eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
548 عکس
153 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان مهم یکی از سرداران مقاومت و جهاد لبنان پس از شهادت فخر شیعه صوت منسوب به سید هاشم صفی الدین و یا شیخ نابلسی است، اما آنچه مهم است محتوای آن است •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2112
لبخند بزن سید ما، وقت ظهور است با خون تو اینک همه‌جا، جای طهور است این عصر که عصر شهوات است و بلاهت آماده‌ی پاکی و طهارت و حضور است ... مردانه به صف گشته‌ جهانی و به غیرت آمده رزمند که بگیرند نفس‌ها از دشمن غداره‌ی بی‌رحم و مروت با اذن خداوند تبارک و تعالی سید مهدی موسوی ۹ مهرماه ۱۴۰۳ چهارمین روز از آغاز •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2113
📌 وصیت‌نامه مجاهد کبیر شهید عزیز سید حسن نصرالله (رضوان الله تعالی علیه) شما را وصیت می‌کنم که برای [به دست آوردن] خیر دنیا و آخرتتان، به امامت حضرت امام خامنه‌ای (که سایه‌اش مستدام باد) ایمان محکم و قوی داشته باشید. نصر الله شوال ۱۴۳۰ ه.ق •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2114
📌 فلسفه‌ی وجودی چرخش میدان در جنگ (براساس حکمت قرآنی و فلسفه الهی) 🔹جنگ صحنه رویارویی با بلا‌ها و سختی‌هاست و مانند همه‌ی امور دنیایی، هم پیشروی دارد و هم پس‌روی؛ هم زدن دارد و هم خورد؛ هم کشتن دارد و هم کشته شدن. هم زمین‌زدن دارد و هم زمین‌گیرشدن. 🔸در هیچ جنگی نبوده و نخواهد بود که فقط پیشروی باشد و کشتن، رفتن باشد و فتح کردن. بلکه در طول تاریخ، عموم جنگ‌ها چند مرحله‌ای بودهاند و هر مرحله‌ی آن در مدیریت یک طرف بوده است و در مرحله‌ی دیگر همان طرف غالب، مغلوب طرف دیگر شده است. این است که امور دنیایی از جمله پیروزی در جنگ‌ها در حال چرخش است. 🔹 این چرخش روزگار و دست به دست شدن میدان نبرد فلسفه‌ای بسیار بزرگ در تعالی جامعه و کارویژه‌های مؤثری برای رقم زدن آینده و حرکت به سمت پیروزی دارد. 🔸جنگ احد و جنگ بدر دو مرحله‌ی از یک جنگ سرنوشت ساز بود که در قرآن کریم در باب آن این‌گونه آمده است: إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (آل عمران ۱۴۰) ﺍﮔﺮ [ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺪ] ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﺘﻲ ﺭﺳﻴﺪ ، ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ [ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ] ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﺘﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺭﺳﻴﺪ . ﻭ ﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ [ﻱِ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻭ ﻧﺎﻛﺎﻣﻰ] ﺭﺍ [ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ] ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﻢ [ﺗﺎ ﻋﺒﺮﺕ ﮔﻴﺮﻧﺪ] ﻭ ﺧﺪﺍ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ [ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻭ ﺧﻠﻮﺹ] ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ‌اﻧﺪ، ﻣﺸﺨﺺ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺍﻫﺎﻧﻲ [ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻫﺎ ﻛﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﺗﻘﻮﺍﺳﺖ، ﻭ ﺷﻜﺴﺖ‌ﻫﺎ ﻛﻪ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻲ ﻭ ﺑﻲ‌ﺗﻘﻮﺍﻳﻲ ﺍﺳﺖ] ﺑﮕﻴﺮﺩ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ [ﻛﻪ ﺑﺎ ﺳﺴﺘﻲ ﻭ ﺑﻲﺗﻘﻮﺍﻳﻲ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺳﺘﻢ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ] ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ. 🔹 براساس این آیه شریفه، چرخش ایام و دست به دست شدن میدان نبرد میدانی، برای و سنجش میزان ایمان و بررسی میزان همراهی مردم با فرماندهان میدان نبرد است. روشن است که میزان ایمان و همراهی مردم با امام جامعه و فرماندهان میدان، در شرایط سخت و لحظه‌های بحرانی و شرایط مرزی مشخص می‌شود و نه در دوران خوشی و پیروزی. 🔸در ادامه همان آیه، فلسفه دیگر این دست به دست شدن میدان نبرد این بیان شده است که موجب و طهارت نفوس می‌شود و همین پاکی و طهارت نفوس است که اتصال وجودی به حضرت حق را در پی دارد و همین موجب نابودی جبهه کفار می‌شود: وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ (آل عمران ۱۴۱) ﻭ [ﻧﻴﺰ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ‌ﻫﺎ ﻭ ﻧﺎﻛﺎﻣﻰﻫﺎ] ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ [حقیقتاَ] ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ [اﺯ ﻋﻴﻮﺏ ﻭ ﺁﻟﻮﺩﮔﻲ‌ﻫﺎ] ﺗﺼﻔﻴﻪ ﻭ ﭘﺎﻙ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ❇️ جمع بندی: براساس فلسفه حرکت و فلسفه‌ی جنگ در قرآن کریم، کشته‌شدن و ابتلای به سختی‌ها و زمین‌گیر شدن در میدان جنگ امری طبیعی است که دارای کارکردهای مؤثری در جبهه‌ی حق است. دو کارکرد اصلی آن این است: ۱. امتحان و سنجش میزان ایمان و همراهی مردم و گروهای مدعی انقلابی‌گری و اعتماد آنها به امام جامعه و فرماندهان نظامی؛ ۲. پاک شدن مردم و نیروهای میدان از ناپاکی‌ها، شرک‌ها و اعتماد به ابزار و فناوری‌های مادی و اتصال وجودی به خداوند متعال که مبدأ عزت و قدرت و پیروزی است. که در منطق قرآن و معارف اهلبیت (علیهم‌السلام) اصلی‌ترین مزیت رقابتی و محوری‌ترین عنصر پیروزی در جنگ‌ها، اتصال وجودی و اعتماد حداکثری به خداوند متعال و صفای معنوی و باور به قیامت و رستگاری است. ⏹ نتیجه: امروز بعد ضربات سنگین رژیم جنایتکار صهیونیستی به جبهه مقاومت و شهادت مقاومت (مجاهد کبیر علامه ) که در واقع نشانه ضعف حقیقی و استیصال آنها است مادو بزرگ داریم: ۱. کامل به امام جامعه وفرماندهان نظامی جبهه مقاومت وپرهیز از هرگونه تخریب،توهین، افترا و بی‌اعتمادی آشکار و پنهان نسبت به ایشان (که متأسفانه دربسیاری ازکانال‌ها و گروهای مدعی انقلابی‌گری به تخریب فرماندهان وتضعیف روحیه مردم مشغولند) ۲. گسترش و تقویت ایمان حقیقی و برانگیختن کمال خواهی و تنفر ازنقص وظلم وذلت درمیان عموم مردم جامعه. امروزجامعه‌ی اسلامی نیازمند به بازسازی اعتقادی و تقویت ایمانی برپایه‌ی عقلانیت انقلاب اسلامی است. چراکه این اعتقادات عمیق وایمان توحیدی آحاد جامعه است که بزرگترین پشتیبان نیروهای میدان و مهمترین چرخه‌ی پدافندی ماست نه اعتماد به سلاح وابزار نظامی. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ ۱۰ مهرماه ۱۴۰۳ (پنجمین روز از آغاز ) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2116
يس وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﻳﺸﺎﻥ ﺣﺎﻳﻠﻲ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺷﺎﻥ [ ﻧﻴﺰ ] ﺣﺎﻳﻠﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻳﻢ ، ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻓﺮﺍﮔﻴﺮ ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻩ ﺍﻳﻢ ، ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺑﻴﻨﻨﺪ ،(٩)
اشهد أنّک جاهدتَ فی الله حقَ جهاده
📌 میدان‌داری ملت ایران در حل مشکلات منطقه آیت الله العظمی خامنه‌ای: ما امیدواریم که به توفیق الهی، با همت بلند ملت ایران و با کمک از الهامات انقلاب اسلامی و با همکاری دیگر ملت‌ها شر دشمنان را از این منطقه ان‌شاءالله کم کنیم. ۱۴۰۳/۷/۱۱ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2119
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ ما عزاداریم ... آیت الله العظمی خامنه‌ای: ما در این روزها عزاداریم؛ به خصوص بنده به جد عزادار هستم. حادثه‌ای که اتفاق افتاد، حادثه کوچکی نیست؛ فقدان آقای سیدحسن نصرالله حادثه کمی نیست و جداً ما را عزادار کرده است‌. ... فضای عزای عمومیست در کشور و به معنای واقعی کلمه عزاست ... جنس عزای ما همچون جنس عزای سیدالشهدا(ع) زنده کننده و پیشبرنده است. ۱۴۰۳/۷/۱۱ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2120
📌 آغاز عصر نصرالله و مرگ تدریجی اسرائیل (تحلیل مقایسه ای عملیات وعده صادق ۲ و عملیات شهادت سید حسن نصرالله) 🔸 تحلیل و مقایسه‌ی موفقیت عملیات جمهوری اسلامی ایران در و عملیات رژیم غاصب اسرائیل در شهادت سید حسن نصرالله، متوقف بر توجه به نوع نگاه هر کدام از دو طرف، به ماهیت و عامل اقتدار نظامی و سیاسی است. 🔹در نگاه بسیاری از غربیان و از جمله اسرائیل، ابزار و فناوری‌ها بزرگترین عامل اقتدار در جنگ است و دست‌برتر در میدان را کسی دارد که مجهز به پیشرفته‌ترین ابزار و فناوری‌های تهاجمی و دفاعی باشد. 🔸در مقابل، در مکتب انقلاب اسلامی، ابزارها و فناوری‌ها هرچند مهم و اساسی‌اند و نباید در کسب آنها کوچکترین و تردیدی داشت اما آنچه مرکز ثقل قدرت و عامل اقتدار آفرینی در میدان است، ایمان به خدا و معاد نیروهای میدان و همراهی ملت‌ها و مستضعفان جهان است. 🔹بر این اساس عملیات وعده صادق ۲ و حمله ایران به سرزمین‌های اشغالی، برای رژیم صهیونیستی بسیار سنگین‌تر و نگران‌کننده‌تر از شهادت سید حسن نصرالله برای جبهه مقاومت است. چون و مجموعه پدافندی برای اسرائیل، بزرگترین و مهمترین عنصر در قدرت نظامی و اقتدار سیاسی آنها بود که بواسطه آن برای خود یک هیمنه‌ی داخلی و ساخته بود و در رسانه‌ها و مجامع بین‌المللی خود را یک رژیم شکست‌ناپذیر جلوه داده بود. اما با عملیات وعده‌ی صادق ۲ این همینه به طور کاملا فرو ریخت و به عنوان نقطه ثقل و محور اقتدار اسرائیل واصل شد. 🔸در واقع ایران اسلامی با عملیات وعده صادق ۲، توانست ضربه‌ای بسیار بزرگ و جبران نشدنی به رژیم صهیونیزم وارد کند که هیچ جایگزینی ندارد مگر آنکه دست به دامن آمریکا و ناتو شود و به اعتبار آنها بتواند به خود تنفس مصنوعی بدهد. 🔹اما در مقابل، هرچند علامه مجاهد سید حسن نصرالله (رضوان الله تعالی علیه) برای ایران و جبهه مقاومت یک فرمانده‌ی بزرگ و پرچمدار مقاومت بود و شخص او بسیار مهم و محوری بود اما با شهادت او، جبهه مقاومت تضعیف نخواهد شد چون سید حسن نصرالله یک شخص نبود بلکه یک راه و مکتب است که با شهادت، تمام نمی‌شود بلکه تکثیر می‌شود و هر جوان مسلمان جبهه مقاومت می‌تواند به یک سید حسن نصرالله جدید تبدیل شود. بنابراین با شهادت قهرمان مقاومت، خون تازه‌ای در رگ‌های جبهه مقاومت جاری شد و موفقیت عملیات وعده صادق ۲ و موج شادی همه‌ی مردم منطقه و مستضعفان جهان، نشانه‌ای بر این تازه شدن و آغاز است. 🔸آیت الله العظمی خامنه‌ای امروز فرمودند: «اگرچه عزاداریم اما عزای ما به معنی ماتم گرفتن و افسرده شدن و گوشه‌نشینی نیست بلکه عزای ما از جنس عزای حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام است یعنی و و برای کار و پیشرفت است و این پیام باید در دل و جان ما واقعاً نفوذ پیدا کند.» ۱۱مهر ۱۴۰۳ ✍ سید مهدی موسوی (دکترای فلسفه علوم اجتماعی) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2121
﴿یجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ لا یخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ﴾
مثل همیشه: ✔️قرآنی و توحیدی ✔️منطقی و عقلانی ✔️ مطمئن و آرام ✔️پر قدرت و با صلابت ✔️ راهبردی و بلندمدت ✔️وحدت ساز و اجماع آفرین «در انجام وظیفه نه تعلل میکنیم و نه شتاب زده میشویم.»۱۴۰۳/۷/۱۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2123
پخش شایعات، حربه دشمن شکست خورده برای مقابله با پیروزی در نماز جمعه نصر است. هر ساعت یک شایعه جدید را در فضای مجازی منتشر می‌کنند تا حلاوت پیروزی جمعه نصر را از ملت‌های مسلمان بگیرند.
📌 دو دروغگوی بزرگ و منافق «رفیق دزد و شریک قافله» ✔️اردوغان: ما تنها کشوری هستیم که محدودیت اقتصادی علیه اسرائیل اعمال کردیم! ✔️ مکرون خواستار تحریم تسلیحاتی رژیم صهیونیستی شد. https://eitaa.com/hekmat121/2126
📌 ملت بهتر امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه): ❇️ من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله (صلی اللّه علیه و آله) و کوفه و عراق در عهد امیرالمومنین و حسین بن علی (صلوات الله و سلامه علیهما) می باشند. ✅ @EMAM_COM https://eitaa.com/hekmat121/2128
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش اول: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ: پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان [مختلف] را مى‏شنوند و پس [از نقادی و سنجش] از نیکوترین آنها پیروى مى‏کنند!﴾(الزّمر: ۱۷-۱۸). 🔸 قوام علم و جامعه به «نقد» مداوم و مستمر است که موجب زایندگی و پویایی و بقا علم و جامعه می‌شود. اگر نقد و بررسی عالمانه‌ی اندیشه‌ها و جریان‌های فعال فکری، فرهنگی و سیاسی در جامعه‌ای بود، امکان نوآوری و خلاقیت و رشد و پیشرفت آن جامعه وجود دارد؛ چرا که با «نقد» و بررسی عالمانه است که سره از ناسره تشخیص داده می‌شود، «فرصت‌ها» و «ظرفیت‌ها» کشف می‌شود و امکان تقویت آن فراهم می‌شود و در عوض «تهدیدها» و «محدودیت‌ها» شناخته می‌شود و زمینه خودآگاهی و بازسازی دوباره فراهم می‌شود. 🔹 به بهانه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی همچون «جبهه بودن» و «تفاهم» و «همکاری» نمی‌توان از «نقد» کناره‌گیری کرد. چرا که نقد نه تنها هیچ منافاتی با هم‌افزایی، نگاه جبهه‌های و تفاهم میان کنشکران اجتماعی ندارد بلکه لازمه‌ی تفاهم و همکاری، هم‌افزایی و هم‌جبهگی است. در واقع بدون شناخت دقیق اندیشه‌ها و جریان‌ها و بدون «نقد» واقعی، جامعه به محافظه‌کاری، تعارف، مماشات مبتلا می‌شود و همین زمینه سستی، بی‌تفاوتی، «نفاق» و «دورویی» را فراهم می‌کند. چرا که افراد جرأت نقد رو در رو را از دست می‌دهند و به «غیبت» و «بدگویی پشت‌سر»، «نق‌زدن» و «نمامی» و «زیرآب زنی» روی می‌آورند. مثل روز روشن است که با محافظه‌کاری، تعارف، مماشات، مجامله و تفاهم صوری و جبهه‌سازی شکلی، نمی‌توان به سمت مردم‌سالاری، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی حرکت کرد. بلکه شرط ماتقدم هر تفاهم و جبهه‌سازی «نقد» واقعی و کشف حقیقت هر اندیشه و جریان فعال اجتماعی است. نقدی صریح و آشکار، واقعی و منطقی، عادلانه و منصفانه، برآمده از مطالعه و تحقیق عمیق. 🔸 «نقد» به معنای «منفی‌بافی»، «تخریب» و «دشمنی» و‌ «حذف» نیست. نقد به معنای عیب‌ها و بدی‌ها را دیدن و برجسته‌کردن نیست. بلکه «نقد» یعنی شناخت عمیق و دقیق اندیشه‌ها و جریان‌ها از زوایای مختلف و پی بردن به مبانی و بنیان‌های نظری و چارچوب فکری و عملی صاحبان اندیشه و راهبران جریان‌ها تا نقاط قوت از ضعف، ظرفیت‌ها از تهدیدها، امکان‌ها و محدودیت‌ها، پیامدها و نتایج بازشناخته شود و با جای‌گذاری آن در سر جای خودش، از افراط و تفریط در برابر آن پرهیز شود، از قوت‌ها و ظرفیت‌های آن در موضع خودش استفاده شود و با مطرح کردن نقص‌ها و محدودیت‌ها و انذار تهدیدها و پیامدهای مخرب آن اندیشه و جریان در آینده، ضرورت اصلاح و با اندیشی را تذکر دهد و به بازخوانی و بازسازی اندیشه‌ها و جریان‌ها کمک کند. و به افراد و جامعه کمک کند تا از احساسات و افراط و تفریط خارج شود و نسبت خود را با اندیشه‌ها و جریان‌ها بر اساس واقعیت‌ها و ظرفیت‌ها تنظیم و تدبیر کنند. 🔸«نقد» و تحلیل عالمانه‌ی اندیشه‌ها و جریان‌ها، در گرو تمایزگذاری و دسته بندی منطقی و جریانی آن اندیشه‌ها و جریان‌ها در قالب‌ها و صورت‌هایی است تا شباهت و تفاوت‌های اندیشه‌ها با یکدیگر شناخته شود و هم‌افزایی‌ میان آنها و یا تقابل‌ها و تضادهای زیربنایی و یا روبنایی میان آنها شناخته شود. بدون تمایزگذاری و دسته‌بندی منطقی جریان‌ها امکان کشف و بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های اندیشه‌ها و تحلیل عمیق مبانی و پیامدهای آنان وجود ندارد. لذا «نقد» در گرو، جریان شناسی، تمایزگذاری، طبقه‌بندی و دسته‌بندی اندیشه‌ها و جریان‌هاست. البته روشن است که این مهم با استفاده کامل از منابع مکتوب و تحلیل دقیق سیره و عملکرد آن اندیشه‌ها و جریان‌ها ممکن است و نباید به یک سلسله احتمالات ذهنی اعتماد کرد. 🔹 «نقد» کردن و «نقد» شنیدن نشانه‌ای از «بلوغ عقلی» و «رشد فکری» فردی و اجتماعی و خروج از «ظاهربینی» و «سطحی‌نگری» است. چرا انسان بالغ شده و رشد یافته است که از مواجهه احساسی و سیاسی با اندیشه‌ها و جریان‌ها فاصله می‌گیرد و با عقل و منطق با هر اندیشه و جریانی مواجه می‌شود و می‌داند که هیچ اندیشه و جریانی به تمام حقیقت دسترسی ندارد و علاوه بر ظرفیت‌ها از محدودیت‌هایی نیز برخوردار است که اگر به درستی شناخته نشود می‌تواند در آینده پیامدهای خطرناکی داشته باشد. بخصوص کسانی که از «خودآگاهی تاریخی» برخوردارند می‌دانند که ریشه بسیاری از تغییرات اجتماعی و تحولات تاریخی، اختلافات فکری و معرفتی است که اگر به موقع شناخته می‌شد و پاسخ مناسبی به مشکله و مسئله‌ی آنها داده می‌شد تاریخ به گونه‌ی دیگری رقم می‌خورد. 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2129
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش دوم: 🔸 در فرهنگ قرآن کریم و مکتب اهلبیت (علیهم‌السلام) «نقد» و «نقادی» و «جدال احسن» بسیار ارزش دارد و در آیات و روایات متعددی به اهمیت آن و بایستگی‌های آن پرداخته شده است، چرا که براساس عقلانیت اسلامی، نقد و نقادی، مقایسه و سنجش موجب شناخت بهتر حقایق، ظرفیت‌ها و تجمیع اندیشه‌ها و تعمیق نظریات می‌شود و انسان را از ضلالت و گمراهی، حماقت، ساده‌لوحی و سطحی‌اندیشی، پیروی کردن و تقلید کورکورانه از اندیشه‌ها و جریان‌های مختلف باز می‌دارد بخصوص اندیشه‌ها و جریان‌هایی که به ظاهر مذهبی و انقلابی هستند و حتی آتش آنها از مذهبیون و انقلابیون حقیقی هم تندتر است و به ستیز و تضاد با مخالفان و دشمنان مشغولند. در حالی که به لحاظ مبنایی و زیربنایی چندان هماهنگ با جریان اصیل حق و حقیقت نیستند. به طور نمونه چند مورداز آیات و روایات مربوطه ذکر می‌شود: ✔️خداوند در قرآن خطاب به پیامبر (ص) می‌فرماید: ﴿اُدْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛(النّحل/125). با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت از همگان بهتر مى‏داند چه کسى از راه او گمراه شده است و او به هدایت‏یافتگان داناتر است﴾ ✔️در جوامع روایی از حضرت عیسی(ع) چنین نقل شده است: «خُذُوا الحَقَّ مِن أَهلِ البَاطِلِ وَ لاَ تَأخُذُوا البَاطِلَ مِن أَهلِ الحَقِّ، کُونُوا نَقَّادَ الکَلاَمِ؛[بحارالانوار، ج 2: 96] حق را از اهل باطل بپذیرید، ولی باطل را از اهل حق نگیرید، از نقّادان در کلام و سخن باشید» ✔️ امام علی (عليه السلام) فرمودند:  مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الآراءِ عَرَفَ مَواقِعَ الخَطَأِ . [نهج البلاغة: الحكمة 173] هر كس از آراى گوناگون استقبال کند، جايگاههاى خطا (نادرست انديشى) را باز شناسد . ✔️ از حضرت نقل شده که به فرزندش محمد بن حنفیه مى فرماید: «اضْمُمْ آراءَ الرِّجالِ بَعْضَها إلى بَعْض ثُمَّ اخْتَرْ أقْرَبَها إلَى الصَّوابِ وَأبْعَدَها مِنَ الاْرْتِیابِ؛ [من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 384] آراى عالمان را در کنار دیگرى قرار بده [و مقایسه و نقادی کند] سپس آن رأى را که به حقیقت نزدیک‌تر و از خطا دورتر است انتخاب کن». ✔️امام حسین (علیه السلام) می‌فرماید: «مِن دَلائِلِ العالِمِ إنتقادَةِ لِحَدِیثِه وَ عِلمِه بِحَقائِقَ فُنونِ النَّظَر؛[بحارالانوار، ج75، ص119] از نشانه‌های عالم، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است.» ✔️امام الصادق عليه السلام: أحَبُّ إخواني إلَيَ مَن أهدى إلَيَ عُيوبي. [الكافي ج 2 ص 639، تحف العقول ص 366] محبوبترينِ دوستان من، كسى است كه عيب‌هايم را به من هديه دهد. 🔹 در فرهنگ اسلامی، هیچ کس از نقد و بهره‌مندی از نظرات دیگران مبرا نیست تا جایی که حضرت امام علی(ع) می‌فرماید: «فَلاَ تَکفُوا عَنِّی مَقَالَةً بِحَقٍّ أَو مَشوِرَةٍ بِعَدلٍ، فَإِنِّی لَستُ فِی نَفسِی بِفَوقٍ أَن أُخطِی، وَ لاَ آمَنَ ذَلِکَ مِن فِعلِی، اللهُ أَن یَکفِی اللهُ مِن نَفسِی مَا هُوَ أَملِکُ بِهِ مِنِّی» (نهج‌البلاغه خ 216). نسبت به من ازگفتن حق یا مشورت درعدالت توقف نکنید که نه من برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر که خدا مرا درکار نفس کفایت کند که از من بر من تواناتر است. این کلام امیرالمومنین (علیه السلام) سند واضح و شفافی دربیان مسئولیت اجتماعی همگان درباب بیان حق ومشورت درباب عدل نسبت به همگان حتی نسبت به شخصیتی درجایگاه امیرالمومنین. 🔹 خلاصه اینکه شکل‌گیری و‌قوام جامعه وحکومت اسلامی و «مردم‌سالاری دینی» در گرو، استقرار فرهنگ نقد و انتقاد، مشاوره و نصیحت و تذکار عمومی است و این مقوله نه یک امر فرعی بلکه یک «مسئولیت اجتماعی» است که در دو اصل «امر به معروف» و«نهی از منکر» جنبه شرعی به خود گرفته است و جزء واجبات اساسی جامعه است به نحوی که در قرآن کریم آن را شرط ولایت اجتماعی مؤمنان معرفی کرده است: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (توبه ٧١) در این آیه به روشنی مشخص است که ولایت اجتماعی مؤمنان در گرو، امر به معروف و نهی از منکر است. 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2130
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش سوم: 🔸 هدف اصلی از «امر به معروف» و «نهی از منکر» جلوگیری از اختلاف و تفرقه در جامعه است که این اختلاف ناشی از تحریف مکتب فکری و معارف بنیادین جامعه است. «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ / وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (آل عمران: ۱۰۴ -۱۰۵) در فرهنگ قرآنی، اختلافات برآمده از تحریف و تفسیر به رأی مکتب فکری اسلام و انقطاع از تاریخ و هویت اسلامی را عامل ضعف قوا و تشتت نیروها می‌شود که می‌بایست با «نقد» و بررسی جوانب مختلف اندیشه‌ها و جریان‌ها در مقابل این انحراف‌ها و تحریف‌ها گرفته شود. روشن است که بسیاری از این انحرافات و تحریفات نه برآمده از «قبح فاعلی» و انگیزه‌های ناپاک است بلکه ناشی از «قبح فعلی» و روش غلط انتخاب شده و انقطاع از تاریخ و علوم اسلامی است. 🔹 علی رغم همه‌ی نکات ذکر شده، همچنان در فضای فکری و فرهنگی ایران و بخصوص بسیاری از مذهبی‌ها، «نقد» علمی و منطقی اندیشه‌ها و جریان‌های مدعی انقلابی‌گری، «تخریب» و «منفی بافی» و «فحش» و ... فهم می‌شود و شنیدن هیچ نقدی را نسبت به برخی از اندیشه‌ها و جریان‌های که به آن علاقه‌مند است یا آن را مذهبی و انقلابی می‌پندارد به خود اجازه نمی‌دهند و هر نقدی نسبت به آنها برآمده از «خصومت‌های شخصی» و «حب و بغض‌های سیاسی» می‌پندارند. 🔸جالب‌تر اینکه، بارها شده است که در مباحث علمی شناخت اندیشه‌ها و جریان‌های معاصر و تبیین نسبت آنها با انقلاب اسلامی، متفکران و نویسندگان و مصلحان مختلفی طبقه‌بندی منطقی شده‌اند و بعد از بررسی آثار و اندیشه‌ها و عملکردها، از صدها نفر از علمای فرزانه و بزرگان صاحب‌نام تعریف و تمجید شده است و ده‌ها نفر به عنوان مرجع فکری و اندیشمند تراز انقلاب اسلامی معرفی شده است و در این بین، به نقد و بررسی عالمانه و منطقی افراد دیگری اشاره شده است - که عموما متوسطین علمی با گرایش‌هایی مختلف اما دارای رسانه‌های قوی و پیروان فدایی هستند - و به نسبت سنجی مبانی فکری آنها با مثلاً مکتب فکری انقلاب اسلامی و آینده جامعه‌ی اسلامی پرداخته شده است و بعد از نقد و بررسی، اشکالات و نواقص اندیشه‌ی آنها و پیامدهای خطرناک احتمالی آنها برای انقلاب و جامعه در آینده بیان شده است اما به جای شکل‌گیری بحث و‌گفتگو و مطالعه و تحقیق، سریعا با واکنش‌های تند برخی از مخاطبان در کلاس‌ها و‌ جلسات و همچنین بدگویی و غیبت و تهمت پشت‌سر گوینده مواجهه می‌شود و این‌گونه القا می‌شود که «فلانی همه را تخریب کرد و کنار گذاشت و هیچ کس نماند و...» برخی هم این نقدها را «خصومت شخصی» می‌دانند و بعضی آن را «موجب اختلاف و تفرقه در جبهه انقلاب اسلامی می‌خوانند که آب به آسیاب دشمن است.» خلاصه کمتر کسی آمد و یک نقد عالمانه از نقدهای علمی و منطقی انجام شده ارائه کرد تا باب گفتگو و مباحثه‌ی انتقادی باز شود و ابعاد و زوایای مختلف یک اندیشه و جریان کنکاش شود و سره از ناسره بازشناخته شود. 🔸 به هر حال ما در جمهوری اسلامی برخلاف سال‌های مبارزه، با یک رویه غلط روبرو هستیم و آن این است که هاله قدسی به دور افراد مختلف مدعی انقلابی‌گری می‌پیچانیم و هر فرد صاحب منبر و کرسی را بر مسند متفکر و نظریه پرداز و راهبر انقلاب می‌نشانیم و اجازه نقد و بررسی آرا و اندیشه‌های آنها و تبیین پیامدها و نتایج بلند مدت آنها را به بهانه‌های اخلاقی، سیاسی، اجتماعی نمی‌دهیم. به تعبیر دیگر به محافظه‌کاری و خودسانسوری نسبت به برخی از جریان‌های مذهبی و مدعی انقلابی‌گری به بهانه «جبهه‌سازی»، «کار جمعی»، «رعایت اخلاق»، «تفاهم»، «تحمل» و امثال این بهانه‌ها روی می‌آوریم. اما حقیقت امر این است که در برخی موارد این محافظه‌کاری ریشه در منفعت‌شخصی و حفظ اعتبار و جایگاه اجتماعی و رسانه‌ای خودمان دارد. بسیاری از اهل درک و فهم، خود را از «نقد» واقعی اندیشه‌ها و جریان‌های مذهبی، مدعی‌انقلابی‌گری، چپ‌اسلامی کنار کشیده‌اند و فقط به نقد تند و تیز غرب‌گرایان و جریان‌های لیبرالیستی مشغولند. در چنین فضایی، امکان تبیین اندیشه‌های اصیل انقلاب و مبانی فلسفی و فقاهتی آن و مرزگذاری با سایر اندیشه‌های صوفیانه و یا چپ‌گرایانه وجود ندارد و کوچکترین نقدی هم، بسیار زیاد، سنگین، سخت و خشن فهم می‌شود. چون همگان به وضع موجود راضی‌اند و چشم بر حقایق پوشیده‌اند لذا همان آن یک «نقد»، بزرگ و سنگین و سخت و غیر معمول و غیر واقعی جلوه می‌کند. 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2131
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش چهارم: 🔸 متاسفانه از گذشته خودمان درس نگرفته‌ایم و به بررسی بت‌سازی‌های دهه شصت پیرامون برخی از روحانیون معروف، سخنگویان و دولتمردان و هاله‌سازی‌های قدسی پیرامون امثال احمدی‌نژادها در دهه هشتاد نپرداخته‌ایم و از ضررهایی که به انقلاب و نظام تحمیل کرده‌ایم عبرت نگرفته‌ایم و صرفا مشکل را در آن افراد دانسته‌ایم و به ریشه‌های فکری و فرهنگی سقوط آنها که همین بت‌سازی‌ها، مقدس‌پنداری‌ها، متفکر سازی و قهرمان سازی هاست توجه نکرده‌ایم. اگر خوب توجه کنیم می‌بینیم که این ما بودیم که آن افراد را از جایگاه خود خارج کردیم و در یک جایگاه بالاتری نشاندیم و انتظارات و توقعات زیادی در جامعه نسبت به آنها ایجاد کردیم و نهایت این شد که چون تطابقی میان شخصیت آن افراد با جایگاه تعریف شده وجود نداشت موجب ریزش افراد و انحراف مجموعه‌ها شد. 🔹این رویه، ناشی از چند مشکله اساسی در فضای فکری و فرهنگی ما ایرانیان است که می‌بایست برای آن فکری کرد و به اصلاح ساختارهای فکری و فرهنگی جامعه پرداخت: ✔️ ۱. ضعف مطالعه در جامعه و اعتماد به شنیده‌ها یکی از مشکلات اساسی جامعه ما، ضعف مطالعه و بیگانه بودن عموم مردم با کتاب و کتابخوانی است. سرانه بسیار پایین مطالعه در ایران و تزئینی بودن علم و اندیشه و اکتفا به شنیده‌ها در میان افراد و جریان‌های مختلف موجب سطحی‌شدن و ظاهربینی مفرط نیروهای مختلف شده است و کمتر به مطالعه آثار علمی و پژوهشی جریان‌ها و گروه‌ها می‌پردازند لذا نمی‌توانند به بنیادهای نظری جریان‌ها راه پیدا کنند و برای تحلیل افراد و جریانهای صرفا به برون دادها و روبناهای شعاری و رسانه‌ای اکتفا می‌کنند. از این رو، اگر یک فردی در رسانه‌ها به عنوان چهره انقلابی شناسانده شود عموم جامعه به سرعت به او اعتماد می‌کنند و هرگونه نقد و بررسی علمی و منطقی اندیشه‌ها و پیش‌بینی پیامدهای خطرناک آن اندیشه و جریان را بر نمی‌تابد. ✔️ ۲. نشناختن تاثیرهای مثبت «نقد» در جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی در فرهنگ عمومی ما ایرانیان، تعریف صحیح و درستی از «نقد» منتشر نشده است و کمتر درباره آثار و ثمرات علمی و عملی آن بحث شده است. هرگاه نامی از «نقد» برده می‌شود در ذهن افراد سریعا مفاهیمی همچون «تعریض»، «تخریب»، «کنار گذاشتن»، «خصومت شخصی»، «وحدت شکنی»، «منفی‌بافی» و... تداعی می‌شود واز ترکیب این امور، تلقی بسیار منفی در جامعه و اذهان عمومی نسبت به «نقد» و«ناقد» شکل می‌گیرد. ✔️ ۳. عدم نهادینه شدن فرهنگ «نقد» و «انتقاد» در جامعه به عنوان یک ارزش اجتماعی بجهت مشکلات معرفت‌شناختی در فرهنگ عمومی نسبت به «نقد»، نتیجه این شده است که «نقد» یک مؤلفه‌ی اخلاقی و ارزش اجتماعی فهم نمی‌شود و هرگونه نقد امر ضداخلاقی و ضد اجتماعی فهم شود. اگر در فرهنگ عمومی این بلوغ شکل نگیرد که نقد و نقادی یک ارزش اخلاقی و هنحار اجتماعی است راه برای «نقد» باز نمی‌شود و محافظه کاری و نفاق بر جامعه مسلط می‌شود. ✔️ ۴. ضعف نگاه تشکیکی و سلسله مراتبی به پدیده‌ها و سیاه و سفید دیدن اندیشه‌ها و جریان‌ها از دیگر ریشه‌های گریز از نقد و انتقاد در جامعه‌ی ما، ضعف نگاه تشکیکی و سلسله مراتبی به اندیش‌ها، جریانها و پدیده‌های اجتماعی است. به همین جهت، همه چیز ذیل خیر و شر، حق و باطل، سیاه و سفید دسته‌بندی می‌شود، لذا اگر چیزی سر مطلق نبود پس حتما خیر مطلق است. مثلاً اگر کسی دشمن نبود پس حتما دوست خوبی است و می‌توانم به او اعتماد کنم تا همه انتظارات و توقعات من را برطرف کند اما اگر نتوانست برخی از انتظارات و توقعات من را برطرف کند و یا خلاف میل من رفتار کرد، پس او خوب و قابل اعتماد نیست و باید سریع از او جدا شوم. در حالی‌که براساس مکتب فکری انقلاب اسلامی، همه امور این جهانی، دارای سلسله مراتب تشکیکی، چند لایه و چند سطحی است. بر این مبنا، هم «انقلاب اسلامی» یک پدیده‌ی چند لایه و چندی سطحی است که آحاد جامعه را می‌توان در نسبت با آن طبقه‌بندی و در ردیف انقلابیون جای دارد و برای آنها نقش روشنی تعریف کرد و هم اندیشه‌ها و جریان‌ها، امری چند لایه و چند سطحی است، زیربناهای معرفتی و نظری دارند و روبناهای رفتاری و اقدامی؛ ممکن است از حیث زیر بناهای معرفتی با انقلاب اسلامی غیرهمسو باشد اما در برخی از روبناها خیلی هم انقلابی دو آتیشه باشد و می‌تواند بالعکس هم ممکن باشد یعنی مبانی کاملا همسو و هماهنگ با انقلاب اسلامی باشد اما آن کنش‌گری فعال و پرشور میدانی را نداشته باشد. پیش از این در یادداشتی مستقل درباره «تشکیک انقلابی‌گری» و منطق نقادی فکر و عملکرد کنشگران انقلابی مطالب عرض شد که تکرار نمی‌شود. (اینجا) 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2132
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش پنجم و پایانی: 🔸در پایان این یادداشت‌ها خوب است بار دیگر به طور عمیق و دقیق پاسخ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسی‌های نظریه‌پردازی در تاریخ ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ مطالعه شود و به اهمیت نقد واقعی و انتقاد علمی بر پایه سه اصل ازادی، منطق و اخلاق در مکتب فکری انقلاب اسلامی پی برد و خود را با آن تطبیق داد. 🔹بخشی از آن نامه از این قرار است: ✔️نباید از «آزادی‌» ترسید و از «مناظره‌» گریخت‌ و «نقد و انتقاد» را به‌ کالای‌ قاچاق‌ و یا امری‌ تشریفاتی‌، تبدیل‌ کرد چنانچه‌ نباید بجای‌ مناظره‌، به‌ «جدال‌ و مراء»، گرفتار آمد و بجای‌ آزادی‌، به‌ دام‌ هتاکی‌ و مسئولیت‌ گریزی‌ لغزید. ✔️آن‌ روز که‌ سهم‌ «آزادی‌»، سهم‌ «اخلاق‌» و سهم‌ «منطق‌»، همه‌ یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت‌ علمی‌ و تفکر بالنده‌ دینی‌ در این‌ جامعه‌ است‌ و کلید جنبش‌ «تولید نرم‌افزار علمی‌ و دینی‌» در کلیه‌ علوم‌ و معارف‌ دانشگاهی‌ و حوزوی‌ زده‌ شده‌ است‌. ✔️بی‌ شک‌ آزادیخواهی‌ و مطالبه‌ فرصتی‌ برای‌ اندیشیدن‌ و برای‌ بیان‌ اندیشه‌ توأم‌ با رعایت‌ «ادب‌ استفاده‌ از آزادی‌»، یک‌ مطالبه‌ اسلامی‌ است‌ و «آزادی‌ تفکر، قلم‌ و بیان‌»، نه‌ یک‌ شعار تبلیغاتی‌ بلکه‌ از اهداف‌ اصلی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ است‌. ✔️ من‌ عمیقا متأسفم‌ که‌ برخی‌ میان‌ مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گوئی‌ و کفرگوئی‌»، طریق‌ سومی‌ نمی‌شناسند و گمان‌ می‌کنند که‌ برای‌ پرهیز از هر یک‌ از این‌ دو، باید به‌ دام‌ دیگری‌ افتاد. ✔️حال‌ آنکه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنبانیدن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادی‌ بی‌مهار و خودخواهانه‌ غربی‌» را نقد و اصلاح‌ کند و فضائی‌ بسازد که‌ در آن‌، «آزادی‌ بیان‌»، مقید به‌ «منطق‌ و اخلاق‌ و حقوق‌ معنوی‌ و مادی‌ دیگران‌» و نه‌ به‌ هیچ‌ چیز دیگری‌ ، تبدیل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعی‌ و حکومتی‌ گردد و حریت‌ و تعادل‌ و عقلانیت‌ و انصاف‌، سکه‌ رائج‌ شود تا همه‌ اندیشه‌ها در همه‌ حوزه‌ها فعال‌ و برانگیخته‌ گردند و «زاد و ولد فرهنگی‌» که‌ به‌ تعبیر روایات‌ پیامبر اکرم‌ (ص‌) و اهلبیت‌ ایشان‌ (علیهم‌ السلام‌)، محصول‌ «تضارب‌ آراء و عقول‌» است‌، عادت‌ ثانوی‌ نخبگان‌ و اندیشه‌وران‌ گردد. ✔️بویژه‌ که‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ و تمدن‌ اسلامی‌ همواره‌ در مصاف‌ با معضلات‌ جدید و نیز در چالش‌ با مکاتب‌ و تمدنهای‌ دیگر، شکفته‌ است‌ و پاسخ‌ به‌ شبهه‌ نیز بدون‌ شناخت‌ شبهه‌، ناممکن‌ است‌. ✔️اما متأسفانه‌ گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدگی‌ و گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدائی‌، دائما تبدیل‌ فضای‌ فرهنگی‌ کشور را به‌ سکوت‌ مرداب‌ گونه‌ یا تلاطم‌ گرداب‌وار، می‌خواهند تا در این‌ بلبشو، فقط صاحبان‌ قدرت‌ و ثروت‌ و تریبون‌، بتوانند تأثیرگذار و جریان‌ساز باشند و سطح‌ تفکر اجتماعی‌ را پائین‌ آورده‌ و همه‌ فرصت‌ ملی‌ را هدر دهند و اعصاب‌ ملت‌ را بفرسایند و درگیری‌های‌ غلط و منحط قبیله‌ای‌ یا فرهنگ‌ فاسد بیگانه‌ را رواج‌ دهند و در نتیجه‌ صاحبان‌ خرد و احساس‌، ساکت‌ و مسکوت‌ بمانند و صاحبدلان‌ و خردمندان‌، برکنار و در حاشیه‌ مانده‌ و منزوی‌، خسته‌ و فراموش‌ شوند. ✔️در چنین‌ فضائی‌، جامعه‌ به‌ جلو نخواهد رفت‌ و دعواها، تکراری‌ و ثابت‌ و سطحی‌ و نازل‌ می‌گردد، هیچ‌ فکری‌ تولید و حرف‌ تازه‌ای‌ گفته‌ نمی‌شود، عده‌ای‌ مدام‌ خود را تکرار می‌کنند و عده‌ای‌ دیگر تنها غرب‌ را ترجمه‌ می‌کنند و جامعه‌ و حکومت‌ نیز که‌ تابع‌ نخبگان‌ خویش‌اند، دچار انفعال‌ و عقبگرد می‌شوند. ✔️چنانچه‌ در نامه‌ خود توجه‌ کرده‌اید، برای‌ بیدار کردن‌ عقل‌ جمعی‌، چاره‌ای‌ جز مشاوره‌ و مناظره‌ نیست‌ و بدون‌ فضای‌ انتقادی‌ سالم‌ و بدون‌ آزادی‌ بیان‌ و گفتگوی‌ آزاد با «حمایت‌ حکومت‌ اسلامی‌» و «هدایت‌ علماء و صاحبنظران‌»، تولید علم‌ و اندیشه‌ دینی‌ و در نتیجه‌، تمدن‌سازی‌ و جامعه‌پردازی‌، ناممکن‌ یا بسیار مشکل‌ خواهد بود. برای‌ علاج‌ بیماری‌ها و هتاکی‌ها و مهار هرج‌ و مرج‌ فرهنگی‌ نیز بهترین‌ راه‌، همین‌ است‌ که‌ آزادی‌ بیان‌ در چارچوب‌ قانون‌ و تولید نظریه‌ در چارچوب‌ اسلام‌، حمایت‌ و نهادینه‌ شود. ✔️بنظر می‌رسد که‌ هر سه‌ روش‌ پیشنهادی‌ شما یعنی‌ تشکیل‌ 1) «کرسی‌های‌ نظریه‌پردازی‌» 2) «کرسی‌های‌ پاسخ‌ به‌ سؤالات‌ و شبهات‌» و 3) «کرسی‌های‌ نقد و مناظره‌»، روشهائی‌ عملی‌ و معقول‌ باشند و خوبست‌ که‌ حمایت‌ و مدیریت‌ شوند بنحوی‌ که‌ هر چه‌ بیشتر، مجال‌ علم‌، گسترش‌ یافته‌ و فضا بر دکانداران‌ و فریبکاران‌ و راهزنان‌ راه‌ علم‌ و دین‌، تنگ‌تر شود. ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ 🛑 پایان ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2133
روزنامه فرهیختگان ‌شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 مدرسه عرفانی امام خمینی (ره) استاد: علامه مجاهد فخر اسلام حضرت سید حسن نصرالله (رضوان الله تعالی علیه) (طرح کلی اندیشه اسلامی در دو دقیقه) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2135
📌 ذات طلبگی و دانشجویی 🔹حیات علم و قوام دانشجویی و طلبگی به «نقد» است. اگر طلبه و یا دانشجویی هیچ نقدی به جریان‌ها و گروه‌های مختلف نداشت و در حاشیه کتابها تعلیقه انتقادی نزد، خروج از ذات طلبگی و دانشجویی و ورود به میدان تقلید و ارادت است. 🔸 اگر طلبه یا دانشجویی، زمینه‌هایی دستیابی به قدرت و قوت عقلانیت انتقادی را در خود فراهم نکرد و نتوانست به کتابها و جریانهای مختلف اشکال وارد کند و افق‌های جدید در معرفت و علم را بگشاید نشانه این است که درست درس نخوانده و مطالعه زیادی نداشته است و نتوانسته است به حقیقت راه پیدا کند. 🔹البته چنانکه بارها گفته شد، نقد و انتقاد نیاز به تحصیل عمیق در یک رشته و تلمذ در محضر استادان فن و انبوه خوانی در همان رشته و موضوع است که باید بر سه اصل ، و استوار باشد. ✍ سید مهدی موسوی ۲۴ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2136
📌 توانمندی اصلاح طلبان در دوقطبی سازی کاذب و بهره‌برداری سیاسی و اجتماعی از آن بارها گفته شد حملات اصلاح طلبان به آقای سید محمد مهدی میرباقری یک خدعه و دارای یک قصد پنهان است و آن کشاندن جامعه انقلابی به دوقطبی‌های کاذب است همچنان که در ماجرای آقای جلیلی و انتخابات ۱۴۰۳ کاملا موفق شدند. این دو قطبی کاذب بسیار خطرناک است. می‌خواهند جبهه انقلاب را نسبت به میرباقری غیرتی کنند و او را به عنوان چهره موجه انقلابیون مطرح کنند تا با برجسته سازی اشکالات تفکرات او، از آب گل آلود ماهی بگیرند. دوباره از اصلاح طلبان بازی نخوریم و همسوی با آنها، مکتب انقلاب اسلامی را با افکار عقل ستیزانه و غرب‌ستیزانه‌ی امثال آقای میرباقری بیشتر از این تخریب نکنیم. باز گردیم به تفکر ناب و حکیمانه حضرت امام و حضرت آقا: ✔️جمع سالم میان فقاهت، حکمت و عرفان. ✔️جمع سالم میان عقل و دین ✔️جمع سالم میان دنیا و آخرت ✔️جمع سالم میان عقلانیت، معنویت، عدالت و پیشرفت. https://eitaa.com/hekmat121/2005