eitaa logo
الهام انیمیشن
81 دنبال‌کننده
39 عکس
444 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
گواهی امین است بر درد من سرشک روان بر رخ زرد من ببخشای بر عندلیب الا ای من که گر هم بدین نوع باشد فراق به نزد تو باد آورد گرد من که دیده‌ست هرگز چنین آتشی کز او می‌برآید دم سرد من فغان من از دست جور تو نیست که از طالع مادرآورد من من اندر بندگی نیستم وز اندازه بیرون تو در من بداندیش که مطرود باد ندانم چه می‌خواهد از طرد من و گر من آنم که اینم سزاست ببخش و مگیر ای جوانمرد من تو معذور داری به انعام اگر زلتی آمد از کرد من تو دردی نداری که دردت مباد از آن رحمتت نیست بر درد من ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/234 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گلبنان پیرایه بر کرده‌اند را در سماع آورده‌اند ساقیان در طواف هوش میخواران مجلس برده‌اند جرعه‌ای و کار از دست رفت تا چه بی هوشانه در می کرده‌اند ما به یک چنین بیخود شدیم دیگران چندین قدح چون آتش اندر پختگان افتاد و سوخت خام طبعان همچنان افسرده‌اند خیمه بیرون بر که فراشان باد فرش دیبا در چمن گسترده‌اند زندگانی چیست مردن پیش دوست کاین گروه زندگان مرده‌اند تا جهان بودست جماشان از سلحداران خار آزرده‌اند عاشقان را کشته می‌بینند خلق بشنو از که جان پرورده‌اند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/505 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گفتم به عقل پای برآرم ز بند او روی خلاص نیست به جهد از کمند او مستوجب ملامتی ای که چند بار عقلت بگفت و گوش نکردی به پند او آن بوستان میوه که دست جهد دشوار می‌رسد به درخت بلند او گفتم عنان مرکب تازی بگیرمش لیکن وصول نیست به گرد سمند او سر در جهان نهادمی از دست او ولیک از شهر او چگونه رود شهربند او چشمم بدوخت از همه عالم به اتفاق تا جز در او نظر نکند مستمند او گر به جای مروحه می‌زند مسکین مگس کجا رود از پیش قند او نومید نیستم که هم او مرهمی نهد ور نه به هیچ به نشود دردمند او او مگر به لطف خداوندی‌ای کند ور نه ز ما چه بندگی آید پسند او چو صبر از اوت میسر نمی‌شود اولی‌تر آن که صبر کنی بر گزند او ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/221 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گرم قبول کنی ور برانی از بر نگردم از تو و گر فدا کنم سر تو دانی ار بنوازی و گر بیندازی چنان که در آید به رای انور نظر به جانب ما گر چه منت است و ثواب غلام همی‌پروری و چاکر اگر برابر به حکم نگذاری خیال روی تو نگذارم از برابر مرا نصیحت بیگانه منفعت نکند که راضیم که قفا بینم از ستمگر حدیث صبر من از روی تو همان مثل است که صبر طفل به شیر از کنار مادر رواست گر همه خلق از نظر بیندازی که هیچ خلق نبینی به حسن و منظر به روی تو گفتم که جان برافشانم دگر به درافتادم از محقر تو سر به صحبت درآوری هیهات زهی خیال که من کرده‌ام مصور چه بر سر آید از این شوق غالبم دانی همانچه مورچه را بر سر آمد از پر ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/375 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر متصور شدی با تو در آمیختن حیف نبودی وجود در قدمت ریختن فکرت من در تو نیست در قلم قدرتیست کاو بتواند چنین صورتی انگیختن کیست که مرهم نهد بر مجروح که‌ش نه مجال وقوف نه ره بگریختن داعیه شوق نیست رفتن و باز آمدن قاعده مهر نیست بستن و بگسیختن آب روان سرشک و آتش سوزان آه پیش تو باد است و خاک بر سر بیختن هر که به شب وار در نظر شاهدیست باک ندارد به روز کشتن و آویختن خوی تو با دوستان تلخ سخن گفتن است چاره حدیث با شکر آمیختن ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/246 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر کنم در سر وفات سری سهل باشد مختصری ای که قصد هلاک من داری صبر کن تا ببینمت نظری نه حرام است در رخ تو نظر که حرام است چشم بر دگری دوست دارم که خاک پات شوم تا مگر بر سرم کنی گذری متحیر نه در جمال توام عقل دارم به قدر قدری حیرتم در صفات بی چون است کاین کمال آفرید در بشری ببری هوش و طاقت زن و مرد گر تردد کنی به بام و دری حق به دست رقیب پیش خصم ایستاده چون سپری زان که آیینه‌ای بدین حیف باشد به دست بی بصری آه اثر کند در کوه نکند در تو سنگدل اثری سنگ را سخت گفتمی همه عمر تا بدیدم ز سنگ سختتری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/200 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر دست دهد هزار جانم در پای مبارکت فشانم آخر به سرم گذر کن ای دوست انگار که خاک آستانم هر حکم که بر سرم برانی سهل است ز مرانم تو سر وصل ما نداری من عادت بخت دانم هیهات که چون تو شاهبازی تشریف دهد به آشیانم گر خانه محقر است و تاریک بر دیده روشنت نشانم گر تو بر سرم بگویند فریاد برآید از روانم شب نیست که در فراق رویت زاری به فلک نمی‌رسانم آخر نه من و تو دوست بودیم عهد تو شکست و من همانم من مهره مهر تو نریزم الا که بریزد استخوانم من ترک وصال تو نگویم الا به فراق جسم و جانم مجنونم اگر بهای لیلی ملک عرب و عجم ستانم زمان تویی به تحقیق من بنده خسرو زمانم شاهی که ورا رسد که گوید مولای اکابر جهانم ایوان رفیعش آسمان را گوید تو زمین من آسمانم دانی که ستم روا ندارد مگذار که بشنود فغانم هر کس به زمان بود من آخرالزمانم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/290 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری من نه حریف رفتنم از در تو به هر دری تا نکند وفای تو در من تغیری چشم نمی‌کنم به تا چه رسد به دیگری خود نبود و گر بود تا به قیامت آزری بت نکند به نیکویی چون تو بدیع پیکری سرو روان ندیده‌ام جز تو به هیچ کشوری هم نشنیده‌ام که زاد از پدری و مادری گر به کنار آسمان چون تو برآید اختری روی بپوشد آفتاب از نظرش به معجری حاجت گوش و گردنت نیست به زر و یا به خضاب و سرمه‌ای یا به عبیر و عنبری تاب وغا نیاورد قوت هیچ صفدری گر تو بدین مشاهدت حمله بری به لشکری بسته‌ام از جهانیان بر تنگ من دری تا نکنم به هیچ کس گوشه چشم خاطری گر چه تو بهتری و من از همه خلق کمتری شاید اگر نظر کند محتشمی به چاکری باک مدار گر به فدا رود سری هر که به معظمی رسد ترک دهد محقری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/138 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر از جفای تو روزی بیازارد کمند شوق کشانم به صلح باز آرد ز درد تو دوشم امید نبود اسیر چه تاب شب دراز آرد دلی عجب نبود گر بسوخت کآتش تیز چه جای موم که پولاد در گداز آرد تویی که گر بخرامد درخت قامت تو ز رشک سرو روان را به اهتزاز آرد دگر به روی از خلق در بخواهم بست مگر کسی ز توام مژده‌ای فراز آرد اگر قبول کنی سر نهیم بر قدمت چو بت پرست که در پیش بت نماز آرد یکی به سمع رضا گوش به دار که سوز سخن‌های آرد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/569 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کیست آن ماه منور که چنین می‌گذرد تشنه جان می‌دهد و ماء معین می‌گذرد سرو اگر نیز تحول کند از جای به جای نتوان گفت که از این می‌گذرد حور عین می‌گذرد در نظر سوختگان یا مه چارده یا لعبت چین می‌گذرد کام از او کس نگرفتست مگر باد که بر آن زلف و بناگوش و جبین می‌گذرد مردم زمین رفتن او پندارند کآفتابست که بر اوج برین می‌گذرد پای گو بر سر عاشق نه و بر دیده دوست حیف باشد که چنین کس به زمین می‌گذرد هر که در شهر دارد و دینی دارد گو حذر کن که هلاک و دین می‌گذرد از خیال آمدن و رفتنش اندر و چشم با گمان افتم و گر به یقین می‌گذرد گر کند روی به ما یا نکند حکم او راست پادشاهیست که بر ملک یمین می‌گذرد گوشه نشینی کن و شاهدبازی شاهد آنست که بر گوشه نشین می‌گذرد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/556 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
که دست تشنه می‌گیرد به آبی خداوندان فضل آخر ثوابی توقع دارم از زبانت اگر تلخ است و گر جوابی تو و گر آیی بر من بدان ماند که گنجی در خرابی به چشمانت که گر زهرم فرستی چنان نوشم که اگر سروی به بالای تو باشد نباشد بر سر سرو آفتابی پری روی از نظر غایب نگردد اگر صد بار بربندد نقابی بدان تا یک رویت ببینم شب و روز آرزومندم به امیدم هست اگر عطشان نمیرد که باز آید به جوی رفته آبی هلاک می‌خواهد آن مور که پنجه کردن با عقابی شبی دانم که در زندان هجران سحرگاهم به گوش آید خطابی که چون فراق ما کشیدی نخواهی دید در دوزخ عذابی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/176 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کمان سختْ که داد آن لطیف بازو را؟ که تیر غمزه تمامست صید آهو را هزار صید پیش تیر باز آید بدین صفت که تو داری کمان ابرو را تو به جوشن و برگستوان نه محتاجی که روز معرکه بر زره کنی مو را دیار هند و اقالیم ترک بسپارند چو چشم ترک تو بینند و زلف هندو را مغان که خدمت بت می‌کنند در فرخار ندیده‌اند مگر بت‌رو را حصار قلعهٔ باغی به منجنیق مده به بام قصر برافکن کمند گیسو را مرا که عزلت عنقا گرفتمی همه عمر چنان اسیر گرفتی که باز تیهو را لبت بدیدم و لعلم بیوفتاد از چشم سخن بگفتی و قیمت برفت لؤلؤ را بهای روی تو بازار ماه و بشکست چنان که معجز موسی طلسم جادو را به رنج بردن بیهوده گنج نتوان برد که بخت راست فضیلت، نه زور بازو را به روی نکو کسی دهد که احتمال کند زشت نیکو را ؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/544 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈