eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
به بهانه دیدار پاپ با مرجعیت شیعه پیام ایت الله العظمی خامنه ای به اجلاس هزاره‌‌ی رهبران دینی جهان‌ ۹/۶/۱۳۷۹ بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ الحمدللَّه ربّ العالمین و صلّی اللَّه علی جمیع انبیاء اللَّه و رسله، سیّما علی خاتم النّبیین محمّد و اله الطّاهرین والسّلام علی‌بقیّةاللَّه فی الارضین. گردهمایی نمایندگان ادیان عالم را کاری شایسته و مبارک می‌شمارم و از خداوند متعال، توفیق عمل به گفته‌ها و تداوم تلاش برای بهره مند کردن بشریت از دین الهی را مسئلت می‌کنم. رهبران ادیان، امروز خود را جانشینان پیامبران و دنباله روان و ادامه دهندگان راه آنان می‌شمارند. هدف ادیان چه بوده و پیامبران به مخاطبان خود، چه پیامی را از سوی خداوند متعال عرضه کرده‌اند؟ پاسخ به این سؤال باید امروز راه و روش همه‌ی کسانی را که پرچم ادیان را در دست دارند، روشن سازد. بی‌شک ادیان همگی فلاح و رستگاری و نجات انسان را هدف خود دانسته اند و هر یک به تناسب زمان و مکان و ظرفیت مخاطبان، برنامه‌یی را از سوی خداوند به میان مردم آورده‌اند. آنان عموماً برای ابلاغ و تحقق بخشیدن به پیام خود، متحمل مجاهدتی دشوار و طولانی گشته و نمونه‌های ممتازی از فداکاری در راه عقیده و راه خود را در یادها ماندگار ساخته‌اند. این جهاد و تلاش مؤمنانه، برای رستگاری مردم و در راه خدا و عموماً در برابر امیال و غرض‌ها یا در برابر جهالتهایی که صاحبان اغراض به آن دامن می‌زده‌اند، بوده است. تاریخ جهان و کتابهای مقدس ادیان، سرشار از ذکر این مجاهدتها و تجلیل از آن مجاهدان است. دین خدا، رستگاری را برای مردمی خاص و زمانی خاص و منطقه‌یی خاص نمی‌خواهد، آن را بر مردم تحمیل نمی‌کند، و آن را مخصوص بخشی از عرصه‌های زندگی آنان نمی‌داند. بلکه همه‌ی مردم در همه جا و همه وقت و نسبت به زندگی فردی و اجتماعی خود، مخاطب پیامبران خدایند، و آنان با جلب ایمان و خرد و تلاش انسانها، هدایت الهی را به آنان هدیه می‌کنند و صراط مستقیم به سوی فلاح و صلاح را در برابر آنان می‌گشایند. شایسته نیست که برنامه‌ی پیام آوران سعادت انسان را به عمل فردی در رابطه‌ی روحی او با خدا منحصر دانسته و عرصه‌ی عظیم رابطه‌ی انسان با انسان، فرد با جامعه، انسان با محیط زیست، و تشکیل نظام اجتماعی و سیاسی را از آن محروم بدانیم. از نظر ما همه‌ی پیامبران خدا در این خطّ روشن، راه پیموده‌اند و ما به همه‌ی پیامبران ایمان و عشق می‌ورزیم: «لا نفرّق بین احد من رسله». ادیان الهی دنیا را پرورشگاه آدمی و محلّ امتحان او می‌دانند و منحصراً راه تعالی معنوی بشر را در بنای دنیایی سالم و به دور از عوارض طغیانها و خودخواهیها و تنگ‌نظریهای قدرت‌طلبان و ضعف و جهالت و انفعال کوته‌نظران، دانسته‌اند و برای ایجاد چنین دنیایی مجاهدت کرده‌اند. رها کردن و بی‌اعتنایی به طبیعت و نیروها و قوانینی که در آن برای تعالی انسان ودیعه نهاده شده است، همانند تصرّف ظالمانه و فساد انگیز در آن محکوم و مردود است. سلامت محیط پرورش آدمی، به معنای آن است که بشر با خدای خود، با درون خود، با همنوعان خود و با طبیعت پیرامون خود با صلح و سلامت رفتار کند. صلح به این معنای عام یکی از بزرگترین نیازهای بشر برای رشد و تعالی و رستگاری است. این صلح باید برخاسته از ایمان و اندیشه باشد. انبیاء کوشیده‌اند این حقیقت را واقعیت ببخشند. محیط سکوت ناشی از زور و رعب و فریبی که کارگزاران زر و زور در بخشهایی از عالم پدید می‌آورند، با صلحی که مبشّران رستگاری انسان بدان فرا می‌خوانند، بکلّی متفاوت و متناقض است. صلح باید بر مبنای عدالت و با معرفت به کرامت انسان و به دور از اغراض قدرتمداران عالم باشد. تحمیل سکوت و تسلیم بر مردمی که به دفاع از حق پایمال‌شده‌ی خود برخاسته‌اند آن صلحی نیست که پیام آوران صلح آسمانی به آن دعوت کرده‌اند. در همیشه‌ی تاریخ، قدرت‌طلبانی که جز به اشباع هوسهای سیری‌ناپذیر خود نمی‌اندیشیده‌اند خواسته‌اند از دین و رجال دینی نیز در راه مقاصد سلطه‌طلبانه‌ی خود بهره‌کشی کنند. هیچ دین الهی این نیرنگ بزرگ را تأیید نکرده است. بسیاری از جنگهای به ظاهر مذهبی آلوده به چنین سوء نیّتی بوده است. دین در خدمت سیاستهای سلطه‌طلبانه قرار نمی‌گیرد. دین حوزه‌ی سیاست و اداره‌ی امور جوامع بشری را در قلمرو خود می‌داند و همچون نظام سیاسی متکی به عشق و ایمان مردم با آن سیاستها مبارزه می‌کنند. بسیاری از ارباب سلطه و سیاستمداران قدرت طلب، دین را از تصرّف حوزه‌ی سیاست برحذر می‌دارند و میان دین و سیاست مرزی عبورناپذیر تعریف می‌کنند. هر چند این مرز هرگز مانع از دست اندازی آنان به حوزه‌ی دین و بهره‌کشی ابزاری از آن نشده است. ادامه در: https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=3020 https://eitaa.com/hekmat121/۱۰
امتداد معارف اسلامی در کلام ایت الله خامنه ای لزوم کشاندن مفاهیم ارزشی و معرفتی اسلامی به عرصه‌ی عمل  ✅ یکی از نیازهایی که مورد ابتلاء همه‌ی جوامع اسلامی و همه‌ی کشورهای اسلامی است و به آن نیاز دارند و بخصوص کشور عزیز ما که بحمدالله با نظام اسلامی اداره میشود به آن نیاز دارد، عبارت است از اینکه ما مفاهیم اسلامی را به مرحله‌ی عمل و به عرصه‌ی عمل بکشانیم. منظومه‌ی معرفتی و ارزشی اسلام یک مجموعه‌ی مفاهیمی است که آوردن این مفاهیم به میان مردم و آنها را به مرحله و منصّه‌ی عمل درآوردن، یک کار بسیار بزرگ و مهمّی است که ما هر جا این کار را نسبت به هر یک از این مفاهیمی که حالا بعد اجمالاً عرض خواهم کرد انجام دادیم، برای ملّت و کشور و برای آبروی اسلام و جمهوری اسلامی ارزشمند بود؛ و هر جا غفلت کردیم، محروم ماندیم. در واقع عرض بنده این است که عناوین و مفاهیم معرفتی اسلام جنبه‌ی عملیّاتی و ترجمه‌ی عملیّاتی پیدا کند و عمل به آنها ممکن و رایج بشود که این به خودیِ خود نمیشود و احتیاج به تلاش دارد. ... نیاز حکومت اسلامی به ابزارهای مناسب از منظومه‌ی معرفتی اسلام ✅ خب حالا نظام اسلامی تشکیل شد. آنچه ما میخواهیم عرض بکنیم این است: نظام اسلامی که تشکیل شد، آرمانهایی را مطرح کرد که خود این آرمانها هم مربوط به اسلام بود و از قرآن گرفته شده بود. اینها قبل از تشکیل نظام اسلامی به صورت یک آرزو گفته میشد، یا ممکن بود به صورت آرزوی دست‌‌نیافتنی در ذهن کسی بیاید، مثل قیام به قسط مثلاً، مثل عدم تحمّل ظلم -انظلام- مثل عدم استکبار، عدم ظلم، نبود ظلم، یا حیات طیّبه، تعالیِ اخلاقی انسان، رواج فضایل و از این قبیل آرمانها -اینها آرمانهای اسلامی است؛ اینها آرمانهایی است که جمهوری اسلامی مطرح کرده- [امّا] چیزهایی نبود که در مرحله‌ی عمل بتواند مورد توجّه قرار بگیرد. خب برای رسیدن به این آرمانها ابزارهایی لازم است. آن ابزارها هم که ما را به آن آرمانها برساند، باز در خود منظومه‌ی معرفتیِ اسلام بلاشک وجود دارد؛ چون امکان ندارد که مقصد را به ما بگویند و ما را تحریض کنند به رسیدن به آن مقصد امّا راه را جلوی پای ما نگذارند؛ چنین چیزی امکان ندارد. بنابراین راهش هم در کتاب و سنّت هست. حالا نظام اسلامی میخواهد به این آرمانها برسد، [لذا] بایستی این وسایل و ابزارهای رسیدن را که جزو مفاهیم معنوی و منظومه‌ی معرفتیِ اسلام است، جستجو کند، پیدا کند، اینها را عملیّاتی کند و راه بیفتد؛ یعنی در واقع این یک نرم‌افزار است برای سخت‌افزار حکومت اسلامی. حکومت اسلامی را به عنوان سخت‌افزار در نظر بگیرید، اگر نرم‌افزار مناسب خودش را نداشته باشد، به هیچ کار نمیخورد. نرم‌افزارش همین است که راه‌های رسیدن به آن آرمانها مشخّص بشود و حرکت در این جهت ادامه پیدا کند. لزوم به‌روز کردنِ تفکّر اسلامی به عنوان نرم‌افزار حکومت اسلامی   ✅خب حالا من امروز این را میخواهم عرض بکنم که نظام اسلامی به یک چنین نرم‌افزاری بنابراین احتیاج دارد. هر چه نظام اسلامی گسترش پیدا میکند و دامنه‌ی فعّالیّت نظام اسلامی گسترده‌تر میشود و افزایش پیدا میکند و میدانهای تازه‌ای در مقابل جمهوری اسلامی باز میشود و با چالشهای جدیدی مواجه میشود -چالشهایی که قبلاً وجود نداشته؛ چون هر چه میگذرد، چالشهای جدید، میدانهای جدید، کارهای جدید مطرح میشود برای نظام اسلامی- به همین تناسب احتیاج دارد که آن نرم‌افزار را، آن مجموعه‌ی معنوی را نو‌به‌نو تجدید حیات کند و به‌روز کند. عرض من این است. این، آن چیزی است که از فضلای صاحب‌نظر و متفکّر بِجِد باید مطالبه بشود و این کار باید انجام بگیرد. اینکه میگوییم به‌روز کردنِ تفکّر اسلامی و آن را -یعنی منظومه‌ی معرفتی اسلام را- نو کردن و به‌روز کردن، معنایش به هیچ وجه در آن منظومه‌ی معنوی نیست؛ نه، معنایش این است که یک حقایقی در کتاب و سنّت هست که ما تا وقتی احتیاج به آنها پیدا نکنیم، متوجّه به آنها نیستیم، متنبّه نیستیم؛ وقتی احتیاج پیدا کردیم، تنبّه پیدا میکنیم. بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۴ /۱۲ /۱۳۹۷ https://eitaa.com/hekmat121/۱۱
لزوم گسترش عقبه‌ی فکری نظام اسلامی توسط متفکّرین با پرهیز از التقاط و تحجّر ✅ خلاصه هر چه نظام اسلامی گسترش پیدا کند و جلو برود، با مسائل جدید داخلی و بین‌المللی مواجه خواهد شد، با چالشهای جدید مواجه خواهد شد، با وضعیّتهای جدید مواجه خواهد شد و این او را نیازمند میکند به اینکه عقبه‌ی فکریِ تغذیه‌کننده‌ی نظام هم گسترش پیدا کند. آن عقبه‌ی فکری‌ای که نظام را دارد جلو میبرد و تغذیه میکند و از انحرافش جلوگیری میکند، باید تقویت بشود، باید مفاهیم جدید مطرح بشود. عرض کردم این مفاهیم جدید از بیرون نمی‌آید، از داخل خود مفاهیم اسلامی است، از متن قرآن و سنّت است که مطرح میشود. البتّه این کار -پیدا کردن مفاهیم جدید و بحث‌ کردن درباره‌ی اینها- کار همه کس نیست؛ فضلا و متفکّرینی بایستی دنبال این کار بروند که: 1⃣ با مبانی اسلامی کاملاً آشنا باشند، 2⃣قرآن را با دقّت مطالعه کرده باشند و تلاوت کرده باشند، تدبّر کرده باشند 3⃣ و از جمود و تحجّر فکری دور باشند؛ چون از این طرف یک خطر این است که یک آدم بی‌صلاحیّت و نیمه‌سواد و التقاطی وارد استنباط‌های جدید از آیات الهی بشود، از‌ آن طرف هم این خطر وجود دارد که یک آدم متحجّر که هنوز مسئله‌ی دخالت دین در زندگی اجتماعی و سیاست و حکومت برای او حل نشده بخواهد وارد بشود؛ نه، 4⃣باید انسانهای متفکّر، 5⃣شخصیّت‌های برجسته [وارد کار بشوند]. این مسئله، مسئله‌ی اوّلی بود که خواستم عرض بکنم. این بحث ظرفیّت زیادی دارد برای بررسی ‌کردن، مطالعه ‌کردن و در پیرامون آن حرف ‌زدن و به نتایجی رسیدن. بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۴ /۱۲ /۱۳۹۷ https://eitaa.com/hekmat121/۱۲
احادیث امام کاظم(ع) نقطه عطف تاریخ فلسفه اسلامی 🔹از امام هفتم احادیثی رسیده است که منشأ عقل‌گرایی در مکتب بغداد است، و نقطه عطفی در تاریخ فلسفه اسلامی است؛ وصیت علمی امام کاظم (ع) نمونه تفسیر و تأویل الراسخوان فی‌العلم در مورد آیات عقل در قرآن از جمله آیه 18 سوره مبارکه «زمر» آمده است: «فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ». 🔸صدرالمتألهین که مهمترین بخش آثار و ثمره عمر فلسفه خود را پرداختن به احادیث ائمه شیعه علیهم‌السلام اختصاص داده به تشریح و تبیین، اصول و مبانی فلسفه اسلامی بر اساس حدیث امام موسی کاظم(ع) در توصیف عقل پرداخته است، به عقیده این فیلسوف اسلامی، فهم حدیث امام موسی‌بن جعفر(ع) نیازمند دانش عقلی و حکمت فلسفی بالایی و تبحر ویژه در علم حدیث است. 🔹ملاصدرا این حدیث را از طریق استادش شیخ بهائی همراه با اسناد مفصل آن، به امام موسی‌بن جعفر(ع) رسانده است و می‌نویسد: مضمون این حدیث متکی به براهین عقلی است امام در وصف عقل، حقیقت عقلی در کنار حقیقت قرآن و توافق این دو را مطرح فرموده است که قرن‌ها موضوع فعالیت‌های فکری متکلمان عقل‌گرا و فلاسفه اسلامی، فلسفه مسیحی، فلسفه یهودی؛ از جمله ابن رشد و ابن میمون بود که رساله‌های مستقلی با همین عنوان در توافق بین عقل و دین تولید کردند. 🔸امام در فرازی از حدیث توصیف عقل فرمود: «یا هشام هیچ وسیله‌ای برای عبادت خدا بهتر از عقل نیست» 🔹صدر‌المتألهین با توجه به این حقیقت، توافق حقیقت عقلی و حقیقت قرآنی در مشهد دهم کتاب خود در شرح این حدیث می‌نویسد در اینکه عقلاء در قرآن با بهترین وصفی که ممکن است چیزی وصف شود، توصیف شده‌اند، و در وصف این جمله امام در تأویل آیه 37 سوره مبارکه «ق» که فرمود: «یا هشام ان‌الله تعالی یقول فی کتابه ان ذلک لذکری لمن کان له قلب» نوشته است: «قلب جوهری عقلی است و حقیقت قلب همان عقل است که به واسطه حکمت، عقل بالفعل می‌شود و با این وصف، امام مبانی الهیات بالمعنی الاعم، کلام اسلامی و فلسفه اسلامی را در عصری که پیروان تشیع با شعار حشویه و حدیث‌گرایی محنط، سرکوب می‌شدند، با تدوین مبانی فلسفه اولی در وصیت عقلی به هشام، تشیع امامیه را پرچم‌دار عقل‌گرایی در جهان قرون وسطایی (midieval age) آن روزگار جاهلیت معرفی کرد. 🔸امام موسی‌بن جعفر(ع) با 35 سال امامت با تعیین برنامه آینده تشیع در شکل شیعه امامیه، و بیان ژئوپلتیک تشیع در منطقه نفوذ نیل تا فرات، خلافت عباسی را که در آغاز راه توسعه بود دچار چالش گسترده و عمیق ساخت که آثار آن در عصر رضوی، تاسیس دولت علویان در مغرب و چندین دولت نیمه مستقل در ایران بود. امام(ع) فلسفه سیاسی خود و رئوس قدرت سیاسی تشیع امامی را در گفت‌وگویی سیاسی با هارون الرشید خلیفه مقتدر عباسی مطرح کرده است.   *محمدرضا شهیدی‌پاک (استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز)   https://eitaa.com/hekmat121/۱۳
نیاز امروز به بازخوانی مفهوم سازنده توحید 🔸در منظومه قران کریم و مکتب اهلبیت (ع) و همچنین در نگرش بزرگان از حکما، عرفا، متفکران اسلامی و مصلحان اجتماعی، اساس معارف اسلامی و مفهوم محوری همه مفاهیم سازنده و زندگی ساز اسلام است و همه مفاهیم معنای زنده و پویای خود را در نسبت با حقیقت توحید می یابند. 🔹در انقلاب اسلامی نیز، کل اندیشه اسلامی بر بنیان و اساس مفهوم توحید سامان یافته و شبکه ای از مفاهیم اسلامی و اجتماعی شکل گرفت به تعبیر دیگر، همه مفاهیم ارزشمند اسلامی و آرمانهای متعالی انسانی همچون ولایت، عدالت، آزادی، امید و پیشرفت در حول مفهوم مرکزی توحید روح گرفته و جان تازه ای یافته و نوید بخش مدینه فاضله و حیات طیبه شد و همین کلمه توحید موجب توحید کلمه ملت شد و همه مردم از اقشار مختلف بدان اقبال نشان دادند و در مسیر آن حرکت کردند. 🔸مشکل اصلی جریان روشنفکری همچون مهندس بازرگان و بخصوص دکتر شریعتی و دیگر دغدغه مندان در تفسیر ناصحیح از توحید بود. علی شریعتی با دخیل کردن مفاهیم اگزیستانسیالیستی و مارکسیستی در تفسیر مفاهیم اسلامی از جذابیت زبانی و بیانی برخوردار شد و به جذب کوتاه مدت بخشی از نسل جوان شهری به تفسیری خاص از انقلاب و مبارزه و البته دوری آنها از جریان اصیل فکر انقلابی و اندیشه توحیدی شد، البته دیری نپایید که متاسفانه بعد از یک دهه شاگردان و ارادتمندانش بالکل توحید را کنار گذاشتند و یا جذب لیبرالیسم شدند و در منطق اومانیستی غرق شدند و نتوانستند با جریان توحیدی ملت همراهی کنند و یا همچون فرزندانش جذب نومارکسیسم شدند و مجموعا مشکلات و فتنه سالهای ۷۸ و ۸۸ را آفریدند. 🔹امروز بیش از هر زمانی نیازمند بازخوانی عمیق انقلاب اسلامی و اندیشه متفکران و رهبران انقلاب همچون امام خمینی، امام خامنه ای و شهید مطهری هستیم اندیشه ای که بر محور تفسیر فلسفی ، عرفانی و اجتماعی توحید سامان یافته است. گام دوم انقلاب اسلامی، عرصه بازگشت به اندیشه توحید و احیای توحید اجتماعی است، توحید رهایی بخش، توحید کرامت آفرین، توحید وحدت بخش، توحید زندگی ساز و الگوی پیشرفت توحیدی. 🔸اگر از این مهم غفلت کنیم برخی از منبری ها و سیاسیون با به مفهوم توحید قرآنی، به برجسته سازی مفاهیم دیگر هم‌چون ولایت، عدالت، آزادی، اعتدال و دوگانه های غیریت ساز و تفرقه افکن دیگر می پردازند. جریانهایی که علی رغم ضدیت در ظواهر و نتایج سیاسی دو رویه یک سکه هستند. 📌جریانی که انقلاب اسلامی را به متصف می کنند و جامعه را به ضدیت با علم و تکنولوژی و نظریه های فرا می خوانند و از معارف اسلامی و دانش فقه و اصول، و پناه بردن به هگل و نومارکسیسم برای زده و سخن می گویند. 📌 و یا جریان مدعی که با برجسته سازی مفهوم و از نواندیشی دینی و تبعیت از مفاهیم مدرن عالم غربی سخن می گویند و جامعه را به کرنش در برابر کدخدا و مفاهیم و علوم مدرن دعوت می کنند . 📌و جریانی که بر اریکه مفهوم نشسته و به ناامید کردن ملت و گل آلود کردن جامعه می پردازد و دیری نخواهد گذشت که اندک اندک از مفهوم عدالت نیز گذر کرده و به اپوزيسيون انقلاب خواهند پیوست. بله https://ble.ir/hekmat121 ایتا @hekmat121
معنای "نفی عبودیت غیر خدا" 🔹حقیقت اسلام "توحید" است و حقیقت توحید "یکی کردن" است. توحید، گذار از کثرات به وحدت، از اعتباریات به حقیقت و رهایی از بندها و آزادی از اسارت ها و زنجیرها، و پیوستن وجودی به کمال مطلق، زیبایی مطلق و عشق مطلق است. 🔹توحید طرحی برای زندگی متعالی و نقشه ای برای حرکت و پویاییِ بدون توقف است همانی که انسان بر آن مفطور شده است و در فطرت و سرشت خود آرزوی آن را دارد و جویای آن است توحید حقیقتِ فطری آدمی و نحوه شدن انسانی اوست، انسانی که "زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است" 🔹در توحید دو جنبه تواءمان نهفته است جنبه اثباتی و جنبه‌های سلبی. ❇️ توحید طرحی برای شدن و طرحی برای زدودن؛ ❇️ نقشه ای برای ساختن و نقشه ای برای تخریب است؛ ❇️ طرحی برای شدن آدمی و ساختن یک حیات طیبه انسانی است و از سوی دیگر طرح و نقشه ای برای زدودن موانع و اغیار، اسارت ها و زنجیرها و جای گذاری موجودات و افراد برحسب شرافت وجودی و نحوه نقش‌آفرینی آنها در سلسله مراتب خلقت است. 🔹 توحید با اذعان به وحدت خداوند و ایمان و به خالقیت یگانه، ربوبیت و الوهیت انحصاری آغاز می‌شود و اگر این اذعان و ایمان به الوهیت انحصاری خداوند موجود باشد طبیعتاً پرستش و عبودیت، راز و نیاز و دلدادگی و سرسپردگی را به همراه خواهد داشت. آدمی با تمام وجود و همواره مشتاق کوی خالق و رب و علاقه خویش است و نمی‌تواند از آن جدا شود مگر آنکه خود را فراموش کند چراکه "بودن آدمی" فقط و فقط در این ربط و اتصال وجودی معنا می یابد. 🔸اما نکته مهم اینجاست که این پرستش و عبودیت کی و کجا منشاء اثر می شود و زندگی فردی و اجتماعی مناسبات انسانی و معادلات جامعه را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد و سامان زندگی را بر اساس نظم توحیدی و معنای وجودی حقیقت می دهد و حیات طیبه را به ارمغان می آورد؟ 🔸در پاسخ باید گفت این اثر فقط و فقط زمانی آشکار می‌شود که همه اغیار ز دل زدوده شود و عبودیت و اطاعت غیر خدا به معنای واقعی کلمه سلب شود و همه موجودات در نسبت با حضرت حق و در جایگاه مخلوق باز تعریف شوند. 🔹اثر توحید در پرتو و سلبِ توهمِ الوهیت و معبودیت غیر خدا و جای گذاری موجودات و افراد در جایگاه واقعی خود در سلسله مراتب آفرینش آشکار می‌شود. 🔹بنابراین "نفی عبودیت غیر خدا" یعنی نفی همه توهمات و جایگاه های خودساخته پوشالیِ غیر مطابق با واقع. 🔸"نفی عبودیت غیر خدا" یعنی تعریفِ جایگاه ها و نقش ها و قرار دادن موجودات و افراد در جایگاه واقعی و شاءنی آنها در سلسله مراتب خلقت است. 🔸 "نفی عبودیت غیر خدا" یعنی برقراری تعادل و توازن و زدودن بی عدالتی ها و بی منطقی ها و زیاده خواهی ها. 🔸 در این نگاه "روح توحید" و عنصر حیات بخش و پویایی آفرین آن "نفی عبودیت غیر خدا" است که به جسم توحید یعنی اعتقاد به الوهیت خدا و شعائر عبادی ان روح می دهد، جان می ببخشد و به خیزش و جنبش می کشاند. 🌹 براین اساس توحید طرحی برای اقامه عدالت و قسط در همه عرصه ها و حوزه های وجودی آدمی، و برنامه ای برای هدایت مناسبات انسانی و خط مشی گذاری عمومی جامعه و دکترین تدبیر و مدیریت معادلات اجتماعی است. https://eitaa.com/hekmat121/15
تبدیل به بینات و مسلمات فکری جامعه اولین و اساسی ترین روش برای امتداد دادن مفاهیم دینی عرصه عمل و عینیت آیت الله خامنه ای: 🔹"ما معارفی در قرآن داریم، مفاهیمی در قرآن داریم که این مفاهیم حقیقتاً زندگی مقتدرانه و عزّتمندانه‌ی امّت اسلامی است؛ حقیقتاً مایه‌ی نجات امّت اسلامی از گرفتاری‌ها است؛ در قرآن این مفاهیم را داریم. 🔸برای اینکه این مفاهیم مورد عمل قرار بگیرد و تحقّق پیدا کند، اوّل باید این مفاهیم را جزو افکار جامعه‌ی اسلامی قرار داد و کاری کرد که برای جامعه‌ی اسلامی این مفاهیم قطعی و روشن بشود که هیچ‌چیزی جلوی آن را نتواند بگیرد. ما در این مرحله هنوز گرفتاریم، ما در این مرحله هنوز مشکل داریم؛ باید کاری بکنیم که این مفاهیم در جامعه‌ی اسلامی تبدیل بشود به ، به رایج‌ترین افکار مشترک بین همه‌ی قشرهای مردم؛ این کاری است که باید در زمینه‌ی قرآن انجام بگیرد. 🔹این جلسات و این نشستن‌ها و این تلاوتها و این حفظ‌‌‌ها -که همه‌ی اینها لازم و حسنه است- مقدّمه‌ی آن فهم عمومی و درک عمومی است".۱۳۹۶/۰۲/۰۷ بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن https://eitaa.com/hekmat121/16
امتداد توحید در سیاست در فلسفه سیاسی امام خامنه‌ای حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا ❇️دومین جلسه از سلسه امتداد توحید در سیاست نشست‌های تبیینی «فلسفه سیاسی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای» با ارائه حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در مركز فقهی صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه برگزار شد. 🔹 در ابتدای جلسه حجت الاسلام سیدمهدی موسوی دبیر علمی نشست اهم مباحث مطرح شده از سوی حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا در جلسه گذشته را اینگونه بیان كرد: 🔸مباحث طرح كلی اندیشه اسلامی در توحید اندیشه هایی است كه ابعاد اجتماعی و سیاسی دارند كه با یك مسامحه ای می توان آن را معناكاوی و پدیدارشناسی كلمه توحید دانست البته كلمه ای كه ذات و حقیقتی دارد و ساخته فرهنگ و جامعه و سوژه نیست. 🔹پدیدار شناسی توحید به این پرسش پاسخ می دهد كه توحید چگونه به زندگی معنا می دهد و روابط اجتماعی سیاسی اقتصادی سامان می دهد. از این رو آن را یك دكترین سیاسی اجتماعی اقتصادی دانسته اند. و در همین حاشیه توحید به نبوت ولایت سیاست و اجتماع پرداخته شده است. 🔸چون اینها لوازم باور به توحید است، توحید یك ذات و حقیقتی است كه محور نظام اجتماعی نوین و تمدن نوین اجتماعی است و این هر معنای دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد و آن را تغییر می دهد به معنای دیگر با قبول توحید و نفی شرك و عبودیت غیر خدا، همه چیز و همه معادلات جهان دگرگون می شود. هیچ معنایی نمی تواند اینچنین دارای حاشیه و امتداد اجتماعی و سیاسی باشد. در این معنا همه عالم ظل وجودی او می شوند همه چیز آینه و نشانه اوست پس همه عالم و همه روابط اجتماعی عالم و روابط بین الملل معنای جدید می دهد. 🔹 توحید هم عقل می دهد و هم عقلانیت اجتماعی و هم از اسارت طاغوت و التقاط رهایی می بخشد. این معنا از توحید اگر با تعهد مسئولانه كه برآمده از روح توحید همراه شود نقش اساسی را در شكل گیری سیاست اسلامی و ساخت دولت و تمدن نوین اسلامی خواهد داشت. 🔹در ادامه حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا به ارائه نظرات و دیدگاه خویش نسبت به دو كتاب رهبر معظم انقلاب(طرح كلی اندیشه اسلامی در قرآن و روح توحید، نفی عبودیت غیر خدا) پرداخت كه مشروح آن تقدیم می شود: https://sccr.ir/News/10151/1 https://eitaa.com/hekmat121/17
📌عدم جواز اغماض در علم 📌ضرورت برخورد جدی با حرف غلط آیت الله خامنه ای: 🔹اساس حوزه برای علم است؛ حوزه علمیه است. ما می‌گوییم کام حوزه علمیه با علم برداشته شده است. پس علم، بافت حقیقی و پایه حقیقی و هویت حقیقی این حوزه را تشکیل میدهد - حوزه های علمیه همه جا اینجورند؛ مخصوص حوزه علمیه قم که نیست – یعنی حوزه علم محور است. 🔸علم محور بودن دارد؛ باید به این لوازم ملتزم شد. یکی از چیزهایی که لازمه‌ی علم محور بودن است، این است که مجموعه علم محور ، است. وقتی بحث علمی مطرح است، سوال مطرح است، با سوال باید با روی باز مواجه شد؛ همچنان که در سنت علمی سلف ارجمند ما هم این وجود داشته. 🔹 شما ملاحظه می کنید؛ در فقه فقهی زیاد است؛ گاهی با هم همراه هست. 🔸فرض بفرمایید مرحوم صاحب حدائق نسبت به صاحب مدارک، گاهی لحن تندی به کار می‌برد؛ باز متقابلا مرحوم صاحب جواهر نسبت به صاحب حدائق در مواردی به کار می‌برد. 🔹قبلا هم همینجور بوده است. مرحوم علامه در مختلف، در موارد متعددی به ابن ادریس به شکل عجیبی می‌تازد و نشان میدهد. البته باز ابن ادریس (رضوان الله علیه) به نوبه خود با همان بیان، با شیخ طوسی برخورد کرده است. 🔸این کار رایج است، اشکالی هم ندارد؛ اما در میدان علم. اگر ابن ادریس زنده می شد، می‌ایستاد، علامه پشت سرش نماز می‌خواند، دستش را هم می‌بوسید. اگر سید صاحب مدارک زنده می‌شد، صاحب حدائق و دیگران پشت سرش نماز می‌خواندند، دستش را هم می بوسیدند - در این شکی نیست - اما در میدان علم با هم برخورد می کنند؛ مانعی هم ندارد. 🔸این برخوردها معنایش این است که طرح سوال، طرح اشکال، طرح شبهه، طرح مسئله جدید، طرح شیوه جدید، ایرادی ندارد. 🔹اگر آنچه که مطرح شده است، غلط است، آن وقت باید با شیوه علمی با آن غلط برخورد کرد؛ یعنی اغماض در مواجهه ی با غلط علمی جایز نیست. 🔸کسی اشتباه علمی کرده است، و اینکه بگوییم «احترامش را حفظ کنیم، ملاحظه کنیم و نگوییم»، جایز نیست؛ نه، در باب علمیات، این مسئله وجود ندارد. 🔸باید از لحاظ علمی برخورد کرد، اما جلوی سوال را نباید گرفت. حوزه باید قطع سوال نکند. قطع سوال به قطع دانش می انجامد. راه سوال را نباید بست. 2/8/1389 بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم https://eitaa.com/hekmat121/18
📌سنّت حوزه، نقد جدی نظرات آیت اللّه خامنه ای: 🔸صاحبان فکر باید بتوانند اندیشه خود را در محیط تخصّصی، بدون ، بدون و تحمیلی و زیادی مطرح کنند و آن نقّادی شود؛ یک وقت به‌طور کامل رد خواهد شد، یک وقت به‌طور کامل قبول خواهد شد، یک وقت هم در نقّادی اصلاح خواهد شد و شکل صحیح خود را به‌دست خواهد آورد. این اتّفاق باید بیفتد. ما الان این را نداریم. 🔸البته من به شما بگویم که محیط حوزه از این جهت بهتر از محیط دانشگاه است. علّت این است که در حوزه، نقّادی یکی از محورهای اصلی است. همه این بزرگان حوزه که شما ملاحظه میکنید - چه آنهایی که امروز هستند و چه بزرگترهایی که در نسلهای گذشته ما بودند - اصلاً در همین محیط نقّادی بزرگ شده‌اند. 🔹هیچ متکلّمی و هیچ فیلسوف یا فقیهی از این‌که یک نظر مسلّم فقهی یا اصولی یا کلامىِ قبل از خود را به‌کلّی ابطال کند، ابایی ندارد و از این‌که کسی به او بگوید چرا ابطال کردی هم باکی ندارد؛ چون چنین چیزی اصلاً در حوزه گفته نمیشود. این سنّت حوزه است که نظرات گذشتگان را مطرح کنند. 🔹شما ملاحظه کنید؛ امام رضوان‌اللَّه‌علیه، آن وقت که در قم تشریف داشتند در درس اصول، نظرات مُد روز را که نظرات مرحوم آیت‌اللَّه نائینی بود، ذکر میکردند، بعد فیه اوّلاً، ثانیاً، ثالثاً، رابعاً و خامساً، اساس حرف را اصلاً به هم میریختند. هیچ‌کس نمیگفت چرا. خوب؛ اگر کسی طرفدار آن نظریه بود، میرفت در درس خود یا در حاشیه‌ای که به تقریرات استاد میزد، مینوشت که من این حرف استاد را قبول ندارم. تقریرات امام در بعضی از بخشها، چاپ شده است. 🔸شما نگاه کنید، در موارد بسیاری، امام مبانی بزرگان قبل از خود را خُرد کرده و مبنای جدیدی به جای آنها گذاشته‌اند. آن وقت محشّی که شاگرد امام و تقریرنویس است، در موارد متعدّدی حاشیه زده و به امام اشکال کرده که این فرمایش ایشان درست نیست و همان حرفِ مثلاً صاحب مبنای قبلی درست است. نه صاحبِ مبنای قبلی در نظر کسی کوچک میشود، نه کسی به امام اعتراض میکند و نه کسی به محشّی که شاگرد امام است، اعتراض میکند. این طبیعت حوزه است. بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم‌ 8/11/1381 https://eitaa.com/hekmat121/19
📌حفظ حریم هویت انقلاب اسلامی 📌 اهمیت حفاظت از مرزهای اعتقادی همچون محدوده‌ی جغرافیایی سیاسی آیت الله خامنه ای: 🔸امام راحل در دوران نهضت اسلامی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با نوشتار و گفتار خود خطوط اساسی و مرزهای نظام جمهوری اسلامی ایران را مشخص کردند و مهم‌ترین مسأله‌ی رعایت این مرزها و حفظ حریم هویت انقلاب اسلامی است. 🔹 امام بزرگوار در مراحل مختلف انقلاب اسلامی همواره تلاش کردند با حفظ حریم هویت انقلاب اسلامی مانع از کج روی و گمراهی و نفوذ عناصر بیگانه شوند که این روش درس بزرگی برای ماست. 🔸 امام راحل برای حفظ حریم هویت انقلاب اسلامی حتی استفاده از واژه‌های عاریتی همچون جمهوری دموکراتیک را منع می‌کردند و بر نوآوری و واژه‌سازی در چهارچوب نگاه دینی و اعتقادی انقلاب تأکید داشتند. 🔹این نوآوری همواره در حرکت امام بزرگوار و روش‌های ایشان نیز مشهود بود که استفاده از عبارت جمهوری اسلامی به جای جمهوری دموکراتیک و همچنین به کارگیری کلمه ولایت به جای حکومت و سلطنت از جمله این نوآوری‌ها برای مشخص کردن مرزهای نظام جمهوری اسلامی بود. 🔸مرزهای سیاسی و اعتقادی همانند مرزهای جغرافیایی است که اگر کمرنگ شوند و یا حساسیت‌ها در قبال آن‌ها کم شود، ممکن است برخی خودی‌ها بدون آن‌که متوجه باشند وارد حریم بیگانگان و یا برخی بیگانگان و غیر خودی‌ها وارد حریم انقلاب اسلامی شوند. 🔸متأسفانه این اتفاق در کشور ما افتاد و بر اثر ، ‌ در برخی مواقع، اهتمام جدی برای حفاظت از مرزهای فکری، عقیدتی و سیاسی نشد و در نتیجه‌ی کسانی که از خانواده‌ی انقلاب و عاشق امام بودند به‌تدریج و بدون آن‌که متوجه شوند، از مرزها کردند و بر اثر تنفس در فضای خارج از این مرزها، دچار و شدند. البته از آن طرف هم کسانی ناروا و بدون هیچ مشکلی داخل مرزها شدند، بنابراین همه باید مراقب باشند و همواره برای حفظ و برجسته باقی‌ماندن مرزهای اعتقادی و محدوده‌ی جغرافیایی سیاسی نظام جمهوری اسلامی تلاش کنند. ۱۳۸۷/۰۳/۰۱ دیدار اعضای ستاد برگزاری مراسم ارتحال حضرت امام خمینی (ره) با رهبر انقلاب https://eitaa.com/hekmat121/20
عید مبعث بر شما مبارک باشد🌹 🔅لقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ ✨🌹روز مبعث بزرگترین و عزیزترین روز تاریخ است.🌹✨ رهبرانقلاب: روز ، بیشک بزرگترین روز تاریخ بشر است؛ زیرا هم آن کسی که طرف خطاب خداوند قرار گرفت و مأموریت بر دوش او گذاشته شد - یعنی وجود مکرّم نبىّ بزرگوار اسلام صلّیاللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم - بزرگترین انسان تاریخ و عظیمترین پدیده عالم وجود و مظهر اسم اعظمِ ذات اقدس الهی است؛ یا به تعبیری خودِ اسم اعظم الهی وجود مبارک اوست و هم از این جهت که آن مأموریتی که بر دوش این انسانِ بزرگ گذاشته شد - یعنی هدایت مردم به سوی نور، برداشتن بارهای سنگین از روی دوش بشر و تمهید یک دنیای مناسبِ وجود انسان و بقیه وظایف لایتناهی انبیا - وظیفه بسیار بزرگی بود. یعنی هم مخاطب بزرگترین است؛ هم وظیفه بزرگترین است. پس، این روز بزرگترین و عزیزترین روز تاریخ است. ۱۳۷۷/۰۸/۲۶ https://eitaa.com/hekmat121/21
🔰 هدف بزرگ بعثت است. 🔰 برنامه حکمرانی الهی در بعثت به پیامبر ارسال شد رهبر انقلاب: 🔻 بعثت به معنی برانگیختگی پیغمبر است. این برانگیختگی با ارسال کتاب الهی و دستور حکمرانی الهی به پیغمبر همراه است و مفاد این حکمرانی را پیغمبر خدا اعمال میکند و اجرا میکند و راهبری میکند. 🔹 دین با این نگاه گسترده وقتی که نگاه میکنیم عبارت است از مدیر مجموعه زندگی انسان. یعنی دین یک برنامه جامع است، نه برنامه‌های صرفا عبادی و فردی انسان که بعضی خیال میکنند دین فقط متکفل برنامه‌های فردی است و مسائل گوناگون اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و غیره از حوزه دین خارج است. 🔹 دین جامعیت دارد و طبعا دین با این نگاه مورد دشمنی هم قرار میگیرد. در همه زمانها اشرار عالم با یک چنین دینی مخالفت کرده‌اند. ۹۹/۱۲/۲۱ https://eitaa.com/hekmat121/22
📢 انجمن علمی دانشجویی الهیات برگزار می‌کند: 🔶 دوازدهمین جلسه از سلسله جلسات مشکات 🔷 با حضور «حجة الاسلام والمسلمین استاد پارسانیا» 🔸 موضوع: نقش فلسفه و حکمت در برون رفت بحران های انسانی معاصر 🔰 📅 زمان: جمعه 22 اسفندماه 🕰 ساعت : 10:30 صبح 🔗 لینک ورود به جلسه (با استفاده از گزینه مهمان): 🔻 https://vc.isu.ac.ir/ch/theology-sci-assn ✅ شرکت در جلسه برای عموم، بلامانع است.
📌 ضرورت امتداد عملی فلسفه اسلامی 🌹حکیم و فیلسوف انقلاب، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی): 🔹ما یک نظامی داریم با این پدیده‌ها و با این حوادثی که پیرامونش و در درونش وجود دارد؛ این [نظام] باید اداره بشود با اسلام، با فکر اسلامی. 🔸فکر اسلامی در جنبه‌ی عملی، همان فقه اسلام است؛ البتّه بنده با فلسفه‌ خواندن، نه فقط مخالف نیستم بلکه کاملاً میکنم، ؛ حالا چه‌ جوری داخل برنامه‌های شما بشود، آنها به برنامه‌ریزی مدیران محترم آنجا بستگی دارد؛ لکن فلسفه خوب است، لازم است، نه اینکه فقط خوب است؛ لازم است؛ در این تردیدی نیست؛ لکن آنچه زندگی را اداره میکند، عملاً فقه ما است؛ علّت هم این است که فلسفه‌ی اسلامی در طول زمان امتداد عملی نداشته؛ یعنی این حکمت نظری ما به حکمت عملی امتداد پیدا نکرده؛ در حالی که که از لحاظ نفْسِ فلسفه بودن خیلی و از فلسفه‌ی اسلامی هستند، امتداد عملیّاتی دارند؛ یعنی اگر چنانچه شماها مثلاً فرض کنید که فلسفه‌ی کانت یا هگل یا مارکس را معتقد باشید، در مورد حکومت نظر دارید، در مورد فرد نظر دارید، در مورد ارتباطات اجتماعی نظر دارید؛ 🔹 امّا [اینکه] اقتضای یا فلسفه‌ی فرض بفرمایید که ابن‌سینا یا دیگری در حکومت یا در فلان [مسئله] چیست، چیزی برای ما روشن نشده؛ نه اینکه ندارد،‌ قطعاً دارد؛ 🔸سفارش من به متفلسفین و فعّالان فلسفه همیشه این بوده که این امتداد را پیدا کنند چون معتقدم اثر دارد؛ این امتداد وجود دارد امّا خب روی آن کار نشده. https://eitaa.com/hekmat121
📌نمونه باارزش امتداد حکمت و فلسفه اسلامی 📌کتاب «، حکیم متاله استاد آیت الله امام خامنه ای: 🔹کتاب نوشتهٔ شماست؟ کتاب بسیار خوبی است. 🔸مدت‌ها پیش به فیلسوفمان در قم، از کمبودی گله می‌کردم و می‌گفتم: ❇️«فرق فلسفهٔ ما با فلسفهٔ غرب (از زمان ارسطو و افلاطون تاکنون) این است که فلسفهٔ غرب، همیشه یک دنباله و ادامهٔ اجتماعی و سیاسی و مردمی داشته است؛ اما فلسفهٔ ما ادامهٔ اجتماعی و سیاسی نداشته است. حداکثرش به ادامهٔ تربیت فردی رسیده؛ والا اینکه فلسفهٔ ما بگوید شکل حکومت چگونه باید باشد، حقوق مردم چیست، ارتباطات آنها با یکدیگر چگونه است، چنین ادامه‌ای ندارد. در حالی که همهٔ این مبانی می‌تواند مبنای فلسفهٔ اجتماعی و سیاسی قرار بگیرد.» 🔸وقتی من ترتیب و فصل‌بندی کتاب شما را (البته همه‌اش را نخوانده‌ام) نگاه کردم، دیدم این کار شده است. از شروع کرده‌اید و به جمهوری اسلامی و مسائل آن رسیده‌اید. این چیز است. الحمدلله این‌طور فکرها در جامعهٔ ما حضور دارد. از این‌ها باید حداکثر استفاده بشود. این سبک کار، درست است. باید متمسّک به مبانی بود. بیانات رهبر انقلاب در دیدار هیئت‌مدیرهٔ دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم، ۲۹دی۱۳۸۰ منشور حوزه و روحانیت، ج۵، ص۳۱۰تا۳۱۱ https://eitaa.com/hekmat121
📌امام خمینی و علامه طباطبایی دو حکیم صدرایی آیت اللّه امام خامنه ای: فرهنگ و تمدنی بدون چنین پایه‌ی مستحکم و قابل قبولی نمیتواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینه‌ی روحی برساند و زندگی او را از هدفی متعالی برخوردار سازد . و چنین است که به گمان ما بویژه در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی ، جای خالی خویش را در اندیشه‌ی انسان این روزگار میجوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت. 🔸ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهی وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدی چون که یگانه‌ی دین و فلسفه و سیاست و خود یکی از صاحبنظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزه‌ی درسی و تحقیقی پربرکت حکیم که استاد یگانه مبانی ملاصدرا در طول سی سال در حوزه‌ی قم به شمار میرفت، و تلاش تلامذه و هم دوره‌های آنان، بیشک دوره‌ی با برکتی برای فلسفه الهی است. 🔹و اکنون برپایی این گردهمایی بزرگ از فرزانگان ایرانی و غیرایرانی مژده‌ی آگاهیهای ژرفتر و گسترده‌تری در باب فلسفه ملاصدرا میرساند. شاید این یکی از موجباتی شود که مسیر مستقیم و تکاملی و نامتناقض فلسفه که از ممیزات فلسفه‌ی اسلامی بویژه پس از روشن شدن است، در ذهن اندیشوران و فیلسوفان غرب، با مسیر پرتقاطع و پرتناقض و پرنشیب و فراز فلسفه غربی در همین چهارصد سال مقایسه شود و فرصت تازه‌ای برای نقد و بحث در معرفت و استدلال عقلانی، فراهم آید. منبع: https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=2947 https://eitaa.com/hekmat121
📌 عمق تفکرات علامه طباطبایی و شهید مطهری آیت اللّه امام خامنه ای: 🔸شاید برادران به این نکته توجه داشته باشند، آنچه که الان متفکران ایرانی در باب مسایل اسلامی بحث کرده‌اند - معارف کلی اسلامی، مثل تفکرات مرحوم شهید - به مراتب عمیقتر و قویتر است از آنچه که متفکران روشنفکر معروف دنیا، از اخوان‌المسلمین، سیّد قطب، رشید رضا، عبده و دیگران مطرح کرده‌اند. 🔹تفکرات مرحوم و مرحوم - این متفکران شیعه - در زمینه‌های اجتماعی و مباحث عمومی اسلام، عمیقتر از همه است؛ مباحث تخصصی، مثل و و و اینها که جای خود دارد. 🔸نباید این‌گونه باشد که ما در باب مسایل شیعه، ناگهان بحثی را ارایه کنیم که بحث سبک و کم‌مایه و رقیقی باشد؛ بحث خیلی عمیقی نباشد. این کار ممکن است به جای جذب، موجب دفع بشود. پس، نکته‌ی اول این است که هدف از این اجتماع بایستی دایماً مورد نظر باشد. منبع: https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2294 https://eitaa.com/hekmat121
📌انقلاب اسلامی امتداد حکمت و معارف عقلی 📌نقش علامه طباطبایی و شاگردان 📌نقش شهید مطهری آیت الله امام خامنه ای: 🔸بنده یک وقتی در اوائل انقلاب، این آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی نحل را خواندم: ❇️«اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم. و اوحی ربّک الی النّحل ان اتّخذی من الجبال بیوتا و من الشّجر و ممّا یعرشون. ثمّ کلی من کلّ الثّمرات فاسلکی سبل ربّک ذللا یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للنّاس» . 🔹گفتم بله، این جوانهای طلبه مثل زنبورهای عسل رفتند بر روی گلهای معرفتی که از بیان امام روئیده بود، نشستند تغذیه شدند، بعد راه افتادند به سرتاسر کشور، به مردم عسل دادند، به دشمنان نیش زدند؛ هم عسل، هم نیش؛ نیش و نوش با هم. از هیچ دسته‌ای، از هیچ حزبی، از هیچ جمعیت دیگری غیر از روحانیت، این کار برنمی‌آمد. و اگر این نمیشد، این انقلاب اجتماعی به وقوع نمیپیوست؛ انقلابی که همان شعاری که در تهران روز عاشورا داده میشود، در فلان کوره‌دهِ یک استان دورافتاده هم مردم راهپیمائی میکنند، همان شعار را میدهند، همان حرف را میزنند، همان درخواست را میکنند. این میشود ؛ که نتیجه‌اش سقوط آنچنان حکومتی است، و تشکیل اینچنین نظامی. 🔸 استقامت و استحکام و ریشه‌داری این نظام به گونه‌ای است که به توفیق الهی، قرنها این نظام پابرجا خواهد بود. 🔹 را هم باز خود روحانیون آماده کردند. امثال شهید ، امثال علامه‌ی و بزرگانی از این قبیل، مبانی فکرىِ مستحکم را آماده کردند؛ این را که بر اساس آنها میشود نشست فکر کرد، پرورش داد، گسترش داد، تفریع فروع کرد و نیازهای فکری امروز جوانها را پاسخ داد. 🔹در کشور ما آن سخن قاطعی که توانست تفکرات مارکسیستی را مثل پنبه‌ای حلاجی کند، به هم بزند و باد هوا کند، فرمایشات مرحوم بود - که ایشان شاگرد آقای طباطبائی بود - و بعضی دیگر از شاگردان مرحوم علامه‌ی . این نظام در یک چنین بستری به وجود آمده. منبع: https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21151 https://eitaa.com/hekmat121
کانال تخصصی با موضوع بر پایه آثار و حکیمان و فیلسوفان انقلاب اسلامی: ❇️ حکیمان نسل اول انقلاب اسلامی: 📌امام خمینی 📌علامه طباطبایی 📌علامه شهید مطهری 📌آیت الله شهید بهشتی 📌آیت الله شهید صدر 📌علامه جعفری تبریزی 📌علامه مصباح یزدی 📌علامه جوادی املی 📌علامه سبحانی تبریزی و ایت الله العظمی امام خامنه_ای ❇️حکیمان نسل دوم انقلاب اسلامی حضرات آیات و حجج اسلام 📎استاد غلامرضا فیاضی 📎استاد حمید پارسانیا 📎استاد سید یدالله یزدانپناه 📎استاد محمد حسین زاده یزدی 📎استاد علی ربانی گلپایگانی 📎استاد علی عابدی شاهرودی 📎استاد محمدرضا عابدینی ❇️اهداف و موضوعات: 🔹چیستی امتداد حکمت و فلسفه 🔹روش شناسی امتداد حکمت و فلسفه 🔹معرفی اثار در مسیر امتداد حکمت و فلسفه 🔸معرفی امتدادگران حکمت و فلسفه از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی 🔸پاسخ به شبهات منکران و تحریف گران امتداد حکمت الهی و فلسفه اسلامی ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121📌
جریان شناسی 5 جریان مخالف حکمت و فلسفه اسلامی 🔆بخش اول: 🔸از آغاز تاریخ حکمت و عقلانیت همواره جریانهای فلسفه و حکمت گریزی وجودداشته است که نسبت به نقش و جایگاه در کسب معرفت و سنجش اندیشه ها تردید داشته اند و آن را از رسالت اصلی اش معاف دانسته اند و در حاشیه ابزار معرفتی و منابع دیگر نشانده و به بازتعریف آن پرداخته اند. این دیدگاه طیف وسیعی از نظریات و جریانها را در بر می گیرد. 🔹در جهان اسلام نیز از صدر اسلام تا امروز، مقوله و یکی از مهمترین محورهای گسست جریانها و تقابلها بوده است از خوارج تا اهل حدیث، اشعری گری تا اخباریگری، از شهودگرایی صوفیانه تا تجربه¬گرایی متجددانه از مهمترین جریانهای مخالف عقلانیت مابعدالطبیعی و فلسفی بوده¬اند و هر یک به فراخور دغدغه و بنیانهای معرفتی خود به نفی و طرد حکمت و فلسفه پرداخته اند. 🔹البته ماجرای این جریانها و افراد که مخالف اصل حکمت و فلسفه و درصدد طرد و نفی آن هستند با برخی حکیمان و فیلسوفان و همچنین طیف وسیعی از عالمان و فقیهان و متفکران که درون گفتمانی به برخی از مسائل و پاسخ های فیلسوفان دیگر نقد دارند متفاوت است. اینان، اصل حکمت و فلسفه را تأیید می کنند و خود در این زمینه یا دارای آثار علمی و فلسفی و کلامی هستند و یا در علومی مثل اصول فقه، کلام، تفسیر و اخلاق از آن بهره وافر گرفته اند اما مانند هر علم و دانش دیگری در درون حکمت و فلسفه، مکاتب و مدرسه های مختلف علمی و نظری وجود دارد که از طریق بحث و گفتگوهای مدرسه ای و نقد و انتقاد علمی موجبات تطور و رشد دانش را فراهم کرده اند. ❇️1️⃣جریان صوفیه گروهی با اذعان به مرجعیت شهودات ذوقی و تجربه دینی، پای عقل را سست و چوبین دانسته و آن را از معرفت حقایق متعالی و ظرائف عالم وجود معذور دانسته اند. اینان تنها طریق معرفت اصیل و تعالی بخش را راه دل و سلوک صوفیانه پنداشته¬اند. محمد و بسیاری از تا عصر جدید مهمترین سردرمداران این جریان هستند. ❇️2️⃣جریان «کتاب بسنده» گروهی دیگر با تکیه بر مرجعیت مطلق کتاب مقدس قرآن کریم، عقل را به حاشیه کتاب رانده و آن را از درک فراتر از کتاب و یا درک مستقل آن عاجز دانسته اند. این جریان عقلانیت فلسفی را متهم به خروج از دایره کتاب و استقلال از کتاب کرده اند و بر این اساس آن را محکوم کرده و به کناری افکنده¬اند. در دوره معاصر، جریان «قرآن بسنده» فعالیت گسترده داشتند. در دهه بیست محور این حرکت بود و بسیاری از متدینان و طلاب از این فضا تأثیر پذیرفتند و سپس توسط دکتر احیا و بازسازی شد. ❇️3️⃣جریان ظاهر گرایی و اخباریگری جمعی دیگر که از لحاظ کمی و کیفی بیشتر از سایر گروه هاست بر پایه مینای «ظاهرگرایی» و «حدیث گرایی» به ضدیت تام و تمام با عقلانیت فلسفی پرداخته اند و آن را رقیب جدی حدیث و برآمده از فرهنگ یونانی معرفی می کنند. این جریان با نفی حسن و قبح عقلی و با تمسک به برخی اخبار ضعیف و تحلیل سطحی از تاریخ فلسفه و همچنین تأویل روایات متواتر و صحیح السند پیرامون عقل و حکمت، به ستیز جدی و همه جانبه علیه حکمت و فلسفه پرداخته اند و همه وجوه فلسفه ورزی را نفی می کنند و تمسک به روایات و احادیث حتی احادیث ضعیف را مسیر کسب معرفت صحیح و معتبر می دانند. ، ، در جهان اهل سنت، و ، و ، و مدرسه معارفی مشهد در تشیع از این طیف فکری محسوب می شوند. ❇️4️⃣جریان «خوف از انحراف مومنان» جریان چهارم، دغدغه مندان دیانت و شریعت هستند که با توجه به سنگینی و صعوبت مباحث فلسفی و اطراف خطرناک آن، معتقد به احتیاط در تعلیم و تعلم فلسفه هستند تا دین عموم افراد و طلاب به خطر نیفتد از این رو تعلیم و تعلم فلسفه و حکمت الا بخش از مباحث موثر در علم کلام را برای عموم جایز نداسته اند و فقط برخی از خواص برای دفع شبهات اعتقادی مجاز به تعلیم و تعلم آن هستند. این جریان بیشتر منتقد جنبه های عرفانی و وحدت وجودی حکمت متعالیه هستند و نه اصل عقلانیت فلسفی و تأملات فلسفی همچون آثار ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلی و مباحث فسفی جاری در علم اصول فقه. آیت الله العظمی گلپایگانی و برخی از فقها از جمله معتقدان به این نظر هستند. ادامه دارد .... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
جریان شناسی 5 جریان مخالف حکمت و فلسفه اسلامی 🔆بخش دوم: ❇️5️⃣جریان تجددمحور و دغدغه مند علاوه بر چهار گروه ذکر شده، پس ورود تجدد و مدرنیته به جهان اسلام، جریان دیگری در جامعه اسلامی سر برآورده است که اگرچه به لحاظ مبنایی ریشه در ذیل یکی از جریانها فوق دارد اما به دلیل دیگری نیز تمسک می جویند و آن در عصر تجدد است. این جریان که نوعا تحصیل کرده علوم جدید غرب و یا اهل مطالعه آثار فکری، سیاسی، اجتماعی و ادبی دنیای جدید هستند در برابر میزان نفوذ و گسترش عرضی مباحث فلسفه غرب در عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی دچار حیرت شده اند و از ناتوانی فلسفه اسلامی سرخورده شده اند از این رو معتقدند که فلسفه و حکمت اسلامی توان ورود به عرصه های عینی و اجتماعی را ندارد و می بایست با استفاده از تلاش¬های غربیان و الگوهای آنان به ترجمه فلسفه های غربی و یا بومی سازی و اسلامی سازی آنها پرداخت و در این جریان دست به تأسیس فلسفه جدید زد. نوع این جریانها به معتقدند و دراین زمینه به یکی از فلسفه های غربی اقتدا کرده و از تجربیات آن بهره جسته اند هرچند ممکن است برخی از این جریان ها از نام بردن نسخه های غربی إبا داشته باشند و حتی آن باشند و به منجر شود. ❎طیف های خود باخته و غرب زده طبیعی است که بسیاری از تحصیل کردگان علم و فلسفه غربی و کسانی که گمشده خود را در تحولات جهان غرب و عالَم تجدد می یافتند از همه میراث علمی و فلسفی موجود در جهان اسلام دل بریده و با نفی مطلق و طرد کامل آن به ترجمه فلسفه غربی روی آورند و آن را نسخه درمان دردهای جامعه بپندارند. برخی از این افراد به تفکرات و فلسفه لیبرالیستی پناه برند و برخی به فلسفه های سوسیالیستی؛ اما همه بر نفی خود و اعتماد به میراث فلسفی غرب مشترک بودند. جریان غرب زده از ملکم خان، طالبوف، آخوندزاده تا محمدعلی فروغی، حسن تقی زاده، تقی ارانی، کیانوری، طبری، آریان پور، و ... از جمله این افراد محسوب می شدند. ❎طیف های خودباور اما در این بین جمعی از دین-مداران و دغدغه مندان فرهنگ و سنت اسلامی علی رغم دغدغه تجدد و کارآمدی، درمان را در طرد و نفی مطلق میراث اسلامی ندیدند بلکه معتقد بودند با کنار گذاشتن مابعدالطبیعه و عقلانیت فلسفی می توانند خوانش جدید از قرآن و فرهنگ اسلامی داشت. که مهمترین آنها از این قرار است: 1. طیف علم محور دغدغه اصلی این جریان «علوم تجربی» است و همسو نشان دادن آموزه های دینی با پیشرفت های علوم تجربی جدید بود؛ علومی که با روش شناسی تجربی و اثباتی، سعی در تقلیل حقایق به امور مادی و روابط علّی تجربی و نفی نقش عوامل ماورایی در پیدایش حوادث و وقایع این جهانی بود. از این رو، حکمت و فلسفه اسلامی با تأکید بر عناصر غیبی و اعتقادبه وجود روح و نفس مانع بزرگی بر سر این راه محسوب می شد. اعضای وابسته به نهضت آزادی بخصوص مهندس ، دکتر با تمسک به علوم تجربی فیزیک و زیست شناسی و اعتماد به منطق تجربی، تلاشهای زیادی در زمینه بازخوانی علمی معارف اسلامی و رد آراء و نظرات فیلسوفان اسلامی انجام دادند. 2. طیف اجتماع محور این طیف فکری بیشتر دغدغه جامعه و تغییرات اجتماعی داشته و دارند و معتقد به تغییرات اساسی در وضعیت جامعه و روابط قدرت و حاکمیت هستند تا امکان توسعه مادی و سرپرستی جامعه براساس آموزه های اسلامی فراهم شود. این طیف نیز بر مانعیت فلسفه و حکمت اسلامی بر سر راه توسعه و تجدد جامعه اسلامی اصرار دارند و گذار از آن را یکی از شرایط ماتقدم توسعه می دانند. دکتر و جریان چپ اسلامی با استفاده از آراء و اندیشه های سوسیالیستی و اگزیستانسیالیستی به نقد حکمت و فلسفه اسلامی نشستند و به تولید ادبیات شورانگیز مبارزاتی و رهایی بخش پرداختند تا از طریق ادبیات و تفسیر مبارزاتی و شور افکنانه از آموزه های دینی و بحرانهای اجتماعی جامعه، جوشش و خیزشی را در نسل جوان ایجاد کنند. از جمله نسخه های جدیدتر این طرز فکر، سید طلبه حوزه بود که علی رغم بی اطلاعی از منطق و فلسفه، به مطالعه آثار ترجمه ای و تألیفی جریان چپ داخلی پرداخت و از این رهگذر با برخی از نگاه های سوسیالیستی آشنا شد و علی رغم نگرش های تکنولوژی محور پیشین، دغدغه های اجتماعی پیدا کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عرصه مطالعات اقتصادی روی آورد اما با ناکامی های مکرر در عرصه اقتصاد و خروج اجباری از جامعه مدرسین در اواسط دهه شصت تلاش کرد تا با آشنایی و استفاده از «فلسفه شدن» هگل و تقریرهای سوسیالیستی، طرحی برای بومی سازی آن با عنوان برپایه ارائه دهد و برای این منظور آکادمی علوم اسلامی را تأسیس کرد. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌سازندگی در تخریب 📌امتداد در تشکیک 🔆بررسی نقش جریانهای در و 🔆 ❇️خلاصه کلام این است که رشد علم همواره در بحران¬ها، تردیدها و تشکیک هاست و در این تردیدها و تشکیک ها می توان افق های نو را کشف و پاسخ جدید را عرضه کرد. 🔹از این رو، اهل حکمت و فلسفه از تخریب، تشکیک و تردید، خوفی به خود راه نمی دهند و از پرسش ها و تشکیک ها اگر براساس رعایت و در موضعِ خود باشد استقبال می کنند. اما اگر متاعی عرضه شود که با شعار تکامل و امتداد حکمت و فلسفه به میدان آید اما تخریب و تشکیک شالوده شکنانه را قصد کرده باشد حتما باید با آن مخالفت و مقابله شدید علمی و تبلیغی کرد و منصفانه اهداف آنان را بر ملا کرد و در این جای هیچ ، گذشت و توجیه گری نیست. 🔸جریان های مخالف با حکمت و فلسفه هر چند در ماتعی برای بسط و امتداد حکمت محسوب می شوند و زحماتی را برای اهل حکمت و فلسفه ایجاد می کنند و دست مردم رااز معارف عقلانی و حکمی کوتاه می کنند (که در جای خود نیازمند تحلیل و بررسی است) اما از جهاتی به طور و در موجب تکمیل و رشد حکمت و فلسفه بوده اند و باعث تعمیق کیفی حکمت و توسعه کمی فلسفه در عرصه های مختلف شده اند. ❇️مهمترین آثار و تأثیرات مخالفان فلسفه در شکوفایی حکمت و امتداد فلسفه از این قراراست: ❇️1️⃣ احتیاط و رعایت جوانب حساسیت برانگیز جریان مخالف فلسفه، با تردیدها و تخریب ها و تشکیک های خود، موجب می شود که اهل حکمت و عقلانیت تعدیل شوند و در ارائه محصول تأملات و تفکرات خود احتیاط کنند و هر فرضیه و حدسی را که مستند به دلیل محکم و مستند نیست مطرح نکنند و همچنین در رسیدن حکمت به اهلش و ممناعت از رسیدن به غیر اهل آن، با احتیاط و حکیمانه رفتار کنند. ❇️2️⃣تفصیل و بسط معرفتی مباحث حکمی از آنجا که بسیاری از تخریب ها و تشکیک ها ریشه در بدفهمی حکمت و فلسفه و اجمال و ابهام مفاهیم گزاره های آن دارد، بسیاری از حکیمان و فیلسوفان به تفصیل و توضیح بیشنر مباحث حکمی و مفاهیم و قوانین فلسفی پرداخته اند و از طریق بسیاریاز ابهامات و اجمالها برطرف شده است. همین امر موجب گسترش مکتوبات فلسفی با ادبیات مختلف و سلیقه ها و قالب های متنوعی همچون نظم و نثر، عربی و فارسی، حکایت و ضرب المثل و ... شده است. ❇️3️⃣تعمیق و تکثیر ادله برخی از تشکیکات و تخریب های مخالفان نه در اصل مسئله بلکه بر استدلال ها و براهین حکمت و فلسفه وارد شده است و آنها را کافی و وافی نداسته اند. از این رو حکما و فلاسفه، به تعمیق براهین و تکثیر استدلالها و شواهد معتبر پرداخته اند تا مخالفان بتواند از جوانب مختلف با اصل مدعا و دلایل آن ارتباط برقرار کنند. ❇️4️⃣ ظهور برخی حیثیت های جدیدِ مسائل موجود در فلسفه از آنجا که نوعا مخالفان حکمت و فلسفه، در علوم دیگر دارای مطالعه و احیانا دارای تبحر و تخصص هستند نوع اشکالات و تردیدهای آنها ریشه در نظام دانایی آنها دارد و از منظر علمی و عملی خود به مسائل می نگرند و از آن منظر و حیثیت به نقد مسائل و ادله فلسفی می پردازند. این امر موجب می شود که حیثیت های جدید مسائل موجود در فلسفه آشکار شود و فیلسوف بتواند از آن منظرها و حیثیت ها به مسئله فلسفی بنگرد. ❇️5️⃣طرح مسائل جدید برخی از تردیدها و تشکیک ها یا ناظر به مسائل جدیدی است که در فلسفه و حکمت مسبوق به سابقه نیست و یا اینکه فیلسوفان به آن وقعی ننهاده و از کنار آن به سادگی گذشته اند. تخریب ها و تشکیک ها می تواند موجب طرح مسائل جدید و برجسته شدن مسائل و مباحث مغفول شود و فیلسوفان را به تأمل و تفکر در اطراف آن وادارد. 🌺نکته پایانی: ینابراین در عرصه حتما می بایست به جریانهای مخالف حکمت و فلسفه توجه جدی شود و اشکالات و پرسش های آنان به دقت مطمع نظر قرار گیرد تا از این طریق، برخی از حیثیت ها و زوایای اجتماعی و عینی مسائل فلسفی کشف شود و یا برخی دغدغه های عینی و پرسش های جدید و کاربردی مطرح گردد و فیلسوفان و حکیمان را به تفکر و تعقل متناسب وا داشت. 💐 همانگونه که استاد شهید مطهری به نقش تشکیکات غزالی و فخر رازی اشاره میکند و خود از مباحث جدید و شبهات فلاسفه غربی و روشنفکری استقبال می کرد. درمطلب بعد برخی از مطالب استاد شهید مطهری بارگذاری می شود. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121