eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
41.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
283 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در کام جهان عشق خوشایند حسین است آن‌کس که دل از سینه‌ی ما کند حسین است گفتیم که کوتاه‌ترین راه به الله ذرات جهان زمزمه کردند حسین است آنکس که به خاک و گل ما روح دوانید با گوشه‌نگاهی و به لبخند حسین است در مذهب ما جز قسم راست نباشد معصوم‌ترین آیه‌ی سوگند حسین است چون دانه‌ی تسبیح جداییم و کسی که مارا به خدایش زده پیوند حسین است عباس و علی اکبر و سجاد و عقیله این دایره، مجموعه‌ای از چند حسین است در باغچه‌ها شاخه‌ی خشکیده زیاد است در باغ خدا سرو تنومند حسین است ما با احدی غیر خودش کار نداریم چون خاص‌ترین لطف خداوند حسین است ✍ و 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نوشته‌اند که عاشق فراق را بکِشد به کوله‌بار خودش درد و داغ را بکِشد همیشه شامل الطاف باغبان بوده کسی که زحمت گل‌های باغ را بکشد بگو نگارگرِ آسمان کرب و بلا کنارِ عکس کبوتر، کلاغ را بکشد ضریح قاتل من شد بگو به فرشچیان که با ملاحظه سبک و سیاق را بکشد چه چیز مثل زیارت سراغ داری که به خانه‌ی دل ما اشتیاق را بکشد؟ چراغ زندگی‌اش می‌شود چنان روشن کسی که چند قدم چلچراغ را بکشد فدای آشپز بی‌ریای هیئت که به جانش آتش داغ اجاق را بکشد محرم آمده و مادرم مقید هست خودش کتیبه‌ی دور اتاق را بکشد جهان برای علی‌اصغرت کُنَد تعظیم به دوش اگر غم این اتفاق را بکشد هدایت است دلیلت، وگرنه ممکن نیست حسین مِنَّتِ اهل عراق را بکشد تو صحن اصلی عرشی و شمر می‌خواهد به زیر پای خودش این رواق را بکشد سروده گروه شعری 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غیر از بیابان‌ها دگر جایی ندارم آن‌قدر سیلی خورده‌ام نایی ندارم باید بیایند و تو را اینجا ببینند آن‌ها که می‌گفتند بابایی ندارم در بین صحرا می‌کشیدم زجر و حالا می‌خواهم از جا پا شوم پایی ندارم با چشم دل روی تو را باید ببینم من تازگی چشمان بینایی ندارم این روزها گیسوی زیبایی نداری این روزها گیسوی زیبایی ندارم تنها یک امشب را شدی مهمانم اما شرمنده اسباب پذیرایی ندارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گسترده‌ای تا آسمان بال و پرت را در جانمان تزریق کردی باورت را از نیزه می‌تابی و یا خورشید تشتی باید کجا پیدا کنم ماه سرت را؟ دردا که افزون از شمارش بارش زخم گل بوسه داده جای‌جای پیکرت را تابید آیه آیه نور از قتلگاهت گویی خدا بوسیده ماهِ حنجرت را ای حاتمان حیران خاتم بخشی تو هم داده‌ای انگشت و هم انگشرت را خیمه به خیمه با حسد آتش کشیدند چادر به چادر یادگار مادرت را از چشم کوه صبر می‌جوشید چشمه این آسمان می‌بارد اشک خواهرت را آرام آغوشت کجا جامانده که غم حالا بغل کرده به‌جایت دخترت را؟ از نیزه می‌افتد پِیاپی زیر پاها دستی رسان بردار قدری اصغرت را آهسته، کم‌کم، قطعه‌قطعه می‌سپردی بر دست لرزانِ عبا پیغمبرت را دریا به کام هیچ رودی خوش نیامد وقتی عطش شرمنده کرد آب‌آورت را ای زخم در گودالِ خون تا دق نکرده بردار از خواهر نگاه آخرت را آهت به آتش بی‌هوا دامن زد و آه شعر از نفس افتاد، شاعر دفترت را... لبریز اشک و آهم و دلتنگ دریا دریاب دریا قطره‌قطره نوکرت را دیگر به خوبیِ خودت باید ببخشی لکنت زبانِ شاعرِ نوحه‌گرت را از خاطرش هرگز نخواهد برد دنیا دریای مَواج و خروش لشکرت را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مابین ذکرِ (جانم آقا، جانم آقا) مانند مادر مُرده‌ها گریانم آقا دنیا بدون تو به درد من نمی‌خورد از ابتدای زندگی می‌دانم آقا تبعیدی کرب و بلا کردند ما را در انفرادیِ همین زندانم آقا مجبورْ ما را آفریدند از همان دم یک چند روزی لاجرم مهمانم آقا گفتی: عَلَی الدُنیا و دنیا ریخت بر هم دنیا سر من ریخت و ویرانم آقا از ابتدا آقای عالم بوده‌ای تو از ابتدا هم دست بر دامانم آقا ** تو تشنه بودی، اسب دشمن آب خورده از این همه مظلومیت حیرانم آقا چوب از عبیدالله خوردی، من بمیرم قربانِ دندانِ شما دندانم آقا ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ به نام نامی او احترام بگذارید پس از «حسین»، «علیه السلام» بگذارید به غیر اسم «علی» روی نسل خود نگذاشت به روی نسل خود این‌گونه نام بگذارید ز پا نشست، نمازی مگر به پا دارد زمان برای قعود و قیام بگذارید عمود خورده و فرق سرش دو تا شده است که فرق بین حلال و حرام بگذارید اگر خدای نکرده دچار درد شدید کمی ز تربت او بین کام بگذارید شبیه سنت اجدادمان محرم را نشانه‌ی عَلَمی روی بام بگذارید برای اینکه سلامی به محضرش بدهید به سینه دستِ ادب صبح و شام بگذارید بدون روضه‌ی گودال، خاک‌تان نکنند! برای ذریه‌ی خود پیام بگذارید لباس مشکی‌مان را میان خانه‌ی قبر فقط به نیت حُسنِ خِتام بگذارید چنانچه کم بگذارید، خود ضرر کردید قدم به مجلس روضه مدام بگذارید شبیه ضجه‌زدن‌های مادرش هرشب برای مرثیه سنگ تمام بگذارید ** به کهنه پیرهنش کوفیان طمع نکنید کمی لباس برای امام بگذارید گرسنه بود که شد ذبح، لااقل دیگر برای طفل یتیمش طعام بگذارید ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴ذاکرین و وعاظ گرامی🏴 تنها ٢ روز تا شب اول محرم مانده... ▪️اگر هنوز برای مطالعه مقتل اقدام نکرده‌اید، تیم پژوهشی حسینیه مقتل، کتاب را تدوین کرده است که فایل pdf آن قابل ارائه است. 🔹برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت نمونه‌‌ی روضه‌ی روز عاشورا، به آیدی زیر عبارت نورانی «یا زهرا» را ارسال نمایید. 👇👇👇👇 @addmin_roze
ای چاره‌سازِ مردم عالم، حسین جان آرامِ قلب‌های پُر از غم، حسین جان بابِ نجات مردم درمانده از گناه شرط قبول توبه‌ی آدم، حسین جان خواندیم آیه‌آیه غمت را و سوختیم تفسیر سرخ سوره‌ی مریم، حسین جان فرصت کم است! روزی چشم مرا بده آقای گریه‌های دمادم، حسین جان جانِ تمام مرثیه‌خوانان فدای تو ای شور روضه‌های محرم، حسین جان در پای روضه‌های تو جانْ نذر کوچکی است ما را ببخش بابت این کم، حسین جان ** افتاده‌ای میانه‌ی گودال روی خاک تسبیح دانه‌دانه‌ی درهم، حسین جان بر روی نیزه‌های غریبی چه می‌کنی؟! خورشید نسل‌های مکرم،‌ حسین جان ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از ابتدا بزرگ‌تر ما حسین بود یک سایه بود روی سر ما، حسین بود گفتی بهشت چیست؟ نوشتیم کربلا! اصلاً بهشت در نظر ما حسین بود هرکس در این جهان اثری از خودش گذاشت گفتیم یا حسین، اثر ما حسین بود اسمش عزیز بود... خدا داد برکتش... در جمع اسم بیشتر ما حسین بود! هرچند والدین عزیزند نزد ما... از والدین عزیزتر ما حسین بود دنیا بدون روضه چه دارد به غیر درد؟ در تلخی جهان شِکر ما حسین بود تسبیح صبح تا شب ما یا حسن شد و... تسبیح شام تا سحر ما حسین بود افتاد زیر پا و گدایش عزیز شد شرمنده‌ایم ما سپر ما حسین بود امسال هم برات حرم می‌دهد به ما هرسال بانی سفر ما حسین بود چشمش به خیمه‌گاه و تنش زیر اسم اسب شاه شهید خون جگر ما حسین بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
های 🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴 ✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه 🙏 امیدواریم خادمین را در ایام محرم و صفر، از دعای خیر خودتان محروم نفرمایید. 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان‌تر به اشعار، پیشنهاد می‌کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ماه محرم: ✅ شب اول: ✅ شب دوم: ✅ شب سوم: ✅ شب چهارم: ✅ شب پنجم: ✅ شب ششم: ✅ شب هفتم: ✅ شب هشتم: ✅ شب نهم: ✅ شب دهم: ✅ روز عاشورا: ✅ شام غریبان: ✅یازدهم محرم: ✅ دوازدهم محرم: ✅ سیزدهم محرم: ✅ شهر کوفه: ✅ پایان ماه محرم: ✅ اول صفر: ✅ مصیبت های شهر شام: (بین مسیر کوفه تا شام) موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به دخترت که غم و غصه بیکران دارد بگو که چند ستاره در آسمان دارد تمام دخترکان رفته‌اند و خوابیدند رقیه نیمه‌ی شب تازه میهمان دارد خبر بده به نجف شام را به هم زده‌ام سه ساله دخترت از فاطمه نشان دارد بغل گرفتمت و از تو بوسه می‌خواهم ولی چرا لب تو طعم خیزران دارد؟ تو تشنه کشته شدی، من گرسنه‌ام امشب سرت برای چه اینقدر بوی نان دارد؟ از آن شبی که زمین خوردم از روی ناقه همیشه دختر تو درد استخوان دارد بلایی بر سر شیرین زبانت آوردند برای حرف زدن لکنت زبان دارد رباب داغ دلش تازه می‌شود هر روز هنوز حرمله در دست خود کمان دارد عمو کجاست بیاید خودش نگاه کند که دست‌های همه جای ریسمان دارد در ازدحام سر کوچه‌ها مشخص شد چقدر شام، زن و مرد بد دهان دارد هزار سال گذشت این سه‌سال عمر کمم سه سال عمر من اینقدر داستان دارد! و دشمنان تو بابا به خویش می‌گفتند مگر که دختر کوچک چقدر جان دارد؟! ✍ و 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بيقراري‌هايت از چشمان تارم دور نيست چشم‌های اهل معنا در حقیقت كور نيست سعي در كتمان اسرار جراحاتت مكن حنجرت را هم بپوشاني لبت مستور نيست دختر زهرايم و پاي تو سيلي می‌خورم مرد ميدانم حريفم دست‌هاي زور نيست یوسفم! افتادی از نیزه ولی با سنگ نه هیچ چشمی مثل چشم سنگ‌زن‌ها شور نيست نامسلمان حال ما را ديد و خوشحالي نكرد در غم ما جز مسلمانان كسي مسرور نيست خانه‌ام خاكي، لباسم پاره، مويم سوخته عذر مي‌خواهم بساط ميزبانت جور نيست ‏📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آرام جان خسته‌دلان پیکرت کجاست؟ جانم به لب رسیده پدر جان سرت کجاست؟ جسمت اسیر فتنه‌ی یغماگران شده پیراهن امانتی مادرت کجاست؟ از چه جواب دختر خود را نمی‌دهی بابای با محبّتم! انگشترت کجاست؟ در خیمه هر چه بود به تاراج فتنه رفت خاکم به سر، عمامه‌ی پیغمبرت کجاست؟ سوز عطش ز خون تنت موج می‌زند ای تشنه‌لب، برادر آب‌آورت کجاست؟ از دود خیمه تربت شش‌ماهه گم شده بابا بگو مزار علی‌اصغرت کجاست؟ ما را میان این همه دشمن نظاره کن دیگر مپرس دخترکم، معجرت کجاست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ سلام بر تو امامی که نفسِ تطهیری سلام بر تو که چون رحمتی، فراگیری سلام بر تو زمانی که غرق طاعاتی سلام بر تو زمانی که روزه می‌گیری بدون شمسِ پُر از خیر و برکت رویت به ما رسید عجب روزگار دلگیری گذشت و چشم به‌راهت جوانی‌ام طی شد نیامدی و رسیده‌ست موسم پیری نشد مقدمه‌سازِ ظهورتان باشم منِ خراب دعایم نداشت تأثیری چقدر گریه و توبه به جای من کردی حلال کن که نکردم هنوز تغییری من از زمان ورودم به قبر می‌ترسم بیا و ناجی من شو در آن سرازیری اجازه هست کمی از زبان عمه‌ی‌تان بخوانم از غم ویرانه و زمین‌گیری؟! *** پدر شبی که رسیدی برای من قدر است رقم زده‌ست برایم خدا چه تقدیری ببخش این همه امشب به لکنت افتادم ببخش از رخ سابق نمانده تصویری به تابِ زلف تو دستم نمی‌رسد دیگر شکسته بازوی من در میان درگیری بدون هیچ دلیلی مرا کتک زده‌اند بدون هیچ دلیلی و هیچ تقصیری 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ثابت شده به گریه‌کنانِ منورش... عزت فقط برای حسین است و نوکرش طبق حدیث، هرکه دراین داغ گریه کرد آقا نشسته است دوزانو برابرش آهی ز دل کشیدم و گریه حساب کرد ریز و درشت ثبت شده بین دفترش از پرچم عزای حسین دل نمی‌کَنم گوهرشناس چشم نپوشد ز گوهرش من خاک بر سرم اگر این خاک کربلاست هرکس که خاکِ پاش نشد خاک بر سرش آن منبری که وقف عزای حسین نیست چوب است، چوب خشک، نخوانید منبرش.. تا نقد هست فکر نسیه نمی‌کنم اول ز چای روضه بخور بعد کوثرش منت سرم‌گذاشت و اینجا مرا کشاند جایی که ایستاده دم در پیمبرش ** شکر حسین می‌کنم، آخر سپرده است کار تمام گریه کنان را به دخترش ما تربیت شدیم به دست رقیه‌اش بیراه نیست گرکه بخوانیم مادرش بعد از پدر رکوع و سجودش مصیبت است از بس شکسته است همه جای پیکرش ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفتی حسین و قصه را آغاز کردی در قلب او جای خودت را باز کردی ناز پدر را می‌خرد عالم، ولی تو هر بار از راهی برایش ناز کردی آمد عمو هربار، سویش پر کشیدی تا دوش و آغوش قمر، پرواز کردی بر دوش اکبر بودی و آغوش اصغر با عطرشان، برگ سفر را ساز کردی پیغمبر غم‌ها شدی از کوفه تا شام گشتی عصای زینب و اعجاز کردی یاس سه ساله! مثل پیران راه رفتی قلب جهان را خون، از این ایجاز کردی شیرین زبان! تو با دلِ زینب چه کردی؟ تا لب گشودی، روضه‌ها را باز کردی عالم پریشان است، در تفسیر عشقت عشقی که با موی پدر ابراز کردی یک روز، او موی سرت را ناز می‌کرد امروز، تو موی سرش را ناز کردی بابا که آمد، پر درآوردی دوباره گشتی شبیه مادر و پرواز کردی ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نويد وصل پدر را به كاروان می‌داد به ماه، ماهِ سر نيزه را نشان می‌داد رقيه توليت آستانِ رأسِ شريف به ماه، اذن زيارت در آسمان می‌داد هزار حوريه از چادرش زمين مي‌ريخت اگر كه چادر خود را کمی تكان می‌داد رقيه دختر آقای مهربانی كه سرش به حامل سر نيزه سايبان می‌داد گرسنه بود، ولی از كرامتش اين بس به دست دشمن خود رزق آب و نان می‌داد پدر عقيق یمن را به ساربان بخشيد و او النگوی خود را به ساربان می‌داد شبانه از لب بابا كمی شكايت كرد چرا كه بوسه به لب‌های خيزران می‌داد توان پاشدنش را گرفت سيلیِ زجر وگرنه پيش پدر، ايستاده جان می‌داد درست لحظه‌ی وصل رقيه و بابا برادرش به روی نيزه‌ها اذان می‌داد ✍ حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفته بودم که تورا یک روز پیدا می‌کنم باز می‌آیی و رویت را تماشا می‌کنم می‌شود نازم کنی؟ یک ذره نازم را بکش بعد در آغوش تو آرام لالا می‌کنم من‌ اگر خلخال پایم نیست آن را برده‌اند تو برایم هدیه خلخالی بخر پا می‌کنم این همه این‌ها مرا هرروز دعوا می‌کنند تو که هستی، شمر را امروز دعوا می‌کنم دست‌های زبرشان آنقدر خورده بر رخم پلک‌هایم را به زحمت پیش تو وا می‌کنم زجر گفته گریه کردی قید جانت را بزن بیخیال زجر، من کار خودم را می‌کنم! آن‌قدر با مشت می‌کوبم به لب‌های خودم تا خودم را آخرِ سر مثل بابا می‌کنم گریه‌ام را ریختم بر صورتت پاکش کنم صورتت را باز مثل قبل زیبا می‌کنم از یزید و دوستانش بگذر و حرفی نزن درد می‌گیرد سرم تا یاد آنها می‌کنم به عموجانم بگو حرف کنیزی شایعه‌ست هرچه مردم پشت من گفتند، حاشا می‌کنم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سرمه به چشمای دلبرت زدی چه حنایی به مویِ سرت زدی دیگه ناامید شدم بیای پیشم... چه عجب! سری‌ به دخترت زدی دمِ صبحی وقت بذل رحمته بودنت کنار من یه نعمته این بهم‌ریختگیِ لبت بابا... کار خیزرانِ بی مُرُوَّته قِصه‌ی غُصمو می‌کنم مرور تو رو می‌دیدم ولی از راهِ دور خودمونیم..، در گوشِ من بگو دامنم بهتره یا کنج تنور اِنقَدَر سختی کشیدم که نگو چیزایی توو کوفه دیدم که نگو پیرمرده به بابات چیا می‌گفت... حرفای بدی شنیدم که نگو حُرمت قافله پای دین می‌ریخت چه عرق‌ها عمو از جبین می‌ریخت حرمله رباب‌ِ تو دق داده بود... پیش چشمش آب‌و رو زمین می‌ریخت دیگه فک کنم دعام نمیگیره روسری هیشکی برام نمیگیره خیلی تویِ کوچه‌ها آتیش گرفت سنجاقِ سر به موهام نمیگیره شعله‌ها چه زخمی به پرم می‌دوخت دل من شبیه معجرم می‌سوخت توویِ بازار یهودی‌ها دیدم یکی داشت النگوهامو می‌فروخت دلمو غم اِنقَدَر فشرده که پاهام اِنقَدَر به خارا خورده که چرا میگن مثه مادرت شدم؟!... گوشوارش رو هیچ کسی نبرده که کاشکی آغوش خودت رو وا کنی منو از این همه غم، رها کنی می‌خوابید بلند می‌شد..،منو می‌زد نبودی زجرُ یه کم دعوا کنی دستِ باد گل‌های باغچمونُ بُرد عمه‌مون چه خون‌ِ دل‌ها که نخورد مکافاتی بود توو مجلس یزید صحبت کنیز که شد..، سکینه مُرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا نذرِ ختمِ روضه‌ی مادر تمام شد چشم‌انتظارماندنِ دختر تمام شد وقتی که فرشِ دامنِ گلدار پهن شد بر خارِ نیزه‌ها سفرِ سر تمام شد آنقدر پر کشید دلش تا سر پدر وقت عروج، بال کبوتر تمام شد شیرین‌زبان قافله لکنت گرفته بود دندان که ریخت، قندِ مکرّر تمام شد دستش رسید روی رگِ غیرت پدر جایی که کارِ کُندی خنجر تمام شد یک‌قطره عمر داشت که آن‌هم به جای اشک با شستشوی رأسِ مطهّر تمام شد این مصحفِ شریف، که تنها سه آیه داشت با سرنوشتِ سوره‌ی کوثر تمام شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمدی کنج خرابه، آمدی اینجا چرا؟ آمدی حالا که مویم سوخته بابا چرا؟ کاش می‌شد بهتر از رأست پذیرایی کنم آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ دیده‌ام را آسمانی پُر ستاره فرض کن من پیاده، زجر را بابا سواره فرض کن من تو را با دست بی انگشت و انگشتر، تو هم گوش‌هایم را بدون گوشواره فرض کن بعد تو آن‌ها که جا ماندند با هم آمدند بعد تو تازه مصیبت‌های ما آغاز شد تا که فهمیدند دستان عمو افتاده است تازه پاهای حرامی‌ها به خیمه باز شد لحظه‌ای که زجر سمت گوش‌هایم چشم دوخت من همان ثانیه قید گوشوارم را زدم حالِ من را در همین حد هم بدانی کافی است چار زانو تا کنار رأس پاکت آمدم دخترت تنها و بی کس، دخترت زار و غریب در میان آتش کینه شبیه لاله سوخت آنچنان بر روی جسمم خارها گل کاشتند آن‌چنان‌که لحظه‌ی شستن دل غساله سوخت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من دختری دلسوزم و معصوم و بابایی دورم هنوز از روز و شب‌های شکوفایی سنی ندارم، با عروسک‌ها عجین هستم شب‌ها نمی‌خوابم بدون زنگ لالایی دور از تو این شب‌ها چه‌ها دیدم، نمی‌دانی! موی سفیدم را ببین از رنج تنهایی چشمی که تا دیروز غرق شادمانی بود آن‌قدر باریده، شده چشمان دریایی دیروز پنهان بوده‌ایم از چشم نامحرم امروز گشته کاروان ما تماشایی من که ندیدم مادرت را، عمه می‌گوید پهلو و دست و صورتم گردیده زهرایی آنقدر سنگین است دستان سنان، دیگر رفته رمق از دست و از پایم توانایی حالا که مهمان دارم و چیزی مهیا نیست با جانم امشب می‌کنم از تو پذیرایی ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نوکر همیشه عشق خود ابراز می‌کند با «یا حسین» نوکری آغاز می‌کند دل خوش نکرده‌ایم به اعمال خیر خود ما را غم حسین سرافراز می‌کند هر کار کوچکی که در این خیمه می‌کنیم زهرا به دست خویش، پس انداز می‌کند دل، دور مانده از حرم اما در این دو ماه تا کربلا دو مرتبه پرواز می‌کند سرّ است روضه‌ها و دلم را امام عصر مَحرم به درک قدری ازین راز می‌کند ویرانه‌ی دلی که پُر از معصیت شده ذکر حسین، قلعه‌ی نوساز می کند درهای معرفت که به عالم گشوده نیست گریه به داغ دختر او باز می‌کند ما را محبتی که به دل بر رقیه هست نزد عزیز فاطمه ممتاز می‌کند جانم فدای شأن عظیمش که سال‌هاست با دست‌های کوچکش اعجاز می‌کند ** فرمود رو به نیزه‌ی بابا: ببین که زجر با ضرب تازیانه مرا ناز می‌کند پرده‌نشین عرش خداییم، پس چرا بر ما نگاه، شمر نظرباز می‌کند؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی از خاک تو شفا برسد گر نگاهی کنی چه‌ها برسد به نوا می‌رسانی‌اش قطعاً بی نوا گر به نینوا برسد رحمت واسعه! بغل وا کن تا غریبه به آشنا برسد ما ز دست فراق خسته شدیم یک‌نفر هم به داد ما برسد دست ما را بگیر تا بلکه پاى ما هم به کربلا برسد لحظه‌ی احتضار منتظریم قدمت روی چشم‌ها برسد تا حسینی شدن بسی راه است میوه‌ی کال مانده تا برسد زخم‌های تو تشنه‌ی اشک‌اند گریه کردم به تو دوا برسد ** با خودش می‌بَرَد مرا حتماً پدر امشب اگر خرابه رسد نان خود را نخورد خواهرتو تا به طفلان تو غذا برسد سروده گروه شعری 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e