولت. 🔹وی فلسفه سیاست را «صیانت از جان و مال و آسایش مردم» معرفی کرده است. هرچند از جان و مال و آسایش مردم بسیار مهم است، اما گویی وی هیچ نگاهی به در تبیین وظایف حکومت نکرده است. علیه السلام در بیان سرفصل‌های وظایف حاکمان، مسائلی چون «جمع‌آوری خراج و مانند آن» و «جهاد با دشمن» و «اصلاح مردم و کارهای آنان» و «آبادانی» مطرح می‎کند: «هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللهِ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مَالِكَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ فِي عَهْدِهِ إِلَيْهِ حِينَ وَلَّاهُ مِصْرَ جِبَايَةَ خَرَاجِهَا وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِهَا» با گذر از ترتیب بیان امام علیه السلام که بسیار مهم است، عرض می‌کنم در این عبارت «جهاد با دشمن» نه فرار از آن را توصیه کرده است؛ لذا زمین جبهه، آن هم زمینی که متعلق به شماست و باید آن را حفظ کنید، نه تنها با عقل که با دین نیز نمی‌سازد. خالی‌کردن میدان در صورتی دینی و عقلانی است که فرد بخواهد در موضعی قوی‎‌تر قرار بگیرد، در حالی که اوّلاً تجربه نشان داده است که با خالی‌کردن جبهه در برابر دشمن چنین حاصلی نخواهد داشت، همچنانکه در قصه یاسر عرفات اتفاق افتاد؛ و ثانیاً به فرض خالی‌کردن جبهه و جایی دیگر رفتن، چه تضمینی وجود ندارد که با فشار صهیونیسم و قدرتهایی چون آمریکا، کشور میزبان مشکلات متعددی برای این گروه ایجاد نکند و ثالثا بر چه مبنائی توصیه می‌کند گروهی که ملت آن یا بسیاری از ملت آن، آنان و کارهای جهادی آنان را به دلائل مختلف قبول دارند، سرزمین اجدادی خویش را ترک کنند؟ 🔻۸. فهم و عمل به فهم همین یک نکته است که سیاستمدار صادق را از بدلی آن مشخص می‌کند. 🔹تنها در پاسخ به این عبارت عرض می‌کنم، بیان یک نکته مبهم، با زوایای مختلفی که بیان نشده است، و بنیان‌نهادن بسیاری مسائل بر آن و صادق‌بودن و نبودن و شناخت بدل و غیر بدل را بر آن نهادن، خود آیا فهمی صحیح و صادقانه است یا خیر؟ لذا عرض می‌کنم شناخت «تحلیلگر سیاسی-اجتماعی صادق از بدل» بر فهم این نکته لااقل استوار است. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 ناراست راست‌نما: حماس برای حفظ جان و مال مردم برود. (۴) ✍ اصغر آقائی _____________________ 🔹 با توجه به توضیحات گذشته زیر در این آقای خواسته یا ناخواسته رخ داده است: ☑️ مغالطه ابهام ساختاری: صدر و ذیل ساختار تحلیل وی با ابهام‌های متعددی روبه‌روست. ☑️ مغالطه واژه مبهم: مانند قطعی‌شمردن به‌نفع رژیم صهیونیستی بودنِ حمله زمین به غزه ☑️ مغالطه کنه و وجه: مانند اهداف اصلی و فرعی قیام مردم عزه را جابه‌جا کردن ☑️ مغالطه علت جعلی: مانند صلح یاسر عرفات را تنها و تنها عقلانیت او در تشخیص عدم امکان مقابله معرفی کردن ☑️ مغالطه بزرگ‌نمایی: مانند بزرگنمایی قدرت زمینی ارتش رژیم جعلی (در حالی که بسیاری از کارشناسان چنین نمی‌گویند) ☑️ مغالطه کوچک‌نمایی: مانند کوچک‌نمایی حرکت حماس و حمله پیش‌دستانه، قدرتمندانه و مبتکرانه آنان ☑️ مغالطه طرد شقوق: مانند عدم توجه به جوانب صلح امام حسن علیه السلام ☑️ مغالطه بیان عاطفی: مانند در قالب پرسش و عبارت‌هایی گویا دلسوزانه رفتن حماس را به نفع مردم معرفی کردن ☑️ مغالطه ارزیابی یک‌طرفه: مانند تمام اجزای متن 😅☺️ و ... ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔺اگر تو ایران یه دختر بخوره زمین و بره بیمارستان این فرد چه‌هاا که نمی‌کنهه 🔻اما گویی از غزه خبری نداره .... 🔹البته ازش انتظاری نیست ... به ویژه آنکه تربیت‌شده پدری است که نه تنها " حمله به غزه" توسط برخی از رو برنمی‌تابه و عليه اونها نامه‌ای سرگشاده می‌نویسه، رژیم غاصب رو دمکراتيک‌ترین دولت خاورمیانه معرفی می‌کنه. 🔻 پدر در این نامه بعد از متهم‌کردن برخی مخالفان حمله به غزه به نادانی و ضد سامی‌گرایی (یهودستیزی) می‌‌نویسه: آنان همچنین دمکراتيک‌ترین کشور در خاورميانه را بدنام کردند. (They having) “defamed the only democratic country of goodwill in the Middle East”. ✅ بنابراین شاخصه ۱) شناخت خداوند و اطاعت از او؛ و ۲) شناخت دشمن او و عدم تأییدش حتی با است. و ظالم در هر آئینی که باشد، دشمن خداست. پیامبر ص فرمود: 💠 اَلا وَ اِنَّ اَعْقَلَ النّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصاهُ 💠 بدانيد كه عاقل‌ترين مردم كسى است كه پروردگارش را بشناسد و از او پيروى كند، دشمنان خدا را بشناسد و از آنان نافرمانى كند. 🔻 بنابراین معیار یا همان حیات معقول، از حق است. به فرموده امام حسین ع تنها با تبعیت از حق، عقل کامل می‌شود؛ نه با عنوان‌گرایی و شهرت و مانند آنها: "لا يَكْمُلُ الْعَقْلُ اِلاّ بِاتِّباعِ الْحَقِّ" ✅ بنابراین عقل خود را پایبند انبیا و عاقلان عالم کنیم، نه صرفاً مشهوران عالم، که شهرت ریشه‌ندوانده در عقلانیت، به نسیمی از احساس بند است. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: 💠 لا تَزالُ اُمّتي بِخَيْرٍ ما تَحابُّوا وأدَّوا الأمانَةَ، واجْتَنَبوا الحَرامَ، وقَرَوُا الضَّيْفَ، وأقامُوا الصَّلاةَ، وآتَوا الزَّكاةَ. 🌀 امّت من تا زمانى كه يكديگر را دوست بدارند، امانت را [به صاحبش] بازگردانند، از حرام دورى كنند، ميهمان را گرامى بدارند، نماز بگزارند و زكات بپردازند، پيوسته در خير و خوبى خواهند بود. 🔻 My nation will continue to thrive as long as they love each other, deliver the trust, refrain from the forbidden, respect the gust, maintain the prayer, and pay the alms-tax (zakāt) 🔹 thrive: رشدکردن 🔹 as long as: تا زمانی که 🔹 deliver: دادن، بازگرداندن 🔹 trust: اعتمادکردن، امانت 🔹refrain: جلوگیری 🔹 forbidden: حرام 🔹 maintain: حفظ‌کردن، مراقبت‌کردن ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۳) ✍ اصغر آقائی __________________ 🌀 گام سوم: با ابراهیم ع: جوان قیام‌کرده (۳) 🔻گفتگوی و عمویش آزر، که نمی‌دانم می‌توان نامش را گفتگو گذاشت یا خیر به پایان رسید و ابراهیم با کوله‌باری از حزن که بر قلبش سنگینی می‌کرد، از عمویش جدا شد. 🔻کناری رفتم. ابراهیم، که گویی دریایی، جهانی، امّتی است پرشکوه، از کنارم گذر کرد. «إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ». زبانم به کامم چسبیده بود، جرأت سخن نداشتم. خواستم او را صدا بزنم امّا نشد که نشد. 🔻به خود جرأت دادم قدم‌به‌قدم با کمی فاصله در کوچه پس کوچه‌های شهر او را تعقیب کردم. از شهر خارج شد و کناری رفت. گویی با کسی نجوا می‌کند. در زاویه‌ای قرار گرفتم تا هم نجوایش را بشنوم و هم صورت دل‌ربای او را بنگرم. اشک‌های او بر گونه‌هایش روان بود و دانستم که با ازل سخن می‌گوید. ناخواسته گریستم. 🔻ابراهیم شروع به کرد و از خداوند آن یگانه آمرزش‌گر، طلب مغفرت می‌کرد. نام را که شنیدم، متوجه شدم که برای عموی خویش طلب غفران می‌کند. دستان به‌آسمان‌افراشته، چشمانِ اشک‌بار، سرِ به‌زیرافکنده، زانوانِ به‌ادب بر‌خاک‌نشسته، و صدای حزین، برایم دیگر آشنا بود. گویی دیگر با این حال انس گرفته‌ام. من بارها و بارها در این سفر دیده بودم که هر فرصتی که به دست می‌داد، زانوی ادب در برابر آن خدای بی‌کران بر خاک می‌زد. 🔻ابراهیم به خانه بازگشت. عموی او کنار نخلی برافراشته، خوشه انگوری را در دست گرفته، دانه دانه آن را به دهان می‌گذاشت و با لذت تمام می‌خورد. آزر گفت: این غریبه کیست که با خود آورده‌ای؟ ابراهیم گفت: عمو جان، همان طور که گفتی غریب است و من. راستش با این جمله‌ی او کمی به خود بالیدم؛ من، مهمان ابراهیم، خلیل الله شده‌ام. البته کمی شرمسار هم بودم؛ او خلیل الله و رفیق همراه خداوند و من ...؛ نه وصله ناجوری بودم؛ اما مهر و او چنان بود که احساس غربت نداشتم. 🔻عموی ابراهیم گفت: باشد و خوشه انگوری را همراهِ دو سیب در ظرفی گذاشت به ابراهیم داد و گفت: امروز درباره تو با بزرگ صحبت کردم و سخن‌هایت را به او گفتم. او بسیار متعجب شد. قرار است فردا با تو به دیدارش برویم، مگر آنکه او آن بادِ کله‌ات را خالی کند و من را از این یکی‌به دو کردن‌های بی‌جای تو رها سازد. من دیگر در برابر شرمسارم. 🔻ابراهیم نگاهی به من کرد و با تبسمی مرا به داخل خانه دعوت کرد. 🔻شب پس از اطعام و مهیّاکردن محل استراحت من، خود در کناری به عبادت مشغول شد؛ عبادتی که از سر بود. «وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ». 🔻از فرط خستگی خوابم برده بود که با نجوای ابراهیم از خواب بیدار شدم. ساعتی دیگر تا طلوع آفتاب نمانده بود. به صبح که نزدیک‌تر می‌شدیم به جای ابراهیم من گرفته بودم که در معبد چه خواهد گذشت؟ اما ابراهیم آرام و پرقرار، با قلب سلیم خویش «إِذْ جَاء رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» در حالی که دست به آسمان داشت گفت: خداوندا من تسلیم تو هستم و راضی به قضا و حکم تو «إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ». 🔻با این جمله قامت رعنای ابراهیم در پسِ اشک‌های جاریِ چشمانم پنهان شد، و من به یاد آن قامتِ رشیدِ برزمین‌افتاده در میدان، در حالی که دشمنانش دور پیکر بی‌ر‌مقش حلقه کرده، ضربه می‌زدند، افتادم؛ و با او در آن معرکه، هم‌نجواشده، گفتم: خداوندا راضی به رضای تو هستم و بر آن صبر می‌کنم «الهی رِضاً بِرِِضِاکَ، صََبراً عَلی قَضائِک یا رََبََََّ لا الهَ سِواکَ». 🔻وه که چقدر اوصاف انسان‌های کامل به هم نزدیک است. 🔻صبح شد و ما به راه افتادیم، ... سوی معبد ... . ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰یادداشت‌های قرآنی:‌روش‌شناسی تبلیغات سوء دشمن (۲): تهمت‌زدن به رهبران و مبارزان در میدان ✍ اصغر آقائی ___________________ 🔻یکی از راه‌های ضعف خود، برچسب‌زدن به دیگران است. این صفت که در عرف دین و اخلاق، و نام گرفته است، یکی از شیوه‌های دشمن در حفظ موقعیت خویش است. 🔻 برای آنکه بتواند جبهه حق را تضعیف کند: ۱) تلاش می‌کند سخنان و اعمال شما را زیر نظر بگیرد، ۲) از میان آنها مواردی را انتخاب کند، و ۳) بر اساس آنها افتراء و تهمتّی را به شما بزند. 🔻لذا یکی از رایج در توسط دشمن، تبلیغ هماهنگ تهمت‌ها و افترائات مختلفی است که صورت می‌گیرد؛ همچنانکه در مسئله در همین دو سه هفته اخیر موارد متعددی را مشاهده کردیم؛ مانند کودکان سربریده شده توسط نیروهای . 🔻 به همین علّت خداوند متعال دشمنان را چنین معرفی می‌کند: 💠 «نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلًا مَّسْحُورًا» (اسراء/47) 💠هنگامی که به سخنان تو گوش فرامی‌دهند، ما بهتر می‌دانیم برای چه گوش فرا می‌دهند؛ (و همچنین) در آن هنگام که با هم نجوا می‌کنند؛ آنگاه که ستمگران می‌گویند: «شما جز از انسانی که افسون شده، پیروی نمی‌کنید! ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 ، نه مرکب همیشگی بشر؛ که وسیله‌ای است برای ؛ تمام‌شدنِ ، تمام‌شدنِ ، تمان‌شدنِ ، مظاهری چون ثروت من، خانه من و ... 🔻و با تمام‌شدن این مظاهرِ منیّت، انسان وارد مسیر می‌شود؛ 🔻جایی که تمام هستی فرد می‌شود. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: 💠 إذا عَظَّمَتْ اُمّتي الدُّنيا نَزَعَ اللّه ُ منها هَيْبَةَ الإسلامِ. 🌀 هرگاه امّت من دنيا را بزرگ بدارند، خداوند شكوه اسلام را از آنان مى گيرد. 🔻 Whenever My community (nation) aggrandizes the world, Allah will remove the slendour of Islam from them. 🔹 aggrandize: بزرگ‌شمردن 🔹 remove: برداشتن، ازاله‌کردن 🔹 slendour: شکوه، هیبت ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰کنترل و جهت‌دهی احساسات، هدف عقل و ایمان ✍ اصغر آقائی همراه با شعری از سهراب سپهری _____________________ 🔻 یعنی کنترل احساسات، چه احساس مثبت و چه منفی؛ هرچند اگر دقیق باشیم آن احساس مثبت اما خارج‌شده از کنترل، دیگر مثبت نیست و منفی است. 🔻فرض کنید مادری به فرزندش می‌گوید امشب حالم خوب نیست و خانه باش و روضه امام حسین عليه‌السلام نرو؛ اما فرزند قبول نمی‌کند. در این فرض، احساسِ ظاهراً مثبتِ فرزند، سبب شده است که او از ، یا همان حیات معقول، دور شود. 🔻 اگر احساسات کنترل نشود، گاه اتفاقات تلخی می‌افتد. به فرض کسانی که عزیز را به قتل رساندند، به درستی از حکومت ناراضی بودند، آیا کشتن یک فرد به دلیل نارضایتی از حکومت، آن هم بدان صورت فجیع، کار عقل بود؟ نه کار عقل و نه کار وجدان، که همان هویتِ فطرتاً مؤمنِ بشر است، بود. 🔻 به همین علّت است که هویّت ، به عنوان یکی از شاخص‌ترین آموزه‌های دین و ثمره‌های ایمان، در احادیث معرفی شده است. امام على عليه السلام فرمود: 💠 اَلْحِلْمُ نورٌ جَوهَرُهُ الْعَقْلُ: بردبارى نورى است كه جوهره آن عقل است. 🔹 خوب است در این زمینه شعری از مرحوم را بخوانیم: 🔻به خودم می گفتم: بچه‌ها تنبل و بد اخلاقند دست کم می‌گیرند درس ومشق خود را… 🔻باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم  و نخندم اصلا تا بترسند از من و حسابی ببرند… 🔻خط‌کشی آوردم، در هوا چرخاندم…  چشم‌ها در پی چوب، هرطرف می‌غلطید 🔻مشق‌ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید ! اولی کامل بود، دومی بدخط بود بر سرش داد زدم… 🔻سومی می ‌لرزید… خوب، گیر آوردم !!! صید در دام افتاد و به چنگ آمد زود… دفتر مشق حسن گم شده بود این طرف، آن‌طرف، نیمکتش را می‌گشت تو کجایی بچه؟؟؟ بله آقا، اینجا همچنان می‌لرزید… ” پاک تنبل شده ای بچه بد ” ” به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند” ” ما نوشتیم آقا ” 🔻باز کن دستت را… خط‌کشم بالا رفت، خواستم بر کف دستش بزنم او تقلا می‌کرد چون نگاهش کردم ناله سختی کرد… گوشه‌ی صورت او قرمز شد هق هقی کرد و سپس ساکت شد… همچنان می‌گریید… مثل شخصی آرام، بی‌خروش و ناله 🔻ناگهان حمدالله، در کنارم خم شد زیر یک میز، کنار دیوار، دفتری پیدا کرد ... 🔻گفت: آقا ایناهاش دفتر مشق حسن 🔻چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود 🔻غرق در شرم و خجالت گشتم جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود سرخی گونه او، به کبودی گروید ….. 🔻صبح فردا دیدم که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر سوی من می آیند… 🔻خجل و دل‌نگران، منتظر ماندم من تا که حرفی بزنند شکوه‌ای یا گله‌ای، یا که دعوا شاید سخت در اندیشه‌ی آنان بودم 🔻پدرش بعدِ سلام، گفت: لطفی بکنید، و حسن را بسپارید به ما ” گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟ گفت: این خنگ خدا وقتی از مدرسه برمی گشته به زمین افتاده بچه‌ی سر به هوا، یا که دعوا کرده قصه‌یی ساخته است زیر ابرو و کنار چشمش، متورم شده است درد سختی دارد، می‌بریمش دکتر با اجازه آقا …. چشمم افتاد به چشم کودک… غرق اندوه و تاثر گشتم 🔻منِ شرمنده معلم بودم لیک آن کودک خرد وکوچک این چنین درس بزرگی می‌داد بی‌کتاب و دفتر …. من چه کوچک بودم او چه اندازه بزرگ به پدر نیز نگفت آنچه من از سر خشم، به سرش آوردم ✅ عیب کار از خود من بود و نمی‌دانستم من از آن روز معلم شده‌ام …. او به من یاد بداد درس زیبایی را… که به هنگامه‌ی خشم، نه به دل تصمیمی، نه به لب دستوری، نه کنم تنبیهی. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
هدایت شده از عکس‌نوشت🌿
⸤﷽⸣ 🕊️🕊️ قلمی برداشتم که بنویسم شاد از خورشید، تا گذاشتم قلمم بر کاغذ، ناگاه، دلم از غصه بر خود پیچید، و نوشتم من، از غروبش دلگیر؛ و قلم ایستاد در دستم، که همین یک واژه که همین آه را چاره و کشیدم آهی، و نوشتم در دل، که بیایید روزی، که بیاید نوری، و قلم باز رقصید، و نوشتم من نوری، خواهد آمد او روزی. عکس‌نوشت🌿 اینجا‌ دل‌نوشته‌ها‌ در قاب‌ تصاویر، قلب‌ و روحت‌ را‌ به‌ جستجو‌ در معنای‌ زندگی‌ دعوت می‌کند. @aksneveshtnoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: 💠 مَثَلُ أهلِ بَيتي مَثَلُ سَفينَةِ نُوحٍ؛ مَن رَكِبَها نَجا و مَن تَخَلّفَ عَنها غَرِقَ. 🌀 مَثَل اهل بيت من، مثل كشتى نوح است كه هر كس سوارش شد نجات يافت و هر كس كه از آن باز مانْد غرق گشت. 🔻 Indeed the example of my household among you is like that of Noah's Ark; whosoever embarked it was saved and whosoever chose to temain it was drowned. 🔹 Indeed: یقینا 🔹 example: مَثَل 🔹 household: اهل بیت 🔹 ark: کشتی 🔹 embrak: درنشستن، سوارشدن 🔹 remain behind: عقب‌افتادن 🔹 drowned: غرق‌شدن ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰ایمان و عقلانیت: بررسی مصداقی تشکیکی‌بودن ایمان ✍ اصغر آقائی ___________________ 🔻با توجّه به آنچه امروزه در در جریان است، به نظر می‌رسد تأمّل در برخی مطالب جا داشته باشد. 🔻قبل از از بیان اصل مطلبی که می‌خواهم عرض کنم، توجّه شما را به جلب می‌کنم: ✔️ فردی و یا و مانند آنان را در نظر بگیرید که در برابر ایستاده، از آنان بیزاری جسته، با آنان مقابله می‌کند. ✔️ فردی را در نظر بگیرید که از اسرائیل، به عنوان که در داده شده است، دفاع می‌کند؛ تا پس از حکومت آنان و برخی اتفاقات، چون آرماگدون، بازگردد. ✔️ فردی را در نظر بگیرید که از اسرائیل تنها به دلیل و صرفاً بر اساس ، و یا منافع شخصی، دفاع می‌کند و کاری به آموزه کتاب مقدس ندارد. ✔️ فردی فلسطینی را در نظر بگیرید که معتقد است در اسلام کنیز و امری جاری در تمام زمان‌هاست و وقتی مثلاً یک زن اسرائیلی را اسیر می‌کند، چونان داعشیان، آن را کنیز خود گرفته و یا خرید و فروش می‌کند. ✔️ فردی فلسطینی را در نظر بگیرید که با اشک می‌خواند و از خود به پیامبر ص سخن می‌گوید و یا با خواندن قرآن به خود تسکین می‌دهد. ✔️ فردی فلسطینی را در نظر بگیرید که معتقد است در اسلام کنیز و امری است که در زمان ما نمی‌تواند جریان داشته باشد، لذا با یک زن اسیر فلسطینی، برخوردی متناسب با او انجام می‌دهد و حتی به او نیز از غذای خود می‌دهد و تفاوتی قائل نمی‌شود. 🔻 بررسی این چند مثال: ✅ آیا این چند مصداق یکی هستند؟ طبیعتاً خیر. هر یک را اجمالا بررسی می‌کنید: ☑️ مورد اوّل: این فرد هرچند نیست و یا اساساً بی‌دین است، اما در است؛ زیرا ایمان یعنی ؛ پس هر دوی آنها به همان میزان که در برابر حکم ، که همان خداوند است، کرنش می‌کنند، در حقیقت در برابر خداوند کرنش کرده‌اند؛ لذا این عمل آنان در دائره ایمان تعریف شده، و این ایمان باطنی آنان، در روز آشکارشدن باطن‌ها «یوم تبلی السرائر» آشکار می‌شود؛ چرا که قیامت مظهر به عنوان اسم خداوند است. ☑️ مورد دوم نیز حتما است و ایمان او از مثال اول نیز قوی‌تر است زیرا در برابر خداوندی، یعنی حجّت باطنی و حجّت ظاهری، کرنش کرده است؛ لذا به میزان خود در دائره ایمان است؛ زیرا انتظار مسيح او را به پذیرفتن اسرائیل کشیده است. ☑️ مورد سوّم: این فرد از دائره ایمان است زیرا در برابر حق ندارد (بر اساس مثال). ☑️ مورد چهارم: درباره ایمان این فرد کمی دشوار است؛ زیرا مصادیق مختلفی دارد، ولی تنها یک سؤال می‌پرسم: آیا عمل این فرد در اسلام مؤثر است؟ فرض بگیرید با اسیرشده، مانند کنیز عمل می‌شد، آیا پس از رهاشدن آنان، به هر دلیلی، و سخنانی که در شیوه برخورد با آنان گفته می‌شد، می‌توانستیم، از اسلام کنیم؟ ☑️ موردهای پنجم و ششم: هر دو بر اساس توضیحاتی که دادم در دائره ایمان هستند. 🔻 نتایج این اجمال: بنابراین: ۱) ایمان امری است و نیست؛ ۲) هر کسی که از خویش، حقیقتا تبعیّت می‌کند، هرچند حجّت ظاهری نیز به او نرسیده باشد، و یا رسیده و درک نکرده باشد، در دائره ایمان است؛ زیرا ایمان یعنی در برابر حق برآمده از عقل یا نقل و یا هر دو. ۳) بر اساس ، اصل بر همه یا بسیاری از احکام دین حاکم است، لذا تا جایی که ممکن بود در طول حیات اولیاءالله، انبیا و امامان، با آن یعنی برده‌داری، مبارزه می‌شد؛ بنابراین در زمان ما که با طبع بشر امروزی که گرایش به آن اصل متین، یعنی کرامت ذاتی انسان، دارد، همراه شده است، پذیرفتن حکم برده‌داری به عنوان حکمی اسلامی وجهی ندارد. ۴) : هر یک از مصادیق می‌تواند جنبه‌های دیگری نیز داشته باشد؛ که در این کوتاه‌نوشته، نمی‌گنجد. مثلا: در مثال دوم، طبیعتا در این مصداق، نکات ریز دیگری هم هست مانند تعارض بین عقل و نقل؛ زیرا از سویی ظلم اسرائیل با عقل او نمی‌سازد و از سویی دیگر کتاب مقدس، یا عالمان دین‌شان، گفته است که یهود تا در سرزمین مقدس حاکم نشود، بازگشت مسیح اتفاق نمی‌افتد. لذا در بررسی مصادیق حتما حیطه و جهت آن باید مورد توجه باشد، و جهت بحث در مثال بنده تنها و تنها، پذیرش حکومت یهود و اتفاقات آن بر اساس آموزه‌های دین است؛ مانند یک مسلمان که معتقد است کشته‌شدن برخی انسان‌ها قبل از قیام مهدی عج و بعد از آن، امر طبیعی و لازمه قیام است. لطفا دقت کنید. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: 💠 ما ثَبّتَ اللّه ُ حُبَّ عليٍّ في قلبِ مؤمنٍ فَزلَّتْ به قدمٌ إلّا ثَبّتَ اللّه ُ قَدَما يومَ القيامةِ علَى الصِّراطِ. 🌀 هرگاه خداوند عشق و دوستى على را در دل مؤمنى استوار سازد و با اين حال قدمش بلغزد (خطايى از او سر زند) خداوند قدمش را در روز قيامت بر صراط، استوار نگه مى‌دارد. 🔻 When Allah secures the love for Alī in a believer's heart, whenever his foot slips, Allah will secure his foot on the Sirāț [Bridge outstretched over Hell] on the Day of Resurrection. 🔹 secure: ایمن‌ساختن، تثبیت‌کردن 🔹 believer: مؤمن 🔹 slip: لغزیدن 🔹 Bridge: پل 🔹 outstretched: کشیده‌شده 🔹 Hell: جهنم ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۴) ✍ اصغر آقائی ________________ 🌀 گام سوم: با ابراهیم ع: جوان قیام‌کرده (۴) 🔻 ... واژه‌ای که مرا از دیروز به هراس انداخته بود، اکنون مقابل من است. ... ستون‌های برافراشته، قد و نیم‌قد ... 🔻با بازشدن درب معبد، وارد شدیم. من ناگهان خشکم زد. درون معبد چنان تزیین‌ شده‌ بود که بهت تمام وجودم را گرفته بود. 🔻 اما انگارنه انگار ... حتی گویی در زندان افتاده است. روح بزرگ ، با دیدن بشرِ دو پا همیشه در آزار است و ابراهیمی که حتی بویی از شرک در سخن و رفتار او نبود، ... تحمل آن مکان برایش سخت بود. «ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» 🔻امّا ... چه شده است؟ ابراهیم کنار بتی ایستاد. عجیب است!؟ من که به خاطر حیرت از آنچه در قاب چشمانم قرار گرفته بود، قدم‌هایم شل شده بود، از ابراهیم عقب افتاده بودم، که همیشه دنیا انسان را از مسیر و همراهی با انسان کامل دور می‌کند، دوان دوان خود را به ابراهیم رساندم. 🔻بتی عظیم الجثه که بسیار با ابهّت نیز تزئین شده بود، گویی تمام وجودم را کرده بود. ... 🔻ابراهیم که در چشمان بت بزرگ خیره شده بود، زیر لب چیزی می‌گفت. نمی‌دانستم چه می‌گوید اما معلوم بود در سر دارد. 🔻هنوز ذهنم درگیر این اتفاق بود که ابراهیم خطاب به من گفت: این است؛ خدای خدایان این مردم. و قرار است همکار من باشد و در خدمت من. لبخندی تلخ بر لبانش نشست و آرام به راه افتاد. 🔻خیلی وقت‌ها از کوتاهی که در این سفر از انسان کامل می‌شنیدم، ذهنم پر از سؤال می‌شد ... خوب بت بزرگ باشد؛ چه در سر داری؟ همکار تو باشد یعنی چه؟ تا دیروز بی‌جان و کر و کور بود و الان یک‌هوووووو همکار تو شد؟! 🔻بارها در طول سفر از انسان کامل گیج و منگ شده بودم؛ اما آموخته بودم تا در حیرت قرار نگیری، مسیرت را نخواهی یافت که حیرت مقدمه ظهور عقلانیت و در پس آن عشق به معبود حیرت‌آفرین است. 🔻من هرچند می‌دانستم نقشه‌های در ذهن را به دیگران گفتن، کار یک انسان عادی هم نیست، چه رسد به انسان کامل؛ اما کنجکاوی من را اذیتم می‌کرد؛ ولی می‌دانستم هیچگاه انسان کامل تنها و تنها به خاطر حس کنجکاوی دیگران و خواسته‌های محدود آنان، عالی خود را قربانی نمی‌کند. 🔻و من محکوم به ‌سکوت بودم؛ چرا که حس کنجکاوی من همیشه در طول این سفر، در برابر ، خود را از پیش باخته می‌دانست؛ تا زمانی که خود او مرا آگاه سازد. من سکوت کردم تا ببینم چه خواهد شد. 🔻حقیقتاً چقدر سخت است درکِ حال انسان کاملی که تمام لحظات او بردباری است «إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لأوَّاهٌ حَلِيمٌ» 🔻ابراهیم سوی دربی بزرگ به راه افتاد و من هم در پیِ او ... و ابراهیم زیر لب گفت: خدای من مرا به راه مستقیمت هدایت کن و مرا از مشرکان دور ساز «قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» 🔻اکنون ابراهیم در برابر کاهن بزرگ ایستاده است و من کناری؛ چه خواهد شد؟ این را در دل با خود گفتم و کمی راستش ترسیدم نکند ... ابراهیم پاسخی نداشته باشد ... . 🔻از فاصله که به ابراهیم نگریستم، صلابت او را بیشتر حس کردم. و کمی قوت قلب یافتم. 🔻به دور و اطراف که نگاهی کردم، سرهای به زیرافکنده، دستان بر هم به رسمِ اطاعت و بندگی، گذاشته شده، ... همه نشان از رقّیت و سرسپردگی داشت و ابراهیم یگانه و تنها در آن همه شکوه تصنعی، صلابتی دیگر داشت. کوهی سر به فلک کشیده، دریایی آرام ... و من محو او شده بودم که صدایی مرا به خود آورد. ... ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔻 وقتی عطر در فضا می‌پیچد، حتی کسی که او را نمی‌شناسد، را حس می‌کند؛ و گل‌واژه‌های با پرسش‌هایی فطری بر لبان انسان‌ها شکفته می‌شود؛ 🔻 جهان به‌پاخواسته در جستجوی است؛ که امام مهربانی‌ها فرمود: "الإِمامُ الوالِدُ الشَّفيقُ: امام چون پدری مهربان است" 🔻 پدر جان، فرزندانت را دریاب.🥺🥺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: 💠 اِنَّ عَليّاً مِنّي و اَنَا مِنهُ وَ هُوَ وَليُّ کُلِّ مُؤمنٍ بَعدي. 🌀 على از من است و من از او. او بعد از من ولىّ هر مؤمنى است. 🔻 Certainly Alī is from me and I am from him, and he is the custodian of every believer. 🔹 Certainly: یقینا 🔹 custodian: ولیّ، متولّی ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul