نه طریق دوستان است و نه #شرط مهربانی
که به دوستان یک #دل سر دست برفشانی
دلم از تو چون برنجد که به وهم در نگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی
غم #دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم
تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی
عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
عجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان
همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد
و گرت به هر چه عقبی بخرند رایگانی
تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری
عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی
نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم
که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی
مده ای #رفیق پندم که نظر بر او فکندم
تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی
مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم
خبرش بگو که جانت بدهم به مژدگانی
بت من چه جای لیلی که بریخت #خون مجنون
اگر این #قمر ببینی دگر آن سمر نخوانی
دل دردمند #سعدی ز محبت تو #خون شد
نه به وصل میرسانی نه به قتل میرهانی
#نه_طریق_دوستان_است_و_نه_شرط_مهربانی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/69
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نه چندان آرزومندم که وصفش در بیان آید
و گر صد #نامه بنویسم حکایت بیش از آن آید
مرا تو جان #شیرینی به تلخی رفته از اعضا
الا ای جان به تن بازآ و گر نه تن به جان آید
ملامتها که بر من رفت و سختیها که پیش آمد
گر از هر نوبتی فصلی بگویم داستان آید
چه پروای سخن گفتن بود مشتاق خدمت را
حدیث آن گه کند #بلبل که #گل با بوستان آید
چه سود آب فرات آن گه که جان تشنه بیرون شد
چو مجنون بر کنار افتاد لیلی با میان آید
من ای #گل دوست میدارم تو را کز بوی مشکینت
چنان مستم که گویی بوی یار مهربان آید
نسیم #صبح را گفتم تو با او جانبی داری
کز آن جانب که او باشد صبا عنبرفشان آید
گناه توست اگر وقتی بنالد #ناشکیبایی
ندانستی که چون آتش دراندازی دخان آید
خطا گفتم به #نادانی که جوری میکند عذرا
نمیباید که وامق را شکایت بر زبان آید
قلم خاصیتی دارد که سر تا سینه بشکافی
دگربارش بفرمایی به فرق سر دوان آید
زمین باغ و بستان را به #عشق باد نوروزی
بباید ساخت با جوری که از باد خزان آید
گرت #خونابه گردد #دل ز دست دوستان #سعدی
نه #شرط دوستی باشد که از #دل بر دهان آید
#نه_چندان_آرزومندم_که_وصفش_در_بیان_آید #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/436
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
در #دل غم تو کنم خزینه
گر یک #دل و گر هزار دارم
این خسته #دلم چو موی باریک
از زلف تو یادگار دارم
من کانده تو کشیده باشم
اندوه زمانه #خوار دارم
در آب دو دیده از تو غرقم
و امید لب و کنار دارم
دل بردی و تن زدی همین بود
من با تو بسی #شمار دارم
دشنام همیدهی به #سعدی
من با دو لب تو کار دارم
#نه_دسترسی_به_یار_دارم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/321
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نه تو گفتی که به جای آرم و گفتم که نیاری
عهد و پیمان و وفاداری و #دلبندی و یاری
زخم #شمشیر اجل به که سر نیش فراقت
کشتن اولیتر از آن کهم به جراحت بگذاری
تن آسوده چه داند که #دل خسته چه باشد
من گرفتار کمندم تو چه دانی که سواری
کس چنین روی ندارد تو مگر حور بهشتی
وز کس این بوی نیاید مگر آهوی تتاری
عرقت بر ورق روی نگارین به چه ماند
همچو بر خرمن #گل قطره باران #بهاری
طوطیان دیدم و #خوشتر ز حدیثت نشنیدم
شکر است آن نه دهان و لب و دندان که تو داری
ای خردمند که گفتی نکنم چشم به #خوبان
به چه کار آیدت آن #دل که به جانان نسپاری
آرزو میکندم با تو شبی بودن و روزی
یا شبی روز کنی چون من و روزی به شب آری
هم اگر عمر بود دامن کامی به کف آید
که #گل از خار همیآید و #صبح از شب تاری
#سعدی آن طبع ندارد که ز #خوی تو برنجد
خوش بود هر چه تو گویی و شکر هر چه تو باری
#نه_تو_گفتی_که_به_جای_آرم_و_گفتم_که_نیاری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/126
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نه آن شبست که کس در میان ما گنجد
به خاک پایت اگر ذره در هوا گنجد
کلاه #ناز و تکبر بنه کمر بگشای
که چون تو سرو ندیدم که در قبا گنجد
ز من حکایت هجران مپرس در شب وصل
عتاب کیست که در خلوت رضا گنجد
مرا شکر منه و #گل مریز در مجلس
میان خسرو و #شیرین شکر کجا گنجد
چو شور #عشق درآمد قرار عقل نماند
درون مملکتی چون دو پادشا گنجد
نماند در سر #سعدی ز بانگ رود و سرود
مجال آن که دگر پند پارسا گنجد
#نه_آن_شبست_که_کس_در_میان_ما_گنجد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/578
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نه از چینم حکایت کن نه از روم
که من #دل با یکی دارم در این بوم
هر آن ساعت که با یاد من آید
فراموشم شود موجود و معدوم
ز دنیا بخش ما غم #خوردن آمد
نشاید #خوردن الا رزق مقسوم
رطب #شیرین و دست از نخل کوتاه
زلال اندر میان و تشنه محروم
از آن شاهد که در اندیشه ماست
ندانم زاهدی در شهر معصوم
به روی او نماند هیچ منظور
به بوی او نماند هیچ مشموم
نه بی او #عشق میخواهم نه با او
که او در سلک من حیف است منظوم
#رفیقان چشم ظاهربین بدوزید
که ما را در میان سریست مکتوم
همه عالم گر این صورت ببینند
کس این معنی نخواهد کرد مفهوم
چنان سوزم که خامانم نبینند
نداند تندرست احوال محموم
مرا گر #دل دهی ور جان ستانی
عبادت #لازم است و بنده ملزوم
نشاید برد #سعدی جان از این کار
مسافر تشنه و جلاب مسموم
چو آهن تاب آتش مینیارد
همیباید که پیشانی کند موم
#نه_از_چینم_حکایت_کن_نه_از_روم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/279
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نه از تو به من رسید بویی
نه وصل توام نمود رویی
#اندیشهٔ_هجر_دردناکت
آویخته جان من به مویی
سودای تو در #دلم فکنده
هر لحظه به تازه جست و جویی
#با_آنکه_ز_گلشن_وصالت
دانم نرسد به بنده بویی
لیکن شدهام به آرزو شاد
مزار تو، کم ز آرزویی
سودای محال در دماغم
افگنده به هرزه های و هویی
#داده_سر_خویش_را_عراقی
زیر خم زلف تو چو گویی
#اشعار_عاشقانه_عراقی #غزلیات_و_اشعار_عراقی #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_عراقی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/923
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نه #خود اندر زمین نظیر تو نیست
که #قمر چون رخ منیر تو نیست
ندهم #دل به قد و قامت سرو
که چو بالای #دلپذیر تو نیست
در همه شهر ای کمان ابرو
کس ندانم که صید تیر تو نیست
دل مردم دگر کسی نبرد
که #دلی نیست کان اسیر تو نیست
گر بگیری نظیر من چه کنم
که مرا در جهان نظیر تو نیست
ظاهر آنست کان #دل چو حدید
درخور صدر چون حریر تو نیست
همه عالم به #عشقبازی رفت
نام #سعدی که در ضمیر تو نیست
#نه_خود_اندر_زمین_نظیر_تو_نیست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/614
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نمیدانم چه بد کردم، که نیکم زار میداری؟
تنم رنجور میخواهی، #دلم بیمار میداری
#ز_درد_من_خبر_داری،_از_اینم_دیر_میپرسی
به زاری کردنم شادی، از آنم زار میداری
دلم را خسته میداری ز تیر غم، روا باشد
به دست هجر جانم را چرا افگار میداری؟
#چه_آزاری_ز_من_خود_را؟_به_آزاری_نمیارزم
که باشم؟ خود کیم؟ کز من چنین آزار میداری؟
مرا دشمن چه میداری؟ که نیکت دوست میدارم
مرا چون یار میدانی، چرا اغیار میداری؟
مرا گویی مشو غمگین، که غمخوارت شوم روزی
ندانم آن کنون باری مرا غمخوار میداری
#نهی_بر_جان_من_منت_که_خواهم_داشت_تیمارت
دلم خون شد ز تیمارت، نکو تیمار میداری
دریغا آنکه گهگاهی به دردم یاد میکردی
عزیزم داشتی اول، به آخر خوار میداری
به دردی قانعم از تو، به دشنامی شدم راضی
در این هم یاریام ندهی، چگونه یار میداری؟
درین هم یاریم ندهی، به دشنامی عزیزم کن
به دردی قانعم از تو، چگونه یار میداری؟
به هر رویی که بتوانم من از تو رو نگردانم
اگر بر تخت بنشانی و گر بر دار میداری
به تو هر کس که فخر آرد، نداری عار از او، دانم
عراقی نیک بدنام است، از آن رو عار میداری
#اشعار_عاشقانه_عراقی #غزلیات_و_اشعار_عراقی #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_عراقی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/973
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نمازِ شامِ غریبان چو گریه آغازم
به مویههایِ غریبانه قِصه پردازم
#به_یادِ_یار_و_دیار_آن_چُنان_بِگِریَم_زار
که از جهان رَه و رسمِ سفر براندازم
من از دیارِ حبیبم نه از بِلاد غریب
مُهَیمَنا به رفیقانِ خود رَسان بازم
خدای را مددی ای رفیقِ رَه تا من
به کویِ میکده دیگر عَلَم برافرازم
خِرَد ز پیریِ من کِی حساب برگیرد؟
که باز با صَنَمی طفل، #عشق میبازم
#بجز_صَبا_و_شِمالم_نمیشناسد_کَس
عزیز من، که به جز باد نیست دَمسازم
هوایِ منزل #یار، آب زندگانیِ ماست
صبا بیار نسیمی ز خاکِ #شیرازم
سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
شکایت از کِه کنم؟ خانگیست غَمّازَم
ز چَنگِ زهره شنیدم که صبحدم میگفت
غلامِ #حافظِ خوش لهجهٔ خوش آوازم
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/891
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نگویم آب و #گل است آن وجود روحانی
بدین کمال نباشد جمال انسانی
اگر تو آب و #گلی همچنان که سایر خلق
گل بهشت مخمر به آب حیوانی
به هر چه #خوبتر اندر جهان نظر کردم
که گویمش به تو ماند تو #خوبتر ز آنی
وجود هر که نگه میکنم ز جان و جسد
مرکب است و تو از فرق تا قدم جانی
گرت در آینه سیمای #خویش #دل ببرد
چو من شوی و به درمان #خویش درمانی
دلی که با سر زلفت تعلقی دارد
چگونه جمع شود با چنان پریشانی
مرا که پیش تو اقرار بندگی کردم
رواست گر بنوازی و گر برنجانی
ولی خلاف بزرگان که گفتهاند مکن
بکن هر آن چه بشاید نه هر چه بتوانی
طمع مدار که از دامنت بدارم دست
به آستین ملالی که بر من افشانی
فدای جان تو گر من فدا شوم چه شود
برای عید بود گوسفند قربانی
روان روشن #سعدی که #شمع مجلس توست
به هیچ کار نیاید گرش نسوزانی
#نگویم_آب_و_گل_است_آن_وجود_روحانی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/70
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نگویی باز: کای غم خوار چونی؟
همیشه با غم و تیمار چونی؟
#کجایی؟_با_فراقم_در_چه_کاری؟
جدا افتاده از #دلدار چونی؟
مرا دانی که بیمارم ز تیمار
نپرسی هیچ: کای بیمار چونی؟
#نیاری_یاد_از_من:_کای_ز_غم_زار
درین رنج و غم بسیار چونی؟
مرا گر چه ز غم جان بر لب آمد
نخواهی گفت: کای غم خوار چونی؟
تو گر چه بینیم غلتان به خون در
نگویی آخر: ای افگار چونی؟
#سحرگه_با_خیالت_دیده_میگفت:
که هر شب با من بیدار چونی؟
خیالت گفت: کآری نیک زارم
ز بهر تو، که هر شب زار چونی؟
سگ کویت #عراقی را نگوید
شبی: کای یار من، بی یار چونی؟
#اشعار_عاشقانه_عراقی #غزلیات_و_اشعار_عراقی #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_عراقی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/947
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈