#تخصصی #نظر_شخصی
#اصول_فقه #فلسفه #اجتهاد
در کتاب روش شناسی علم اصول ادعا شده است که ما بر اساس دیدگاه های امام و علامه و آقای سبحانی می فهمیم که علم اصول دانشی کاملا عقلایی است که دلیل عقلی هیچ جایی در آن ندارد و روش فلسفی هیچ جایی در علم اصول ندارد زیرا علمی اعتباری است نه حقیقی. (ص 294)
برخی دلایل ایشان مانند عبارات زیر است: امام : أنّ الخلط نشأ من إسراء حكم الحقائق إلى الاعتباريات التي لم تشمّ و لن تشمّ رائحة الوجود حتّى يجري عليه أحكام الوجود. و لعمري إنّ ذلك هو المنشأ الوحيد في الاشتباهات الواقعة في العلوم الاعتبارية. تهذیب ج1 ص 318
همچنین عبارت علامه در حاشیه کفایه ص 10 و 11 که آمیخت نادرست علوم حقیقی و اعتباری را منشاء برخی اشتباهات اصولیون می دانند.
در کتاب پیش فرض های فلسفی علم اصول،74 قاعده ی فلسفی بیان می شود که برای هر کدام، تعدادی از استناد های آخوند خراسانی ذکر می شود مثلا آخوند حداقل 6 بار از استحاله ترجیح بلامرجح استفاده کرده است و همین طور بقیه ی قواعد فلسفی با آدرس دقیق بیان می گردد. پس حذف فلسفه از اصول مانند جدا کردن مادر از فرزندش است.
قضاوت با شما!
اما اگر نظر من رو می خواید باید عرض کنم آینده ی حوزه را کسانی رقم خواهند زد که روشی صحیح برای آمیخت قواعد علوم حقیقی و اعتباری ارائه دهند. ملاک درستی آن این است که بتوان طبق آن با هدایت عقل از محکمات اصول دین به محکماتی که در فروع دین داریم برسیم. کشف این راه بدون جامعیت در علوم اسلامی و تقوای لازم شدنی نیست. گوهری گران بهاست. رزقنا الله و ایاکم ان شاء الله.
1398.09.05-KarimiGhodosi .mp3
13.46M
#عمومی
#کریمی_قدوسی #پشت_صحنه_تصمیمات_دولت
#نهی_از_منکر #جریان_نفوذ
حضرت علی علیه السلام فرمودند: لتامرن بالمعروف و لتنهن عن المنكر، او لیسلطن الله شراركم على خیاركم و یدعوا خیاركم فلایستجاب لهم !
یعنی: یا با جدیت امر به معروف و نهی از منکر می کنید یا خداوند قطعا اشرار شما را بر نیکان شما مسلط می کند! به طوری که نیکان شما دعا کنند و مستجاب نشود!
این صحبت های اخیر نماینده ی مشهد در مجلس است که دولت بارها به خاطر افشاگری های مفید اش علیه او شکایت کرده است. اگر سخنان ایشان دروغ نباشد (نه این که صد در صدر واقعی باشد) کافیست که همه مردم را علیه منافق خائنی که امروز رئیس جمهور شده است آگاه کنیم. این فایل صوتی رو درباره جاسوس های داخلی از دست ندید.
از هرکسی که این فایل رو گوش داد و بیانات رو تصدیق کرد می خواهم فایل رو برای اطرافیان خودش هم ارسال کنه.
منبع:
https://eitaa.com/bidariymelat/29119
@mollaei
ملایی
#عمومی #اجتهاد #اصول_فقه #سؤال از حضرت #آیت_الله_بهجت (رضوان الله تعالی علیه) زیاد آثار و کتب باقی
#تخصصی #نظر_شخصی
#تقلید #اجتهاد #اجتهاد_و_تقلید
#تخصص_گرایی #جامعیت_گرایی #تمحض_در_فقه_و_اصول
«اُحلّ لکم ما فی الارض جمیعا» یعنی هرچه در زمین است همه اش برای شما حلال شده است.
سوال: همه اش حلاله؟
چی شد، تعجب کردید؟
آیت الله نائینی، آیت الله خویی، آغا ضیاء عراقی و چندین نفر دیگر از بزرگان هیچ تعجب و شکی نکردند و به راحتی خیال کردند که این آیه قرآن هست و گاهی هفته ها روش بحث کردند !
http://ahdallah.blog.ir/1398/02/05/m-50
http://bayanbox.ir/view/mp4/8203866989722012222/030.mp4
یادتون هست که از آیت الله بهجت نقل کردیم : «با اعتماد به غیر، کار را مگذرانید» ؟
علامه طباطبایی در المیزان ج5 ص 450 می فرمایند:
"اين راهى كه امت در مورد حديث پيش گرفت يكى از عواملى است كه در قطع رابطه علوم اسلامى يعنى علوم دينى و ادبى از قرآن كريم اثرى به سزا داشت، با اينكه همه آن علوم به منزله شاخ و برگها و ميوههاى درخت طيبه قرآن و دين بود، درختى كه اصلش ثابت و فرعش در آسمان است و به اذن پروردگارش ميوهاش را در هر آنى مىدهد، چون اگر در باره اين علوم دقت به خرج دهى خواهى ديد كه طورى تنظيم شده كه پيدا است گويى هيچ احتياجى به قرآن ندارد، حتى ممكن است يك محصل همه آن علوم را فرا بگيرد متخصص در صرف و نحو بيان و لغت و حديث و رجال و درايه و فقه و اصول بشود، و همه اين درسها را تا آخر بخواند و قهرمان اين علوم نيز گردد، و حتى به پايه اجتهاد نيز برسد، ولى قرآن را آن طور كه بايد نتواند قرائت كند، و يا به عبارتى اصلا دست به هيچ قرآنى نزده باشد، پس معلوم مىشود از اين ديدگاه هيچ رابطهاى ميان آن علوم و ميان قرآن نيست و در حقيقت مردم در باره قرآن به جز قرائت هيچ وظيفهاى ندارند، و العياذ باللَّه قرآن ارزشى جز خواندن و يا آويزان كردن به گردن نوزاد- تا از حوادث ناگوار محفوظ بماند- ندارد، پس شما خواننده عزيز اگر از اين قسم مسلمانان هستى عبرت بگير و در رفتارت با قرآن تجديد نظر كن."
گاهی دوستان موسسات تخصصی فقه و اصول رو می بینم از اون ها می پرسم «شما به چه حقی در مطالعات خودتون فروع دین ( مثل فقه ) رو بر اصول دین و اخلاق ترجیح داده اید؟ و فردای قیامت چه پاسخی برای این سوال دارید؟»
به طور کلی طرح تمحض در فقه و اصول رو موافق با برخی روایات ائمه نیافتم:
عن النبی (ص) : لا یقوم بدین اله الا من احاطه من جمیع جوانبه، كنز، 5612
قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) : إنما المستحفظون لدین الله هم الذین أقاموا الدین و نصروه و حاطوه من جمیع جوانبه و حفظوه علی عباد الله و رعوه، غررالحكم، ص 85.
قال جعفر بن محمد الصادق (ع) : علماء شیعتنا مرابطون بالثغر الذی یلی إبلیس و عفاریته یمنعونهم عن الخروج علی ضعفاء شیعتنا و عن أن یتسلط علیهم إبلیس، بحارالانوار، ج 2، ص 5
و هنوز هم جواب قانع کننده ای از ممحضین در فقه و اصول نشنیدم ! جز این که گاهی می گویند: «انّا وجدنا اساتیذنا علی أمّة و انا علی آثارهم مقتدون» ! گاهی می گویند: «بالاخره همه دین رو که نمیشه جمع کرد و در تمام جوانب اسلام متخصص شد، ما هم نگاه کردیم دیدیم به فقه و اصول علاقه بیشتری داریم ممحّض شدیم». به نظر من این همون «دلم خواست» هست یه خرده «زخرف القول» قاطی اش کردن ! بماند که بسیاری از مباحث اصولی در خود روایات پاسخ اش داده شده و این همه بحث لازم نداشت! مثلا: آیت الله بهجت فرمودند: «اگر مسئله استعمال لفظ در اکثر از معنا حل شد خیلی از مطالب آیات و روایت حل می شود، درباره «الله الصمد» در روایت است که «علی خمسة اوجه» صمد پنج معنا دارد یعنی تمام آن معانی مراد است و هیچ جامع مشترکی هم ندارند، مانند «الصمد، المصمود الیه فی الحوائج، الصمد الذی لا جوف له» یعنی بسیطة الحقیقه است. این معانی هیچ جامع و وجه مشترکی با هم ندارند تا گفته شود در معنای جامع استعمال شده است» در محضر بهجت ج1 ص 291
اگر کسی با این مبنا وارد قرآن بشه و روش صحیح تاویل رو بلد باشه با اقیانوسی مواجه خواهد شد که ... ولی حیف که تمّحضضضضضِ آقایون وقت و اجازه ی این کار ها رو نمیده !
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه : «قسم به آنکه جانم دست اوست، درک این مطلب (وضع الفاظ برای معانی عام) راه وصول به تمام کلیدهای معرفت و ریشه و اساس تمام قواعد فهم اسرار کتاب الهی است و تفکر در آن از شصت سال عبادت بهتر است» مصباح الهدایه.
تذکر : این مطلب مخصوص طلاب علوم دینی است وگرنه دیگران که توانایی استنباط مراد مولا رو ندارند، موظف اند مطابق حدیث 61 از اصول کافی از مراجع معتبر جداً تقلید کنند.
حالا اگر از آقایون ممحض، کسی جواب بهتری داره برای حقیر بفرسته:
@mohammadrezamollaei
#تخصصی #اصول_فقه #نظر_شخصی
گاهی در مسیر تحصیل حوزوی، تقابل های غیر واقعی ای برای شما می تراشند که ممکنه مدت ها طول بکشه تا متوجه بشید اصلا این ها ضد هم و مقابل هم و مانع هم نبودند و با هم جمع می شدن !
1) #مصلحت_سلوکیه و #مصلحت_تسهیلیه ، زیرا اولی برگرفته از عدالت الهی است و دومی از حکمت وی. سر نخ حل این مسئله به رابطه عدل الهی با فضل الهی بازگشت می کند. "اللهم عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک" ماثور نیست! بلکه غلط است. به خلاف :
https://www.pasokhgoo.ir/node/87878
2) #حکم_ارشادی و #حکم_مولوی ، زیرا احکام تابع #برآیند_مصالح_و_مفاسد واقعی هستند چه عقل بفهمد چه نه. یعنی فهم عقل مانع مولویت نیست بلکه مولوی ترین اوامر «اطیعوا الله» است! پس امر به احتیاط هم مولوی است هم ارشادی! صلّ وقتی محرک است که تنجز اش را عقل اثبات کند پس آیا صلّ مولوی نیست؟ سبحان الله از دست کسانی که گفته اند مولوی بودن #اطیعوا_الله منجر به تسلسل محال می شود! 😳 شاید بین عقاب و مفسده خلط کرده اند ؟! مشکل عمده ی مقاله زیر همین خلط است:
https://b2n.ir/585536
از طرفی می گوید حکم ارشادی، عقابی غیر از فوت مصلحت ندارد از طرفی می گوید مفسده اخروی ای که نهی ارشادی از آن خبر می دهد عقاب است !
از این مقاله بگذریم، نظر مشهور با این مشکل رو به روست که اگر حرمت تابع مفسده ی تکوینی است برائت شرعیه چگونه ممکن است اثر وضعی مفسده را بردارد؟ همچنین تنجزِ استحباب و کراهت بی معنا خواهد شد. درسته؟
3) #اصالت_وجود و اندیشه محوری (تقریباً #سوبژکتیویسم) ، زیرا ذهن همیشه با وجوه و حیثیاتِ وجود اصیل تفکر می کند و گرنه از خودش چیزی ندارد «وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا» و عقل می تواند با ظریف ترین حیثیت های واقع (وجود های رابط) ، گزاره های واقعی تشکیل داده تا صدق و ارزشِ نسبتِ محمول با موضوع را بررسی کند. ملاصدرا اسفار ج1 ص 38: الوجود يمتنع أن يحصل حقيقته في ذهن من الأذهان فكل ما يرتسم من الوجود في النفس و يعرض له الكلية و العموم فهو ليس حقيقة الوجود بل وجها من وجوهه و حيثية من حيثياته. پس این که ذهن (بلکه عقل) و نه سلیقه، ملاک تشخیص واقعیت است، منافاتی با اصالت وجود ندارد.
4) #امکان_ماهوی و #امکان_فقری ، زیرا وجودهای ربطی دارای ماهیت هایی از سنخ معانی حرفی اند. حاشیه اسفار ج1 ص 327 پاورقی علامه مراجعه شود. 😎
5) قواعد نظام تکوین و قواعد نظام تشریع ، زیرا #اعتباریات به لحاظ مبادی و غایات متصل با تکوین اند بلکه رابط بین این دو حقیقت هستند ، بنابراین علوم اعتباری مانند فقه و اصول ، اگر بدون حکمت عملی و عرفان در نظر گرفته شوند بدون موضوع و بدون هدف خواهند بود و باید ها و نباید ها هرگز بدون توجه به هست و نیست ها اعتبار نمی شوند. موضوع سازی کار فقه نیست و نباید به عرفِ وحشی واگذار شود! کما این که گاه امروزه استفتائاتی می شود که سوال اش مسموم یا غلط است! در نگاه آرمانی، فرهنگ سازی عالمانه باید موضوعات آینده و مسائل مستحدثه را رقم بزند. المیزان ج8 ص57 مراجعه شود.
راستی یه سوال از اون هایی که در #اجتماع_امر_و_نهی، قائل به جواز اند: اگر هم امر به حفظ اسلام داشتیم و هم نهی از غیبت. اگر کسی غیبت کرد مرتکب حرام شده ؟
آیت الله مصباح: معاويه به مدينه آمده تا براي جلب نظر سيدالشهدا عليهالسلام رايزني کند تا با خلافت يزيد مخالفت نکنند. بعد از اظهار ادب و مقدمهچيني گفت: آقا من براي مصالح کشور اسلامي ميخواهم که يزيد را وليعهد کنم، نظر شما چيست؟ حضرت فرمود: اين پسر شرابخوار سگباز را ميگويي؟ معاويه که ديد قافيه را باخته، متوجه شد که بايد از راه ديگري وارد شود تا بتواند در مقابل امام حسين بتواند حرف بزند. گفت: آقا يزيد پشت سر شما اينطور حرف نميزند!
http://mesbahyazdi.ir/node/3325
تذکر: لطفا نگید این از مسئله اجتماع امر و نهی خارجه! چون نیست، چطور اثبات می کنید اینجا مندوحه نداریم؟ نمیشد حضرت درباره یزیدی که شهادتین را گفته بود، به «شراب خوار» بسنده کنند و دیگر «سگ باز» را نگویند؟ یا اصلا هیچ کدام را نگن و از راه دیگری که احتمال تاثیر داشته باشه نهی از منکر کنن و مانع بشن ؟ که عملا نشدن و یزید خلیفه شد!
آقاجان خداوکیلی به جای این همه توجیه بافتن برای عدم مندوحه، بهتر نیست امتناعی بشید؟ 😁
دریافت نظرات عزیزان:
@mohammadrezamollaei
ملایی
#تخصصی #نظر_شخصی #تقلید #اجتهاد #اجتهاد_و_تقلید #تخصص_گرایی #جامعیت_گرایی #تمحض_در_فقه_و_اصول «اُحل
#تخصصی #مهجوریت_قرآن
در مطلب قبلی عرض کردیم که تمحض آقایون در فقه و اصول به شکلی هست که عملاً قرآن مهجور می ماند. بعضی بزرگواران مثل آقای جزایری (مدیر دفتر تدوین متون درسی حوزه) می فرمایند در کتاب های جدید، ما بیش از 17000 آیه و روایت آوردیم، پس این اشکال که می گفتند «ممکن است کسی به پایه اجتهاد برسد ولی دست به هیچ قرآنی نزده باشد» را تا حدی برطرف کردیم!
https://eitaa.com/mpajoohesh/269
در حالی که منظور علامه این نحوه قرآن خواندن نبود، دیدن آیات پراکنده در مباحث مختلف که دردی را دوا نمی کند، صرف مشاهده و خواندن آیات قرآن را که مادر بزرگ من بیش از من و شما انجام می داد! بلکه منظور #کار_اجتهادی_بر_روی_قرآن است! مثل این کتاب:
#علامه_طباطبایی در مقدمه کتاب #حیات_پس_از_مرگ می فرمایند:
«روشی که به کار می گیریم یعنی #تقسیر_قرآن_به_قرآن و تفسیر روایت با روایت، روشی است بس عمیق که به این زودی ها به حریم آن نتوان رسید ... ان شاء الله خوانندگان به زودی به صحت ادعای ما واقف خواند گشت. انصافاً باید اعتراف کرد که شارحین اخبار و مفسرین گذشته، به کار گرفتن چنین روشی را برای استنباط معانی و مقاصد آیات و روایات، نادیده گرفتند و نتیجتاً برای ما در این امر، آثاری هرچند ناچیز نیز به جای نگذاشتند. بنابراین کسی که عزم چنین اهداف و غایاتی کند، با وجود این که نیل بدان ها صعب است و گام زدن در طریق شان بس دقیق و ظریف، همچون کسی ماند که بدون سلاح به میدان جنگ بشتابد.»
آیا هیچ نباید بترسیم از روزی که رسول الله از ما نزد خداوند شکایت کند: «يا رب إن قومي اتخذوا هذا القرآن مهجورا» فرقان 30
ملایی
#تخصصی #مهجوریت_قرآن در مطلب قبلی عرض کردیم که تمحض آقایون در فقه و اصول به شکلی هست که عملاً قرآن
نفخ صور.pdf
81.5K
#تخصصی #علامه_طباطبایی
#کار_اجتهادی_بر_روی_قرآن
خب وعده داده بودیم یک نمونه عملی از نحوه ی استنباط مقاصد و معانی قرآن با روش #تفسیر_قرآن_به_قرآن، ارائه کنیم. آیه ای که انتخاب کردم آیه 68 از سوره زمر هست.
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ..
1) در این آیه شریفه دو نفخ صور، دو امر الهی هستند که با قضای الهی و کن فیکون محقق می شوند.
2) اولی باعث مدهوشی آسمانیان و مرگ ارواح کفار و دومی عامل حضور و حیاتِ آنهاست نه همه.
3) مراد از «من فی الارض» ارواح مجرمان است.
4) مقصود از «الا ما شاء الله» چند دسته هستند، مانند کسانی که هنوز وارد برزخ نشده اند و مومنین محض یا مخلصین و ...
تمام مطالب برداشت های بنده و خلاصه ای از فصل 3 کتاب #حیات_پس_از_مرگ بود. علامه حدود 30 الی 40 آیه را کنار هم می گذارند تا #نفخ_صور را حل کنند! این نکات در المیزان ذیل این آیه نیست! البته بد نیست قبل از مطالعه یک نگاهی به المیزان بندازید و رحیق،ج3ص535
ملایی
#تخصصی #علامه_طباطبایی #کار_اجتهادی_بر_روی_قرآن خب وعده داده بودیم یک نمونه عملی از نحوه ی استنباط
14.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این از معدود کلیپ ها و فیلم های باقیمانده از ایشان هست.
از دستش ندید.
ان شاء الله خداوند متعال #علامه_طباطبایی را با اولیاء الله محشور کرده و همنشین ائمه اطهار باشد، درود و سلام حق بر او باد و لعنت خدا بر بدخواهان او و کسانی که بدون دلیل و تنها از روی استبعاد، راه و روش این بزرگمرد را تخطئه می کنند.
درد دل های استاد ربانی.mp3
7.95M
#عمومی #حوزوی
#تخصص_گرایی #جامعیت_گرایی
درد دل های استاد #ربانی_گلپایگانی درباره نظام درسی حوزه: «دستم را بستند! حتی برای رشته تخصصی کلام نیز نگذاشتند همه ی آنچه یک متکلم باید بداند درس گذاشته شود. آمدند متمرکز و تخصصی کردند، سر فصل های مشترک و غیر مشترک درست کردند و همه برنامه ما را به هم زدند، به هم ریختند.
با 8 واحد فلسفه چطور متکلم می تواند در برابر کانت و گادامر و هایدگر و هگل و ... مقابله کند؟
همه طلاب نیاز جدی به مباحث #کلام_جدید مثل #هرمنوتیک و #معرفت_شناسی دارند.»
منبع:
https://eitaa.com/feghheumanism/1623
hqasems.jpg
3.67M
#عمومی #شهید_سلیمانی #سردار_سلیمانی #قاسم_سلیمانی #حاج_قاسم
سردار وفادار
نماد اقتدار
شهادتت مبارک
راهت ادامه دارد.
عکس با کیفیت بالاست. اگر می خواهید بیشتر با سردار دل ها آشنا بشید، ناگفته های جنگ سی و سه روزه رو از زبان خودش ببینید:
https://www.aparat.com/v/bPpWM
بسم الله الرحمن الرحیم
در توضیح هدف ما از این کانال و برنامه ما در آن باید عرض کنم:
بنده به خلاف اکثر کانال های حزب اللهی و طلبگی در فضای مجازی، هیچ بنا ندارم تا از کانال های دیگر کپی کرده یا با فوروارد، چیزی در اختیار مخاطب قرار دهم، همچنین بنا بر این نیست که با تبادل و تبلیغ های بعضاً اعصاب خرد کن به دنبال افزایش مخاطب باشم! خود اعضای کانال را موظف به تبلیغِ مطالب مفید می دانم همانطور که گاهی برخی مطالب در اینجا بازدید هایی دو یا سه برابر تعداد اعضای کانال داشته است بدون این که کوچکترین تبلیغی و تلاشی از طرف بنده شده باشد. مثل این:
https://eitaa.com/mollaei/168
به خلاف اکثر دوستان در فضای مجازی (بلکه حقیقی) روند این نیست که در مسیر جریان آب حرکت کنم بلکه حقیر عنوان و تیتر کانال را این طور انتخاب کردم: «برای اهل تفکر که #درد_دین دارند! حاوی مطالبی که آقایان کمتر میگن یا برعکس اش رو میگن!» پس برای بیان موضوعات مختلف ما هرگز منتظر آماده شدن فضای عمومی و جریان فرهنگی نیستیم!
به هر حال اگر با این ملاک ها: این https://eitaa.com/manahejj/2163 و این https://eitaa.com/manahejj/2164 بخواهیم این کانال را ارزیابی کنیم نمره ی خوبی می گیرد، هر چند عالی نیست.
فهرستی از مطالب کانال:
بحث های چالشی ای درباره #تخصص_گرایی و #جامعیت_گرایی مطرح کردیم، به طور #تخصصی از #مهجوریت_قرآن و از #کار_اجتهادی_بر_روی_قرآن توسط #علامه_طباطبایی و #تفسیر_قرآن_به_قرآن سخن گفتیم و نمونه هم آوردیم. در مباحث مختلف #اصول_فقه و مباحث حوزوی چندین #نظر_شخصی عرض شد و درخواست نظر دوستان را بر تکمیل کار داشتم که البته با قدری کم لطفی دوستان هم مواجه شدیم! چندین مطلب درباره #اجتهاد و مجتهد و شیوه آن ارائه کردیم. نکاتی در #علم_دینی تقدیم کردیم. اندکی از #خط_امام ، #مکتب_شناسی_فقهی ، #حکمت_عملی و #اعتباریات گفتگو شد. در زمینه #رزق_طلبه گفتیم که طلب روزی حلال خودش از تقواست بلکه گاهی خوب درس خواندن متوقف برآن است! این که « #درس_اخلاق جای اشکال نیست» رو سیخونک زدیم. در برابر دوستانی که اعتراض داشتند: الان وقت حرف زدن از #تعدد_زوجات ، #عدالت_در_چندهمسری ، #شهوت_مقدس و #حور_العین نیست؛ پرسیدیم که پس کِی وقت آن هست؟ اگر امروز که ما از طرفی میلیون ها زن و دختر (خصوصا دهه شصتی) بدون شوهر داریم و از طرفی مشکل کمبود جمعیت، اگر الان وقت آن نیست پس کِی ؟!
روند کار متوقف بر پذیرش عرف ولو عرف طلاب نیست، اگرچه گاهی از #خلق_پول یا #لباس_روحانیت طبق کشش فضای طلبگی پیش رفتیم ولی اگر بنا باشد منتظر رسیدن وقت باشیم هرگز نباید درباره «جن» یا «قوم ثمود» ، «#متعه» ، «و النجم و الشجر یسجدان» ، «#نفخ_صور» ، «اقسام ملائکه» ، «حضرت هود» یا «وجه الله» و خلاصه بسیاری موضوعات و آیات قرآن و #حدیث حرف بزنیم! درحالی که فرمود «فَاقْرَءُوا مَا تَيسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» و 38 بار «افلا» را درباره آیات تکرار کرد: افلا تتذکرون؟ افلا تعقلون؟ افلا تتفکرون؟ و ... !!
به هر حال، برنامه ما این هست که هر مطلبی در کانال گذاشته می شود همان ابتدا با چند هشتک موضوع بحث روشن بشود تا اگر بزرگواران دغدغه ی آن را ندارند یا (حس وقت شان نمی آید!) عبور کرده و وقت آنها گرفته نشود و اگر بعداً درباره آن موضوع دغدغه مند و علاقه مند شدند بتوانند به سرعت مطلب مد نظرشان را در کانال پیدا کنند.
مشتاقانه منتظر پیشنهادات و انتقادات دوستانه ی عزیزان هستم:
@mohammadrezamollaei
و من الله التوفیق. 🌷
May 11
ملایی
#تخصصی #نظر_شخصی #اصول_فقه #فلسفه #اجتهاد در کتاب روش شناسی علم اصول ادعا شده است که ما بر اساس دید
#تخصصی
#اصول_فقه #فلسفه #اجتهاد
افرادی مانند حجت السلام مهدی صرامی (مسئول موسسه راهبردی فقه حکومتی) اصرار دارند که باید در #فقه_نظام و حتی در مانند فقه پزشکی، نگاه متعبدانه داشت و استنباط فقهی را صرفاً بر اساس معذریت و منجزیت پیش برد، نه بر اساس نگاه های کارکرد گرائی که دنبال عقلانیت سر صحنه و اثر وضعی هستند.
ایشان در 3 ساعت صحبتی که در این نشست داشتند مدام از نگاه تعبدی محض دفاع می کردند و کسانی که به دنبال تنظیم فقه نظام، طبق ثمر بخشی آن بر اساس غایات و اهداف بودند را با عباراتی مانند "تکنوکرات" و ... برچسب می زدند:
https://eitaa.com/Warathah/29
درحالی که رهبر انقلاب در در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی فرمودند:
"بچههای ما ذهنشان دارد فلسفی میشود. خوشبختانه حرکت جامعه و نظام موجب شده که ذهنها عقلانیت پیدا کند. جوانهای ما واقعاً سؤال میکنند. این سؤالهائی که زیاد شده، این را باید مبارک دانست؛ منتها ما باید جوابگوئی داشته باشیم."
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23898
پس ما باید #عقلانیت_مبارک رو به رشد را عامل خوشبختی بدانیم، نه نشانه ی عدم اعتقاد به قدرت خدا در اصلاح احکامِ اصول عملیه ای یا در اصلاح و معجزه برای ماست مالی احکام ظاهری ای که خلاف حکم واقعی است! مگر این که شما مانند مجلس شورای ان شاء الله اسلامی، قائل به تصویب (اشعری یا معتزلی؟) حکم و قانون باشید نه تخطئه!
یادش به خیر حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) گله داشتند که چرا می گویید قوه مقننه و مجلس قانون گذاری، مجلس مجلس برنامه ریزی است:
https://b2n.ir/556192
از بیانات دیگری که امروزه درجدایی فلسفه و اصول شایع شده، این هست:
آیت الله سبحانی: "باید در مبانی اصول فقه تجدید نظر شود، از زمان صاحب فصول، مسائل فلسفی، پایه بخشی از مسائل اصول فقه شده است، در حالی که مسائل فلسفی مربوط به علوم حقیقی و تکوینی است و اصول فقه، یک علم اعتباری و قانونی است. بهره گیری از قوانین تکوینی در علوم اعتباری چندان صحیح نیست ... مرحوم علاّمه طباطبایی کراراً اصرار میورزند که هر علمی را باید با مبانی خود علم به پایان رساند و لذا در حاشیه خود بر کفایه از این مبنا بهره می گیرد."
hawzahnews.com/news/872662
برای این نکته دو پاسخ عرض می کنم، اول از زبان مبارک رهبری و پاسخ دوم نمونه های واضح کار های فلسفی علامه در حاشیه بر کفایه ! (پست بعدی ان شاء الله)
امام خامنه ای:
"این که ما بگوئیم فقه، مجرد از فلسفه، یک قداستی دارد؛ فلسفه هم دامن خودش را منزه نگه میدارد که داخل وادی فقه و اصول و حدیث و اینها نیفتد، درست نیست؛ اینها همهاش یکی است، یک هدف دارد.
[اما در] مسئلهی امتداد [های حکمت باید عرض کنم] ، فلسفههای مضاف - مثل فلسفهی علوم انسانی، فلسفهی روانشناسی - خوب و لازم است؛ اینها همان چیزهائی است که امتداد حکمت ما محسوب میشود؛ منتها تکیهی اساسی را باید بگذارید روی مسائل کلان جامعهی اسلامی؛ مثل حکومت. ما وقتی به فلسفههای غرب نگاه میکنیم، میبینیم مسائلی مثل حکومت، اقتصاد، شأن مردم، شأن انسان، طبق نظرات آنها، حل میشود. اینها مسائل بنیادی شاخههای اصلی زندگی و جامعه است؛ اینها باید در فلسفه پاسخ پیدا کند.واقعاً برویم ببینیم بر اساس فلسفهی ما، شکل جامعه، بنیان سیاسی جامعه، حکومت در جامعه، به چه شکلی خواهد بود؛ یعنی ما برای مسئلهی حکومت، در فلسفه چه پاسخی داریم. نمیشود بگوئیم آقا فلسفه ذهنیات محض است و به مسائل زندگی و جامعه ارتباطی ندارد؛ این معنی ندارد. به نظر من بخش عمدهای از جاذبهی فلسفهی غرب، مربوط به این است. همچنین مسئلهی اقتصاد. بنابراین به طور کلی جهانبینی اسلام تبیین شود. مواد اصلی جهانبینی اسلام را مشخص کنید - مسئلهی انسان، مسئلهی خدا، مسئلهی ارتباط انسان و خدا، مسئلهی تکلیف - در فلسفهی اسلامی روی اینها کار شود. البته اینها پاسخهای روشنی هم دارد، در فلسفهی ما خیلی از اینها مسائل مبهمی نیست؛ اما باید این پاسخها منعکس شود، گفته شود."
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23898
جالب است که رهبری می فرمایند تکلیفِ "مسئله ی تکلیف" و حکم الهی را فلسفه باید روشن کند! یعنی تبیین جهان بینی اسلام درباره احکام شرعی که زیر بنای کار فقهی است، بر عهده ی حکمت است. حقیقت حکم، اقسام حکم و ... همچنین تا زمانی که آثار حکم شرعی (خصوصاً نسبت به رابطه انسان و خدا) را حکیم معین نکند، فقیه نمی تواند درک درستی از «تنجز استحباب»، «تفاوت استحقاق عقاب و مفسده»، «نحوه ی تاثیر قبح فاعلی در عقاب» و امثال این موارد داشته باشد. در نتیجه استنباط اش همیشه با یک سردرگمی و عدم قطعیت همراه است و چه بسا در برابر بحث از احکام و عقاب های گناه های جوانحی، دست خود را به نشانه تسلیم بلند کرده یا به بهانه ی اخلاقی بودن از آنها فرار کند!