eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | ویدیویی که شهید محمد اینانلو برای دخترش به جای گذاشت 🎬 برداشتی از روایتی از زندگی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | ویدیویی که شهید محمد اینانلو برای دخترش به جای گذاشت 🎬 برداشتی از روایتی از زندگی شهید 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_434343776287195509.mp3
4.75M
🎵🎵 🎤 حاج_حبیب_عبدللهی زمینه زیبا برای شهید 💔 دارم واسه می خونم لا لایی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_18372626.mp3
4.75M
🎵🎵 🎤 حاج_حبیب_عبدللهی زمینه زیبا برای شهید 💔 دارم واسه می خونم لا لایی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣2⃣4⃣ 🌷 🔹همسرم مهربان و رئوف بود☺️. قلبش به بزرگی دریا بود. در این پنج سال زندگی مشترک، من به ندرت عصبانیت ایشان را دیدم. 🔸بسیار بزرگ‌ترها به ویژه پدر و مادر و حتی مادربزرگ و پدربزرگش را داشت👌، طوری که من می‌خوردم. 🔹به امور دینی مثل و. .. اهمیت می‌داد و بیشتر تأکیدش بر رزق حلال✨ بود. اجازه نمی‌داد مال شبهه‌دار وارد زندگی‌مان بشود. بسیار مهربان بود. 🔸هر زمانی که از سرکار بر‌می‌گشت، با وجود تمام خستگی با دخترمان بازی می‌کرد. گاهی من می‌ماندم که این همه انرژی♨️ را از کجا می‌آورد. 🔹به جرئت می‌توانم بگویم، به اهل بیت و ارادت آقا محمد به آنها عاقبتی چون شدن را برای ایشان رقم زد✔️. 🔸محمد داشت. باتوجه به شناختی که من از ایشان داشتم می‌دانستم که یک روزی به آرزویش می‌رسد🕊، اما تصور نمی‌کردم ♨️به این زودی این اتفاق بیفتد😔. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4⃣9⃣4⃣ 🌷 🔰روزی که حرف از و راهی شدنش پیش آمد، من مخالفتی نکردم🚫. چون نمی‌خواستم که شرمنده شوم.من همیشه با خود می‌گفتم که اگر و زمان امام حسین (ع) بودم ایشان را یاری می‌کردم✊. 🔰روزی که از رفتن صحبت کرد، روز امتحان من بود ، باید ثابت می‌کردم♨️ که چقدر به پایبندم. من همسرم را با جان و دل و با دست‌های خودم برای دفاع از اسلام و دفاع از عقیله بنی‌هاشم راهی کردم. 🔰محمد خیلی به ارادت داشت ، ⚡️ولی چهارتن از این بزرگواران همه زندگی محمد بودند ؛ ✓حضرت زهرا (س) ،✓امام حسین (ع ) ، ✓امام رضا (ع) و✓حضرت علی اکبر (ع). 🔰امروز که به محمدم نگاه می‌کنم ، می‌بینم ارادت او کار خودش را کرد👌 و آنها با محمد کردند ... محمد در رکاب (ع) در صحرای کرب و بلای سوریه شهید شد🕊 🔰چون حضرت زهرا (س) و نشان ؛و مانند امام رضا (ع) در کشوری ؛ و چون (ع) در سن 27 سالگی آسمانی شد😭 . 🔰او به هر آنچه دوست داشت رسید . روزهای بر من سخت می‌گذرد ، همه دلتنگی‌های همسرانه‌ام💔 را گذاشته‌ام پیش حضرت زهرا (س) و زینب (س) تا در قیامت سرمان را بالا بگیریم😊 و بگوییم : « اللهم تقبل منا هذا القلیل» راوی:همسر بزرگوار شهید محمد اینانلو 🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴🌷 🔰شب عملیات به محمد گفتم برو به خانوم و دخترت زنگ بزن☎️. مدام بهانه می‌آورد و زنگ نمی‌زد❌. گفتم یعنی تو از دل کندی؟ گفت آره دل کندم💕. 🔰هر کاری کردم تماس نگرفت. آخر گفت تو را به خدا اذیت نکن. من دارم؛ زنگ بزنم حسابی به هم می‌ریزم. دلم گیر می‌کند💞. به خدا احساس داشتند. زن و بچه‌هایشان را خیلی دوست داشتند👌.... روایت: همرزم شهید جانباز مدافع حرم حبیب عبداللهی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
جشن تولد فرزندان با حضور عموی فیتیله ای(فروتن) در منزل شهید میثم نجفی برگزار شد. تولد سه سالگی خانم نجفی و خانم میرسیار با حضور عموی فیتیله ای 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣2⃣9⃣ 🌷 🗓تولد:۱۳۶۷/۰۲/۱۰ قرچک 🗓شهادت:۱۳۹۴/۰۹/۱۰ حلب،مصادف با روز اربعین اصابت‌ترکش‌به‌   🔰میثم،خیلی عاشق (ع) بود. همیشه دنبال این بود که برای امام حسین(ع) کار کند. به هیچ عنوان ظاهرسازی را دوست نداشت❌، شاید هر کسی ظاهر او را می‌دید فکر نمی‌کرد (چون ظاهرش به شهدایی که می‌شناسیم نمی‌خورد🚫) در حالی که چیز دیگری بود. 🔰یک دفعه گفتم: «آقا میثم، در این موقعیت می‌خواهی بروی⁉️ اجازه بده به دنیا بیاید.» گفت: «زهره! دلت می‌آید این حرف را بزنی؟ دلت می‌آید حضرت زینب(س) اسیری بکشد؟»😔 بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم.و 17 روز پدرش به دنیا آمد👶. 🔰قبل از رفتن به خیلی دوست داشت هر جا درگیری باشد، برای دفاع👊 از اسلام برود. این موضوع را نیز همان اول ازدواجمان💍 به من گفته بود. حتی چندین مرتبه جلوی من با برخی از دوستانش تماس گرفت☎️ و اعلام کرد که است که برای دفاع برود. 🔰سالِ قبل از شهادتش🌷 یک هفته داوطلبانه به رفت. همان سال، یک شب، ساعت 2 نیمه شب⏰ بود که تماس گرفتند و گفتند اگر می‌خواهی سوریه بروی، همین بیا 🔰که همان موقع با موتور🏍 رفت ولی رفتنش به سرعت شد. وقتی برگشت، گفت: «به قدری با سرعت رفتم که نزدیک بود، بین راه تصادف💥 کنم». از سوریه رفتن خیلی حرف می‌زد و ❤️ این بود که برود آنجا احساس می‌کرد آنجا به نزدیکتر است💞 🔰حتی یک بار در تماسی که از آنجا با من داشت، گفت: «به قدری خاک اینجا که اصلا دوست ندارم برگردم، اگر نبودم، اصلا برنمی‌گشتم❌ راوی:همسر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
... است و نازکردن براے بابا❤️ و "نفَسِ بابائے" شنیدن از 💥امّا چہ کند⁉️ بادنیا دنیا، دل‌تـنگےاش💔 و آرزوے برایت 🍃🍂🍃 دلش مےخواست دختری ڪہ با شیرین زبانے😍 " " صدایش ڪند ... خانـم ۱۸ روز پس از شهـادت🌷 " پـدر" بہ دنیا آمد. 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#بابای_مهربونم...♥️ #دختر است و نازکردن براے بابا😔 و "نفَسِ بابائے" شنیدن از #بابا 💥امّا #نازدانہ‌ات چہ کند بادنیا دنیا، دل‌تـنگےاش💔 و آرزوے #نازکردن برایت دلش #دختـر مےخواست دختری ڪہ با شیرین زبانے " #بابا " صدایش ڪند ... #حلمـا خانـم ۱۸ روز پس از شهـادت " پـدر" بہ دنیا آمد. #شهید_میثم_نجفی #دردانه_شهید #دخترا_بابایی_اند #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
9⃣4⃣2⃣1⃣ 🌷 🗓تولد:۱۳۶۷/۰۲/۱۰ قرچک 🗓شهادت:۱۳۹۴/۰۹/۱۰ حلب،مصادف با روز اربعین اصابت‌ترکش‌به‌   🔰میثم،خیلی عاشق (ع) بود. همیشه دنبال این بود که برای امام حسین(ع) کار کند. به هیچ عنوان ظاهرسازی را دوست نداشت❌، شاید هر کسی ظاهر او را می‌دید فکر نمی‌کرد (چون ظاهرش به شهدایی که می‌شناسیم نمی‌خورد🚫) در حالی که چیز دیگری بود. 🔰یک دفعه گفتم: «آقا میثم، در این موقعیت می‌خواهی بروی⁉️ اجازه بده به دنیا بیاید.» گفت: «زهره! دلت می‌آید این حرف را بزنی؟ دلت می‌آید حضرت زینب(س) اسیری بکشد؟»😔 بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم.و 17 روز پدرش به دنیا آمد👶. 🔰قبل از رفتن به خیلی دوست داشت هر جا درگیری باشد، برای دفاع👊 از اسلام برود. این موضوع را نیز همان اول ازدواجمان💍 به من گفته بود. حتی چندین مرتبه جلوی من با برخی از دوستانش تماس گرفت☎️ و اعلام کرد که است که برای دفاع برود. 🔰سالِ قبل از شهادتش🌷 یک هفته داوطلبانه به رفت. همان سال، یک شب، ساعت 2 نیمه شب⏰ بود که تماس گرفتند و گفتند اگر می‌خواهی سوریه بروی، همین بیا 🔰که همان موقع با موتور🏍 رفت ولی رفتنش به سرعت شد. وقتی برگشت، گفت: «به قدری با سرعت رفتم که نزدیک بود، بین راه تصادف💥 کنم». از سوریه رفتن خیلی حرف می‌زد و ❤️ این بود که برود آنجا احساس می‌کرد آنجا به نزدیکتر است💞 🔰حتی یک بار در تماسی که از آنجا با من داشت، گفت: «به قدری خاک اینجا که اصلا دوست ندارم برگردم، اگر نبودم، اصلا برنمی‌گشتم❌ راوی:همسر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃از آغاز تولد، آنچه در وجود جاریست، تنها است و عشق و تو هستی که تصمیم می‌گیری عشق را به پایِ کدام پرورش دهی؟! معشوقِ زمینی یا اویی که در آسمان به نظاره نشسته است!؟😊 . 🍃پرستوهای اما راه و رسمِ عاشقی را خوب بلدند. بال و پر می‌زنند، گویی خسته از این به دنبالِ سرپناهِ امنی راهِ آسمان را پیش‌گرفته اند🌹 . 🍃بندگی سرلوحه کارشان و دلبری از معبود راهِ رسیدنشان به آسمان است. ، پرستویِ عاشقی که هیچ چیز جلودارِ پروازش نبود حتی شیرینیِ تولدِ تنها دخترش! . 🍃دختران بابایی‌اند اما سهمِ سنگِ مزاریست که میان او و بابا فاصله انداخته است و این بین، همسری که زینب‌گونه را پیشه کرده است😓 . 🍃میثم قبل از پرواز، هردو را به سپرده و خودش میانِ آسمان نظاره گرِ آنهاست و کنارشان نفس می‌کشد، بودنش حس می‌شود. حضور میثم در رگهای زندگی جاریست❤ . 🍃عشق به زندگی، به همسر و فرزند چیزِ کمی نیست اما توانِ مقابله با اراده میثم را نداشت، او برای آسمان بود و سکویِ پروازش، حلب♡ . 🍃انسانها به خواست‌گاهشان باز می‌گردند و میثم به . آنچه خدا هدیه داده بود، باز پس گرفت🕊 . 🍃عالم سراسر است نامکشوف، که بر مقیمانِ نیز جز پرده ای فاش نخواهد شد❣ 🕊🌷 ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃از آغاز تولد، آنچه در وجود جاریست، تنها است و عشق و تو هستی که تصمیم می‌گیری عشق را به پایِ کدام پرورش دهی؟! معشوقِ زمینی یا اویی که در آسمان به نظاره نشسته است!؟ 🍃پرستوهای اما راه و رسمِ عاشقی را خوب بلدند. بال و پر می‌زنند، گویی خسته از این به دنبالِ سرپناهِ امنی راهِ آسمان را پیش‌گرفته اند. 🍃بندگی سرلوحه کارشان و دلبری از معبود راهِ رسیدنشان به آسمان است. ، پرستویِ عاشقی که هیچ چیز جلودارِ پروازش نبود حتی شیرینیِ تولدِ تنها دخترش! دختران بابایی‌اند اما سهمِ سنگِ مزاریست که میان او و بابا فاصله انداخته است و این بین، همسری که زینب‌گونه را پیشه کرده است 🍃میثم قبل از پرواز، هردو را به سپرده و خودش میانِ آسمان نظاره گرِ آنهاست و کنارشان نفس می‌کشد، بودنش حس می‌شود. حضور میثم در رگهای زندگی جاریست. عشق به زندگی، به همسر و فرزند چیزِ کمی نیست اما توانِ مقابله با اراده میثم را نداشت، او برای آسمان بود و سکویِ پروازش، حلب. 🍃انسانها به خواست‌گاهشان باز می‌گردند و میثم به . آنچه خدا هدیه داده بود، باز پس گرفت. عالم سراسر است نامکشوف، که بر مقیمانِ نیز جز پرده ای فاش نخواهد شد. ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۷ 📅تاریخ شهادت: ۱۰ آذر ۱۳۹۳ 🕊محل شهادت: حلب_سوریه 🥀مزار شهید: بی بی زبیده قرچک 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh