eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { پاسخ به سوالات 113 } { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 13} ادامه .👇 { ...‌ حتّی در تابستان‌ به‌ راحتی‌ ساعاتی را در حدود شش‌ ساعت‌ كار مي‌كند . و در وقتيكه‌ آفتاب‌ به‌ وقت‌ ضُحی‌ رسيده‌ و گرم‌ شده‌ و فعّاليّت‌ مشكل‌ است‌ ، دست‌ بر می‌دارد .. تا ظهر و عصر و سپس‌ ساعات‌ را طی می‌كند تا روز تمام‌ شود . فائدۀ اين‌ تنظيم‌ ساعات‌ آن‌ است‌ كه‌ : انسان‌ از وقت‌ خود استفاده‌ می‌كند ، و ساعات‌ كار را طبق‌ حال‌ خود در آرامش‌ و خوبی سپری می‌نمايد و انسان‌ می‌داند چقدر از روز باقی‌ مانده‌ است‌ ؛ و وظيفه‌ای‌ را كه‌ امروز به عهده‌ دارد چگونه‌ ترتيب‌ دهد ، تا غروب‌ آفتاب‌ پايان‌ يابد . زيرا كه‌ در صبح‌ اگر چشم‌ به‌ ساعت‌ بيندازد و ببيند مثلاً ساعت ‌ 11 است‌ يعنی ‌13 ساعت‌ به‌ غروب‌ مانده‌ است‌ ؛ و يا اگر در عصر ببيند ساعت ‌11 است‌ ؛ يعنی‌ يك‌ ساعت‌ به‌ غروب‌ مانده‌ است. در اين‌ صورت‌ به‌ آسانی‌ مردم‌ مقدار روز خود را می‌يابند ؛ و می‌دانند چقدر از روزشان‌ باقی مانده‌ است‌ . چون‌ منتهی روز ساعت ‌12 است‌ . به خلاف‌ شب‌ كه‌ دانستن‌ مقدار بقيۀ آن‌ لازم‌ نيست‌ . زيرا شب‌ برای خوابيدن‌ و استراحت‌ كردن‌ است‌ و در شب‌ انسان‌ بايد بداند چقدر از شب‌ گذشته‌ است‌ ؟ و چقدر خوابيده‌ و آرامش‌ نموده‌ است‌ ؟ بنابراين‌ چون‌ بنا به‌ ساعت‌ غروب‌ كوك‌ مبدأ شب‌ معلوم‌ است‌ بمجرّد رؤيت‌ ساعت‌ ، مقدار گذشت‌ شب‌ معلوم‌ است‌ ، و چون‌ مقدار پايان‌ روز معلوم‌ است‌ ، بمجرّد رؤيت‌ ساعت‌ مقدار باقيمانده‌ از آن‌ كه‌ برای‌ حركت‌ و فعّاليّت‌ است‌ معلوم‌ است‌ . در اين‌ صورت‌ گرچه‌ انسان‌ نيز می تواند از مقدار باقيماندۀ از شب‌ ، و يا از مقدار گذشتۀ از روز با توجّه‌ كوتاهی‌ مقدارش‌ را بدست‌ آورد ؛ وليكن‌ اين‌ فائده‌ای به‌ حال‌ او ندارد . عمده‌ در روز دانستن‌ آن‌ است‌ كه‌ : چقدر از روز مانده‌ است‌ ؟ و ما وظائف‌ محوّله‌ خود را بايد در اين‌ مقدار بجای‌ آوريم‌ ؛ نه‌ چقدر گذشته‌ است‌ ، آن‌ بدرد ما چه‌ می‌خورد ؟ و نيز در شب‌ آنچه‌ برای‌ ما مفيد است‌ كه‌ چقدر گذشته‌ است‌ ؟ و ما بقدر كافی‌ استراحت‌ و خواب‌ نموده‌ايم‌ يا نه‌ ؟ و اين‌ به‌ ساعات‌ بعدی منوط‌ نيست‌ ؛ بلكه‌ فقط‌ مربوط‌ به‌ ساعات‌ پيشين‌ است‌ . امّا ساعت‌ ظهر كوك‌ ، مبدأ را اوّل‌ روز و يا اوّل‌ شب‌ قرار نمي‌دهد . و وسط‌ تقريبی‌ شب‌ قرار می‌دهد . ساعت‌ 12 يعنی‌ نيمه‌ شب‌ تقريبی‌ . و ساعت‌ 1 بامداد يعنی‌ يك‌ ساعت‌ از نيمه‌ شب‌ گذشته‌ است‌ . و اين‌ هيچ‌ فائده‌ ندارد ؛ بلكه‌ ضررهای‌ آن‌ بسيار است‌ . اوّل‌ مقدار شب‌ و يا مقدار روز را معيّن‌ نمی كند . ثانياً شب‌ را از اوّل‌ نمی‌شمرد ، بلكه‌ نيمی‌ از شب‌ را از روز قبل‌ ، و نيمی از آن‌ را از روز بعد می‌شمرد . و در اين‌ صورت‌ يك‌ شب‌ تمام‌ ، به‌ دو تكّه‌ پاره‌ شده‌ ؛ و احكام‌ و وظائف‌ شرعی‌ و عرفی همه‌ به‌ هم‌ می‌خورد . و ساعت‌ 1 بامداد كه‌ هنوز صبح‌ نشده‌ است‌ ، بلكه‌ چه‌ بسا شش‌ ساعت‌ به‌ آفتاب‌ مانده‌ است‌ ؛ ولی مع ذلك‌ آنرا از ساعات‌ بامداد می‌شمرد . و ثالثاً مردم‌ در كار خود حيران‌ و سرگردان‌ می مانند. يك‌ مبدئی‌ به‌ آنها داده‌ شده‌ است‌ . نيمه‌ شب‌ ، مبدئيّت‌ اين‌ مبدأ به چه‌ درد آنها می‌خورد ؟ نه‌ با آن‌ كار خود را می‌توانند مشخّص‌ كنند نه‌ استراحت‌ خود را . و ساعات‌ كار اداری‌ و مدارس‌ ، و دانشگاه ها و نظام‌ ، و غيرها بر اين‌ اساس‌ كه‌ تنظيم‌ شود . مثلاً معيّن‌ كنند : مردم‌ ساعت‌ 8 دنبال‌ كار بروند در زمستانها ساعت‌ 8 قدری از آفتاب‌ مي‌گذرد ؛ ولی در تابستانها چهار ساعت‌ از آفتاب‌ مي‌رود . و در اين‌ صورت‌ انسان‌ چهار ساعت‌ تمام‌ در اعتدال‌ هوا در منزل‌ بيكار آرميده‌ ، و هنگام‌ گرما و هواي‌ خفقان‌ آميز بايد به‌ حركت‌ درآيد و اين‌ موجب‌ إتلاف‌ وقت‌ و عدم‌ تنيظم‌ ساعات‌ بر اساس‌ احتياج‌ بدنی‌ ، و مناسبات‌ بهداشتی‌ و حفظ‌ الصّحة‌ عالمی است‌ . نيمۀ شب‌ را ابتدای‌ زمان‌ قرار دادن‌ ، فقط‌ برای‌ كارخانه‌دارهائی‌ كه‌ كارگران‌ خود را چون‌ آلات‌ و ابزار كار شمرده‌ ، نه‌ خوابی ، نه‌ راحتی ، نه‌ روزی‌ ، نه‌ روشنائی‌ ، نه‌ بهداشت‌ ، و حفظ‌ الصّحه‌ای برای آنها قائل‌ نيستند . و بشر را متحيّر و سرگردان‌ آلت‌ مقاصد مادّی‌ و بهره‌بردار خود قرار می‌دهند می‌باشد . و در اين‌ صورت‌ مردم‌ تا قريب‌ ساعت‌ 8 می خوابند . از فيوضات‌ بين‌ الطّلوعين‌ محروم‌ ، و از سحرخيزی‌ بی بهره‌ می مانند . و طبعاً كسی كه‌ ساعت‌ 8 دنبال‌ كار برود ، تا ساعت‌ 2 بعدازظهر ، و يا 4 ساعت‌ بعدازظهر كار كند ؛ و اوّل‌ شب‌ خود را به‌ مطالعه‌ و بيداری‌ و تفريح‌ بگذراند ، و تا قريب‌ نميۀ شب‌ بيدار باشد ؛ خوابش‌ در آخر شب‌ بوده‌ ، و تا به‌ صبح‌ بطول‌ می‌انجامد . و در این صورت از همه مواهب الهی و بهداشتی محروم می گردد. } ادامه دارد ... @soltannasir
@soltannasir { پیام بازرگانی 12} با توجه به اینکه امشب بر اساس محاسبات نجومی برادران ماسونی ، شرف عطارد است . و همچنین شرف قمر نیز می باشد . در اساطیر ملل گوناگون ایزد عطارد و ماه دو ایزد متفاوت می باشند . اما در مصر باستان ، یکی از ایزدان ماه( در مصر باستان چندین ایزد خورشید و ایزد ماه وجود دارد ) یعنی ایزد تحوت یا توث ایزد عطارد نیز می باشد . که خصوصیات ، کوکب عطارد و قمر را با یکدیگر دارد . تحوت ایزد دانش و خرد و حکمت و سحر و جادو و طب و کاتب و ... می باشد . بدیهی است که شرایط نجومی محاسبه شده توسط جادوگران غربی زمان مناسب برای ، احضار و دعوت این ایزد فرومایه می باشد . قبالیست های اروپایی که تحت عنوان هیئت های تجاری وارد کشور شده اند .و در کشور مستقر هستند . و یکی از وظایفشان تقویت بخش جادو در لژهای حاضر در کشور است . مراسم های خاص خویش را از ساعاتی پیش شروع نموده اند . اما جدای از عملکرد دشمنان ما ، هم اکنون زمان مناسبی برای طلسمات مثبت عطارد ، نیز می باشد . و با توجه به مقارن شدن شرف عطارد با شرف قمر ، جوّ کنونی بهترین زمان برای طلب حکمت علوم غریبه و حکمت های پنهانی است . عزیزانی که به این علوم علاقه مندند می توانند در ساعت عطارد و قمر امشب ، در زیر آسمان شب به ذکر حکیم مشغول شوند . و حکمت علوم غریبه را از حق تعالی طلب نمایند . ( نام خویش ... به همراه نام مادر ...و حکیم 78 و کلمه «کن » 70 جمع نمایید ) پوشیدن لباس آبی فیروزه ای و بدست انداختن انگشتر فیروزه نیز توصیه می شود . در صورت نداشتن لباس فیروزه ای لباس آبی پوشیده شود . همچنین قرائت سوره قلم ( عطارد خدای کاتب است ) و سوره قمر ( شرف قمر ) و همچنین سوره صف ( بر اساس مسبحات و چاکراها ) توصیه می شود . نکته ای برای برادران طلبه : در حوزه ها هر سال ، سال تحصیلی در روز چهارشنبه شروع می شود . عزیزان طلبه می دانند علتش چیست ! در کتاب جامع المقدمات که اولین کتابی است که طلبه ها به مطالعه آن می پردازند . در کتاب آداب المتعلمین ، آمده است : 👇 { شایسته است که ابتدای شروع درس روز چهارشنبه باشد همانطور که پیغمبر گرامی اسلام فرموده است : « هیچ کاری در روز چهارشنبه آغاز نمی گردد مگر اینکه به اتمام می رسد » و هر کار نیکی باید در روز چهارشنبه واقع شود زیرا روز چهارشنبه روزی است که خداوند عزّ و جلّ نور را خلق نمود و آن روز برای کفّار ، روز بدی است پس برای مومنین روز مبارکی است . ...} ( جامع المقدمات صفحه 43) در حوزه های علمیه بر اساس این حدیث ، سال تحصیلی را در چهارشنبه آغاز می نمایند . حتی نمایشگاه کتاب طهران نیز چهارشنبه آغاز می شود . جدای از عللی که در حدیث برای شروع کار در روز چهارشنبه ذکر شده بود . از منظر نجوم احکامی نیز نگاه نماییم بهترین زمان برای انجام عمل ، مخصوصاً تحصیل علم چهارشنبه می باشد . چرا ? می دانیم که در نجوم احکامی ، روز چهارشنبه منسوب به کوکب عطارد است . و عطارد خدای کاتب و علم و دانش و حکمت است . بنابراین چهارشنبه برای شروع سال تحصیلی بسیار مناسب است . اما اینکه خداوند در چهارشنبه نور را خلق نمود . با توجه به اینکه چهارشنبه روز عطارد است . این حدیث را در ذهن تداعی می نماید . که علم نیز نور است که خداوند در قلب بنده مومن قرار داده است. و عطارد صاحب روز چهارشنبه . اما اینکه کارها اگر در چهارشنبه شروع شود به پایان می رسد . ناشی از این است که هر چند که عطارد نر است ( بنا بر اساطیر مذکر است ) اما با توجه به دانش و علم و سحر و جادو تا حدی فاقد نیروی جنسی می باشد . و از سویی عطارد از منظر سعدی و نحسی ، نه سعد است و نه نحس ، بلکه خنثی است با سعد سعد می شود با نحس نحس می شود . عطارد چندان طبیعت خاصی نیز ندارد . هر چند طبیعت آن تاحدودی سرد و خشک ذکر شده اما با هر کوکبی ، طبیعت آن کوکب را می گیرد . بنابراین چنین ویژگی به عطارد این توان را می دهد که کار ها را به پایان ببرد و نیمه کاره رها ننماید . زیرا فاقد طبع خاص و نیروی جنسی قوی و سعدی و نخسی است و به مانند ماشین با نظم عمل می نماید . @soltannasir 🌙🌛🌜
@soltannasir { پاسخ به سوالات 114} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 14} ادامه ..👇 به درستی مشخص نیست . بشر از چه زمان و چگونه اقدام به تقسیم بندی زمان نمود . اما مسلم است که نیاز بشر به بارندگی و آب برای کشاورزی و سایر نیازها باعث شد که بشر به فکر تقسیم بندی زمان بیفتد . یکی از اقوام پیشرو در علم ریاضیات و نجوم ، بابلیان بودند . بابلیان نخستین قومی بودند که دایره را به 360 درجه تقسیم نمودند . عدد 360 عددی است که در ریاضیات بر همه اعداد یک رقمی به غیر از 7 قابل تقسیم است . بنابراین این عدد پتانسیل بسیاری داشت تا بابلیان دایره را به 360 درجه تقسیم نمایند . نکته : عدد 360 با ابجد کلمه رفیع (360) تطابق دارد . که جزئی از اسم رفیع الدرجات الله تبارک تعالی می باشد . که می توان از این اسم ۳۶۰ درجه را استنباط نمود ‌. روز با طلوع خورشید شروع میشود و با غروب آن به پایان می رسد و شب نیز با غروب خورشید آغاز و با طلوع آن به پایان می رسد . ابتدا اندازه گیری روز ، با کمک ساعت های سایه ای بود . که با کمک سایه قطعه ای چوب عمود ، می توانستند زمان روز را اندازه گیری کنند . در شرع مبین نیز اذان ظهر از اول ظهر یعنی هنگامی که سایه‌ی هر چیزی پس از آن که بر اثر بالا آمدن آفتاب کاملاً کوتاه شد مجدداً به طرف مشرق شروع به زیاد شدن کند است . با چنین شاخصه ای _برای اذان ظهر _ شخص در بیابان و یا صحرا و به دور از شهر که باشد نیز می تواند ، زمان اذان ظهر را مشخص نماید . واقعیت این است که هیچ قانونی وجود ندارد که روز به ۱۲ جز و شب به ۱۲ جز تقسیم شود . بابلیان روز و شب را هر کدام به ۱۲ جز تقسیم نمودند . علت تقسیم بندی آنان این بوده که عدد ۱۲ علاوه بر اینکه به اعداد ۲ و ۳ و ۴ و ۶ بخش پذیر می باشد ‌. در سیستم ریاضیات پیشرفته بابلی که بر اساس سیستم ۶۰ تایی بوده است . عدد ۶۰ بر ۱۲ بخش پذیر می باشد . همچنین عدد ۳۶۰ که درجات دایره است نیز به ۱۲ بخش پذیر است . البته برای این تقسیم بندی علل دیگری نیز ذکر نموده اند . من باب مثال گفته اند که شمارش برای بشر نخستین با ساده ترین ابزار ممکن یعنی دستان وی بوده است. چهار انگشت در دستان و جود دارد که هر کدام دارای سه بند است . که مجموعاً 12 بند می شود . و شست با قرار گرفتن بر روی هر بند اعداد را مشخص مینماید . همچنین ، سیستم شمارش ده دهی در ریاضیات نیز بر اساس تعداد انگشتان دو دست طراحی شده است . گفته شد که روز و شب هر کدام به 12 قسمت تقسیم شد . اما چگونه ? روز و شب یک بازه ثابت نیستند بلکه اندازه هر کدام از روز و شب در فصول مختلف متغیر است . تقسیم بندی بازه ای که متغیر است . کار آسانی نیست . و برای این مهم نیاز به یک معیار ثابت وجود داشت . در نتیجه فرزانگان کهن ، ابتدا روز نجومی را که شامل شب و روز (شبانه روز ) است را اندازه گیری نمودند . برای این مهم آنان ساعت های آفتابی ای را طراحی کردند . هنگامی که خورشید از نصف النهار ناظر عبور می کرده را تا عبور مجدد خورشید از این نصف النهار را نشان دهد و این فاصله یک روز نجومی (شبانه روز ) است . و زمان این روز نجومی تقریباً ثابت و اندکی کمتر از 24 ساعت یعنی حدود 23 ساعت و 56 دقیقه و 4 ثانیه می باشد . پیشینیان برای اینکه این عدد را بتوانند به دو 12 ساعت مساوی (24 ساعت) تقسیم نمایند .حدود چهار دقیقه به میزان آن افزودند . نکته2 : ریشه تقسیم ساعت به 60دقیقه و هر دقیقه به 60 ثانیه نیز بر اساس ریاضیات کهن بابلی بر مبنای سیستم 60 تایی می باشد . گفته شد که بابلیان شبانه روز را (عبور خورشید از نصف النهار ناظر را ) به عنوان یک کل در نظر گرفتند و آن را به 24 واحد مساوی ( 12*2 ) به نام ساعت تقسیم نمودند . در این تقسیم بندی اصالت با روز نجومی است . که در آن یک شبانه روز به عنوان یک کل در نظر گرفته شده است . حال آنکه شب و روز با یکدیگر یکسان نیستند . اما به هر حال ما برای اینکه میزان 12 ساعت حقیقی روز و 12 ساعت شرعی شب را بدست آوریم . نیاز به یک میزان ثابت نظیر روز نجومی داریم . در غیر اینصورت محاسبه ساعت حقیقی یک روز بدلیل متغیر بودن میزان روز ، مشکل می باشد . اما ساعات روز و شب چگونه است . عزیزانی که علوم غریبه کار نموده اند می دانند . که ساعت طلوع آفتاب را از ساعت غروب آفتاب _ در یک مکان_ کم می نماییم . و سپس تبدیل به دقیقه می نماییم و آنگاه تقسیم بر 12 می نماییم و اینگونه میزان ساعت یک روز بدست می آید که معمولاً در کشورمان ایران این ساعت از 50 تا 70 دقیقه در فصول مختلف متفاوت است . و هر ساعتی به کوکبی منسوب است . و هر کوکبی صاحب یک روز است . و هر کدام از ساعات در هر روز با توجه به منسوبات کواکب برای عملی مناسب است . ادامه دارد ... @soltannasir 🌝🌞🌚🌛
@soltannasir { پاسخ به یک سوال } { پیش بینی زلزله با نجوم } پیش از هر چیز باید بگویم از هنگامی که ایمیل را برای چندمین بار ، در کانال اعلام نمودم . حجم سوالات بسیاری برای فقیر ارسال شده است . که تقریباً به 70% سوالات پاسخ داده شده است . و 30% باقی مانده نیز به مرور پاسخ داده می شود . چند سوال هم خاص است که ان شاءالله سر فرصت پاسخ داده خواهد شد . ان شاءالله بزودی بخش پاسخ به سوالات به اتمام خواهد رسید . و سپس بار دیگر به اسطوره آفرینش باز خواهیم گشت . اما یکی از سوالاتی که از فقیر شده است در باب امکان پیش بینی زلزله است ? و فقیر صلاح دیدم که سوال در کانال پاسخ داده شود . اینکه بعضی معاصرین ما قائل به پیش بینی زلزله با روش های گوناگون می باشند . فقیر اطلاعی از این روش ها ندارم . اما مسلماً هر روش ادعایی ، قابل بررسی است . اما پیش بینی زلزله توسط قواعد علم تنجیم ممکن است و از دیرباز انجام می شده است . یک نمونه از پیش بینی های زلزله توسط قواعد علم تنجیم ،پیش بینی زلزله تبریز توسط «ابوطاهر منجم شیرازی » است . که باعث نجات بخشی از مردم تبریز شد . و داستان آن در کتاب نزهة القلوب آمده است : 👇 { تبریز از اقلیم چهارم است و شهر اسلامی و قبه الاسلام ایران طولش از جزایر خالدات (قناری ) فب (82) و عرض از خط استوا لح (38) ، زبیده خاتون منکوحه هارون الرشید خلیفه رحمهما الله ساخت در سنه خمس و سبعین و مایه (175) ، بعد از شصت و نه سال در سنه اربع و اربعین مایتین (244) بعهد متوکل خلیفه عباسی بزلزله خراب شد . خلیفه آنرا باحال عمارت آورد بعد از صد و نود سال در رابع عشر (14)صفر سنه اربع و ثلثین و اربعمایه (434) باز بزلزله بکلی خراب شد و در مجمع ارباب الملک قاضی رکن الدین خویی آمده که در آن وقت « ابوطاهر منجم شیرازی » در آنجا بود و حکم کرده که در فلان شب آن شهر بزلزله خراب شود و حکام به الزام مردم را از شهر بیرون و به صحرا بردند تا در زیر خاک هلاک نشوند و آن حکم راست آمده آن شهر در آن شب به کلی خراب شد . چنانکه کمابیش چهل هزار مرد در آن واقعه هلاک شدند امیر «وهسوذان بن محمد بن رواد الازدی» (امیر دولت روادیان ) که از قبل قائم خلیفه حاکم آن دیار بود . در سنه خمس و ثلثین و اربعمایه (435) به اختیار منجم مذکور به طالع برج عقرب ، بنیاد عمارت تبریز کرد و منجم مذکور مبالغه کرده است که من بعد تبریز را از زلزله خرابی نبود مگر از سیل خوف باشد و تا غایت (تا زمان نویسنده کتاب ) که تبریز را سیصد سال است حکم کرده است و راست آمده است . و هر چند در آن شهر زلزله بسیار اتفاق افتاده است . اما خرابی عظیم نکرده و سببش آنکه اکنون در آن زمین قنوات بسیار اخراج کرده اند و جاهها کنده و منافذ زمین گشوده شده است . لاجرم ابخره (بخارها ) قوت قوی نمی تواند کرد و زلزله سخت اتفاق نمی افتد . ...} ( کتاب نزهة القلوب حمدالله مستوفی صفحات 75و 76) نکته 1: درایت حاکم تبریز در توجه به حکم منجم ، قابل ستایش است . نکته 2: افرادی که به حکم منجم و فرمان حاکم توجه ننمودند . هلاک شدند . نکته 3: شهر تبریز در تاریخ 671 هجری قمری نیز زلزله بزرگی را تجربه نمود . اما منجر به تخریب شهر به مانند گذشته نشد . نکته 4: چهارمین زلزله بزرگ در شهر تبریز در چهارم ذیقعده سال 1050 هجری در فصل زمستان رخ داد که منجر به تخریب بخش هایی از شهر شد و این زلزله ویرانگر بوده است . بنابراین پیش بینی «ابوطاهر منجم شیرازی» در عدم تخریب شهر تبریز توسط زلزله حدود 616 سال دوام داشته است . هر چند که باید در نظر داشت که شهر تبریز در این زلزله های بعدی هیچ گاه به طور کامل تخریب نشد . @soltannasir ⭐️🌟💫🌙☄☀️
@soltannasir { پاسخ به سوالات 115 } { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 15 } ادامه ...👇 ...و هر کدام از ساعات در هر روز با توجه به منسوبات کواکب برای عملی مناسب است . من باب مثال می دانیم که روز چهارشنبه متعلق به کوکب عطارد می باشد . و ساعت نخست چهارشنبه منسوب به کوکب عطارد می باشد . عطارد چیست ? در اساطیر ، عطارد خدای کاتب است . و پیک و پیامبر خدایان است . عطارد با خطابه و سخنوری ارتباط دارد . عطارد در هندسه و حساب و هیئت و نجوم و احکام نجوم استاد است . همچنین در طب و طبیعیات نیز تبحر دارد . و کیمیاگر نیز می باشد . و از آنجایی که کاتب است با علم حروف نیز مرتبط می باشد . به طور کلی این کوکب با علوم ارتباط تنگاتنگ دارد . اگر فلسفه را شامل جملگی علوم کهن بدانیم _که در گذشته همینگونه بوده _ عطارد در جملگی این علوم تبحر دارد . بنابراین روز چهار شنبه و ساعت نخست آن برای یادگیری تمام علومی که با عطارد ارتباط دارد . مناسب است . البته بهتر است علم نجوم و احکام آن را در شب چهارشنبه و در ساعات عطارد و قمر آموخت . حال برای یادگیری علم موسیقی چه زمانی مناسب است ? جنس موسیقی چیست ? سازهای موسیقی عمدتاً مستقیم و غیر مستقیم یا با دستان نواخته می شود ؛ و یا با دمیدن ، دمیدن چه ? دمیدن باد جنس دستان چه بود ? باد چرا ? زیرا منسوب به برج جوزا بود و برج جوزا از بروج بادی در نتیجه دمیدن و استفاده از دستان چه چیزی ایجاد می شود ? صدا صدا در کجا پخش می شود ? هوا در نتیجه موسیقی جنس هوا دارد . و بادی است. بدین خاطر است که موسیقی باعث جنبش می شود . چرا ? زیرا باد ، خاک را به حرکت در می آورد . و آب را به جنبش در می آورد حتی طوفان ایجاد می نماید و آتش را نیز تقویت می نماید . و باعث شعله ورتر شدن آن می شود . در عالم انسانی نیز موسیقی ، باعث به جنبش در آمدن و رقص می شود . زیرا جسم انسان خاکی است و جنس روح از باد است . موسیقی که خود از باد است ، این باد (روح) را به حرکت در می آورد و با افزایش میزان باد ، روح جسم خاکی را به حرکت در می آورد . حال اگر موسیقی بادی است ? در نتیجه باید با کوکب مشتری ارتباط داشته باشد . در اسطوره چگونه است ? واژه موسیقی از واژه یونانیmousika است . که با موزها یا میوزها( خواهران 9گانه ) در اساطیر یونانی ارتباط دارد . درکتاب سیری در اساطیر یونان و رم در باب موزها آمده : 👇 { موزها یا میوزها : شمارشان به نُه (9 ) می رسید . و همه دختران 👈 زئوس و نیموزینه (منموزینه )(از زنان زئوس از تایتان ها که زئوس 9 شب پیش او بود و وی 9 دختر موز را حامله شد ) ، به معنی حافظه بودند . اینان ، مثل زیبارویان یا کاریت ها ، نخست غیر قابل تشخیص بودند . هزیود( شاعر معروف یونانی و سراینده منظومه نسب نامه خدایان ) می گوید : « آنها همه یک اندیشه در سر دارند و قلبهایشان با شنیدن آواز می تپد و روحشان از هر اندوه و نگرانی عاری و تهی است . هر کس که موزها را دوست دارد ، خوشبخت می شود . هر آدمی ، هر قدر هم که اندوهگین و نگران باشد ، چون صدای آواز خدمتکاران موزها را بشنود افکار سیاه اندوه را از سر به در می کند و اندوه و درد را از یاد می برد . این والاترین و ارجمندترین هدیه موزها به آدمیان است . » در دوره های بعد هر یک رشته کار ویژه خود را یافت . ( ابتدا همه موزها را با موسیقی و شعر و نغمه می شناختند دذ دوره های بعدی برای هر کدام از موز ها نقشی جداگانه در نظر گرفته شد ) کلیو (clio) موز تاریخ بود ، اورانیا (urania) موز ستاره شناسی ، ملپو منه (melpomene) موز تراژدی ، تالیا موز نمایش کمدی ، ترپسیکوه (terpsichore ) موز رقص ، کالیوپه موز اشعار حماسی ، اراتو موز شعر عاشقانه و غزل ، پولیهیمنیا موز آواز برای خدایان ، و اوترپه موز نواختن چنگ و اشعار غنایی . هزیود نزدیک هلیکون می زیست که یکی از کوه های مورد علاقه موزها بود _ کوه های دیگر عبارت بود ازپیروس (pierus) در پیریا که زادگاه آنها بود ، و پارناسوس و البته اولمپ . یک روز این نُه (9) موز خود را به او ، یعنی به هزیود نشان دادند و به او گفتند : « ما می دانیم که چگونه دروغ بگوییم که به ظاهر موجه باشد ، ولی هرگاه اراده کنیم و خواسته باشیم می توانیم حقیقت را بر زبان بیاوریم . » آنها همنشینان آپولو ، خدای راستی و همچنین یار و همنشین زیبا رویان یا کاریت ها بودند . پندار چنگ را به آنها و به آپولو نسبت می دهد و می گوید : « چنگ زرّین را ، که هر گامی ، از گامهای رقاصان ، به آن گوش فرا می دهد ، هم آپولو داشت و هم موزهای گل بنفشه ای . » هر کس که از آنها الهام می گرفت از هر کشیش یا کاهن مقدس تر می شد . } بنابراین همانگونه که ملاحظه نمودید موزها ، دختران 9 گانه زئوس هستند و زئوس از ایزدان مشتری . ادامه دارد .. @soltannasir 📣🔔
تصویر خواهران موز (موزها ، میوزها) و آپولون از دیگر خدایان موسیقی و فرزند دیگر زئوس @soltannasir
@soltannasir {پاسخ به سوالات 116} ادامه ..👇 و زئوس از ایزدان مشتری و طبیعت مشتری بادی بود . همانگونه که ملاحظه نمودید موزها نیز به مانند پدر خویش زئوس بر چکاد کوه ها مسکن دارند و این نشان دهنده این است که با باد در ارتباطند . اما با اینحال در کتب نجوم احکامی اسلامی ، موسیقی را از احکام مربوط به کوکب زهره می دانند . می دانیم که در اساطیر ایزدان زهره نظیر ایشتار بابلی و ..با لهو و لعب و موسیقی و رقص و تجارت و ... مرتبطند . همچنین می دانیم که پریان موجوداتی آبی هستند و ذاتاً سیمیاگر می باشند . و در فن سرود خوانی و صوت و الحان و موسیقی و هنر و نقاشی تبحر ویژه دارند . و پیشگویی نیز می نمایند . و صوت و نغمه آنان سحر انگیز است در اساطیر یونانی به سیرن یا سایرن و همچنین یا می گویند . در اساطیر آنان دختر ایزد دریا فورسیس می باشند (بنابراین خلقتشان از آب است ) در کتاب سیری در اساطیر یونان و رم صفحه 56 در باب آنان اینگونه آمده : 👇 { ها در جزیره ای در دریا می زیستند . صدای شان افسون کننده بود و هرگاه آواز می خواندند جاشوان و دریانوردان گمراه می شدند و از بین می رفتند . معلوم نیست چه شکل و سیمایی داشته اند ، زیرا هر کس آنها را می دید ، زنده باز نمی گشت . } همچنین در کتاب سیری در اساطیر یونان و رم در بخش مربوط به حماسه اودیسه در باب سیرن ها صفحه 291 آمده :👇 { از سیرسه( زن جادوگری که اودیسه در جزیره وی مدتی به سر برد ) آموخته بود که باید از جزیره «سیرن» ها (sirens) بگذرند . سیرن ها آواز خوانهای شگفت انگیزی بودند که صدایشان انسانها را از خود بی خود می کرد و چون به آنها نزدیک می شدند جان می باختند و به دیار نیستی می رفتند . پیرامون همان نقطه ای که سیرن ها نشسته بودند و آواز مرگ آورشان را می خواندند دیواری از اسکلت آدمیزادگان جان باخته بالا آمده بود. اودیسه داستان آنها را به همراهانش گفت و اظهار داشت که تنها راه نجات از دست این سیرن ها این است که همگان گوشهایشان را از موم پر کنند تا صدای نشنوند . اما خود وی در صدد بر آمده بود آواز دلنشین آنان را بشنود ، اما به جاشوانش دستور داد وی را طوری محکم و استوار به دکل کشتی ببندند که هر چه تلاش کند . نتواند خود را از بند برهاند . جاشوان همین کار را کردند و بعد کشتی را به سوی جزیره هدایت کردند . جاشوان همه ناشنوا شده بودند و آوازهای جذبه آور را نمی شنیدند ، البته غیر از اودیسه . او آوازشان را می شنید ، و از آن آشکارتر اشعاری می خواندند که ، لااقل برای یونانیها ، افسون کننده تر از آهنگ بود . سیرن ها می گفتند اگر انسانی به سویشان آید جان و دلش از 👈دانستنیها و دانش های گوناگون آکنده می شود ، عقل و خردش به نهایت کمال می رسد و روح وی نیروی فعالیت بیشتری می یابد : «ما از چیزهایی آگاه هستیم که از این پس بر زمین خواهد گذشت . » آنها این اشعار را با آهنگی دلنشین می خواندند و قلب اودیسه از اشتیاق آکنده می شد . اما طناب او را همچنان محکم در بند گرفته بود ، و دیری بعد خطر از میان رفت . ...} همانگونه که ملاحظه می نمایید پریان که موجودات آبی می باشند با موسیقی و رقص در ارتباطند . و پیشتر از ارتباطشان با کوکب زهره سخن گفته شده بود . در نتیجه کوکب زهره با موسیقی و رقص و هنر در ارتباط است . اما با اینحال جنس موسیقی و رقص بادی است نه آبی . بنابراین چه زمانی برای یادگیری علم موسیقی و سرود خوانی و تواشیح مناسب است ? جمعه در چه ساعتی ? ساعت مشتری چرا ? زیرا کوکبی که موسیقی و آواز با آن مرتبط است . زهره می باشد بنابراین روز که منسوب به زهره است برای عمل مناسب است . جنس موسیقی و آواز باد است بنابراین ساعت مشتری برای آن مناسب است . و البته در روز پنج شنبه که منسوب به مشتری است .در ساعت زهره نیز می توان به تعلیم و سرود خوانی و تواشیح پرداخت . نکته ای جالب : در روز جمعه غسل جمعه مستحب موکد است . و زمان آن از صبح تا ظهر است . روز جمعه منسوب به کدام کوکب بود ? زهره طبیعت زهره چه بود ? آبی غسل با چه انجام می شود ? آب 😊 نکته 2: در کتاب مفاتیح الجنان در باب آداب روز جمعه آمده : 👇 { روز جمعه؛ پيش از خوردن صبحانه انار و پيش از ظهر هفت برگ كاسنى بخورد، از موسى بن جعفر عليهما السّلام روايت شده: هر كه در روز جمعه وقتى كه ناشتاست يك انار بخورد، تا چهل روز دل او را نورانى گرداند. و اگر دو انار بخورد تا هشتاد روز و اگر سه انار،تا صد و بيست روز، وسوسه شيطان را از او دور گرداند و هركس وسوسه شيطان از او دور شود نافرمانى خدا نكند و هركه نافرمانى خدا نكند وارد بهشت شود.} حال سمبل کدام ایزد است ? در اساطیر ایرانی سمبل ایزد آناهیتا می باشد . و ایزد زهره و جمعه روز زهره می باشد. @soltannasir 🌊
تصویری از حماسه اودیسه که اودیسه به دکل کشتی بسته شده و از کنار جزیره سیرن ها می گذرد . سیرن ها دارای آوازی سحر انگیز بودند . سیرن ها معادل پریان در اساطیر ایرانی می باشند . @soltannasir
تصویر دیگری از سیرن ها یا نمف ها که معادل پریان در اساطیر ایرانی می باشد به ساختار پای پرنده ای شکل سیرن ها نگاه نمایید و شباهت آن را با ایزد ایشتار بابلی دریابید . @soltannasir
تصویر الهه ایشتار بابلی به ساختار چنگالی شکل پای و شباهتش به پای سیرن ها توجه نمایید . هر دو با کوکب زهره و عنصر آب مرتبطند .یکی میرا(سیرن) و دیگری علی الظاهر نامیرا @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 117 } ادامه ...👇 نکته مهم 3: با توجه به جدول نسبت ساعات روز و شب به کواکب ، ذکر این نکته خالی از لطف نیست :👇 می دانیم که در تقسیم ساعات روز جمعه آخرین ساعت شب جمعه منسوب به کوکب شمس است . که در بین الطلوعین می افتد . و ساعت اول روز جمعه که با طلوع آفتاب شروع می شود منسوب به کوکب زهره می باشد . اگر دروس گذشته را به یاد بیاورید پیشتر گفته شده بود که حضرت از محلی بین اقلیم شمس و زهره ظهور می نماید . در چه ساعتی ? ساعت شمس در چه روزی ? روز زهره و در ظهر جمعه در مکه حضور خواهند داشت . همچنین گفته شده بود که کوکب زهره با زهرا و زوهر و ظهور و ظهر از منظر زبان شناسی ارتباط دارد . حال دقت نمایید شب جمعه و روز جمعه منسوب به کوکب زهره است . و شمس ولایت حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان (عجل الله) در ساعت شمس در روز زهره ظهور خواهد نمود . ساعتی که ساعت دوازدهم شب جمعه می باشد و امام دوازدهم در آن ظهور می نمایند . ( در بعضی احادیث ،بین الطلوعین جزء ساعات روز و شب محسوب نشده است . اما علی ای حال در طبقه بندی تقسیم ساعت شب و روز ، بین الطلوعین جزء شب محسوب می شود . طبق نظر مشهور علمای این علم و اساتید فقیر) نکته 4 : در نجوم احکامی زهره ایزد لهو و لعب و بازار و تجارت و آسایش و ... بود. ولی از سوی دیگر کوکب دین اسلام نیز می باشد . بدین خاطر در روز جمعه که منسوب بدین کوکب است، عبادات مختلفی نظیر 100بار خواندن سوره قدر 1000صلوات خواندن دعای ندبه و زیارت جامعه و سوره کهف و مومنون و ... و یادگیری مسائل دینی توصیه شده است . حال برای تعلیم حکمت و فلسفه و الاهیات چه زمان مناسب است ? در نجوم احکامی ،کوکب زحل ، حکیم سیارات است و ملاحظه نمودید که در اسطوره آفرینش سومری از « اآ » که ایزد کوکب زحل می باشد ، با عنوان عقل کل یاد شده است . ال (אל) فینیقی و کنعانی و اوگاریتی نیز در اساطیر اینگونه است و با کوکب زحل در ارتباط است . اساساً الاهیات فلسفی چه الاهیات امور عامه و چه الاهیات به معنای اخص با ال و اله و کوکب زحل ارتباط دارد . بنابراین برای تعلیم فلسفه و حکمت چه روزی مناسب است ? روز شنبه که منسوب به زحل است . چه ساعتی ? اگر به فلسفه مشاء و غربی و فلسفه علم می پردازیم . ساعت زحل مناسب است . زیرا طبیعت زحل مادی و خاکی است . اگر به فلسفه اشراقی و یا حکمت متعالیه و یا عرفان علمی می پردازیم ساعت شمس مناسب است . چرا ? پیشتر گفته شد که چاکرای تاج سر منسوب به کوکب زحل است . و زحل با عقل مرتبط است . محل عقل در عالم ماده کجا بود ?عقل با مغز و قوای دماغی ارتباط دارد . حال محل مغز منسوب به کدام برج بود ? برج حمل هر چند که برج حمل منسوب به مریخ است . و مریخ کله شق و جنگجو اما با اینحال حمل برجی است که شمس در این برج در شرف خویش است . و زحل در هبوط خویش . و این ساختار کمک به متعادل شدن ذهن انسان می نماید . بنابراین تعقلات فلسفی با زحل در ارتباط است . و تابیدن 👈انوار اشراق بر سر با کوکب👈 شمس مرتبط می باشد . نکته : در حوزه های علمیه معمولاً دروس فلسفه ای که جزء دروس رسمی نمی باشد . نظیر شفا و اسفار و ... و یا دروس عرفان در پنج شنبه ها تدریس می شده . ( اکنون اطلاعی از چگونگی تدریس و روز آن ندارم . پیشتر اینگونه بوده ) زیرا روز پنج شنبه روز تعطیلی دروس رسمی بوده است . و این مسئله از منظر نجوم احکامی درست نیست بهتر است شنبه ها تعطیل باشد و در این روز ، علوم عقلی و فلسفی و عرفان علمی تدریس شود . نکته 2 بسیار مهم و جالب که خود شامل نکات بسیاری است : 👈 ابن ندیم در کتاب الفهرست خویش صفحه 440 در باب شرایط تعلیم فلسفه و حکمت اینگونه آورده : 👇 { در قدیم آموختن حکمت قدغن بود ، مگر برای کسانیکه اهلیت و قابلیت دانستن آنرا داشته ، و معلوم شده باشد که طبیعتاً استعداد فراگرفتن حکمت را دارند . و فلاسفه در 👈 زائجه کسیکه خواستار آموختن حکمت و فلسفه بود نظر مینمودند ، و اگر در آن زائجه وجود استعدادی از همان آغاز ولادتش دیده می شد ، او را استخدام نموده و به وی حکمت می آموختند ، و در غیر اینصورت از آموختن حکمت به وی خودداری می نمودند . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌛