eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1هزار دنبال‌کننده
396 عکس
120 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهید مطهری شهید بهشتی شهید صدر علامه جعفری علامه مصباح یزدی علامه جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه فقه-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌ضرورت توجه به نقش علامه طباطبایی در احیاء فلسفه اسلامی 🖌علامه آیة الله مصباح یزدی: 🔹باید نقش مرحوم را در احياء فلسفة اسلامي بيان كنيم. 🔸خب همه ما مي‌دانيم كه در قرن اخير كه گرايش‌هاي گوناگون و متضادي احياناً در حوزه‌هاي روحانيت شيعه وجود داشته و افرادي بوده‌اند كه براي احياي فلسفه اسلامي و زنده نگه داشتن آن اقدامات خوبي انجام داده‌اند و با روي آن از جمله خود حضرت (رضوان الله تعالي عليه) و مرحوم آقاي و ديگران؛ مرحوم آشتياني كه اخيراً فوت شده‌اند نيز نقش مهمي در اين زمينه داشتند و به ويژه در مشهد؛ اما منظورم آشتياني استاد بود، آميرزا مهدي آشتياني كه ايشان چند سال هم در قم تشريف داشتند و حوزه تشكيل دادند و آقاي آميرزا احمد هم نقش خودشان را در تهران داشتند. 🔹اينها بزرگاني بودند كه واقعاً ناشناخته هستند و بسياري از طلبه‌هاي ما اصلاً نمي‌شناسند شايد اسمشان را هم ندانند ولي هيچ‌كدام نقششان مثل نقش (رضوان الله تعالي عليه) نبود. 🔸يك برنامه سنجيده، معتدل و پخته داشتند و مشي بسيار حكيمانه‌اي به ويژه در برابر اعتراضاتي كه مي‌شد و فعاليت‌هايي كه عليه ادامه درس ايشان شد؛ حتي از سوي بيت مرحوم اقداماتي شد و ايشان آنچنان حكيمانه برخورد كردند كه خود مرحوم آيت الله بروجردي فرمودند كه شما هر چه را كه وظيفه خود مي‌دانيد عملي كنيد و هيچ‌كدام ديگر اين‌گونه نقشي را نداشتند و اگر اين رفتار مرحوم آقاي طباطبايي و اين تدبير حكيمانه ايشان نبود كه البته ناشي از اخلاص بيش از اندازه ايشان بود، اين فلسفه اين‌گونه در قم رواج نمي‌يافت، فقط موجي ايجاد مي‌شد، رواجي مي‌يافت و سپس به خاموشي مي‌گراييد. از آن زمان به بعد ديگر در قم آن‌چنان مخالفت چشم‌گيري با فلسفه نشد؛ گاهي هم اگر چيزهايي در گوشه و كنار گفته مي‌شود درخور توجه نيست. 🔹در صورتي‌كه پيشتر اين‌گونه نبود برخوردهايي كه حتي با خود امام و فرزندان امام مي‌كردند به خاطر انتساب، با فلسفه با اين برخوردي كه نسبت به آقاي طباطبايي دارند و كتاب‌هاي ايشان و شاگردان ايشان اصلاً قابل مقايسه نيست و اين خب البته پس از فضل الهي، مرهون تدبير و رفتار حكيمانه و پخته ايشان است و نبايد فراموش شود. 🔸اگر ما ايشان را احيا كننده فلسفه در عصر حاضر بدانيم، گزاف نگفتيم. البته در كنارش مرحوم آقاي و ديگران هم بودند ولي به هر حال محور ايشان بود؛ ايشان بود كه پرچم فلسفه را به دست گرفت و تا آخر آن را به زمين نگذاشت و پس از آن هم الحمدلله ايشان حضرت به بهترين نحو راه ايشان را ادامه مي‌دهد. خدا ان‌شاءالله درجات آقاي طباطبايي را عالي‌تر كند و به طول عمر و توفيقات آقاي جوادي بيفزايد. 🔹به هر حال محور ايشان بود؛ ايشان بود كه پرچم فلسفه را به دست گرفت و تا آخر آن را به زمين نگذاشت. منبع: سخنان منتشر نشده آیت الله مصباح یزدی در جمع مسئولان همایش روز جهانی فلسفه 1388 https://eitaa.com/hekmat121
📌هدیه هر شب آیت الله خامنه ای به علامه طباطبایی و آیت الله الهی 🖌علامه آیة الله مصباح یزدی: 🔹داستاني به يادم آمد كه به مرحوم آقاي طباطبايي هم مربوط مي‌شود كه باز شكر نعمت وجود مقام معظم رهبري است؛ خداي متعالي چه كسي به ما داده است. 🔸يك وقت خود ايشان مي‌فرمودند كه من اين را از لب‌هاي خود ايشان شنيدم، بي‌واسطه فرمودند: من هر شب هر شب يك سورة (انا فتحنا) مي‌خوانم ثوابش را هر شب به روح و برادرشان هديه مي‌كنم. 🔺منبع: سخنان آیت الله مصباح یزدی در جمع مسئولان همایش روز جهانی فلسفه 1388 https://eitaa.com/hekmat121
📌 در اين عصر با است 🖌آیة الله مصباح یزدی: 🔸 از شخصيت‌هاي برجسته‌اي كه واقعاً مايه فخر كشور هستند همچنين از ساير عزيزان؛ به‌طور غيابي از حضرت كه افتخار جهان اسلام هستند و دست ما به دامن ايشان نمي‌رسد. 🔹درباره اظهار لطفي كه فرمودند، حقيقتاً ماية شرمندگي بنده است. والا اگر ما اينجا براي چند طلبه بحث فلسفي مطرح مي‌كنيم، معنايش اين نيست كه نام بنده در كنار حضرت آيت الله برده شود؛ من اين را واقعاً از ته دل مي‌گويم و ايشان از مفاخر عالم اسلام مي‌دانم و مفتخرم كه دست ايشان را ببوسم. به‌طور معمول هروقت خدمت ايشان شرفياب مي‌شوم، سعي مي‌كنم اين كار را انجام بدهم. 🔸حق اين كار واقعاً بوسيله ايشان انجام مي‌شود و خوب است كه ايشان به دنيا هم شناسانده شود؛ ايشان واقعاً مجاهدت نمودند و عمر شريف خود را كردند. البته منحصراً نه در تفسير كار مرحوم آقاي طباطبايي را ادامه دادند و با امكاناتي كه حالا فراهم است به بهترين نحو همچنان ادامه مي‌دهند و اين باقيات صالحاتي است كه قرن‌ها دوام خواهد يافت واين افتخار نصيب ايشان مي‌شود كه يك دوره كامل تفسير را با اين عظمت، با اين وسعت و با اين شكوه بيان كنند و خوشبختانه هم‌زمان يا با اندكي تأخير در رسانه‌ها پخش شود مردم استفاده كنند علما استفاده كنند. 🔹بنده از ته دل خيلي خوشحال هستم و دعا مي‌كنم كه خدا توفيقات ايشان را زياد كند و اين كار را به نحو نيكو به پايان برسانند. افزون بر فعاليت‌هاي ديگري كه در زمينه فلسفه، فقه، اصول و ساير علوم دارند. تنها چيزي كه مي‌تواند مجوز اين باشد كه مثلاً بنده هم در اين محفل شركت بكنم اين است كه قدر بزرگان شناخته شود از باب تعرف الاشياء با ضدادها معلوم مي‌شود كه واقعاً آقاي جوادي يعني چي. 🔸بنابراين اگر از ما كاري بربيايد و عرض كنم خدمتي به عنوان يك شاگردي از حضرت آيت الله جوادي بايد ارائه خدمتي بكنيم. رياست فلسفه اسلامي در عصر حاضر با ايشان است. 🔸حضرت عالي يادتان هست و توجه داريد كه مرحوم ميرداماد هرگاه از ابن‌سينا ياد مي‌كند مي‌گويد: قال شريكنا في رياست فلسفه الاسلاميه، شريكنا في رياست الفلسفه، اصل را رياست خودش مي‌داند مي‌گويد ابن‌سينا هم شريك ماست. حالا با اين تلاس مستمر و پيگير و عاشقانه‌اي كه ايشان دربارة كار علمي و تحقيق دارد واقعاً اصل در در اين عصر با آقاي جوادي است. 🔸من ايشان را تازه نمي‌شناسم از وقتي كه ما در مدرسة حجتيه بوديم حجره ما در طبقه دوم و مشرف بر حجره ايشان بود؛ كار ايشان را مي‌توانستيم چك كنيم. شبها معمولاً تا نزديكي‌هاي نيمه‌شب مشغول مطالعه بودند. روز هم ما هيچ‌گاه ايشان را در فراقت نديديم. فقط سر درس چند دقيقه‌اي زودتر مي‌آمدند و يك گپ و مزاحي با دوستان مي‌كردند وگرنه كار ايشان مطالعه يا تدريس و يا بحث بود. 🔹يكي از كساني كه با ايشان هم درس بود، حالا يادي هم از ايشان كرده باشيم شهيد مرحوم آقاي بود. ايشان در فلسفه سال‌ها با آقاي جوادي هم‌بحث بودند. ايشان مي‌آمد در حجره حاج آقاي جوادي و ساعت‌ها اسفار و گاهي شفا و مباحث ديگر را مي‌خواندند و اصلاً خسته نمي‌شدند ايشان در بحث فلسفه و تحقيق و قسمت‌هاي ديگر هم همين‌گونه بود؛ اما چون محور كارشان بيشتر فلسفه بود اصلاً احساس خستگي نمي‌كردند. 🔸عنصري با اين پاكي با اين صداقت با اين فهم با اين استعداد با اين پشتكار با اين تقوا كجا مي‌توان يافت. 🔹متأسفانه دنيا ايشان را نمي‌شناسد و نمي‌تواند هم بشناسند. اصلاً چون در اين فضا نیستند. 🔹فرصت مناسبي است كه ما اقلاً چنين شخصيت‌هايي كه نعمت‌هاي خدايي هستند براي جامعه معرفي كنيم.بايد شرحي از زندگي ايشان به طوري رسا ارائه شود تا ايشان شناخته شود. بيشتر افرادي كه ايشان را مي‌شناسند از طريق درس تفسير ايشان و به واسطه اينكه در تلويزيون پخش مي‌شود مي‌شناسند؛ اما قدرت فلسفي ايشان، عمق مطالعاتشان، احاطه ايشان بر مباحث گوناگون فلسفي و عرفاني چيزهايي‌ست كه كسي درست از آنها سر در نمي‌آورد. اين فرصتي است كه اين كار انجام شود و ايشان معرفي شوند. اين افتخار بايد شامل شاگردانشان و امثال بنده هم بشود كه وقتي چنين استادي داريم، پَرِ «اَكرم العلماء» آن ما را هم مي‌گيرد و الا اينكه ما لايق باشيم در كنار ايشان بگوييم اول ايشان و دوم فلاني، اين تضييع حق ايشان است و ان‌شاءالله كه خداي متعالي به شما توفيق دهد كه از فرصت پيش آمده براي اداي حق علم حق معرفت، حق توحيد، حق اسلام و حق انقلاب بهره‌مند شويد. منبع: سخنان منتشر نشده در جمع مسئولان همایش روز جهانی فلسفه 1388 https://eitaa.com/hekmat121
📌 درآمدی بر دو جریان امتناع اندیش و امتدادگرا 1⃣ تحریف و امتناع 🔸حربه تحریف، تجزیه نگری و تقلیل گرایی بزرگترین حربه امتناعیون برای اثبات ادعای بی اساس "امتناع جریان حکمت و فلسفه در علوم انسانی و طبیعی" است. 🔹جریان امتناع انديش با تجزيه یک نظام فلسفي منسجم و شبکه ای و تقلیل آن به چند گزاره محدود تلاش می کند تا به مخاطب القا کند که حکمت متعالیه هیچ امکانی برای تحول علوم و جامعه ندارد. 🔹 از جمله این اقدامات تحریف و تقلیل پیام حکیمانه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی به گفتمان علوم انسانی و همایش آینده فلسفه در ایران است که برخلاف صراحت متن پیام، آن را دلیلی برای "امتناع جریان فلسفه اسلامی در متن علوم انسانی و علوم طبیعی" خوانده اند. 🔸چنانکه بارها در مطالب پیشین نوشته شد ریشه تحریفات و بدفهمی های این جریان در فهم مفهوم امتداد و میان علوم و بنیان‌های معرفتی و فلسفی است به نحوی که از فلسفه و علم تعریف صحیحی ندارند. که همه اینها ناشی از عدم تحصیل در علوم حکمی و فلسفه و اعتماد به مطالعات شخصی است. 2⃣ تحقیق و امتداد (تحليلی از پیام‌های اخیر ) 🔹حکمت متعالیه به عنوان با ۱. تاثیر گذاری مستقیم بر مبانی و مبادي تصدیقی علوم اعم از علوم طبیعی، انسانی و اجتماعی و همچنین ۲. با پایه گذاری (اخلاق، تدبیر منزل و سیاست متعالیه) در جهت گیری و مدیریت علوم و ساختارهای معرفتی و اجتماعی آنها تاثیر می گذارد و از این طریق به جامعه، سیاست، شیوه مدیریت و سبک زندگی، هویت و و می دهد و از این طریق همه علوم و فنون را در جهت مهار می کند. 🔹 برخلاف تلقی جریان امتناع اندیش، باید دانست که اگر مبدأ و معاد علم طبیعی و انسانی و اجتماعی تغییر کرد و براساس سامان یافت لاجرم تأثيري مهم و ژرف بر قلمرو و ساختار علم خواهد داشت. البته تأثيري طبیعی و در چارچوب منطق و روش علمی و منطقی نه دستوری و آمرانه. یعنی با تغییر مبدأ هستی شناسی علم و تبیین ابعاد توحیدی و وجودی موضوعات علم، همه علوم از حاکميت تقلیل گرایی ماتریالیسم و اسارت الحاد و قید آزاد می شود و اين علوم به روند طبیعی کشف حقایق هستی و شناخت لایه های واقعیت باز می گردد. 🔹همچنین با مشخص شدن معاد موجودات، علم و عالم از اسارت سکولاریسم و اباحی گری آزاد می گردد و مسیر تعالی و کمال گرایی توحیدی را طی خواهد نمود، از اين رو، همه علوم با مفهوم سعادت و فضیلت و حیات معقول رابطه مستقیم خواهند یافت و حتی علوم طبیعی نیز هویت انسانی و ساختار الهی می یابند. 🔸بر این اساس، یکی از منابع اصلی و مهم علم تلقی خواهد شد که با روش عمیق و دقیق اجتهاد، افق های جدیدی از واقعیت را برای علم و عالم آشکار می سازد و اصول اخلاقی و ارزش‌های فطری حاکم بر تولید و مدیریت علم را تبیین و تجویز می کند. 🔹 همچنین در باب حکمت عملی باید متذکر شد که برخلاف تصور نادرست جریان امتناع اندیش، قضایا، ساختار و نتيجه از سنخ محض و فاقد حقیقت نیست. بلکه حکمت عملی از سنخ است و به درستی نامیده شده است که به اعتقاد حضرت استاد آیت الله العظمی جوادی آملی محصول و ره آورد و و ناظر به مردم، جامعه و سیاست است. 🔸حکمت عملی و فلسفه عملی، امتداد و ادامه مستقیم و طبیعی نظام و شبکه فلسفه نظری است. به این معنا که فلسفه نظری تصویری جامع و برهانی از نظام و ساختار واقعیت، هستی، انسان و مبدأ و معاد، وحی و شریعت، قانون و سعادت می دهد و پس از آن حکمت عملی و فلسفه عملی را متناسب با خود را تولید می کند. بنابراین امتداد حکمت و فلسفه نظری لزوما به صورت جزء نگری و تناظر یک به یک قواعد فلسفه هستی با جامعه نیست بلکه امتداد کل شبکه و نظام فلسفه وجودی در حکمت و فلسفه عملی و علوم انسانی و اجتماعی است. https://eitaa.com/hekmat121
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بازگشت به گذشته پرافتخار خویش آیت الله العظمی جوادی آملی در پیامی به این مراسم گرامیداشت بیست و سومین سالگرد ارتحال علامه جعفری(ره) با اشاره به مقام شامخ علمی مرحوم علامه محمد تقی جعفری بیان داشتند: 🔸 مرحوم (رضوان الله تعالی علیه) سعی بلیغش در این بود که گذشته را به یاد ما بیاورد. اینکه گذشته را به یاد ما بیاورد آینده را به خوبی تأمین میکند. 🔸این کتابی که ایشان در شرح نهج البلاغه نوشتند و کتابهای دیگری را که از زبان اهل معرفت نوشتند قسمت مهمّش در این است که ما پرافتخار را که روزی مهمان خدا بودیم در مشهد خدا بودیم در محضر خدا بودیم مخاطب خدا بودیم مستمع خدا بودیم بین ما و خدا سؤال و جوابی شد این صحنه را به یاد بیاوریم. اگر این صحنه را به یاد بیاوریم ماسوای خدا برای ما بی ارزش است؛ دیگر هیچ کس به عبادت خود، به زهد خود، به علم و درس و بحث خود بسنده نمی کند. 🔹مرحوم علامه جعفری در عین حال که تبلیغاتش تألیفاتش بنان و بیانش نسبت به آینده روشن بود اما سعی بلیغش در این بود که گذشته جامعه بشری را بیش از آنچه دیگران میدانند احیا کند. این شرح نهج البلاغه ایشان بخش وسیعی درباره این تذکره است که انسان آنچه در درون دارد به یاد آن باشد آن وقت راحتِ راحت است. وقتی آن صحنه را ببیند آن جلال و شکوه را ببیند آینده را تأمین خوهد کرد. اگر اینچنین باشد معنویت تأمین است اخلاق تأمین است جلال و شکوه تأمین است هیچ نگرانی نیست. @hekmat121
📌فلسفه، فرهنگ و علم ✍(در آمدی بر حکمت و فلسفه از مسیر فرهنگ و علم) 🔹انسان موجودی فرهنگی است و در زیست بوم فرهنگی و نظامی از معانی در هم تنیده و به هم متصل زندگی می کند و همه مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی خود را در نسبت با فرهنگ و نظام معنایی مستقر بر جامعه هماهنگ و تنظیم میکند. به این معنا که در همه این مناسبات و معادلات روحی نهفته است که به آنها معنا و هویت می دهد و همان معنا و هویت سازنده نقش ها، جایگاه‌ها، منزلت ها و کاربست هاست که مجموع آنها یک شبکه بینشی، گرایشی و رفتاری را می سازند. 🔸 در چنین فضایی هیچ واقعیت و پدیده‌ای خنثی و رها نیست بلکه هر کدام از هویت، نقش و جایگاهی در نظام معنایی و محیط زندگی برخوردار است. یعنی در شبکه فرهنگی و نظام معنایی حاکم بر جامعه هر کدام از پدیده ها و واقعیات دارای ربطها و نسبت های وجودی است. 🔹مذاهب، فلسفه ها و ایدئولوژی ها موجود در جامعه به فراخور بهره ای که از حقیقت دارند در ساخت نظام معنایی و زیست بوم فرهنگی نقش مهم و اساسی را دارند. 🔸توضیح اینکه نوع نگرش به عالم و آدم و نوع تعلق انسان به هستی و به سایر موجودات بنای فرهنگ و نظام معنایی یک جامعه را تشکیل می دهد و تعیّن بخش به مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی و سازنده دستگاه محاسباتی و مدیریتی جامعه است. 🔹دستگاه های فلسفی بر اساس تفسیری که از هستی و انسان ارائه می دهد و ترسیمی که از ساختار و روابط موجودات عرضه می دارد و نسبتی را که با مبدا و معاد هستی و معنای زندگی برقرار می کند زمینه شکل‌گیری یک فرهنگ به نظام معنایی متمایز را فراهم می سازد. 🔸فلسفه (به عنوان علم کلی به هستی و روابط هستی) پس از ارائه یک جهانبینی مستدل و ترسیم جامع روابط هستی و ساختار وجودی انسان، در فرایند فرهنگ سازی و پردازش نظام معنایی، در درجه اول به اثبات (اعم از علوم نظری و علوم عملی) و بیان حقیقت وجودی و ماهوی آن موضوعات می پردازد که از این طریق علوم دارای هویت، ساختار و هدف ویژه می‌شوند و بر همین اساس روابط و نسبت های حقیقی میان علوم نظری و عملی برقرار می شود و هر کدام را دارای نقش و جایگاه متناسبی می‌کند. همین امر موجب شکل‌گیری شبکه‌ای حقیقی، هماهنگ و منسجم از علوم و فناوری‌های می‌شود. به تعبیر دیگر اولین خروجی فرهنگی فلسفه ها، علوم و دانش متناسب با ترسیم آنها از روابط موجودات و مبدأ و معاد هستی است: ✔️ فلسفه های الحادی، علوم را الحادی می کنند و بر همین مبنا، هویت، ساختار و جهت علم الحادی و ماتریالیستی می شود. ✔️فلسفه های سکولار علوم را سکولار و خنثی معنا می کنند و آنها را در بسط دنیاگرایی و غفلت از مبدأ و معاد سامان می دهند. ✔️ و در مقابل فلسفه توحیدی، موضوعات علوم را در نسبت با توحید و مراتب وجودی طولی معنا می کند. با معنایابی موضوعات و تبیین حقیقت وجودی و غیبی آن، شبکه ای طولی از علوم نظری و عملی شکل می گیرد که علی رغم تفاوت در موضوعات و روش‌ها و استقلال معرفتی، دارای روابط و مناسبات حقیقی و هویتی هستند و از يک جهت گیری واحد توحیدی و هم افزایی معرفتی برخوردارند. 🔹 فلسفه توحیدی و حکمت متعالیه، با تبیین مبدأ و معاد موضوعات علمی و ترسیم آینده و نقش علم در ساخت حقیقت وجودی انسان و سعادت فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی، غیر مستقیم در و اجزا و روش علم هم تأثیر می گذارد و ساختار و نظم توحیدی و وجودی ویژه ای را پیشنهاد می دهد، نظمی که عالمان را در کشف بهتر و جامع تر واقعیت و ترسیم عینیت یاری می رساند. این تآثیرگذاری نه امری دستوری و آمرانه بلکه پیشنهادی حکیمانه و مقتدرانه است به نحوی که اگر به درستی تبیین شود و موانع فهم کنار رود موجب پذیرش هر عقل سلیم و فطرت حقیقت جویی واقع خواهد شد. این مواجهه همدلانه و فرایند تعاملی میان فلسفه(علم کلی) و دانش های جزئی(اعم از پایه، طبیعی، انسانی و اجتماعی) منجر به شکل گیری علوم و در عین حال توحیدی می شود که هدف آنها کشف حقیقت و شناخت واقعیاتی است که در قلمرو موضوع آنها در یک افقی فراتر از افق طبیعت محدود و نگرش ماتریالیستی و روابط ظالمانه استعماری است. 🔸 با شکل گیری هر سطحی از شبکه ای از علوم و برقراری تناسبات توحیدی میان آنها، به همان میزان، زمینه برای هدایت و مدیریت روابط انسانی، معادلات اجتماعی و هم گرایی جهانی بر پایه توحید، حقیقت و عدالت فراهم می شود. این همان طریق حکیمانه و تجربه شده در است. https://eitaa.com/hekmat121
📌 ضرورت قدردانی از نقش آیت الله خامنه ای در گسترش فلسفه (به مناسبت روز جهانی فلسفه) 🖌علامه آیة الله مصباح یزدی: 🔹بنده وظيفه خود مي‌دانم كه از نقش مقام معظم رهبري در تأييد فلسفه، صميمانه تشكر كنم و براي ايشان دعا كنم. 🔸مسئله اينجاست كه اگر اساتيد دانشگاه از فلسفه بحث كنند مشكلي را ايجاد نمي‌كند؛ اساتيد حوزه هم يك كسي است؛ استاد فلسفه در حوزه است و درس خودش را مي‌گويد. اين حمايت كردن او از فلسفه و تأييدش مشكلي ايجاد نمي‌كند؛ اما يك كسي در آن مقامي كه ايشان دارند، به حكم پدري و خلاصه اشراف كاملي كه بر همه جهات كشور دارند و بايد همه جهات را در نظر بگيرند شرح و تعديل كنند تا يك سخني بگويند و حركتي انجام بدهند. 🔹در مقام مرجعيت، در مقام رهبري، آن هم كسي كه خودش از مشهد برخاسته، اين‌چنين عرض كنم اين كه كار بسيار است و كاري است كه بنده هيچ تفسيري ديگر براي آن ندارم جز انجام يك كه از اخلاص كامل ايشان سرچشمه گرفته است؛ وگرنه هيچ لزومي نداشت كه ايشان در اين باره صحبت كنند؛ اگر صحبت نمي‌كرد نه به مرجعيت ايشان بر مي‌خورد و نه به رهبري‌شان. چرا بايد حرفي بزند كه كساني در برابر او موضع بگيرند و اين را يك نقطه ضعفي برايش تلقي كنند؟ در گوشه و كنار اين گونه افراد وجود دارند. با اين وجود چرا آقا بايد اقدام به چنين كاري كند و بر آن اصرار ورزند؟ 🔸 حتي شنيدم در اين زمينه كمابيش گفت‌وگويي با برخي از مراجع داشتند و ايشان توضيح دادند كه اين كار اهميت دارد و بايد انجام بشود. 🔹اين كار بسيار بزرگي است و به نظر بنده جا دارد كه باز حالا خودمان بدانيم دست‌كم پيش خودمان از اين كار قدرداني كنيم؛ حالا چه اندازه صحيح باشد در جلسات هم گفته شود و اشاره‌اي شود يا نه، من عقلم نمي‌رسد، هرچه خود آقايان صلاح بدانند؛ اما ما در مقام يك طلبه وظيفه داريم فراموش نكنيم كه اين كار بسيار بزرگي است. 🔸شما كدام مرجع را مي‌شناسيد كه چنين نقشي را ايفا كرده باشد؛ يعني به خودش جرأت دهد كه بيايد در اين مسئله اظهارنظر كند؛ آن هم با تأكيد بسيار و در سخنراني عمومي. حالا اگر يك‌بار يك جايي سفارش مي‌كرد باز يك حرفيست؛ اما ايشان در سخنراني عمومي بارها دربارة فلسفه و تشويق طلبه‌ها به اينكه فلسفه را دنبال كنند و فلسفه ضرورتي دارد و حتي با مراجع در اين زمينه بحث كردند. اين كار بسيار است. به نظر من اين است كه اگر جا داشته باشد و فرصتي پيش بيايد بايد از ايشان قدرداني كرد. 🔹داستاني به يادم آمد كه به مرحوم آقاي طباطبايي هم مربوط مي‌شود كه باز شكر نعمت وجود مقام معظم رهبري است؛ خداي متعالي چه كسي به ما داده است.يك وقت خود ايشان مي‌فرمودند كه من اين را از لب‌هاي خود ايشان شنيدم. بي‌واسطه فرمودند: من هر شب يك سورة (انا فتحنا) مي‌خوانم ثوابش را هر شب به روح و برادرشان هديه مي‌كنم. 🔸اميدواريم خداي متعال به همه ما توفيق دهد كه به بركت اين انقلاب و خون‌هايي كه براي احياي اسلام و ارزش‌هاي اسلامي ما نثار شده است، براي شكرانه اين نعمت بتوانيم قدم‌هايي برداريم و فرصت‌ها را غنيمت شماريم تا هم اداي دين كرده باشيم و هم بهره بيشتري از اين فرصت نصيبمان شود؛ چون معلوم نيست اين فرصت‌ها تا كي ادامه يابد و اين نعمت‌ها هم‌چنان استمرار داشته باشد منبع: سخنان منتشر نشده در جمع مسئولان همایش روز جهانی فلسفه 1388 https://eitaa.com/hekmat121
📌آیة الله شیخ محمد فکور یزدی 🔹آیة الله شیخ محمد فکور یزدى (۱۳۹۴-۱۳۲۴ ق)، از عالمان شیعه در قرن چهاردهم هجری و از شاگردان شیخ عبدالکریم حائری و آیت الله بروجردی بود. 🔸او فرزند آقا حسین یزدی در سال ۱۳۲۴ ه.ق بود و در احمدآباد اردکان یزد دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در مدرسه علمیه اردکان طی کرد. سپس جهت ادامه تحصیل راهی یزد شد و در مدرسه عبدالرحیم خان یزد که رونق خاصی داشت، به تحصیل پرداخت. در بیست سالگی وارد حوزه علمیه قم شد و در مدرسه فیضیه اقامت گزید. 🔹طی سال های متمادی که محمد فکور یزدى در حوزه پربرکت قم مشغول تحصیل بود، از محضر استادان زیادی بهره مند گردید، از جمله: شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم؛ سید محمد حجت کوه کمری؛ سید محمدتقی خوانساری؛ سید صدرالدین صدر؛ امام خمینی؛ سید حسین بروجردی طباطبایی؛ سید شهاب الدین مرعشی نجفی؛ سید محمدرضا گلپایگانی. وی در حدود ۱۸ سال از محضر آیت الله العظمی بروجردی بهره برد و به درجه اجتهاد نایل آمد. فلسفه و عرفان را از محضر آموخت و بسيار مورد عنایت و علاقه امام خمینی بود. در دوران تحصیل بیشتر اوقات با شهید محراب آیت الله شیخ محمد صدوقی و دکتر مهدی حائري یزدی مباحثه می کرد. 🔹تدریس و شاگردان حاج شیخ محمد یزدی از مدرسین عالی رتبه حوزه علمیه بود و در صحن بزرگ حضرت معصومه سلام الله علیها، در کنار مرقد شیخ فضل الله نوری تشکیل حوزه درسی داد و به تدریس خارج فقه و اصول و فلسفه و سایر علوم اسلامی پرداخت. ایشان به امر تدریس خیلی اهمیت می داد، از این روی شاگردان زیادی در مکتب ایشان تربیت شدند که برخی از آنان عبارتند از: ✔️سید مصطفی خمینی؛ که بخشی از دروس فلسفه و حکمت را از وی فراگرفت. ✔️شهید محمدعلی حیدری (شرح منظومه را به همراه شهيد آيت الله مصطفي خميني(ره)، در محضر آيت الله شيخ محمد فكور يزدي فراگرفت.) ✔️شیخ محمدتقی مصباح یزدی ✔️سید عباس خاتم یزدی ✔️شیخ حسین راستی ✔️غلامرضا رضوانی خمینی ✔️حاج سید جعفر کریمی ✔️میرزا حسن ابوترابی 🔸آیة الله خاتم یزدی درباره استاد خود می گوید: «ما که در قم بودیم، قسمتی از کتاب رسائل مرحوم شیخ انصاری در علم اصول و مرحوم سبزواری در علم فلسفه را از محضر ایشان آموختیم. وی با وجود اهتمام زیادی که به علم فقه و اصول داشت، هرگز فلسفه و عرفان را از نظر دور نمی داشت. تا جایی که می فرمود: من زمانی، آن قدر به عارف بزگوار، ملای رومی، علاقه داشتم، که سالیان درازی تمام اوقات فراغتم را به خواندن آن می گذراندم و لذت می بردم. وی بر اثر تفکر زیاد در تحقیق مطالب و فهم مسائل، به لقب « » معروف بودند. آن گونه که مشهور است، حضرت آیت الله حائری ایشان را به این لقب خواندند». 🔹عالم صمدانی آیة الله سیّد عبدالکریم کشمیری فرمودند: "روزی در نجف اشرف با مرحوم شیخ محمّد فکور یزدی (مدفون در قبرستان شیخان قم و صاحب استخاره) تصمیم گرفتیم در مدرسه صدر نجف به دیدن مرحوم آقای نجابت برویم. او بالای پشت‌بام مدرسه خوابیده بود و بیدار شد. موقع رفتن به حجره ایشان، چون آقای فکور مسن‌تر از من بودند او را مقدم کردم. آقای نجابت گفت: مرحوم سید علی آقا قاضی نهی می‌فرمود که عام (و شیخ) بر سیّد جلو بیفتد که اگر عمداً بشود… آقای نجابت گفت: در گوشم کسی (یعنی موکلی) گفت: یعنی آقای فکور دارد به طرف شما می‌آید." https://eitaa.com/hekmat121
📌آیة الله شیخ محمد فکور یزدی اشنايي با زندگی نامه در: https://eitaa.com/hekmat121
💠 رسالت الهیات فلسفه 🔹 الهیات فلسفه الهی تمام تلاشش این است که علم را اسلامی کند و خرد و دانش را عقلانی و اسلامی کند تا مع الواسطه، علمِ اسلامی شده، افراد را و جامعه را به خردورزی عقلانی و دینی راهنمایی کند. بنابراین ریاست در این است که تمام علوم را اسلامی میکند. 🔹 دانشگاه رسالتش در تبیین آینده فلسفه در ایران این است که بداند فلسفه امتی دارد و این امت، هستند و اگر علوم تحت تدبیر این امام به خوبی هدایت بشوند بخشهای حکمت عملی هم در شؤون گوناگون و شعب متعددی که دارد هدایت می شوند. 📚 پیام همایش «آیندۀ فلسفه در ایران» تاریخ: 1400/08/12 https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفه و حیات بخشی به علوم ✔️فلسفه الهی، علوم مرده را زنده می‌کند و آن علم زنده را به حرکت در مسیر حق وا می دارد ✔️ تأسیس فلسفه الهی برای تربیت و هدایت علوم است تا علوم را اسلامی کند ✔️ فلسفه الهی ثابت می کند این نظام سپهری، مبدأ، غایت، نظم و نظام دارد ✔️علم زنده، علم دینی است ✔️دینی شدن دانشگاه در گرو دینی شدن دانش است ✍سخنرانی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در بیست و یکمین گردهمایی اعضای اسلامی و دوازدهمین گردهمایی اساتید : 🔹 و به دو قسم تقسیم شده است؛ فلسفه «نظری» و فلسفه «عملی». این تقسیم، به علم ربط دارد نه به عامل! هیچ شخصی نیست که فلسفه عملی با او کار نداشته باشد، همه شئون جامعه با فلسفه عملی سروکار دارد، اما وظیفه ای که فلسفه نظری به ویژه فلسفه الهی به عهده دارد و و اساسی آن محسوب می شود این است که علوم را هدایت، تکمیل و رهبری کند و علوم را از کفر نجات دهد. 🔸 الهی برای تربیت و هدایت علوم است تا علوم را اسلامی کند چراکه فلسفه الهی ثابت می کند این نظام سپهری، مبدأ، غایت، نظم و نظام دارد؛ می‌گوید کل موجودات تکلم الهی است و نه کلام الهی؛ کلام قابل ضبط است و می تواند جدا از متکلم باشد اما تکلم وابسته مطلق به متکلم است و بدون متلکم کلامی هم قابل تصور نیست. 🔹 پس علم وقتی علم است، که این مثلث را مثلث ببیند و آن را مثله نکند؛ که آفرید؟ چرا آفرید؟ و چه آفرید؟ در حالی که ، این مثلث الهی را مثله کرده و اینگونه را به تبدیل کرده است، این علم مرده، هیچ کس را عالم نمی کند! و نتیجه ای جز جنگ های جهانی و جنگ های نیابتی در پی ندارد. 🔸، علوم مرده را زنده می‌کند و آن علم زنده را به حرکت در مسیر حق وا می دارد. پس رسالت فلسفه الهی، همانا ، و است. آنگاه در سایه این حرکت، فلسفه عملی هم سامان می‌پذیرد. 🔹 این است که دانش و حکمت و فلسفه در غرب را بررسی، مطالعه و به سؤالات آنان پاسخ دهند تا از برکت این مهم، علم در غرب زنده شود. در واقع شما اساتید علوم عقلی باید علوم را زنده و تربیت کنید. علم زنده، است؛ معنی دینی شدن دانشگاه هم همین دینی شدن دانش است! دینی شدن دانشگاه در گرو دینی شدن دانش است. https://eitaa.com/hekmat121