✅✅✅خیر مقدم به همه اعضاء کانال
کانال پیشرو با هدف آموزش مبانی #شعر_کلاسیک تاسیس شده است.
سعی شده مباحث و مبانی شعر کلاسیک به زبانی ساده و بدون تکلف و اصطلاحات مشکل ارائه شود.
با #آموزش_وزن_و_عروض در خدمت شما خواهیم بود.
#آموزش_وزن_و_عروض
#جلسه_اول
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
#تعریف_شعر_کلاسیک
شعر کلاسیک را به #کلام_موزون_خیال_انگیز تعریف کردهاند.
توضیح واژگان:
۱. کلام: کلام یا همان #جمله در مقابل کلمه میباشد و شعر کلاسیک و به طور کلی شعر وقتی کلام هست که حاوی پیامی باشد.
یک کلمه به تنهایی نمیتواند پیامی را منتقل کند و حتما باید کلامی منعقد شود تا پیامی نیز منتقل گردد.
فرض بفرمایید جداجدا گفته شود:
را
و یا
ما
و یا
نمانْد
و یا
طاقت
همانطور که ملاحظه میفرمایید هیچ کدام از این کلمات حاوی پیامی نیستند ولی اگر این کلمات کنار هم بیایند، پیامی را متوجه ما میسازند:
ما را طاقت نمانْد
۲. موزون: کلام موزون نیز در مقابل کلام بیوزن است.
اگر ارکان جمله بالا را با جابجایی و نظم خاصی بچینیم ضربآهنگ و ریتم خاصی پیدا میکند. ملاحظه بفرمایید:
طاقت نمانْد ما را
ریتم و آهنگ این کلام موزون به زبان ساده میشه
تن تن ت تن، ت تن تن
که کاملا مشخص است که این جمله نسبت به جمله ساده قبلی، یک آهنگ و وزن خاصی دارد.
۳. خیالانگیز: در مقابل کلام موزون خیالانگیز که همان تعریف جامع #شعر_کلاسیک است؛ #نظم میباشد که فاقد عنصر خیال میباشد و صرفا کلام موزونی است که جملاتی را به گوش شنونده میرساند.
ملکالشعرای بهار در تفاوت شعر و نظم سروده قابل توجهی دارند:
شعر دانی چیست، مرواریدی از دریای عقل
شاعر آن افسونگری کاین طرفه مروارید سُفت
صنعت و سجع و قوافی هست نظم و نیست شعر
ای بسا ناظم که نظمش نیست الا حرف مفت!
شعر آن باشد که خیزد از دل و جوشد ز لب
باز در دلها نشیند هرکجاگوشی شنفت
ای بسا شاعرکه او در عمرخود نظمی نساخت
وی بسا ناظم که او در عمر خود شعری نگفت
در ادامه #آموزش_وزن_و_عروض جلسه بعد به #انواع_هجا خواهیم پرداخت...
#محسن_علیخانی
سوال و رفع اشکال:
@msalikhani
🔰
🔶 @shaershow 🔶
〰〰〰〰〰〰〰
#آموزش_وزن_و_عروض
#جلسه_دوم
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
#انواع_هجا
در جلسه قبل آموختیم که شعر کلاسیک، #کلام_موزون_خیال_انگیز است و به توضیح واژگان آن نیز پرداختیم.
همانطور که خدمت شما دوستان عرض کردم، تا زمانی که کلامی منعقد نگردد؛ پیامی هم نخواهد بود لذا توضیح بیشتری پیرامون قید #کلام ارائه نمیکنم چرا که ملالآور خواهد بود.
قید دوم تعریف ما یعنی #موزون بودن و وزنداشتن، تمام آن چیزی است که ما در #آموزش_وزن_و_عروض به دنبال آن هستیم.
✅نکته: از این جلسه به بعد یادگیری مطالب آموزشی ما، نیاز به کمی تمرین دارند.
وقتی ما میگوییم #موزون دقیقا منظورمان همان ریتم و آهنگ است.
ولی چه ریتم و آهنگی؟!
جواب ساده است:
هر ریتم و آهنگی!
ولی نکته قابل توجه این است که با گذشت زمان، از بین بینهایت ریتم و آهنگ، فقط ۳۱ وزن باقیماندهاند!
چرا؟!
چون به نظر میآید علت محدود شدن ریتمها و آهنگها (اوزان) به ۳۱وزن عوامل زیر بوده است:
۱. بیشترین کاربرد از قدیمالایام توسط شعرا بنام همچون سعدی، حافظ و...؛
۲. زیبایی ذاتی این اوزان و ملایمت با طبع انسان؛
۳. روان بودن این اوزان نسبت به سایر اوزان مهجور و محذوف دیگر؛
۴. همسانی و هماهنگی با زبان و ادبیات فارسی.
معرفی و یادگیری این اوزان سیویکگانه را؛ چه برای سرودن و چه برای تشخیص وزن؛ از چند جلسه دیگر آغاز خواهیم کرد ولی یادگیری این اوزان، پیشنیازهایی دارد.
اولین پیشنیاز، یادگیری بخشها یا همان #هجا های کلمات است.
توضیح آنکه اگر ما هر کلمهای را -همانند یک دانشآموز اول ابتدایی- به صورت عادی بخش کنیم؛ از جهت مدت زمانی که طول میکشد تا آن بخش را تلفظ کنیم؛ یکی از این سه حالت را خواهد داشت:
الف. کوتاهترین
ب. بلندترین
ج. متوسط
یعنی اگر کوتاهترین هجای ما نیم ثانیه(۰.۵ ثانیه) و بلندترین هجای ما یک و نیم ثانیه(۱.۵ ثانیه) باشد، هجای متوسط ما ۱ثانیه طول میکشد تا از دهان خارج شود.
اگر بخواهیم این هجاها را از کم به زیاد مرتب کنیم و اصطلاح ادبی آنها را در نظر بگیریم با ترتیب زیر روبرو خواهیم شد:
الف. هجای کوتاه (کوتاهترین=۰.۵ثانیه)
ب. هجای بلند (متوسط=۱ثانیه)
ج. هجای کشیده (بلندترین=۱.۵ثانیه)
تمرین: جمله زیر را بخش کرده و به صورت عادی زمزمه کنید:
من به باغ میروم.
حروف را کامل تلفظ کنید و دوباره دقت کنید:
من(۱ثانیه)
به(۰.۵ثانیه)
باغ(۱.۵ثانیه)
می(۱ثانیه)
رَ(۰.۵ثانیه)
وم(۱ثانیه)
درست بود؟
در سرودن و یا خوانش شعر نیز باید همینطور کلمات را بخش کنیم.
فقط یک نکته:
برای سهولت تشخیص هجاها، علایم اختصاری جالبی تعریف شده است. ببینید:
الف. هجای کوتاه (کوتاهترین=۰.۵ثانیه) = "U"
ب. هجای بلند (متوسط=۱ثانیه) = "_"
ج. هجای کشیده (بلندترین=۱.۵ثانیه)= "_U"
بنابراین:
من(۱ثانیه) = _
به(۰.۵ثانیه) = U
باغ(۱.۵ثانیه) = _U
می(۱ثانیه) = _
رَ(۰.۵ثانیه) = U
وم(۱ثانیه) = _
اگر بخواهیم آموزش هجاها را کامل کنیم باید هر سه هجا را بررسی کنیم تا ببینیم ترکیب چه حروفی با هم این هجاها را بوجود میآورد:
#هجای_کوتاه (U):
یک ترکیب بیشتر ندارد:
یک حرف الفبا + َ ِ ُ
مثل:
مَ در کلمه مَرو
جِ در کلمه جِگر
خُ در کلمه خُدا
#هجای_بلند (_)
سه ترکیب دارد:
۱. یک حرف الفبا + آ ای او
مثل:
ما در کلمه مادر
جی در کلمه جیوه
خو در کلمه خوشه
۲. آ ای او
مثل:
آ در کلمه آیا
ای در کلمه ایران
او در کلمه او(سوم شخص غایب)
۳. یک حرف الفبا + َ ِ ُ + یک حرف الفبا ساکن
مثل:
دَر در کلمه دریا
قِس در کلمه قسمت
سُر در کلمه سرفه
#هجای_کشیده (_U)
چهار ترکیب دارد:
۱. یک حرف الفبا + آ ای او + یک حرف الفبا ساکن
مثل:
ماش
جیغ
خوب
۲. یک حرف الفبا + َ ِ ُ + دو حرف الفبا ساکن
مثل:
مَرد
جِلد
خُرد
۳. یک حرف الفبا + آ ای او + دو حرف الفبا ساکن
مثل:
ماست
نیست
دوست
۴. آ ای او + دو حرف الفبا ساکن
مثل:
آرد
ایست
اوست
۵. آ ای او + یک حرف الفبا ساکن
مثل:
آب
ایل
اوف
نکته: در کلماتی مثل اوج، موج و...، صدا «اَوْ» مثل «او» است.
#محسن_علیخانی
سوال و رفع اشکال:
@msalikhani
🔰
🔶 @shaershow 🔶
〰〰〰〰〰〰〰
#آموزش_وزن_و_عروض
#جلسه_سوم
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
#آموزش_تقطیع۱
فارغ از اینکه بخواهیم شعری بسراییم و یا وزن شعری را بفهمیم، گام اول، بحث #تقطیع میباشد.
تقطیع در لغت به معنای قطعهقطعه کردن و تکهتکه کردن است.
در اصطلاح شعر و شاعری «نوعی» بخشبخش کردن کلمات در یک مصرع را تقطیع میگویند.
در جلسه قبل عرض کردیم که اگر ما هر کلمهای را -همانند یک دانشآموز اول ابتدایی- به صورت عادی بخش کنیم؛ با یکی از سه هجای #کوتاه ، #بلند ، #کشیده مواجه خواهیم شد.
ولی همانطور که در تعریف تقطیع عرض شد؛ تقطیع، «نوعی» بخشبخش کردن است. یعنی بین تقطیع و بخشکردن کلاس اول ابتدایی تفاوتهایی وجود دارد از قبیل:
۱. در تقطیع بخاطر اینکه کلمات مختلف پشت سرهم خوانده میشوند و گاهی اوقات کلمات به هم وصل میشوند؛ خوانش کلمات متصل به هم دو نوع خوانش را بوجود میآورد(متصل و منفصل) ولی در بخشکردن بخاطر اینکه کلمات به هیچ وجه به همدیگر وصل نمیشوند یک نوع خوانش بیشتر وجود ندارد(منفصل).
۲. در تقطیع یک مصرع وقتی ما به #هجای_کشیده میرسیم آن را دو هجا در نظر میگیریم ولی در بخشکردن هجاهای کشیده یک بخش بیشتر نیستند.
در ادامه، تفاوت دوم را بیشتر توضیح خواهم داد.
اگر هجاهای کوتاه، بلند و کشیده را به همراه علایم اختصاری آنها خوب یاد گرفته باشید، بحث #تقطیع را متوجه خواهید شد.
✅هر جای این بحث را متوجه نشدید، برگردید جلسه قبلی را مطالعه کنید!
برای شناسایی وزن یک شعر چند مرحله وجود دارد:
اول: بخشکردن
دوم: گذاشتن علایم اختصاری
سوم: شناخت ارکان افاعیلی اصلی و فرعی و دستهبندی هجاها
چهارم: انتخاب وزن صحیح از بین اوزان معروف یا مهجور
در این جلسه دو مرحله اول را توضیح خواهم داد.
برای تقطیع صحیح، رعایت چند نکته هنگام تقطیع ضروری است:
۱. خوانش صحیح:
شعر را باید درست خواند تا تقطیع و سپس تشخیص وزنمان صحیح باشد و الا:
تا ثریا میرود دیوار کج
۲. در تقطیع، کلمات و هجاها را همانطور که میخوانیم، مینویسیم.
۳. کلماتی که با «آ ای او» به نون ختم میشوند، علارغم شباهت ظاهری به کلمات با هجای کشیده، هجای بلند(_) به حساب میآیند، لذا در تقطیع، نون چنین کلماتی نوشته نمیشود مثل:
«جان» «این» «خون» که نوشته میشوند:
«جا» «ای» «خو»
۴. کلماتی که به #های_بیان_حرکت مثل «میوه»، «که»، «به»(حرف ربط نه میوه بِهْ) و... ختم میشوند، بدون «ه» نوشته میشوند یعنی: «می/وِ» «کِ» «بِ»
همچنین کلماتی که به واوی که نوشته میشوند ولی خوانده نمیشوند ختم میشوند، در تقطیع حذف میشوند مثل «دو» که نوشته میشود «دُ» یا کلمه «خود» که نوشته میشود «خُد»
۵. حرف عطف واو اگر به صورت ضمه «ُ» خوانده شود نیز حذف میشود و ضمه آن را به حرف قبل میدهیم مثل:
جان و دل = جا/نُ/دل
و اگر به صورت «وَ» خوانده میشود عیناً آورده میشود مثل:
جان وَ دل =جا/وَ/دل
#آموزش_تقطیع را با یک مثال شروع میکنیم:
هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد
#سعدی_علیه_الرحمه
#مرحله_اول : بخشکردن
هر/کِ/چی/زی/دوس/ت/دا/رد/جا/نُ/دل/بر/وی/گ/ما/رد
✅اگر دقت کنید به کلمه «دوست» که رسیدیم با اینکه در بخشکردن، یک بخش بیشتر نیست ولی چون هجای کشیده است، دو بخش میشود!
توضیح آنکه هجاهای کشیده چون از دو علامت اختصاری _ و U تشکیل شده است، به مثابه دو هجا(بلند و کوتاه) میباشد.
و نحوه هجاگذاری آن بدین صورت است که اول، آخرین حرف را به عنوان #هجای_کوتاه جدا میکنیم و هر چه میماند را #هجای_بلند قرار میدهیم.
مثل:
بار =با/ر
باغ =با/غ
خواست =خاس/ت
دوست =دوس/ت
نیست =نیس/ت
#مرحله_دوم : گذاشتن علایم اختصاری
در این مرحله ما فقط دو علامت داریم:
_ و U
برای این کار بهتر است زیر هر بخش، علامت اختصاری آن را بگذاریم.
ببینید:
شعر: هر/کِ/چی/زی/دوس/ت/دا/رد/
تقطیع: _/U/_ /_ /_ /U/ _/ _
شعر: جا/نُ/دل/بر/وی/گ/ما/رد
تقطیع:_/U/_ /_ /_ /U/ _/ _
تذکر۱: مواظب باشید در هجاهای کشیدهای مثل دوست، وقتی حرف آخر را جدا کردیم و علامت هجای کوتاه (U) را به آن دادیم و مابقی یعنی «دوس» را هجای بلند (_) حساب کردیم؛ دوباره تقطیعش نکنیم!!
تذکر۲: بعد از یادگیری مراحل سوم و چهارم، هر رکن را جداجدا تقطیع میکنیم:
هر/کِ/چی/زی =_/U/ _/ _
دوس/ت/دا/رد =_/U/ _/ _
جا/نُ/دل/بر =_/U/ _/ _
وی/گ/ما/رد =_/U/ _/ _
تذکر۳: به تجربه برای بنده ثابت شده است که بیشترین اشکال وزنی به ندانستن همین #هجای_کشیده برمیگردد. چرا که قسمت انتهایی این هجا را حساب نمیکنیم و وزن مصرع ما -به دلیل هجای اضافه- دچار سکته میشود.
پس سعی کنید #هجای_کشیده را خوب یاد بگیرید!
در ادامه #آموزش_وزن_و_عروض ، جلسه بعد به #آموزش_تقطیع۲ خواهیم پرداخت و مراحل سوم و چهارم را توضیح خواهم داد...
#محسن_علیخانی
سوال و رفع اشکال:
@msalikhani
🔰
🔶 @shaershow 🔶
〰〰〰〰〰〰〰
#آموزش_وزن_و_عروض
#جلسه_چهارم
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
#آموزش_تقطیع۲
در جلسه قبلی، دو مرحله از چهار مرحله #تقطیع را خدمت شما دوستان گرامی عرض کردم.
در این جلسه با مراحل سوم و چهارم در خدمت شما هستم.
#مرحله_سوم : شناخت ارکان افاعیلی اصلی و فرعی و روش دستهبندی هجاها
الف. شناخت ارکان افاعیلی اصلی و فرعی:
بعد از اینکه آموختیم که #شعر_کلاسیک حتما باید وزن، ریتم و آهنگ داشته باشد و همچنین این نکته که اوزان فراوانی بوجود آمده ولی با گذشت زمان تنها اوزان محدودی بخاطر زیبایی ریتم و آهنگ ذاتی خودشان باقی ماندهاند؛ اکنون با این مقدمه؛ باید برای سرودن، خواندن، فهمیدن و نشاندادن وزن و ریتم یک شعر یک سری علایم اختصاری ایجاد بشود.
ذکر سه نکته در اینجا به یادگیری #مرحله_سوم کمک شایانی خواهد کرد:
۱. این علایم اختصاری میتواند سلیقهای(شخصی) یا قراردادی(یک استاندارد همگانی و واحد) باشد.
اگر بخواهیم وزن و آهنگ کلمه «عاقبت» را با یک آهنگ سلیقهای و شخصی نشان بدهیم، بدین صورت است:
تق ت تق!
یا
دام دا دام
یا
ریم ری ریم
یا
کب ک کب
یا
لای لا لای
و....
ببینید میشود بسیار بسیار علایم اختصاری آهنگین برای کلمه «عاقبت» نوشت.
تازه برای یک کلمه و یک آهنگ خاص!
واضح است که اگر یک استاندارد مشخص و واحدی برای تشخیص و نشاندادن وزن و ریتم نداشته باشیم هر کسی با مدل و روش خود، وزن و آهنگ کلمات و به دنبال آن مصرعها و ابیات و اشعار را نشان میدهد.
لذا عروضدانان برای تعلیم و تعلم وزن، استاندارد #ارکان_افاعیلی را معرفی کردند.
از آنجا که آبشخور ریتم و وزن شعر پارسی و عربی بسیار به هم نزدیک بوده و هست از یک طرف و از طرف دیگر اینکه چون در آموزش ادبیات عرب، از سه حرف #ف_ع_ل برای نشان دادن افعال و اسم فاعل و مفعول و... استفاده میشد؛ لذا در اینجا نیز از همین حروف #ف_ع_ل استفاده شده است.
بنابراین به جای اینکه از علایم اختصاری سلیقهای و متنوع و متعدد استفاده کنیم، از استاندارد #ارکان_افاعیلی استفاده میکنیم.
عاقبت = #فاعِلُنْ = تق ت تق!
به همین راحتی!
۲. این علایم اختصاری مبتنی بر #ف_ع_ل دو حالت دارند:
الف. ارکان اصلی: ۸ رکن برای این ارکان گفتهاند:
#مفاعیلن: شکل اختصاری:U _ _ _ (مثال: الا ای دل)
#فاعلاتن شکل اختصاری:_U _ _(مثال: دشمنانم)
#مستفعلن شکل اختصاری:_ _ U _(مثال: حیدربابا)
#فعولن شکل اختصاری:U _ _ (مثال: کتانی)
#فاعلن شکل اختصاری:_ U _(مثال: عاقبت)
#متفاعلن شکل اختصاری: U)_U_UUمثال: متأسّفم)
#مفاعلتن شکل اختصاری: U)_UU_Uمثال: علاقهی من)
#مفعولاتُ شکل اختصاری:_ _ _U(مثال: مرحومَیْن=این رکن بیشتر در اشعار عربی بکار میرود)
ب. ارکان فرعی: اگر حرف یا حروفی از این #ارکان_اصلی حذف شود، ارکان فرعی خواهند بود مثل:
#مفاعیلُ (مثال: سرانجامِ)
#فعلاتن (مثال: قطراتی)
#مستفعلُ (مثال: هر چند که...)
#فعولُ (مثال: کریمه)
#فعلن (مثال: حسنی)
#متفاعلُ (مثال: شدهاند که...)
#مفاعلُ (مثال: مراسمِ)
#مفعولُ (مثال: هر چند...)
نکته: تمام این ارکان (اصلی یا فرعی) نیز باید مطابق خوانش و تقطیع علامتگذاری بشوند!
۳. سالم و غیرسالم(مزاحف): از ترکیب این افاعیل یا تکرار هر یک، آهنگهای گوناگونی به نام بحر پدید میآید. حال اگر وزن شعری از تکرار بدون تغییر هر کدام از #ارکان_اصلی باشد، به آن #بحر_سالم (مثل #بحر_رمل_سالم #بحر_رجز_سالم #بحر_هزج_ سالم و...) میگویند و اگر هر کدام از #ارکان_فرعی تکرار یا ترکیب بشوند، بسته به نوع تغییر به آن #بحر_مُزاحف (مثل #بحر_اخرب #بحر_محذوف #بحر_مکفوف و...) گفته میشود.
۴. تعداد ارکان (اصلی یا فرعی) در یک مصرع در وزن و ریتم شعر و همچنین در نام #بحر آن تاثیر کم یا زیادی دارد.
در هر دو مصرع یک بیت #شعر_کلاسیک تعداد ارکان یکی از چهار قسم زیر میباشند:
۱. مربع(چهارتایی = دوتا در مصرع اول و دوتا در مصرع دوم)
۲. مسدس(ششتایی = سهتا در مصرع اول و سهتا در مصرع دوم)
۳. مثمن (هشتتایی = چهارتا در مصرع اول و چهارتا در مصرع دوم)
۴. معشر(دهتایی = پنجتا در مصرع اول و پنجتا در مصرع دوم)
ب. روش دستهبندی هجاها:
برای دستهبندی هجاها یادگیری مطالب قبلی کمی ضروری است.
لذا اگر مطالب قبلی را خوب یاد نگرفتهاید، برگردید و دوباره مطالب قبلی را مطالعه کنید.
اگر پس از خوانش صحیح و تقطیع درست چند مصرع از یک شعر، تعداد هجاهای ما با مضرب ۴ (۸هجایی، ۱۲هجایی، ۱۶هجایی و ۲۰هجایی) و یا مضرب ۳ (۶هجایی، ۹هجایی، ۱۲هجایی و ۱۵هجایی) بودند، قطعا وزن و بحر ما سالم خواهد بود و طبق مضرب (۳ یا ۴) دستهبندی میکنیم (یعنی ۴تا۴تایی یا ۳تا۳تایی)و در غیر اینصورت، یکی از وزنها و بحرهای #مزاحف خواهد بود که هر دو روش را ترکیبی امتحان میکنیم (۳تایی ۴تایی ۴تایی ۳تایی و...)
@shaershow
#مرحله_چهارم : انتخاب وزن صحیح از بین اوزان معروف یا مهجور
این مرحله راحتترین مرحله است و با کمی تمرین محقق میشود.
بدیهی است جستجو و مطابقت وزن پیدا شده در بین اوزان معروف و یا مهجور، آموزش خاصی لازم ندارد!
حال با یادگیری چهار مرحله فوق یک مثال را با هم بررسی میکنیم:
هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد
#سعدی_علیه_الرحمه
اول: بخشکردن
هر/کِ/چی/زی/دوس/ت/دا/رد/جا/نُ/دل/بر/وی/گ/ما/رد
دوم: گذاشتن علایم اختصاری
ع:_/U/_ /_ /_ /U/ _/ _ /_ /U/_ /_ /_ /U/ _/ _
سوم: دستهبندی و استفاده از ارکان افاعیلی اصلی و فرعی
با توجه به اینکه مصرع ۱۶ هجا دارد پس حتما سالم است و باید ۴تا ۴تایی دستهبندی کرد:
هر/کِ/چی/زی =_/U/ _/ _
دوس/ت/دا/رد =_/U/ _/ _
جا/نُ/دل/بر =_/U/ _/ _
وی/گ/ما/رد =_/U/ _/ _
این علایم اختصاری که عیناً در هر دستهبندی ما تکرار شدهاند مربوط به #فاعلاتن (_/U/ _/ _) است.
پس وزن این مصرع میشود:
#فاعلاتن_فاعلاتن_فاعلاتن_فاعلاتن
این وزن سالم است؛ چرا؟
چون فاعلاتن که یکی از ارکان افاعیلی اصلی ما است بدون هیچ تغییری، عیناً تکرار شده است.
مثمن(هشتتایی) است؛ چرا؟
چون ۴رکن دارد و با احتساب ۴رکن دیگر در مصرع بعدی، هشتتایی میشود.
چهارم: انتخاب وزن صحیح از بین اوزان معروف یا مهجور
این وزن در اوزان معروف وجود دارد. پس هم تشخیص وزن ما درست بوده است و هم جزء اوزان معروف است.
در ادامه #آموزش_وزن_و_عروض جلسه بعد به بحث #اختیارات_شاعری خواهیم پرداخت...
#محسن_علیخانی
سوال و رفع اشکال:
@msalikhani
🔰
🔶 @shaershow 🔶
〰〰〰〰〰〰〰
#آموزش_وزن_و_عروض
#جلسه_پنجم
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
#اختیارات_شاعری
در جلسه قبل با نحوه #تقطیع آشنا شدیم و عرض شد که چه برای سرودن و چه برای تشخیص وزن (با هدف یادگیری یا نقد) باید چهار مرحله را پشت سر هم بگذاریم.
قبل از اینکه موضوع امروز را شروع کنیم ذکر یک نکته ضروری است که وقتی ما میگوییم #شعر_کلاسیک موزون و ریتمیک است، یعنی باید تعداد هجاهای تمام مصرعها با هم برابر باشند!
زمانی که ما ریتم شعر را فهمیدیم و بعد از خوانش و تقطیع صحیح و مشخص کردن هجای هر بخش(کوتاه، بلند یا کشیده) و سپس از بین #ارکان_افاعیلی(اصلی و یا فرعی) وزن مطابق با ریتم شعر را پیدا کردیم؛ در اصل، به وزن شعر مورد نظر رسیدهایم.
ولی گاهی علارغم خوانش و تقطیع صحیح و همچنین مطابقت ریتم شعر با یکی از اوزان (معروف یا مهجور)؛ بین هجاهای تقطیع شده با اجزا #ارکان_افاعیلی وزن انتخابی، مطابقت کامل وجود ندارد!
توضیح آنکه وزنها نیز مانند مصرع #تقطیع میشوند!
ببینید:
فا/ع/ِلا/تُن
هر/کِ/چی/زی
فا/ع/ِلا/تُن
دوس/ت/دا/رد
فا/ع/ِلا/تُن
جا/نُ/دل/بر
فا/ع/ِلا/تُن
وی/گ/ما/رد
اگر انواع هجاها (کوتاه، بلند و کشیده) و علایم اختصاری آنها را خوب یاد گرفته باشید، متوجه مطابقت صددرصدی شعر تقطیعشده و وزن تقطیعشده، در مثال بالا خواهید شد.
حالا به این مصرع دقت کنید:
کان که در پای تو میرد جان به شیرینی سپارد
#سعدی_علیه_الرحمه
فا/ع/ِلا/تُن
هر/کِ/در/پا
فا/ع/ِلا/تُن
ی/ت/می/رد
فا/ع/ِلا/تُن
جا/بِ/شی/ری
فا/ع/ِلا/تُن
نی/س/پا/رد
دقت کردید؟!
در ابتدای رکن دوم که باید از #هجای_بلند (فا)علاتن استفاده میشد؛ از #هجای_کوتاه (ی) استفاده شده است!
علارغم این عدم مطابقت شعر با وزن، ضربهای به ریتم و آهنگ شعر وارد نشده و وزن، سلامت خود را حفظ کرده است.
به این نحوه استفادهها، #اختیارات_شاعری گفته میشود.
یعنی در مواردی که خللی به ریتم و آهنگ شعر وارد نمیشود، شاعر میتواند این #مطابقت_اعتباری را رعایت نکند که طبیعتاً دست شاعر در انتخاب کلمات مناسبتر، باز خواهد بود.
اختیارات شاعری بر دو قسم است:
الف. اختیارات زبانی
ب. اختیارات وزنی
ما در این جلسه آموزشی به دنبال بیان انواع و اقسام مختلف این اختیارات نیستیم؛ چرا که از حوصله شما و این جلسه خارج است.
آنچه مهم است، وزن و ریتم شعر است و اگر در خوانش شعر، اشکال و سکتهای مشاهده نمیشود، دیگر مهم نیست که چه نوع اختیاراتی استفاده شده است.
در عین حال، خالی از لطف نیست که برخی از اختیارات شاعری پر کاربرد را ضمن یک مثال در اینجا بیاوریم:
دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید
رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه!
#محمدحسین_ملکیان
۱. آخرین هجای هر مصرع، لزوما بلند به حساب می آید.
با هم این دو مصرع زیبا را تقطیع میکنیم:
دی/یا/نت/بر
سی/یا/ست/چی
رِ/شد/آ/ری
ج/ها/فه/مید
رِ/ضا/جا/نس
ت/شا/هِ/مر
دُ/مِ/ای/را
ر/ضا/خا/نَ
وزن این دو مصرع، #مَفاعیلُن_مَفاعیلُن_مَفاعیلُن_مَفاعیلُن هست
ببینید:
دی/یا/نت/بر=مَ/فا/عی/لُن
سی/یا/ست/چی=مَ/فا/عی/لُن
رِ/شد/آ/ری=مَ/فا/عی/لُن
ج/ها/فه/مید=مَ/فا/عی/لُن
رِ/ضا/جا/نس=مَ/فا/عی/لُن
ت/شا/هِ/مر=مَ/فا/عی/لُن
دُ/مِ/ای/را=مَ/فا/عی/لُن
ر/ضا/خا/نَ=مَ/فا/عی/لُن
اگر دقت کنید آخرین هجای مصرع اول به هجای کشیده ختم شده(مید=_/U) و اگر بخواهیم آن را هجای کشیده به حساب بیاوریم تعداد هجاهای این مصرع از تعداد هجاهای وزن #مَفاعیلُن_مَفاعیلُن_مَفاعیلُن_مَفاعیلُن (۱۶هجا) بیشتر(۱۷هجا) میشود!! بنابراین «چون ریتم مصرع در این وزن حفظ میشود و خللی هم به آهنگ آن وارد نمیشود» این هجا را بلند به حساب میآوریم.
به همین سادگی!
در مصرع دوم نیز علارغم اینکه باید به هجای بلند ختم شود مَفاعی(لُن) ولی به کوتاه(نه=نَ=U) کوتاه ختم شده است.
با اینکه در این مصرع، بر خلاف مصرع قبلی، تعداد هجاها(۱۶) با تعداد هجاهای وزن(۱۶هجا) برابر است ولی «چون ریتم مصرع در این وزن حفظ میشود و خللی هم به آهنگ آن وارد نمیشود» این هجا را بلند به حساب میآوریم.
به همین راحتی!
۲. بلند حساب کردن هجای کوتاه:
همانطور که در تقطیع مصرع دوم ملاحظه میفرمایید، در چند مورد باید هجای بلند میآمد ولی هجای کوتاه آمده که با علامت * آنها را مشخص میکنم:
رِ/ضا/جا/نس=مَ/فا/عی/لُن
ت/شا/هِ*/مر=مَ/فا/عی*/لُن
دُ/م*ِ/ای/را=مَ/فا*/عی/لُن
ر/ضا/خا/نَ=مَ/فا/عی/لُن
ولی «چون ریتم مصرع در این وزن حفظ میشود و خللی هم به آهنگ آن وارد نمیشود» این هجا را بلند به حساب میآوریم.
🔰
🔶 @shaershow 🔶
〰〰〰〰〰〰〰
۳. کوتاه حساب کردن هجای بلند:
(برعکس مورد قبلی)
همانطور که در تقطیع مصرع اول ملاحظه میفرمایید، در چند مورد باید هجای کوتاه میآمد ولی هجای بلند آمده که با علامت * آنها را مشخص میکنم:
دی*/یا/نت/بر=مَ*/فا/عی/لُن
سی*/یا/ست/چی=مَ*/فا/عی/لُن
رِ/شد/آ/ری=مَ/فا/عی/لُن
ج/ها/فه/مید=مَ/فا/عی/لُن
ولی «چون ریتم مصرع در این وزن حفظ میشود و خللی هم به آهنگ آن وارد نمیشود» این هجا را کوتاه به حساب میآوریم.
برای سایر اختیارات شاعری پر کاربرد ناچاریم مثالهای دیگری بزنیم و البته فقط موارد را * میزنم و تمرین و تقطیع به عهده شما!
۴. تبدیل فعلاتن به فاعلاتن در اول مصرع(تبدیل هجای بلند به کوتاه در شرایط خاص):
وزن #فعلاتن_فعلاتن_فعلاتن_فعلن
ات*تفاقم به سر کوی کسی افتادهست
که در آن کوی چو من کشته بسی افتادهست
#سعدی_علیه_الرحمه
وزن #فعلاتن_فعلاتن_فعلن
وه* که در عشق چنان میسوزم
که به یک شعله جهان میسوزم
#سعدی_علیه_الرحمه
وزن : #فعلاتن_مفاعلن_فعلن
رو*ز وصلم قرار دیدن نیست
شب هجرانم آرمیدن نیست
#سعدی_علیه_الرحمه
۵. امکان استفاده از #فَعَلُن و #فَعلُن در آخر این اوزان(در این صورت تعداد هجا مصرعهای مختوم به #فَعَلُن بیشتر خواهد بود و اشکالی ندارد!):
#فعلاتن_فعلاتن_فعلاتن_فعلن
خبر ما برسانید به مرغان* چ*من*(۱۵هجا)
که هم آواز شما در قفسی افتا*دست*(۱۴هجا)
#سعدی_علیه_الرحمه
وزن #فعلاتن_فعلاتن_فعلن
با تو یاران همه در ناز* و ن*عیم*(۱۱هجا)
من گنه کارم از آن میسو*زم*(۱۰هجا)
#سعدی_علیه_الرحمه
وزن : #فعلاتن_مفاعلن_فعلن
دست بیچاره چون به جان ن*ر*سد*(۱۱هجا)
چاره جز پیرهن دریدن* نیست*(۱۰هجا)
#سعدی_علیه_الرحمه
۶. جابجایی هجای بلند و کوتاه در رباعی که وزنش #مستفعلُ_مستفعلُ_مستفعلُ_فع است.
مثل:
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل ی*کان* یکان پست شدند
خوردیم ز یک ش*را*ب در مجلس عمر
دوری دو سه پیش*تر* ز ما مست شدند
#خیام
(این مورد را حتما تقطیع بفرمایید و برای بنده ارسال کنید! تا متوجه مطلب بشوید!)
❌تذکر: دقت بفرمایید اگر پس از خوانش صحیح، وزن شعر دارای اشکالات شنیداری بود، نمیتوان به اختیارات شاعری استناد کرد.
به عبارت دیگر اختیارات شاعری، #تصحیحکننده وزن نیستند و صرفا یک امر اعتباری هستند که برای مطابقت ریتم شعر با وزن عروضی، آنهم فقط روی کاغذ استفاده میشوند و بس!
برای همین جمله زیر را چندین بار عمدا تکرار کردم:
«چون ریتم مصرع در این وزن حفظ میشود و خللی هم به آهنگ آن وارد نمیشود»
در ادامه #آموزش_وزن_و_عروض ، جلسه بعد به #قافیه خواهیم پرداخت...
#محسن_علیخانی
سوال و رفع اشکال:
@msalikhani
🔰
🔶 @shaershow 🔶
〰〰〰〰〰〰〰
#آموزش_وزن_و_عروض
#جلسه_ششم
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
#قافیه۱
در این جلسه ابتدا به تعریف #قافیه و نقش مهم و اساسی آن در انواع #قالب_شعر_کلاسیک خواهیم پرداخت.
#تعریف_قافیه:
آخرین کلمات همآهنگ و همآوا در ابیات یا مصرعها که به تناسب و فراخور قالب، رنگ و بوی خاصی به شعر میدهد.
به مثال زیر دقت کنید:
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمنده جوانی از این زندگانیم
#شهریار
دو کلمه «جوانی» و «زندگانی» هم قافیه هستند اگرچه تعداد هجاهای «جوانی»۳ و «زندگانی»۴ میباشد.
بنابراین علاوه بر همآهنگ و همآوا بودن قافیهها؛ آخر کلمات در قافیه مهم هستند نه ابتدا و حتی تعداد هجاها!
#ردیف: گاهی اوقات بعد از آخرین حرف قافیه، کلمات یا حروف خاصی در تمامی قوافی(قافیهها) دقیقا تکرار میشوند.
به این حروف و کلمات، #ردیف میگویند.
مثلا در همین بیت زیبای #شهریار، «حرف میم» در دو قافیه دقیقا تکرار شده است.
شعری که دارای ردیف باشد را #مردّف میگویند.
از جهت اصول زیباییشناسی، شعر مردّف زیباتر و آهنگینتر از شعر غیر مردّف است.
#نقش_قافیه_در_انواع_قالب_شعر_کلاسیک:
هر چند مضمون شعر + و تعداد ابیات هر شعر در قالب انتخابی ما تاثیر قابل توجهی دارند ولی مکان قرار گرفتن قوافی در شعر، اولین مشخصه انواع قالبهای شعر کلاسیک میباشد.
#قالب_های_شعر_کلاسیک:
#مثنوی:
شعری است بر یک وزن با بیت های مصرع ، که هر بیت قافیه ای جداگانه دارد . و چون هر بیت دارای دو قافیه است آن را مثنوی ( مزدوج یا دوتایی) نامیده اند . شعری که در آن هر بیت قافیه هایی مستقل و جدا از ابیات دیگر داشته باشد مثنوی ،یا دوگانی نام دارد.
مثنوی به سبب امکان نوکردن قافیه در هر بیت برای سرودن منظومه های بلند مناسب تراست. مثنوی از قدیمترین قالبهای شعر فارسی و مخصوص زبان فارسی است و در همه ادوار از آن استفاده می شده است .
موضوع مثنوی :
حماسی و تاریخی : شاهنامه فردوسی،اسکندر نامه نظامی
اخلاقی و تعلیمی: بوستان سعدی
عاشقانه و بزمی: خسرو شیرین نظامی، ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی
عارفانه : مثنوی معنوی مولانا ، منطق الطیر ، عطار نیشابوری
شکل گرافیکی قالب مثنوی:
-----------------* ------------------*
-----------------+ -------------------+
-----------------# ------------------- #
-----------------& ------------------- &
و یا :
مثنوی را می توان به شکل زیر تصویر کرد:
......................الف ...................... الف
...................... ب ...................... ب
...................... ج ...................... ج
...................... د ...................... د
سرودن مثنوی از قرن سوم و چهارم هجری آغاز شده است که از بهترین مثنوی ها می توان به شاهنامه فردوسی، حدیقه سنایی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی اشاره کرد.
مشخصات مثنوی :
1- تعداد ابیات مثنوی حداقل دو بیت است و حداکثر برای آن وجود ندارد .
2- مثنوی مناسب ترین قالب برای بیـان داستان ها و مطالب طولانی از جمله تواریخ و قصص است .
3- موضوع و درون مایه مثنوی حماسی ، تاریخی ، اخلاقی ، تعلیمی ، عاشقانه ، بزمی و عارفانه است .
مشهورترین مثنوی سرایان عبارتنداز : فردوسی ، نظامی ، اسدی توسی ، مولوی ، عطّار ، سعدی ، سنایی ، جامی ، پروین اعتصامی و شهریار .
نمونه ای از مثنوی از بوستان سعدی
حکایت
یکی گربه در خانه زال بود که برگشته ایام و بد حال بود
روان شد به مهمان سرای امیر غلامان سلطان زدندش به تیر
چکان خونش از استخوان می دوید همی گفت و از هول جان می دوید
اگر جستم از دست این تیر زن من و موش و ویرانه پیر زن
#غزل :
"غزل" در لغت به معنی "حدیث عاشقی" است. در قرن ششم که قصیده در حال زوال بود "غزل" پا گرفت و در قرن هفتم رسما قصیده را عقب راند و به اوج رسید. در قصیده موضوع اصلی آن است که در آخر شعر "مدح" کسی گفته شود و در واقع منظور اصلی "ممدوح" است اما در غزل "معشوق" مهم است و در آخر شعر شاعر اسم خود را می آورد و با معشوق سخن می گوید و راز و نیاز می کند. این "معشوق" گاهی زمینی است اما پست و بازاری نیست و گاهی آسمانی است و عرفانی.
ابیات غزل بین 5 تا 10 ییت دارد و دو مصراع اولین بیت و مصراع دوم بقیه ابیات هم قافیه اند.
شعری است بر یک وزن ویک قافیه به طوری که مصراع اول بیت نخست ، با همه ی مصراع های دوم ابیات دیگر هم قافیه باشد .
تذکر : نحوه ی تکرار قافیه در غزل همانند قصیده است .
🔰
🔶 @shaershow 🔶
〰〰〰〰〰〰〰
موضوع غزل : درون مایه غزل عاشقانه، عارفانه یا آمیزه های از این دو است و یا مضمونی اجتماعی دارد. (بیان عواطف و احساسات وصف طبیعت یا گفت و گو از ایام جوانی)
پیدایش غزل : غزل در قرن 6 هجری قمری رواج یافت بدین گونه که تغزل قصاید به صورت قالبی مستقل درآمد و غزل نام گرفت.
محتوای غزل در آغاز عاشقانه بود سپس عارفانه (قرن 7 و 8) و بدنبال آن در دوره مشروطیت جنبه اجتماعی به خود گرفت . غزل در روزگار ما نیز همواره از قالبهای درجه اول و محبوب شعر فارسی بوده است.
تخلّص شاعری : شاعر در پایان غزل نام خود یا تخلص شاعری خویش را می آورد.
غزل سرایان بزرگ شعر فارسی: شهریار- هراتی . رهی معیری . صائب تبریزی . حافظ . سعدی . مولوی . سنایی غزنوی
شکل گرافیکی قالب غزل :
-------------------* -------------------*
------------------- -------------------*
و یا :
......................الف ...................... الف
...................... ب ...................... الف
...................... ج ...................... الف
مشخصات غزل :
1- تعداد ابیات غزل حداقل پنج بیت و حداکثر دوازده بیت است . ( گاهی غزل ها بیش از پانزده بیت هم یافت می شود . )
2- درون مایه و محتوای غزل بیان عواطف و احساسات ، عشق و عرفان و گاهی هم مضمون اجتماعی می باشد .
3- بیت اوّل غزل را مطلع بیت آخر آن را مقطع گویند . ( که هر کدام اگر به خوبی مطرح شوند حسن مطلع و حسن مقطع نام می گیرند . )
4- در غزل تنوع مطالب ممکن است . ( یعنی موضوع هر بیت می تواند با ابیات دیگر فرق داشته باشد.)
5- غزل از قرن ششم به وجود آمده است . ( در واقع همان تغزل قصیده است ) از آغاز پیدایش ، عاشقانه و با ظهور سنایی عارفانه می شود . )
6- با ظهور انقلاب مشروطه ، غزل مضمون اجتماعی نیز به خود می گیرد .
نکته : غزل عاشقانه را سعدی و غزل عارفانه را مولوی به اوج خود رساندند
حافظ که سر آمد غزل سرایان شعر فارسی است ، شیوه ی عاشقانه – عارفانه را به کمال رساند .
مشهورترین غزل سرایان عبارتنداز : حافظ ، سعدی ، مولوی ، صائب تبریزی ، عراقی ، فرخی یزدی ، رهی معیری ، شهریار و ...
فرق غزل و قصیده :
1- از نظر تعداد ابیات
2- درون مایه و محتوای
3- وحدت موضوع نکته : اگر شاعر بیت نخست مطلع غزل و قصیده خود را زیبا و دلپسند بیاورد ، از آن به حسن مطلع تعبیـر می شود به طوری که شنونـده برای شنیدن باقی سخـن تشـویق گردد .
نکته : اگر شاعر بیت آخر شعرش را ( معمولاً قصیده یا غزل ) به نحوی شیوا و دلنشین بیاورد که به عنوان حسن ختام در روح شنونده و خواننده اثر نیک و خوش باقی بگذارد ، از آن به حسن مقطع تعبیر می شود .
نمونه ای از غزل حافظ:
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله زلفش با باد همی کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
#قصیده :
شعری است که مصراع اول و مصراعهای زوج آن با هم هم قافیه است و تعداد ابیات آن از پانزده بیت بیشتر است (تا هفتاد و هشتاد بیت)
موضوع قصیده: غالباً ستایش ، نکوهش وصف طبیعت با مسائل اخلاقی است.
هر قصیده چهار بخش دارد:
الف) تغزل : مقدمه قصیده است بامضامینی چون عشق ، یاد جوانی و وصف طبیعت
ب) تخلص: رابطه میان مقدمه باتنه اصلی قصیده است.
ج) تنه اصلی: مقصود اصلی شاعر با محتوایی چون مدح ،رثا، پند و اندرز، عرفان ، حکمت و...
د) شریطه: دعای جاودانگی ممدوح در پایان قصیده است.
مطلع: بیت اول قصیده را گویند.
مقطع: بیت آخر قصیده را گویند. به گفته ای قصیده مهمترین قالب شعری است چون میزان قوت و توانمندی شاعر را در شاعری می سنجد.
قصیده سرایان بزرگ شعر فارسی: رودکی ، فرخی سیستانی ، منوچهری،ناصر خسرو،مسعود سعد سلمان،انوری ،خاقانی قاآنی، ملک الشّعرای بهار، دکتر مهدی حمیدی ، امیری فیروزکوهی، و مهرداد اوستا
شکل گرافیکی قالب قصیده همانند غزل است .
🔰
🔶 @shaershow 🔶
〰〰〰〰〰〰〰
نمونه ای از قصیده
قصیده "بهاریه" فرخی شامل صد و بیست و پنج بیت و در مدح سلطان محمود غزنوی است که برای نمونه ابیاتی از آن نقل میشود:
بهار تازه دمید، ای به روی رشک بهار
بیا و روز مرا خوش کن و نبید بیار
همی به روی تو ماند بهار دیبا روی
همی سلامت روی تو و بقای بهار
رخ تو باغ من است و تو باغبان منی
مده به هیچکس از باغ من، گلی، ز نهار!
به روز معرکه، بسیار دیده پشت ملوک
به وقت حمله، فراوان دریده صف سوار
همیشه عادت او بر کشیدن اسلام
همیشه همت او نیست کردن کفار
عطای تو به همه جایگه رسید و، رسد
بلند همت تو بر سپهر دایره وار
کجا تواند گفتن کس آنچه تو کردی
کجا رسد بر کردارهای تو گفتار؟
تو آن شهی که ترا هر کجا شوی، شب و روز
همی رود ظفر و فتح، بر یمین و یسار
خدایگان جهان باش، وز جهان برخور
به کام زی و جهان را به کام خویش گذار
طول قصیده از 15 بیت تا 60 بیت می تواند باشد.
#دوبیتی
قالب شعری است که از دو بیت با قافیه هایی در مصراعهای اول ،دوم و چهارم درست شده است.
- وزن دوبیتی: وزن دوبیتی معمولاً مفاعیلن ،مفاعیلن، مفاعیل است و با رباعی فرق دارد.
- روش تشخیص رباعی از دو بیتی : 1- وزن 2- موضوع
- دوبیتی را در فارسی ((ترانه)) هم می گویند.
- موضوع دوبیتی : موضوع دوبیتی عارفانه و عاشقانه است.
- دوبیتی را بهترین قالب شعری در نزد روستاییان خوش ذوق و خوش لهجه است.
- معروفترین شاعران دوبیتی گو: بابا طاهر عریان و فایز دشتستانی
- شکل گرافیکی قالب دوبیتی : دو بیت هم وزن است که از نظر شکل قافیه همانند رباعی است .
نمودار دوبیتی :
..................* ......................*
.................. ....................*
نمونه:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد هر آنچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
#رباعی :
"رباعی" از کلمه ی "رباع" به معنی "چهارتایی" گرفته شده است.
"رباعی" شعری است چهار مصراعی که بر وزن "لاحول و لاقوة الابالله" سروده می شود.
سه مصراع اول رباعی تقریباً مقدمه ای برای منظور شاعر هستند و حرف اصلی در مصراع چهارم گفته می شود.
قالبی ویژه ی شعرهای ایرانی است که چهار مصراع دارد و معمولا مصراع سوم آن قافیه ندارد. محتوای رباعیها بیشتر عارفانه، عاشقانه یا فلسفی است. خیام بزرگترین رباعی سرای جهان است.
شکل رباعی
------------× ------------×
------------ ------------×
نمونه هایی از رباعی:
هر سبزه که بر کنار جویی رسته است ---- گویی زلب فرشته خویی رسته است
پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی ---- کان سبزه ز خاک لاله رویی رسته است (خیام)
#ترجیع_بند :
غزل هایی است هم وزن با قافیه های متفاوت که بیت یکسان مُصرَّعی آنها را به هم میپیوندند. به هر غزل یک «خانه» یا «رشته» و به بیت تکراری میان آنها «ترجیع» یا «برگردان» میگویند.
قالب ترجیع بند ویژهی شعر فارسی است. درون مایه های ترجیع بند عشق، مدح و عرفان است.
🔰
🔶 @shaershow 🔶
〰〰〰〰〰〰〰
شکل ترجیع بند
------------× ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
------------#
------------#
------------+ ------------+
------------ ------------+
------------ ------------+
------------#
------------#
نمونه ای از ترجیع بند از دیوان سعدی
دردا که به لب رسید جانم ----- آوخ که ز دست شد عنانم
کس دید چو من ضعیف هرگز ----- کز هستی خویش در گمانم
پروانه ام اوفتان و خیزان ----- یکبار بسوز و وارهانم
گر لطف کنی به جای اینم ----- ورجور کنی سرای آنم
بنشینم و صبر پیش گیرم ----- دنباله کار خویش گیرم
زان رفتن و آمدن چگویم ----- می آیی و می روم من از هوش
یاران به نصیحتم چه گویند ----- بنشین و صبور باش و مخروش
ای خام، من این چنین در آتش ----- عیبم مکن ار برآورم جوش
تا جهد بود به جان بکوشم ----- و آنگه به ضرورت از بن گوش
بنشینم و صبر پیش گیرم ----- دنباله ی کار خویش گیرم
ای بر تو قبای حسن چالاک ----- صد پیرهن از جدائیت چاک
پیشت به تواضع است گویی ----- افتادن آفتاب بر خاک
ما خاک شویم و هم نگردد ----- خاک درت از جبین ما پاک
مهر از تو توان برید هیهات ----- کس بر تو توان گزید حاشاک
بنشینم و صبر پیش گیرم ----- دنباله ی کار خویش گیرم
#مستزاد :
شعری است که به آخر هر مصراع آن واژه یا واژه هایی افزوده شود. افزوده های معنی مصراع پیشین و یا پسین خود را کامل می کنند.
هرکه گدای در مُشکوی توست پادشاست
شه که به همسایگی کوی توست چون گداست
#قطعه : شعری است حداقل دو بیت که معمولا مصراعهای زوج آن هم قافیه است. محتوای قطعه بیشتر اخلاقی، اجتماعی، آموزشی و تعلیمی، مدح و هجو است.
شکل قطعه
------------ ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
"قطعه" شعری است که معمولاً مصراع های اولین بیت آن هم قافیه نیستند ولی مصراع دوم تمام ادبیات آن هم قافیه اند. طول قطعه دو بیت یا بیشتر است.
قطعه را بیشتر در بیان مطالب اخلاقی و تعلیمی و مناظره و نامه نگاری بکار می برند. قدیمی ترین قطعه ها مربوط به ابن یمین است و از بین شاعران معاصر پروین اعتصامی نیز بیشتر اشعارش را در قالب قطعه سروده است. پروین اعتصامی مناظره های زیادی در قالب قطعه دارد از قبیل مناظره نخ و سوزن، سیر و پیاز و ......
شکل تصویری قطعه به شکل زیر است:
علت اسم گذاری قطعه این است که شعری با قالب قطعه مانند آن است که از وسط یک قصیده برداشته شده باشد و در واقع قطعه ای از یک قصیده است.
نشنیده ای که زیر چناری کدوبنی ----- بررست و بردمید بر او بر، به روز بیست
پرسیدازچنار که توچند روزه ای؟ ----- گفتا چنار سال مرا بیشتر ز سی است
خندید پس بدو که من از تو به بیست روز ----- برتر شدم بگوی که این کاهلیت چیست؟
او را چنارگفت که امروز ای کدو ----- باتو مراهنوز نه هنگام داوری است
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان ----- آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست!!! (انوری)
#مُسَمَّط :
شعری است که از رشته های گوناگون پدید میآید. قافیه ی رشته ها متفاوت است و در هر رشته همه ی مصراع ها به جز مصراع آخر هم قافیهاند. به هر بخش رشته میگویند و به مصراع آخر هر رشته، بند گویند. در ضمن تمام بندها با هم هم قافیه میباشند.
شکل مسمط
------------+ ------------+
------------+ ------------+ رشته
------------+ ------------# بند
------------× ------------×
------------× ------------× رشته
------------× ------------# بند
پ.ن: مطالب مربوط به انواع قالب شعر کلاسیک از سایت زیر استفاده شده است:
https://dmf.farhang.gov.ir/fa/article/print/5657
در ادامه #آموزش_وزن_و_عروض، جلسه بعد به #قافیه۲ (سایر قالبها و قواعد قافیه) خواهیم پرداخت...
سوال و رفع اشکال:
@msalikhani
🔰
🔶 @shaershow 🔶
〰〰〰〰〰〰〰