eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
620 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ مدافع حرم 🔊 جلسه پنجاه و دوم * ادامه کتاب داستان: باغ * مظلوم، مورد رحمت * تفاوت و منظلم * مظلوم شریک * حرف بسیار اشتباه: " بمانیم تا کمکمان کند " * بی‌تقوایی و نداشتن فعالیت * جبران کردن خدا برای و محروم * گفتگوی خدا با فقرا در * ورود به ، بدون حساب * فقرا، واسطه فیض * همسایه بودن در عالم * روایت حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) از اثرگذارترین عمل در * کسی که به کم از خدا راضی شود، در مقابل خدا هم.... * نفاق خوب 📅99/01/23 ⏰ مدت زمان: ۵۸:۳۲ 🌷🌷🌷 تمام فایل ها با هشتگ در کانال قابل دریافت می باشد. 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ مدافع حرم 🔊 جلسه پنجاه و سوم * شهید و جایگاه * بهشت برزخی * تفاوت عالم برزخ و * قصرهای بهشتی * جایگاه ویژه امام خمینی (ره) در عالم * رزق خاص شهدا در * کلاس‌های عالم برزخ * تفاوت لذت دنیا و بهشت * داستان فوق‌العاده از بهشت برزخی شهدا * آموزش شهید در برزخ * مجلس درس شهدا 📅99/01/25 🌷🌷🌷 تمام فایل ها با هشتگ در کانال قابل دریافت می باشد. 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 ایمان ▫ ايمان چيزى جز عشق و نفرت نيست. هَلِ اْلايمان الّا الْحُبِّ وَ الْبُغْض. ايمان عشق در راه او و نفرت به خاطر اوست. ايمان رهبرى و جهت دادن به عشق و نفرت است. ايمان حد قلبى مذهب است. ▫ الَّذينَ آمَنُوا أَشَّدُ حُبّاً للَّهِ.آنها كه ايمان مى‏ آورند از عشق بزرگترى براى خدا برخوردار مى‏ شوند. قالَتِ الْاعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا، وَ لكِن قُولُوا أَسْلَمْنا فَلَمَّا يَدْخُلِ الْايمانُ فى‏ قُلُوبِكُم. اعراب مى‏ گفتند ما ايمان آورده‏ ايم، ماگرويده‏ ايم. بگو شما ايمان نياورده‏ ايد، بگوييد اسلام آورده‏ ايم. هنوز ايمان در دل شما راهى نيافته است. ▫ هنوز اين عشق خدا در سينه‏ ها خرگاه نزده است. هنوز ديگران پاسدار دل‏ها هستند. اين عشق به تدريج شكل مى‏ گيرد و پيچيده مى‏ شود. اين گياه آهسته سربلند مى‏ كند تا از تمامى وجود تو سرازير مى‏ شود و از دست و پا و چشم و گوش و فكر و خيال تو، جوانه مى‏دهد و بار مى‏ آورد. ▫ انَّ الْايمانَ مَبْثُوثٌ عَلَى الْجَوارِحِ.ايمان بر تمامى وجود تو پراكنده است. ممكن است دست تو ايمان آورده باشد، ولى هنوز چشم تو ايمان نياورده باشد و خالى مانده باشد. هر كدام از اعضا و جوارح تو كه از اين عشق زنده شدند، به ايمان مى‏ رسند، تا آنجا كه روحُ الايمان در تمامى وجود تو سايه مى‏ گستراند. 📝 استاد 📚 کتاب صراط، صفحه ۹۰ ▶️ @einsad 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 خلقت درون 🔹 خلقت در فلسفه‌ های دینی یک حقیقت خارجیه است، یک خلقت است نه چیزی دیگر! منتها خلقت درون است و این خلقت درون را خود ما باید بسازیم؛ ما سیاه‌ چهره می‌ شویم یا ما سفید چهره می ‌شویم، ما زیبا می ‌شویم یا ما زشت می‌ شویم، پس این طور نیست که اعتبار محض باشد، «بَیضْ وَجْهِی یوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِی یوْمَ تَبْیضُّ فِیهِ الْوُجُوه‏‏»[1] یک امر حقیقی است و الآن ما داریم این کار را می ‌کنیم، همان طوری که کودک که در رحِم به دنیا می ‌آید نطفه است و علقه است و مضغه است و اطواری را پشت‌ سر می ‌گذارد صورت‌ های خاص می ‌گیرد که تکوین است نه اعتبار، ما هم تکوین است؛ منتها در لسان ‌های نقلی به عنوان حرکت ‌های جوهری و اینها بیان نشده و حکمت متعالیه زبان و فرهنگ خوبی است برای تبیین آن است که با حکمت متعالیه می‌ شود این حرف را خوب تبیین کرد که حرکت جوهری داریم و همان طوری که حکمت متعالیه فلسفه را متحول کرده است منطق را هم «بشرح ایضاً». 🔹 در منطق یک سلسله ستونی است به نام «اجناس»، یک سلسله ستونی است به نام «انواع»، یک سلسله ستونی است به نام «فصول»، از جنس عالی شروع کرد تا جنس متوسط و یا از نوع عالی تا «نوع الانواع»، اما این کاری که منطقی ها کردند و به دست ما دادند حکمت متعالیه خیلی از اینها را عوض کرده است، آنکه منطق رایج بود انسان را نوع اخیر می ‌داند و حیوان را جنس سافل، اما حکمت متعالیه آمد این نظم را به هَم زد، انسان را نوع متوسط و جنس سافل می ‌داند نه نوع اخیر، چون تحت انسان انواع چهارگانه است که با اخلاق ساخته می ‌شود، این کجا و آن حرف‌ ها کجا! یعنی شما از فارابی تا زمان مرحوم ملاصدرا وقتی که بخواهید سؤال بکنید که انسان چیست؟ می‌ گویند نوع اخیر است، جنس سافل چیست؟ حیوان است. او آمد نظم را به هَم زده است فرمود انسان جنس سافل است نوع نیست، برای اینکه تحت انسان چهار نوع است و انسان سر چهارراه ایستاده است، با اخلاق خودش را یا درّنده می ‌کند یا چرنده می ‌کند یا فرشته می ‌کند یا شیطان، به هر حال یا راه نقشه و خیانت و حیله را بکار می ‌برد می ‌شود ﴿شَیاطینَ الْإِنْس﴾[2] این جزء ﴿شَیاطینَ الْإِنْس﴾ شدن فحش نیست، بدگویی نیست، این واقعاً شیطان است! اینکه می ‌بینید مولوی حرف سنایی را نقل می ‌کند برای اینکه یک قرن قبل از او بود و سنایی خیلی ملّا بود، یک حکیم توانمندی بود گفت: تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک ٭٭٭ برگ توتست به تدریج کنندش اطلس[3] 🔹 الآن گران ‌ترین فرش عالم فرش ابریشم است، حرف سنایی این است که اگر کسی درس بخواند، استاد ببیند و برود مکتب می‌ شود فرشته و این حرف‌ ها را از زبان عرفا و اینها کم‌کم یاد گرفتند. پس انسان نوع متوسط است نه نوع اخیر، جنس سافل است و تحت انسان انواع چهارگانه است و حقایق چهارگانه و این راه هم حقایق چهارگانه است، تطرّق این راه هم حقایق چهارگانه است منتها به زبان اخلاق، در ظرف اعتبار گرفته می‌ شود. این نظیر آن نیست اینجا را زوج و فرد بکنند فلان جا ورود ممنوع است فلان جا ورود ممنوع نیست، یا نوار سبز علامت بگذارند یا نوار مشکی علامت بگذارند اینجا سوگ است آنجا جشن است، اینها اعتبارات است که منشأ آن خیال و وهم است، بالاتر از خیال و وهم نیست؛ اما وقتی به مرحله عقل و وحی رسید می ‌شود ﴿وَ إِنَّكَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ﴾،[4] یک؛ «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خُلُقُهُ‏ الْقُرْآن»،[5] دو؛ قرآن هم یک حقیقت خارجیه است، سه؛ در زبان عربی و اینها آمده است، چهار؛ این طور نیست که ـ معاذالله ـ یک امر اعتباری باشد. 🔹 ما اخلاق داریم یعنی خلقت داریم، نه کار! ما را که آنجا رنگ نمی ‌کنند ما باید اینجا خودمان را رنگ بکنیم، این می ‌شود ﴿صِبْغَةَ اللَّه﴾،[6] آنجا رنگ ‌آمیزی بکنند کسی سفید بشود یا سیاه بشود که نیست می‌ گویند وقتی وضو می‌ گیری آب به صورت می‌ ریزی این را بگو «اللَّهُمَّ بَیضْ وَجْهِی یوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِی یوْمَ تَبْیضُّ فِیهِ الْوُجُوه‏» با همین گفتن و گفتن، «یوم القیامة» أبیض محشور می ‌شوید. ما خلقت داریم، حقیقت داریم، منتها به زبان اعتبار گفته می‌ شود. [1]. الكافی(ط - الإسلامیة)، ج‏3، ص71. [2]. سوره انعام، آیه112. [3]. سنایی، قصاید، قصیده90. [4]. سوره قلم، آیه4. [5]. مجموعة ورام، ج‏1، ص89. [6]. سوره بقره، آیه138. 📚 دیدار اعضای هیأت تحریریه مجله اخلاق وحیانی با حضرت استاد تاریخ: 1398/08/04 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
45 🔅🔅🔅 ✅رمز و رازهای صحیفه سجادیه اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِی عَافِیَهً کَافِیَهً شَافِیَهً عَالِیَهً نَامِیَهً َعافِیَهً تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَهَ؛عَافِیَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ... 📌واکاوی دعای 23 24 (دعا برای عافیت وسلامت و سپاسگزاری بر آن) 📼 قسمت: بیست و چهارم 🕑 زمان:13دقیقه 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
45 🔅🔅🔅 ✅رمز و رازهای صحیفه سجادیه اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِی عَافِیَهً کَافِیَهً شَافِیَهً عَالِیَهً نَامِیَهً َعافِیَهً تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَهَ؛عَافِیَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ... 📌واکاوی دعای 23 24 (دعا برای عافیت وسلامت و سپاسگزاری بر آن) 📼 قسمت: بیست و چهارم 🔅🔅🔅🔅 ▫ «عَافِیَهً تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَهَ، عَافِیَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ» عافیتی که در تنم تندرستی بیافریند. عافیتی که مربوط به دنیا و آخرت باشد. خب عافیت آخرتی مربوط به بازو و پا و چشم و گوش دیگر نیست.از جنس باور های درونی ؛ اعتقادات و معنویات و روحیات است. ▫ عافیت در امان بودن از ناگواری‌ها است. عَافِنِی مرا در امان نگه‌دار. عافیت رهایی‌بخش از کسالت‌ها و تنبلی ها و ناخوش احوالی ها است. عافیتی که حاکم بر همه عرصه‌های حیات انسانی باشد. به‌طوری‌که هم دنیایم را بگیرد هم آخرتم را. اگر این عافیت به دست بیاید یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌ها است. 📐 عافیت هایی برای آزمون عنه عليه السلام : فإن أتاكُمُ اللّه ُ بِعافِيَةٍ فَاقبَلوا ، و إنِ ابتُليتُم فَاصبِروا ، فإنَّ العاقِبَةَ لِلمُتَّقينَ [نهج البلاغة : الخطبة 98.] امام على عليه السلام : اگر خداوند به شما عافيتى داد، بپذيريد و اگر مبتلا شديد، استقامت و شكيبايى ورزيد؛ زيرا فرجام [نيك] و خوش از آنِ پرهيزگاران است. امکان دارد یک مدتی به خاطر ابتلا بعضی از عافیت‌ها را از ما گرفته شود. در مالمان، در جسممان، حتی در فهممان. بعضی وقت‌ها می‌شود که انسان یک مطلب ساده را هر چه فکر می‌کند نمی‌فهمد. بعضی وقت‌ها حافظه را خدا از انسان می‌گیرد. راهی را که هرروز می‌رود و می‌آید یک‌دفعه در چند لحظه یادش می‌رود.۲۰ سال است یک مسیری را دارد می‌رود و می‌آید یک‌مرتبه می‌بینید که در یک‌لحظه‌ای یادش می‌رود. هرچه فکر می‌کند که الآن کجاست متوجه نمی‌شود. خدا می‌خواهد تنبیه کند تذکر بدهد. این‌ها را انسان باید غنیمت بشمارد. 📐 درخواستی جامع و تمام عیار كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَدعو و يَقولُ : أسألُكَ تَمامَ العافِيَةِ ، ثُمَّ قالَ : تَمامُ العافِيَةِ : الفَوزُ بِالجَنَّةِ ، و النَّجاةُ مِنَ النّارِ . [الدعوات : 84/212 .] پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دعا مى كرد و مى گفت: عافيت كامل عطايم فرما. سپس مى گفت: عافيت كامل همان رسيدن به بهشت است و رستن از آتش. ▫ رسول خدا صلی الله علیه و آله خودش این‌گونه دعا می‌کرد: « اسئلک تمام العافیه» خدایا از تو تمام عافیت را می‌خواهم «ثم قال» بعد خود حضرت این‌طور می‌فرمود تمام العافیه یعنی «الفوز بالجنه و النجاه من النار» یعنی من را رستگار کن بهشتیم کن و از جهنم نجاتم بده «اسئلک تمام العافیه» یعنی این. ▫ عافیتی فراتر از جسم و بدن(عافیت یعنی سلامت شخصیت ) همین جمله عافیة الدنیا و الاخره نشان می دهد عافیتی که تا این جا خواسته، عافیت بدنی نبوده است و عافیتی است که عافیت بدنی از آن حاصل می شود. و شارحان و مترجمان بی توجهی کرده اند و اصل و اساس این دعا را به محور صحت بدن دانسته اند. ▫ تندرستی بدون درستی و سلامت شخصیت، در نظر امام علیه السلام از نعمات محسوب نمی شود بل گاهی ابتلاء است که باید در روز محشر حساب پس بدهد. امام اول سلامت روح- هم روح غریزه و هم روح فطرت= شخصیت- را می خواهد سپس نعمت صحت بدن را. ⏪ نهج البلاغه: «أَلَا وَ إِنَ‏ مِنَ‏ الْبَلَاءِ الْفَاقَةَ وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ أَلَا وَ إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ الْمَالِ وَ أَفْضَلُ مِنْ سَعَةِ الْمَالِ صِحَّةُ الْبَدَنِ وَ أَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْب‏»: بدانید که از جملۀ گرفتاری ها بی چیزی است، و سخت تر از بی چیزی بیماری بدن است، و سخت تر از بیماری بدن بیماری قلب (= شخصیت درون) است. و بدانید که از جملۀ نعمت ها فراوانی مال است، و بهتر از فراوانی مال صحت بدن است، و بهتر از صحت بدن تقوای قلب است. و بدترین بیماری بدن آن است که از رفتارهای گناه ناشی شود مانند امراض مقاربتی، بیماری های ناشی از اعتیاد به الکل و مواد مخدر و… و بهترین صحت بدن آن است که از بهداشت عقلانی شرعی ناشی شود. و مکرر بیان شد که عقل هیچ کسی سالم نیست مگر کسی که فطرتش از سلطۀ غریزه سالم باشد. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌چگونگی رویارویی با قرآن 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 زن حق خدا آیت الله 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 پیام به کنگره مسلمانان آمریکا ایالت میشیگان (مسلم کانگرس) تاریخ پخش: تیر 1399 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
کنگره مسلمانان آمریکا ایالت میشیگان تیرماه 99.pdf
124.2K
📌 پیام به کنگره مسلمانان آمریکا ایالت میشیگان (مسلم کانگرس) تاریخ پخش: تیر 1399 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
📌 حجاب و عفاف 📜 قرآن كریم كه برای تعلیم كتاب و حكمت از یك سو و تزكیه نفوس از سوی دیگر نازل شده است، موارد خاصی را به عنوان نقاط برجسته و روشن تعلیم و كتاب و حكمت از یك سو و تزكیه ارواح و نفوس از سوی دیگر مشخص كرد. یكی از آن موارد جریان حجاب و عفاف است. در سورهٴ مباركهٴ «نور» از جریان عفاف و حجاب به عنوان ﴿ذلِكَ أَزْكی لَهُمْ﴾ یاد كرده است، در عین حال كه فرمود: ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾ سند این عفاف را هم ﴿ذلِكَ أَزْكی لَهُمْ﴾[1] ذكر كرده است. 📜 منشأ این تزكیه نفوس همان رعایت عدل است، جامعه در سایه عدل به مقصد می ‌رسد و از امنیت و امانت برخوردار می‌ شود. عدل عبارت از آن است كه هر چیزی در جای خود قرار بگیرد، نه كج راهه برود، نه راه كسی یا چیز دیگر را ببندد. عادل كسی است كه هویت خود را بشناسد، اولاً؛ از مرز خود تعدی نكند، ثانیاً و اجازه تجاوز دیگران را به قلمرو هویت خویش ندهد، ثالثاً؛ مجموع این امور به نام عدل است. اگر این در مسایل سیاسی بود، حكم آن مشخص است. در مسایل نظامی بود، حكمش مشخص است. در مسایلی كه مربوط به حجاب و عفاف است، حكمش مشخص است. 📜 قرآن كریم جریان حجاب و عفاف را در تحت عنوان غیرت ذكر كرده است. غیرت از برجسته ‌ترین فضایل اخلاقی است. آن كس كه خود را و هویت خویش را نشناخت، غیور نخواهد بود. آن كه تا حدودی از معرفت ناقص برخوردار است ولی به حریم دیگری تجاوز می ‌كند، غیرتمند نیست. آن كس كه جلوی تجاوز بیگانه را نمی ‌گیرد و بیگانه اگر وارد حریم او شود، برای او بی ‌تفاوت است، او غیرتمند نیست. 📜 اگر اصل خانواده ـ پدر و مادر ـ غیور بودند، فرزندانشان را غیرتمند پروراندند، این خانواده كه یك جامعه كوچكی است، توان آن را دارد كه جامعه را غیور بپروراند و آیه ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكی لَهُمْ﴾ را محقق كند. اگر اصول خانوادگی با حجاب و عفاف همراه بود، جامعه هم بشرح ایضاً[همچنین] خواهد بود. [1]. سوره نور، آیه20. 📚 پیام به همایش حجاب و عفاف تاریخ: 1391/06/18 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌نگاشت 9:تفسیر صوتی سوره طارق 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📒 جلسه اول ☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر امام علی بن موسی الرضا و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهما 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
تفسير سوره طارق جلسه 1.docx
32.4K
🔅🔅🔅 📌نگاشت 10:تفسیر متنی سوره طارق 📝 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی 📒 جلسه اول ☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر امام علی بن موسی الرضا و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهما 🌴🌴🌴 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت11:نکته های تفسیری آیه6و7سوره طارق ✅ خُلِقَ‌ مِنْ‌ مَاءٍ دَافِقٍ‌ ▫ «مَآءٍ»: آب. نکره آمدن آن دلیل بر ناچیزی و حقارت است ▫ «دَافِقٍ»: جهنده. توصیف نطفه است که در آب منی شناور است و به هنگام بیرون آمدن، جهش و پرش دارد . ✅ ۱ - منى (نطفه مرد)، عنصر اصلى در آفرینش جسم انسان (خلق من ماء دافق) 🔹 «دَفَقَ الماء»; یعنى، آب به شدّت ریخت; این فعل به صورت لازم و متعدى استعمال مى شود; برخى تنها متعدى بودن آن را پذیرفته و «دافق» را به معناى «مدفوق» یا «ذى دفق» معنا کرده اند(مصباح). آب جهنده گرچه مى تواند بر منى مرد و تخمک زن تطبیق کند; زیرا هر دو از کیسه منى در مرد و تخمدان در زن بیرون مى جهند; ولى انصراف عرفى آن به نطفه مرد است. ✅ ۲ - جسم انسان، از آبى آفریده شده است که از مرد و زن یکباره تخلیه شده و از ظرف خود بیرون مى جهد. (ماء دافق) 🔹 این احتمال وجود دارد که مراد از «ماء دافق»، نطفه مرد و تخمک زن - هر دو - باشد. ✅ ۳ - آفرینش انسان از آب، شگفت انگیز و نشانه قدرت خداوند بر معاد است. (علیها حافظ ... خلق من ماء دافق) برداشت یاد شده، با توجه به ارتباط این آیه با جمله «إنّه على رجعه لقادر» در آیات بعد است. 🔅🔅🔅 ✅ يَخْرُجُ‌ مِنْ‌ بَيْنِ‌ الصُّلْبِ‌ وَ التَّرَائِبِ‌ ▫ «الصُّلْبِ»: استخوان پشت. ستون فقرات. ▫ «التَّرَآئِبِ»: جمع تَریبَة، استخوانهای سینه. فاعل فعل «یَخْرُجُ» ضمیر مستتر (هو) است که به (انسان) در آیه همین سوره برمی‌گردد. دو قطب جنین رشد یافته انسان در هفته‌های آخر جنینی مابین جناغ و دنده‌های تحتانی سینه مادر و ستون فقرات پشت مادر قرار داشته و از آنجا حرکت در مسیر کانال زایمانی را در موعد مقرر آغاز می‌کند. ▫ ضمیر (ه) در «رجعه» نیز به انسان برمی‌گردد ... این آیات مسیر زندگی انسان را از بدو انعقاد نطفه تا رستاخیز مرور می‌کنند. ✅ ۱ - محل پیدایش نطفه مرد (منى)، بین تیره پشت و استخوان هاى قفسه سینه قرار دارد. (یخرج من بین الصلب و الترائب) 🔹 «صلب»; استخوانى است که از قسمت بالاى پشت، نزدیک گردن شروع شده و تا دنبالچه (که جاى آن در انسان در جایگاه دم در حیوانات است) ادامه یافته است(قاموس). 🔹 «تریبة» (مفرد «ترائب»); یعنى، بالاترین استخوان قفسه سینه که زیر چانه قرار گرفته است (نهایه ابن اثیر). تمام اهل لغت آن را جاى گردن بند از قفسه سینه مى دانند (لسان العرب). برخى آن را به تمام استخوان هاى قفسه سینه و گروهى به چهار استخوان از سمت راست و چهار استخوان از سمت چپ اطلاق مى کنند (قاموس). خروج نطفه از آن محل، ممکن است به اعتبار تغذیه کیسه منى از آن جا باشد. ✅ ۲ - بین استخوان هاى قفسه سینه و تیره پشت مردان و زنان، جایگاه خروج عنصر تشکیل دهنده جسم انسان است.* (یخرج من بین الصلب و الترائب) 🔹 چنانچه مراد از «ماء دافق» در آیه قبل، نطفه مرد و تخمک زن باشد، مفاد این آیه نیز مشترک خواهد بود. ✅ ۳ - شناخت مراحل تکوین و مسیر نزول نطفه مراحل تکامل آن تا آفرینش کامل انسان، توصیه خداوند به همه انسان ها است. (فلینظر ... یخرج من بین الصلب و الترائب) ✅ ۴ - خروج نطفه از فاصله بین ستون فقرات و قفسه سینه، امرى شگفت آور و مایه رفع استبعاد از «معاد» است. (یخرج من بین الصلب و الترائب) ارتباط این آیه با آیه بعد، گویاى برداشت یاد شده است. ✅ ۵ - خروج جنین از رحم، امرى شگفت و نشانه امکان معاد است. * (یخرج من بین الصلب و الترائب) 🔹 ضمیر فاعلى «یخرج»، ممکن است به «الانسان» در دو آیه قبل برگردد، در این احتمال مراد از «ماء دافق» نطفه مرد و مراد از جمله «یخرج...»، تولّد نوزاد خواهد بود و «من بین الصلب و الترائب»، اشاره به جایگاه رحم است که بین قسمت هاى جلو و پشت مادر مى باشد. ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت12:نکته های تفسیری آیه 8و9و10سوره طارق ✅ إِنَّهُ‌ عَلَى‌ رَجْعِهِ‌ لَقَادِرٌ ▫ «رَجْع»: بازگرداندن مراد زنده گرداندن در آخرت است. ✅ ۱ - خداوند، بر اعاده مجدد انسان پس از مرگ او، توانمند است. (إنّه على رجعه لقادر) ✅ ۲ - آفرینش انسان از منى، برهان قدرت خداوند بر معاد و تجدید حیات انسان است. (خلق من ماء ... یخرج ... إنّه على رجعه لقادر) ✅ ۳ - تمام انسان ها پس از مرگ، دوباره زنده خواهند شد. (إنّه على رجعه لقادر) آیه شریفه صرفاً در مقام بیان توانمندى خداوند نیست; بلکه در صدد دفع پندار منکران معاد نیز مى باشد. 🔅🔅🔅 ✅ يَوْمَ‌ تُبْلَى‌ السَّرَائِرُ ▫ «تُبْلی»: مورد امتحان و آزمایش قرار می‌گیرد. نمایان و هویدا می‌شود. از آنجا که به هنگام آزمایش، حقیقت اشیاء ظاهر و آشکار می‌شود، این ماده در اینجا به معنی ظهور و بروز آمده است ▫ . «السَّرَآئِرُ»: جمع سَرِیرَة، نهانیها و پنهانیها. اسرار و رازها. نیّات و عقائد و هرچیزی که نهفته و پوشیده باشد. ✅ ۱ - تمام اسرار و اعمال کتمان شده، در قیامت ارزیابى گشته، و مورد سنجش و شناسایى قرار خواهد گرفت. (یوم تبلى السرائر) 🔹 «سرائر» جمع «سریرة» (آنچه کتمان شود) است (قاموس) و چون با حرف «ال» همراه است، بر عموم دلالت دارد. 🔹 «ابلاء» (مصدر «تبلى») به معناى امتحان کردن است (مصباح). مراد از آزمودن سرائر، سنجش و محاسبه آنها است. ✅ ۲ - تأثیر نیت ها و حالات درونى انسان، بر سرنوشت او در قیامت (یوم تبلى السرائر) 🔹 اختبار و آزمودن سریره ها، دلالت بر تأثیر نیک و بد آنها در کیفر و پاداش اعمال دارد. ✅ ۳ - انسان در قیامت، بر باورها و ملکات نفسانى خویش، مؤاخذه خواهد شد. (یوم تبلى السرائر) 🔹 مراد از آزمودن سریره ها، حسابرسى و سنجش میزان کیفر آنها است. ✅ ۴ - حقایق کتمان شده، در قیامت آشکار خواهد شد و مخفى نگه داشتن آن امکان پذیر نیست. (یوم تبلى السرائر) 🔹 گرچه «ابلاء» به معناى آشکار ساختن نیست; ولى لازمه اختبار و آزمایش سریره ها، بر ملا شدن ویژگى هاى آن است. ✅ ۵ - حسابرسى نهان کارى هاى انسان و چشیدن کیفر آن، از اهداف معاد است. (إنّه على رجعه لقادر . یوم تبلى السرائر) 🔹 «یوم» ظرف براى «رجعه» و بیانگر آن است که ارجاع دوباره انسان، روزى به وقوع خواهد پیوست که از مشخصات آن، محاسبه اعمال پنهانى و نیت هاى انسان براى تشخیص میزان کیفر او است. 🔅🔅🔅 ✅ فَمَا لَهُ‌ مِنْ‌ قُوَّةٍ وَ لاَ نَاصِرٍ ▫ «فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ ...»: برابر بسیاری از آیات قرآن، در آخرت تنها وسیله نجات انسان، ایمان و عمل صالح است و بس ✅ ۱ - در قیامت، انسان هیچ قدرتى در برابر خواست خداوند و کیفرهاى او ندارد. (فما له من قوّة) ✅ ۲ - قیامت، روز محرومیت انسان از هرگونه یار و یاور در برابر کیفرهاى الهى است. (فما له من ... و لا ناصر) ✅ ۳ - قیامت روز بى ثمر ماندن نیروهاى درونى و بیرونى انسان، در برابر حسابرسى کارهاى پنهانى او است. (فما له من قوّة و لا ناصر) ✅ ۴ - حسابرسى و سنجش نهان کارى ها و نیت هاى انسان، مایه ناتوانى او از هرگونه دفاع و محرومیت او از کمترین یار و یاور در قیامت (یوم تبلى السرائر . فما له من قوّة و لا ناصر) 🔹 حرف «فاء» در «فما له من...»، نبود قوت و ناصر را بر «تبلى السرائر» تفریع کرده و آن را نتیجه حسابرسى قرار داده است; یعنى، روز قیامت با متمایز شدن سریره هاى نیک و بد، راهى جز پذیرفتن جزاى آن براى انسان باقى نمى ماند; زیرا نه او را یاراى انکار است و نه کسى به حمایت از او برخواهد خاست. ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهشی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (164) 🔅🔅🔅 صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين (آیه 7،سوره حمد) 📌 لطايف و اشارات ✅ 7- زمينه همراهى در آخرت در آيات آغازين سوره مباركه حمد سخن از تحميد و خضوع در پيشگاه خداى سبحان است و در آيات پايانى آن درخواست همراهى با همسفرانى الهى، مانند پيامبران، صديقان، شهيدان و صالحان. بنابراين، خضوع و عرض ادب پيشين زمينه اى براى طلب بعدى است، نه خضوعى بى طلب و عرض ادبى بى طمع. ▫ اكنون بايد شرط همراهى با آنان را بيان كنيم و خود را نيز بيازماييم كه آيا دعاى مكرر و هميشگى ما در سوره حمد به اجابت رسيده، هم سفر آنان هستيم يا از همراهى با آنان محروميم ؟ ▫ قرآن كريم مؤ منان را به همراهى با نيكان و اهل صدق فرا مى خواند: (كونوا مع الصادقين ) (سوره توبه، آيه 119 ) و درخواست همراهى با ابرار در مرگ را تعليم مى دهد: (توقنا مع الاءبرار) (سوره آل عمران، آيه 193). شرط همراهى با ابرار در مرگ، همراهى با آنان در دنياست و گرنه آنان كه در دنيا پيوندى با صالحان و ابرار ندارند، در مرگ و برزخ و قيامت نيز با آنان نيستند: و يوم يعض الظالم على يديه يقول يا ليتنى اتخذت مع الرسول سبيلاَ يا ويلتى ليتنى لم اءتخذ فلانا خليلا (سوره فرقان، آيات 27 28). ▫ سبيل رسول خدا كه ستمكاران در حسرت پيمودنش هر دو دست خود را به دندان مى گزند، ( بر خلاف دنيا كه انسان پشيمان تنها سرانگشت خود را مى گزد)، در دو جاى قرآن كريم بيان شده است: ⏪ الف: در سوره مباركه نور: انما المؤ منون الذين امنوا بالله و رسوله و اذا كانوا معه على اءمر جامع لم يذهبوا حتى يستاءذنوه ان الذين يستاءذنونك اءولئك الذين يؤ منون بالله و رسوله فاذا استاءذنوك لبعض شاءنهم فاءذن لمن شئت منهم و استغفر لهم ان الله غفور رحيم (سوره نور، آيه 62)؛ مؤ منان به خدا و رسول، در مسايل اجتماعى همانند جنگ و دفاع در برابر تهاجم دشمن، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را تنها نمى گذارند و بى اجازه او صحنه را ترك نمى كنند و اين، گونه اى از همراهى با رسول خدا و پيمودن راه اوست. كسى كه در صحنه هاى اجتماعى ولى خود را تنها نگذارد، مى تواند توفيق مرگ با ابرار را از خداى سبحان مسئلت كند. ⏪ ب: در سوره مباركه فتح نحوه ديگرى از همراهى با رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بيان شده است: محمد رسول الله و الذين معه اءشداء على الكفار رحماء بينهم تريهم ركعا سجدا يبتغون فضلا من الله و رضوانا سيماهم فى وجوههم من اءثر السجود ذلك مثلهم فى التورة و مثلهم فى الانجيل كزرع اءخرج شطئه فارزه فاستغلظ فاستوى على سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار وعد الله الذين امنوا و عملوا الصالحات منهم مغفرة و اءجرا عظيما (سوره فتح، آيه 29 سيما به معناى علامت و نشانه است، نه صورت و از ريشه وسم به معناى علامت است. كلمه موسوم نيز كه از وسم مشتق است به معناى نشان دار است و چون علامت، اغلب در چهره قرار دارد، سيما به معناى صورت و چهره به كار مى رود.) ▫ بخش اول اين آيه كريمه، همراهى عبادى و همگامى سياسى و نظامى ياران و همراهان رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را بيان كرده، مى فرمايد: همراهان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم افزون بر عبادت (ركوع، سجود، شب زنده دارى ) نسبت به يكديگر رحيم و مهربان و در برابر بيگانگان شديد و با صلابتند. ذيل آيه نيز هماهنگى و همراهى اقتصادى آنان را بيان كرده، آنان را به زرعى تشبيه مى كند كه جوانه، ريشه، ساقه، شاخه و محصولش را خود برآورده، در همه شئون خودكفاست. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آیه ۱۱۲ بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ آرى، هر كس كه از روى رو به خدا كند و نيكوكار بود، پاداشش را از پروردگارش خواهد گرفت و دستخوش بيم و نمى‌شود. 📌 یقظه و الی اللّه باید برای رو به کند، از خواب غفلت برخیزد، صفات رذیله و شیطانی خود را از بین ببرد و باشد، خدای تعالی او را از اولیاء خود قرارش می‏ دهد و مزد او این است که از غیر را از او برمی‏ دارد و آنها هیچ گاه محزون نمی ‏شوند آن چنان که اولیاء این‏گونه ‏اند... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آیه ۱۱۴ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ فِي خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ ۚ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ. 📌سدّ راه یکی از چیزهایی که ممکن است را در جهنّم ماندگار کند دشمنی با تعالی است و یکی از فروع دشمنی با حضرت حقّ جلّ و علا مانع شدن از عبادت در و اقامه و آن را در اختیار دیگران قرار دادن است (چنانکه در استامبول در ایاصوفی خواندن ممنوع است و تنها توریستهای غیر می‏ توانند از آن دیدن کنند.و یا کسانی که با ایجاد شبهه عملا مانع حضور در این پایگاه الهی می شوند.) امید است اسلامیّت ما، ما را مانع از این‏ گونه ‏ های ناخودآگاه کند... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 213 🔅🔅🔅 📈 پيام به همايش روز پزشك ⏪ 1. هرگونه كار فرهنگي يا درماني نسبت به موجود معيني، مرهون هويّت شناسي آن است؛ اگر موجودي فقط در قلمرو طبيعي به سر مي برد، مبادي پرورش و بهداشت او را نهاد طبيعت تأمين مي نمايد؛ چه اينكه اگر موجودي فقط در اقليم فراطبيعي به سر مي برد، مباني كمال و تماميّت وي را نهاد ما بعد از طبيعت به عهده دارد، ولي اگر موجودي جامع هر دو بخش طبيعي و فراطبيعي بود، براي رفع نيازهاي مادي و مجرد او عناصر طبيعت و اركان مابعد از طبيعت سهم تعيين كننده دارند. ⏪ 2. بهره وري از هر چيزي مسبوق به شناخت آن چيز است؛ وقتي مي توان از عناصر طبيعي بهره مند شد كه از راه حسّ و تجربه به آثار و خواص آن پي برد، و نيز هنگامي مي توان از اركان فراطبيعي استفاده كرد كه از راه عقل و تجريد مفاهيم به مآثر و لوازم آن رسيد، و براي آموختن يا انگيختن موجود مركب از طبيعت و مابعد از طبيعت، لازم است عناصر تجربي و اركان تجريدي كاملاً ملحوظ شوند. ⏪ 3. انسان كه محور اصلي بهداشت و درمان است، و طبيباني چون ابن سينا به تأمين نيازهاي طبي آن مبادرت كردند و مفاخر بزرگ جامعه شرق و غرب براي كشف علل بيماري و عوامل علاج از بذل نفس و نفيس دريغ ننمودند، هويّتي دارد كه از طبيعت و مابعدازطبيعت تلفيق شده است؛ اگر معلم اخلاق براي پرورش روح فراطبيعي او ويژگي بدن را لحاظ نكند، در تربيت وي موفق نمي شود، همچنين اگر طبيب تن براي سلامت بدن طبيعي او خصوصيت روح مجرد را در نظر نگيرد، در تأمين بهداشت وي كامياب نخواهد بود. ⏪ 4. براي تكامل فن شريف پزشكي و تكميل مشاهدات تجربي درباره جانورهاي آزمايشگاه، بايد از معارف تجريدي كه محصول افكار حكيمان الهي، فقيهان متدرب، مفسران متألّه كه همگي شاگرد صاحبان سلطان علوم و زمامداران ملكه معارف، يعني انبيا و اوليا و اهل بيت عصمت و طهارت)عليهم السلام(اند، استفاده شود تا شفاف كردن تن با تيرگي جان همراه نگردد و درمان بدن با بيماري روح قرين نشود. ▫ حكيم سترگ ابوعلي حسين بن سينا(قدس‌سرّه) از نوادر دهر بود كه ضمن جمع سالم بين طب و اخلاق، معارف تجربي را با براهين تجريدي در خدمت قرآن و عترت(عليهم‌السلام) هماهنگ مي كرد و در پرتو آن به جامعه بشري خدمت صادق ارائه مي نمود. 🌺🌺🌺 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. تفسیر و قرآن پژوهی 🆔 @rahighemakhtoom
📌 ضرورت تدبر از دیدگاه عترت(ع) ▪ یکی از چیزهائی که در خصوص روایات مربوط به قرآن ممکن است به ذهن خطور کند این است که چرا در خصوص قرائت قرآن کریم سفارش­های زیادی شده است، اما در خصوص تدبر در قرآن، روایات انگشت ­شمار است؟ ⏪ روایت نخست: قال أمیر المؤمنین(ع): ألا لا خیر فی قراءه لیس فیها تدبر[اصول کافی، ج۱، ص۳۶٫ ترجمه: امیر مومنان (علیه السلام) فرمود: آگاه باشید، فایده‌ای در قرائت بدون تدبر نیست.] ▪ حدیث پاسخ پرسش مطرح شده در بالا است و همه روایات و احادیث قرائت قرآن را به تدبر مقید می­کند. بنابراین تدبر وصف لازم قرائت ثمربخش قرآن کریم است و قرائت سودمند بدون تدبر محقق نمی­شود. ⏪ روایت دوم: عن أَبی عبد اللَّه(ع) أَنه کان من دعائه إذا أخذ مصحف القرآن و الجامع قبل أن یقرأ القرآن و قبل أن ینشره یقول حین یأخذه بیمینه بسم الله … اللهم … لا تجعل قرائتی قراءه ‌لا تدبر فیها بل اجعلنی أتدبر آیاته و أحکامه آخذا بشرائع دینک … .[مستدرک‏الوسائل، ج۴ ، ص۳۷۲٫ ترجمه: از امام صادق۷ نقل شده است، هنگامی که قرآن را به دست می‌گرفتند، پیش از خواندن و باز کردن آن در حالی که قرآن را در دست راست می‌گرفتند، چنین دعا می‌کردند: به نام خدا … خدایا… قرائت مرا قرائتی که تدبر در آن نیست قرار مده، بلکه مرا آن‌گونه قرار بده که در آیات و احکام آن تدبر کنم، در حالی که قوانین دین تو را اخذ می‌کنم.] ▪ این روایت نشان می­دهد که تدبر، سیره عملی معصومان: بوده و همواره پیش از قرائت قرآن از خدای متعالی می­خواسته­اند که مبادا قرآن را بدون تدبر قرائت کنند. 👈ادامه دارد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 4 ✅ 5. عبرت از گذشتگان: ▫️ (ثمّ دمّرنا الاخرين و إنّكم لتمرّون عليهم مصبحين و بالليل أفلا تعقلون)[ سوره صافات، آيات 136 ـ 138.]؛ سپس ديگران را هلاك كرديم و شما بامدادان بر ويرانه‌هاي آنان عبور مي‌كنيد و شامگاهان نيز [عبور مي‌كنيد] (يعني مَعْبَر و ممرّ شبانه‌روزي شماست و كنايه از دوام و استمرار آن است) پس چرا انديشه نمي‌كنيد؟ ▫️ «من عقل اعتبر بأمسه»[ شرح غررالحكم، ج5، ص359.]؛ كسي كه عاقل باشد، از روز گذشته خود (گذشته تاريخ) پند مي‌گيرد. ▫️ «في تصاريف القضاء عبرة لاُولي الألباب و النّهي»[ همان، ج4، ص398.]؛ در تغييرات روزگار، عبرتي براي صاحبان عقل و خرد است. ▫️ «ضروب الأمثال تضرب لاُولي النّهي و الألباب»[ همان، ص229.]؛ انواع مثل‌ها (در قرآن و ساير كتاب‌هاي آسماني و امثال آن) براي صاحبان عقل و خرد زده مي‌شود. ▫️ «العاقل من اتّعظ بغيره»[ همان، ج1، ص339.]؛ عاقل، كسي است كه از حال ديگران پند گيرد. ادامه دارد... ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom