eitaa logo
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه پسرانه
89 دنبال‌کننده
17 عکس
289 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌دمد صبح و کِلِّه بست سحاب الصَبوح الصَبوح یا اصحاب المُدام المُدام یا احباب می‌وزد از چمن نسیمِ بهشت هان، بنوشید دَم به دَم مِیِ ناب تخت زُمْرُد زده است به چمن راحِ چون لعلِ آتشین دریاب درِ میخانه بسته‌اند دگر اِفتَتِح یا مُفَتِّح الاَبواب هست بر جان و سینه‌هایِ کباب این چنین موسمی عجب باشد که ببندند میکده به شتاب بر رخِ ساقی پری پیکر همچو بنوش بادهٔ ناب ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1117 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
میرِ من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت خوش خرامان شو که پیشِ قدِ رعنا میرمت ،_تعجیل_چیست؟ خوش تقاضا می‌کنی پیشِ تقاضا میرمت عاشق و مخمور و مهجورم بتِ ساقی کجاست گو که بِخرامَد که پیشِ سرو بالا میرمت آن که عمری شد که تا بیمارم از سودایِ او گو نگاهی کن که پیشِ چشمِ شهلا میرمت گفته‌ای لعلِ لبم هم درد بخشد هم دوا گاه پیش درد و گَه پیش مداوا میرمت دارم اندر سر خیالِ آن که در پا میرمت گر چه جایِ اندر خلوتِ وصلِ تو نیست ای همه جایِ تو خوش، پیشِ همه جا میرمت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/664 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
میان باغ حرام است بی تو گردیدن که خار با تو مرا به که بی تو چیدن و گر به جام برم بی تو دست در مجلس حرام صرف بود بی تو باده نوشیدن خم دو زلف تو بر حلقه در حلقه به سنگ خاره درآموخت ورزیدن اگر جماعت چین صورت تو بت بینند شوند جمله پشیمان ز بت پرستیدن کساد نرخ شکر در جهان پدید آید دهان چو بازگشایی به وقت خندیدن به جای خشک بمانند سروهای چمن چو قامت تو ببینند در خرامیدن من گدای که باشم که دم زنم ز لبت سعادتم چه بود خاک پات بوسیدن به مستی و رسواییم است از آنک نکو نباشد با زهد ورزیدن نشاط زاهد از انواع طاعت است و ورع صفای عارف از ابروی نیکوان دیدن عنایت تو چو با جان است چه باک چه غم گه حشر از گناه سنجیدن ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/238 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
می‌برزند ز مشرق فلک زبانه ای ساقی صبوحی درده می شبانه عقلم بدزد لختی چند اختیار دانش هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه گر سنگ فتنه بارد فرق منش سپر کن ور تیر طعنه آید جان منش نشانه گر می به جان دهندت بستان که پیش دانا ز آب حیات بهتر خاک آن کوزه بر کفم نه کآب حیات دارد هم طعم دارد هم رنگ صوفی چگونه گردد گرد گنجشک را نگنجد عنقا در آشیانه دیوانگان نترسند از صولت قیامت بشکیبد اسب چوبین از سیف و تازیانه صوفی و کنج خلوت و طرف صحرا صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/205 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
می نوش که عمر جاودانی این است خود حاصلت از دور جوانی این است خوش باش دمی که زندگانی این است ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1591 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
می لعل مذاب است و صراحی کان است جسم است و جان است اشکی است که خون در او پنهان است ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1592 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
می لعل مذاب است و صراحی کان است جسم است و جان است اشکی است که خون در او پنهان است ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1592 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
می روان کن ساقیا، کین دم روان خواهیم کرد بهر یک جرعه میت این دم روان خواهیم کرد ،_کزین_جا_دردسر_خواهیم_برد ساغری پر کن، که عزم آن جهان خواهیم کرد کاروان عمر ازین منزل روان شد ناگهی چون روان شد کاروان، ما هم روان خواهیم کرد دامن ناز اندر آن عالم کشان خواهیم کرد از کف ساقی همت ساغری خواهیم خورد جرعه‌دان بزم خود هفت آسمان خواهیم کرد تا فتد در ساغر ما عکس روی ساغر از باده لبالب هر زمان خواهیم کرد نالهٔ مستانه نقل دوستان خواهیم کرد تا درین عالم نگردد آشکارا راز ما ناگهی رخ را ازین عالم نهان خواهیم کرد نزد زلف تحفه، خواهیم برد پیش روی جانفزایش جان فشان خواهیم کرد چون بگردانیم رو، زین عالم بی‌آبرو روی در روی نگار مهربان خواهیم کرد بر سر بازار وصلش جان ندارد قیمتی تا نظر در روی خوبش رایگان خواهیم کرد سالها در جستجویش دست و پایی می‌زدیم چون نشان دیدیم، خود را بی‌نشان خواهیم کرد هر چه ما خواهیم کردن او بخواهد غیر آن آنچه آن کند ما خود همان خواهیم کرد عراقی هیچ خواهد گفت: اناالحق، این زمان بر سر دارش ز غیرت ناگهان خواهیم کرد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/875 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
می خوردن و گرد نیکوان گردیدن به زانکه بزرق زاهدی ورزیدن پس روی بهشت کس نخواهد دیدن ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1658 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
می خوردن و شاد بودن آیین من است فارغ بودن ز کفر و دین دین من است گفتا خرم تو کابین من است ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1593 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
می‌ خور که فلک بهر هلاک من و تو قصدی دارد به جان پاک من و تو کاین سبزه بسی دمد ز خاک من و تو ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1652 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
می خور که ز کثرت و قلت ببرد و اندیشه هفتاد و دو ملت ببرد یک جرعه خوری هزار علت ببرد ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1543 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
می خواه و افشان کن، از دهر چه می‌جویی؟ این گفت سحرگه ، بلبل تو چه می‌گویی؟ ،_تا_شاهد_و_ساقی_را لب گیری و رخ بوسی، می نوشی و بویی شمشادْ خرامان کن، و آهنگ کن تا سرو بیاموزد، از قد تو تا غنچهٔ خندانت، دولت به که خواهد داد ای شاخ رعنا، از بهر که می‌رویی؟ امروز که بازارت، پرجوش خریدار است دریاب و بنه گنجی، از مایهٔ نیکویی ،_در_رهگذر_باد_است طرفِ هنری بربند، از شمعِ نکورویی آن طُرِّه که هر جَعدش، صد نافهٔ چین ارزد خوش بودی اگر بودی، بوییش ز خوش‌خویی هر مرغ به دستانی، در شاه آمد بلبل به نواسازی، به غزل‌گویی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/712 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد کآشوب حسن روی تو در عالم اوفتد گر در خیال خلق، پری‌وار بگذری فریاد در نهاد بنی آدم اوفتد افتاده تو شد ای دوست دست گیر در پای مفکنش که چنین کم اوفتد در رویت آن که تیغ نظر می‌کشد به جهل مانند من به تیر بلا محکم اوفتد مشکن که حقه راز نهان توست ترسم که راز در کف اوفتد وقتست اگر بیایی و لب بر لبم نهی چندم به جست و جوی تو دم بر دم اوفتد صبور باش بر این ریش دردناک باشد که اتفاق یکی مرهم اوفتد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/579 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مهر مهر بر جان ماست جان ما در حضرت جانان ماست درد آن ما درمان ماست بس عجب نبود که سودایی شوم کیت سودای او در شان ماست گوی زلفش در خم چوگان ماست اسب همت را چو در زین آوریم هر دو عالم گوشهٔ میدان ماست با وجود این چنین زار و نزار بر بساط معرفت جولان ماست کس چه داند آنچه در خلقان ماست؟ گر ز ما برهان طلب دارد کسی نور او در جان ما برهان ماست جنت پر انگبین و شیر و می بی‌جمال دوست شورستان ماست گرچه در صورت گدایی می‌کنیم گنج معنی در ویران ماست هاتف دولت مرا آواز داد: کین نوامی گو: ، ز آن ماست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1028 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مهتاب به نور دامن شب بشکافت می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1594 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
منم یا رب در این دولت که روی یار می‌بینم فراز سرو سیمینش بر بار می‌بینم مگر طوبی برآمد در سرابستان جان من که بر هر شعبه‌ای مرغی شکرگفتار می‌بینم مگر دنیا سر آمد کاین چنین آزاد در جنت می بی درد می‌نوشم بی خار می‌بینم عجب دارم ز بخت و هر دم در گمان افتم که مستم یا به یا جمال یار می‌بینم زمین بوسیده‌ام بسیار و خدمت کرده تا اکنون لب معشوق می‌بوسم رخ می‌بینم چه طاعت کرده‌ام گویی که این پاداش می‌یابم چه فرمان برده‌ام گویی که این مقدار می‌بینم تویی یارا که آلود بر من تاختن کردی منم یا رب که بخت چنین بیدار می‌بینم چو خلوت با میان آمد نخواهم کاشانه تمنای بهشتم نیست چون دیدار می‌بینم کدام آلاله می‌بویم که مغزم عنبرآگین شد چه ریحان دسته بندم چون جهان می‌بینم ز گردون نعره می‌آید که اینت بوالعجب کاری که را ز روی دوست برخوردار می‌بینم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/282 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
منم که گوشهٔ میخانه خانقاهِ من است دعایِ پیرِ مغان وردِ صبحگاهِ من است نوایِ من به سحر آهِ عذرخواهِ من است ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله گدایِ خاکِ درِ دوست، پادشاه من است غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست جز این خیال ندارم خدا گواهِ من است مگر به تیغ اجل خیمه بَرکَنَم ور نی رمیدن از درِ دولت نه رسم و راهِ من است فرازِ مسندِ خورشید، تکیه‌گاهِ من است گناه اگر چه نبود اختیارِ ما تو در طریقِ ادب باش، گو گناهِ من است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/707 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
منم که شهره شهرم به ورزیدن منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن که در طریقت ما کافریست رنجیدن به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن مراد ز تماشای باغ عالم چیست به دست مردم چشم از رخ تو چیدن به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن ز خط بیاموز مهر با رخ خوب که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن مبوس جز لب ساقی و جام می که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/825 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز چه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نواز که کیمیایِ مراد است، خاکِ کویِ نیاز ز مشکلاتِ طریقت عِنان مَتاب ای که مردِ راه نَیَندیشَد از نَشیب و فَراز طهارت ار نه به خونِ جگر کُنَد عاشق به قولِ مُفتیِ درست نیست نماز در این مُقامِ مجازی به جز پیاله مگیر در این سراچهٔ بازیچه، غیرِ مَباز که کِیدِ دشمنت از جان و جسم دارد باز فِکَنْد زمزمهٔ در حجاز و عراق نوایِ بانگِ غزلهایِ از ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/974 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
منم این بی تو که پروای تماشا دارم کافرم گر باغ و سر صحرا دارم بر گذرم بی تو و در ریاحین نگرم بی تو و یارا دارم که نه بر مرغان چمن شیفته‌ام که نه سودای رخ حمرا دارم بر روی تو چون مستم واله به رخ و نسرین چه تمنا دارم گر چه نبود دست من و دامن تو هر کجا پای نهی فرق سر آن جا دارم گر به مسجد روم ابروی تو محراب من است ور به آتشکده زلف تو چلیپا دارم دلم از پختن سودای وصال تو بسوخت تو من خام طمع بین که چه سودا دارم عقل مسکین به چه اندیشه فرا دست کنم دل شیدا به چه تدبیر شکیبا دارم سر من دار که چشم از همگان در دوزم دست من گیر که دست از دو جهان وادارم با توام یک از هشت بهشت اولیتر من که امروز چنینم غم فردا دارم که به معنی ز توام که به صورت نسب از آدم و حوا دارم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/324 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من و انکارِ شراب! این چه حکایت باشد؟ غالباً این قَدَرَم عقل و کِفایت باشد ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد زاهد ار راه به رندی نَبَرَد معذور است عشق کاریست که موقوف هدایت باشد من که شب‌ها رهِ تقوا زده‌ام با دف و چنگ این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد؟ پیرِ ما هر چه کُنَد عینِ عنایت باشد دوش از این غصه نَخُفتَم که رفیقی می‌گفت حافظ ار مست بُوَد جایِ شکایت باشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1086 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من هیچ ندانم که مرا آن‌که سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت این هرسه مرا نقد و تو را نسیه بهشت ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1595 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من همان روز که آن خال بدیدم گفتم بیم آن است بدین دانه که در دام افتم هرگز آشفته‌ی رویی نشدم یا مویی مگر اکنون که به روی تو چو موی آشفتم هیچ شک نیست که این واقعه با طاق افتد گو بدانید که من با غم رویش جفتم رنگ رویم غم پیش کسان می‌گوید فاش کرد آن که ز بیگانه همی‌بنهفتم پیش از آنم که به دیوانگی انجامد کار معرفت پند همی‌داد و نمی‌پذرفتم هر که این روی ببیند بدهد پشت گریز گر بداند که من از وی به چه پهلو خفتم آتشی بر سرم از داغ جدایی می‌رفت و آبی از دیده همی‌شد که زمین می‌سفتم عجب آن است که با زحمت چندینی خار بوی نشنیدم که چو نشکفتم پیش از این خاطر من خانه‌ی پرمشغله بود با تو پرداختمش وز همه عالم رفتم آن نیست که درخورد تو گوید سخنی آن چه در وسع در دهن آمد گفتم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/343 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من نه آن رندم که تَرکِ شاهد و ساغر کنم محتسب داند که من این کارها کمتر کنم توبه از مِی وقتِ گُل دیوانه باشم گر کنم عشق دردانه‌ست و من غَوّاص و دریا میکده سر فروبُردم در آن جا تا کجا سر بَرکُنم لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نامِ فِسق داوری دارم بسی یا رب، که را داور کنم؟ بازکَش یک دَم عِنان ای تُرکِ شهرآشوبِ من تا ز اشک و چهره راهت پُر زر و گوهر کنم کِی نظر در فیضِ خورشیدِ بلنداختر کنم چون صبا مجموعهٔ را به آبِ لطف شست کج خوان، گر نظر بر صفحهٔ دفتر کنم عهد و پیمانِ فلک را نیست چندان اعتبار عهد با پیمانه بندم، شرط با ساغَر کُنم من که دارم در گدایی گنجِ سلطانی به دست کِی طمع در گردشِ گردونِ دون‌پَرور کنم گر چه گَردآلودِ فقرم، شرم باد از همتم گر به آبِ چشمهٔ خورشید دامن تَر کنم عاشقان را گر در آتش می‌پسندد لطفِ دوست تنگ چشمم گر نظر در چشمهٔ کوثر کنم دوش لعلش می‌داد را، ولی من نه آنم کز وی این افسانه‌ها باور کنم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/877 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈