eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
548 عکس
153 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 متکلم پرکار آیت الله حاج شیخ علی ربانی‌گلپایگانی بزرگترین شاگرد حضرت آیت الله العظمی سبحانی است و به اندیشه‌ها و آثار فیلسوف انقلاب استاد شهید آیت‌الله مطهری احاطه کامل دارد و در امتداد اندیشه‌های استاد مطهری به موضوعات جدید توجه دارد و در درس خارج کلام به آنها می‌پردازد. از جمله مباحث ارزشمند ایشان نقد و بررسی نظریه‌های علم دینی و روش‌شناسی اجتهاد در موضوعات کلامی و اجتماعی است. مجموع صوتها و تقریر دروس ایشان در سایت مدرسه فقاهت موجود است. اندیشه‌ها و کلاس‌های درس حکیم و متکلم برجسته حضرت آیت الله علی ربانی گلپایگانی (حفظه الله) @kharejkalam آرشیو صوت ها از طریق سایت مدرسه فقاهت http://eshia.ir/Aqaed/Archive/
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌عصبانیت از کانال امتداد حکمت و فلسفه الهی: یکی از دوستان متنی را برایم ارسال کرد که حاکی عصبانیت ی
📌یاداشت‌های وارده: بعد از انتشار پیام‌های دوستان دفتر فرهنگستان در پی یادداشت "وجه مشترک صوفی‌گری و اخباری‌گری" این یادداشت‌ها ارسال شد که متن آنها بدون کم و زیاد و فقط با حذف نام نویسندگان منتشر می‌شود: ❇️یادداشت اول: سلام علیکم حقیر سالیانی در محضر استاد ... بودم نظر ایشان درباره فرهنگستان این بود که اینها مطالبی را متوجه شده اند ولی به علت ضعف فلسفی نمی‌دانند چطور بگویند که دچار تالی فاسدهای فلسفی نشود. به عبارتی مستضعف فلسفی هستند اضف الی ذلک که مجموعه مذکور خود دارای طیف های مختلفی است و برخی از آنها گرایش های عقلی قابل توجهی دارند... بنابر این به نظر نمیرسد لزومی به خط کشیهای تقابل گونه با فرهنگستان باشد بلکه تعامل سازنده در بسیاری موارد کارساز خواهد بود و در باقی نیز اختلاف میان فلاسفه کمتر از این ها نیست. از نوشته‌های شما استفاده میکنم ... ❇️یادداشت دوم: سلام و عرض ادب محضر استاد ... عزیز بنظر حقیر درگیری با نظام فکری فرهنگستان در شرایط فعلی به صلاح نیست و باید همه جریانهای همراه انقلاب حول فرمایشات و راهبردهای تعیین شده توسط مقام معظم رهبری به اتفاق نظر برسند. جناب استاد میرباقری و افرادی که در مجموعه فرهنگستان هستند با فلسفه و امتداد فلسفه مشکل داشتند ولی با توجه به روحیه ولایتمداری که داشتند نظراتشات نسبت به فلسفه و امتداد آن تا حدود زیادی تعدیل گردید. جناب استاد فلاح شیروانی نقل میکردند که استاد میرباقری در یک دیدار فرمودند: ما با اینکه بلحاظ علمی با فلسفه سازگاری نداریم ولی چون مقام معظم رهبری تاکیدشان بر فلسفه و امتداد فلسفه است ما هم در این راستا تلاش خواهیم کرد. بنظر میرسد تمرکز بر نقاط وحدت آفرین و اجماع سازی نیروهای انقلابی و پرهیز از حاشیه سازی اصل مهمی است که حضرت آقا نیز بارها بدان تاکید داشته اند. از مطالب علمی و ارزشمند حضرتعالی خیلی مستفیض میشویم و دعاگوی سربازان مخلص ولایت هستیم🌹 ❇️یاداشت سوم: (از نویسنده یادداشت دوم) سلام مجدد و تشکر از لطفتان🌹🙏 بنده نیز از آتش باران و دست پاچگی گروه فرهنگستان علیه یادداشت کلی و بدون ذکر اسم و رسم،حضرتعالی متعجب و ناراحت شدم ولی چه میشود کرد از دست زنجیرهای جهل مرکب و هواهای نفسانی که انصاف و مروت را به بند کشیده اند!! نعوذ بالله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا البته بنظر حقیر جریان اخباریگری توسط آقای برنجکار و آقای سبحانی و اطرافیانشون با قدرت بیشتری پیش میره و بدنه اجتماعی بیشتری رو نسبت به فرهنگستان علوم با خودش همراه کرده. انشالله توفیق باشه حضورا از محضر مبارکتون استفاده و تلمذ کنیم💐🌹 التماس دعا ❇️ یادداشت چهارم(ترکیب چند پیام) واقعا حکمت در کشور ما مظلومه. بیش از همه هم از جانب مدافعینش بش ستم میشه. خدا به شما کمک کنه. اون جور که من جریان فرهنگستان رو می فهمم، در نهایت به یه جور بن بست معرفتی جدی در فهم حقایق معتقدند. بن بستی که به دست ولی باید حل بشه. این چندان مرزی با اعتقادات متصوفه، نداره: چیزی رو نمیشه فهمید مگر این که شیخ و پیر و قطب و ... گره رو با نفس مسیحاییش باز کنه... البته اینها نباید مانع از این بشه که حرفها و نقدهای خوبشون بررسی نشه. بحث انتزاع و انضمام که مطرح می کنند، بحث مهمی است. گرچه واقعا پاسخ داره و پاسخش فی الجمله در کتب حکما اومده ولی بالاخره باید باشون حرف زد. از اویی به هر دو سرای ارجمند گسسته خرد پای دارد به بند... تمام حرف اینه. باقیش عوارض اینه که آدم می خواد عقل رو نپذیره بله واقعا اگر حکمت اسلامی نقد می‌شد، بالنده و زنده تر می شد. اما متاسفانه فقط مورد هجمه قرار می گیره.
📌سلام فرمانده و راهبرد حضور تمدنی 🔹سرود سلام فرمانده و ترجمه های مختلف آن به زبان‌های مختلف، پیام های مختلفی دارد که یکی از آنها پی بردن به شیوه های نوین حضور تمدنی و گسترش فرهنگ اسلامی است. 🔸از سویی توجه به فرهنگ مهدویت و مقاومت و از سوی دیگر زبان ساده و معصومانه کودکی در قالب سرود از جمله ویژگی‌های این اثر هنری است که توانست در میان ملتها جاگیر شود. 🔹 سلام فرمانده یک سرود تنها نیست بلکه نمادی از حکمت انقلاب اسلامی و فرهنگ متعالی برآمده از آن است که سالیان متمادی متفکران و اندیشمندان انقلاب اسلامی به صورتبندی آن پرداخته اند و توسط امام خمینی و امام خامنه‌ای به یک گفتمان تبدیل شده است و توسط مجاهدان جبهه مقاومت، به عنوان الگوی موفق عملیاتی معرفی شده است. امروز سلام فرمانده با این عقبه تئوریک و زمینه فرهنگی توانست مرزهای جغرافیایی را در نوردد و نمادی از آن فرهنگ و عمل باشد. 🔸 ندیدن این عقبه تئوریک و عدم توجه به حکمت انقلاب اسلامی، موجب می شود که نتوان تحلیلی واقع بینانه از موفقیت سلام فرمانده داشت و صرفا آن را در سطح یک سرود و شعر و آهنگ فهم کرد و به تحلیل نشست. در این صورت، نقدهای هنری برجسته می شود که شاید بسیاری هم وارد باشد. 🔹اما آنچه سلام فرمانده را از سایر آثار همانند متمایز کرد تجلّی فرهنگ متعالی انقلاب اسلامی با محوریت گفتگو با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در زبانی ساده و سرشار از احساسات پاک آن هم از زبان کودکان و نوجوانانی است که آینده متعلق به آنهاست. 🔸 لذا می توان آنرا نمونه یک اثر تمدنی دانست. اثری است که اولا قابلیت درنوردیدن مرزهای جغرافیایی را داشته باشد و پیامی نو را به ملتها منتقل کند و ثانیا از آنچنان عمق معنایی برخوردار باشد که قابلیت انعطاف محتوایی با اقتضائات فرهنگی، زبانی و سیاسی جوامع مختلف را داشته باشد و لازمه آن امکان شکل گیری جهش‌های مضمونی در چارچوب شبکه مفهومی و نظام معنایی بنیادین آن است به نحوی که اصل پیام محفوظ باشد. 🔹 سلام فرمانده نمونه یک اثر تمدنی است چراکه آغازی بر یک جریان پاک و طيب و خودجوش انقلابی است که خود مسیرش را در داخل و خارج پیدا کرد و به سرعت نسخه های متنوع آن بدون هرگونه دخالت دولت‌ها در میان ملت ها تولید شد. نکته جالب توجه دیگر، جهش های مضمونی آن در نسخه های ملت‌های دیگر است که کاملا موجب سازگاری آن سرود با فرهنگها و اقتضائات زبانی و سیاسی ملتهاست. ارتقا به یکی از جهش‌های محتوایی این اثر است که در آینده جهش های دیگری را هم در پی خواهد داشت. ✍ سید مهدی موسوی ❇️ کانال https://eitaa.com/hekmat121
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌سلام فرمانده و راهبرد حضور تمدنی 🔹سرود سلام فرمانده و ترجمه های مختلف آن به زبان‌های مختلف، پیام
چرا مروج ایده‌های دفتر فرهنگستان در هر مکان و هر زمان از این یادداشت ناراحت است شاید لازم باشد خوانده می‌شود تا از ناراحتی و عصبانیت چند ماهه خلاص شود.
📌نقدی دیگر با مجموعه ای از تهدیدها و برچسب‌ها از سوی مدافعان آتشین و عصبانی دفتر فرهنگستان ❇️عصبانیت این مشی و این مرام بیش از هر کسی، عمر خود نویسنده رو تباه خواهد کرد. نویسنده جوان این متن، جا داره قدری راه طی شده و تجربه گذشته آقای خسروپناه رو که زمانی در کتاب «جریان شناسی فرهنگی» فردید و رضا داوری اردکانی، استاد اصغر طاهرزاده، فرهنگستان و ... رو جزو نحله های انحرافی دونسته بود، مطالعه کنه. اون موقع، نوشته آقای خسروپناه جزوه آموزشی نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها بود و در دوره های آموزشی به دانشجویان تدریس می شد. جا داره نویسنده محترم ببینه که چقدر اون حرفهای آقای خسروپناه ـ که خیلی محقق تر و پرتلاش تر از این نویسنده جوان هم بود ـ اثر داشت و امروز خود آقای خسروپناه در مواقف مدیریتی که توش قرار گرفته، چقدر به همون جریان هایی که منحرف بودند، نزدیک تر شده. تجربه بیش از یک دهه اشتغال به جدل و دعواهای فکری یا از دور مشاهده کردن چنین مناقشه هایی، به من اموخته که اگر حرف جدّی و عمیقی، بی غرض سیاسی و از سر صفا مطرح بشه، جای خودش رو در سایر نحله های فکری ـولو نحله های فکری رقیب ـ باز خواهد کرد. صدرایی، مشایی، هایدگری، فردیدی، فرهنگستانی، عرفان نظری و ... اگر واقعا پای انقلاب اسلامی ایستادند، انقلاب اسلامی اینقدر وسعت نظری باید بهشون داده بشه که پای هم صبوری کنند تا با هم راهی باز بکنن. اما اگر پای داشته های موجود خودشون ایستادند و میخوان با اون به جنگ دیگران برن، بدونند که واقعیت جمهوری اسلامی، صخره سختی هست که هر جریان یا نحله فکری متوهمی رو سر عقل میاره. 🔴 پرسش: واقعا از این همه برچسب زدن ، توهین و تهدید چه باید کرد؟
📌پاسخ به پرسش وارده (تقابل رویکردهای باطنی گرایی و اخباری گری با رویکرد عقلانیت وحیانی و اجتهاد عقلانی) بخش اول: ❇️ پرسش: سلام از مطالب کانالتون خیلی استفاده می‌کنم. اما یه سوالی هم دارم که ذهنمو مشغول کرده. لطفا جواب بدید چرا شما اینقدر از خطر اخباری‌گری و ظاهرگرایی و یا از صوفی‌گری و باطنی‌گرایی می‌گویید و می‌نویسید مگه اینها در گذشته چه کرده‌اند و چه ضرری داشته اند؟ اینها فقط حرفای شماست یا از اندیشمندان معاصر هم کسی این طوری تحلیل می‌کند. اگه کسی هست معرفی کنید؟ ممنون🌷 ❇️ پاسخ سلام و تشکر از پرسش بسیار خوب شما اساس اسلام بر عقلانیت و آگاهی عمیق به هستی و اعتقاد راسخ به خداوند متعال و حقایق وحیانی و عقلانی است که ریشه در کشف واقعیت دارد و از تعصبات و جهالت ها ، تقلیدها و تصنع ها به دور است. از این رو، ایمان در اسلام بر سه پایه ی 1. باور یقینی، 2. گرایش متعالی و 3. تعهد عملی ممکن است. بخصوص اگر حیثیت اجتماعی ایمان لحاظ شود بر ضریب اهمیت عقلانیت و نظم ذهنی افزوده میشود. به همین جهت هرگونه خروج از عقلانیت و خرد ورزی به بهانه های مختلف معرفت دینی را دچار اختلال می کند و زمینه ی التقاطهای فکری و انحرافات اجتماعی را فراهم می سازد. که یا به تحجر و جمود می انجامد و یا به تقلید و پیروی از دیگری منجر می شود. عقلانیت مبتنی بر وحی و عقل موجب خلق جهان معنایی الهی (عالم نور) و پیشرفت و تعالی اجتماع و حرکت آحاد جامعه به سوی قله های نور خواهد شد و همین عامل اصلی در گسترش تمدنی دین اسلام و رشد معقول مسلمین در عرصه های مختلف علمی و فناوری می شود. همچنین این عقلانیت وحیانی و عقلانی سبب می شود تا اعتدال بر بینش ها ، گرایش ها و رفتارها حاکم شود و دوست و از دشمن بازشناسی شود. در پرتو این بازشناسی عقلانی و مرزگذاری عادلانه است که مواجهه با دوست و دشمن سامان می یابد و از عدالت و انصاف خارج نمی شود. از این رو، هر کس در جایگاه خود قرار می گیرد و به زنده باد و مرده باد احساسی نمی انجامد. بلکه دوستی ها و دشمنی هم بر پایه واقعیت و حقیقت و برای تبرّی از باطل و خروج از تیرگیها و ظلمتها به سوی نور حقیقت خواهد بود. بنابراین طبق روایات صریح حضرات معصومین «ستون انسان عقل است» و بواسطه عقل که حجت الهی است صواب و عقاب ممکن می شود و وصول به حضرت حق و خشوع در برابر حقیقت تسهیل می شود. نقد و ارزیابی، سنجش و گزینش نظام مند می شود. لذا یافته های عقل از حجیت و طریقیت برخوردار است و بر همین اساس دانش های اسلامی همچون فقه و اصول، فلسفه و کلام، اخلاق و سیاست در تمدن اسلامی تکون یافته و پیشرفت رفته است و امروز به درختهای تناور فکری و زیرساختی جوامع اسلامی تبدیل شده است که ثمرات آن مسلمین را برای رویارویی با تمدن مهاجم غرب تقویت و توانمند میکند. خلاصه، با عقلانیت و اجتهاد است که امکان ساخت و مدیریت الهی جامعه انسانی و برقراری معنویت، عدالت، آزادی و پیشرفت ممکن می شود. در مقابل این رویکرد عقلانی و اجتهادی به منابع دینی و یافته های بشری، دو رویکرد دیگر وجود دارد که حجیت عقل را نفی میکنند و به جای عقل، امر دیگری را جایگزین می کنند. تصوف با برجسته کردن شهودات معنوی به کنار گذاشتن عقل رأی میدهد و تمام کتاب و سنت را به نحو باطنی تأویل و تفسیر می کنند به نحوی که الهام بخش سلوک فردی باشد. رویکرد اخباری گری و ظاهری گرایی نیز به بهانه دفاع از دین در برابر عقل، مبتنی بر فتوای تقابل عقل و دین، به تقلیل دین در حد نقل تن می دهد و با نفی حجیت عقل، بنا عقلا و ظواهر قرآن کریم، بر مراجعه به اخبار تأکید می ورزد و دینداران را به «ایمان گروی احساسی" ملزم می کند. جریان باطنی گرایی و اخباری گری علی رغم ظاهر متفاوت و گاه متضاد، هر دو بر «ایمان گروی احساسی» تأکید دارند و بر ارادت و پیروی مطلق انسان تأکید دارند که نتیجه آن گسترش تقابل ها و تضادهای فکری، فرهنگی و اجتماعی است. در پاسخ به بخش دوم پرسش باید گفت که متفکران بزرگ تشیع پس از وحید بهبهانی و شاگردان ایشان تا امام خمینی، علامه طباطبایی و شهید مطهری و مراجع معظم تقلید معاصر همواره بر عقلانیت وحیانی و اجتهاد عقلانی تأکید داشته اند و به نقد باطنی‌گرایی و اخباری‌گری پرداخته‌اند. ان شاءالله در مطلبی دیگر به این بخش از پاسخ پرداخته می‌شود. 🔴 ادامه دارد ...
📌مخالفت صریح و مخالفت غیر صریح دشمنان با انقلاب مخالفت با انقلاب هم دوجور است: یک‌وقت صریحاً کسانی با انقلاب مخالفت میکنند -که این هم در حوزه وجود دارد، نه اینکه وجود نداشته باشد، ما بی‌اطّلاع نیستیم؛ حالا کسانی هستند صریحاً گوشه‌کنار [مخالفت میکنند]؛ البتّه کم هستند- یک‌وقت هست که نه، صریحاً با انقلاب مخالفت نمیشود، [بلکه] با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت میشود؛ روی اینها باید حسّاس بود. ۱۳۹۴/۱۲/۲۵ بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم
📌شاه‌نامه = حکمت قرآنی حکیم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای: 🔹نمی‌دانم شما آقایان چقدر با شاهنامه مأنوسید. من با شاهنامه مأنوسم. حکمت شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکمت اوستایی نیست؛ است. 🔸 اگر کسی به شاهنامه دقت کند، خواهد دید فرودسی ایران را سروده، اما با دید یک مسلمان؛ آن هم یک مسلمان شیعه. بیان زندگی قهرمانها و پهلوانها و شخصیتهای مثبت مثل رستم و اسفندیار در شاهنامه، در اندیشه‌های اسلامی ریشه و ظهور و بروز دارد. عکس آن، شخصیتهای منفی مثل تورانی‌ها یا بعضی از سلاطین، مثل کیکاووس شخصیتهایی هستند که در تفکر اسلامی بوضوح کوبیده شده‌اند. اما تفکر اوستایی چیست و چیزی که می‌تواند حکمت اوستایی را به ما نشان دهد، کجاست؟ زمان فردوسی هم بیش از الان نبوده. 🔹این‌طور نیست که ما خیال کنیم زمان فردوسی تفکر اوستایی آشکارتر بوده؛ خیر، آن‌وقت هم بیش از آنچه الان ما در اختیار داریم، نبوده است. لذا ، همان حکمت ملی بومی و ایرانی ماست. 🔸این مفاهیم می‌تواند در این نقشها و تابلوها بیاید و وسیله‌یی بشود برای گسترش عالی‌ترین و زیباترین و سازنده‌ترین و مفیدترین و پُربهره‌ترین مفاهیم. البته نمی‌خواهم بگویم یک هنرمند خود را محبوس کند. هنرمند گاهی دوست می‌دارد مثلاً چیزی را بکشد که هیچ ارتباطی به ایده‌های اسلامی یا ایرانی ندارد، یا اصلاً فلسفه‌یی ندارد؛ فقط لبّ احساس خود اوست. هنرمند باید از این کارها بکند؛ هیچ هنرمندی نیست که این را نداشته باشد. بنده به عنوان عقیده‌ی شخصی، او را منع نمی‌کنم. این احساس از هنرمند غیرقابل تفکیک است که لبّ احساسات خود را با زبان ویژه‌ی هنرِ خودش بیان کند. این احساس گاهی نه ارتباطی به فکر دارد، نه ارتباطی به فرهنگ دارد، نه ارتباطی به سنتها دارد، نه ارتباطی به عقیده دارد؛ هنرمند احساسی دارد که می‌خواهد آن را بیان کند؛ این هیچ مانعی ندارد و هیچ مخالفتی با این نیست؛ لیکن آن‌جایی که می‌خواهیم ایده‌یی را بیان کنیم، به نظر من هنر یکی از بهترین چیزهایی است که می‌شود تفکرات اسلامی را با آن بیان کرد. بیانات در بازدید از نمایشگاه مینیاتور و نگارگرى، در حسینیه‌ى امام خمینى 10 / 6/ 1372 https://eitaa.com/hekmat121
📌حکمت قرآنی حکیم انقلاب آیت الله العظمی خامنه‌ای : 🔸یک نکته‌ی دیگری در مورد شعر وجود دارد؛ شعر فارسی در طول زمان نقش‌آفرینی کرده است در تولید اندیشه و تعمیق اندیشه. شما اگر نگاه کنید، در شعر فارسی زیاد است؛ ما فردوسی را میگوییم «حکیم فردوسی»، نظامی را میگوییم «حکیم نظامی»، سنائی را میگوییم «حکیم سنائی»، و از این قبیل؛ سعدی یک حکیم واقعی است، حافظ یک حکیم و عارف واقعی است؛ یعنی اینها شعر خودشان را ظرفی قرار دادند برای حکمت، آن‌هم ، ، و پیامبرانه. 🔹شعر فارسی مملو از حکمت است؛ بایستی این روحیه و این حالت حکمت و اخلاق، در شعر امروز ما برجسته بشود. من در همین شعرهایی که امشب اینجا خوانده شد، چند بیت دیدم که واقعاً در آنها حکمت بود و از ابیاتی بود که اینها را میتوان نگه داشت در حافظه، در کتاب، در نوشته‌ها و منتقل کرد و منتشر کرد. 🔸 نقطه‌ی مقابل این حکمت و اخلاق و تعمیق اندیشه و ایجاد اندیشه و ایجاد امید در شعر، این است که ما در شعر، مخاطب خودمان را به لاابالی‌گری در عمل، سطحی‌نگری در اندیشه و فکر، وادادگی در سیاست، و بی‌تفاوتی در مواجهه‌ی با دشمن سوق بدهیم؛ یعنی اگر شعرِ ما این‌جور باشد که این خصوصیّات را ایجاد بکند، این قطعاً برخلاف حکمت شعری است که در طول زمان در شعر فارسی وجود داشته. بایستی به این توجّه کرد؛ این یک مسئله‌ی مهمّی است. بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب 9 / 3/ 1397. https://eitaa.com/hekmat121
📌 عقل و خرد در شاهنامه حکیم فردوسی: خرد بهتر از هر چه ایزد بداد ستایش خرد را به از راه داد خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر دو سرای از او شادمانی و ز اویت غمی است و ز اویت فزونی و ز اویت کمی است https://eitaa.com/hekmat121
وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ پیروی ﻃﺎﻏﻮﺕ ﺩﻭﺭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﮋﺩﻩ ﺑﺎﺩ. ﻣﮋﺩﻩ دﻩ ﺁﻧﺎﻥ را ﻛﻪ ﺳﺨﻦ‌ها ﺭﺍ ﻣﻰ‌ﺷﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻨﺶ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻧﻨﺪ.(الزمر:١٨) ⏬⏬
📌 بگذاریم حقیقت آشکار شود ... 🔸غایت نوشتن در شبکه‌های اجتماعی یا انتقال پیامی صریح و یا تلنگری تنبه‌بخش در قالب یادداشتی کوتاه و رسا است. مهمترین پیام در این فضا، یا و افق‌گشایی است یا از رویه‌های ناصحیح بهمراه نشان دادن بی‌پروای نتایج مخرب آن است. 🔹 رسیدن به این غایت، در گرو نهادینه شدن رواداری در برابر انتقاد و تأمل عمیق در نگاشته‌هاست، که یا صحیح است و نیازمند بازنگری در خود و یا غلط است و محتاج تذکر منصفانه و مؤدبانه به نویسنده. اگر این فرهنگ در فضای عمومی و بخصوص مدعیان فضل و علم و رسانه وجود نداشته باشد چندان نباید به واکنش‌های منطقی و اخلاقی و آشکار شدن حقیقت امیدوار بود. بلکه می‌بایست منتظر مستوری و به خفارفتن حقیقت بود و شاهد آشکار شدن نفاق و توهین و تخریب و تمسخر و تهدید بود. 🔸 متاسفانه از این بدتر اینکه کسانی که بیشتر از نسبيت‌گرایی در اندیشه و تفاهم و گفتگو و رواداری و فعالیت جمعی سخن می‌گویند بیشتر از دیگران به تضاد و تمسخر و برچسب‌زدن اشتغال دارند و باب مقابله و مجادله را می‌گشایند و البته وقتی که به هدف خود رسیدند چهره اخلاقی و موعظه‌گرانه به خود می‌گیرند و خود را بی‌طرف نشان می‌دهند. 🔹 اگر در فضای فکری و موضوعات علمی فرهنگ آزاداندیشی، انتقاد کردن منصفانه و نقد پذیری عاقلانه بر جامعه‌ای حکم‌فرما شود و نفاق و اغوا و لاپوشانی به اسم‌های واهی همچون وحدت و جبهه‌سازی و ... کنار گذاشته شود حقیقت آشکار می‌شود و ظرفیت‌های هر جریان فکری نشان داده می‌شود. 🔸 اما متاسفانه امروزه، اجازه‌ی نقد اندیشه‌ها و جریان شناسی فکری جریان‌های مدعی را نمی‌دهند و چراکه اگر باب‌دل برخی از رسانه‌‌به‌دست‌های اقلیت و یا ... نباشد با اغواگری و تهاجم چندسویه‌ی تخریبی، تهدیدی، تمسخری و ... ، صاحبان سخن و اندیشه را به سکوت و سکون وادار می‌کنند و آنها را متهم به وحدت شکنی، مخالفت با جبهه‌سازی و ضدیت با کار دبیرخانه‌ای می‌کنند. 🔹 عرصه‌ی فکر و اندیشه عرصه‌ی حقیقت است و واقعیت، دلیل است و برهان، نقد است و انتقاد، نوآوری است و خلاقیت، تبارشناسی است و جریان شناسی. نه عرصه‌ی قرارداد اجتماعی و تفاهم صوری، جبهه‌سازی تصنعی و دبیرخانه‌های نفتی، تقیه و لاپوشانی. وحدت و قرارداد و جبهه‌سازی و تفاهم متعلق به است که همگان باید تحت امامت الهی جامعه و در چارچوب اندیشه و دستگاه فکري او اقدام و عمل کنند. اما در و علم باید گذاشت آشکار شود، ظرفیت‌ها نشان داده شود، شباهت‌ها و تمایزها بر ملا گردد، بنیان‌های فلسفی و ریشه‌های تاریخی اندیشه‌ها و تبار فکرها مشخص شود. تا زمینه‌ی انتخاب و قدرت گزینش برای مخاطبان حقیقی و حقوقی فراهم شود. تا گفتگوی عقلانی و سنجش انتقادی و اصلاحی ممکن شود. اگر چنین نشود، حقیقت مستور می‌گردد و فضا غبارآلود می‌شود هر کس می‌تواند ادعایی کند بدون دلیل، همراهی کند بدون باور، همنشینی کند بدون ثمر. 🔸جبهه‌سازی در مقام فکر و وحدت حقیقی در میدان اندیشه بر کشف واقعیت و شناخت حقیقت استوار است. چرا که ذهن‌ها و قلب‌ها فقط بر مدار حق و حقیقت به هم متصل می‌شوند و اگر چنین اتصال و همبستگی‌ای بوجود آید، مستحکم، پایدار و پویا خواهد بود. لکن با قرارداد اجتماعی و تفاهم صوری و مستوری حقیقت نمی‌توان فکرها و دلها را به هم نزدیک کرد. اگر جبهه‌ای هم با قرارداد و تفاهم صوری ساخته شود بسیار شکننده، لرزان و ناپایدار خواهد بود و پس از دفع خصم و به قدرت‌رسیدن در اجتماع، زمینه‌ی سهم‌خواهی‌ها فراهم و اختلافات فکری و فلسفی، آرمانی و ارزشی آشکار می‌شود. 🔹هیچ اندیشه‌ای و هیچ جریانی بی‌نیاز از بحث و گفتگو، نقد و مباحثه نیست اما داشتن و برهان و سنجش درونی اندیشه‌ها از حیث استقامت دلیل و انسجام سخن پیش‌نیاز آزاداندیشی و تفکر انتقادی است، اما علاوه بر آن، اتخاذ نگرش تاریخی به فکر، تبارشناسی اندیشه و فکری (بر بنیادهای صحیح) یکی از لوازم فهم و تفکر انتقادی است. چرا که هیچ فکری در خلأ به وجود نمی‌آید و هر فکر و اندیشه‌ای ریشه در تاریخ و فرهنگ داخلی و خارجی دارد. هیچ کس نمی‌تواند ادعای تأسیس و خلق از عدم داشته باشد. از این رو، تاریخ و تبارشناسی اندیشه‌ها امری لازم و ضروری است تا هم ریشه‌ها شناخته شود و هم به آثار و نتایج ممکن آنها پی‌برده شود. چرا که تاریخ آزمایشگاه علوم انسانی است. رد هر اندیشه و جریانی را می‌توان در تاریخ پیدا کرد و از امکان‌ها و ظرفیت، نتایج و آثار فکری و فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مطلع شد و وضعیت امروز را به تحلیل نشست و پیامدهای آینده را پیش‌بینی کرد. 🔸 بگذاریم و بگذارید و بگذارند در میدان فکر و علم، آشکار شود ... ✍ سید مهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121/1104
📌خواندن کتب غربی برای طلاب و مدیران واجب است یا حرام؟ ❇️پرسش: سلام همواره از سوی برخی از خطبا و تریبون‌داران اینگونه گفته می‌شود که طلاب و مدیران نباید آثار متفکران غربی همچون کانت و کینز و مانند آن را مطالعه کنند. این با مطلب شهید مطهری که مطالعه فیلسوفان غربی در باره تاریخ و جامعه را از اوجب واجبات می‌داند ناسازگار است. همچنین چگونه می‌توان آثار غربی‌ها را نخواند و از تمدن سازی سخن گفت؟ لطفا پاسخ دهید. ❇️پاسخ: همواره دو نظرگاه مهم درباره مطالعه آثار فکری و علمی تمدن غرب وجود داشته است که ریشه در مبانی معرفت شناسی و انسان شناسی آنها دارد. ✅جریان اول: جریانی که معتقد است که طلاب و حوزویان باید آثار غربیان را عمیق و اجتهادی و انتقادی بخوانند و ضمن نقد اجتهادی از آنها برای شناخت زمانه و موضوع شناسی استفاده کنند و بر پایه نظریه گفتگوی علمی و اجتهادی را با متفکران غربی آغاز کنند. بنیان این نظریه، معرفت‌شناسی واقع گرا است که امکان کشف واقعیت را ممکن می‌داند و معتقد است انسانها می‌تواند بواسطه عقل به سطوحی از واقعیت برسند هرچند کمال معرفت از طریق همدوشی عقل و وحی ممکن است. اما اگر کسانی با عقل به صورت روشمندانه با واقعیات طبیعی و انسانی مواجه شوند می‌توانند گزاره‌های علمی صادقی به دست آورند. اگر چه طبیعتا برخی از گزاره‌های معرفتی آنها می‌تواند باطل باشد که می‌بایست به صورت اجتهادی تحلیل و بررسی شود. متفکران انقلاب اسلامی همچون امام خمینی، امام خامنه‌ای، علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید صدر، علامه جعفری، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله جوادی املی، از این جمله‌اند. به تعبیر شهید مطهری مطالعه آثار پیرامون جامعه و تاریخ از طلبگی است. ✅ جریان دوم: جریان دوم، جریانی است که در سخنان خود چنین به مخاطب القا می‌کنند که همه آثار فکری و علمی غرب، شیطانی و برساخته‌ی اراده‌ی انسان غربی است چون هیچ معرفتی کاشفیت از واقع ندارد و همه معرفت‌ها به صورت سیستمی برآمده از اراده‌ها و تعلقات نفسانی است. از این رو، مطالعه آثار غربیان در تعارض با نماز شب و مسلمان بودن است لذا طلاب و اساتید نباید آثار آنها را در اقتصاد و سیاست و مانند آنها را مطالعه کنند. هر چند برخی از این افراد خود بیشترین بهره را آثار فیلسوفان غربی و اندیشمندان علوم انسانی برده‌اند. مثلا منطق دیالکتیک، نظریه تقدم اراده بر معرفت و همچنین نظریه سیستم‌ها و قدرت محوری را که اساس نگرش آنهاست از غرب گرفته‌اند و بواسطه‌ی آنها روایات را فهم و علوم اسلامی را نقد می‌کنند. ♦️نتیجه: اختلافات روبنایی این چنینی ریشه در مبانی فکری و فلسفی دارد و هر دستگاه معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی ‌تحلیل متفاوتی از پدیده‌های ‌علمی، اجتماعی و سیاسی عرضه می‌کنند و احکام متفاوتی هم صادر می‌کنند. https://eitaa.com/hekmat121
📌انقلاب قرآنی ما انقلاب اسلامی ایران محصول تحول باطنی ملت ایران و انقلاب درونی آحاد جامعه بود که ریشه در بازگشت عاقلانه و حکیمانه به قرآن کریم، سیره‌نبوی و مکتب اهلبیت (علیهم‌السلام) بود. ملت ایران از این طریق توانست خودآگاهی تاریخی خود را به دست آورد و اتصالی عمیق با حقیقت برقرار سازد و همین فعال کننده دستگاه فلسفی و الهیاتی و همچنین فقاهت و اجتهاد فقهی شد. انسان انقلاب اسلامی در پرتو معارف قرآن کریم و از طریق بازخوانی توحید و پی بردن به روح آن که _خدا بود به حقیقت عدالت، آزادی و پیشرفت پی برد و توانست غل و زنجیره‌ای فکری و فرهنگی برآمده از استبداد و استعمار را کنار بزند و به خلق جهان معنایی جدیدی بپردازد جهان معنایی‌ای که توحید دل مرکزیت آن قرار دارد و نتیجه طبیعی آن پذیرش خلافت الهی و است. ✅ https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌الگوی فرهنگ سازی قدرت اراده یک دختر بچه باهوش جمعیتی را متحول کرد. ما هم می‌توانیم جامعه خود را تغییر دهیم. https://eitaa.com/hekmat121
بسمه تعالی 📌مثنوی انقلاب ۱ انقلاب است این دل از آن انقلاب چون به عالم شد مثال آفتاب ۲ یک فروغ از آفتاب انقلاب کرد عالم را جهانی پر شتاب ۳ حرکتی از نو پدید آورده نور عالمی خلق از اشارتهای طور ۴ شعله‌های نور حق تابیده شد تا سیاهی‌ها که از دل چیده شد ۵ رستن دل از سیاهی‌ها چنین هست معلول کرامت‌های دین ۶ دین رها شد از خرافات عجیب چون سره از ناسره گشته غریب ۷ از گشایش‌های دین، با معرفت باز شد صد چشمه‌های مکرمت ۸ ملتی بیدار گشت و شد رفیق با خمینی مخلصانه در طریق ۹ هادی امت حکیمی پارسا در فقاهت امتداد سامرا ۱۰ جامع معقول و منقول سلیم ربط دنیا را به عقبا او فهیم ۱۱ پرتوی از حسن حق، نور برین بی‌هش از مُلک و مَلک اندر زمین ۱۲ او که از خود رسته و جان می‌نمود "دردها را هر‌چه بود درمان نمود" ۱۳ چار اسفار طریقت رفته بود با خداوند تعالی بسته بود ۱۴ تا ز فیض حق بگیرد او مدد بر کند ظلم و ستم را تا ابد ۱۵ باچنین دستور، سوی خلق شد محیی حکمت برای شرق شد ۱۶ کرد تعلیمِ سلوک عقل ناب جان مشتاقان عرفان کتاب ۱۷ همچو هدهد شرح می‌داد از سفر محو می‌کرد کثرت عالم ز سر ۱۸ گفت: سیمرغ و وجود بال و پر فطرتِ عادی انسان است سفر ۱۹ پس برون آیید ز خود ای اهل جان در قیام حضرت حق بی امان ۲۰ آتش عشقی که او افکنده بود بهترین‌ها را ز بستان چیده بود ۲۱ جان آتش‌دار در هر ملک و بلاد می‌کند بیدار مردم را همچو داد ۲۲ شعله‌های آتشین جانی گرفت اهل عالم از فروغش در شگفت ۲۳ ریشه‌های ظلم خشکید از حضور منتشر گردید بر هر کس این شعور ۲۴ مردمان بر سرنوشت خود امیر می‌شوند با عزم و همت همچو شیر ۲۵ انقلاب است عقل و عقل است انقلاب آفتاب انقلاب آمد دلیل افتاب ۲۶ انقلاب ذهن و جان آغاز شد نسل نو در راه نو سرباز شد ۲۷ انقلاب از انقلابی هست شد آنکه جانش از سبو سرمست شد ۲۸ کشور ایران چنین آزاد شد قلب مظلومان عالم شاد شد ۲۹ قدرت انسان بدیدند ناگهُن سرنگون کاخ ستم از بیخ و بن ۳۰ این شکست پهلوی تنها نبود شرق و غرب مدعی همراه بود ۳۱ انقلاب ما در این حدّش مبین ساکن و تقلیدگر از آن و این ۳۲ ریشه دارد در دل اهل یقین می‌رود تا قله‌های علم و دین ۳۳ در جهانی که تضاد است و سقوط معنی دیگر دهندت از هبوط ۳۴ آدمی اینجا برای جنگ نیست کاملان دانند که این جز ننگ نیست ۳۵ اتصال است و محبت ذات ما دو به دو جفتیم و جمعیت سزا ۳۶ انفصال و جنگ و دعوا کن رها این ره‌آورد سکون است و بلا ۳۷ آنکه اهل انقلاب است این زمان نور می‌بخشد به این و هم به آن ۳۸ او پی حزب و گروه و جاه نیست افتخارش خدمت است و کاه نیست ۳۹ انقلابی فکر دارد، خوانده است راه‌هایی بس نرفته مانده است ۴۰ موج گیرد پر شتاب و باحساب تا برآرد نور حق را از حجاب ✍ سید مهدی موسوی ۲۲بهمن ۱۴۰۱ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌مقصد اجتماعی انبیای الهی امام خمینی: 🔹یكى از مقاصد بزرگ شرايع و انبياء عظام، سلام‌اللّه‌عليهم، كه علاوه بر آنكه خود مقصود مستقل است، وسيله پيشرفت مقاصد بزرگ و دخيل تام در تشكيل مى‌باشد، و است، و اجتماع در مهامّ امور و جلوگيرى از تعديات ظالمانه ارباب تعدى است، كه مستلزم فساد بنى الانسان و خراب مدينه فاضله است. 🔸 و اين مقصد بزرگ، كه مصلح اجتماعى و فردى است، انجام نگيرد مگر در سايه و و و و و ، و افراد جامعه به‌طورى شوند كه نوع بنى‌آدم تشكيل يک شخص دهند، و جمعيت به منزله يك شخص باشد و افراد به منزله اعضا و اجزاء آن باشد، و تمام كوشش‌ها و سعى‌ها حول و ، كه صلاح جمعيت و فرد است، چرخ زند. 🔹و اگر چنين مودّت و اخوّتى در بين يك نوع يا يك طايفه پيدا شد، غلبه كنند بر تمام طوايف و مللى كه بر اين طريقه نباشند. چنانچه از مراجعه به تواريخ، خصوصا تاريخ جنگ‌هاى اسلام و فتوحات عظيمه آن، مطلب خوب روشن مى‌شود، كه در اوايل طلوع اين قانون الهى، چون شمه‌اى از اين اتحاد و وحدت در بين مسلمين بوده و مساعى آنها مشفوع به تخليص نيّات نوعا بوده، در مدت كمى چه فتوحات بزرگى كردند، و در اندك زمانى به سلطنت‌هاى بزرگ آن زمان، كه عمده آن ايران و روم بوده، غلبه كردند و با عده كم بر لشكرهاى گران و جمعيت‌هاى بى‌پايان غالب شدند. و پيغمبر اسلام عقد اخوّت بين مسلمين در صدر اوّل اجرا فرمود و به نصّ «إنّما المؤمنون إخوة» اخوّت بين تمام مؤمنين برقرار شد. شرح چهل‌حدیث، ص۳۰۹ https://eitaa.com/hekmat121
📌نکته: امروز ما ادامه دیروز ماست. اگر دیروز را خوب نشناسیم، امروز را نمیتوانیم درست بشناسیم. توضیح اینکه: امروز ما فعلیت یافتن استعدادهای دیروز و آشکار شدن نتایج انتخابها و فعالیتهای دیروز ماست. برخی فکر میکنند که تولید فکر و اندیشه و یا ریزش ها و رویش ها به صورت دفعی و یا در مقطع خاصی صورت می گیردو، نخیر، فکرها و اندیشه ها، ریزش ها و رویش ها یک فرایند تاریخی دارد و در خلأ به وجود نمی آید تأسیسات امروز محصول بناگذاریهای دیروز است. همچنین: نسل جدید در ادامه نسل گذشته است. به طور نمونه امروز که جلوه های رنگانگارنگی به خود گرفته است (و صریحا و یا تلویحابه تحریم 22 بهمن نظر دادند) ادامه نسل پیشین جریان است که بدون شناخت روند تاریخی اندیشه های چپ و سوسیالیستی در ایران نمی توان وضعیت امروز بسیاری از کنشگران اجتماعی امروز را تحلیل کرد. https://eitaa.com/hekmat121
49.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آیت الله العظمی جوادی آملی: "بعضی از اساتید ما از بزرگان حکمت، اینها ارتباطشان هم با مفاتیح الجنان است،هم با قرآن است،هم با دستورات دینی است، اینها بعضی از کارهایی را می‌کنند که افراد دیگر به ذهنشان نمی‌آید. بعضی از این بزرگان حکمت می‌گویند..." ⬅️درس تفسیر ۹۷/۱۰/۸ 🆔 @daftar_ayatollah_javadi_amoli
📌علامه طباطبایی: «وقتى انسان محو در اراده و خواست و رضايت الهى مى‏گردد و به جاى توجه به مدح و ذم مردم و فضايل و رذايل شناخته شده براى مردم، تمام نگاهش به وجه اللَّه است كارهايى از او صادر مى‏شود كه ممكن است براى عقل عادى قابل فهم يا توجيه نباشد وحتى آن را در ابتدا از مصاديق قبح بشناسد.» المیزان ج اول ذیل آیه 153 - 157 ✅ https://eitaa.com/hekmat121
حجت‌الاسلام‌والمسلمین جبرئیلی، در نشست «استاد فکر بر محور اندیشه‌های آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای»: ❇️ اصالت فکر و اندیشه به دنبال الهام از منبع اصیل قرآن و سنت ◻️ انسان ۲۵۰ ساله؛ مدلی برای مطالعه تاریخ ائمه‌ معصوم (علیهم السّلام) ◻️گستره وسیع مطالعاتی آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای ◻️ اسلام، قرآن و سنت؛ سرچشمه دغدغه‌مندی https://hawzahnews.com/xc6GM @HawzahNews | خبرگزاری‌حوزه
📌 نقد ، تخریب نیست❗️ 🔹نقد موجب بالندگی و زایندگی فکر و اندیشه است و راز پیشرفت یک تمدن، باور به نقد و نقدپذیری و پیامدسنجی است. البته این امر زمانی فرهنگ می‌شود که نقد، تخریب و نفی و برچسب تلقی نشود. اگر در جامعه میان نقد با تخریب، انتقاد با نفی ، پیامدسنجی با برچسب‌زنی مرزگذاری نشود و تفاوتی وجود نداشته باشد، عقلانیت در آن جامعه فدای مصلحت سنجی‌های سیاسی و قبیله‌گرایی‌های اجتماعی می‌شود. لذا حکمت و فلسفه اصیل و فقاهت عمیق به حاشیه رانده می‌شود و فلسفه‌های جعلی و فقه‌های دروغین جایگزین می‌شود. 🔸 متاسفانه امروز در بخشی از جامعه مدعی انقلابی‌گری، وضعیت نقد چندان مطلوب نیست حتی انتشار برخی از بیانات انتقادی رهبر معظم انقلاب نسبت به برخی از جریانات و افکار هم تخریب و برچسب‌زدن تلقی می‌شود. ♦️ در این وضعیت چه باید کرد؟؟؟ 🔸مشتاق نظرات و یادداشت‌های خوانندگان محترم هستیم و نقطه نظرات آنها در این کانال منتشر خواهد شد... ✅ https://eitaa.com/hekmat121
4_6032641640110229677.mp3
3.3M
📌 طلبه جهانی، شاگرد امام زمان(عج) حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی: ... یجب علیکم که حرف جهانی بزنید! کسی که منتظر ظهور حضرت است و حداکثر فکرش حرم تا جمکران باشد، جهانی نیست و ظهور حضرت نمی‌خواهد! ... کسی که نمی‌‎داند دکارت و هايدگر چه گفته، کانت چه گفته، این چگونه می‎تواند شاگرد امام زمان (عج) باشد؟! ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 عقل و جهل 💠درآمدی بر رساله «العقل و الجهالة: آیت الله شاه آبادی 1️⃣ بخش اول ▪️عقل و جهل دو مفهوم کلیدی و پایه ای در نظام اندیشه اسلامی است و در این نظام، از تعریف ویژه ای برخوردار شده است. به همین واسطه، نظام اندیشه اسلامی متمایر از سایر نظامات معرفتی و مکاتب فکری می شود. در قران کریم آیات متعددی به عقل و عقلانیت و جهل و جهالت اشاره دارد. در قران کریم محور تقوا و پرهیز کاری عقل برشمرده شده است و بی عقلی و جهالت را محور گناه و پلیدی معرفی می کند.(یونس/100) در نهضت و سیره نبی مکرم (ص)، اسلام نیز تربیت عقلانی یک پایه ی محکم نبوت بود به نحوی که امیر المومنین علی«ع» هدف رسالت بر انگیختگی گنجینه ها ی عقل می داند.(نهج البلاغه / خ1). شیخ کلینی در اصول کافی، اولین پایه نظام اندیشه اسلامی را عقل جهل می دانند و در بیان دلیل این تقدّم می نویسد: «اذ کان العقل هو القطب الذی علیه المدار و به یحتجّ و له ثواب و علیه العقاب» بر این اساس پایه ی زندگی اجتماعی و ایجاد «تمدن» عقلانیت است چرا که تمدن نفی جهالت و بساطت بدوی است. هر ملتی که توفیق ایجاد تمدن را داشته است در مرحله اول تعریف و تبیینی روشن از عقلانیت و جهالت ارائه کرده سپس از همان مسیری حرکت کرده که آن را عقلانی دانسته است و به سلب جهالت و مظاهر ونمود های آن پرداخته است. هر چند ممکن است تعریف و تبیین آنها از عقلانیت و جهالت کامل نباشد و فقط به برخی از عرصه های زندگی انسان معطوف باشد اما بدون تردید از همان حیث به برتری های قابل ملاحظه ای دست پیدا کرده است. ▪️برهمین اساس دستیابی به الگوی «جامعه اسلامی» و «تمدن اسلامی» در گروه تعریف و تبیین متفاوتی از عقلانیت و جهالت براساس منطق نظام اندیشه اسلامی است که توان صورت بندی همه خوبی های فردی و خیرات اجتماعی تحت آن تلقی از عقلانیت وجود داشته باشد و در مقابل به وضوح به تبیین جهالت پرداخته و با صورت بندی مظاهر جهالت، مرز بندی روشنی را با سایر نظامات فکری بر قرار سازد. در نتیجه اصلاح اجتماعی در گرو اصلاح فکری و تبیین این تلقی از عقلانیت و مرز گذاری با جهالت است. مصلحان اجتماعی حقیقی تا حدودی به این مهم پرداخته اند و آثار علمی و عملی متناسبی تولید کرده و به جامعه انسانی عرضه کرده اند. https://eitaa.com/hekmat121