eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
439 ویدیو
169 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 از«گل» تا پوچ فرهنگسعید احمدی سر سفره‌ی سین‌دار هزاروچهارصدوسه نگاهم افتاد به زمان تحویل سال. برایم جالب بود که مثل ۶۶۶ سه تا شش داشت. ساعت «شش» و سی‌ و «شش» دقیقه و بیست‌ و «شش» ثانیه شاخ گاو جابه‌جا شد و توپ تحویل سال قرمبی صدا کرد. این مرا یاد همان سرگرمی‌های کودکانه‌‌مان انداخت. همان شعرومعرهای کوچه‌بازاری و بندتنبانی که همه چیز را به هم سوزن‌سنجاق می‌کرد که بگوید: ششصدوشصت‌وشیش سه‌تا شیش داره؛ بقالی سر کوچه کیشمیش داره؛ بچه که از خواب پا می‌شه جیش داره؛ حاجی که از مکه می‌یاد ریش داره. خوش بودیم با همین‌ها و با یک انبار و خروار چیزهای دیگر. بچه بودیم. مالک و صاحب هیچ چیز حتی خودمان هم نبودیم. با کم‌وزیاد جیب بابا و کم‌وکیف پخت‌‌وپز مادر و یک سرپناه، سر هر سال‌تحویل، خودتحویل‌بگیر درجه‌یک هم بودیم. دلار و سکه و ریال و دینار و بورس امروز، به اندازه‌ی یک بوس تف‌دار آن روز عمو و عمه و خاله و دایی و غریبه و آشنا روی لپ‌های‌مان ارزش نداشت؛ نبودند که به‌حساب هم بیایند. ما اما امسال و هر سال دیگر را داریم با آمار و ارقام تحویل می‌گیریم و پس می‌دهیم. گاهی عددهایی از جیب کت یا زیر قبای یکی بیرون می‌زند که کاش فقط سه‌تا شش داشت. چرتکه و ماشین‌حساب هم سرگیجه و مالیخولیا می‌گیرد وقتی سه‌ ضرب‌ در دوهای آن‌ها را بالا و پایین می‌کشاند. دم غروب سال صفر_دو شاخ گاو جابه‌جا شد. کجا؟ زیر یک قطعه زمین فرهنگی در ازگل تهران. چگونه؟ با هم‌دستی و هم‌سویی رسانه‌ها. کی؟ موسم معنویت و بهار قرآن. کاری با صادق و صدیق و کاذب و تکذیب این ماجرا ندارم. زگیل چرک‌ و چیلی این داستان‌ فقط برای ازگل نیست؛ تنها برای حوزه هم نیست. منحصر به جناح فلان یا حزب بهمان هم نیست. چشم بینا می‌خواهد و گوش شنوا. فرهنگ و تفکر فرهنگی در این مملکت به اندازه پشم زیر بغل سیاست‌مردان، سیاست‌پیشگان، سیاست‌زدگان و غیر این‌ها ارج و قرب ندارد. قربانی همیشگی این نسق‌کشی‌های سیاسی چیزی نبوده و نیست جز فرهنگ و فرهنگ‌مداران و فرهنگ‌دوستان. از بقالی سر کوچه تا حاجی از خدا برگشته شلنگ مثانه‌ی منافع را گرفته‌اند روی مقوله‌ای مهم و حیاتی و بسیار آبرومند و محترم به نام فرهنگ. فرقی هم نمی‌کند فرهنگ ملی باشد یا دینی. هستند حوزه‌های علمی، دانشگاه‌های ریز و درشت و مؤسسات ازک‌بزک کرده‌ای که بر همین زمین‌های هزارمیلیاردی قد کشیده‌اند و در و دکان آن‌ها خاصیتی به اندازه‌ی یک دکه‌ی دخانیات، کیفیت و کارایی ندارد. بله! یک‌جا هنر و اثر دارند: ایجاد «گسل اجتماعی»؛ چون هر کدام‌شان به بند ناف یک آقایی یا کوتوله‌ی همان آقا با دارودسته‌ی مریدان و نامریدان‌شان آویزان است. بادمجان‌دورقاب‌چین‌ها و مگس‌های روی نجاست هم برای تطهیر یا تنجیس و دیانت یا تکفیر آن قبله‌ی عالم به جان هم می‌پرند و یک‌دیگر را از بناگوش تا پاچه، تکه‌پاره می‌کنند. این‌جایش هم به امثال ما نه این‌که هیچ ربطی ندارد، می‌گذاریمش تنگ بقیه‌ی چیزها که زبان‌بسته بهتر که گویا، به خیر و شر جماعتی که شرشان برای دیگران است و خیرشان برای خودشان. مرادم از دیگران هم اشخاص و افراد نیست؛ بلکه فرهنگ مظلوم مغلوب و بی‌دفاعی است که به نام آن و به کام بندبازان سیاست‌پیشه، چه صدمه‌ها و لطمه‌ها و گزندهایی که ندیده است. این‌ها بیش و پیش از آن‌که فرهنگ‌مدار باشند کاسب زمین و بازارند. خیر فرهنگ برای اینان سرریز و شر اینان برای آن سرشار. این‌جا و آن‌جا، نه فقط حوزه که صدها دانشگاه هم هست که بودجه‌های ملی و میلی صرف زمین و ساختمان‌ آن کرده‌اند؛ بدون این‌که ضرورت و اثربخشی آن را بر جامعه به‌ویژه غنای فرهنگی آن سنجیده باشند. شکل‌گیری هایپرفرهنگ‌ها، سیتی‌فرهنگ‌ها و فرهنگ‌مال‌ها محصول دست‌درازی‌های عوامل قدرت و شوکت به چیزی است که بعدها و دربزنگاه‌ها پاشنه‌ی آشیل تسویه‌حساب جناحی و حزبی قرار خواهد گرفت. فراموش نکنیم که «فرهنگ‌بانان» واقعی و سنتی «مردم‌»اند. هنگامی که اهالی سیاست و دارندگان امضاهای زرین جای آنان را بگیرند، فرهنگ در هر دو ساحت سخت‌افزار و نرم‌افزار آسیب می‌بیند. وقت آن است به پیوست رهنمود رهبر معظم انقلاب در سال نو، برای «جهش تولید با مشارکت مردم» نظام اسلامی به حال ویژه‌خواری‌های صاحب‌منصبان، با نام و عنوان فرهنگ فکری بکند. مشارکت مردمی در امر فرهنگ کم و کمتر از شرکت جدی آنان در اقتصاد و بازار نیست. آن هنگام کی می‌رسد که ما در سپردن سال قبل به تاریخ و تحویل سال نو به زندگی، دست‌کم در این ساحت بسیار محترم، فقط با آمار و ارقامی در حد ۶۶۶ روبرو شویم؟ تا هم چون روزگار بچگی‌مان شعر بخوانیم و خوش باشیم و سر از ناامیدی، افسردگی و فرسودگی درنیاوریم. آیا می‌شود به آن سه‌تا شش تحویل‌سال صفر_سه دل و امید بست؟ @HOWZAVIAN
📋 مهاجران جوان ✍ احسان نیله چی با ارسال نوشتاری به جمع نویسندگان حوزوی پیوست: داستان اصحاب کهف بسیار مفصل و جالب است. در اینجا تنها به قسمت کوتاهی از آن از زبان امام صادق (ع) اشاره می‌کنیم. آن‌ها در زمان پادشاه جبار و گردن کشی بودند که اهل کشور خود را به بت پرستی دعوت می‌کرد و هرکس دعوت او را اجابت نمی‌کرد به قتل می‌رساند. گروهی از مردم که خدای یکتا را پرستش می‌کردند و ایمان خود را پنهان داشته بودند تصمیم به هجرت از شهر خود گرفتند. در مسیر به چوپانی برخورد کردند. او را به پرستش خدای یگانه دعوت نمودند ولی نپذیرفت اما سگ چوپان به دنبال آن‌ها راه افتاد! و هرگز از آنان جدا نشد. آن‌ها در پایان روز به غاری رسیدند و تصمیم گرفتند مقداری در غار استراحت کنند. خداوند خواب را بر آن‌ها چیره کرد و همان گونه که در قرآن فرموده است آن‌ها آن قدر خوابیدند که شاه جبار مرد و زمان گذشت. جمعیت دیگری جای مردم شهر را گرفتند و ...(۸) اصحاب کهف پس از خواب طولانی ۳۰۹ ساله به اراده الهی بیدار شدند تا آیت و نشانه‌ای باشند بر رستاخیز و حق بودن زنده شدن مردگان در روز قیامت، قرآن می‌فرماید: «وکذالک اعترنا علیهم لیعلموا ان وعدالله حق و ان الساعة لاریب فی‌ها (۹) (و این چنین مردم را متوجه حال آن‌ها کردیم تا بدانند وعده خدا حق است و در رستاخیز تردیدی نیست) قرآن از این افراد به عنوان جوان و جوانمرد یاد نموده است. در روایتی از امام صادق(ع) وارد شده که فرمودند: تمام اصحاب کهف پیر و مسن بودند و خداوند به علت ایمانشان آن‌ها را «جوان» نامید. کسی که به خدا ایمان آورد و تقوا پیشه نماید (جوان) و (جوانمرد) است. (۱۰) در پایان بعضی از درس‌های انسان سازی آیات فوق را که برای همه به خصوص جوانان عزیز عبرت آموز است، یادآور می‌شویم: ۱- شکستن سد تقلید و جدا شدن از همرنگی با محیط فاسد و داشتن استقلال فکری در برابر اکثریت گمراه و توجه به این که اصولاً انسان باید سازنده محیط باشد نه ساخته محیط . ۲- هجرت از محیط آلوده و تحمل انواع محرومیت و کاستی‌ها برای حفظ ایمان ۳- تکیه بر مشیت خدا و استمداد از لطف او و امیدواری به رحمت و هدایت حق و امداد الهی در دشوارترین شرایط و محیط. ۴- توجه همیشگی به آخرت و زندگی پس از مرگ (۱۱) @HOWZAVIAN
🔆 زمین کشاورزی ✍️ احسان قربانی 🔹آقای کشاورز،صبح خود را با سلام و صلوات و نام خدا و یک چای دبش (نه از نوع شرکتی) آغاز میکند. و تراکتور خود را برمیدار و به زمین کشاورزی میرود تا با ماشین خویش زمین شالی را شخم بزند ،اما متوجه میشود که الان فصل شخم زدن شالیزار نیست و بعد هم که فصل شخم زنی شالیزار میرسد و برای شخم زنی آماده میشود ، به گرمای هوا دقت میکند و میفهمد که اصلا آب و هوای منطقه برای شالیکاری مناسب نیست و بعد هم که به زمین دقت میکند و میفهمد زمین اصلا برای شالیکاری نیست. اصلاً برای کاشت برنج هیچ گونه بستری محیا نبود،که اقای کشاورز بخواهد برنج بکارد . تازه اگر هم بکارد چیزی برداشت نمیکند. یعنی آقای کشاورز تمامی وسایل های کاشت برنج را من جمله بهترین نوع برنج را برای شالیکاری داشت ولی بدون بستر مناسب ، اینها ذره ای به کار نمی آید. 💠همه این ها را نوشتم تا به این نتیجه برسیم که، هر چند در مکتب فکری و قوانین اجتماعی بهترین ها را در دستمان داشته باشیم و از نظر علمی پر محتوا باشیم، ولی وقتی ندانیم که از این محتوا در چه بستری و با چه کیفیتی باید استفاده کنیم، چه بسا هزینه کنیم، ولی سود که ندارد هیچ ،بلکه زیان هم دارد و حتی ممکن است باعث مفسده شود. پس باید قبل از حرکت و انجام کاری بستر آن کار را بررسی کرد تا مبادا اسرافی صورت بگیرد. ⁉️مخاطب این کلام مسیولین و اهالی فرهنگ کشور و حوزه های علمیه هستند . که گاهی با عمل کردن و گاهی با انجام ندادن کاری موجبات ضعف را در کشور پدید می آورند. @HOWZAVIAN
🔴 سوگیری شناختی و در سوگ حقیقت‌ها ✍ مجتبی عادل‌پور یک پنیر خامه‌ای از یخچال برداشتم و جلوی فروشنده گذاشتم و در حالی که کارت بانکی‌ام را به او می‌دادم، گفتم: «آقا این چند؟» سری تکان داد و آهی کشید و گفت: «این را کجای دلمان بگذاریم؟!» گفتم: «متوجه منظورتان نشدم!» گفت: «صدیقی را می‌گویم، شش هزار ...» فهمیدم دل پری دارد. چند دقیقه کارتم را در دستش گرو نگه داشته بود و یک‌بند هرچه گله و غر داشت روی سرم هوار کرد. جواب‌هایی برای حرف‌هایش داشتم؛ اما فقط به چشمانش زل زدم و با خندهٔ سردی همراهی‌اش کردم. می‌دانستم هر حرفی بزنم فایده‌ای ندارد و هرچه بگویم حکایت از قضا سرکنگبین صفرا فزود است. گریزی نیست که بخش قابل توجهی از جامعهٔ ایرانی نسبت به طلبه‌ها دچار شده است. سوگیری، تمایل به یک طرف مسئله است بدون بررسی درستی یا نادرستی آن. سوگیری غالباً ناآگاهانه در داوری شخص اثر می‌گذارد و به سوءتفاهم منجر می‌شود. سوگیری می‌تواند اتاق فرمان کنش‌ها و گرایش‌های انسان را به دست گیرد. از این‌رو، نباید قدرت آن را دست‌کم گرفت. در ماجرای درمانگاه قم برای برخی این سؤال پیش آمده بود که چرا با اینکه زنان باحجابی در صحنه حضور داشتند، اما از طلبه حمایت نکردند. فراتر از این، بعد از پخش شدن فیلم درمانگاه نیز شاهد بودیم افرادی که به‌ظاهر در دایرهٔ جامعهٔ ایمانی و انقلابی تعریف می‌شوند، بدون کمترین بررسی و قبل از روشن شدن ابعاد ماجرا در طرف بدش ایستادند. این جهت‌گیری عجولانه با سوگیری شناختی کاملاً قابل توجیه است. گفتنی است سوگیری‌‌هایی از این دست، یک‌شبه ایجاد نمی‌شوند؛ بلکه گاهی استقرار آنها سالیانی طول می‌کشد. روی تلخ قصه این‌جاست که این سوگیری‌ها در غفلت متولیان حوزه و روحانیت شکل گرفته است؛ چرا که باید علاج واقعه پیش از وقوع می‌کردند و بسترهای زایش سوگیری را مدیریت می‌کردند. واکنش‌های بهنگام، صحیح و صریح به اخبار و رویدادهایی که پای یک طلبه در میان است، نقش بسزایی در مهندسی افکار دارد، چیزی که جای خالی آن به روشنی حس می‌شود. @HOWZAVIAN
💢ماه؛ تمدن سازی ✍️سید جواد محمدزاده ماه مبارک رمضان با گزاره های مختلف خود،مسیر خودسازی فردی و جامعه پردازی و ساختن اسلامی را هموار می سازد. 1-اراده انسان در پیچ و خم زندگی با کمبود ویتامین و فقر آهن مواجه می شود. سی روز روزه با لوازم آن یک ماراتن نفس گیر برای تقویت عضلات است. نخوردن و یا نیاشامیدن و یا پرهیز از حلال ترین حلال ها؛ به ظاهر ساده است ولی رعایت سه دهه آن، هر مرد و زن را به قله اراده می رساند و اگر این گزاره به یک فرهنگ جمعی در همه مغازه ها، پاساژها، مطب ها، ناوگان حمل و نقل ریلی و هواپیمایی و حتی در جنگل ها تبدیل شود؛ یعنی عزم جمعی رخ داده است. «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ»که همان پی ریزی است. 2-صبر و استقامت روزه یا همان سختی و تحمل و لب نزدن به آب، نخوردن صبحانه و ناهار و میان وعده، دست شستن از لذیذترین غذاها! از اذان تا اذان! حتی یک لقمه یا یک جرعه از آب را تا الله اکبر اذان نمی توان بر کام نشاند. ماه مبارک رمضان انسان را از صبر فردی به یک _اجتماعی می رساند.«إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ» که اگر به هر دلیلی روزه ندارید، روزه خواری در میان اجتماع یک خلاف بیّن است. 3-هم آهنگی ترکی صحبت کنید یا لری حرف بزنید. فارسی و ترکمنی یا کرد و بلوچی و گیلکی و عربی سخن برانید! بالاشهر نشین باشید یا پایین شهر نشین باشید! پنت هاوس داشته باشید یا در خانه مستاجری با با نموری زندگی کنید! استاد دانشگاه یا رفتگر! پزشک یا چوپان! باشید. ماه مبارک رمضان نُت زندگی همه انسان ها را با آهنگ اذان اکبر صبح و مغرب کُوک می کند. کسی حق ندارد بعد از اذان صبح؛ لقمه ای در دهان قرار دهد و قبل از اذان مغرب آبی بنوشد. یعنی تمرین هم آهنگی فردی و اجتماعی برای یک نفر که آن و رب العالمین است«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» 4-اطاعت پذیری سنگ روی سنگ بند نمی شود اگر فرزندی از پدر، حرف نشنود! یا سربازی گوش به فرمان امر فرمانده نباشد! یا شاگردی تن به لوازم کلاس استاد ندهد! ماه مبارک رمضان برای ذوب کردن انسان ها در کوره با روزه آمده است«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ» بر محور امام می چرخد که لازمه آن است و روزه تمرین اطاعت فردی و اجتماعی است. 5-افطاری و اخلاق اجتماعی مهترین عامل موفقیت یک به این است که بتواند بیشترین تعداد افراد و جوامع را با خود همراه سازد.که لازمه این ویژگی توان نفوذ در دل ها است. چون از طرق عقلانی برای همه میسر نمی افتد و توده مردم از طریق اخلاق مجذوب و متحول می شوند «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» در ماه مبارک رمضان؛ سنت از میان روزمرگی انسان ها می جوشد و سیل انفاق راه می افتد«الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ» 6-خانواده و سبک زندگی اسلامی غول مدرنیته با ضرب آهنگ تکنولوژی بی قواره خود، چنان بر دست و پای خانواده کوبیده است که پدر را به سه شیف کاری و مادر را به غذاهای مایکروفری و پسر و دختر خانواده را به فضای مجازی سنجاق کرده است! وامصیبتا از این همه سوغات که برای ما آورده است! ماه مبارک رمضان با همان اذان افطار خود تمام را گرد یک سفره بالاجبار می نشاند و سی روز را با هم و یک زمان به خوردن و نخوردن عادت می دهد. با قد می کشد و رشد می کند«وَالَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیاتِنَا قُرَّةَ أَعْینٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا» @HOWZAVIAN
🔸 ا ☑️ جلال آل احمد درباره آینده ایران چه گفت؟ 🔻محمدکاظم انبارلوئی ✔️نهاد علم در کشور و به‌تبع آن، جامعه روشنفکران واقعی ما در دهه ۴۰ و ۵۰ در پاسخ به این سؤال که با هجوم غرب چه کنیم به تأسیس جمهوری اسلامی به رهبری امام (ره) رسید.اکنون ۴۵ سال است با مبارزه مستمر در همه حوزه‌ها گفتمان فهم امیدوارانه از آینده را ساختارمند کرده است و در حوزه فهم «اسلامیت» و درک «جمهوریت» در مرتبت رفیعی ایستاده است. ➕«مطالعه یادداشت در «وبگاه فکرت» 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی وبگاه| فکرت |مدرسه فکرت | رادیو فکرت
جرعه‌ای از بی‌نهایت ۱۲ شرحی مختصر بر ادعیه روزانه ماه رمضان دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان 《اللهمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ خدایا، مرا در این ماه به پوشش و پاک دامنی زینت ده》 عفاف و حجاب برای هر مرد و زنی زینت است و البته برای زنان واجب و ضروری‌ است. متاسفانه در عصر کنونی، بی‌حیایی و بی‌عفتی همه جوامع بشری را دستخوش آسیب‌های فاجع‌بار نموده‌است و تاسف‌بارتر اینکه فرهنگ برهنگی غربی تا قلب کشورهای اسلامی نیز رسوخ کرده‌است. بد‌حجابی و بی‌حیایی، بنیادی‌ترین نهاد بشری، یعنی خانواده را مورد هجوم کُشنده خود قرار داده‌ و انسانیت را تا مرز حیوانیت به سراشیبی سقوط کشانده‌است. کالانعام بل‌هم اضل در احادیث فراوانی از حضرات اهل‌بیت علیهم‌السلام و همچنین بررسی‌های دقیق کارشناسان خانواده، بدپوششی و عشوه‌گری زنان، به عدم غیرت و ناموس‌پرستی مردان نسبت داده‌شده‌است.و حقیقتا حفظ زنان از آسیب‌های اخلاقی از وظیفه اولیه شوهر، پدر و برادر آن زن است. رسول خدا(ص) از جبرئیل سوال نمود؛ آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل عرض کرد: بله.(یکی از جاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجاب و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود.فرشتگان می‌خندند و می‌گویند:تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و محارمش از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند سخن در خصوص مزیت‌های پوشش و عفاف بسیار زیاداست که در این خلاصه نمی‌گنجد، لذا نگارنده تلاش داشت که آسیب‌شناسی از چرایی بدحجابی زنان را به صورت کوتاه بیان نماید و آن عدم غیرت مردان است. 《 واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ و مرا در این ماه،به لباس قناعت و اکتفا به اندازه حاجت بپوشان》 قناعت یعنی راضی شدن به اندک و خشنود بودن از آنچه خداوند روزی او کرده‌است. آن‌کس که چشم طمع بر مال و منال دیگران دارد، اگر نیمی از دنیا را صاحب باشد باز احساس فقر و بی‌چارگی می‌کند و آنکه به مقام قناعت دست‌یابد به قرص نانی اکتفا کرده و راضی و سپاسگذار است. عجب گنج بی‌پایانی است، گنج قناعت. امیرالمومنین میفرمایند: خوش‌ترين و شادترین زندگي را كسي دارد كه خداوند، قناعت را ارزانيش داده و همسري پاك و شايسته نصيبش کرده‌است.غررالحکم سعدی در تمثیلی زیبا در کتاب گلستان می‌گوید: بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار. شبی در جزیرهٔ کیش مرا به حجره خویش در آورد همه شب نیارمید از سخنهای پریشان گفتن که: فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قبالهٔ فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین. گاه گفتی: خاطر اسکندریه دارم که هوایی خوش است. باز گفتی: نه! که دریای مغرب مشوش است. سعدیا! سفری دیگرم در پیش است، اگر آن کرده شود بقیت عمر خویش به گوشه بنشینم. گفتم: آن کدام سفر است؟ گفت: گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسهٔ چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینهٔ حلبی به یمن و برد یمانی به پارس، و زآن پس ترک تجارت کنم و به دکانی بنشینم. گفت: ای سعدی! تو هم سخنی بگوی از آنها که دیده‌ای و شنیده. گفتم: آن شنیدستی که در اقصای غور بارسالاری بیفتاد از ستور گفت چشم تنگ دنیادوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور 《واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ و مرا در این ماه، بر عدالت و انصاف وادارم نما》 امام باقر علیه‌السلام بهترین مدل عدالت‌ورزی را رعایت انصاف می‌داند و میفرماید: لا عَدلَ كالإنصافِ؛هيچ عدالتى چون انصاف نيست.بحارالانوار انصاف به معنی پرداختن حق دیگران است و این عین عدالت است. نفس انسان تمامیت‌خواه و خودخواه است و هیچ حقی را برای دیگران قائل نیست، حالا اگر فردی صفت ممدوح انصاف را در خود تقویت نماید، حقوق دیگران را رعایت می‌کند، این حقوق می‌تواند مادی باشد یا معنوی... چه روح بزرگی دارد آن مردِصاحب قدرت و مکنتی که هر وقت ببیند زیردستانش یا همسر و یا حتی فرزند کوچکش حق میگویند، متواضعانه از آنها بپذیرد و با انصاف خویش، تسلیم شود. در کتاب غررالحکم از امیرالمؤمنین نقل شده‌است؛که انصاف افضل فضایل است و انسان منصف دوستدارانش زیادند. 《وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین و مرا در این ماه از هرچه می‌ترسم ایمنی ده،به نگهداری‌ات ای نگهدارنده هراسندگان》 بارخدایا، من بیش از هر چیزی از خودم هراسانم، از نفس سرکش و هواها و هوس‌های حیوانی خویش می‌ترسم. من از جهل و تنبلی و رذائل اخلاقی خویش بیم دارم، و از خوی درنده‌ خویش به تو پناه میبرم، که هیچ کس و هیچ چیز، بیش از نفس من بر من دشمن نیست. ✍️محمدصادق‌ناطقی/خبرگزاری حوزه
🔰طلاق عاطفی ✍️ سیدعلیرضاموسوی تعریف طلاق عاطفی زمانی اتفاق می‌افتد که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی می‌کنند هرچند که زیر یک سقف باشند و نسبت به یکدیگر هیچ مهر و محبتی ندارند وقتی زن و شوهر، از « ما» به « من» تبدیل می‌شوند، طلاق عاطفی رخ می‌دهد. در ازدواج نباید یکی در دیگری هضم یا حذف شود و قطعا استقلال « من ِ افراد» باید حفظ شود اما دو طرف می‌توانند با حفظ استقلال و «منِ» خود، «ما» شوند. ازدواج موفق «قرار گرفتن دو من در کنار یکدیگر» است. دلایل ونشانه های طلاق عاطفی عبارتند از: ۱-ازدواج غلط واجباری که از مهمترین عوامل دلسردی و بی مهری بودن نسبت به همسر به شمار می آید. ۲-پرخاشگری و عدم تحمل یکدیگر روایات زیادی داریم که دلالت به نکوهش خشم و پرخاشگری می کند و بالخصوص با همسر و خانواده خود، ۳-دخالت دیگران در زندگی مشترک زوجین باید برای زندگی حریم قائل شوند و به هیچ کسی اجازه دخالت و سرکشی در حریم زندگی خود را ندهند. ۴-منفعل شدن به فضای مجازی و نداشتن سواد رسانه فضای مجازی یک جنگی تمام عیار و از پیش طراحی شده دشمن است و در واقع جنگ شناختی محسوب می شود که مهمترین و ارزشمندترین مقوله ها که از جمله خانواده ، همسر دوستی ، هدف قرار داده و سعی بر ترویج همجنس گرایی از جمله تلاش دشمن است ۵-چشم چرانی چشم چرانی و نگاه گناه آلود به نامحرمان ضربه مهلکی به خانواده می زند،وموجب دلسردی زوجین می شود. ۶-شکاکیت بیش از حد زن و شوهر نسبت به همدیگر که منجر به افزایش بی اعتمادی طرفین می شود. ۷-درشت کردن لغزشهایی یکدیگر ومچ گیری در زندگی مشترک،لغزشهایی از زوجین اتفاق می افتد،که درصورت عدم چشم پوشی واغماض از آنها تنشهای زندگی روز به روز بیشتر می شود. ۸-تمرکز بیش از حد بر شغل و اهمال همسر وعدم تخصیص وقت و گفتگو وابراز محبت ۹-عدم توجه به نیاز جنسی یکدیگر ۱۰-پر توقعی زوجین وانتظارات بیجا و بسیار سخت ۱۱-عدم التزام به واجبات دینی ونبود معنویت در خانواده اینها بعضی از نشانه ها و دلائل طلاق عاطفی است،وممکن است دلائلی دیگر هم وجود دارد که می توان به کتابهای روانشناسی و کارشناسان مربوطه مراجعه کرد راه های پیشگیری از طلاق عاطفی: عوامل پیشگیری از طلاق عاطفی عبارتند از ۱-مراعات یکدیگر است از ابراز محبت و توجه به نیازها و خواسته های جدی همدیگر ۲-بردرباری در ناملایمات. ۳-چشم پوشی از خطاهای یکدیگر. ۴-توجه به رابطه مهم زناشویی که مهمترین واساسی ترین نیاز یکدیگر است. ۵-کم توقعی و قناعت کردن است که در روایت به کنز تمام نشدنی تعبیر شده است. ۶-با کمک همدیگر (و بدون دخالت دیگران)سعی بر برطرف کردن مشکلات زندگی و رفع سوء تفاهم. ۷-ایجاد یک برنامه معنوی و زیارتی. ۸-داشتن برنامه ای جهت تفریح و گردش که به بهبود و ترمیم روحیه زوجین بسیار کمک می کند. ودر نهایت درصدد بودیم که کوچکترین اشاره ای به این معضل خانوادگی بکنیم و تفصیل مطلب را به خواننده محترم بسپاریم،باشد که خانواد های عزیز از این خطر بزرگ مأمون و محفوظ باشند. @HOWZAVIAN
✔️ باز هم مردم ✍️ عباس بابائی «آقا» برای هزارمین! بار از «مردم» و نقش تعیین‌کننده‌ی آنان در حل مشکلات کلان ملی گفتند. مشکل کجاست که علی‌رغم تأکیدات فراوان ایشان بر حضور و نقش مردم، اما اتفاق درخوری نمی‌افتد؟! ۱) رسوبات پهلوی؛ رژیم منحوس پهلوی آن‌قدر بر سر «مردم» زد و آنان را نادیده گرفت و تحقیرشان کرد که بسیاری از «مردم» باور کردند که «رعیت را چه‌کار به مملکت‌داری؟!» شوربختانه هنوز عده‌ای از «مردم» به این باور نرسیده‌اند که «ولی‌نعمت» واقعی آنانند و مسئولان نوکر آنان! یکی از بزرگ‌ترین مصادیق جهاد تبيين که باید توسط رسانه‌های جمعی و اجتماعی و صاحبان تریبون انجام شود، آگاه‌کردن «مردم» به جایگاه خطیر و رفیع خودشان است. ۲) تبختر پهلوی؛ در نظام استبدادی پهلوی، تبختر و تکبر پادشاهان بی‌کفایت به وزیران و مدیران و کارگزاران و کارمندان سرریز شده‌بود و همگی در حوزه‌ی استحفاظی خود یک شاه مطلق‌العنان بودند که «مردم» را چون نوکری بینوا می‌دیدند که پشیزی حق و ارزش نداشتند! مع‌الاسف عده‌ای از مدیران جمهوری اسلامی با یقه‌های دیپلمات و محاسن آنکادر، همان تفرعن پهلوی را به یادگار برده‌اند! ای‌کاش در این دولت که نگاه و رفتارش به «انقلاب خمینی» نزدیک‌تر از باقی دولت‌هاست، برای تحقق شعار «گشت ارشاد مدیران»، کمیته‌ای تام‌الاختیار و بی‌رحم تشکیل شود تا کوچک‌ترین بی‌حرمتی و مانع‌تراشی مدیران در هر رده‌ای نسبت به «مردم» را برنتابد و با قوانین قوی آنان را مایه‌ی عبرت دیگران کند! ۳) تلمبار قوانین؛ یکی از معضلات جدی که نفَس «مردم» را در گلوگاه‌های اقتصادی بند آورده، حجم فراوان قوانين دست‌وپاگیر است! قوانینی که بخشی از کارمندان دولت را تبدیل به رباتی بی‌تحرک و بی‌اراده کرده و دست‌وپای عده‌ای دیگر را که نمی‌خواهند ربات باشند، از پشت بسته‌است! ای‌کاش مجلس جدید بیش از وضع قوانین جدید، کمر به هرس‌کردن قوانین فراوان دست‌وپاگیر موجود ببندد! ۴) آهن سرد عدالت؛ اختلاس‌گران‌بی‌شرم و قانون‌دان‌های قانون‌گریز بی‌شرف و سرمایه‌داران زالوصفت بی‌درد، با خیانت‌هایی که در عرصه‌های اقتصادی بر «مردم» روا داشتند، انگیزه و اعتماد آنان را برای حضور در میدان‌های اقتصادی سوزاندند! ورود مقتدر قوه‌ی عدلیه و مبارزه‌ی نفس‌گیر و شفاف و قاطع و پشیمان‌کننده با دزدان اعتماد «مردم»، می‌تواند مرهمی باشد بر زخم‌های آنان و مقدمه‌ای برای ایجاد «جهش تولید با مشارکت مردم.» ☑️ @HOWZAVIAN
🔰 ارائه محتوا با فُرمی آموزنده ✍️ روح الله متوسل امروز در جلسه قرائت قرآن در مسجد به تفسیر آیات ۶۳ و ۶۴ از دهمین سوره قرآن که رسیدیم، این قصه شنیدنی با قالبی شنیدنی‌تر را خواندم که ✳️ یکى از دوستان امام صادق (علیه‌السلام) نقل مى‌کند: امام (علیه‌السلام) فرمود: پیروان این مکتب، در لحظات آخر عمر چیزهایى مى‌بینند، که چشمشان با آن روشن مى‌شود! راوى مى‌گوید: من اصرار کردم چه چیز مى‌بینند؟ و این سخن را بیش از ده بار تکرار کردم، ولى در هر بار امام تنها به این جمله قناعت مى‌کرد: «مى‌بینند»...! در آخر مجلس رو به سوى من کرد و مرا صدا زد! فرمود: مثل این که اصرار دارى بدانى چه چیز را مى‌بینند؟ عرض کردم: آرى قطعاً!... سپس گریستم. امام به حال من رقّت کرده گفت: آن دو را مى‌بینند. اصرار کردم کدام دو نفر؟ فرمود: پیامبر (صلى الله علیه وآله) و على (علیه السلام) را، هیچ انسان باایمانى چشم از جهان نمى‌پوشد، مگر این که این دو بزرگوار را خواهد دید که به او بشارت مى‌دهند، سپس فرمود: این را خداوند در قرآن بیان کرده. سؤال کردم در کجا و کدام سوره؟ فرمود: در سوره «یونس»، آنجا که مى‌گوید: «الَّذینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ * لَهُمُ الْبُشْرى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الآْخِرَةِ» (کافى، جلد۳، صفحه۱۲۸) ✅ فارغ از اصل محتوای آیات و بشارتی که به اهل ایمان داده شده، فُرم و روش پاسخگویی امام جالب توجه و آموزنده است؛ اینکه امام با روش ایجاد انگیزه، اصرار مخاطب را برای رسیدن به جواب برمی‌انگیزد، به گونه‌ای که حال رقیق او را برای پذیرش و قدردانی از مطلب، مستعد می‌کند! و این خود راهکار مهم و دقیقی است که در باب تعلیم و تعلم موضوعیت دارد. 👈 سَری بزنید @HOWZAVIAN
🔍 سفر به روسیه و چند نکته علیرضا داودی 💠 بدلیل برنامه‌ای اکنون در مسکو هستم و اتفاقا چند روزی در ساختمان مجاور محل حمله تروریستی حضور داشتم 🔸چند نکته برایم جالب بود: ۱. علی رغم تدابیر دائم امنیتی در سطح شهر اینکه این افراد با سلاح به محل ساختمان مورد نظر رسیدند خیلی عجیب است که‌ نشان دهنده وجود افراد نفوذی در ساختمان مورد نظر است و تا کنون ۴ نفر از عوامل امنیتی ساختمان دستگیر شده‌اند. همزمان‌ دو کنسرت در حال برگزاری بود که یکی از آن‌ها‌ مربوط به یک خواننده آذربایجانی بود و اتفاقا مسائل امنیتی در آن کنسرت به مراتب جدی‌تر و دقیق‌تر انجام شد اما این سالن از نظر امنیتی خیلی خلاءهای جدی داشت. ۲. نگاه‌ مردم روسیه بعد از حمله نسبت‌ به‌ ایران بسیار‌ مثبت است و در گفتگوها با مردم در مترو و غیره به وضوح این مطلب بیان می‌شد اما نگاه نسبت به اهل تسنن و تاجیک‌ها و برخی دیگر از اقوام به شدت منفی‌ است. ۳. گروه‌های سنی مذهب برای جلوگیری از اوج‌گیری ضدیت با آن‌ها اقدامات فرهنگی زیادی کرده‌اند. ۴. نگاه‌ نسبت‌ به عربستان به شدت متزلزل است ولی قطر وضعیت خوبی دارد. ۵. پوتین بسیار محبوب است و جوانان نگاه خوبی به او دارند علی رغم تلاش‌های رسانه‌ای غرب. ۶. کنش رسانه‌ای دولت بسیار جالب و تاثیر گذار بود مخصوصا برای برگرداندن حس امنیت و تبدیل این واقعه به یک اهرم علیه ناتو و اوکراین. ۷. بدتر از همه‌ اینکه سفارت‌ ایران و نمایندگی‌های دیگر‌ ایران در روسیه قافیه بازی رسانه‌ای را باخته‌اند و اقدامی‌ برای استفاده از موقعیت نمی‌کنند این در حالی است که ما با یکی‌ دوتا کنش کوچک در فضای نرم افزارهای اختصاصی خود روسیه مانند VK واکنش خوبی گرفتیم. @HOWZAVIAN
✔️ حاشیه‌نگاریِ آنتی‌سکولار ♨️ از ابتدای جنگ غزه تا به امروز که بیش از 30 هزار مظلوم فلسطینی به شهادت رسیده‌اند و هر روز خبرهای ناگواری از سرزمین غزه به گوش می‌رسد، عده‌ای از متحجرین (سنتی‌ها، برائتی‌ها، تشیع انگلیسی‌ها، انجمن حجتیه‌ها و... ) و متجددین (شبه روشنفکران حوزوی، اسلام‌رحمانی‌هاو... ) حوزوی که همگی زیر پرچم سکولاریسم برای خود جا خوش کرده‌اند، روزه سکوت اختیار کرده و حتی شهامت و غيرت انسانی نداشته‌اند که پیامی علیه جنایات رژیم صادر کنند؛ اما همین جماعت عافیت‌طلب و اشراف پیشه در فتنه حجاب چه جامه‌ها از خود دریدند. ⭕️ به یاد این حکایت از عبید زاکانی افتادم که : فردی میخی را سر و ته روی دیوار گذاشته بود و می‌کوبید. میخ در دیوار فرو نمی‌رفت. دیگری که شاهد این ماجرا بود، گفت: چه کار می‌کنی؟ این میخ که برای این دیوار نیست. این میخ برای دیوار روبروست". ✍️ د. ب @HOWZAVIAN
✍️سادات طهماسی مگر این‌ها زن نبودند!؟ مگر درد شما، دفاع از زن و حقوق زن نبود!؟ اما زن ایرانی کجا و زن فلسطینی کجا!؟ وقتی پیراهن یک زن ایرانی را با حمایت منافقان داخلی، بی‌اطلاعی و جو زدگی جوانان علم کنی، می‌توانی یک کشور را به آشوب بکشی. اما زنان غزه به چه کارت می‌آیند!؟ کشور آنها نزدیک به یک قرن است که زیر سلطه بمب و موشک‌های شماست. آری شما برای تبدیل شدن ایران به وضعیتی مانند غزه از زنانش حمایت و برای فوت یک زن، گریبان چاک می‌کنید. اما در مقابل بی‌شرمی عده‌ای حرام زاده، به زنان روزه‌دار غزه خفه خون گرفته اید. شرم بر انسانیت و دفاع از حقوق زن، وقتی در چنین شرایط اسفناک و فاجعه‌آوری سکوت کند. این است همان شعار زن زندگی آزادی شما!! @AFKAREHOWZAVI @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻نسبت میان مذهب و ملیت 🔹رابطه میان میان میلت و مذهب در سال های نیمه دوم قرن بیستم میلادی از موضوعات جنجالی مطالعات ایران معاصر بوده. جامعه شناسان عموما دو ضلع ملیت و مذهب را در صدر عواملی می دانند که سبب احساس همبستگی و انسجام توده های مردمی می شود. 📎 شماره 124 حکمتانه را اینجا بشنوید. @HOWZAVIAN
🔴 لذات حسی؛ لذات‌ معقول؟! ✍️ علی خسروی 🔻کامجویی آدمیان از «لذات‌ حسی» یا «مادی» چندان در رهن «دانش» و «شناخت» نیست؛ یک کودک بی‌دانش و حتی حیوانات هم به خودی خود ملتفت خوش‌طعمی یا بدطعمی یک غذا می‌شوند! سعدی در گلستان می‌گوید: غلامی را دیدم دست و دهن بسته‌اند، علت را پرسیدم، گفتند: آزادش کنیم صوت خوشی دارد، وقتی می‌خواند شتر‌های تشنه به عشق او از آب خوردن باز می‌مانند و تلف می‌شوند، و بعد می‌گوید: اشتر به‌شعر عرب در حالتست و طرب گــــر در تـو نیست اثر طبــع جانــوری «طبع جانوری» کانون درک و دریافت لذات حسی و مادی است که در انسان و حیوان مشترک است. 🔻اما جان‌مایۀ لذات «فرا حسی» یا «معقول» [مثل روزه‌ ماه مبارک] متوقف بر «شناخت» و «دانش» است؛ یعنی برای کامجویی از این لذات، ابتدا باید خیمه در چمن‌زار «دانش» و «شناخت» زد و اِلا جز زاری و زحمت چیز دیگری ندارد. به قول مولوی: این «محبت» هم نتیجه «دانش» است کـی گـزافـه بـر چنیـن تختـی نشست ؟! یعنی آدمیان به هر میزان که فروتنی ورزیده، «دانایی‌‌» خود را ارتقاء دهند، میزان درک‌شان از «لذات‌برتر» و «معقول» نیز‌ افزایش می‌یابد. 🔻از دیگر سو اگر انسان‌ها، هر قدر فراتنی نشان داده، بدمستی کنند و شناخت‌شان از مفاهیم معقولی چون «روزه»، «نماز» و حتی «حجاب» و.. پایین و نازل باشد امکان لذت‌بری‌شان نیز کمتر و کمتر و حتی گاه آن عبادت منزجر کننده می‌شود. 🔻به همین دلیل است که «روزه گریزی» یا «دین‌گریزی» و یا حتی در مرتبتی بالاتر «دین‌ستیزی» برخی، نشان دهنده روشنفکری یا شجاعت یا جسارت‌ بالای‌ آنان نیست، بلکه نشان بی‌دانشی و «بی‌سوادی» و گواه به زمین‌ چسبیدگی‌ آنان است. (اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ_به خاک زمین چسبیده‌اید. ۳۸/توبه). 🔻بدین منوال می‌توان گفت: تفاوت افراد با یکدیگر به میزان ثروت، قدرت، مدرک و شهرت‌شان نیست، بلکه به «آگاهی‌‌شان» است: جــان نباشد جـــز خبر در آزمـون هرکه را افزون خبر جانش فزون جــان ما از جــــان حیوان بیشتر ازچه؟ زان رو که فزون دارد خبر @HOWZAVIAN
📋هموطن بی‌حجاب من ✍️ احسان نیله چی امروز که وسط پاساژ راه می‌رفتی و چشم مردهای هوسران را به خود جلب کرده بودی که هیچ کدامشان تو را «باشرافت» نمی دانند، فقط دلم برایت سوخت! دلم سوخت که چطور ساده‌دلانه در ذهنت فرو کردند با برداشتن روسری و لخت کردن سر و گردنت، به آزادی و حقوق زنانگی‌ات رسیده‌ای! از اینکه چطور تو را فریب دادند که آنچه «لذت مردها» است یعنی: لخت دیدن زن‌ها.. را در ذهن تو به عنوان «حقوق زن‌ها» غالب کردند! من فقط دلم برایت سوخت که چطور از این همه حق و حقوقت مثل، حق آرامش، حق امنیت، حق محیط پاک، حق مترو و اتوبوس امن، حق انسان، حق خانواده سالم و… فقط «حق لخت شدن» را به عنوان «حقوق زن» به تو فهماندن. خواهرم ،برادرانه و دلسوزانه به تو میگویم:حجاب برای تو ،مثل صدف است برای مروارید.مروارید وجودت را مفت به دیده دیگران نفروش... @HOWZAVIAN
☑️ نقش فضاسازی شهری در ترویج فرهنگ دینی ✍️ میلاد حسن‌زاده ▪️فردی سیگاری برنامه‌ای در تلویزیون راجع به مضرات سیگار دید. تماشای آن برنامه باعث شد کمی ترسیده و در فکر فرو رود. همسرش که ناظر ماجرا بود، پرسید: "چه شد؟" در جواب گفت: "خیلی ترسیدم." همسر پرسید: "خب حالا تصمیمت چیست؟" پاسخ داد: "دیگر از این به بعد تلویزیون نمی‌بینم." ▪️این طنز تلخ اشاره به قسمتی از وجود انسان دارد به نام "گرایشات". اگر بخواهیم سیر رفتار آدمی را مورد بررسی قرار دهیم، به سه ساحت "بینش" (باور)، "گرایش" (اراده، میل، عواطف و...) و "کنش" (رفتار) تقسیم می‌شود که جمع دو ساحت اول، کنش را به همراه دارد. ▪️در این داستان، مشاهده برنامه تلویزیونی، بینش مرد را نسبت به مضرات سیگار افزایش می‌دهد. اما این افزایش بینش، به تنهایی برای ترک سیگار کافی نیست. گرایش و اراده مرد نیز برای ترک سیگار لازم است. اما گرایش مرد به سیگار، قوی تر از گرایش او به ترک آن است. ▪️اصل و اساس و تعیین کننده رفتار و عاقبت آدمی، "بینش" است تا جایی که رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «وَ اِنَّما يَرْتَفِعُ الْعِبادُ غَدا فِى الدَّرَجاتِ وَ يَنالونَ الزُّلْفى مِنْ رَبِّهِمْ عَلى قَدْرِ عُقولِهِم» همانا بندگان به میزان عقلشان در روز قیامت به درجه بالاتر نائل و به پروردگارشان نزدیک می‌شوند. اما این اصل تعیین کننده وقتی که با "گرایش" صحیح همراه نشود، به مرحله رفتار نمی‌رسد، خصوصاً اگر از ساحت فردی عبور کرده و این مسئله را در جامعه بررسی کنیم. 🔗 متن کامل @HOWZAVIAN
💢رنسانس دوره امام حسن ✍️سید جواد محمدزاده 🔹شنیده اید که علیه السلام؛ دوبار تمامی دارایی خویش را در راه خدا دادند؟؛«خَرَجَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی(ع) مِنْ مالِهِ مرَّتَینِ» و این بخشش در زندگی این امام از همه قطعات آن درخشنده تر است! 🔸روی دوم سِکّه معاویه بن ابی‌سفیان با راه انداختن کارناوال و و علیه امام حسن مجتبی علیه السلام؛ دوران رنسانس تغییر حکومت الهی را به فراهم کرد. اتهام ثروت اندوزی به امام حسن مجتبی علیه السلام یکی از ابر پروژه های طراحی شده دستگاه تزویر؛ معاویه بن ابی سفیان بود که با تدبیر امام و یاران مجاهد او به کریم اهل بیت علیه السلام تغییر ماهیت داد. {فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفآء؛ این کف روی آب میرود پی کارش نابود میشود. وَ اَمّا مایَنفَعُ النّاسَ فَیمکُثُ فِی الاَرض؛(۱) آن چیزی که نافع است، آن چیزی که حیات مردم به آن است، یعنی آن آب روان، آب زلال، آن میماند. حقیقت این‌جوری است، حقیقت پیروز خواهد شد} @HOWZAVIAN
🔴 حرکت‌های جلوتر از نقشه دشمن ✍️ حجت الاسلام میراحمدرضا حاجتی در صفحه شخصی خود نوشت: "سخنرانی نوروزی" امام خامنه ای به مثابه بارش بهاری و نزول رحمت الهی بر امت بود، ( یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیم .(المائده/16) ✅ سخنرانی ایشان حاوی محورهای متعدد "بشارت آمیز" و در عین حال همراه با "هشدارهای جدی" بود؛ مجموعه این ارشادات باید "مورد به مورد" سر فصل بحث و بررسی "جهادگران عرصه تبیین" قرار گیرد و اصحاب قلم و رسانه و صاحبان محراب و منبر به تشریح آنها در سطح افکار عمومی بپردازند که این خود "شکرگزاری" نعمت عظیم ولایت است که "رشد معنوی" جامعه را در پی دارد، وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ (محمّد/ ‌17) 🔗 متن کامل @HOWZAVIAN
. 💐 من حسینی شده‌ی دست امام حسنم @HOWZAVIAN
🏷 📚 حاء سین نون روایتی خواندنی و شنیدنی از زندگیِ امامِ کریم، حسن بن علی علیه السلام به قلمِ روانِ داستان‌نویسِ جوان و صدای گرمِ و 🔖 کتابِ نِیِستان ✒️ خواندنِ کتاب 🔊 شنیدنِ کتاب @HOWZAVIAN
⚪️ نگرانی از مرگ، نقطهٔ مشترک انسان‌ها! ✍️ مجتبی عادل‌پور 🔹 انسان‌ها از دیرباز از مرگ ترس داشته‌اند. طیفی که به هیچ دین و آیین الهی پای‌بند نیستند، مرگ را مُهری پایانی می‌دانند بر زندگی‌شان. دنیا برای این دسته، حکم ایستگاه آخر را دارد که بعدش هیچ چیزی نیست. پایانی که پس از آن نیستی مطلق است. آنان روی چیزی قمار کرده‌اند که سراسر باخت است. حال این طیف دم مرگ، حال کسی است که عقربهٔ شانسش در دایرهٔ دوّار روی گزینهٔ پوچ ایستاده! مرگ در زندگی این گروه، نقش مرد قلچماقی را بازی می‌کند که آنان را کشان‌کشان از تمام داشته‌هاشان جدا می‌کند. آنان روزگاری برای رسیدن به دنیا نفس‌نفس زده‌اند و حالا باید سوار قطار مرگ شوند و همه چیز را بگذارند و بگذرند. حق هم دارند برای از دست دادن اندوخته‌هایشان اشک فراق بریزند و زانوی غم بغل کنند؛ چون مرگ این عروس هزار دامادی را که با رنگ و نیرنگ به دست آورده‌اند، قرار است به عقد دیگری درآورد! دل در این پیرزن عشوه‌گر دهر مبند کاین عروسی‌ است که در عقد بسی داماد است در مقابل این طیف، گروهی قرار دارند که بند باورهایشان را به دین گره زده‌اند. آنان پارچهٔ سفید تسلیم را در برابر اسلام بالا برده‌اند و به روشنی می‌دانند در ورای این زندگی، حیاتی دیگر قرار دارد؛ اما این دسته نیز، نگرانی‌ای از جنس خودشان دارند. اینان دل‌آشوب هستند؛ چون این سؤالات را پیش روی خود می‌بینند: آیا سر سالم به قبر می‌برم؟ می‌گویند ابلیس، ایمان انسان را در دم جان دادن می‌دزدد؛ اگر همهٔ کِشته‌هایم بر باد رفت چه؟! ممکن است صندوق اعمالم را از این گردنه به سلامت عبور دهم؟ یعنی می‌توانم لحظهٔ مرگ با ایمان از دنیا بروم و شهادتین را به زبان جاری کنم؟! 🔗 متن کامل در این صفحه @HOWZAVIAN