eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن تیرباران قضا را جز رضا جوشن مکن هر که ننهاده‌ست چون پروانه بر سوختن گو حریف آتشین را طوف پیرامن مکن جای پرهیز است در کوی شکرریزان گذشت یا به ترک بگو یا چشم وا روزن مکن کیست کاو بر ما به بیراهی گواهی می‌دهد گو ببین آن روی شهرآرا و عیب من مکن دوستان هرگز نگردانند روی از مهر دوست نی معاذالله قیاس دوست از دشمن مکن تا روان دارد روان دارم حدیثش بر زبان سنگدل گوید که یاد یار سیمین تن مکن مردن اندر کوی از زندگانی است تا نمیری دست مهرش کوته از دامن مکن شاهد آیینه‌ست و هر کس را که شکلی نیست گو نگه بسیار در آیینه روشن مکن با ساعد سیمین نشاید پنجه کرد گر چه بازو سخت داری زور با آهن مکن ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/235 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گواهی امین است بر درد من سرشک روان بر رخ زرد من ببخشای بر عندلیب الا ای من که گر هم بدین نوع باشد فراق به نزد تو باد آورد گرد من که دیده‌ست هرگز چنین آتشی کز او می‌برآید دم سرد من فغان من از دست جور تو نیست که از طالع مادرآورد من من اندر بندگی نیستم وز اندازه بیرون تو در من بداندیش که مطرود باد ندانم چه می‌خواهد از طرد من و گر من آنم که اینم سزاست ببخش و مگیر ای جوانمرد من تو معذور داری به انعام اگر زلتی آمد از کرد من تو دردی نداری که دردت مباد از آن رحمتت نیست بر درد من ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/234 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سلسلهٔ موی دوست حلقه دام بلاست هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست گر بزنندم به تیغ در نظرش بی‌دریغ دیدن او یک نظر صد چو منش گر برود جان ما در طلب وصل دوست حیف نباشد که دوست دوست‌تر از جان ماست دعوی عشاق را نخواهد بیان گونهٔ زردش زارش گواست مایهٔ پرهیزگار قوت صبر است و عقل عقل گرفتار صبر زبون هواست دلشدهٔ پایبند گردن جان در کمند زهرهٔ گفتار نه کاین چه سبب وان چراست مالک ملک وجود حاکم رد و قبول هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب عهد فرامش کند مدعی بی‌وفاست از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست گو همه دشنام گو کز لب دعاست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/233 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من آخرت رحمی نیاید بر مسکین من سوزناک افتاده چون پروانه‌ام در پای تو خود نمی‌سوزد چون بر بالین من تا تو را دیدم که داری سنبله بر آفتاب آسمان حیران بماند از اشک چون پروین من گر و و نسرین نروید گو مروی پرده بردار ای و و نسرین من گر به رعنایی برون آیی دریغا صبر و هوش ور به شوخی درخرامی وای عقل و دین من خار تا کی در باغ امیدم نشان زخم تا کی مرهمی بر جان دردآگین من نه امید از دوستان دارم نه بیم از دشمنان تا قلندروار شد در کوی آیین من از ترش رویی دشمن وز جواب تلخ دوست کم نگردد شورش طبع سخن من خلق را بر من رحمت آمد چند بار خود نگویی چند مسکین من ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/230 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من ناله و زار من زارتر است هر زمان بس که به هجر می‌دهد تو گوشمال من نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو دست نمای خلق شد قامت چون هلال من پرتو نور روی تو هر به هر کسی می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من خاطر تو به من رغبت اگر چنین کند هم به مراد رسد خاطر بدسگال من برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من چرخ شنید گفت منال کآه تو تیره می‌کند آینه جمال من ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/231 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دی به چمن برگذشت سرو سخنگوی من تا نکند غرور رنگ من و بوی من برگ لعل بود شاهد بزم آب ببرد شاهد من شد سپر از دست عقل تا ز کمین عتاب تیغ جفا برکشید ترک زره موی من ساعد چون نداشت قوت بازوی صبر دست غمش درشکست پنجه نیروی من به تاراج داد رخت صبوری می‌نکند بخت شور خیمه ز پهلوی من کرده‌ام از راه چند گذر سوی او او به تفضل نکرد هیچ نگه سوی من جور کشم بنده وار ور کشدم حاکم است خیره کشی کار اوست بارکشی من ای بوی من یاد کنی بعد از این بیچاره بود من ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/229 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای روی تو راحت من چشم تو چراغ منزل من آبیست محبت تو گویی کآمیخته‌اند با من شادم به تو مرحبا و اهلا ای بخت سعید مقبل من با تو همه برگ‌ها مهیاست بی تو همه هیچ حاصل من گویی که نشسته‌ای شب و روز هر جا که تویی مقابل من گفتم که مگر نهان بماند آنچ از غم توست بر من بعد از تو هزار نوبت افسوس بر دور حیات باطل من هر جا که حکایتی و جمعی هنگامهٔ توست و محفل من گر تیغ زند به دست سیمین تا چکد از مفاصل من کس را به قصاص من مگیرید کز من بحل است قاتل من ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/232 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نشان بخت بلند است و طالع میمون علی الصباح نظر بر جمال روزافزون علی الخصوص کسی را که طبع موزون است چگونه دوست ندارد موزون گر آبروی بریزد میان انجمنت به دست دوست حلال است اگر بریزد مثال عاشق و معشوق و پروانه‌ست سر هلاک نداری مگرد پیرامون بسوخت مجنون در صورت لیلی عجب که لیلی را نسوخت بر مجنون چگونه وصف جمالش کنم که حیران را مجال نطق نباشد که بازگوید چون همین تغیر بیرون بس است که در حدیث نمی‌گنجد اشتیاق درون اگر کسی از زمان صحبت دوست به ملک روی زمین می‌دهد زهی مغبون سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست حدیث فتان و عاشق مفتون جفای تو چندان که می‌برد خیال وصل تو از سر نمی‌کند بیرون ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/228 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به است آن یا زنخ یا سیب سیمین لب است آن یا شکر یا جان بتی دارم که چین ابروانش حکایت می‌کند بتخانه چین از آن ساعت که دیدم گوشوارش ز چشمانم بیفتاده‌ست پروین هر آن وقتی که دیدارش نبینم جهانم تیره باشد بر جهان بین به آرزومندم ولیکن سر بی دوست چون باشد به بالین از آب و چنین صورت که دیده‌ست تعالی خالق الانسان من طین غرور نیکوان باشد نه چندان جفا بر عاشقان باشد نه چندین من از مهری که دارم برنگردم تو را گر خاطر مهر است و گر کین نگارینا به چه حاجت مرا می‌کشد دست نگارین به دست دوستان بر کشته بودن ز دنیا رفتنی باشد به تمکین بکش تا عیب گیرانم نگویند نمی‌آید ملخ در چشم شاهین نظر کردن به دین مباد آن روز کاو برگردد از دین ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/227 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از مشرق برآمد باد نوروز از یمین عقل و طبعم خیره گشت از صنع رب العالمین با جوانان راه صحرا برگرفتم بامداد کودکی گفتا تو پیری با خردمندان نشین گفتم ای غافل نبینی کوه با چندین وقار همچو طفلان دامنش پرارغوان و یاسمین آستین بر دست پوشید از برگ شاخ میوه پنهان کرده از و مه در آستین باد را پریشان می‌کند هر زان پریشانی مگر در روی آب افتاده چین نوبهار از غنچه بیرون شد به یک تو پیرهن بیدمشک انداخت تا دیگر زمستان پوستین این نسیم خاک است یا مشک ختن یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین بامدادش بین که چشم از نوشین بر کند گر ندیدی سحر بابل در نگارستان چین گر سرش داری چو سر بنه مردانه وار با چنین معشوق نتوان باخت الا چنین ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/226 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه روی و موی و بناگوش و خط و خال است این چه قد و قامت و رفتار و اعتدال است این کسی که در همه عمر این صفت مطالعه کرد به دیگری نگرد یا به محال است این کمال حسن وجودت ز هر که پرسیدم جواب داد که در غایت کمال است این نماز شام به بام ار کسی نگاه کند دو ابروان تو گوید مگر هلالست این لبت به عزیزان که می‌خوری لعل است تو بگوی که می‌خوری حلال است این چنان به یاد تو شادم که فرق می‌نکنم ز دوستی که فراق است یا وصال است این شبی خیال تو گفتم ببینم اندر ولی ز فکر تو آیدم خیال است این درازنای شب از چشم دردمندان پرس عزیز من که شبی یا هزار سال است این قلم به یاد تو در می‌چکاند از دستم مداد نیست کز او می‌رود زلال است این کسان به حال پریشان از غم زنخ زنند و ندانند تا چه حال است این ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/225 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من از دست کمانداران ابرو نمی‌یارم گذر کردن به هر سو دو چشمم خیره ماند از روشنایی ندانم قرص است یا رو بهشت است این که من دیدم نه رخسار کمند است آن که وی دارد نه گیسو لبان لعل چون کبوتر سواد زلف چون پر پرستو نه آن سرپنجه دارد شوخ عیار که با او بر توان آمد به بازو همه جان از عشاق مشتاق ندارد سنگ کوچک در ترازو نفس را بوی چندین نباشد مگر در جیب دارد آهو لب خندان منطقش را نشاید گفت جز ضحاک جادو غریبی سخت محبوب اوفتاده‌ست به ترکستان رویش خال هندو عجب گر در چمن برپای خیزد که پیشش سرو ننشیند به زانو و گر بنشیند اندر محفل عام دو صد فریاد برخیزد ز هر سو به یاد روی اندام همه شب خار دارم پهلو تحمل کن جفای یار که جور نیکوان ذنبیست معفو ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/323 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈