eitaa logo
تفسیر آسان قرآن
247 دنبال‌کننده
604 عکس
0 ویدیو
0 فایل
بنام خدا.إن شاء الله هر روز دو صفحه از قرآن به همراه صوت وتفسیر آسان وکاربردی گذاشته خواهد شد.خلاصه تفسیر حاج آقا قرائتی ارتباط با مدیر @kh8514
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 542 1* سوره مجادله‌ بیست و دو آیه دارد و در مدینه نازل شده و تنها سوره‌اى از قرآن است كه در تمام آیات آن لفظ جلاله «اللّه» آمده است. 2* در سخنان خود دقّت كنیم كه خداوند آنها را مى‌شنود. «قد سمع اللّه قول الّتى» 3* پیامبر گرامى، با موقعیّت رهبرى جامعه، به راحتى در دسترس عموم بود و مردم در مورد مشكلاتشان با او گفتگو مى‌كردند. «تجادلك» 4* یكى از رسالت‌هاى انبیا، برداشتن خرافات و سنّت‌هاى غلط میان مردم است. «الّذین یظاهرون...» 5* مبارزه با خرافات و عادات و سنّت‌هاى غلط، باید منطقى و مستدل باشد. «ما هنّ أمّهاتهم ان أمّهاتهم الاّ اللاّئى ولدنهم» 6* گاهى یك ناله‌ى به حق، به یك جریان نجات بخش منجر مى‌شود. «تشتكى الى اللّه... ان امّهاتهم الاّ اللاّئى ولدنهم» 7* زشت‌گویى و زورگویى، سیره مستمرّ جاهلیّت بوده است. «لیقولون منكرا...» 8* گناه هر چند بزرگ باشد، عفو الهى قابل تردید نیست. «لیقولون منكراً من القول و زورا... لعفو غفور» 9* اسلام بن بست ندارد و هر كس مى‌تواند به مسیر درست بازگردد. «یعودون» 10* جریمه، نقش پیشگیرى داشته و راهى براى كنترل جرم است. «یظاهرون... فتحریر رقبة» 11* ما در مقابل گفتار خود نیز مسئولیّت داریم. 12* ظلم به همسر تاوان دارد. «فتحریر رقبة» 13* اسلام از هر فرصتى براى آزادى بردگان استفاده مى‌كند. «فتحریر رقبة» 14* اسلام براى حفظ نظام خانواده، جریمه‌هایى را وضع كرده است. «فتحریر رقبة» 15* ازداشتن انسان‌ها از كار بد همیشه با سخنرانى نیست، گاهى از طریق جریمه باید موعظه صورت گیرد. «فتحریر رقبة... توعظون» 16* جرایم اسلام انتقامى نیست، تربیتى است. «توعظون به» 17* در قرآن بیش از ده مرتبه كلمه‌ى «حدود» بكار رفته است كه اكثر آنها مربوط به حقوق خانواده مى‌باشد. 18* دین جهانى باید قوانینش قابل تطبیق با هر زمانى باشد، تا مردم در بن بست قرار نگیرند. گاهى برده نیست، «فمن لم یجد» و گاهى امكان روزه گرفتن نیست. «فمن لم یستطع» 19* جرائم اسلامى، انواع بركات را براى جامعه در بر دارد: بردگان را آزاد مى‌سازد. «فتحریر رقبة» با روزه گرفتن، افراد را صبور و مقاوم مى‌كند. «فصیام شهرین متتابعین» با اطعام، گرسنگان را سیر مى‌كند. «فاطعام ستین مسكینا» 20* جریمه باید متنوع و درجه‌بندى داشته باشد و شرایط زمانى و مكانى و توان افراد در نظر گرفته شود. «فتحریر رقبة... فمن لم‌یجد... فمن لم یستطع» 21* احكام الهى تخفیف بردار هست، ولى تعطیل بردار نیست. «فمن لم یجد... فمن لم یستطع...» 22* عمل نكردن به حدود الهى وبى‌اعتنایى به آن، كفر است. «تلك حدود اللّه و للكافرین» 23* در درگیرى حقّ و باطل، شكست و رسوایى براى باطل است. «یحادّون اللّه... كبتوا» 24* اگر در رسوایى اهل باطل شك دارید، به تاریخ مراجعه كنید. «كما كبت الّذین من قبلهم» 25* حق، همیشه دشمن داشته است. «كما كبت الّذین من قبلهم» 26* نشانه‌هاى خدا هم روشن است و هم متعدد. «آیات بیّنات» 27* مانع تراشى و ستیز در برابر حق، یا كفر است یا به كفر مى‌انجامد. «وللكافرین عذاب مهین» 28* دادگاه قیامت علنى و عمومى است. «جمیعاً فینبئهم» 29* به مجرم، خلاف‌كارى‌هایش را تفهیم كنید. «فینبئهم بما عملوا» 30* خلاف‌هاى كوچك خود را نادیده نگیرید كه خداوند حساب دقیق همه را دارد. «أحصاه اللّه» 31* فراموش كردن خلاف‌ها، سبب محو آنها نمى‌شود. «أحصاه اللّه و نسوه» 32* عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نكنیم.«واللّه على كلّ شى‌ء شهید» تفسیر آسان قرآن https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
قرآن_صفحه_543 جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیابت از شهید عالی مقام صمد امیدپور
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 543 1* آسمان و زمین، بزرگ و كوچك، آشكار و پنهان، همه در برابر علم خداوند یكسان است. «یعلم ما فى السّموات و ما فى الارض... هو رابعهم... هو معهم» 2* تعدّد افراد و تنوّع سخنان آنان، در علم خداوند تأثیرى نداشته و خداوند به همه آنها و سخنانشان آگاه است. «لا ادنى من ذلك و لااكثر» 3* چون وجود خداوند نامحدود است، پس هر جا كه باشیم او همراه ما است. «هو معهم أینما كانوا» 4* مكان و زمان در علم خداوند اثرى نداشته و او به همه چیز آگاه است. «هو معهم أینما كانوا» 5* انسان به تدریج مرتكب گناهان بزرگتر مى‌شود: «اِثم»، گناه فردى است مثل شرب خمر. «عدوان»، تجاوز به حقوق دیگران است. «معصیت الرسول»، مخالفت با فرمان‌هاى اجتماعى و حكومتى رهبر الهى است كه براى مصالح مسلمانان صادر مى‌فرماید.( تفاسیر المیزان و نمونه) 6* تكرار گناه و بى‌اعتنایى به تذكرات، جرم را سنگین مى‌كند. «یعودون لما نهوا» 7* به هر تجلیل و تكریم و تمجیدى اعتماد نكنیم. (منافقان، آشكارا تجلیل بیش از حد دارند، ولى مخفیانه از نافرمانى پیامبر سخن مى‌گویند.) «حیّوك بما لم یحیّك به اللّه» 8* چاپلوسى و تملّق و تعریف بیش از اندازه، از نشانه‌هاى نفاق است. «حیّوك بما لم یحیّك به اللّه» 9* حتّى در تجلیل از اشرف مخلوقات، حدود را مراعات كنیم. «لم یحیك به اللّه» 10* نه تنها گفتار مخفى منافقان را خدا آشكار مى‌كند، بلكه آنچه را در دل دارند و به اصطلاح حدیث نفس مى‌كنند، برملا مى‌سازد. «یقولون فى أنفسهم» 11* سرانجام نفاق، جهنّم است. «حسبهم جهنّم» 12* گفتار بد، سرانجام بدى را براى انسان آماده مى‌كند. «بما نقول... فبئس المصیر» 13* نجوا و در گوشى سخن گفتن مى‌تواند احكام متفاوتى داشته باشد از جمله: آنجا كه فاش شدن اسرار، به ضرر اسلام و مسلمانان باشد، نجوا واجب است. آنجا كه سبب ترس و دلهره‌ى دیگران شود، نجوا حرام است. و آنجا كه براى كمك به دیگران و سفارش به تقوا باشد، مستحبّ است. موضوع و محتواى گفتار، ارزش آن را مشخص مى‌كند. اگر موضوع نجوا، نیكى و تقوا باشد یك ارزش است ولى اگر گناه و ستم و توطئه باشد حرام است. البتّه گاهى محتوى نیز خوب است، امّا موقعیّت خوبى نیست. مثلاً در جمع مؤمنان دو نفر درگوشى سخن بگویند. 14* مؤمن محترم است، حتّى هنگام نهى از منكر احترام او را حفظ كنید. «یا أیّها الّذین آمنوا» 15* همه‌ى سخنان را نباید آشكار و نهان گفت. گاهى باید نهى از منكر یا امر به معروف، در خفا و پنهان باشد. «تناجوا بالبرّ و التقوى» 16* هر گونه سخن آشكار و نهانى كه موجب ترس و دلهره در میان مسلمانان گردد، كارى شیطانى است. «النّجوى من الشّیطان لیحزن الّذین آمنوا» 17* باید دغدغه‌ها را چنین تسلّى داد كه تا خدا نخواهد كسى نمى‌تواند آسیبى برساند. «لیحزن... لیس بضارّهم» 18* جنگ روانى دشمن را خنثى كنیم. «لیحزن... و لیس بضارهم شیئاً» 19* داروى شفابخش هر گونه ناآرامى و دلهره، توكّل بر خداوند است. «و على اللّه فلیتوكّل المؤمنون» 20* توكّل بر خدا كار هر كس نیست، ایمان مى‌خواهد. «فلیتوكّل المؤمنون» گرچه خداوند از مؤمنان حمایت مى‌كند، ولى آنان نیز باید بر خداوند توكّل كنند. 21* جا دادن و احترام به تازه واردان، یك ارزش است. «فافسحوا... فانشزوا» 22* جا دادن به دیگران در هر مجلسى كه باشد لازم است. «فى المجالس» 23* گشایش در كار دیگران، سبب گشایش خداوند در امور شماست. «فافسحوا یفسح اللّه لكم» پاداش الهى با عمل متناسب است. گشایش، گشایش مى‌آورد. 24* رعایت آداب اجتماعى، حتّى در نشست و برخاست، مورد سفارش اسلام است. «فافسحوا... فانشزوا» 25* گاهى لازم است به احترام ورود بزرگان و دانشمندان به اهل مجلس گفته شود كه برخیزید. «انشزوا فانشزوا» 26* علم، هدیه و تفضّل الهى است. «اوتوا العلم...» 27* صاحبان علم و دانش، باید در جامعه اسلامى از جایگاه بالا و والایى برخوردار باشند. «و الّذین اوتوا العلم درجات» تفسیر آسان قرآن https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
قرآن_صفحه_544 جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیابت از شهید عالی مقام احمد قنبری
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 544 1* طهارت و پاكى دو نوع است: 1. جسمى و ظاهرى، «و ان كنتم جنباً فاطّهروا»(مائده، 6) 2. روحى و باطنى. «ذلك خیر لكم و اطهر» 2* وابستگى به دنیا، پلیدى و دل كندن از آن پاكى است. «ذلك خیر لكم و اطهر» 3* در احكام اسلام بن بست نداریم. «فان لم تجدوا...» 4* قانون گذار باید مراعات همه مردم را در وضع قانون بكند. «فان لم تجدوا...» 5* هیچ گاه اسلام كسى را به خاطر فقر طرد نكرده و محروم نساخته است. «فان لم تجدوا فانّ اللّه غفور رحیم» 6* توبیخ باید همراه با راه جبران باشد. «ءاشفقتم... تاب اللّه علیكم فأقیموا الصّلاة...» 7* دین، یك رابطه فردى و شخصى با خدا نیست، رسیدگى به فقرا و اطاعت از فرمان‌هاى حكومتى پیامبر نیز از احكام دینى است. «فاقیموا الصّلاة و آتوا الزكاة و اطیعوا اللّه و رسوله» 8* كسى كه دست خود را از دست پیامبر رحمت جدا كند، در دست غضب‌شدگان تاریخ مى‌گذارد. «تولّوا... غضب اللّه علیهم» 9* جدا كردن خودى از غیر خودى و شناخت دشمن و منافق، لازم است. «ما هم منكم و لامنهم» 10* عادت و روش منافقان، توسّل به سوگند دروغ است. «یحلفون على الكذب» 11* منافقان، پیوسته از مقدّسات سوء استفاده مى‌كنند. «یحلفون» 12* منافقان، از مذهب پیوسته و همیشگى علیه مذهب استفاده مى‌كنند. «اتخذوا ایمانهم جُنّة» 13* هشدارهاى قرآن بسیار جدّى است. مال و فرزند در آخرت، كارساز نخواهد بود. «لن تغنى عنهم أموالهم و لا أولادهم...» 14* اگر دروغگویى براى انسان ملكه و خُلق ثابت و همیشگى شود، حتّى در قیامت هم به دروغ سوگند مى‌خورد. «فیحلفون له كما یحلفون لكم» 15* حضرت على‌علیه السلام مى‌فرماید: اگر حق و باطل به طور روشن مطرح باشند، مشكلى پیش نمى‌آید ولى مخلوط كردن حق و باطل سبب بروز فتنه و تسلّط شیطان مى‌شود. «و لكن یؤخذ من هذا ضِغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالك یستولى الشّیطان على أولیائه»(نهج‌البلاغه، خطبه 50.) 16* روش شیطان این گونه است كه: گام به گام انسان را به سوى خود مى‌كشاند. «خطوات الشّیطان»(نور، 21) گاهى مطلبى را القا مى‌كند، نظیر كسى كه از دور سنگى پرتاب مى‌كند. «القى الشّیطان...»(حج، 52) گاهى تماس مى‌گیرد ولى نفوذى ندارد. «مسّهم طائف من الشّیطان»(اعراف، 201) گاهى در دل نفوذ مى‌كند. «یوسوس فى صدور النّاس»(الناس، 5) گاهى در دل نفوذ مى‌كند و همانجا مى‌ماند. «فهو له قرین»(زخرف، 36) گاهى انسان برادر شیطان مى‌شود. «اخوان الشّیاطین»(اسراء، 27) وگاهى مرید شیطان مى‌شود وشیطان بر او تسلّط كامل مى‌یابد. «استحوذ علیهم الشّیطان» 17* خود را در اختیار هر حزب و گروهى قرار ندهیم كه بعضى گروه‌ها، حزب شیطان‌اند. «أولئك حزب الشّیطان» 18* مشكلاتى كه گاهى مؤمنان مى‌كشند، زودگذر، لحظه‌اى و برطرف شدنى است. «و لقد نصركم اللّه ببدر و أنتم اذلّة»( آل‌عمران، 123) ولى ذلّت مخالفان، ابدى و عزّتشان مقطعى است. «اولئك فى الاذلّین» 19* نفاق و دورویى، انسان را به جایى مى‌رساند كه خود را در برابر خدا و رسول قرار مى‌دهد. «یحادّون اللّه و رسوله» 20* همان گونه كه دستورات پیامبر دستورات خداست، جنگ با رسول خدا جنگ با خداست. «الّذین یحادّون اللّه و رسوله» 21* سرانجام مخالفت با دستورات خدا و پیامبر، خوارى و ذلّت در دنیا و آخرت است. «أولئك فى الاذلین» 22* سنّت خداوند پیروزى حق بر باطل است. با آن همه تهمت‌هایى كه به پیامبر زدند و با آن همه كارشكنى‌ها و مانع‌تراشى‌ها و ایجاد فتنه‌ها و جنگ‌ها، آیا تا كنون نام پیامبر اسلام و سایر انبیا بیشتر مطرح است یا مخالفان‌شان؟ نام حضرت ابراهیم باقى است یا نمرود؟ امام حسین‌علیه السلام عزیز است یا یزید؟ امام حسین‌علیه السلام به هدفش كه رسوا كردن بنى امیه و دادن درس آزادگى به بشریّت بود رسید، امّا یزید چطور؟ 23* بر اساس روایات، وعده خداوند در مورد غلبه كامل حق بر باطل، در زمان ظهور امام زمان‌علیه السلام محقق خواهد شد. تفسیر آسان قرآن https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
قرآن_صفحه_545 جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیابت از شهید عالی مقام نورعلی شوشتری
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 545 1* مقام رضا، بالاتر از مقام تسلیم است، یعنى بنده نه فقط تسلیم مقدّرات الهى و امر و نهى اوست، بلكه در دل نیز به آن راضى است و از سر رضایت آن را مى‌پذیرد. 2* امام رضاعلیه السلام فرمود: «كمال الدین ولایتنا والبرائة من عدّونا» كمال دین، در پذیرش ولایت ما و دورى از دشمنان ماست. 3* به امام صادق‌علیه السلام گفتند: فلانى به شما محبت مى‌ورزد ولى نسبت به برائت از دشمنان شما ضعیف عمل مى‌كند. حضرت فرمودند: دروغ مى‌گوید كسى كه ادّعاى محبت ما را دارد و از دشمن ما دورى نجسته است.(بحار، ج 27، ص 58) 4* امام صادق‌علیه السلام فرمود: خداوند متعال به پیامبرى از پیامبرانش وحى فرمود كه به مؤمنان بگو: مانند دشمنان من لباس نپوشند و مانند دشمنان من غذا نخورند و در چگونگى زندگى و رفتار، مانند دشمنان من نباشند، چرا كه در این صورت دشمنان من محسوب مى‌شوند. هم چنانكه آنان دشمنان من هستند.(وسائل، ج 3، ص 279) 5* یك دل، دو دوستى بر نمى‌دارد. دوستى خداوند با دوستى دشمنان دین خدا قابل جمع نیست. «لاتجد قوماً یؤمنون... یوادّون من حادّ اللّه» (در آیه‌اى دیگر داریم: «ما جعل اللّه لرجل من قلبین فى جوفه»( احزاب، 4) خداوند در سینه انسان دو دل قرار نداده است.) 6* عیب‌ها را از ریشه برطرف كنید. مودت دشمنان خدا انسان را به گرایش‌هاى فكرى، عملى و اخلاقى به سوى آنان وادار مى‌كند، لذا باید ریشه‌ى آن را خشكاند. «لاتجد... یوادّون من حادّ اللّه» 7* در اسلام، روابط و علاقه‌ها باید در شعاع رضاى خداوند باشد. «لاتجد قوماً یؤمنون» 8* ارزش ایمان به ثبات آن است وگرنه ایمان‌هاى مقطعى، موسمى و عاریه‌اى بسیار است. «كتب فى قلوبهم الایمان» ( انعام، 98) 9* حزب اللّه، با دشمن خدا دوست نمى‌شود. «لاتجد قوماً... یوادّون من حادّ اللّه... أولئك حزب اللّه» 10* حزب اللّه، نژاد و زبان و منطقه خاص ندارد، بلكه هر مؤمن مقاوم و استوار، جزو حزب اللّه است. «لاتجد قوماً یؤمنون... یوادّون من حادّ اللّه... اولئك حزب اللّه» 11* این كه ما از خدا راضى باشیم یك طرف قضیه است، مهم رضایت خدا از ماست. «رضى اللّه عنهم و رضوا عنه» 12* خداوند داراى دو نوع صفات است: ثبوتیّه و سلبیّه؛ ثبوتیّه، كمالات خدا را بیان مى‌كند، مثل علم و قدرت، امّا سلبیّه، خداوند را از هرگونه عجز و جهل و نیاز منزّه مى‌داند. تسبیح، نسبت به صفات سلبیّه است و حمد، نسبت به صفات ثبوتیّه. 13* اندیشه كردن و عبرت گرفتن یك عبادت است، چنانكه در روایات مى‌خوانیم: «كان اكثر عبادة ابى‌ذر التفكر و الاعتبار»(خصال صدوق)، بیشترین عبادتِ ابوذر، اندیشیدن و عبرت آموختن بود. 14* نه مِهر الهى در انحصار محاسبات ما است، «یرزقه من حیث لایحتسب»(طلاق، 3) و نه قهر او. «فاتاهم اللّه من حیث لم‌یحتسبوا» 15* خداوند در دل‌ها تصرّف مى‌كند. گاهى آرامش نازل مى‌كند: «أنزل السّكینة فى قلوب المؤمنین»(فتح، 4) و گاهى ترس مى‌افكند. «قذف فى قلوبهم الرعب» 16* حساب توطئه‌گران اهل كتاب از حساب بقیه آنان جداست. «الّذین كفروامن أهل الكتاب» 17* در جنگ و جهاد با كفار، تمام محاسبات نباید بر اساس تجهیزات و امكانات مادى باشد. «فاتاهم اللّه من حیث لم یحتسبوا» 18* مطالعه تاریخ، سرگرمى نیست، وسیله عبرت است. «فاعتبروا...» تاریخ، گذرگاه است نه توقّف‌گاه. تفسیر آسان قرآن https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
قرآن_صفحه_546 جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیابت از شهید عالی مقام مجید فتحی نژاد
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 546 1* اسلام، رزمندگان را از مسموم كردن آب و قطع درختان سرزمین دشمن منع مى‌كند؛ ولى گاهى به دلیل مزاحمت درخت براى حركت رزمندگان و یا براى ضربه زدن به روحیه كافران پیمان شكن، فرمان قطع درخت صادر مى‌شود. شاید آیه پاسخى به تردید مسلمانان در صحت عمل خویش یا اشكال یهود نسبت به قطع درختان باشد كه قرآن مى‌فرماید: این فرمان، از طرف خدا بود. 2* در جبهه جنگ، تمام حركات باید زیر نظر فرمانده باشد.«ما قطعتم... فباذن اللّه» 3* فقرزدایى، جزء برنامه‌هاى اصلى اسلام است. «و المساكین» 4* برنامه‌ریزان اقتصادى در نظام اسلامى باید به تعدیل ثروت وعدم تمركز آن در دست یك گروه خاص توجه داشته باشند. «كى لایكون دولة بین الاغنیاء...» 5* سنت پیامبر، لازم الاجرا است. «ما آتاكم الرسول فخذوه» 6* لازم نیست تمام دستورات در قرآن آمده باشد، بلكه هر امر و نهى كه در سخنان پیامبر آمده باشد باید اطاعت شود. «ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا» 7* گرچه افراد نیازمند، نظرى به اموال ما ندارند، «یبتغون فضلاً من اللّه» ولى ما باید آنان را بهره‌مند سازیم. «للفقراء» 8* علاقه به وطن، یك حق طبیعى و الهى است كه قابل پیگیرى است. «اخرجوا من دیارهم» 9* كسانى در ادّعاى دین‌دارى صادقند كه در عین فقر و آوارگى، حامى خدا و رسول باشند. «للفقراء... اخرجوا... ینصرون اللّه... هم الصّادقون» 10* دنیا همراه با آخرت ارزش دارد. «فضلا... و رضواناً» 11* افراد مخلص، الطاف الهى را فضل او مى‌دانند، نه حق خود. «فضلاً من اللّه» 12* صداقت با عملكرد روشن مى‌شود نه با شعار. «ینصرون... الصّادقون» 13* امام جوادعلیه السلام از اول شب تا صبح فقط یك دعا مى‌كرد: «الّلهم قنى شُحّ نفسى» خدایا! مرا از بخل نفسانى‌ام حفظ كن. راوى مى‌گوید: به امام گفتم: جانم فدایت! من جز این یك دعا از شما نشنیدم! امام فرمود: «فاىّ شى‌ء اشد من الشّحّ» چه چیزى خطرناك‌تر از بخل است. 14* دوستى پایدار آن است كه به خاطر كمالات، افراد را دوست بداریم، نه به خاطر نام و قبیله و چشم‌داشت. «یحبّون من هاجر» 15* در ستایش از گروهى، نباید از گروه دیگر غافل شد تا ایجاد حساسیّت شود. در آیه قبل از مهاجرین ستایش شد و این آیه از انصار ستایش مى‌كند. «یحبون من هاجر الیهم» 16* مهم‌تر از مهمان‌دوستى، مهاجر دوستى است، زیرا مهمان چند روزى بیشتر نیست، ولى مهاجر مدّت‌هانزد انسان مى‌ماند. «یحبون من هاجر الیهم» 17* در تجلیل، سلسله مراتب و سوابق حفظ شود. اول مهاجران(آیه قبل) بعد انصار(این آیه) و در آیه بعد از تابعین ستایش شده است. 18* اظهار دوستى كافى نیست، دوستىِ عملى لازم است. «یحبّون... یؤثرون» 19* بخشش با وجود نیاز مهمتر است. «یؤثرون... و لو كان بهم خصاصة» تفسیر آسان قرآن https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
قرآن_صفحه_547 جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیابت از شهید عالی مقام علی دهقان امیری
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 547 1* در آیات 8 تا 10 به عوامل وحدت اشاره شده است: 1. محبّت. «یحبّون من هاجر الیهم» 2. ایثار. «و یؤثرون على انفسهم» 3. دعا. «ربّنا اغفر لنا... ربّنا» 4. خدمت. «تبَوّءُو الدار» 5. دورى از حرص و حسد. «لایجدون فى صدورهم حاجة مما اوتوا...» 6. دورى از بخل. «یوق شحّ نفسه» 7. اخوّت. «اغفر لنا و لاخواننا» 8. سعه صدر و نداشتن كینه. «لاتجعل فى قلوبنا غلاّ للذین آمنوا» مغفرت و استغفار 2* براى جلوگیرى از سوء تفاهم، ابتدا از لغزش‌هاى خود استغفار كنیم و سپس لغزشهاى دیگران. «اغفر لنا و لاخواننا» 3* مؤمن، مصونیت از گناه ندارد، ولى هرگاه گناهى مرتكب شد، بلافاصله استغفار مى‌كند. «اغفر لنا و لاخواننا» 4* دعاى خیر براى گذشتگان، وظیفه آیندگان است. «و الّذین جاؤوا من بعدهم یقولون ربّنا اغفر... الّذین سبقونا بالایمان» 5* تمام مسلمانان با هم برادرند و براى یكدیگر دعا مى‌كنند. «اغفر لنا و لاخواننا الّذین سبقونا بالایمان» 6* سابقه در ایمان، یك ارزش است. «سبقونا بالایمان» 7* برادرى واقعى، در پرتو ایمان است. «اخواننا الّذین سبقونا بالایمان» 8* در اخوت و برادرى دینى، زمان و مكان و نژاد مطرح نیست. «اخواننا الّذین سبقونا بالایمان» 9* با دعاى خیر، كینه‌ها را از دل دور كنیم. «ربّنا اغفر... لاخواننا... لاتجعل غلاً للذین آمنوا» 10* مؤمن، بدخواه دیگران نیست. «لاتجعل فى قلوبنا غلاً للذین آمنوا» 11* رهبر جامعه اسلامى، باید از روابط منافقان داخلى با دشمنان خارجى آگاه باشد. «الم تَرَ» 12* منافق، برادر كافر است. «نافقوا... لاخوانهم الّذین كفروا» 13* منافق، در مسائل سیاسى و اجتماعى، تابع و مطیع رهبرى اسلامى نیست. «لا نطیع فیكم احداً ابداً» 14* منافقان، حتى به دوستان خود نیز دروغ مى‌گویند. «و اللّه یشهد انهم لكاذبون» 15* از تبلیغات پر طمطراقِ منافقان نهراسید كه آنان، مرد عمل نیستند و خیلى زود میدان را خالى مى‌كنند. «لایخرجون... لاینصرون... لیولّن الادبار» 16* عاقبت نفاق، خوارى و تنهایى است. «لاینصرون» 17* مؤمن داراى اُبهت و هیبت است. «لانتم اشد رهبة فى صدورهم» 18* ترس از مردم به جاى ترس از خدا، نشانه روشن نفاق است. «لانتم اشد رهبة فى صدورهم من اللّه» 19* ارزیابى روحیات دشمن و هم پیمانان آنان و شیوه جنگى دشمن لازم است. «لایقاتلونكم جمیعاً الا... تحسبهم جمیعاً و...» 20* مراقب باشید كه منافقان، مناطقى محفوظ و مصون از دسترس شما براى خود درست نكنند كه در این صورت، خطر آنان جدى مى‌شود. «لایقاتلونكم... الا فى قرى محصّنة» 21* در شناخت افراد و گروهها، به سابقه آنها مراجعه كنید. «كمثل الّذین من قبلهم» 22* رهبر جامعه، باید از تاریخ اقوام و گروهها آگاه باشد. «كمثل الّذین من قبلهم» 23* تاریخ داراى قانون و سنت‌هاى ثابت است. كفّار اگر راهى را رفتند، مزه تلخ آن را چشیدند، شما هم اگر آن را بروید، خواهید چشید. «ذاقوا وبال أمرهم» 24* تلخى‌ها و شیرینى‌ها، نتیجه عملكرد خود ماست. «وبال امرهم» 25* وسوسه‌ها و تحریكات منافقان، نمونه‌اى از وسوسه‌هاى شیطان است. «كمثل الّذین... كمثل الشّیطان» 26* وسوسه‌ها و تحریكات منافقان، نمونه‌اى از وسوسه‌هاى شیطان است. «كمثل الّذین... كمثل الشّیطان» 27* كار انسان بى‌دین به جایى مى‌رسد كه شیطان هم از او برائت مى‌جوید. «انّى برى‌ءٌ منك» تفسیر آسان قرآن https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)
قرآن_صفحه_548 جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به نیابت از شهید عالی مقام محمد رضا دهقان امیری
بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء الله نکته هایی از قرآن کریم صفحه 548 1* به امید كار خیر وارثان نباشیم، هركس به فكر قیامت خود باشد. «ولتنظر نفس ما قدّمت لغد» 2* محاسبه نفس لازم است. «و لتنظر نفس» (اگر امروز دقّت نكنیم، دقّت فردا سبب شرمندگى خواهد بود. «یوم ینظر المرء ما قدّمت یداه و یقول الكافر یا لیتنى كنت ترابا»(نباء،40)) 3* آینده‌نگرى و عاقبت‌اندیشى، لازمه‌ى ایمان است. «ما قدّمت لغد» 4* تقوا، زمینه محاسبه نفس و محاسبه نفس، سبب رشد و تقویت تقوا است. («و لتنظر نفس» میان دو «اتّقوا اللّه» قرار گرفته است). 5* هیچ كس در هیچ مرحله‌اى خود را ایمن نداند. «یا أیّها الّذین آمنوا اتقوا اللّه... و اتقوا اللّه» 6* غفلت، خطرناك‌ترین آفت انسان است. قرآن مى‌فرماید: گروهى از مردم، از چهارپایان بدترند، زیرا غافلند، «أولئك كالانعام بل هم أضل أولئك هم الغافلون»(اعراف، 179) بنابراین غفلت از خدا «نسوا اللّه»(توبه، 67)، غفلت از قیامت «نسوا یوم الحساب»(ص، 26) و غفلت از آیات الهى، «اتتك آیاتنا فنسیتها»(طه، 126) باعث سقوط انسان به مرحله‌اى پست‌تر از حیوانیّت مى‌شود. 7* مؤمنان، در معرض غفلت از یاد خدا هستند و نیاز به هشدار دارند. «یا أیّها الّذین آمنوا اتقوا اللّه... و لاتكونوا كالّذین نسوا اللّه» 8* گام اول سقوط، از خود انسان است، خودفراموشى كیفر الهى است. «نسوا اللّه فانساهم» 9* ناه و انحراف، ثمره غفلت از یاد خداست. «نسوا اللّه فانساهم أنفسهم أولئك هم الفاسقون» 10* استفاده از تمثیل در بیان حقایق معنوى، شیوه‌اى قرآنى است. «لو أنزلنا هذا القرآن على جبل...» 11* چگونه است كه كوه با آن صلابت، در برابر عظمت قرآن خاشع است، امّا قلب برخى انسان‌ها، از سنگ سخت‌تر؟ «لو أنزلنا هذا القرآن على جبل لرأیته خاشعاً...» 12* امثال و تمثیلات قرآنى، نیاز به تدبّر و تفكّر دارد و گرنه به درستى درك نمى‌شود. «تلك الامثال نضربها للنّاس لعلّهم یتفكّرون» 13* معبود واقعى، وجودى است كه علم و رحمت و قداست و عزّت و قدرت و عظمت و احاطه كامل را داشته باشد و چون این صفات مخصوص خداوند است، پس معبودى جز او نیست. 14* فرمانروایى خداوند، از هر گونه ظلم و كاستى به دور است و مملوّ از قداست مى‌باشد. «القدوّس السلام» 15* خداوند هیچ گونه ضررى به خلق خود نمى‌زند. «السلام» 16* خداوند، آفریننده‌اى است كه در آفرینش مخلوقاتش، از كسى یا جایى الگوبردارى نكرده است، بلكه خود، صورت بخش پدیده‌هاست. «الخالق البارى‌ء المصوّر» 17* قدرت خداوند همراه با حكمت است نه ستم و تجاوز. «هو العزیز الحكیم» تفسیر آسان قرآن https (https://eitaa.com/tafser_asan_quran)