نیاز امروز به بازخوانی مفهوم سازنده توحید
🔸در منظومه قران کریم و مکتب اهلبیت (ع) و همچنین در نگرش بزرگان از حکما، عرفا، متفکران اسلامی و مصلحان اجتماعی، #توحید اساس معارف اسلامی و مفهوم محوری همه مفاهیم سازنده و زندگی ساز اسلام است و همه مفاهیم معنای زنده و پویای خود را در نسبت با حقیقت توحید می یابند.
🔹در انقلاب اسلامی نیز، کل اندیشه اسلامی بر بنیان و اساس مفهوم توحید سامان یافته و شبکه ای از مفاهیم اسلامی و اجتماعی شکل گرفت به تعبیر دیگر، همه مفاهیم ارزشمند اسلامی و آرمانهای متعالی انسانی همچون ولایت، عدالت، آزادی، امید و پیشرفت در حول مفهوم مرکزی توحید روح گرفته و جان تازه ای یافته و نوید بخش مدینه فاضله و حیات طیبه شد و همین کلمه توحید موجب توحید کلمه ملت شد و همه مردم از اقشار مختلف بدان اقبال نشان دادند و در مسیر آن حرکت کردند.
🔸مشکل اصلی جریان روشنفکری همچون مهندس بازرگان و بخصوص دکتر شریعتی و دیگر دغدغه مندان در تفسیر ناصحیح از توحید بود. علی شریعتی با دخیل کردن مفاهیم اگزیستانسیالیستی و مارکسیستی در تفسیر مفاهیم اسلامی از جذابیت زبانی و بیانی برخوردار شد و به جذب کوتاه مدت بخشی از نسل جوان شهری به تفسیری خاص از انقلاب و مبارزه و البته دوری آنها از جریان اصیل فکر انقلابی و اندیشه توحیدی شد، البته دیری نپایید که متاسفانه بعد از یک دهه شاگردان و ارادتمندانش بالکل توحید را کنار گذاشتند و یا جذب لیبرالیسم شدند و در منطق اومانیستی غرق شدند و نتوانستند با جریان توحیدی ملت همراهی کنند و یا همچون فرزندانش جذب نومارکسیسم شدند و مجموعا مشکلات و فتنه سالهای ۷۸ و ۸۸ را آفریدند.
🔹امروز بیش از هر زمانی نیازمند بازخوانی عمیق انقلاب اسلامی و اندیشه متفکران و رهبران انقلاب همچون امام خمینی، امام خامنه ای و شهید مطهری هستیم اندیشه ای که بر محور تفسیر فلسفی ، عرفانی و اجتماعی توحید سامان یافته است. گام دوم انقلاب اسلامی، عرصه بازگشت به اندیشه توحید و احیای توحید اجتماعی است، توحید رهایی بخش، توحید کرامت آفرین، توحید وحدت بخش، توحید زندگی ساز و الگوی پیشرفت توحیدی.
🔸اگر از این مهم غفلت کنیم برخی از منبری ها و سیاسیون با به #حجاب_بردن مفهوم توحید قرآنی، به برجسته سازی مفاهیم دیگر همچون ولایت، عدالت، آزادی، اعتدال و دوگانه های غیریت ساز و تفرقه افکن دیگر می پردازند.
جریانهایی که علی رغم ضدیت در ظواهر و نتایج سیاسی دو رویه یک سکه هستند.
📌جریانی که انقلاب اسلامی را به #دوره_گذار متصف می کنند و جامعه را به ضدیت با علم و تکنولوژی و #اکل_میته نظریه های #چپ فرا می خوانند و از #تغییر_منطق_حجیت معارف اسلامی و دانش فقه و اصول، و پناه بردن به #فلسفه_شدن هگل و نومارکسیسم برای #سرپرستی_تکنیک زده و #ولایت_اراده_اقتدارمحور سخن می گویند.
📌 و یا جریان مدعی #اسلام_رحمانی که با برجسته سازی مفهوم #اعتدال و #ازادی از نواندیشی دینی و تبعیت از مفاهیم مدرن عالم غربی سخن می گویند و جامعه را به کرنش در برابر کدخدا و مفاهیم و علوم مدرن دعوت می کنند .
📌و جریانی که #سلبریتی_وار بر اریکه مفهوم #عدالت نشسته و به ناامید کردن ملت و گل آلود کردن جامعه می پردازد و دیری نخواهد گذشت که اندک اندک از مفهوم عدالت نیز گذر کرده و به اپوزيسيون انقلاب خواهند پیوست.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
بله
https://ble.ir/hekmat121
ایتا
@hekmat121
📌 سه گونهی تربیت
(درآمدی بر تربیت اسلامی)
بخش دوم:
۸. در محیط خانواده سه گونه تربیت ممکن است همانگونه که سه گونه پروش گیاه و برداشت محصول وجود دارد:
گونهی اول: دیمکاری
در این رویکرد، کشاورز بذر خود را در زمین میکارد و سپس آن را به اقتضائات آب و هوا واگذار میکند اگر سال پرآبی باشد محصول خوبی به دست آورد اما اگر کم آبی و خشکسالی باشد تمام بذر از بین میرود و محصول نارس و بیفایده و بلکه مضری به وجود میآید که نه تنها سودی ندارد بلکه مانعی برای کشت سال بعد هم میتواند باشد.
تربیت دیمکاری هم همین گونه است. پدر و مادر فرزندی را به سختی و زحمت به دنیا میآورند و شکم او را سیر میکنند اما تربیت و شکوفایی او را رها میکنند و به فضا و جو محیطی، مدرسه و یا رسانهها و شبکههای اجتماعی واگذار میکنند. در این صورت همهی تربیت و پرورش فرزند به دیگران واگذار شده است و هیچ برنامهای در خانواده برای انوع مختلف رشد و تربیت فرزند وجود ندارد. اگر جو و فضای جامعه و مدرسه خوب و سالم باشد فرزند هم به تبع محیط خوب خواهد شد اما اگر جو ناسالم و فضا غیر اخلاقی باشد و فرزند هم سرگردان در محیطهای غیر اخلاقی و غیر سازنده باشد طبیعتا فرزند هم ناسالم و نامتعادل رشد میکند و به انحراف کشانده میشود.
گونهی دوم: گلخانهای
رویکرد گلخانهای رویکرد مصنوعی و کنترل شده است. کشاورز با ساخت محیط بسته و محدود به کنترل همه شرایط و عناصر دخیل در پرورش بذر میپردازد و با مداخله در همهی فرایند کشت و داشت و برداشت، سعی میکند با سرعت و کم هزینه به محصول خود برسد و سریع آن را به بازار فروش برساند. روشن است که این روش برای گیاهان کم عمر و کم ریشه و غیر تنومند میتواند موثر باشد اما نمیتواند درخت تنومند و مستحکم با ریشه را به وجود آورد.
تربیت گلخانهای هم با بستن فضاهای مختلف و کنترل صددرصدی به دنبال مراقبت حداکثری از متربی است تا با شرایط و موقعیتهای ناسالم و افت خیز به طور مطلق مواجه نشود و آن گونه که مربی تشخیص میدهد، میپسندد و دوست دارد پرورش یابد. از این رو فرزند در محیط خانواده از هرگونه فعالیت اجتماعی، مشارکت مستقل در خرید مایحتاج منزل و مدارس عمومی و دولتی معاف است و همه چیز در محیط منزل برای او فراهم میشود تا در رفاه مطلق فقط به درس و مشق بپردازد و اگر ممکن باشد با کمترین سختی بتواند با ماشین شخصی و یا سرویس به مدرسه غیرانتفاعی کوچک و کنترل شده برود و فقط درس بخواند و برای کنکور و شغل باکلاس پردرآمد آمده شود.
گونهی سوم: باغبانی
رویکرد سوم، رویکرد باغبانی است که حد واسط میان دو رویکرد پیشین است. باغبان، در مزرعه و باغ وسیع و سرباز اما مراقبت شده و حصار کشیده شده به پرورش درختان تنومند و پر محصول اشتغال دارد. او نه فضای باغ را میبندد و همهی فرایند پرورش را در اختیار میگیرد نه چون دیمکار همه فرایند را به طبیعت و جو واگذار میکند. بلکه با تهیه مقدمات لازم و حرس شاخ و برگهای اضافی و کندن علفهای هرز، اجازه میدهد تا بذر به صورت طبیعی رشد کند و با مقاومت در برابر شرایط متنوع گرما و سرما، خود به درختی تنومند و پر محصولی تبدیل شود.
تربیت باغبانگونه هم با فراهم کردن شرایط و محیط مناسب اجازه میدهد تا در یک شیب نرم و مناسب، متربی آزادانه طعم سرد و گرم روزگار را بچشد و با آزمون و خطا تحربهی زندگی را در شرایط خوشی و موقعیتهای بحرانی و سخت به دست آورد. چون هر کدام از این بوتهها و کودکان قرار است به درختان تنومند و پر ثمری تبدیل شوند و در موقعیتهای مختلف قرار گیرند، با انتخاب درست و فعالیت سالم، آیندهای را بسازند. او باید تحت تربیت باغبان، شرایط سخت و موقعیتهای بحرانی و مرزی را تجربه کند و از قبل شاکلهی مناسب و قدرت مواجهه منطقی و سنجیده با آن شرایط و اراده و عزم قوی برای رویارویی با موقعبتهای پیشبینی ناپذیر را فراهم کند در این صورت است که آمادگی لازم برای پذیرش نقش و مسبولیتهای مهم آینده را پیدا میکند.
۹. براساس رویکرد باغبانی، متربی باید در فضای باز باغ، زندگی را تجربه کند، علاوه بر کسب دانش و اطلاعات لازم، با سرد و گرم روزگار مواجه شود، با همنوعان و سایر پدیدها ارتباط برقرار کند، تشخیص وتدبیر صحیح، اراده وعزم قوی، مقاومت وتحمل بالا، تابآوری، انعطاف وپویایی راتمرین کند تا استعدادهای او پرورش یابد وبه کرامت و رشدجامع برسد و آماده پذیرش مسئولیتهای بزرگ اجتماعی راداشته باشد. درعین آزادی وتجربهاموزی، باغبان از متربی خود در برابر خطرات خشکی و آتش مراقبت و پاسبانی میکند. "قو انفسکم واهلیکم نارا" لذا علاوه برآزادی و تجربهآموزی، هدایت ومراقبت شرط دیگر تربیت باغبانگونه است.
🔴ادامه دارد ...
✍سید مهدی موسوی
#حکمت_عملی
#حکمت_تربیتی
#انسان
#تربیت
#آزادی
#مراقبت
#تقوا
#مسئولیت_پذیری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 مرگآگاهی
🔹 زندگی و مرگ دو مفهوم به هم متصلند. یکی از آنها بدون دیگری، بیمعنا و نامفهوم است. آنچه زندگی را معنا دار و با اهمیت میکند #مرگ است.
🔸 در یک تلقی، حقیقت مرگ، پایان زندگی است. با مرگ همهی امکانهای انسان تمام میشود و همهی خوشیها و لذتهای او فانی میگردد. بر مبنای این تلقی که رهآورد عقل جزئینگر است، معنای زندگی، بهرهگیری حداکثری از دنیا برای کسب لذت و رفاه بیشتر است. از اين رو، عقلعملی حکم میکند که انسان میبایست هر چه سرمایه و توان دارد برای کسب بیشتر دنیا و جذب بهتر منافع و اعتبارات این جهانی به کار گیرد.
🔹 در نگاهی دیگر که بر آمده از عقل نظری و مابعدالطبیعهنگری است مرگ نه فنا و پایان، بلکه انتقال و گذار از مرحلهای به مرحلهی دیگر و از نشئهی مادون به نشئهای بالاتر است. مرگ نهتنها پایان زندگی، خوشیها و لذتهای آن نیست بلکه گشایندهی افقهای متعالی زندگی و سطوح عالیتر لذت و خوشیهای انسان است. در این صورت، این مرگ است که تفاوت میان انسان و حیوان را آشکار میسازد و به زندگی و فعالیت انسانی معنا و ارزش میببخشد.
🔸مرگ دلیلی برای سکون و توقف نیست بلکه اگر به درستی حقیقت آن شناخته شود نشانهای از اهمیت زمان و زندگی است، عامل حرکت و جنبش است، راهنمای زندگی و حیات است، مؤید عقلانیت متعالیه و تدبیر همهجانبهی زندگی فردی و اجتماعی است. مرگ، موجب زمانآگاهی و سرمایه شناسی است. این مرگ است که نشان میدهد "آنچه را نپاید دلبستگی را نشاید"
🔹 مرگ دلیل بر فنای اعتباریات و در عین حال بقای حقایق و نتایج برآمده از اعتبارات زندگی و فعالیتهای انسان است. توضیح اینکه، انسان برای زندگی بهتر، اعتبارات و قواعدی را وضع میکند که براساس آنها بتواند به زندگی خود و مناسبات انسانی نظم و سامان بدهد. هر چند این این قواعد و نظم، اعتباری و قراردادی است اما نتایج و آثار واقعی را در پی دارد که سازندهی جان آدمی و مکتوب در نامهی اعمال اوست. با مرگ آن اعتبارات و قراردادها از بین میرود اما نتایج و آثار وجودی آنها باقی میماند چرا که جزئی از حقیقت وجودی آدمی شده است.
🔹 بهترین استعاره برای مرگ، زمستان است. زمستان مرگ طبیعت است، اما در پس هر زمستانی، بهار و شکوفایی است. با بهار دوران جدیدی آغاز میشود و طبیعت جان دیگری میگیرد.
🔸مرگ آغازی بر زندگی متعالی و آزادی همهی جانبهی انسان در وصال به حقیقتی است که محجوب آدمی است. پس از مرگ است که حقیقت بودگی حقایق آشکار میشود و وصال معشوق حقیقی بدون حجاب ممکن میشود. بدین جهت مولانای رومی میگوید:
تو مکن تهدید از کشتن که من
تشنهٔ زارم به خون خویشتن
عاشقان را هر زمانی مردنیست
مردن عشاق خود یک نوع نیست
او دو صد جان دارد از جان هدی
وآن دوصد را میکند هر دم فدی
هر یکی جان را ستاند ده بها
از نبی خوان عشرة امثالها
گر بریزد خون من آن دوسترو
پایکوبان جان برافشانم برو
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهم زین زندگی پایندگیست
اقتلونی اقتلونی یا ثقات
ان فی قتلی حیاتا فی حیات
یا منیر الخد یا روح البقا
اجتذب روحی وجد لی باللقا
لی حبیب حبه یشوی الحشا
لو یشا یمشی علی عینی مشی
#مرگ
#زندگی
#آزادی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۲۷ از ۵۰ 🔹مرحوم طالقانی اقتصاد اسلامی را در میانهی لیبرال
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۲۸ از ۵۰
🔹بازرگان در کتاب راه طی شده و سایر آثار خود، نسبت به منطق و فلسفه اسلامی بسیار بدبین است و آن را کنار میگذارد و سعی دارد با استفاده از منطق علوم تجربی به تحلیل مسائل بپردازد.(به طور نمونه ر.ک: مباحث بنیادین ص۲۷) او روش و رویهی فلاسفه را متباین با رویهی انبیاء میداند و معتقد است که « پای درس فلاسفه به این نتیجه خواهید رسید که حضرات نه تنها گرهی و مشکلی را نگشودهاند، بلکه انسان را کلاف سردرگم و بیچاره هم میفرمایند.»(ص۳۴) او در جای دیگری مینویسد: «علمای اسلام و یهود و نصارا با قبول افکار فلاسفه یونان، ماهرانه از عقاید دینی خود دفاع کردند و بسیار خوشحال بودند که هم پایه علمی به مذهب داده اند و هم احساسات و توهمات بشری را راضی کرده اند؛ ولی غافل از آنکه پایه را سست مینمایند و رخنه در اساس توحید وارد میسازند. ظاهراً درباره همین فلسفه یا حکمت یونان است که اخباری از معصومین (علیهم السلام) در مذمت از فلسفه و داخل نمودن آن در دین رسیده است.» (ص۹۹) براین اساس، بازرگان در همه آثار خود از منطق و فلسفه گریزان است و بر رجوع به قرآن و حدیث معتبر از معصومین(ع) اصرار دارد. اما نکته مهم این است که او با اشاره به ماجرای حضرت ابراهیم(ع) با قومش و دعوت آنها به مشاهده ماه و خورشید و امثال آنها و در نتیجه اثبات به ناقص بودن آنها و دعوت به توحید، معتقد است که تنها روش شناخت همان روش تجربی است و به همین جهت حضرت ابراهیم (ع) را «مؤسس ادیان و افکار جدید» مینامد.(ص۴۸) و بازرگان روش خود را هم روش حضرت ابراهیم (ع) و بالتبع قرآنی و اسلامی میداند و روش فلاسفه و عرفا و سایرین را غیر اسلامی بلکه بیگانه به قرآن و اسلام میخواند.
🔹 البته روشن است که روش تجربی با بر یک سلسله آزمایشها و فعل و انفعالات خالص کننده استوار است و از این جهت به ریاضیات و روشهای کمی وابسته است. از اینرو، ریاضیات و کمیسازی مطالعات اسلامی و انسانی بسیار مهم و برجسته است و همواره تلاش دارد تا با استفاده از قواعد ریاضی و اصول علمی در فیزیک و شیمی همچون قانون ترمودینامیک (بقای ماده و انرژی) و نگرشهای سیستمی، به اثبات علمی بودن و کمیسازی مطالعات دینی بپردازد.
🔸 نکته مهم دیگر در روششناسی بازرگان این است که او نیز مانند بسیاری اندیشه ورزان ساسینتیفیک غربی، به ناچار به #دل و #ایمانگرایی غیر عقلی روی میآورد و با عشق و تعبد محض به دنبال حل مشکلات جوامع انسانی و اصلاح اندیشه سوسیالیسم است.
🔹بازرگان در ابتدای کتاب راه طی شده، با نقد دو نگاه افراطی متدینین و متجددین که تمدن بشری غرب را بیارتباط با راه انبیا معرفی میکنند معتقد است که «بشر در سیر تکاملی خود، راهی جز راه انبیا نپیموده است و روز به روز به مقصد آنها نزدیک میشود»(مباحث بنیادین، ص۲۰) بنابراین سیر تکاملی بشر در راهی است که پیغمبران و وحی الهی به آن دعوت میکند. در نظر او، انبیا علیهم السلام برای گسترش عقل و علم تجربی آمدهاند و رشد علوم طبیعی و تجربی در عصر جدید در ادامهی راه انبیا است.
🔸مفهوم #تکامل و #سیر_تکاملی برای بازرگان یک مفهوم محوری است و در آثار مختلف تلاش دارد تا این تکامل و سیر تکاملی انسان را تبیین کند.
🔹 بازرگان برای تبیین سیر تکاملی انسان، به توضیح تاریخ انبیا و سیر تکاملی انبیا میپردازد. برخی تصور اولیه که بازرگان را یک فرد #لیبرال معرفی میکنند و دلیل را هم تأکید وی بر #آزادی میدانند بازرگان کاملا به سوسیالیسم معتقد است و اختیار و آزادی انسان را نیز مقدمه رسیدن به سوسیالیست و جامعهی عادله میداند. بازرگان در کتاب #عشق_و_پرستش و ترمودینامیک انسان، به صراحت مینویسد: « فکر سوسیالیسم تا آنجا که خواهان عدالت و تساوی بین افراد و تأمین زندگی فعال و مرفه برای عموم و جلوگیری از ظلم و فقر و بدبختی میباشد همیشه مطلوب و ممدوح بوده. از قدیم طرفدار داشته و یکی از هدفهای عملی مذاهب برحق میباشد.»(ص۴۱۵) او محلهها و مکاتب سوسیالیستی برآمده از قرن ۱۸ به بعد را میستاید اما معتقد است که همه ناقص هستند چون به #عبودیت برپایه حب و عشق در برابر توحید بیتوجه هستند.
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_و_تغایر
#نقد
#چپ_اسلامی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1913
📌 ذات طلبگی و دانشجویی
🔹حیات علم و قوام دانشجویی و طلبگی به «نقد» است. اگر طلبه و یا دانشجویی هیچ نقدی به جریانها و گروههای مختلف نداشت و در حاشیه کتابها تعلیقه انتقادی نزد، #نشانه خروج از ذات طلبگی و دانشجویی و ورود به میدان تقلید و ارادت است.
🔸 اگر طلبه یا دانشجویی، زمینههایی دستیابی به قدرت و قوت عقلانیت انتقادی را در خود فراهم نکرد و نتوانست به کتابها و جریانهای مختلف اشکال وارد کند و افقهای جدید در معرفت و علم را بگشاید نشانه این است که درست درس نخوانده و مطالعه زیادی نداشته است و نتوانسته است به حقیقت راه پیدا کند.
🔹البته چنانکه بارها گفته شد، نقد و انتقاد نیاز به تحصیل عمیق در یک رشته و تلمذ در محضر استادان فن و انبوه خوانی در همان رشته و موضوع است که باید بر سه اصل #منطق، #آزادی و #اخلاق استوار باشد.
#نقد
#جریان_شناسی
#عقلانیت
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
۲۴ مهر ۱۴۰۳
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2136
📌 میراث چپ اسلامی و دوقطبی سازی کاذب اجتماعی
❇️ بخش سوم:
🔸برجسته شدن دغدغه #عدالت - که از ارزشهای بنیادین انقلاب اسلامی بود - در دولت آقای احمدینژاد، سبب شد که در برابر اندیشههای لیبرالیستی که بر #آزادی تأکید داشتند به تدریج اندیشههای سوسیالیستی با اقبال عمومی مواجه شود بخصوص کسانی که از آیات و روایات استفاده میکنند و از قدرت بیان انقلابی، غربستیزانه و رویکرد تند منتقدانه نسبت به غربزدههای داخلی و دولتمردان پیشن برخوردار بودند از محبوبیت و معروفیت زیادی برخوردار شدند و عضو ثابت جلسات بصیرتی و جریانشناسانه ای بودند که با هدف تبیین مبانی انقلاب اسلامی توسط نهادهای انقلابی برگزار میشد. جلساتی که به تعمیق دوقطبیهای کاذب برآمده از چپ و راست انجامید.
🔹 این جریانها به اسم انقلابیگری اما گسسته از «عقلانیت انقلاب اسلامی» و اندیشههای متفکران اصیل انقلاب، در این دوره با انحصاری کردن مفاهیمی همچون عدالت، انقلاب، شهید، مقاومت، دشمنی با صهیونیزم و هلوکاست یک دوگانهی کاذبی را در جامعه به وجود آوردند و با شکلدهی به دوقطبی «احمدینژاد و هاشمیرفسنجانی» موهم دو قطبی «عدالت و آزادی»، «انقلاب و توسعه»، «ارزشها و منافع» شدند و طبیعی بود که عموم انقلابیها از بین این دوگانهها، آن طرفی را بپذیر که بیشتر ادعای انقلابیگری را دارد لذا طرف احمدینژاد، عدالت، انقلاب و ارزشها را انتخاب کنند اما در قالب دوقطبی و تفسیری که احمدینژاد و اطرافیان او از این مفاهیم القا میکردند. به تدریج هرکس که شبیه آقای احمدینژاد نمیاندیشید به طیف سازشکازی، توسعهطلبی، مخالف عدالت، و ... متهم میشد و از دایرهی انقلابی بودن حذف میشد. برخی از مراجع تقلید، عالمان حوزوی، شخصیتهای سیاسی، فرماندهان جنگ از جمله افرادی بودند که به نام انقلابیگری و مخالفت با احمدینژاد طرد شدند (مانند: آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله جوادی آملی، دکتر عماد افروغ، دکتر حداد عادل، و صدها شخصیت دیگر). حتی کار به جایی رسید که نصایح مشفقانه حضرت آیت الله مصباح یزدی را هم نشنیده گرفتند و عملا ایشان را هم حذف کردند در حالی که قدرت گرفتن احمدینژاد مرهون دو دهه تلاش علمی و تشکیلاتی آیت الله مصباح یزدی بود.
🔸در عوض کسانی که تند و تیزتر بودند و به تقابل و تضاد کامل با غرب و ادبیات توسعه و دولتمردان سازندگی و اصلاحات میپرداخت و سخنرانیهای آتشینتر داشتند در رسانهها به عنوان نماد بصیرت، انقلابیگری معرفی میشدند هرچند هیچ سابقه درخشان انقلابی و هیچ سابقه علمی و نظری نداشتند و معالاسف با رحلت و یا کنار گذاشتن عالمان بزرگ انقلاب اسلامی، به تدریج این افراد نقش متفکر، نظریهپرداز، تئوریسین هم پیدا کردند و به تفسیرهای تقابلگرایانه و تضادگرایانه از اسلام و انقلاب روی میآوردند و از طریق یک شبکهی گستردهی رسانهای هم سخنزانیهای آنها در اختیار عموم جامعه قرار میگرفت.
🔹بزرگترین آفت این دوقطبی سازی کاذب، از بین بردن همبستگی اجتماعی و تبدیل مفاهیم وحدت بخش به مفاهیم اختلاف انگیز بود. توسط این جریانها، مفاهیمی همچون انقلاب، عدالت، آزادی، پیشرفت، توسعه، مبارزه با استکبار، مبارزه با صهیونیزم، به گونهای تفسیر شد که هیچ نسبتی با زندگی مردم و افقهای بلند آینده نداشت و صرفا به یک امور ایدیولوژیکی محض و تقابل گرایانه با مطلق غرب و دست آوردهای علمی و تمدنی و فرهنگی آن تعریف شد که به تدریج عموم مردم و بخصوص نسل تحصیل کرده نسبت به آن مفاهیم احساس بیگانگی کردند و آنها در تضاد با زندگی و پیشرفت و آینده کشور تلقی کردند. در این هنگام همان چپهای مسلمان و پشیمان دیروز به کمک راستهای غربزده، به طور مشترک بر این احساس بیاعتمادی و بیگانگی دمیدند و آن را زمینهساز جنگ و سوریه سازی معرفی کردند و بر آتش آن دوگانه سازی و قطبسازی کاذب دمیدند و البته آن را به کل جریانهای انقلابی و مکتب فکری انقلاب اسلامی نسبت دادند. بر همین اساس بود که در سال ۹۲ توانستند بر همه امور جامعه مسلط شوند و مذاکرات بیفایده با آمریکا و برجام ضعیف و بی پشتوانه را به نظام تحمیل کنند.
🔸همان افرادی که خود زمینهساز انحراف بخشی از جبهه اسلامی شدند به جای عذر خواهی و بازگشت به عقلانیت انقلاب اسلامی، به تدریج از اصل انقلاب فاصله گرفتند و نامههای سرگشاده برای رهبر معظم انقلاب اسلامی فرستادند و به بهانه عدالتخواهی و برجامستیزی مخالفخوان همه اقدامات جمهوری اسلامی در امور داخلی و سطح بینالمللی و حمایت از جبهه مقاومت شدند.
🛑 ادامه دارد ....
✍سید مهدی موسوی
۲۷ مهر ۱۴۰۳
#منطق_قدرت
#چپ_اسلامی
#جنگ_طلبی
#تضاد_گرایی
#منطق_هدایت
#عقلانیت_انقلاب
#مقاومت
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2142
📌 هویت جهانی مقاومت در عقلانیت انقلاب اسلامی
ضرورت بازخوانی دوباره نامه مهم حضرت آیتالله خامنهای به دانشجویان حامی مردم فلسطین در دانشگاههای ایالات متحده آمریکا:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
این نامه را به جوانانی مینویسم که #وجدان_بیدارشان آنها را به #دفاع از کودکان و زنان #مظلوم غزّه برانگیخته است.
جوانان عزیز دانشجو در ایالات متّحدهی آمریکا! این، پیام همدلی و همبستگی ما با شما است. شما اکنون در طرف درست تاریخ ــ که در حال ورق خوردن است ــ ایستادهاید.
شما اکنون بخشی از جبههی مقاومت را تشکیل دادهاید، و در زیر فشارِ بیرحمانهی دولتتان ــ که آشکارا از رژیم غاصب و بیرحم صهیونیست دفاع میکند ــ #مبارزهای_شرافتمندانه را آغاز کردهاید.
جبههی بزرگ مقاومت در نقطهای دور، با همین ادراک و احساسات امروز شما، سالها است مبارزه میکند. هدف این مبارزه، #توقّفِ_ظلمِ آشکاری است که یک شبکهی تروریست و بیرحم به نام «صهیونیستها»، از سالها پیش بر ملّت فلسطین وارد ساخته و پس از تصرّف کشورشان، آنها را زیر سختترین فشارها و شکنجهها گذاشته است. نسلکشیِ امروز رژیم آپارتاید صهیونیست، ادامهی رفتار بشدّت #ظالمانه در دهها سال گذشته است.
فلسطین یک سرزمین مستقل است با ملّتی متشکّل از مسلمان و مسیحی و یهودی، و با سابقهی تاریخی طولانی. سرمایهداران شبکهی صهیونیستی پس از جنگ جهانی، با کمک دولت انگلیس، چند هزار تروریست را بتدریج وارد این سرزمین کردند؛ به شهرها و روستاهای آن هجوم بردند؛ دهها هزار نفر را کشتند یا به کشورهای همسایه راندند؛ خانهها و بازارها و مزرعهها را از دست آنان بیرون کشیدند، و در سرزمین #غصبشدهی فلسطین، دولتی به نام اسرائیل تشکیل دادند.
بزرگترین حامی این رژیم غاصب، پس از نخستین کمکهای انگلیسی، دولت ایالات متّحدهی آمریکا است که پشتیبانیهای سیاسی و اقتصادی و تسلیحاتی از آن رژیم را یکسره ادامه داده و حتّی با بیاحتیاطی غیر قابل بخشش، راه برای تولید سلاح هستهای را به روی او گشوده و به او در این راه کمک کرده است.
رژیم صهیونیست از روز اوّل، سیاست «مشت آهنین» را در برابر مردم بیدفاع فلسطین به کار گرفت و بیاعتنا به همهی #ارزشهای_وجدانی_و_انسانی_و_دینی، روزبهروز بر #بیرحمی و #ترور و #سرکوبگری افزود.
دولت آمریکا و شرکایش، حتّی از یک اخم در برابر این #تروریسم_دولتی و #ظلم_مستمر، دریغ کردند. امروز هم برخی اظهارات دولت ایالات متّحده در قبال #جنایت هولناک غزّه بیش از آنچه واقعی باشد، #ریاکارانه است.
«جبههی مقاومت» از دل این فضای تاریک و یأسآلود سر برآورد و تشکیل دولت «جمهوری اسلامی» در ایران، آن را گسترش و توانایی داد.
سردمداران صهیونیسم بینالمللی که بیشترین بنگاههای رسانهای در آمریکا و اروپا متعلّق به آنها یا زیر نفوذ پول و رشوهی آنها است، این #مقاومتِ_انسانی و #شجاعانه را تروریسم معرّفی کردند! آیا ملّتی که در سرزمین متعلّق به خود در برابر جنایتهای اشغالگران صهیونیست از خود دفاع میکند، تروریست است؟ و آیا کمک انسانی به این ملّت و تقویت بازوان او کمک به تروریسم به شمار میرود؟
سردمداران سلطهی قهرآمیز جهانی، حتّی به مفاهیم بشری هم رحم نمیکنند. رژیم تروریست و بیرحم اسرائیل را دفاعکننده از خود وانمود میکنند، و مقاومت فلسطین را که از #آزادی و #امنیّت و #حقّ_تعیین_سرنوشت خود #دفاع میکند، «تروریست» مینامند!
من میخواهم به شما اطمینان دهم که امروز وضعیّت در حال تغییر است. سرنوشت دیگری در انتظار منطقهی حسّاس غرب آسیا است. بسیاری از #وجدانها در مقیاس جهانی بیدار شده و حقیقت در حال آشکار شدن است. جبههی مقاومت هم نیرومند شده و نیرومندتر خواهد شد. #تاریخ هم در حال ورق خوردن است.
بجز شما دانشجویانِ دهها دانشگاه در ایالات متّحده، در کشورهای دیگر هم دانشگاهها و مردم به پا خاستهاند. همراهی و پشتیبانی استادان دانشگاه از شما دانشجویان حادثهی مهم و اثرگذاری است. این میتواند در قبال شدّت عمل پلیسیِ دولت و فشارهایی که بر شما وارد میکنند، تا اندازهای آرامشبخش باشد. من نیز با شما جوانان #احساس_همدردی میکنم و ایستادگی شما را ارج مینهم.
درس قرآن به ما مسلمانان و به همهی مردم جهان، #ایستادگی_در_راه_حق است: فَاستَقِم کَما اُمِرت؛
و درس قرآن دربارهی #ارتباطات_بشری این است: نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون.
جبههی مقاومت با فراگیری و عمل به این دستورها و صدها نظائر آن به پیش میرود و به پیروزی خواهد رسید؛ باذن الله.
توصیه میکنم با قرآن آشنا شوید.
سیّدعلی خامنهای
۱۴۰۳/۳/۵
#مقاومت
#اخلاق
#وجدان
#قوانین_بینالمللی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2198