eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
427 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️امام جعفر صادق عليه السلام:  🔸«دِعامَةُ الاِْنْسانِ الْعَقْلُ وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَةُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُوَ بِالْعَقْلِ يَكْمُلُ وَ هُوَ دَليلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتاحُ اَمْرِهِ فَاِذا كانَ تَاْييدُ عَقْلِهِ مِنَ النّورِ كانَ عالِما حافِظا ذاكِرا فَطِنا فَهِما فَعَلِمَ بِذلِكَ كَيْفَ وَ لِمَ وَ حَيْثُ وَ عَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَ مَنْغَشَّهُ فَاِذا عَرَفَ ذلِكَ عَرَفَ مَجْراهُ وَ مَوصولَهُ وَ مَفْصولَهُ وَ اَخْلَصَ الوَحْدانِيَّةَ لِله وَالاِْقْرارَ بِالطّاعَةِ فَاِذا فَعَلَ ذلِكَ كانَ مُسْتَدْرِكا لِما فاتَ وَ وارِدا عَلى ما هُوَ آتٍ يَعْرِفُما هُوَ فيهِ وَ لاَِىِّ شَىْ ءٍ هُوَ هاهُنا و مِنْ اَيْنَ يَاْتيهِ و اِلى ما هُوَ صائِرٌ وَ ذلِكَ كُلُّهُ مِنْ تَاْييدِ العَقْلِ». 🔹ستون انسانيت، است و از عقل، ، ، حفظ و بر می‌خيزد. با ، انسان به میرسد. ، راهنماى انسان، و كليد كارهاى اوست. هر گاه با يارى شود، ، حافظ، و میشود و بدينوسيله (پاسخ) چگونه، چرا و كجا را مى فهمد و و را میشناسد، و هرگاه اين را دانست، و و را میشناسد و در توحيد و اخلاص می‌ورزد، و چون چنين كرد آنچه از دست رفته میكند و بر آنچه در آينده مى آيد، چنان وارد میشود كه میداند در كجاى آن است، و براى چه منظورى در آنجاست، از كجا آمده و به كجا مى رود، و اين همه از پرتو تأييد است.  📕كافى، ج ۱، ص ۲۵، ح ۲۳ @tabyinchannel
⭕️انبیاء و ائمه علیهم‌ السلام و علما استاد کار و خبیر و دانا هستند 🔹گویا ما را از و علیهم‌ السلام و ترسانده‌اند که مبادا آنها دنیای ما را از بین ببرند، غافل از اینکه آنها و و هستند و این که مانع دنیا و آخرت ما شده‌اند. 📕در محضر بهجت، ج ۱، ص ۳۰۳ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «معاقبه» كه در جهاد با نفس لازم است چيست؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸 براى امورى را بيان كرده اند كه به آنها لازم است. يكی از اين امور، است كه بعد از «مشارطه» و «مراقبه» و «محاسبه» قرار دارد. بعضى همين چهار مرحله را برشمرده اند، ولى بعضى ديگر مثل مرحوم فيض كاشانى در «محجة البيضاء» دو تاى ديگر يعنى و [توبيخ] را هم اضافه كرده اند، كه شايد بتوان به گونه اى اين دو را در همان ادغام كرد؛ ولى ما به تبع مرحوم فيض اين دو را نيز شرح مى دهيم: 2⃣«معاتبه» (توبيخ نفس) 🔹دانستيم‌كه ، است و امر كننده به و ميل كننده به و فرار كننده از خير است؛ و از طرفى امر به و كشاندن آن به سوى و خالقش، و نهی از شهواتش شده ايم، و اينكه آن را از لذاتش جدا كنيم. 🔹اگر در اين كار اهمال كنيم كرده، به طورى كه ديگر نمى باشد، لذا بايد با تازيانه و و هر لحظه بر گرده آن زد، تا از مسير خود منحرف نشود. اگر به اين مقام ملامت رسيد مى شود، كه اگر رشد كند به مقام عالى مى رسد. پس تا به و وعظ خود مشغول نشده اى، به پند دادن ديگران مپرداز. 🔹خداوند تعالى به (عليه السلام) وحى فرستاد كه «يَابنَ مَريَمَ عِظْ نَفسَكَ فَاِنْ اِتَّعَظْتَ فَعِظ النَّاسَ وَ اِلَّا فَاستَحىِ مِنِّى»؛ [۱] (اى فرزند مريم، خود را ده، وقتى خود پند گرفتى آن وقت را پند ده، و گرنه از من حيا كن!). وقتى را ساختى، هم سريعاً از تو ساخته مى شوند: «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ». [۲] 🔹پس اى برادر! از متابعت مكن كه (صلى الله عليه و آله) فرمود: «الكَيِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسُهُ وَ عَمِلَ لِما بَعدَ المَوتِ وَ الاَحمَقُ مَنْ اَتْبَعَ نَفْسَهُ هَوَاهَا وَ تَمَنَّى عَلَى اللهِ الاَمَانِىّ»؛ [۳] ( كسى است كه ضعيف شده، و براى بعد از مرگش مى كند، و و نادان كسى است كه متابعت كرده و از خدا، آرزوها [ی غيرمعقول و دور و دراز] تمنّا مى نمايد). 🔹اگر اين مراحل به خوبى طى شد ديگر جاى تقلّب و دزدى و تكبر و نخوت نيست، و چنان مى شود كه در برابر حق، مثل على بن يقطين صورت بر خاك سياه مى گذارد و از ابراهيم جمال ساربان مى خواهد تا كف كفش خود را بر صورت آن وزير هارون گذارد. 🔹داستانش اين بود كه در اثر بى اعتنايى علی بن يقطين به ابراهيم جمّال - كه يكى از دوستان (عليه السلام) بود - حضرت به او بى اعتنايى كردند و گفتند: بايد رضايت او را حاصل كنى. ابن يقطين براى رضايت ابراهيم جمّال، صورت بر خاك درب خانه او گذارد، و از او خواست براى اين كه (عليه السلام) عذر او را بپذيرد و از او درگذرد، ته كفش خود را روى صورت وى گذارد، و آن ساربان با اصرار على بن يقطين چنين كرد و على بن يقطين گفت: «اللّهم اشْهَدْ»؛ (خدايا تو شاهد باش [كه بنده ات از من گذشت]). 🔹آرى اگر و گفتار عمل شود، پشت وزير را هم خم كرده و صورتش را به خاك تقرب الهى مى گذارد، آن هم وزير كسی مثل هارون كه به ابر مى گفت: «هر كجا مى خواهى ببار، كه از مُلك و سلطنت من خارج نيست!». 🔹آرى با به راهيان اين راه، على بن يقطين تربيت مى شود به طوری كه (عليه السلام) به اصحاب خود مى فرمودند: «اگر مى خواهيد يكى از صحابى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را ببينيد، در صورت او نظر كنيد» و نيز مى فرمودند: «من شهادت مى دهم كه او اهلِ بهشت است». 🔹خداوند ما را در مسير خود موفق و در عمل به مراحل فوق مؤيّد فرمايد! انشاء الله تعالى. مرحوم «الهى» آن مست باده معارف در ذيل اين فراز «اِنْ اِسْتَصْعَبَتْ عَلَيهِ نَفْسُهُ فِيمَا تَكرَهُ لَمْ يُعطِهَا سُؤلَهَا فِيمَا تُحِبُّ» چنين گويد: اگر نفسش به طاعت سختى افزود - ز نفس، او هم خوشيها دور بنمود ؛؛ دهد كيفر به كار نفس دونش - كند هنگام خواهشها زبونش. پی نوشت‌ها؛ [۱] المحجة البیضاء في تهذيب الاحیاء، فيض کاشانی، مؤسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسين، چ۴، ج۸، ص۱۸۰ [۲] سوره ذاريات، آيه ۵۵ [۳] المحجة البيضاء فی تهذيب الإحياء، همان، ص ۱۸۴ [۴] مرحوم حاج شيخ عباسى قمى در منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل (ع)، جريان على بن يقطين را با رواياتى آورده است. 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۲۹۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام علی (علیه السلام) به سرنوشت انسان های محروم می اندیشید... 🔹[ علیه السلام] وقتی که خبردار می‌شود که او (فرمانداری که از ناحیه او منصوب است) در یک شرکت کرده است، به او می‏نویسد که در هست. حال چه بوده است؟ آیا آن فرماندار در مهمانی‌ای شرکت کرده بود که در سر سفره آن مشروب بوده است؟ نه. در آنجا قمار بوده؟ نه. در آنجا مثلًا زنهایی را آورده و رقصانده بودند؟ نه. در آنجا کار حرام دیگری انجام داده بودند؟ 🔹نه، پس چرا آن مهمانی مورد قرار می‌گیرد و نامه تند نوشته می‌شود؟ می‌گوید: «وَ ما ظَنَنْتُ انَّک تُجیبُ الی‏ طَعامِ قَوْمٍ عائِلُهُمُ مَجْفُوٌّ وَ غَنِیهُمْ مَدْعُوٌّ». (هرگز نمى پنداشتم كه تو دعوت مردمى را اجابت كنى كه را از در مى رانند و را بر سفره مى نشانند). این بوده که بر سر ‏‌ای شرکت کرده است که صرفاً بوده، یعنی طبقه در آنجا شرکت داشته و محروم بوده‌اند. 🔹 علیه السلام می‌گوید: من باور نمی‌کردم که من، نماینده من پای در مجلسی بگذارد که صرفاً از اشراف تشکیل شده است. بعد راجع به خودش و زندگی خودش برای آن فرماندار شرح می‌دهد. درباره خود می‌گوید را از درد خودش بیشتر احساس می‌کرد؛ درد آنها سبب شده بود که اساساً درد خود را احساس نکند. سخنان علیه السلام نشان داده که او واقعاً و و بوده است. 🔹اما علیه السلام را که اینقدر ستایش می‌کنیم نه فقط به خاطر این است که بوده که پیامبر فرمود: «انَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلی بابُها»؛ بیشتر از این جهت ستایش می‌کنیم که بود، این رکن از را داشت که به سرنوشت می‌اندیشید، غافل نبود، را احساس می‌کرد، چنانکه سایر را هم داشت. 📕آزادی معنوی (نسخه سایت)، مرتضی مطهری، ص ۲۳۴ و ۲۳۵ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel