eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
دوســتِ شهیــد شهیــدت میڪنــد 🌷دو شهید در یک قاب🌷 #شهید_محرم_ترک • شهادت ۹۰/۱۰/۲۹ #شهید_محمودرضا_بیضایی • شهادت ۹۲/۱۰/۲۹ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1⃣0⃣1⃣ به یاد #شهید_محـرم_ترک🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1⃣5⃣5⃣ 🌷 🔹همیشه دوست داشتم همسر آینده ام و صادق باشد. مسائل مالی💰 و یا دیگر مسائل همیشه در برای من بود. 🔸وقتی با برای اولین مرتبه هم صحبت شدم☺️ از بسم الله که اول حرفهایش گفت👌 تا حرفهایش که تمام شد فهمیدم محرم همان کسی است که من در ذهنم💬 دنبالش هستم. 🔹در بین صحبت‌های‌مان از مباحث مالی صحبت نکردیم🚫. ، ایمان و توکل به خدا و احترام به پدر و مادرشان در صدر👌 صحبت‌های محرم بود. 🔸محرم یک و عاشقـ❤️ شغلش بود، آن شب🌘 هم از سیر تا پیاز های شغلش را برایم گفت. یک نظامی که دوست داشتند همسر آینده‌شان شرایط سخت شغلی اش را کند. 🔹شاید مجبور بود روزها و یا به دور از خانواده باشد و باید یک داشته باشد تا این شرایط و موقعیت‌ها را درک کند✔️. راوی:همسرشـهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
همان زمان که 🔅مصطفی احمدی‌ روشن را به رساندند به فاصله چند روز بعد محرم ترک در سوریه به شهادت 🌷رسید و در بهشت زهرا تهران قطعه 53 پیکر مطهرش به خاک سپرده شد.  🌷شهید دهقان،🌷شهید بیضایی،🌷شهید رسول خلیلی در کنار مزار شهید محرم ترک 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#فاطمه به گفته خودش هر روز دعا می‌کند که خدایا مراقبم باش که همیشه به #یاد_پدرم باشم و همیشه هم به یاد پدرش است. با وجود وابستگی‌های خیلی شدیدی💞 که قبل از شهادت🌷 محرم به او داشت خیلی فاطمه آرام‌تر شده و با این قضیه کنار آمده است. #اولین_شهید_مدافع_حرم #شهید_محـرم_ترک 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دلگـــویه های دختر شهید محرم ترک (فاطمه خانم) 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 🔰«و لاتحسبن الذین قتلوا فی السبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون...» ⚜«هرگز گمان مبرید کسانی که در راه خدا می‌شوند مرده‌اند بلکه آنان زنده هستند و نزد خداوند متعال در حال ارتزاق هستند»؛ 🔰«السابقون السابقون اولئک المقربون» ⚜«...و باز خداوند در قرآن می‌فرماید کسانی که السابقون و پیشی گیرندگان بودند نزد خدا از هستند». 🔰امروز می‌خواهم از کسی صحبت کنم که با من است. عده‌ای فکر می‌کنند که من مرده است ولی می‌دانم که من هم مثل همه شما پدر دارم😊. ✓با او حرف می‌زنم. ✓مشورت می‌کنم✓ نگاهش می‌کنم ✓با او بیرون می‌روم و✓ گاهی هم مثل همه شما با او بازی می‌کنم. 💥البته تنها یک فرق کوچک با شما دارم و آن فرق این است که پدر من است که در کنار طاقچه ما است😔. 🔰در یک روز سرد زمستانی❄️ که همه مهیای استقبال از « » بودند تلفن☎️ به صدا درآمد؛ تلفن را برداشت و بعد از چند ثانیه صحبت کردن تلفن از دستش رها شد با صدایی لرزان گفت: «فاطمه جان! پدر آمد». آری« » واژه‌ای بس است. شب قبل 🌒از شهادتش🌷 در خواب دیدم که با لباس سفید و کوله‌باری در دست، با من خداحافظی👋 می‌کند و وصیت و سفارش «محمدحسین» و «مادر» را به من می‌کرد. و ما ادراک ماالمادر. من گریه می‌کردم😭 و او مرا سفارش‌ها می‌کرد و از آن روز به بعد در خواب هم او را ندیدم🚫. 🔰او هیچوقت طاقت مرا نداشت و من هم هیچوقت طاقت فراقش را نداشتم شاید فقط کسانی بتوانند درک کنند که داستان و داستان غریبی و اسیری حضرت رقیه(س)🏴 را خوانده باشند داستان درخواست و آوردن غذا به خرابه... بگذارید نگویم تحملش سخت است😭... حتی تصورش هم برای شما سخت است. من مانده‌ام اگر بابا دست مسیحایی بر سرم نکشیده بود الان چگونه می‌توانستم با شما مردم خوب صحبت کنم⁉️ درد و دل‌ها بسیار است و وقت کم بگذاریم و بگذریم. 🔰اما از محبوب خویش بگویم که که بودند و چه کردند و از ما چه می خواهند؟ به قول امام خوبی‌ها ، «شهدا در قهقهه مستانه خویش عند ربهم یرزقون هستند، شهدا🌷 تبلور همه خوبی‌ها هستند👌». بابا می‌گفت: «هرجا ظلمی به در هرجای کره زمین شود باید در مقابل آن ظالم ایستاد👊 و آخر هم در همین راه خون خود را تقدیم امام زمان نمود و نام خود را در زمره سابقون از حضرت زینب(س) به یادگار گذاشت». 🔰شاید شهدا از من به عنوان رسالت زینبی، صبر عفاف و و از شما زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا را بخواهند امروز در شهر گشتی بزنید و ببینید چقدر یاد و خاطره شهدا را زنده کرده‌ایم⁉️ مقایسه‌ای بین کنید و قضاوت کنید که چقدر ارادت‌مان را به سوسن و نسترن نشان داده‌ایم و چقدر به نام شهدا😔؟ در پایان حرف‌هایم خودم را با صحبت‌های امام و مقتدای خویش حضرت به پایان می‌برم امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست❌ دختــــر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
در طول زندگی یکی از #مهمترین آرزوهای ایشان #شهادت بود و همیشه در دعاهایش از خدا شهادت🌷 را طلب می‌کرد. لذا زمانی که آماده رفتن به #سوریه بود نه تنها از شهادت هراسی نداشت🚫 بلکه شهادت را معشوق خود می دانست😊.  #شهید_محـرم_ترک #اولین_شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4⃣5⃣5⃣ 🌷 🔰محرم عاشقـ💞 مجالس مذهبی بود. دهه اول هر شب در هیئت🏴 بودند حتی یک هیئت به نام به نام خودش ثبت کرده بود. و پنجشنبه ها هر هفته در خودشان مراسم داشتند. 🔰سالی چند بار مشهد را حتماً می رفتیم. از وقتی که وارد می‌شدیم تا برگردیم گریه می کردند 😭و سلام با آقا می دادند. در محرم عشق و علاقه به موج میزد و  پیرو رهبری بود. همه صحبت‌های ایشان را دنبال می‌کردند. 🔰حتی یکی از اهدافش🎯 برای دفاع از حرمین صحبت‌های بود.  به نظر من که این عشق و علاقه دو طرفه بوده💕 و این برداشت را از این جمله رهبر معظم انقلاب دارم، که فرمودند شهدای هم ✓مجاهد هستند و هم ✓مهاجر 🔰و این را به شهدای حرمین دادند که نشان از عشق دو طرفه به شهدا🌷 و شهدا به رهبر معظم انقلاب است👌. وقتی حضرت آقا جمله‌ای می‌گفتند برای محرم بود و حجت را تمام می‌کرد⛔️. چه در عرصه داخلی و چه در عرصه‌های خارجی. 🔰یکی از و شیرین‌ترین لحظات طول عمر محرم این لحظاتی بود که می گفت: در یکی از ملاقات‌هایی که با داشتم و در صف‌های جلو بودم من به ایشان احترام گذاشتم و ایشان برای من دست تکان دادند😍. همیشه این لحظات تا روزهای زندگی جلوی چشمشان بود. 🔰عاشق قرآن خواندن 🎤بود همه کارهایش را با قرآن📖 خواندن شروع می‌کرد. که به دنیا آمد نوار قران را بلای سرش روشن می‌کرد و می‌گفت: دوست دارم وقتی بزرگ شد قرآن را هم خوب بخواند و هم خوب یاد بگیرد و به خوبی هم اش به کار ببندد👌.  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هر شهیدی یه حاجت میده... 🌸یکی کربلا 🌺یکی مشهد 🌸یکی راهیان خلاصه هر شهیدی تو یه حاجت متخصصه.... اقا محرم عجب حاجت میده... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣5⃣5⃣ 🌷 روایت خواهر شهید محمدرضا دهقان 🔹دوسال پیش باهم رفته بودیم ، یکی از مهمترین تفریحات و عاشقانه هایش❤️ با شهدا، سنگهای مزار و چیدن گل🌷🌷 روی آن بود. 🔰آن روز هم مثل همیشه کلی عکس انداختیم📸.اما وقتی رسیدیم به مزار ،رفت نشست کنار مزار و گفت: "سریع اینجا از من بنداز!! " 🔰با تعجب گفتم 😟: "چرا اینجا؟ پاشو کنار ازت عکس بگیرم! " گفت :" نه❌! شهید ترک شهدای ایران توی سوریه ست👌! 🔰آقارسول و آقامحمودرضا هم اینجا عکس📷 دارن! ازم عکس بنداز که بعد از پخش کنی..."عکس انداختم اما به او خندیدم😄 و گفتم اگر به عکس انداختن بود، الان نصف تهران !! 🔰گاهی فکر می کنم💭 چقدر لحظه پروازش🕊 را دور میدیدم.حالا کنار مزار محرم ترک عکس دارند!!! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پدر فقط یکروز مانده به دیدار فاطمه‌اش به #شهادت رسید. وقتی ساک محرم را از منطقه آوردند مثل همیشه #پر بود. اینبار فاطمه خودش ساک پدر را باز کرد تا ببیند چیزی برای او پیدا می‌شود یا نه؟ یک #عروسک_قرمز؛ این حتما #سوغاتی فاطمه است. #شهید_محرم_ترک🌷 #اولین_شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
0⃣6⃣5⃣ 🌷 🔰شهید محرم ترک در سال ۱۳۷۷ وارد شد و در زمره پاسداران انقلاب اسلامي و مشخصا از اعضاي و نيروهاي برون مرزي سپاه انقلاب اسلامي شد✌️. 🔰از آنجايي كه محرم ترك مربي تخريب و استاد دانشكده.... بود در ماموريت هاي برون مرزي زيادي شركت نموده است👌 كه از جمله آخرين ماموريت هاي برون مرزي ايشان حضور در ميان نيروهاي و آموزش اين نيروها بود 🔰آخرين لحظات را اينگونه ترسيم نموده اند: همه سوار ماشين بوديم🚘 براي حركت به سمت فرودگاه🛫 دمشق كه از كلاس بيرون آمد و اجازه گرفت براي اينكه لباس هاي را عوض كند و بعدا بيايد. 🔰در همين حين دو نفر از بچه هاي مي آيند و سراغ محرم ترك (البته با اسم مستعار) را ميگيرند كه❓ سوال داريم و.... بچه ها اتاق محرم را نشان مي دهند و اين دو نفر مي روند و رفتن اينها به اتاق محرم، را آسماني🕊 كرد... 🔰و در ۲۸ دی ۱۳۹۰ انفجار یک بسته انفجاری💣 در زمانی که هنوز کسی اسم  را نشنیده بود باعث شهادت شهید محرم ترک🌷 در روز آخر ماموریتش در شد و عنوان شهيد مدافع حرم را براي ايشان ماندگار كرد🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بخیر مے شود این صبح هاے #دلٺنگے ؛ ببین ڪہ روشنم از یادِ خوب #لبخندٺ ... #شهید_محرم_ترک #صبحٺون_شهدایے🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
شايد لباس را زود به زود بشود عوض كرد يا خانه🏡 را فروخت ولي و اخلاق ماست.❌نبايد به اين زودي و سادگي، شخصيت و هويت خود را و عوض كنيم. براي مقاومت در برابر سيل تهاجم فرهنگي بايد ♨️«سدّ ايمان» زد و از مرز عقيده و و اخلاص و فرهنگ نگهباني كرد. خودباختگان در برابر فرهنگ بيگانه، به راحتي را هم مي‌بازند. برگه‌ي خود را گم نكنيم🚫 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
همان زمان که 🔅مصطفی احمدی‌ روشن را به رساندند به فاصله چند روز بعد محرم ترک در سوریه به شهادت 🌷رسید و در بهشت زهرا تهران قطعه 53 پیکر مطهرش به خاک سپرده شد.  🌷شهید دهقان،🌷شهید بیضایی،🌷شهید رسول خلیلی در کنار مزار شهید محرم ترک 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهید محرم ترک : هر کجا باشد وظیفه ماست که حضور داشته باشیم. ❤️✨کسانی که ایشان را می شناسند می دانند که ایشان بسیاری از مدافعین حرم حضرت زینب ( سلام الله علیها ) بوده است که از جمله می توان به افراد زیر اشاره نمود : روحش شاد و یادش گرامی 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
6⃣7⃣9⃣ 🌷 ✍همسر شهید 🔰موقع چیزی گفتند، که در ذهنم💬 برای همیشه حک شد و همیشه در خاطرم می ماند. گفت: هرکجا باشد وظیفه ماست که حضور داشته باشیم👌 🔰او بحث دفاع👊 از عقیله بنی هاشم (س) را مطرح کرد. برای فاطمه از حضرت رقیه و حضرت زینب و می‌گفتند تا فاطمه بداند که اگر اتفاقی افتاد برای چه پدرش رفته است❗️ کجا رفته و چرا رفته است⁉️ و آرمان اصلی در زندگی چه بوده؟ 🔰۱۴ دی ماه🗓 سال ۹۰ راهی شدند و دو هفته بعد هم به آرزوی دیرینه اش رسید🕊 به خاطر همیشه نگرانی از دست دادنش، نبودنش و ندیدنش را داشتم😔 هر بار که به مأموریت می رفت برایش دعا می کردم تا . 🔰مأموریت آخرش حتی به فکرم هم نمی رسید🗯 که با دو هفته مأموریت، را برای همیشه از دست می دهم😭 هر بار که به ماموریت میرفت به هر نحوی می شد من را می کرد و راهی می شد و با صحبت هایی که کردند من راضی از رفتنش🚌 بودم چون خود را مدافع حریم اهل البیت (علیهم السلام) می دانست. 🔰طی دوهفته‌ای که سوریه بود هر روز با هم تلفنی☎️ صحبت می کردیم. یک روز قبل از با هم صحبت نکردیم و وقتی به شهادت رسید🌷 دو روزی می شد که هیچ از او نداشتم....   🔰آن چیزی که این روزها من را می کند و خشنود و آرام از اینکه درد دوری و دلتنگی💔 از را تحمل کنم این است که آرزوی خیلی از ما شیعیان بوده تا در رکاب و در روز عاشورا حضور داشتیم و از اهل بیت پیامبر دفاع می‌کردیم👊 🔰حالا این شرایط برای فراهم شده بود و او هم از خودش را برای این هدف🎯 آماده کرده بود. : ۵۷/۱۰/۰۱ : ۹۰/۱۰/۲۹ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دست نوشته ، اولین شهید مدافع حرم: ❣امروز از ساعت چهار عصر به یکباره گرفت، به یاد دخترم و همسرم که امروز تقریبا هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم. ❣ و فیلمهایی که از فاطمه داشتم را نگاه میکردم و در دلم به یاد (س) افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله ...😭 ❣در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد، با صدای تلفن حدس زدم حتما هست که تماس گرفته ❣حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به داد دیدم که امانش نمیدهد😳گفتم چی شده خانم طلا، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه میکنی؟! ❣گفت: بابایی دلم برات سوخته کی میایی، من دارم، بیا بابایی😢 دیدم حال فاطمه خیلی بود شروع کردم به فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم، گفتم: برای بابایی می خونی؟ ❣در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام می ریختم، اشکم برای سه ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر را برایش آوردند...😭 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
راوی:همسرشهید 🔰آن چیزی که من در او دیده بودم #عشق و علاقه به رهبری❣ بود و #شهید، پیرو رهبری بود. صحبت‌های ایشان را دنبال می‌کرد. حتی یکی از اهدافش🎯 برای #دفاع از حرمین صحبت‌های #حضرت_آقا بود.  🔰من فکر می‌کنم💭 که این عشق♥️ و علاقه دو طرفه💞 بوده و این برداشت را از این جمله مقام معظم #رهبری دارم، که فرمودند شهدای مدافع حرم🌷 هم مجاهد هستند و هم #مدافع و این ارجحیت را به شهدای حرمین دادند که نشان از #عشق_دوطرفه رهبر انقلاب به شهدا و شهدا به رهبر معظم انقلاب است.  🔰وقتی حضرت آقا جمله ای می گفتند برای #محرم هدف بود✊ و #حجت را تمام می‌کرد. چه در عرصه داخلی🇮🇷 و چه در عرصه‌های خارجی. یکی از بهترین و #شیرین‌ترین لحظات طول عمر محرم این لحظاتی بود که می گفت: در یکی از ملاقات‌هایی که با حضرت آقا داشتم👥 و در صف‌های جلو بودم من به ایشان #احترام گذاشتم و ایشان برای من دست تکان دادند👋 همیشه این #لحظات تا اخرین روزهای زندگی جلوی چشمشان بود.😌  #شهید_محرم_ترک 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺🍃 ✨محرم خیلی از این شهداس مثل مهدی عزیزی، رسول خلیلی، اکبر شهریاری و خیلی از شهدای دیگه ی مقاومت همه کلاسای محرم رو دوس داشتن آدم و شیرین زبونی بود خنده هاش بین همه معروف بود اصلاً محرم و به و هاش می شناختن ✨یه بار تو کار عملی با یکی از نیروهاش اومد پیشم، اون بنده خدا یه ذره چشاش چپ بود و دیر می گرفت. گفت به بهش بگو این کار رو بکنه و اون کار رو بکنه و اونجا بره و اینجا براش ترجمه کردم و گفتم. اون هم با تعجب به محرم نگاه کرد و گفت: شوو؟ ( به فارسی یعنی چی) دوباره به عربی براش توضیح دادم. اینبار با تعجب بیشتری به محرم نیگا کرد و گفت: شوو؟ محرم گفت ولش کن خودم بهش میگم و تمام اون توضیحات رو بهش گفت ✨اون بنده خدا هم سرش رو به نشونه تایید تکون داد و گفت: عه عه فهمت علیک (آره آره فهمیدم) و رفت ✨هنگ کردم. من همش رو عربی گفتم اون نفهمید ولی محرم فارسی بهش گفت اون متوجه شد!!!! محرم از شدت به ماشین تکیه داد و بلند بلند می خندید و مسخره ام می کرد و می گفت: ... با این عربی صحبت کردنت. از این به بعد هر جا گیر افتادی به بگو برات ترجمه اش می کنم😂😂 ✨و دوتایی خندیدیم و خندیدیم و خندیدیم ... صدای خنده هاش هنوز تو گوشمه صورت مهربونش جلوی چشام.... میگم: مال مهربوناست.... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💢 #برگی_از_خاطرات 🌷یک شب بعد از هیئت فهمیدند که مسئول هیئت رفته و ممکن است دیگر هیئت برپا نشود. محرم گفت «چرا ناراحتید مسئول هیئت رفته که رفته، مهم #پرچم_حضرت_زهرا(س) است که باید بالا باشه، به نظرم پول روی هم بگذاریم و هر هفته خانه یکیمون هیئت بگیریم.» 🌷بچه‌ها از خدا خواسته قبول کردند و گفتند «خودت باید مسئول هیئت بشی» قبول نمیکرد و میگفت من #خادم_هیئتم، هر هفته خودش پرچمها را میزد، چراغ هیئت را شروع میکرد، ایستگاه صلواتی راه می‌انداخت، نمایشگاههای مختلف برگزار میکرد. 🌷به حضرت زهرا (س) ارادت خاصی داشت، همیشه آخر هیئت سفارش میکرد #روضه_حضرت_زهرا (س) بخوانند تا روزی هیئت زیاد شود... #شهید_محرم_ترک🌷 #اولین_شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
‍🔰نامش هم مرا یاد #ارباب می اندازد، اما وقتی فهمیدم در دهه اول محرم🏴 چشم به این جهان گشوده است، مطمئن شدم خریدارش #غریب_مادر است 🔰هرچه از زندگیش خواندم📖 به اندازه تمام لحظه های زندگیم که در غفلت گذراندم #شرمنده شدم😞 🔰عشق به مادر ارباب را از اسم #دخترش فهمیدم و وقتی دل نوشته📝 فاطمه را خواندم که اقتدا به #سه_ساله مشگل گشا😔 کرده بود، فهمیدم گاهی کوچکترها، دل بزرگی دارند، به اندازه درک "ما رایت الا جمیلا"😍 🔰 #استاد_تخریب، در آخرین روز ماموریتش، مدال شهادت🌷نصیبش شد. آن هم با بسته #انتحاری که آسمانی اش🕊کرد. دلم سوخت وقتی فهمیدم همچون #حضرت_مادر غریبانه سوخته است😭 گویی سوختن🔥 سرنوشت فرزندان مادر است، چه #مدافع باشند، چه #رزمنده 🔰بازهم به رسم مادر، #شهادتش غریبانه ترین اتفاق آن ایام و بعدها، به عنوان #اولین_شهید_مدافع_حرم، تیتر اول رسانه های خبر🗞شد 🔰رفیقِ شهیدِ #شاگردانش شد 👈 #شهید_رسول_خلیلی آنقدر زائر مزارش🌷 شد تا عاقبت بخیر شد 👈شاید هم #شهید_بیضایی در حضور شهید، از کوثرش گذشت💕 و به عشق حقیقی لبیک گفت 👈و #شهید_محمدرضا_دهقان هم به نیت شهادت🕊 کنار مزار شهید عکس یادگاری گرفت و گفت: "شهید ترک، کلید فتح شهدای ایران🌷 در #سوریه است" ❣شهید جان 🔰تو را قسم به همان سوره واقعه ای که مونس روزهایت بود؛ مدت هاست در #برزخ ظلمت نفسی😔 راه گم کرده ایم، چشم های پر از گناهمان، نابینای راه #سعادت شده است😭 فانوس #هدایت این روزهای سرگردانی باش ✍نویسنده: طاهره بنایی منتظر محل شهادت: #دمشق محل دفن: بهشت زهرا #تهران #شهید_محرم_ترک #سالروز_شهادت🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣4⃣3⃣1⃣ 🌷 💢هر سه شب قدرِ✨ سال ۹۶، مهمان بهشت 🌸زهرا بودیم. از بعد افطار می رفتیم تا سحر. آقانوید اهل یک جا نبود. به مزار خیلی از شهدا سر می زد. .شب 🌙۲۱ ام اما بیشتر، کنار مزار  نشسته بود، شاید سه ساعت⏰ پایین پایِ بود، گاهی سر به سنگِ کربلایی شهید میگذاشت و نجوا میکرد و با صورت خیس از اشک،😢 سر بلند می کرد. ♨️گاهی گوشی📱 به دست دعا می خواند و در عین هم که داشت اگر رفیقی رو سر مزار می دید تعریف و سر به سر هم به راه بود… سرمزار چه گفت و چه چیزهایی شنید، نمیدانم، اما هرچه بود، رزق رو برای سالش بگیره و تنها امضای سرنوشت سازِ حضرت صاحب الامر(عج)، پایین برگه تقدیرش نیاز بود… 💢شب 🌟۲۳ ام، بعد از اتمام مراسمِ حاج  راهی  شدیم. نزدیکِ اذان صبح 🌥 بود که رفتیم کنارمزار  . این شهید عزیز سحرگاه ۲۴ رمضان سال ۹۲ شدند. گفتیم نزدیک سالگرد شهادتش هست و به برکت این روز، ان شالله به ما عنایت می کنه.اونجا آقانوید با حال منقلبی زیارت و روضه خواند و بعد گفت بریم به شهدا سر بزنیم. ♨️بین الطلوعین⛅️ آن روز، فرصت و نهایی بود. تک تکِ مزار شهدای مدافع حرم و که بهشون ارادت خاص 🌷داشت، باهم رفتیم. تک تکِ این مزارها رو خم می شد، بوسید و براشون سوره قدرمیخواند و زیر لب چیزی میگفت. آخرین مزار مزار  بود، اولین شهیدِمدافع حرم. 💢بعد از سوره قدر، آهی کشید و اینبار بلند گفت: " شهدا اومدم تک تک تون رو ، هدیه دادم بهتون و خواستم واسطه بشید. دعاکنید🤲 برای ما هم امضا کنند….." حتما همان لحظه ها، سالش به محضرِ امام زمان (عج) رسیده و مولا با لبخندی شیرین، ♨️شهادت در معرکه را همانطور که دوست داشت، برایش امضا کردند… ان شاﺀالله سال ما هم لبخند☺️ به لب مولامون آورده باشه✨ 🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
★♥️★ ❄️از یاد بردی مگر! 🌸سیمای معصوم مرا⁉️ ❄️رفتی ولی هنوز ❄️خالی بود در این سرا 🌸یاد آور این را ❄️بابا بیا بابا بیا.... 🌷 🌺 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
دست نوشته ، اولین شهید مدافع حرم: 🔺امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت، به یاد دخترم فاطمه و همسرم که امروز تقریبا هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم. 🔺عکسها و فیلمهایی که از فاطمه داشتم را نگاه میکردم و در دلم به یاد حضرت رقیه(س) افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله ... 🔺در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته! 🔺حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمیدهدگفتم چی شده خانم طلا، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه میکنی؟! 🔺گفت: بابایی دلم برات سوخته کی میایی، من دوسِت دارم، بیا بابایی دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم، گفتم: برای بابایی شعر می خونی؟ 🔺در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام می ریختم، اشکم برای سه ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر را برایش آوردند... 🌷 هدیه روح مطهر شان صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh