سرو سیمینا به صحرا میروی
نیک بدعهدی که بی ما میروی
کس بدین شوخی و رعنایی نرفت
خود چنینی یا به عمدا میروی
روی پنهان دارد از مردم پری
تو پری روی آشکارا میروی
گر تماشا میکنی در #خود نگر
یا به #خوشتر #زین تماشا میروی
مینوازی بنده را یا میکشی
مینشینی یک #نفس یا میروی
اندرونم با تو میآید ولیک
خائفم گر دست غوغا میروی
ما #خود اندر قید فرمان توایم
تا کجا دیگر به یغما میروی
جان نخواهد بردن از تو هیچ #دل
شهر بگرفتی به صحرا میروی
گر قدم بر چشم من #خواهی نهاد
دیده بر ره مینهم تا میروی
ما به دشنام از تو راضی گشتهایم
وز دعای ما به سودا میروی
گر چه آرام از #دل ما میرود
همچنین میرو که #زیبا میروی
دیده #سعدی و #دل همراه توست
تا نپنداری که تنها میروی
#سرو_سیمینا_به_صحرا_میروی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/52
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرو چمن پیش اعتدال تو پست است
روی تو بازار آفتاب شکستهست
شمع فلک با هزار مشعل انجم
پیش وجودت چراغ بازنشستهست
توبه کند مردم از گناه به شعبان
در رمضان نیز چشمهای تو مست است
این همه زورآوری و مردی و شیری
مرد ندانم که از کمند تو جستهست
این یکی از دوستان به تیغ تو کشتهست
وان دگر از عاشقان به تیر تو خستهست
دیده به #دل میبرد حکایت مجنون
دیده ندارد که #دل به مهر نبستهست
دست طلب داشتن ز دامن معشوق
پیش کسی گو کش اختیار به دست است
با چو تو روحانیی تعلق خاطر
هر که ندارد دواب #نفسپرست است
منکر #سعدی که ذوق #عشق ندارد
نیشکرش در دهان تلخ کبست است
#سرو_چمن_پیش_اعتدال_تو_پست_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/155
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرو بلند بین که چه رفتار میکند
وآن ماه محتشم که چه گفتار میکند
آن چشم مست بین که به شوخی و #دلبری
قصد هلاک مردم هشیار میکند
دیوانه میکند #دل #صاحب تمیز را
هر گه که التفات پریوار میکند
ما روی کرده از همه عالم به روی او
وآن سست عهد روی به دیوار میکند
عاقل خبر ندارد از اندوه عاشقان
خفتهست و عیب مردم بیدار میکند
من طاقت شکیب ندارم ز روی #خوب
صوفی به عجز #خویشتن اقرار میکند
بیچاره از مطالعه روی نیکوان
صد بار توبه کرد و دگربار میکند
#سعدی نگفتمت که خم زلف شاهدان
دربند او مشو که گرفتار میکند
#سرو_بلند_بین_که_چه_رفتار_میکند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/485
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سروِ چَمانِ من چرا میلِ چمن نمیکند؟
همدمِ #گل نمیشود یادِ سَمَن نمیکند
#دی_گِلِهای_ز_طُرِّهاش_کردم_و_از_سرِ_فُسوس
گفت که این سیاهِ کج، گوش به من نمیکند
تا #دلِ هرزه گَردِ من رفت به چینِ زلفِ او
زان سفرِ درازِ خود عزمِ وطن نمیکند
پیشِ کمانِ ابرویش لابه همیکنم ولی
گوش کشیده است از آن گوش به من نمیکند
با همه عطفِ دامنت آیدم از صبا عجب
کز گذرِ تو خاک را مُشکِ خُتَن نمیکند
#چون_ز_نسیم_میشود_زلفِ_بنفشه_پُرشِکَن
وه که #دلم چه یاد از آن عَهدْشِکَن نمیکند
دل به امیدِ رویِ او همدمِ جان نمیشود
جان به هوایِ کویِ او خدمتِ تن نمیکند
ساقیِ سیم ساقِ من گر همه دُرد میدهد
کیست که تن چو جامِ مِی جمله دهن نمیکند؟
دستخوشِ جفا مَکُن آبِ رُخَم که فیضِ ابر
بیمددِ سِرشکِ من دُرِّ عَدَن نمیکند
کُشتهٔ غمزهٔ تو شد #حافظِ ناشنیده پند
تیغ سزاست هر که را دَرد سخن نمیکند
#اشعار_عاشقانه_حافظ #غزلیات_و_اشعار_حافظ #گلچین_بهترین_اشعار_و_غزل_عاشقانه_حافظ
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/1048
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرو بستانی تو یا مه یا پری
یا ملک یا دفتر صورتگری
رفتنی داری و سحری میکنی
کاندر آن عاجز بماند سامری
هر که یک بارش گذشتی در نظر
در #دلش صد بار دیگر بگذری
میروی و اندر پیت #دل میرود
باز میآیی و جان میپروری
گر تو شاهد با میان آیی چو #شمع
مبلغی پروانهها گرد آوری
چند #خواهی روی پنهان داشتن
پرده میپوشی و بر ما میدری
روزی آخر در میان مردم آی
تا ببیند هر که میبیند پری
آفتاب از منظر افتد در رواق
چون تو را بیند بدین #خوش منظری
جان و خاطر با تو دارم روز و شب
نقش بر #دل #نام بر انگشتری
#سعدی از گرمی بخواهد سوختن
بس که تو #شیرینی از حد میبری
#سرو_بستانی_تو_یا_مه_یا_پری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/140
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرو ایستاده به چو تو رفتار میکنی
طوطی خموش به چو تو گفتار میکنی
کس #دل به اختیار به مهرت نمیدهد
دامی نهادهای که گرفتار میکنی
تو #خود چه فتنهای که به چشمان ترک مست
تاراج عقل مردم هشیار میکنی
از دوستی که دارم و غیرت که میبرم
خشم آیدم که چشم به اغیار میکنی
گفتی نظر خطاست تو #دل میبری رواست
خود کرده جرم و خلق گنهکار میکنی
هرگز فرامشت نشود دفتر خلاف
با دوستان چنین که تو تکرار میکنی
دستان به #خون تازه بیچارگان خضاب
هرگز کس این کند که تو عیار میکنی
با دشمنان موافق و با دوستان به خشم
یاری نباشد این که تو با یار میکنی
تا من سماع میشنوم پند نشنوم
ای مدعی نصیحت بیکار میکنی
گر تیغ میزنی سپر اینک وجود من
صلح است از این طرف که تو پیکار میکنی
از روی دوست تا نکنی رو به آفتاب
کز آفتاب روی به دیوار میکنی
زنهار #سعدی از #دل سنگین کافرش
کافر چه غم #خورد چو تو زنهار میکنی
#سرو_ایستاده_به_چو_تو_رفتار_میکنی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/64
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست درآمد از درم دوست
لب #خنده زنان چو غنچه در پوست
چون دیدمش آن رخ نگارین
در #خود به #غلط شدم که این اوست
رضوان در خلد باز کردند
کز عطر مشام روح #خوش بوست
پیش قدمش به سر دویدم
در پای فتادمش که ای دوست
یک باره به ترک ما بگفتی
زنهار نگویی این نه نیکوست
بر من که #دلم چو #شمع یکتاست
پیراهن غم چو #شمع ده توست
چشمش به کرشمه گفت با من
در نرگس مست من چه آهوست
گفتم همه نیکوییست لیکن
اینست که بیوفا و بدخوست
بشنو #نفسی دعای #سعدی
گر چه همه عالمت دعاگوست
#سرمست_درآمد_از_درم_دوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/17
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست ز کاشانه به #گلزار برآمد
غلغل ز #گل و #لاله به یک بار برآمد
مرغان چمن نعره زنان دیدم و گویان
زین غنچه که از طرف چمنزار برآمد
آب از #گل رخساره او عکس پذیرفت
و آتش به سر غنچه #گلنار برآمد
سجاده نشینی که مرید غم او شد
آوازه اش از خانه خمار برآمد
زاهد چو کرامات بت عارض او دید
از چله میان بسته به زنار برآمد
بر خاک چو من بیدل و دیوانه نشاندش
اندر نظر هر که پری وار برآمد
من مفلس از آن روز شدم کز حرم غیب
دیبای جمال تو به بازار برآمد
کام #دلم آن بود که جان بر تو فشانم
آن کام میسر شد و این کار برآمد
#سعدی چمن آن روز به تاراج خزان داد
کز باغ #دلش بوی #گل یار برآمد
#سرمست_ز_کاشانه_به_گلزار_برآمد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/516
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست اگر درآیی عالم به هم برآید
خاک وجود ما را گرد از عدم برآید
گر پرتوی ز رویت در کنج خاطر افتد
خلوت نشین جان را آه از حرم برآید
گلدسته امیدی بر جان عاشقان نه
تا ره روان غم را خار از قدم برآید
گفتی به کام روزی با تو دمی برآرم
آن کام برنیامد ترسم که دم برآید
عاشق بگشتم ار چه دانسته بودم اول
کز تخم #عشقبازی شاخ ندم برآید
گویند دوستانم سودا و #ناله تا کی
سودا ز #عشق خیزد #ناله ز غم برآید
دل رفت و صبر و دانش ما ماندهایم و جانی
ور زان که غم غم توست آن نیز هم برآید
هر دم ز سوز #عشقت #سعدی چنان بنالد
کز شعر سوزناکش دود از قلم برآید
#سرمست_اگر_درآیی_عالم_به_هم_برآید #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/440
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست بتی لطیف ساده
در دست گرفته جام باده
در مجلس بزم باده نوشان
بسته کمر و قبا گشاده
افتاده زمین به حضرت او
گردونش به خدمت ایستاده
خورشید و مهش ز #خوبرویی
سر بر خط بندگی نهاده
خورشید که شاه آسمان است
در عرصه حسن او پیاده
وه وه که بزرگوار حوریست
از روزن جنت اوفتاده
لعلش چو عقیق گوهرآگین
زلفش چو کمند تاب داده
در #گلشن بوستان رویش
زنگی بچگان ز ماه زاده
#سعدی نرسد به یار هرگز
کاو #شرمگن است و یار ساده
#سرمست_بتی_لطیف_ساده #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/207
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست درآمد از خرابات
با عقل خراب در مناجات
بر خاک فکنده خرقه زهد
و آتش زده در لباس طامات
دل برده #شمع مجلس او
پروانه به شادی و سعادات
جان در ره او به عجز میگفت
کای مالک عرصه کرامات
از #خون پیادهای چه خیزد
ای بر رخ تو هزار شه مات
حقا و به جانت ار توان کرد
با تو به هزار جان ملاقات
گر چشم #دلم به صبر بودی
جز #عشق ندیدمی مهمات
تا باقی عمر بر چه آید
بر باد شد آن چه رفت هیهات
صافی چو بشد به دور #سعدی
زین پس من و دردی خرابات
#سرمست_درآمد_از_خرابات #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/444
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سر جانان ندارد هر که او را #خوف جان باشد
به جان گر صحبت جانان برآید رایگان باشد
مغیلان چیست تا حاجی عنان از کعبه برپیچد
خسک در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد
ندارد با تو بازاری مگر شوریده اسراری
که مهرش در میان جان و مهرش بر دهان باشد
پری رویا چرا پنهان شوی از مردم چشمم
پری را خاصیت آنست کز مردم نهان باشد
نخواهم رفتن از دنیا مگر در پای دیوارت
که تا در وقت جان دادن سرم بر آستان باشد
گر از رای تو برگردم بخیل و #ناجوانمردم
روان از من تمنا کن که فرمانت روان باشد
به دریای غمت غرقم گریزان از همه خلقم
گریزد دشمن از دشمن که تیرش در کمان باشد
خلایق در تو حیرانند و جای حیرتست الحق
که مه را بر زمین بینند و مه بر آسمان باشد
میانت را و مویت را اگر صد ره بپیمایی
میانت کمتر از مویی و مویت تا میان باشد
به #شمشیر از تو نتوانم که روی #دل بگردانم
و گر میلم کشی در چشم میلم همچنان باشد
چو فرهاد از جهان بیرون به تلخی میرود #سعدی
ولیکن شور #شیرینش بماند تا جهان باشد
#سر_جانان_ندارد_هر_که_او_را_خوف_جان_باشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/537
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈