eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
705 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
🔹اخيراً مقام معظم در سخنرانی خود تأکيدی بر و داشتند که تاکنون نشنيده بوديم که ايشان با بيان خود بر پخش اذان از مساجد تأکيد داشته باشند، که بسيار مفيد بود، خداوند به ايشان طول عمر و سلامتی عطا فرمايد. انسان در هر برای رسيدن به محل کار خود با عجله حرکت می‌کند، زیرا يا بايد به قطار برسد يا وسيله‌ای که منتظر اوست که بايد آن را از دست ندهد، بنابراين با عجله و حتی صبحانه نخورده از منزل خارج می‌شود به نحوی‌که فراموش می‌کند «بسم الله» بگويد و می‌کند که اين وسيله، اين قدم و نَفَس از چه کسی است. از خود اوست يا با نفسی که به او داده شده حرکت می‌کند. و وقتی هم که وارد محل کارش می‌شود، با چندين تلفن بر روی ميز کارش و تعداد زياد مراجعه کننده روبرو شده و فراموش می‌کند که همه‌ی اين‌ها را کسی در اختيار او قرار داده و خود او کاره‌ای نيست و همه عاريه است و ممکن است به آنی از او گرفته شود و حتی از پشت ميز به افتاده و يا حتی به دار کشيده شود. در اين هنگام صدای بلند می‌شود تا همه‌ی غافلان را بيدار کند، لذا اذان يکی از امتيازات بسيار مهم دين مبين است و چون آخرين است، داروهايی برای بعضی امراض در اختيار دارد که با هيچ دارويی درمان نمی‌شود. جايگاه اذان بسيار مهم است، قدر آن را بدانيد، بزرگی است. تا می‌توانيد اذان بگوييد و يا مؤذن را تقويت نماييد و در هيچ مکانی و مدرسه‌ای که صدای اذان وجود ندارد، آرام نمانيد؛ به هر قيمتی که شده اذان را احياء کنيد، زيرا اذان يک حرکت و پاک‌کننده‌ی غبار انسان‌هاست. کبريايی و عظمت و نيرو در اين هست، ولی اين نيروها و جان‌ها و حرکات، منشأیی غير از خدا ندارد، ولی و سبب می‌شود که همه‌ی اين‌ها را به خود و يا به وسايل و اسباب نسبت می‌دهد و می‌کند همه قوی هستند و همه شير واقعی هستند؛ الله اکبر همه را خالی می‌کند و اعلام می‌کند همه شير عَلَم و پرچم هستند و همه تحت نيروی کسی ديگر و گرداننده‌ی جهان قرار دارند. چرخ و فرمان اصلی دست هيچ کسی نيست، از و و الهی رسيده تا به و و گرفته تا خود آدم ، و ، ، ، و... ممکن است گاهی به گونه‌ای عمل کند که نسخه برای خود و خانواده‌ی خود بنويسد و به ضرر آن‌ها تمام شود و دکتر ديگری او را متوجه اشتباه خود نمايد. يا جراح درجه‌ی اول به گونه‌ای محتاج شود که بايد او را از اين محل به آن محل حرکت دهند. در اين دنيا همه نمايش قدرت واحد است و و و فضائل، خوبی‌ها و و که در هر چيزی ديده می‌شود، از يک منبع است، بقيه همه مانند شير عَلَم می‌مانند که با حرکت باد به اين طرف و آن طرف حرکت می‌کنند و خودشان به اندازه‌ی يک پشه هم توان ندارند. ۸۷/۸/۳۰ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
خدمات علما-@seyedololama.mp3
1.35M
📆 سال‌روز وفات مرحوم حاج شیخ عبدالکریم ؛ مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ی قم؛ ( ۱۷ الحرام ۱۳۵۵ق) 🔺 گرامی‌داشت خدمات در تاریخ و ضرورت دقت در مقایسه‌ی بین و دیگر بزرگان از علما رحمهم الله تعالی ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 سال‌روز ارتحال مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین کاشف‌الغطاء؛ ( ۱۸ الحرام ۱۳۷۳ ق) 🔹 مرحوم (اعلی الله مقامه) حدود ۶۰-۷۰ سال پیش مورد سؤال قرار گرفت که چه می‌گوید؟ یعنی چه؟ ایشان برایشان معنا کرد. فرمود شیعه می‌گوید همه‌شان نداشتند. رجوع کنید به ، به ، ببینید. شیعه می‌گوید که این‌ها در موارد که پیش می‌آمد، تابع نبودند. می‌گفتند اگر گفت مغرب سه رکعت است، ما هم سه رکعت می‌خوانیم، چون وارد نیستیم، اهلش نیستیم. اما اگر گفت بعد از من این جوان [ امام علیه‌السلام] باشد، خوب معلوم است اشتباه می‌کند! یک جوانی که با شمشیر او رونق گرفته و بسیار بسیار از ضرب شمشیر او به خاک افتادند، این‌ها هرگز اسلام را قبول نمی‌کنند در صورتی که رئیس‌شان یک چنین شخصی باشد که این‌طور به آن‌ها ضربه زده. پس ما صلاح اسلام را بهتر می‌دانیم!. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ ( ۱۸  ۶۷۲ ق) 🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از کلام محقق طوسی رحمه‌الله 🔹 درباره‌ی اگر در ببینید، در ذیل ماده‌ی "عَرَف" - که و معرفت باشد- درباره‌ی معرفت خدا از (رحمه‌الله) که شخص بسیار کم‌یابی در هست، مطلبی درباره‌ی نقل کرده: «قال سلطان المحققین»؛ خیلی حرف است این عنوانِ که برای مرحوم خواجه‌ی طوسی است. «قال سلطان المحققين: إن مراتب المعرفة مثل مراتب النار مثلاً»؛ چون برای غیر اگر بخواهند معرفت را بیان کنند، مثل این است که برای بخواهند مسائل بین مرد و زن و این چیزها را بیان کنند؛ فلذا نمی‌شود. باید طوری با مثال برایش حرف بزنند. برای ماها اگر بخواهند مراتب معرفة‌اللهی را بیان کنند، با مثالی مثل آتش می‌توانند بیان کنند. آتش دانستن به چند صورت است: «و إنَّ أدناها مَن سَمِعَ أنَّ فی الوجود شيئاً يَعدِمُ كُلَّ شیءٍ يُلاقِيهِ و يَظهَرُ أثَرَه فی كُلِّ شیءٍ يُحاذيهِ و يُسَمّى ذلك الموجودَ ناراً»؛ وقتی می‌خواهند به بچه نشان بدهند و بفهمانند که ما چیزی به نام آتش داریم، می‌گویند: اگر دیدی دست به آن نزن، چون هر چیزی را که با آن تماس پیدا کند از بین می‌برد و در برابر هر چیزی قرار بگیرد، ظاهرش می‌کند، پیدایش می‌کند، تاریکی باشد، نشانش می‌دهد. اسمش نار و آتش است. 🔺 مرتبه‌ی معرفت مقلدین 🔹 «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله تعالى مَعْرِفَةُ المقلّدين الّذين صدّقوا بالدين من غير وقوف على الحجة»؛ خیلی‌ها هستند در های مسلمین یا یا ، به دنیا که آمدند همین‌طور کم‌کم که بزرگ شدند، آداب و رسومِ و را که نگاه کردند، پیرو آن‌ها شدند و اگر از آن‌ها بپرسی چرا این‌طور می‌کنی و معنای این و کارهایت چیست؟، می‌گوید: من نمی‌دانم! این دینش مسیحیت است، من هم هستم!. آن دیگری می‌گوید: من هستم. هم می‌خوانم. هم می‌گیرم. امّا چرا و به چه علت و به چه معنا؟ این‌ها را دیگر نمی‌دانم! این درجه‌ی اولِ نشان دادن آتش به کسی که ندانسته و نمی‌داند به این‌که چیزی داریم که وقتی هر چه بیندازی در آن می‌سوزاند و از بین می‌برد و هر جا باشد روشنی می‌دهد. او هم آتش را ندیده ولی می‌شناسد و اگر به او بگویند: آتش را معنا کن، می‌گوید. مثل این‌که مسلمان شنیده که این خدا دارد، دارد و او هم این‌ها را قبول کرده. 🔹 مرتبه‌ی معرفت اهل «و أعلى منها: مرتبةُ مَن وَصلَ إليه دخانُ النّار و عَلِمَ أَنّهُ لابُدَّ له مِن مُؤثّرٍ فحَكمَ بذاتٍ لها أثرٌ هو الدّخانُ»؛ از این درجه‌ی یک درجه بالاتر این است که هر جا این سیاهی‌هایی که رو به آسمان می‌رود، پیدا شد، این‌ها اثر یک چیزی است که اسمش آتش است. او هم هر وقت دید که مثلاً صدای سوت قطار شنید و دید که در آسمان دودی دارد حرکت می‌کند، می‌گوید: آهان! آن‌جا ظرفی همراه این دستگاه قرار داده‌اند و درونش آتش روشن کرده‌اند. چون به من گفته‌اند: هر جا این دود پیدا شد، آتش هم آن‌جا هست. از می‌فهمد، اما خود آن را ندیده. از علامت آن را می‌شناسد. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله مَعْرِفَةُ أهل النظر و الاستدلال الذين حكموا بالبراهين القاطعة على وجود الصانع»؛ آن‌قدر حالی‌اش شده که این جهانی که خودش هم یکی از آن است و پدر و مادر و زمین و آسمان و آتش و آب و کره‌ی زمین و کره‌ی ماه، این‌ها مثل دود می‌ماند. یک چیزی این‌ها را و درست می‌کند. اما آن چیز چیست، نمی‌داند. این‌جا از روی آمده و شده. مثل ماها که می‌گوییم: خوب چون من هستم؛ پس من را کسی درست کرده. پدر و مادر هم کاره‌ای نیستند. پدر و مادر هم خودشان مثل منند. پس این زمینی هم که زیر پای ماست و می‌چرخد و ماه و خورشیدی هم که به ما نور و حرارت می‌دهند، جاذبه به ما می‌دهند، زمین ما را می‌چرخاند، ماه ما را می‌چرخانند، این‌ها همه دست‌آورد قدرتی است. آن خداست. «حكَموا بالبراهين القاطعة على وجود الصانع.» @seyedololama ⬇️
🔺 ذکر دعای سفارش شده از مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی به نقل از مرحوم امام خمینی که به شاگردان خویش به جهت دفع بلا و مصیبت توصیه می‌فرمودند: عصر و غروب ، به نیابت از تمام شیعیان عالم ده مرتبه: اللهمَّ صلِّ علی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ وَ ادْفَعْ عَنَّا البَلاءَ المُبْرَمَ مِن السَّماءِ إنَّكَ عَلى کُلِّ شَئٍ قَدِیرٌ خدایا صلوات فرست بر محمد و آل محمد و دفع بنما از ما بلائی را که حتمی شده است از آسمان، همانا تو بر هر امری قادر و توانائی التماس دعا @seyedololama
📆 حمله به مسجد گوهرشاد و کشتار ۱۶۰۰ نفر از مردم توسط رضاخان پهلوی؛ روز عفاف و حجاب؛ (۲۱ ماه) 🔺 چگونگی رفع بی‌حجابی و ترویج دین‌داری 🔹 «مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ»¹ در این همه‌چیز خوابیده. همه‌ی ها، مسائل ، مسائل هوایی و زیردریایی، مسائل و . همه‌ی این‌ها جزء باید قرار بگیرد. تو گفتی بگو، بکن؛ انجام دادم. این لابراتوار، این مسائل مربوط به امور هسته‌ای، مسائل مربوط به انرژی‌ها و این چیزها، کشتی‌سازی و زیردریایی‌سازی و این‌ها تمام دستور تو بود که من انجام دادم. تمام باید این جواب را بدهند روز . تمام که این‌ها را امضا می‌کنند، باید روز قیامت همین‌طور جواب دهند. فرمودی که ما این کارها را بکنیم. آن‌وقت خدا ازشان می‌پرسد: خُب، من کِی گفتم به شما که یک مشت دانشجوی خدانشناس را جمع کنید و این را به آن‌ها بگویید؟! شما می‌خواستید شش ماه، یک سال، اولِ ورود به این‌ها را کنید، بعد مشغول به تدریس شود. آن‌وقت چه جواب می‌دهند؟! چه تقصیری دارد؟ بعدها می‌آید می‌شود. می‌شود. فرار به می‌کند. می‌شود. می‌شود؛ چون خدا را نشناخته. درس خدا هفته‌ای دو ساعت بوده! مثل درس جغرافیا. خود معلم هم تازه از خدا به عمرش به درونش نیامده!. این است که این تأسیسش از روی روحیات خدا شده. این روحیات را باید به هر قیمتی هست، در پی‌اش باشیم. در ، در محله‌ها، عده‌ای مانند انجمن شهر، انجمن تشکیل دهند. آن‌وقت پرونده داشته باشند؛ چندتا مغازه داریم ما؟ این‌ها مال چه کسانی‌ست؟ چندتا شاگرد دارند؟ خانواده‌شان چه جوری رفتار می‌شود؟ مدارس‌شان چه جوری؟ معلم‌هاشان چه جوری؟ این‌ها را تمام بنویسند. مواظبت کنند. از ، پول و بگیرند به این‌ها بدهند که مسلمانی یاد بگیرند. آن‌وقت کشور می‌شود کشور ، که می‌فرماید: تأسیساتش را حفاظت بکنید!. مجانی به دست شما نیفتاده!. خون‌های ها در این راه خرج شده!. خُب، پس آن را نگه‌داری کنید. ۸۸٫۱۰٫۱۵ @seyedololama 🔺 خداوند با یک قاطعیتی در سوره می‌فرماید: «أحسب الناس...»؛ مردم چنین می‌کنند که دست از سرشان برداشته خواهد شد به صِرف این‌که ما گرایش به پیدا کردیم، ما امام علیه‌السلام هستیم، ما می‌رویم، ما سینه می‌زنیم، می‌کنیم، می‌دهیم!. این چیزها درست و همه‌اش هم خوب، ولی پایداری یک‌چیز دیگری است که وقتی مشکلات پیش‌آمد کرد، انسان همان باشد که بود و هیچ درونش تزلزلی پیدا نشود. در وقتی که بخت برگشته‌ی ملعون به دستور ارباب خودش حکم برداشتن را در اجرا کرد؛ خب دیدیم که چه جلساتی تشکیل شد و چه افرادی هایشان، - و - خود را آوردند در آن مجالس و با وضع بسیار و خیلی دور از و مردانگی، شرف‌شان را زیر پا گذاشتند!. این بزرگی است. این را باید توی فکرش بیفتیم. @seyedololama 🔺 «اللهّمَ أقسِم لَنا مِن خَشیَتِکَ ما یَحُولُ بَینَنا و بینَ مَعصِیَتِک»² الآن صحبت بر این است که چرا در مراعات نمی‌شود؟! برای این است که نیست. خشیت یعنی پروا. پروا از چه؟ از خدای و . وقتی به خدا نباشد، وقتی دانش نباشد، وقتی آدم کر و کور باشد، از چه پروا کند؟ از در و دیوار؟! این است که مسئله خشیت اهمیت پیدا می‌کند. «اِنّما یَخشَی اللهُ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ»³؛ علم صحیح، واقع‌بینی، و برای انسان خشیت می‌آورد. یعنی فرقی به حالش نمی‌کند در تنهایی باشد یا در بین باشد. برایش یک‌سان است. چون خدایی که در شهر و مملکت و خیابان‌ها هست، در خانه و لانه و زیرزمین‌ها هم هست. فرقی نمی‌کند. اگر آن دانایی برای پیدا بشود، درست می‌شود. پس نقص عمده‌ی ما که باید به ، ، شورای اسلامی گفت، نبودن است. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی _ ۱) [ : ۱۱۷] ۲) [ ؛ اعمال شب ] ۳) [ : ۲۸] @seyedololama
🔺 نکاتی پیرامون نماز یک‌شنبه ماه ذی‌القعدة الحرام 🔹 حضرت روز در ماه تشریف آورد نزدیک . فرمود: مردم! کدام‌یک می‌خواهید کنید پیش خدا؟ عرض کردند که همه‌ی ما. فرمود: غسل کنید، وضو بگیرید، چهار رکعت نماز و در هر رکعت سوره‌ی مبارکه‌ی فاتحة‌الکتاب... بعد می‌فرماید: حالا اگر از من کسی چنین عملی را انجام داد، یک توبه کرد و این مختصر را هم انجام داد، از طرف (که باید معنا بشود که آسمان یعنی چه؟) به او خطاب می‌شود که: «یا عبدَالله» از سر بگیر زندگی خودت را. تا حالا هرچه بود پاک شد. توبه‌ی تو مورد خدا قرار گرفت و تو آمرزیده شد. از ناحیه‌ی خداوند «مِن تحت العرش» فرشته‌ای خطاب می‌کند که بر تو، بر خاندانت، بر فرزندانت. منادی دیگری می‌گوید: روز آن‌هایی که بر گردن تو حقی داشته باشند، تو را می‌بخشند. از همه مهم‌تر این‌که یک فرشته می‌گوید: ای بنده‌ی خدا تو بر خواهد بود و تو از تو گرفته نخواهد شد. دیگری می‌گوید و از تو راضی خواهند شد. پدر و مادر و فرزندان تو آمرزیده خواهند شد. فرشته‌ی وحی، می‌فرماید: من با ملک‌الموت می‌آییم و درباره‌ی تو به او سفارش می‌کنم. عرض شد که (حالا این عرض خیلی حرف خوبی بوده): اگر در ماه غیر ذی‌القعدة هم کسی چنین توبه‌ای کرد؟ می‌فرماید: همین‌ها برایش هست. پس بنابراین در مقام توبه، یک عمل بیست دقیقه‌ای یا یک ربع ساعتی این قدر ارزش دارد. ببینیم توبه چیست و چقدر مهم است که این همه آثار دارد. نقل شده که حضرت علیه‌السلام شنید که کسی گفت: استغفرالله. حضرت گویا درباره‌ی او داشت که این حرف است که دارد می‌زند، خلاصه فرمود: داغت به جگر مادرت بنشیند!. نمی‌دانی که چه خبر است که این‌طور استغفار می‌گویی. درجه‌ی مردمانی است که اهل می‌باشند و شش معنی در او خوابیده. اول آن‌ها است. پشیمانی دست خود نیست؛ وقتی انسان یک معامله‌ای کرده با کسی، خانه‌ای داشته، در اختیار او گذاشته، مال‌التجاره‌ای، سرمایه‌ای بانکی، چیزی داشته، در اختیار او گذاشته، او هم فرار کرده رفته ، مال هم به گردن این افتاده، باید ببرندش ، این پشیمان می‌شود از آن شرکتی که با این کرد. این را می‌گویند: پشیمانی!، که و درون ناراحتی پیدا می‌کند. از چشم انسان گرفته می‌شود. تمام در کام او زهر می‌شود. این را می‌گویند: ، این را می‌گویند پشیمانی، وإِلّا با نمی‌شود پشیمانی برای خود تحصیل کرد. خب با زبان که نمی‌شود، قلب هم که در ما نیست، پس چگونه ما توبه کنیم؟ راهش را عرض می‌کنم. راه مهمش کردن درباره‌ی خداوند جهان و ناچیزی و و پستی گنه‌کار است. این دو موضوع اگر خیلی درباره‌اش فکر شود آن حال پیدا می‌شود. مثلاً یک کودکی با پدرش می‌رسند خدمت یک بزرگی؛ آن بچه نمی‌داند که این کیست. شروع می‌کند به بازی‌گری و بی‌تربیتی و بی‌ادبی. بعد پدر به او حالی می‌کند که تو در حضور فلان بزرگی بوده‌ای که همیشه ما امید داشته‌ایم خدمتش ولو یک دقیقه برسیم، حالا که رسیده‌ایم، تو چنین حرکاتی کرده‌ای!، وقتی حالی‌اش می‌کند، این بچه به گریه می‌افتد که چرا من چنین کاری کردم، به سر و سینه‌ی خودش می‌زند. این به قدر فکر و فهم این بچه می‌شود توبه، می‌شود ، می‌شود پشیمانی. پس هر کسی به قدر خودش درباره‌ی بزرگواری پروردگار و ناچیزی و حقارت و بدبختی خودش فکر کند، این حال پشیمانی در او پیدا می‌شود. تا وقتی فکر نکرده، -مخصوصاً درباره‌ی که اگر مرگ من رسید و قلب من هنوز به خود نیامده و از معاصی پشیمان نشده، چه خواهد شد؟!- حالت پشیمانی در او به وجود نمی‌آید. این چیزها را که یک‌قدری تأمل کند، فکر کند و درباره‌ی این‌ها فرو برود واقعاً، کم‌کم ممکن است آن حالت پشیمانی درونش پیدا شود. وگرنه انسانی که از راه سودی می‌برد، نفعی می‌برد، درآمدی دارد، لذتی دارد، چگونه از این عیش و نوشی که داشته، از این حرامی که گیرش افتاده، از هر گناهی که کرده، پشیمان می‌شود؟!. تا مادامی‌که در درون انسان، خوب و قاطعانه وارد نشده، توبه هم به آسانی پیدا نمی‌شود. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
📆 سال‌روز درگذشت مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی؛ ( ۱۸ #ذی_القعدة ۶۷۲ ق) 🔺 بیان مراتب معرفت و شناخت از ک
⬇️ 🔹 مرتبه‌ی معرفت مخلص «و أعلى منها: مرتبةُ مَن أَحسَّ بحرارةِ النّار بسببِ مُجاورتِها، و شاهَدَ الموجوداتِ بنورها»؛ کسی‌که قبول دارد که آتش هست و دود هم اثر آن هست، ولی یک اثری هم در خود می‌بیند؛ من سردم بود، حالا گرم شدم. این چیزی است که مرا گرم کرده. و این اشیاء همه آثار او هستند مثل خود من و این‌ها.«و شاهد الموجودات بنورها و انتفع بذلك الأثرَ، و نظيرُ هذه المرتبةِ فی معرفة الله مَعْرِفَةُ المؤمنينَ المخلصينَ الّذينَ اطمَأَنَّت قلوبُهُم بالله و تَيقَّنُوا أنَّ اللهَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كما وصفَ به نفسَه.» آن دیگر مقام خیلی خوبی است که آسمان و زمین و بنده و شما و این‌ها قدرت‌مندی خداست و خداست که الآن بنده را سخن‌گو می‌کند که بتوانم حرف بزنم و باشم و جان داشته باشم و شما جان داشته باشید و بشنوید و با هم حرف بزنیم. این‌ها همه خودسرانه که نیست. ما بی‌صاحب و بی‌منبع و بی‌کارخانه و موتور که نیستیم. ما هم مثل سایر چیزهای متحرک به موتورها و نیروها، آثار الهی هستیم. 🔹 مرتبه‌ی معرفت اهل «و أعلى منها: مرتبةُ مَن احتَرَقَ بالنّار»؛ اما کسی را در آتش انداختند آن دیگر نه از دود می‌کند نه از حرارت استدلال می‌کند. اصلاً آتش را می‌کند و خود آتش را می‌شناسد. «بِكُلّيَّتِه و تلاشا فيها بجُملَتِه»؛ و علاوه بر آن، خودش هم درب و داغان می‌شود!. «و نظير هذه المرتبة فی معرفة الله، مَعْرِفَةُ أهلِ الشهود و الفناء فی الله و هی الدرجة العليا و المرتبة القُصوى، رزقنا الله الوصول إليها و الوقوف عليها بمنّه و كرمه - انتهى كلامه.» تا همین‌جا عبارت ( رحمه الله) است. پس معلوم می‌شود که یک مقامی است در که متلاشی می‌شود!. یعنی دیگر از خودش چیزی باقی نمی‌ماند. هر چه هست معنای است و قائم به معنای . مثل ما نسبت به خودشان که از خودشان هیچ‌اند. هیچی‌اند. هر چه هست از ماست درباره‌ی آن‌ها [که آن‌ها را تصور می‌کنیم]. 🔺 ارزش معرفة الله 🔹 این‌جاست که حدیث دارد که « و فی الحدیث لؤ یعلموا الناس ما فی فضل معرفة الله تعالی»؛ اگر می‌دانستند که چه خبر می‌شود در این‌که انسان خدا را بشناسد به ؛ « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»؛ اصلاً نگاه نمی‌کردند به آن چیزهایی که خدانشناس‌ها به آن‌ها افتخار می‌کنند و به آن‌ها هستند از ساختمان‌ها و از باغ‌ها، از هواپیماها و از کشتی‌ها و از نیروها و هر چه بگویی از کسانی‌که در غیر از این معرفت قرار دارند، آن‌ها اصلاً به این‌ها نگاه نمی‌کنند. مثل کسی‌که چند پرِ کاه در دستش گرفته و دارد راه می‌رود؛ هیچ‌کس نگاه نمی‌کند که ببیند این چه چیزی دارد. اصلاً آن را چیز نمی‌داند. مثل مقداری گرد و غبار است که به سر و رویش نشسته، به لباسش نشسته، کسی اصلاً آن را نگاه نمی‌کند که مثلاً بگوید: آقا به چی داری نگاه می‌کنی؟ دارم به این گرد و غباری که به کت و شلوار این شخص نشسته نگاه می‌کنم!. خوب که چی مثلاً؟! هیچی!. اصلاً در نزد اهل معرفت این‌طوری می‌شود ؛ طلا و نقره‌اش، و آن، و آن، و حیثیت آن، و و شهنشاهی‌اش، همه‌شان از نظر می‌افتند و هیچ می‌شوند نزد کسی که خدا را بشناسد. «کأنّ المراد المعرفة الثقة به تعالی»؛ چون وقتی آدم به چنین مقامی دل‌گرم شد، «والانقطاع الیه» از همه چیز بُرید و به او پیدا کرد و به او پیدا کرد، دیگر این چیزی برایش باقی نمی‌ماند که اهمیتی برایش داشته باشد و در آن برود و فکری درباره‌اش داشته باشد. همه‌اش می‌شود یک‌پارچه؛ «الهی هب لی الکمال الانقطاع الیک»¹ این " انقطاع الیک" چنین چیزی است. « ما مُدُّو اَعیُنَهُم اِلی ما مُتَّعَ بهِ الاَعداءُ مِن زَهرةِ الحیاةِ الدّنیا»²؛ "زهرة" یعنی زیور. زیورهای دنیا پیش این‌ها لجن می‌شود و اصلاً قیمتی ندارد که نگاه بکند. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین ( ۱۴ ۱۴۲۶ = ۸۴/۴/۳۰) ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی __ ۱) [ ، ] ۲) [ ج۵صص۹۶-۹۷] @seyedololama
سیدالعلماء
🔺 دنیا بازیچه نیست! 💠 «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هٰذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»؛ (: ۱۹۰_۱۹۱) 🔺 ما پشت سر این به جای دیگری وارد می‌شویم که نتایج این دنیا را باید آن‌جا ببینیم. اگر کسی این باور را نداشته باشد، مثل این است که معتقد شده است به این‌که این دنیا بازیچه است!، کودکانه است!؛ خب چند کودک با هم جمع می‌شوند، یک ساختمانی دروغین با قوطی کبریت درست می‌کنند، دنیا هم این‌طور است!. این وقتی عاقبتی ندارد، وقتی یک نفر می‌شود ، یکی می‌شود ، یکی می‌شود ، زندگی‌های هم نوع خودشان را آتش می‌زنند و زیرورو می‌کنند، خون و جوی خون به راه می‌اندازند، این‌ها وقتی می‌میرند، با آن شخصی که حتی یک مورچه را هم اذیت نکرده، هر دو مرده‌اند و رفته‌اند؟! خب، این بازیگری است!. «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ»؛ نه خداجان، خدای ما، هیچ‌وقت ما این‌چنین نمی‌کنیم که تو بازیگر باشی و ما را آفریده باشی: «سُبْحانَكَ.» این "سبحانک، سبحانک" های در و خیلی مهم است. ۳۳ مرتبه در ، و در اذکار خیلی مهم است. چرا؟ برای این‌که همه‌اش رفع این فکر است، برداشت و قلم کشیدن روی این فکر است که این دنیا صاحب ندارد!، این دنیا بی‌صاحب است!. من و تو ، هر چه شد، شد. هر چه کردیم، کردیم!. این لکه‌ی ننگینی است که کسی برای خدای خودش قائل بشود و خدا را نعوذبالله یک و بیهوده‌کار حساب بکند!. پس بنابراین می‌گوید: «فَقِنا عَذابَ النَّارِ»؛ حتماً ما برای خودمان گرفتاری‌هایی، پرونده‌هایی، یافتیم؛ تو چاره‌ای برایش بکن. ۸۳.۸.۳ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 مطالبی در آستانه‌ی شب و روز بسیار مبارک (۲۵ الحرام)، ارائه می‌گردد. 🔺 اهمیت متذکر بودن به نعم بی‌کران الهی 🔹 «فإن العلم بالنعمة و مقدارها کماً و کیفاً أول مراتب شکرها»¹ در این ماه مهم‌ترین مسأله، تلاش برای به نعمات خداست زیرا علم به و بزرگی و مقدار نعمت، اول مراتب خداست، یعنی اول مراتب جدا شدن از است. ما دیگر از این مهم‌تر مساله‌ای نداریم که انسان از حیوانیت وارد جهان انسانیت شود. که نویسنده‌ی فلسفی از است در می‌گوید: ما هایمان انسان‌سازی ندارند، نیمه انسان می‌سازند. نیمه انسان یعنی حیوان؛ خب پس خودشان اقرار کرده‌اند. علامتش هم این است که هر کسی در دانشگاه‌های آن‌ها علوم را می‌خواند، را می‌خواند و وارد مقامات و می‌شود، آدم‌کش از کار در می‌آید! می‌گویی چرا حمله کردی به فلان مملکت؟ می‌گوید منافع کشور ماست! خب گرگ و پلنگ هم اگر زبان داشتند همین را می‌گفتند. چرا حمله کردی به گوسفندان؟ می‌گوید باید استفاده کنم!. پس ما با و امروز، یک متر هم از حیوانیت جدا نمی‌شویم، مگر این‌که این مسائل را یادداشت کنیم و در آن مثل ریاضیات کنیم. ایشان [ مرحوم ] فکرش را کرده می‌فرماید: «فإن العلم بالنعمة و مقدارها»؛ اول انسان بداند نعمت را. یک وقت مثل حیوان اصلاً نعمت را نمی‌داند، حیوان از نعمت استفاده می‌کند ولی نمی‌داند نعمت یعنی چه. اول، علم به این‌که من در نعمت خدا شناورم را متذکر شود. اگر یک کرمی را در شیشه‌ی آب بیندازند که کم‌کم رشد کند، من حتی از او هم کمترم. چون او کرم بوده، من کرم هم نیستم، از خودم نیستم، از خودم هیچ ندارم، هرچه هست نعمت است. پس من شناور در نعمت هستم. به اضافه‌ی خودم، که خودم هم برای خودم نعمتم!. این را می‌گویند . وقتی شد، نعمت را فهمید، مقدارش را هم که چقدر است، فهمید؛ اگر این موضوع را در این ماه پیروی کند، چند قدم از حیوانیت دور شده و وارد انسانیت شده. «و قَد وَرَدَ فی الاَخبارِالکَثیرَة اَنَّ فی الخامِسِ والعِشرین مِن ذی‌القعدة نُصِبَتِ الکَعبَة و دُحیَهِ الاَرض وهَبَتَ فیهِ آدَم و وُلِدَ فیهِ الخَلیل و عیسی علیهماالسلام و نُشِرَت فیه الرّحمة»² این جهان برای ما فراهم شده. از روی حساب فراهم شده، نه اتفاقی و از باب این‌که یک شعله‌ی آتشی از خورشید پخش بشود! چنین چیزی اصلاً قابلیت ندارد؛ ما یک نان سنگکی می‌بینیم روی تخته در همین زیر گذر. خب اگر ما هیچ‌وقت وارد دکان نشده باشیم، بکنیم این نان چگونه برای ما جور شده، گیر می‌کنیم، ولی از پشت شیشه که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که یک بنده‌ی خدایی مقداری خمیر برداشته، انداخته روی پارو و دارد با دست خودش این را پَهن می‌کند؛ چون اگر پَهنش نکند نان درست و حسابی در نمی‌آید. بعد می‌اندازدش روی ریگ داغ، از آن طرف هم آتش می‌بیند، این خمیر به صورت نان در می‌آید. ص۱ @seyedololama ⬇️