eitaa logo
پرتو اشراق
788 دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
13.9هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
💧 (ع) می‌دانست که در خیمه‌ها آبی وجود ندارد، پس چرا از (ع) درخواست آب کرد؟! 📚 در برخی از منابع چنین نقل شده است، علی اکبر(ع) پس از مدتی جنگیدن پیش پدر خود امام حسین(ع) آمد و گفت: ▪«یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِیل»؛ ▪پدرم! شدّت تشنگى جانم را به لب رسانده، و سنگینى تجهیزات جنگی، مرا به زحمت انداخته، آیا این امکان وجود دارد که به آبی دسترسی پیدا کنم؟! 📚 در ارتباط با این نقل تاریخی، این پرسش وجود دارد که علی اکبر(ع) می دانست که در خیمه گاه آب نیست و زنان و کودکان از تشنگی رنگشان زرد شده است، پس چرا از پدر بزرگوارشان تقاضای آب کرد؟! 🔰 درباره علت این تقاضا دیدگاه هایی بیان شده است؛ مانند این که گفته اند: 1⃣ با این سخن، علی اکبر(ع) با توجه به علاقه شدیدی که به پدرش داشت، می خواست با دیدن پدر نیروی بیشتری بگیرد و بهتر بتواند با دشمنان بجنگد؛ لذا وقتی حضرت علی اکبر به خیمه ها می آید و از خستگی و تشنگی گلایه می کند گویا امام حسین(ع) منظور علی اکبر را می فهمد و می داند که علی اکبر می خواهد در این لحظات با پدر تجدید دیدار کند؛ از این رو امام حسین(ع) گریست و فرمود: ▪«وا غوثاه! پسر جان! اندکى بجنگ و به همین زودى جدّت محمد را دیدار کنى و از جام لبالب او بنوشى و هرگز تشنه نشوى». 💧پس آب خواستن نیز اگر بهانه مراجعت به خیمه ها باشد تا پدر را دوباره ببیند دارای ایراد شرعی و عقلی نیست. 2⃣ شاید معنایش آن باشد که از پدرشان اجازه بخواهد تا برای نوشیدن و آوردن آب به سمت فرات برود. 3⃣ این احتمال هم وجود داشت که در گیر و داری که ایشان مشغول نبرد بودند، افرادی مقدار اندکی آب به خیمه ها رسانده باشند و ایشان فقط پرسشی را مطرح کردند که آیا چنین اتفاقی رخ داده است؟ 4⃣ این عبارت تنها دردلی نزد پدر بود که خیلی تشنه ام. 🖥 منبع: اسلام کوئست. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌹 به گل روی علی اکبر لیلا صلوات 🦋 به خم موی علی اکبر لیلا صلوات 🦋‌به لب و چشم و دهن صورت چون پیغمبر 🌹‌به دو ابروی علی اکبر لیلا صلوات 🖊️ میلاد‌ یعقوبی 💚 الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 🌷سالروز ولادت اشبه المصطفی، (علیه السلام) و مبارک باد. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🌹طبق آیات و روایات (ع) از مقام عصمت برخوردار هستند و هرگز به طرف لغزش‌ها قدم بر نداشتند بلکه با تمام نیروی خود به طرف درستی­‌ ها پیش رفتند. 🌸 ویژه (ع) 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
4_5886583649347831607.mp3
2.28M
🕙 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | | 🌹عظمت و مقام عصمت (علیه السلام) 🎙حجت الاسلام 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕕 💠🌷💠 🗓️ سالی که ، محمد‌تقی سوریه بود. سفر اولش بود که ۵۶ روز طول کشید... توی حسینیه محلمون هر شب یادی از محمد تقی می کردن و برای سلامتیش صلوات می فرستادن و برای سلامتی اون و همه ی مدافعان حرم دعا می کردن... 🏴 مخصوصاً شبی که منسوب به بود. 🍲 جوونای شهاب‌ الدین مسئولیت میزبانی شام دادن به عزاداران حسینی رو به عهده گرفتن. اون شب همش حرف محمد تقی بود. 💧چقدر اون شب براش گریه کردیم... 📲 یه شب ما سه تا خواهرا تو حسینیه کنار هم نشسته بودیم، گوشیم زنگ خورد، شماره ی عجیبی بود پیش شمارش ۱۰۰۰ بود، بر نداشتم بعد گوشی حمیده زنگ خورد، یه شماره شبیه مال من. اونم جواب نداد. بعد هم گوشی محبوبه زنگ خورد. هر سه تا شماره تقریباً شبیه هم بودن، هیچکدوم بر نداشتیم!! 💭 وقتی خونه اومدم یهو به ذهنم اومد، نکنه از سوریه بوده باشه!!! 📞 به زن داداش نرگس زنگ زدم و ماجرا رو گفتم. 📱گفت: بله این شماره ها از سوریه هستن... کلی خودمو سرزنش کردم که حد نداشت... داداشم دلش هوای خواهراشو کرده بود، اما ما گوشی رو نگرفته بودیم... 📞 وقتی باز به زن داداش نرگس زنگ زد، زن داداش بهش گفت که خواهرات خیلی ناراحت شدن که گوشی رو نگرفتن، و مدام خودشونو سرزنش میکنن، محمدتقی دوباره زنگ زد این بار گوشی روگرفتم و تا تونستم قربون صدقه ش رفتم... 💧اون شبها تا اسم محمد تقی میومد اشکمون بی اختیار جاری میشد، به همه می گفتیم تورو خدا دعا کنین، صحیح و سالم برگرده و... صحیح و سالم هم برگشت. ▪️🕯️▪️🕯️▪️ 🎬اما شبهای محرم امسال... تا اسم محمد تقی میاد، باز اشک تو چشمامون حلقه میزنه چون خیلی دلمون براش تنگ شده... 🌌 اما این بار دیگه... خیلی دوره... اون قدر دور که صداشم نمی شنویم... گرچه حضورش و حس می کنیم... ولی... ▪️اینک دلم به یاد برادر گرفته است ▪️شاعر از او بخوان که دلم پر گرفته است ▪️آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است ▪️این شعر ادامه داشت اگر گریه می گذاشت... 🎙️راوی: نرگس سالخورده 🌷 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
4_6028615151219902182.mp3
19.99M
🎧 | 🎶 مثل حيدر برگشت... 🎤 حاج محمود 🏴 شب هشتم بزرگداشت (ع) 📥 حجم ۲۰ مگابایت 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🏴 کاروانی به سوی مرگ! 🌹 حکایتی زیبا از ثبات قدم (ع) در راه حق 🐫🐪 کاروان (علیه السلام) از منزلگاه قصر بنی مقاتل به سوی کربلا حرکت کرد مقداری راه طی شد. 🌷 امام حسین (علیه السلام) در حالی که سوار بر اسب بود اندکی به خواب رفت. - سپس بیدار شد، دو یا سه بار فرمود: ▪️«انا لله و انا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین!» 🌹 فرزندش علی بن حسین (علی اکبر) روی به پدر نمود و عرض کرد: ✋🏻 پدرجان! سبب این استرجاع و حمد چه بود؟ 🌷 امام فرمود: 🏇 سواری در خواب بر من ظاهر شد و گفت: ▪️«اهل این کاروان می روند ولی مرگ ایشان را تعقیب می کند»... من فهمیدم خبر مرگ به ما داده می شود. 🌹 علی عرض کرد: پدر جان! مگر ما بر حق نیستیم؟ 🌷 امام حسین (ع)‌فرمود: ▪️«پسرم! سوگند به خدای که بازگشت بندگان به سوی او است ما بر حقیم». 🌹 علی عرض کرد: بنابراین باکی از مرگ نیست. 🌷 امام فرمود: ▪️«فرزندم! خداوند بهترین پاداش را که از سوی پدر به فرزند مقرر فرموده، به تو عنایت کند». (۱) - (۲) 📚 پی نوشت ها: ۱. بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۳۷۹. ۲. بحارالأنوار، ج ۶، ص ۱۵۴ و ج ۴۴، ص ۲۹۷. 📘 داستان های بحارالأنوار، جلد ۳، محمود ناصری‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🖊️ | هشتم ماه ، بزرگداشت ‌(ع) 🕯️ مجلس ختم حسین است! علی محتضر است! 🕯️ داغ جان دادن اولاد، به قلب پدر است 🥀 این علی نیست فقط، احمد و حیدر هم هست 🥀 روضه اش بین محرم، رمضان و صفر است 🕯️ یا پسر مرده شده، یا که برادر مرده... 🕯️ هر کجا دیدی اگر دست کسی بر کمر است! 🥀 پر شده کل بیابان ز علی بن‌ حسین(ع) 🥀 سه پسر دیگر ازین‌ لحظه هزاران‌ پسر است 🕯️ سر زخمش سر مولاست که‌ رفته به سجود 🕯️ پهلویش‌ پهلوی زهراست که در پشت در است 🥀 یک طرف تیغ زیاد و طرفی نیزه زیاد 🥀 یکطرف کم‌ شده و یکطرفش بیشتر است 🕯️ در عبا قطعه به قطعه علی اکبر چیدند 🕯️ یا که در طشت حسن این همه پاره جگر است 🥀 صحبت معجر زینب شد و پا شد آقا 🥀 چه کند؟ زینب کبرای حرم در خطر است 🕯️ ای جوانان بنی هاشمی آماده شوید 🕯️ که دگر‌ موقع تشییع تن دو نفر است 🖊️ سید پوریا هاشمی ▪️«بِأَبی وَ أُمّی دَمُكَ المُرتَقی بِهِ إلی حَبیبِ اللهِ»؛ ▪️«پدر و مادرم فدای خون تو كه به سوی حبیب خدا (پیامبر) اوج گرفت. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 ⚜️ حضرت (قدس‌ سره): 🎙️درباره (علیه‌ السلام) وارد است که (علیه‌ السلام) هنگام به میدان رفتن و وداع آن بزرگوار، به مادرش لیلی فرمود: ▪️«دَعیه، فَقَد اشتاقَ الحَبیبُ الی لِقاءِ حَبیبه؛ ▪️رهایش کن، که دوست، به دیدار محبوبش اشتیاق پیدا کرده است!» 📖 در بعضی ادعیه هم خطاب به حضرت حق می‌خوانیم: ▪️«یا حَبیبَ مَن لاحَبیبَ له؛ ▪️ای دوست کسی که دوستی جز تو ندارد!» 📘 رحمت واسعه، ص ١٠٣. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🌹 شفای بیمار دکنر جواب کرده با عنایت (علیه السلام) 🌷 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن ⚜️ فردی به نام «حاج عبدعون»، برادرش را که به مرض سختی دچار شده بود نزد حافظ الصحه، یکی از سه پزشک معروف می برد. 💉 پس از چند ماه معالجه سودی نمی کند و هر روز حال او بدتر می‌شود! 👈🏻 عبدعون نزد پزشک می رود و سخنان زشتی به او می گوید و خطاب می کند که اسمت خیلی بزرگ است ولی از معالجه تو سودی ندیدیم. بعد بدون خداحافظی می‌رود!! 🛌🏻 ولی بر خلاف انتظار از آن روز به بعد حال برادرش بهتر می‌شود و یک دفعه شفا می یابد. نزد حافظ الصحه می‌رود و عذرخواهی می‌کند. 👨🏻‍⚕️ طبیب می گوید: بنشین تا برایت بگویم. 💔 من بعد از سخنان تو خیلی دل شکسته شدم. 🤲🏻 ظهر، هنگام ادای نماز به حضرت علی اکبر (علیه السلام) متوسل شدم و عرض کردم ای نور چشم حسین (علیه السلام) تو را به حق پدرت قسم می‌دهم که شفای این مریض را از خدا بخواه. دیدی چگونه به من توهین کرد؟ بسیار گریه کردم. 🌌 همان شب در خواب خدمت آقا علی اکبر (علیه السلام) شرف یاب شدم عرض ادب کردم و همان مطلب را تکرار کردم. 🌹 فرمودند: من شفای آن مریض را از خدا خواستم... و از هاتفی شنیدم که «این مریض مردنی است و تا نه روز دیگر می میرد ولی به برکت دعا و شفاعت شما، خدا با شفای او ۳۰ سال به عمرش افزوده است و از همین ساعت او را شفا دادیم». ⏳ آن مرد سی سال دیگر عمر کرد و در هفتاد سالگی در گذشت. 🕌 وصیت کرد پیکرش را پایین پای حضرت علی اکبر (علیه السلام) دفن کنند. 📗 خورشید جوانان، شرح زندگانی و کرامات حضرت علی‌ اکبر (ع)، سید محمد رضا حسینی. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
💠❓📚 ✍🏻💠 ❓آیا حضرت علی اکبر (ع) دارای فرزند بود؟ 📓 مرحوم در مقتل می گوید: ▪️حضرت علی اکبر علاوه بر اینکه بیست و هفت سال داشت دارای همسر و فرزند نیز بود و برای تأیید نظریه اش با جمله؛ «صَلَّی اللَّه عَلَیْکَ وَعَلی اَهْلِ بَیْتِکَ وَعِتْرَتِکَ» که در متن یکی از زیارات آن حضرت در «کامل الزیارات» از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است استشهاد می نماید و احتمال می دهد که کنیه «ابوالحسن» هم به مناسبت وجود فرزندی برای او به نام «حسن» می باشد. 📖 نگارنده: در تأیید آنچه مرحوم مقرم از متن یکی از زیارات حضرت علی بن الحسین (علیهم السلام) استفاده نموده است باید بگوییم که این تعبیر «وعلی اهل بیتک وعترتک» منحصر به یک زیارت و تنها در یک مورد نیست بلکه در موارد و زیارات متعدد از جمله در صفحه ۲۰۴ و ۲۳۹ از کامل الزیارات به کار رفته است. ⚜️ حضرت آیت اللَّه العظمی آقای نجفی مرعشی - دام ظله - نیز در مقدمه خود به «علی الاکبر» بدین معنا تصریح می کند که (علیه السلام) از نظر سن بزرگتر از (علیه السلام) بوده و بر این نظریه به گفتار مرحوم ابن ادریس استشهاد می نماید که صحیح ترین و مشهورترین نظریه در میان علما و دانشمندان تاریخ و نسب شناسان این است که حضرت علی اکبر (علیه السلام) بزرگتر از حضرت سیدالساجدین (علیه السلام) بوده و گفتار این دانشمندان حجت است؛ زیرا از متخصصین این فن هستند. 🔺 خلاصه: از مجموع مطالب یاد شده چنین نتیجه گیری می شود که: ▪️سنّ حضرت علی اکبر هنگام شهادتش بیشتر از بیست سال و بلکه در حدود ۲۷ سال بوده است. 📘 سخنان حسین بن علی(ع) (از مدینه تا کربلا)، محمد صادق نجمی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
⏳ حکایت افزایش سی سال طول عمر  مردی که در پایین پای (ع) دفن شد!! 🌸 به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (علیه السلام) 🛌🏻 بر اساس روایات، روزی فردی به نام حاج عبد عون برادرش را که به مرض سختی دچار شده بود نزد حافظ الصحه یکی از سه پزشک معروف برد پس از چند ماه معالجه، هر روز حال او بدتر می‌شد! 👳🏻‍♂️عبد عون نزد پزشک می‌رود و سخنان زشتی به او می‌گوید که اسمت خیلی بزرگ است، ولی از معالجه تو سودی ندیدیم بعد بدون خداحافظی می‌رود، اما بر خلاف انتظار از آن روز به بعد حال برادرش بهتر می‌شود و یک دفعه شفا می‌یابد!! 🤝🏻 نزد حافظ الصحه می‌رود و عذرخواهی می‌کند. 👨🏻‍⚕️ حافظ الصحه می‌گوید: بنشین تا برایت بگویم، من بعد از سخنان تو خیلی دل شکسته شدم. ظهر، هنگام ادای نماز به حضرت (ع) متوسل شدم و گفتم:‌ ✋🏻 ای نور چشم حسین (ع) تو را به حق پدرت قسم می‌دهم که شفای این مریض را از خدا بخواه دیدی چگونه به من توهین کرد؟ 🌌 بسیار گریه کردم همان شب در خواب خدمت آقا علی اکبر (ع) شرف یاب شدم عرض ادب کردم و همان مطلب را تکرار کردم. 🌹 حضرت علی اکبر (ع) فرمودند: من شفای آن مریض را از خدا خواستم و از هاتفی شنیدم که این مریض مردنی است و تا نه روز دیگر می‌میرد ولی به برکت دعا و شفاعت شما خدا با شفای او سی سال به عمرش افزوده است و از همین ساعت او را شفا دادیم. 🕌 آن مرد سی سال دیگر عمر کرد و در هفتاد سالگی وصیت کرد پیکرش را پایین پای حضرت علی اکبر (ع) دفن کنند. 📙 کتاب خورشید جوانان، شرح زندگانی و کرامات حضرت علی‌اکبر (ع)،  سید محمد رضا حسینی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌹 اعتراف دشمنان به مراتب فصائل (علیه السلام) 🔥 مغیره نقل می کند که روزی در بین کسانی که در مجلس او نشسته بودند، پرسید: ❓مَن أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ؟ ❓در بین مردم، چه کسی لایق حکومت است؟ 👥👤 گفتند: شما لایق و سزاوارید! 🔥 معاویه گفت: 🔅«لَا! أَولَی النَّاسِ بِهَذَا الأَمرِ عَلِی بنُ الحُسَینِ بنِ عَلِی(ع) جَدُّهُ رَسَولُ اللهِ(ص)، وَ فِیهِ شُجَاعَةُ بَنِی هَاشِمِِ وَ سَخَاءُ بَنِی أُمَیةِ وَ زَهوُ ثَقِیفِِ»؛ 🔅نه! سزاوارترین مردم به حکومت، علی بن الحسین (ع) است که جدّ او رسول خدا (ص) می باشد و در او شجاعت بنی هاشم، و سخاوت بنی امیه و بزرگی و خوشرویی بنی ثقیف جمع می باشد. 📙 مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص ۵۲. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🦋 حق مداری علی اكبر (علیه السلام) 🌹 علی اكبر (علیه السلام) جوانی حق مدار بود كه هیچگاه گِرد باطل نگشت، و در مقام اهتمام به حق‌گرایی، تا آنجا پیش رفت كه تنها «حق مداری» و «حق گرایی» را عامل رهایی از ترس از مرگ می‌دانست. 🔰 به این داستان زیبا در این باره توجه كنیم: 🌌 (علیه السلام) در راه ، در سحرگاهی زیبا سوار اسب خود بود كه خوابی اندك بر او چیره شد، و چون بیدار گردید، چند مرتبه فرمود: ▪️«اِنالله وَ اِنّااِلَیه راجعون و الحمدلله ربّ العالمین» 🌷 (علیه السلام) كه سوار بر اسب خویش بود، بی‌درنگ خود را به پدرش رساند و عرض كرد: ✋🏻 ای پدر! فدایت شوم، این استرجاع و حمد برای چه بود؟ 🌹 امام فرمود: هم اكنون خواب، مرا در ربود و در عالم رؤیا دیدم كه كسی ندا داد: ✨«این قوم می‌روند و سرنوشت مرگ هم به سوی آنان می‌شتابد.» دانستم كه ما به سوی مرگ می‌رویم. 🌷 علی‌اكبر (علیه السلام) پرسید: ای پدر! مگر ما به حق نیستیم؟ 🌹 امام فرمود: آری پسرم، به خدایی كه بازگشت همه خلایق به سوی اوست سوگند، كه ما بر حق هستیم. 🌷علی‌اكبر (علیه السلام) عرض كرد: ✋🏻 پس، از مرگ هراسی نداریم. 🌹 امام چون این سخن دل‌نشین و زیبا را از فرزند جوانش شنید، چنین او را دعا كرد: 🤲🏻 خداوند، تو را جزای خیر بدهد كه چه فرزند نیكویی برای پدر هستی. (۱) ✍🏻 علامه محمد تقی جعفری در این باره می‌گوید: 🌷حضرت علی‌اكبر (علیه السلام) چنین گفت: ▪️آیا ما بر حق نیستیم؟ گفت اگر بر حق هستیم، می‌رویم. ای جوانان عزیز! این را می‌گویند سعادت. و الا با ثروت زیاد،‌اگر آگاه باشید،‌ هر لحظه خواهید گفت: این ثروت كلان در اختیار من است، در حالی‌ كه چه گرسنه‌هایی امشب از گرسنگی نتوانستند به خواب بروند. همچنین اگر علم زیاد داشته باشید و فقط برای آرایش خودتان باشد، خواهید گفت، چه بسیارند جاهل‌هایی كه ما می‌توانستیم یك كلمه از اینها را به آنان تعلیم دهیم. پس محال است كسی كه آگاه است، در این دنیا خنده مطلق داشته باشد. چه آن كه ثروت كلان دارد و چه آن كه علم فراوان دارد، همواره دغدغه و دل مشغول‌هایی دارد. پس سعادت را باید در جای دیگری جست. علی‌ اكبر (علیه السلام) سعادت را در حق‌ مداری می‌داند، و چون خود را بر حق می‌داند، پس هراسی هم از مرگ ندارد. اگر ناگهان به انسان بگویند كه آیا اكنون حاضر هستی به جهان دیگر بروی و در پیشگاه خدا حاضر شوی، اگر گفت: «بله»، این شخص سعادتمند است. و الا كدام امتیاز دنیا به طور مطلق و بدون نگرانی به انسان دست می‌دهد؟ اما زیبایی‌ها، مثل كارد دولبه است. این مثال از یكی از بزرگان است: «شخص زیبا اگر شخصیت نداشته باشد، هم خود و هم دیگران را زخمی می‌كند». اگر مسئله ثروت را بگویید، آدم محاسبه كند كه اگر اكنون این ثروت كلان كه در اختیار اوست، آیا دیگران هم از آن بهره‌مندند؟ اگر قدرت در اختیار من است، آیا واقعاً از این قدرت، خوب استفاده می‌كنم؟ این مسائل مطرح است. و این اوج سعادت یك جوان است كه سعادت حقیقی را درست تشخیص می‌دهد، و آن را تنها در دل حق محوری می‌جوید، و میوه آن را نیز به طور نقد در همین دنیا می‌چیند، و آن، هراس نداشتن از مرگ است. (۲) 📚 پی نوشت ها: ۱. دائره المعارف تشیع، ج ۱۱، ص ۴۱۹. ۲. محمد تقی جعفری، امام حسین (علیه السلام) شهید فرهنگ پیشرو و انسانیت، صص ۳۹۸ و ۳۹۹. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕯ارادت خاص امام به ذكر مصائب اهلبيت (ع) 🌷 به مناسبت ۱ آبان سالروز شهادت شهید سید مصطفی خمینی 🏴 حجة الاسلام آقاى حاج سيد محمد كوثرى ذاكر معروف قم از سالها قبل روضه خوان خاص (ره) بود و در سالهاى اخير هم كه مشاهده كرده ايد در آغاز و مواقع ديگر در حسينيه جماران در محضر امام روضه مى خواندند. 🌷 وى نقل كرد: پس از شهادت آيت الله حاج آقا مصطفى (فرزند ارشد امام خمينى) من وارد نجف اشرف شدم، رفقا گفتند خوب موقعى آمدى، امام را درياب كه هر چه ما كرده ايم در مصيبت حاج آقا مصطفى گريه كنند از عهده برنيامده ايم مگر تو كارى بكنى: 🚪 من خدمت امام رسيدم و عرض كردم اجازه مى دهيد ذكر مصيبتى بكنم؟ ✋🏻 امام اجازه دادند، هر چه نام مرحوم حاج آقا مصطفى را بردم تا با آهنگ حزين امام را منقلب كنم كه در عزاى پسر (آنهم چه پسرى؟) اشك بريزد، امام تغيير حال پيدا نكردند، و همچنان ساكت و آرام بودند، ولى همين كه نام (ع) را بردم، هنگامه شد، امام چندان گريستند كه قابل وصف نيست! ⁉️ براستى اين چيست؟! جز شيفتگى فوق العاده عرفانى و ملكوتى امام به ساحت قدس خاندان نبوت (عليهم السلام)؟! 🔳▪️🔳▪️🔳▪️🔳 🚪باز در اين مورد، يكى از اعضاء دفتر امام نقل مى كند: يك روز به مناسبت يكى از روزهاى شهادت ائمه (ع) به اطاق امام رفتيم و مشغول دعاى توسل شديم، در اثناء دعاى توسل يكى از آقايان ذكر مصيبت مختصرى كرد، با آنكه او روضه خوان ماهر نبود و با حضور امام دست پاچه شده بود و صدايش هم، بريده بريده بود، همين كه شروع به روضه كرد، با اينكه هنوز مطلب حساسى را بيان نكرده بود، امام چنان به گريه افتادند كه شانه هايشان به شدت تكان مى خورد. 💧و من وقتى كه زير چشم به سيماى امام نگاه كردم، دانه هاى پى در پى اشك را كه از زير محاسن ايشان روى زانويشان مى افتاد، ديدم و چند لحظه اى طول نكشيد كه يكى از نزديكان، از زاويه اى كه امام نبيند به ذاكر اشاره كرد كه روضه را قطع كن، زيرا كه اين حالت گريه شديد ممكن بود خداى نكرده بر قلب مبارك امام اثر بگذارد. 🔳▪️🔳▪️🔳▪️🔳 🪑 موضوع ديگر اينكه در هميشه صندلى آماده است و امام وقتى وارد بالكن حسينيه مى شوند روى صندلى مى نشينند، ولى در دو مورد اتفاق افتاد كه روى زمين نشستند، يكى هنگامى كه برندگان مسابقه قرآن آمده بودند، امام به احترام قرآن روى زمين نشست، دوم روز به احترام عزادارى امام حسين (ع). 📗 داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq