eitaa logo
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
224 دنبال‌کننده
153 عکس
32 ویدیو
1 فایل
طاهررحیمی هستم، دکترای فلسفه اسلامی مدرس دانشگاه دغدغه ام فرهنگ، دین، خانواده ؛ هنر و سیاست است و به یاری حق در این کانال آنها را با شما به اشتراک خواهم گذاشت. آیدی: @yaser6424 صفحه اینستاگرام: s.y.taherrahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند چند آموزه گهربار زناشویی از آیینه و آفتاب بی مقدمه؛ به این چند توصیه پیامبر عزیزمان توجه کنید: ۱ - پیامبر اکرم ص همواره به تشکیل تشویق می کرد می فرمود بیشتر دوزخیان، بی همسرانند. می فرمود جز انسان فرومایه به اهانت نمی کند و جز انسان بزرگوار آنها را گرامی نمی دارد. ۲ - به مردان می فرمود؛ اینکه مرد به زنش بگوید دوستت دارم هرگز از دل زن بیرون نمی رود و نیز می فرمود: هرچه بر ایمان بنده ای افزوده شود بر محبت او به زنان[همسرش] افزوده می شود. در مقابل به زنان می فرمود؛ آیا شما را از زنانی که اهل اند آگاه کنم؟ زن "وفاداری" که فرزند بسیار آورد ، زود آشتی کند و همین که بدی کرد[به همسرش] بگوید دست من در دست توست[در اختیار تو ام]، چشم بر هم نمی گذارم مگر آنکه از من راضی شوی؛ و نیز می فرمود بدترین زنان شما زنی است کم حیا ؛ ترشرو؛ لجوج، زبان دراز و سرکش. ۳ - می فرمود مردی که با زبانش، همسرش را بیازارد نماز مستحبی و انفاق و نیکی او را نمی پذیرد حتی اگر روزها را روزه بگیرد و شبها را برای نماز به پا خیزد.در مقابل به زنان می فرمود زنی که به شوهرش بگوید از تو خیری ندیدم؛ کارهای نیکش نابود شود. ۴ - رسول اکرم ص رابطه جنسی با همسر را هنگامی که او میل به این کار دارد، شمرد؛ همچنین مردان را به حفظ آراستگی و زیبایی خود در مقابل همسرانشان امر کرد تا زنان از ایشان دلزده نشده و به ورطه گناه نیفتند. در مقابل به زنان می فرمود: بهترین زنان شما زنی است که هرگاه با همسرش خلوت کند، تن پوش را از تن به در آورد و نیز می‌فرمود اگر مردی همسرش را به بستر بخواند و زن سرباز زند و مرد به خشم آید فرشتگان تا سپیده دم آن زن را می کنند. ۵ - به زنان توصیه می کرد شوهرانشان را به نیاورند اما به مردان نیز می‌فرمود؛ مردی که به همسرش سیلی بزند؛ خداوند در روز رستاخیر به کلیددار دوزخ فرمان دهد که هفتاد سیلی داغ از آتش به او بزند. ۶ - می فرمود از نشانه های مبارکی زن، کم است و نیز زن کم خرج را بابرکت نامید؛ به بانوان هشدار می داد: وای بر زنان از دو چیز: و جامه زیبا[ی بس گرانبها] در مقابل، به مردان می فرمود از ما نیست کسی که خدا به او وسعت اقتصادی داده اما او بر خانواده اش سخت می گیرد و نیز می فرمود کسی که زنی بگیرد و در اندیشه اش قصد پرداخت مهریه را نداشته باشد هنگام مرگ به سان می میرد. - قدری تامل کنیم! آیا عمده مشکلات خانواده های امروز در همین امور خلاصه نمی شود؟ https://eitaa.com/taherrahimi
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﺒﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻣُﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ و ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ(١٦٩) فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ آنها به خاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند و به خاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند(مجاهدان و شهیدان آینده) خوشوقتند، (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می بینند و می دانند) که نه ترسی بر آنهاست و نه غمی خواهند داشت(١٧٠) يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ [ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ] ﺑﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﻭ ﻓﻀﻠﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺪﺍ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺒﺎﻩ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ، ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﻭ ﻣﺴﺮﻭﺭﻧﺪ (١٧١) https://eitaa.com/taherrahimi
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: افیون توده ها! «دین، افیون توده هاست» این جمله معروفی از مارکس، فیلسوف و جامعه شناس مشهور آلمانی است. این جمله اگر‌چه ظاهری رک و زننده دارد اما اگر آن را در متن خود تحلیل کنیم می تواند حاوی نکته دقیقی باشد. اگر خروجی دین به مثابه یک نظام معرفتی که پایه های معنوی و اخلاقی بشر را نیز شکل می دهد، توقف رشد ، تخدیر عقل، توجیه ظلم و تایید جهل باشد نتیجه اش همانی است که مارکس به آن اشاره کرده است. البته روشن است که حقیقت دین و دین حقیقی اقتصائی بر خلاف توقف و جهل و ظلم دارد اما نکته این جاست که آنچه مارکس گفته است فقط مختص دینِ مخدّر شده نیست، مخدرهای امروز بشر ظاهر شیک تر و شکیل تری دارند؛ ردای علم می‌پوشند و مخاطبشان را با شعارهای رنگارنگ و و سر کار می گذارند اما خروجی آنها عملا یک اخلاق فردگرایانه اخته، مشتی تعالیم وجدان خفه کن و تقلیل محترمانه حقیقت انسان به حیوان و نهایتا تبدیل انسان به یک گاو مهربانِ خندان است و این همان تخدیر و افیون جدید است که ظاهراً بخش مهمی از رسالت این مکاتب مدرنِ عوام فریب، بر دوش روانشناسی به ویژه مدل زرد آن گذاشته شده است. می گفت: خشونت خشونت است، کشتن کشتن است چه فرقی می کند؟ گفتم اگر فردی بچه ات را به عمد بکشد و تو که ولی دم هستی از حقّت نگذری و قاتل را قصاص کنی؛ تو با قاتل بچه ات یکی هستی چون هر دو ، فردی را کشته اید؟! چه چیزی باعث می شود بین «کشتن به حق» و «کشتن به ناحق» فرقی نگذاریم؟ چه چیزی موجب می شود که خشونت علیه ظلم را با خشونت علیه مظلوم یکی کنیم؟ بله اصل، بر جنگ نیست، خشونت امری ثانوی است اما فرد یا مکتبی که از هر نوع جنگ و خشونت و کشتنی پرهیز می دهد قطعا یک شیّاد و یک شارلاتان به تمام معنا و مصداق واقعی افیون گر و مخدر است. چرا؟ پاسخ روشن است. خدا انسان را با اختیار و انتخاب آفریده است و همین امر است که به او فرصت فوق ملک شدن یا پست تر از حیوان شدن می دهد یقینا بخشی از انسان ها از این فرصت، سوءاستفاده می کنند و آگاهانه و مختارانه مقابل «تحقّق حق» می ایستند و یا «ظلم و غارت و کشتار» به راه می اندازند، دلیل اعتراض ملائکه به خداوند در ابتدای خلقت انسان همین بود. این واقعیت نظام هستی است.حال چه باید کرد؟ آیا مکتبی که همیشه و همواره به صلح و سازش و عشق و پرهیز از خشونت دستور می دهد عملا افیونگر توده ها به نفع گرگ صفتان نیست؟ خلاصه می کنم: بله مارکس راست گفته است هر دینی که از اساس به دنیا کار نداشته باشد(سکولاریسم)، دینی که برای جنگ و جهاد هیچ تئوری و الگویی ارائه ندهد، دینی که با مشتی شعار شبه اخلاقی و وجدان خفه کن تو را از انهدام منشأ تولید کننده فقر و ظلم غافل کند افیون است. دین باشد یا هر چیز دیگر مخدّر است، احمق پرور است، شیاد است. والسلام پ ن: • الَّذينَ أُخْرِجُوا من دِيَارِهم بِغَيرِ حَقٍّ الَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنا اللَّه وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ و بِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيها اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا • وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْل تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُم https://eitaa.com/taherrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند غلبه فُرم بر محتوا هرچیزی در این دنیا یک قالب و دارد و یک محتوا و . هر دوی آنها هم درجای خودش مهم است و قابل حذف نیست و در واقع فُرم، خودش سطحی از محتوا است. این مهم است که تابلوی مونالیزا در چه قابی گذاشته می‌شود این مهم است که غذایی که می خوریم خوشمزه هم باشد یا ظرفی که در آن غذا می خوریم زیبا باشد این مهم است که انسان لباس تمیز و بپوشد این مهم است که کسی که نماز می‌خواند، قرائت و وضویش صحیح باشد این مهم است که انسان برای آسایش زندگی دست به اختراع دستگاههای پیشرفته تر بزند این مهم است که انسان از قوه خودش به درستی استفاده کنه... اما: وقتی جای پوسته و هسته یا قالب و محتوا یا اصل و فرع عوض می‌شود یا از اندازه و جایگاه خودش خارج می‌شود بشر در یک زندگی کاریکاتوری؛ سطحی؛ آشفته و خالی از معنا و ؛ سردرگم می‌شود. من فکر می کنم هیچ زمانی بشر تا این اندازه درگیر این نوع از بهم ریختگی نبوده است • غلبه و خیال بر حقیقت و واقعیت با سلطه غولهای رسانه ای، ماهواره ای، ؛ ؛ مشروب و صنعت پورن! • غلبه بر حقیقت و عدالت • غلبه لذت بر • غلبه صنعت و مدرنیته بر و سنت؛ در خوراک و پوشاک و مسکن! • غلبه خوشمزگی بر ارزش غذایی؛ • غلبه نوشابه و فست فود و محصولات تراریخته بر شربت بهارنارنج و به لیمو و عسل و آبگوشت! و حاصلش: چاقی؛ شیوع سرطان؛ بنیه های ضعیف، رحِم های عقیم و عمرهای کوتاه! • غلبه مشهور بودن، دیده شدن یا متفاوت بودن بر مفید بودن و گره گشا بودن • غلبه [ولو با چادر!] بر • غلبه فضای مجازی بر حقیقی؛ کلش آف کلنز بر گرگم به هوا ، زو، لی لی • غلبه رسانه ای و ساختگی بر الگوهای واقعی! • غلبه ماکت ها بر نسخه های اصل! • غلبه شعار و نفاق بر شعور و صداقت؛ توسعه جنگ و خشونت با شعار دموکراسی و حقوق بشر! • غلبه بر ! • غلبه جنسیتی بر جنسیتی • غلبه استقلال مالی و شغلی بر ، و • غلبه بر و شهوت بر عشق • غلبه زیبایی جسم و سفیدی پوست بر پاکی و روشنی دل • غلبه دوستی های هوس آلود دم دستی بر همسری های • غلبه پوزیتیویسم و اصالت ماده بر فلسفی و اصالت معنا و • غلبه فروید؛ داروین و مارکس بر ؛ و اگر بخواهم برای عصری که در آن زندگی می کنیم اسمی انتخاب کنم همه اینها را یک کاسه می کنم و می گویم: عصر غلبه فُرم بر محتوا https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: ما و فلسطین کشتار وحشیانه ای که در مقابل بهت و حیرت مردم دنیا رقم خورد به شدت افکار عمومی دنیا را تکان داد. امواج این اتفاق در ایران نیز کاملا محسوس بود و اگر چه اکثر جامعه در شناخت حق و باطل در این جریان دچار تردید نشد اما خلاء تبیین در موضوع فلسطین نیز تا حد زیادی نمایان شد. بخشی از جامعه جوان از خود می پرسد مسئله فلسطین به ما چه ارتباطی دارد مگر ما خودمان مشکل کم داریم که دائما برای امنیت این و آن هزینه بپردازیم؟ به نظرم برای پاسخ به این سوال اول باید تکلیف این «ما» را معلوم کرد! منظور از ما چیست؛ ما ایرانیها؟ ما مسلمان ها ؟ ما انسان هاست؟ ما شیعیان؟ ما جریان مقاومت؟ از کدام ما صحبت می کنیم؟ 💥روشن است که بین این چند «ما» عام ترینش، «مای انسانی» است؛ برای آنکه چیزی که در غزه ی امروز رخ می دهد را محکوم کنیم لازم نیست مسلمان و شیعه و... باشیم حتی لازم نیست تاریخ غصب تدریجی و وحشیانه فلسطین توسط اسرائیل را کامل بدانیم همین قدر که اندکی از وجدان انسانی برخوردار باشیم می فهمیم که در حمله به زنان و کودکان بی دفاعی که در بیمارستان بستری اند یا به آن پناه برده اند ظالم کیست و مظلوم کدام است. مسئله این است که ظاهراً عده ای نه دین دارند و نه آزادگی! اتفاقا همین بزنگاه ها عیار شعارهایی مثل «دین من انسانیت است» را بیشتر نمایان می کند و نشان می دهد که ادای انسانیت برخی از این مدعیان، و حتی بغض ها و اشک هایشان چه مقدار گزینشی، سیاسی، نژادی و حقیرانه است.کسی که مظلوم را شناخت به حکم وجدان؛ موظف به یاری اوست چه کودکانی که در مهد کودک های آمریکا با سلاح گرم کشته می شوند چه زنان و کودکان افغانستانی و عراقی که با موشک های آمریکا به خاک و خون می غلتند. 💥از منظر «ما ی مسلمانی» که قصه بسیار روشن تر است؛ قرآنی که ما مسلمانان در شب های قدر بر روی سر می گذاریم ما را نه فقط برای یاری کردن مسلمانان در کشورهای اسلامی بلکه برای یاری هر مظلومی در هر جای جهان در صورت توان ، مکلف می داند و توبیخ می کند: سوره نساء آیه ۷۵ روشن است که وقتی بخواهی مظلومی را یاری کنی و پای حقی بایستی یا با پلیدی ها و وسوسه های درونی و بیرونی مبارزه کنی باید هزینه مقابله با ظالم و شیطان و نفس را هم بپذیری مسئله دیگر؛ مسئولیتی است که ما نسبت به جریان تمدن اسلامی در شکل کلان آن داریم و معبر قدس در این میان مانند یک کلید راز آلود وسرنوشت ساز عمل می کند که توضیحش مفصل است، بماند! 💥همینجا و قبل از اینکه بگویم چرا حمایت از فلسطین از نظر «مای ایرانی» به لحاظ سیاسی نیز دقیقا در راستای منافع «ما» است باید تاکید کنم که اگرچه تبیین منافع مادی و سیاسی حمایت از فلسطینیان بی اهمیت نیست اما به لحاظ ارزشی هرگز معادل ارزش انسانی و دینی موضوع نیست و اتفاقا اگر کسی عادت کند که کنش‌گری او صرفا منفعت گرایانه و بر محور امور مادی تنظیم شود آنجا که منفعت مادی اش کم شده یا از بین برود دیگر پای حق و عدل و اخلاق و تکلیف نخواهد ماند اما برای کسانی که عموما مسائل را از همین زاویه تحلیل می کنند باید گفت: 🔺اولا آزادی منطقه، از قوای آمریکا از جمله سگ هارش اسرائیل؛ یقینا به نفع تقویت امنیت همه کشورها از جمله ایران است؛ بدون امنیت پایدار، توسعه اقتصادی پایدار هم با مشکل جدی مواجه خواهد شد وجود استعمار آمریکا و سرپنجه های او در منطقه مانع یک پیوند اقتصادی بومی میان کشورهای همسایه و تثبیت منافع تجاری و ترانزیتی آنها می شود تا همین چند هفته قبل دعوا بر سر کریدور زنگزور در شمال و نیز کریدور هند به عربستان از جنوب و حذف ایران از این مسیرها و نیز خطرات عادی سازی روابط دیپلماتیک بین سعودی و اسرائیل و... بود که همه این موارد از حرکت شجاعانه حماس، «به نفع منافع ما» متأثر شد. گذشته از آن به اذعان اغلب کارشناسان، جهان در حال تغییر و انتقال قدرت از غرب به شرق است نظم جدیدی در حال شکل‌گیری است که در آن قدرت های نو ظهوری مثل چین روسیه هند و ایران که پیوند جغرافیایی مهمی با یکدیگر دارند نیز نقش های تعیین کننده ای در این نظم جدید دارند در این میان اسرائیل که دولتی میلیتاریستی است و حیاتش وابسته به تولید ناامنی و عدم اتحاد کشورهای همسو در منطقه است دقیقا مانند یک غده زائد چرکین و غیربومی عمل می کند. حمایت آشکار روسیه و چین از جریان فلسطین را نیز می توان در همین پازل تحلیل کرد. ادامه...👇
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
🔺ثانیاً به دلیل حمایت ایران از بشار اسد و مقابله رسانه ای دشمن با اسد و حامیانش و سیاه نمایی تمام عیار از آنها جایگاه ایران در افکار عمومی برخی کشورهای مسلمان منطقه قدری خدشه دار شده بود؛ حمایت فعال، جدی و صادقانه ایران از یک جریان سنی عرب و مظلوم در کنار انفعال و ذلت پادشاهان و حکام عرب، موجب حمایت قلبی افکار عمومی منطقه از ایران نیز خواهد شد و برای «ایران» و «شیعه انقلابی» در افکار عمومی کشورهای منطقه آورده و اعتبار دیپلماتیک و نرم افزاری خواهد داشت. 🔺ثالثا جریان سیاسی صهیونیسم بر اساس «اندیشه های نژادپرستانه» ، «اهداف استعمارگرانه و پلید سیاسی مانند تسلط از نیل تا فرات» و همچنین «کینه ای که از مسلمانان در طول تاریخ داشته اند» و آنها را بزرگترین دشمنان تاریخی خود قلمداد می کنند، به گونه ای عمل می کند که بقای این رژیم عملا، تهدیدی جدی برای «اصل موجودیت» و «بقاء» کشورهای مسلمان خاورمیانه و همه آثار هویتی و تمدنی آنها از جمله مسجد الاقصی خواهد بود حتی برای کشورهایی که امروز به خیال خود به دنبال عادی سازی با اسرائیل هستند نمونه واضحش دولت محمد مُرسی بود که علی رغم حرکت آشکار برای عادی سازی روابط با آمریکا و اسرائیل و حتی منهدم کردن مسیرهای کمک رسانی مخفی از مصر به غزه ؛ بعد از کودتای عبدالفتاح السیسی علیه او عملا هیچ حمایت واقعی از آمریکا و اسرائیل دریافت نکرد و به سادگی سرنگون شد. همانطور که اگر ایران اجازه تشکیل و استقرار حکومت داعش در منطقه را داده بود باید سالها برای مقابله با خطرات امنیتی یک همسایه نامشروع به مثابه اسرائیل دوم، هزینه می کرد تشکیل و تحکیم دولت میلیتاریستی و نژاد پرست اسرائیل نیز تهدیدی برای تثبیت موجودیت و بقای کشورهای مسلمان منطقه خواهد بود؛ اسرائیل اگر لقمه غزه را ببلعد در آینده با جنگ و زور هم که شده به فکر لقمه های دیگر منطقه‌ای خواهد بود. تاریخ جنایات بی حد و حصر اسرائیل و استعمار نحس انگلیس و آمریکا نشان می دهد اگر آنها مجال پیدا کنند نه به ایران و عراق و یمن رحم خواهند کرد نه اردن و مصر و عربستان و نه حتی ترکیه https://eitaa.com/taherrahimi
30.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. خلاصه دین: به سوی خدایی که با ماست... هو معکم اینما کنتم هدف غایی کارها خداست، به هم کمک می کنیم برای به او یعنی شهود عمیق همین حقایق در نظام هستی شو ار نه روزی کار جهان سر آید ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند یک نفس عمیق زیر باران! می گفت: آقا اصلا بهترین شعر دنیا... اگه همین بهترین شعر رو مجبور باشی روزی سه بار بخونی، تکراری نمیشه؟ ازش دلزده نمیشی؟ خب نماز هم همین طوریه دیگه! گفتم: سوال خوبی است اما 🔺اولا باید توجه کرد که آن تکراری ملال آور و مذموم است که فقط تکرار باشد و خاصیت دیگری بر آن مترتب نباشد یعنی اگر تکرار یک کار مشخص، هربار نتیجه جدیدی عاید انسان کند آن تکرار، مطلوب خواهد بود در واقع اصلا تکرار رخ نداده مثل بیل زدن که ظاهرش تکرار است اما هر بار انسان را به هدف نزدیک تر می کند 🔺ثانیا زیبایی برخی پدیده ها در تکرار آنهاست مثلا زیبایی باران به تکرار پی در پی نزول قطرات آب است و همین تکرار، باران را به وجود می آورد 🔺ثالثا تکرار برخی کارها به دلیل تکرار نیاز ما به آنهاست مثلا ادامه حیات آدمی وابسته به تکرار تنفس است دوستی به شوخی می گفت هر غذایی را انسان سه چهار روز پشت سر هم بخورد زده می شود اما نمی دانم این چایی شیرین صبحانه با این که هر روز می خوریم چرا هیچ وقت تکراری نمی شود! درواقع چایی شیرین نوعی پاسخ به نیاز طبیعی بدن و ذائقه ماست و این نیاز و ذائقه مداوم است. 🔺رابعا بعضی کارها فقط با تکرار، رشدآفرین است مثل تمرین درس؛ در تحصیل، برخی تکرارها برای یادآوری است، برخی برای تثبیت و تسلط و برخی برای تعمیق و اما نماز اگر از روی اخلاص و با توجه باشد: هم مانند باران است که تکرارش زیباست و از این جهت مانند تکرار نام لیلی است توسط مجنون هم برای روح مانند تنفس است چراکه انسان با نماز به اصل و مبدا خود متوجه و متصل می شود. به قول مولوی هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش هم «یادآوری کننده» جایگاه بنده نسبت به خدا و نیز یادآوری کننده وضعیت باطن انسان به خود اوست. هم موجب تثبیت حقایق توحیدی و اعتقادی در قلب است و مثل تکرار یک ذکر عمل کرده و اطمینان قلبی ایجاد می کند هم باعث تعمیق روحی و فکری بیشتر است چون هم نوعی خلوت با خود است و هم سبب اتصال به مبدا حقیقت است و همین خلوت با خود و خدا می تواند هر بار پنجره «جدیدی» از و معرفت [عرفان] را نسبت به خود، خدا و عالم به روی قلب آدمی بگشاید مانند بیل زدن که ظاهرش یک‌ کار تکراری است اما هر بار حالت جدیدی در زمین خلق می کند ثمره نماز آرامش است و آرامش هرگز تکراری نمی شود. پ ن : اگرچه صورت افعال و برخی اذکار نماز تکراری است اما به لحاظ فقهی بعد از گفتن اذکار واجبِ محدود، می توان هر ذکر یا دعا یا مناجات مستحبی دلخواه را بیان کرد کوتاه یا بلند، چه در رکوع چه سجده چه دعای دست. انتخاب سوره بعد از حمد نیز انتخابی است. https://eitaa.com/taherrahimi
امیرالمومنین علی علیه السلام: میوه ، رهانیدن جان از زرق و برق دنیا است. غرر الحکم حدیث ۵۳۹۹ https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: مدیریت کوثری در کشور ما کمبودها و نابسامانی های زیادی وجود دارد و این درحالی است که منابع و ثروت های بی شمار انسانی و طبیعی در اختیار ماست. مشکل کجاست؟ در عدم مدیریت صحیح منابع. مدیریت صحیح منابع یعنی استفاده بهینه از سرمایه ها برای رسیدن به اهداف. چرا با وجود گوهرهای عظیم معرفتی و معنوی و الگوهای کاملی چون اهل بیت ع این مقدار معضلات اخلاقی و اجتماعی و خانوادگی در جامعه و حتی دربین مذهبی هایمان داریم؟ یکی از عوامل مهمش همین است که ما از سرمایه های دینمان هم مشابه سرمایه های مادی مان بهره برداری میکنیم. یعنی از آنها به شکلی نامتقارن؛ کاریکاتوری؛ ناهماهنگ؛ بدون لحاظ اولویت ها و بدون بهره گیری از یک طرح کلی؛ جامع و هدفمند استفاده می کنیم این می‌شود که با این همه سرمایه و ثروت نه از دنیایمان بهره درستی می بریم و نه از دینمان از مهمترین ابعاد رفتاری اهل بیت ع که برای امروز ما به شدت مورد نیاز و درعین حال به شدت مغفول مانده است توجه به طرح کلی و منطق عملی ثابت (سیره) و نیز شیوه مدیریت منابع و سرمایه های مادی و معنوی است.ما معمولا دین را به صورت جزئی می فهمیم یا ابعاد مختلف را تا حدودی می بینیم اما نسبت ها و تناسب ها و اولویت ها را محاسبه نمی کنیم. امتیاز یک آشپز کاربلد در نوع ترکیب و تناسبی است که به کار می‌گیرد. با مدیریت عالمانه انرژی یک شمع؛ می توان گرمابه ای را گرم کرد؛ با سخنان هوشمندانه می شود با دست خالی ملّتی را به انقلاب رساند مدیریت اگر کوثری باشد از حداقل ها؛حداکثرهای ممکن با نسبت های متقارن و منتظم می آفریند و اگر تکاثری باشد توده های سرطانی خلق می کند چه در اقتصاد چه در فرهنگ و تربیت؛چه در دین داری چه در دنیامداری مدیریت حضرت زهرا س مدیریت کوثری است لذا در حیات زناشویی نُه ساله خود با حداقل های اقتصادی، صاحب پنج فرزند می شود و در نقش مادری و تربیت چنان عمل می‌کند که بیت محقّر او مبدا سلسله امامت می شود و در نقش همسری چنان است که علی ع با آن همه درد و مسئولیت به حمایت عاطفی و روحی او تکیه می کند و در نقش فرزندی؛ امّ ابیهاست و در قامت یک مجاهد سیاسی سخن و سکوتش و مهر و قهرش و حیات و مماتش را چنان تدبیر می کند که تا قیامت هرکس بخواهد بفهمد ماجرای خلافت و ولایت چه بود و چه شد بتواند حق را بیابد و این همه را در قامت یک زن و براساس الگویی زنانه و عفیفانه و در اوج عبودیت و اخلاص به منصه ظهور می‌رساند این ترکیب متوازن با نسبت ها و اولویت ها و وظیفه شناسی های درست و منطق کلی حاکم بر آن است که از او کوثر می سازد نه بخشی از این ترکیب. بقای اسلام و تشیّع مدیون مدیریت کوثری فاطمه س است. س https://eitaa.com/taherrahimi
السّلام علیک ایّتُها الصّدیقة الشّهیده
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند مسلمان ایرانی؛ شعارها و الگوها یکی از امتیازات بسیار مهم دین جهان شمولی مثل اسلام این است که با کلیت هیچ فرهنگ اصیلی درگیر نمی شود این اشتباه بزرگیست که فکر کنیم مسلمان شدن یعنی پذیرفتن آداب و رسوم زندگی اعراب؛ خود اسلام هم مطلقا چنین انتظاری ندارد. یکی از نشانه های زیرکی تاریخی ایرانیها هم درک همین مسئله بود؛ وقتی اسلام وارد ایران شد ایرانی ها مسلمان شدند اما ایرانی مانند و زبان ؛ آداب و رسوم؛ سنت و هویت ایرانی خود را نیز حفظ کردند. اساسا خداوند تفاوت فرهنگ ها و وجود قبایل و ملیت های مختلف را از آیات خود و مقدمه شناخت بهتر ابنای بشر از یکدیگر و زمینه ساز رشد آنها معرفی می کند پس روشن است که به دنبال از بین بردن این تنوع زیبا و یکدست کردن آن نیست اما اینجا نکته مهم دیگری نیز وجود دارد: اسلام، دارای مجموعه ای اصول فکری و فرهنگی است که درعین حال که منافاتی با کلیات هیچ فرهنگی ندارد رنگ و بوی خاصی در زندگی انسان ایجاد می کند یکی از مهمترین راههای ایجاد این رنگ و بو و این سبک زندگی تعیین نمادها و شعارهایی است که به ظاهر زندگی آدمی مربوط می شود؛ مثلا شعار شروع کار در اسلام، گفتن بسم الله الرحمن الرحیم است، شعار مواجهه دو مسلمان، سلام علیکم است [نه درود بر شما]، شعار مواجه با مرگ انا لله و انا الیه راجعون است[ نه دو دقیقه سکوت!] ، اذان خود یکی از بزرگترین و مهمترین شعار هاست. مهمترین کارکرد این شعائر این است که برای انسان یک هویت مستقل فکری و دینی تعریف می کنند و مرزهای عقیدتی زندگی یک مسلمان را با یک غیرمسلمان روشن می کند. لذا شعائر درجای خود مهم اند و به منزله تابلوهایی هستند که مسیر کلی را یادآوری می کنند. وقتی نمادها و شعارهای اصیل از بین رفت و مرزها و تمایزها تخریب و کمرنگ شد همین تغییرات ظاهری، به تدریج زمینه ای می شود برای از بین رفتن روح دینی زندگی و در نهایت هضم شدن در نظام فکری مقابل. تاکید رسانه های غربی برای تغییر عادات و سبک زندگی بومی از طریق نمادسازی ها و خلق الگوهای مختلف، دقیقا به همین دلیل است. اینکه به لحاظ شرعی تشبّه به کفار در پوشش و غیره حرام شده و یک مسلمان از اختلاط با کفار به شکلی که در زندگی دو مسلمان وجود دارد منع شده به این دلیل است که در عین وجود تعاملات انسانی، مرزهای هویتی محفوظ بماند روز زن را ارج ننهیم ولنتاین رایج می شود، ولادت رسول اکرم ص را کمرنگ کنیم؛ کریسمس باب می شود، سلمان فارسی را برجسته نکنیم پادشاهان اسطوره ای بزرگ می شوند؛ نوروز و یلدا را جشن نگیریم پارتی و ... تکثیر می شود https://eitaa.com/taherrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند افتخار به جنسیت «احساس ارزشمندی» از مهمترین و فطری ترین نیازهای بشر است از سوی دیگر هویت مرد و زن کاملا با جنسیت آنها مرتبط است؛ اگر شرافت یکی از این دو هویت جنسیتی تحقیر شده یا فرودست انگاشته شود زمینه آشفتگی هویتی ایجاد می‌شود. زن اگر نسبت به جنسیت خود و اقتضائات و نقش های ذاتی برآمده از آن؛ احساس افتخار و نفاست نداشته باشد به طور طبیعی یا جنسی می شود یا به سمت جنسیتی که مایه افتخار دانسته می شود(مرد)حرکت می کند یعنی یا از مزّیت‌های جنسی اش برای تامین حس ارزشمندی بهره‌برداری می کند؛ یا به سمت مردوارگی حرکت می کند تا با تأیید بیرونی گرفتن از دیگران ، از درون احساس عزت و قدرت کند. اما این دو راه چون برآمده از نوعی حقارت پنهان است زن را عمیقا راضی نمی‌کند؛ او در ناخودآگاهش همواره خود را یا ابزار التذاذ می بیند یا نسخه دوم مرد! درنهایت یا به حس عدم رضایت از جنسیت و یا ضدّیت با مرد می رسد یا اصلا می زند زیر کاسه بدیهیات عقلی و از اساس منکر وجود جنسیت شده و آن را برساخت و حتی امری سیّال و ذهنی می نامد! یعنی یا افسرده می شود یا طغیانگر پس زنِ جنسی شده یا فمینیست شده، ویترین نوعی استیصال است که ریشه آن یا فردی است یا اجتماعی. به لحاظ فردی اگر زنی قدر و قیمت هویت جنسیتی خود را در نظام خلقت بفهمد حتی اگر جامعه به این هویت ارزشمند بی اعتنایی کند او منفعل و واداده نمی شود اگرچه کار برایش دشوار می شود؛ همچنین جامعه ای(اعم از زنان یا مردان یا هردو) که جنسیت زن را ذیل جنسیت مرد تعریف می کند به این بن بست خودساخته دامن می زند البته جنسیت مرد و زن در ذات خود با اقتضائاتی متفاوت ایجاد شده است و همین تفاوت هاست که خصلت متکامل کننده بودن را به جنسیّت می بخشد پس بدیهی است که برخی قابلیت ها درهر یک از دو جنسیت یا وجود نداشته باشد یا «مزیّت نسبی» آن جنسیت به شمار نیاید چنانچه در جسم نیز چنین است فضّل الله بعضهم علی بعض. اما این امر نباید نقص و فرودستی تلقی شود. دیدن مزیت های جنسیت در خود فرد باعث نوعی عزت نفس می شود و شناخت مزیت های جنسیت مقابل و اثر تکمیل کننده آن نسبت به جنسیت فرد، موجب نوعی رغبت، نیاز و پیوند می شود. پس زن و مرد نسبت به جنسیت خود (که از حس مهمتر است) و نسبت به جنسیت دیگر احساس کامل کنندگی و کامل شوندگی ( حس پیوند) می کنند دقیقا برعکس احساسی که در اصالت بخشی به یک جنسیت ایجاد می شود نتیجه ترکیب این دو حس اصیل تشکیل نهادِ اخلاق پایه ی خانواده است که در آن حتی مزیتهای جنسی نیز به خدمت مزیتهای جنسیتی در می آید. https://eitaa.com/taherrahimi