اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
🥉 #پیشنهاد_برنزی
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #بابا_لنگ_دراز
📝 #جین_وبستر ( ترجمه #میمنت_دانا )
📖 ۱۹۶ صفحه
📇 انتشارات #قاصدک_صبا
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «من هرگز راجع به لباسهایم برای شما ننوشتهام، این طور نیست؟ شش دست لباس نو و شیک دارم که همه را خریدهام، نه این که دست دوم از یک نفر که جثهاش از من بزرگتر بوده به من رسیده باشد...
شما نمیدانید این موضوع در زندگی یک دختر یتیم تا چه حد قابل توجه است. توفیق تحصیل نعمت بزرگی است، ولی شش دست لباس داشتن گیجکننده است...»
➕ جودی دختر سرخوش و پرانرژی که در روزهای #نوجوانی با خیلی از دهه شصتیها همراه بود و بعد از آن بارها و بارها #انیمیشن آن تکرار شد؛ وقتی جودی را بین کتابها پیدا کنید چقدر خوشحال میشوید؟!
دوباره همان موهای دوگوشی که بعضی جاها سیخ سیخ بیرون زده، شرایط سخت #یتیم_خانه ، سایه بابالنگدراز، مزرعه لاکویلو و از همه مهمتر اتفاق خوبی که در زندگی جودی رخ داد و او راهی #دبیرستان شد. فکر نکنید وقتی انیمیشن را دیدید پس دیگر لازم نیست کتاب را بخوانید...
😉 راستش شاید خوب باشد بابالنگدراز را همین روزها بخوانیم. همین روزها که فکر میکنیم همه چیز مشکل شده و وای چه روزهای سختی را پشت سر میگذاریم. همین روزهایی که حرص میخوریم کاش بتوانیم سریعتر برای شلوار سورمهایمان جوراب آبی سورمهای بخریم وگرنه آن شلوار را نمیپوشیم چون فکر میکنیم قیافهمان یکشنبه دوشنبه میشود...
*#کتاب بابالنگدراز بیشتر از هر چیزی حس شکرگذاری را در ما تقویت میکند.* خوشحالیهای جودی از داشتن شش دست لباس، داشتن پول توجیبی یا چیزهایی از این دست، اول برای ما عجیب و مسخرهاست ولی کم کم یاد میگیریم میشود برای داشتههای معمولی هم خوشحال شده و خدا را شکر کنیم...
داخلی و خارجی ندارد، باید یاد داشته باشیم هر کتابی که دستمان میگیریم درست در همان لحظههایی که شاد و خوشحال بین صفحاتش میدویم، روزنههایی برای نقد آن باز بگذاریم و بابالنگ دراز هم از ان قاعده مستثنی نیست...
🔗 #رمان #نوجوان #رمان_نوجوان #جودی_ابوت #کودک_نوجوان #رمان_خارجی
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #رسول_مولتان
📝 #زینب_عرفانیان
📖 ۲۱۵ صفحه
📇 انتشارات #سوره_مهر
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «یادم نیست چند بار مسیر بین دفتر علی و راهرو را رفتیم و بدنهای خونی را دیدیم و برگشتیم. میآمدم خانه و با خودم فکر میکردم صحنههایی که دیدم، واقعیت ندارد. برمیگشتم تا دوباره ببینم و مطمئن شوم. طفلک مهدی (پسرم) هم پابهپای من میآمد. حیران و سرگردان، پای برهنه روی خونها، بین بدنهای بیجان راه میرفتیم و برمیگشتیم خانه...»
.
➕ #داستان زندگانی مدیر #شهید پرتلاش و جهادگر #خانه_فرهنگ_ایران در کشورهایی مثل #هند ، #افغانستان ، #پاکستان ، غنا و... که به معنای واقعی به #جهاد_فرهنگی معنا بخشیده بود... ولی صد افسوس که هیچکس در زمان حیاتش به جز مردم منطقه قدر او را ندانست و نفهمید که او در دوره مسئولیتش چه کارهای بزرگی انجام داده است؛ تا اینکه در آخرین روز ماموریتش در مولتان به دست وهابیان خبیث که بیشترین ضربهها را از او خورده بودند در دفتر کارش به شهادت رسید... ماجرایی که خیلی جای کار دارد ولی تاکنون به آن خیلی پرداخته نشده است...
🔗 #زندگینامه #خاطرات #شهدا #زندگی_نامه_شهدا #خاطرات_شهدا
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #تربیت_فرزند
📝 آیتالله حاجآقا #مجتبی_طهرانی
📖 ۳۷۶ صفحه
📇 انتشارات #مصابیح_الهدی
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «فرزند انسان در بعد معنوی، هم خداجو و هم خداخواه است... او علاوه بر اینکه فطرتاً دنبال خدا میگردد، او را نیز دوستدارد؛ او علاوه بر #توحید که مربوط به #عقل_نظری اوست، بسیاری از دستورات #عقل_عملی را نیز درک میکند. او فطرتاً میداند که فحش، دروغ و خیانت، دور از انسانیت است... بر این اساس وظیفه والدین در امر #تربیت تنها ایناست که زمینه شکوفا شدن این فطریات را مهیا سازند. فرزند، خودش در بعد الهی و انسانی سرمایه دارد؛ نیازی به سرمایهگذاری والدین ندارد. تنها کاری که #والدین باید انجام بدهند، آناست که وقتی او به دنیا آمد، خراب کاری نکرده و با رفتار و گفتار خود، فطرت الهی او را از بین نبرند! انسان اگر به دست خود به فرزندش ضربه نزند، او رشد خواهد کرد. پس در این امانت الهی خیانت نکن!»
➕ تربیت فرزند عنوان #کتاب سوم حاجآقا مجتبی طهرانی در مجموعه #ادب_الهی است. در این کتاب به ترتیب، تربیت در سه محیط خانواده، آموزشی، رفاقتی و شغلی مورد بررسی قرارمیدهد. که مهمترین و اولین این محیطها، محیط خانوادگی است... نکتهمهم در این مجموعه ایناست این مطالب را تواماً از دو نگاه خواند، یکی از نگاه تربیت خود و دیگری از نگاه تربیت دیگران؛ به ویژه فرزندان... ایشان برخلاف خیلیها معتقند که تربیت فرزند خیلی مشکل نیست؛ ولی دارای ظرافتهای علمی فراوانی است...
🔗 #تربیتی #علوم_تربیتی #خانواده #شغل #رفیق #رفاقت #مدرسه #آموزشگاه
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphi
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #جوجه_های_رنگی_و_بچه_های_فرنگی
📝 #محسن_ولدی_عباسی
📇 نشر #آیین_فطرت
📖 ۱۱۸ صفحه
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌«من یه دختر ۱۶ ساله هستم. خیلی از مادرای همکلاسیهام میگن: «ما نماز میخونیم، خیلی هم مذهبی هستیم؛ اما #ماهواره هم میبینیم. مگه عیب داره؟» در صورتی که خبر ندارن دختراشون همزمان با چندتا پسر رابطه دارن... عیبش همینجاست، اونا فکر میکنن بچه هاشون آسیب ندیدن؛ ولی جوونا و نوجووناشون دارن از پشت خنجر میخورن... واقعا فاجعه از این بدتر؟»
.
➕ #من_دیگر_ما ، کتابی #روانشناسی ، #تربیتی است بر مبنای تفکر اسلامی با بیان شیوا، صریح و زیبا ولی علمی همراه با داستانوارهها و مثالهایی که روایت کتاب رو برای ما قابلفهمتر میکند...
✅ جوجههای رنگی و بچههای فرنگی جلد اول از مجموعه ۷ جلدی من دیگرِ ما ست، که به اصول و مبانی اولیه تربیت خانوادگی #کودک و #نوجوان ما پرداخته است و بیشتر بر روی گزارههای تصویری که کودک از ما میگیرد تمرکز دارد... به پدر مادر ها و مربی ها و هرکه با کودک و نوجوان سر و کار دارد توصیه میشود حداقل یک بار این سری کتابها را بخوانند...
🔗 #فرزند #تربیت #تربیت_فرزند #کودک_و_نوجوان #تربیتی #علوم_تربیتی #خانواده
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
📚 #اینو_خوندی؟
🥈 #پیشنهاد_نقره_ای
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #دختر_شینا
📝 #بهناز_ضرابی_زاده
📇 انتشارات #سوره_مهر
📖 ۲۶۳ صفحه
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «هنوز پیشانیام از داغی بوسهاش گرم بود... به هر زحمتی بود، بلند شدم و آمدم توی اتاق بچهها گریه میکردند؛ هیچطوری نمیتوانستم ساکتشان کنم. از طرفی دلم برایشان میسوخت. به سختی بلند شدم. عکس را از روی طاقچه پایین آوردم. گفتم: «بیایید بابایی! ببینید بابایی دارد میخندد.»
بچهها ساکت شدند. آمدند کنار عکس نشستند. مهدی عکس صمد را بوسید. سمیه هم آمد جلو و به مهدی نگاه کرد و مثل او عکس را بوسید. زهرا قاب عکس را ناز میکرد و با شیرینزبانی بابا بابا میگفت...»
.
➕ دختر شینا خاطرات #قدم_خیر_محمدی کنعان همسر شهید سردار حاج #ستار_ابراهیمی هژیر است. روایت #همسران_شهدا در پشت جبهه #دفاع_مقدس همواره مملو از ناراحتی و غم و سختی و فداکاریست... ۸ سال #عشق همراه با دوری و فراق و غربت از شهری به شهر دیگر، زنی که به خاطر #جهاد و عشق همسرش به #امام_خمینی ره از ابتدای انقلاب تا شهادتش شاید دوسه ماه بیشتر نتوانست او را ببیند... شهید ابراهیمی هژیر با تمام عشقی که به همسر و خانواده دارد، هدف برتر را انتخاب نموده و جان خود را فدای هدف والایش می کند.
⚠️ #مطالعه_نقادانه
اینطور که به نظرمیرسد متاسفانه در این کتاب راوی خوب نتوانسته اهمیت جهاد و #دفاع_مقدس را جا بیاندازد... بیشتر به سختیهای زنی که شوهرش به خاطر شغلش از او دور است پرداختهاست. شاید بهتر بود بیشتر در باره این هدف مقدس خانوادگی بحث میشد... حتی به نظر میرسد در آخر کتاب هم ناراحتی راوی بیشتر
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #شهر_خدا
📝 حجتالاسلام #علیرضا_پناهیان
📇 انتشارات #بیان_معنوی
📖 ۲٨۴ صفحه
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «اين رسول خدا (صلّیاللهعليهوآلهوسلّم) است كه ندا میدهد: آی مردم، شهرخدا با (دستانی پر از) بركت و رحمت و مغفرت به شما رو كردهاست... شهرها همه در ظرف مكان جای ندارند. خداوند مهربان در عالم شهری دارد، كه در ظرف زمان قرار يافتهاست. شهر خدا كه در زمانی معلوم و با گنجايشی نامحدود، همه ساله محل اقامتم همانان خدای بزرگ میشود، همان خانه ملكوتی خداست و ضيافت خانه ملك پادشاهی پروردگار رحمان است ؛ كه با عظمت بینظيری، مانند قلعهای با برج و باروهای بلند بر روی تپهای از باغستان بهشت بناشدهاست...»
.
➕ #کتاب شهر خدا نوشته استاد #پناهیان ، دربارۀ رازهای روزهداری در ماه مبارک #رمضان ، که به ابعاد #تربیتی و برخی از زیباییهای معنوی این مهمانی الهی میپردازد؛ نکات سودمندی که کمتر به آنها توجه شده است. این کتاب صرفاً درباره اسرار و آداب #ماه_رمضان نیست؛ بلکه به تناسب رازهای این ماه، به برخی پرسشهای کلیدی #جوانان پاسخ میدهد و عملاً دورهای مختصر از مباحث #معنوی و #اخلاقی را ارائه میکند.
📗 همچنین شما میتوانید از طریق آدرس زیر فصل اول کتاب را مطالعه کرده و #نسخه_الکترونیکی و فیزیکی کتاب را خریداری کنید...
👉 http://panahian.ir/post/22
🔗 #مذهبی #رمضان #روزه_داری #روزه #ماه_رمضان #قدر #شب_قدر
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟ 🏆 #پیشنهاد_برنزی ─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─ 📙 #ز_ملک_تا_ملکوت دفتر اول 📝 #غلام_حسن_بخشی 📖
📚 #اینو_خوندی؟
🥉 #پیشنهاد_برنزی
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #ز_ملک_تا_ملکوت دفتر دوم
📝 #آیت_الله_حق_شناس
📖 ۲۷۲ صفحه
📇 انتشارات #شمیم_یاس_ولایت
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «یك کسی به حضرت اباعبدالله (ع) متوسل شد و گفت: آقاجان! از شما میخواهم که بدون رفتن به مدرسه، به من علم بدهيد! دعايش مستجاب نشد. (اين حاجت غيرعقلايي است) بعد متوسل به حضرت عباس (ع) شد. (ایشان هم زود تكليف را معين ميكند) در خواب دید حضرت تشریف آوردند و فرمودند: يك چوب و فلكي بياوريد و اين آقا را به فلک ببندید و با چوب بزنید! عرضه داشت: آقا! من چه خطایی كردهام؟ فرمودند: تو يك حاجت خلاف قاعدهای ميخواهي. تو بايد به مدرسه بروي و درس بخواني. اگر بار دیگر از اين حرفها زدي؛ ايندفعه هشت تا چوب خوردي، دفعهی ديگر شانزده تا خواهی خورد! يك صلوات بفرستيد.»
.
➕ دفتر دوم از مجموعه ز ملک تا ملکوت شامل متن #سخنرانی ها و #موعظه های حضرت #آیت_الله_حق_شناس تهرانیاست در سال های ۱۳۶۷ ، ۱۳۶۸ و ۱۳۶۹ که به صورت کتبی درآمده است. به نظر موعظههای این عالم ربانی بسیار شنیدنی و کاربردی و سراسر نور است. و توصیه میکنیم این سه جلد کتاب رو حتما یک دور در طول زندگیتان مطالعه کنید و از نکات کلیدی آن نهایت بهره را ببرید.
✅ همچنین شما میتوانید #نرم_افزار این کتاب زیبا را برای ویندوز از لینک زیر خریداری کنید:
👉 https://b2n.ir/474256
🔗 #موعظه #مجموعه_سخنرانی #عالم #منبر #جلسه_هفتگی
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
📚 #اینو_خوندی؟
🥈 #پیشنهاد_نقره_ای
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #نخل_و_نارنج
📝 #وحید_یامین_پور
📖 ۲۴۸ صفحه
📇 انتشارات #کتاب_جمکران
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «شیخ در گوش طلبهای جوان که کنارش نشسته بود، پاسخ پرسشِ سید را گفت و به سرعت مجلس درس را ترک کرد و راهی کاروانسرا شد...
طلبه بیخبر از همهجا دست بلند کرد و پاسخ پرسش را آنگونه که شیخ گفته بود، ارائه کرد. سیدشفتی که پاسخ طلبه را بسیار دقیقتر و عمیقتر از سطح مَدرَس خود دید، متحیر شد و گفت: «این پاسخ را یا خود حضرت حجةبنالحسن (عج) به تو گفته یا شیخمرتضی انصاری!»
مجلس به همهمه افتاد و همه به سوی طلبه پاسخدهنده برگشتند...»
.
➕ نخل و نارنج عنوان اولین #کتاب وحید یامینپور است که گوشهای از زندگانی خاتمالفقها و المجتهدین #شیخ_مرتضی_انصاری ، صاحب دو کتاب #رسائل و #مکاسب را از ابتدا تا پایان به تصویر کشیده است و به عنوان تجربه اول تا حد زیادی موفق بوده است. این کتاب #پرفروش هرچند به قلم خیال نگاشته شده، تلاشیاست بر اسناد و واقعیتهای تاریخی استوار باشد...
📗 همچنین شما میتوانید از طریق آدرس زیر قسمت کتاب را مطالعه کرده و #نسخه_الکترونیکی کتاب را خریداری کنید...
👉 https://b2n.ir/nakhl-o-nareng
🔗 #مذهبی #علما #زندگی_علما #زندگی_نامه #رمان #رمان_ایرانی #رمان_تاریخی #تاریخی
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
📚 #اینو_خوندی؟
🔴تمدید شد
⭕️اولین مسابقه کتابخوانی اینستاگرامی انتشارات «راهیار» با محوریت کتاب #مربای_گل_محمدی
♦️با جوایزی برای 5 نفر برگزیده
♦️محل مسابقه: اینستاگرام انتشارات #راه_یار
instagram.com/raheyarpub
🔷تهیه کتاب؛
🔺سفارش از سایت: Ammaryar.ir
🔺سفارش اینستاگرامی: دایرکت به raheyarpub
♦️زمان مسابقه: 24خرداد
🔺سؤالات از ساعت 18 الی 24 در صفحه اینستاگرام انتشارات راه یار منتشر میشود. پاسخهایتان را میتوانید به صورت یک عدد 10رقمی، به دایرکت اینستاگرام (raheyarpub) و یا به 30004550 ارسال کنید.
💢ارسال کتاب از طریق سفارش در سایت عماریار به سراسر کشور #رایگان است
💢سفارش از عماریار:
b2n.ir/mrbm
♦️سایر اطلاعات:
linkp.ir/1rah
✅ @raheyarpub
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #سلیمانی_عزیز
📖 ۲۵۶ صفحه
📝 #عالمه_طهماسبی #لیلا_موسوی #مهدی_قربانی
📇 انتشارات #حماسه_یاران
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «کارگر گرفتهبودیم. فرستاده بودیمشان بروند سرویسهای بهداشتی را نظافت کنند. حاجی آمد توی بیتالزهرا... مستقیم رفت طبقه پایین پیششان. نگذاشت کارگرها دست بزنند. گفت:«همه برین بیرون.» روکرد بهم گفت: «نذار کسی بیاد.» قدغن کرد حتی خودم بروم. در را بست و خودش ماند تنها... یک ساعت بعد آمد نشست. یک نفس راحت کشید و گفت: «آخیش، منم تونستم به عزاداری حضرت زهرا (س) یه خدمتی بکنم.»
➕ #کتاب «سلیمانی عزیز» گوشههایی از زندگانی شهید #سپهبد حاج #قاسم_سلیمانی را از منابع مختلف، چه تلویزیونی چه نشریات و بایگانیهای مختلف تألیف و در همان ماههای اول پس از #شهادت این #شهید بزرگوار منتشر کرده است. ممکن است تعدادی از روایات و داستانهای آن را شنیده باشید و از نظر نگارشی کار ویژهای روی آن نشده باشد اما به خاطر منبع نویسی ریزِ در ذیل هر داستان خیالتان از معتبر بودن روایت راحت است. و البته بسیاری از مطالب برایتان جدید و تکاندهنده است...
.
💯 همچنین میتوانید این کتاب را از طریق سایت ناشر به آدرس hamasehyaran.ir یا ارسال نامِ کتاب به سامانه 3000191717 خریداری کرده و از #تخفیف 20% آن بهرمند شوید.
🔗 #مدافعان_حرم #زندگی_نامه #حاج_قاسم #حاج_قاسم_سلیمانی #شهید_سلیمانی #سپاه_قدس #قدس #نیروی_قدس #سپاه #هیئت #خادم_الحسین ع
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #ارمیا
📝 #رضا_امیرخانی
📖 ۲۹۹ صفحه
📇 انتشارات #افق
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «دکتر شیشه عینک را از دست ارمیا گرفت و بدون توجه به لکه قهوهای رنگ گفت: خوب این که مشکل نشد این شیشه عینک یک آدم دوربین است. با دیوپتری حدود...
ارمیا آرام تکرار کرد: دوربین... یک آدم دوربین...
و بعد در حالی که دانههای اشک به ردیف روی ریشهایش برق میزدند گفت: خیلی دوربین بود جاهایی را میدید که من نمیدیدم. کمتر کسی آنجاها را میدید. مطمئنم از داخل سنگر انتهای بهشت را میدید. ولی نه از آنهایی که شیر و عسل و حوریها را دید بزنند. مصطفا چیزهایی میدید که آنها نمیدیدند. با آن عینک میتوانست طول وجودت را اندازه بگیرد. میتوانست بیاید داخل بدنت. نه مثل رادیولوژیستی که از کلیه عکس رنگی بگیرد. مصطفا فقط عکس سنگ قلب را نمیگرفت. سنگشکن قلب بود. قلبت را دیالیز میکرد...»
➕ قلم #رضا_امیرخانی را بسیار شیرین است، واقعا خوب مینویسد... رمان ارمیا اولین رمان بلند اوست که سال ۱۳۷۴ منتشر شد، از آن #کتاب هاییست که نمیفهمید کی شروع شد و چگونه تمام شد. ولی حیف که در انتها آنطور که باید تمام میشد تمام نشد و ای کاش بیشتر ادامه داشت. ارمیا داستان یک سفر درونی است که در بستر اتفاقات سالهای پایانی جنگ ایران و عراق رخ میدهد. در این کتاب دو رفیق از دو بستر فرهنگی و خانوادگی مختلف و با نگاههایی متفاوت به زندگی، راهی جبهه #جنگ میشوند...
📗 همچنین شما میتوانید از طریق آدرس زیر قسمتی از کتاب را مطالعه کرده و #نسخه_الکترونیکی کتاب را خریداری کنید...
👉 https://plink.ir/tj0
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #مربای_گل_محمدی
📝 #روح_الله_رشیدی
📖 ۲۱۶ صفحه
📇 انتشارات #راه_یار
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «شروع بازی جعفر (در #نمایش ) با قنوتی بود که میگرفت. ثریاخانم که همان ردیف اول نشسته بود و داشت تماشا میکرد، وقتی این صحنه را دید با همان لحن عامیانهاش گفت:«جعفر! چرا #نماز را شروع نکرده قنوت میگیری؟ ابتدا رکعت اول را بخوان، بعد در رکعت دوم قنوت بگیر.» جعفر هم همانجا وسط نمایش به ثریاخانم جواب داد: «خانم معلممان اینطوری گفته؛ به شما چه مربوط؟»...
بگومگوی جعفر و ثریاخانم که بالا گرفت بعضیها از این طرف و آنطرف سالن به ثریاخانم گفتند:«ثریاخانم! این نمایش است نماز واقعی که نیست...» او هم بدون توجه مدام تکرار میکرد: «نه نماز او باطل است و اصلا الان که وقت نماز نیست! نه نماز صبح، نه ظهر و...» هرچه میگفتم بعداً برایت توضیح میدهم، قبول نمیکرد که نمیکرد. خلاصه آنروز ثریاخانم بساط #تئاتر مارا به هم زد، اما خود این اتفاق برای بچههایی که نماز بلد نبودند نوعی آموزش بود...»
➕ حتما در خلال مطالعه این کتاب هوسِ مربای گل محمدی میکنید حتی اگر تا به حال طعم آن را نچشیده باشید... مربای گلمحمدی گزیدهای است از #خاطرات مربیان #پرورشی دهه شصت #آذربایجان_شرقی که در کنار هم گلستانی را تصویر میکند که گلهای خوشرنگ این سرزمین، در آن سرکشیده و قدافراشتهاند. در این کتاب خاطراتی از مبارزه باگروهکهای سیاسی، نقش دانشآموزان و مدارس در به کمک به جبهه #دفاع_مقدس ، #موسیقی مطلوب انقلاب در مدارس، #سرود و نمایشهای دانشآموزی و... روایت شدهاست. مطالعه این کتاب به همه مربیان و متصدیان امور #تربیتی توصیه میشود...
📗 همچنین شما میتوانید از طریق آدرس زیر قسمتی از کتاب را مطالعه کرده و #نسخه_الکترونیکی کتاب را خریداری کنید...
👉 https://plink.ir/e8oGY
😉 یا کتاب رو به صورت فیزیکی از وبسایت عماریار دریافت کنید:
👉 b2n.ir/mrbm
🔗 #تربیتی #خاطره #مجموعه_خاطرات #شهدا #شهید #مدرسه #دبستان #دبیرستان #تبریز #کارفرهنگی
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #زایو
📝 #مصطفی_رضایی_کلورزی
📖 ۲۹۲ صفحه
📇 انتشارات #کتابستان
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «خیلی ها عقیده دارند ساخت و انتشار این #ویروس مرگبار، به عمد صورت گرفته... آنها میگویند یک توطئه پشت قضیه است... میگویند از زمانی که جهان در آستانه انقلاب بزرگ قرار گرفت، این ویروس مشکوک گسترش یافت.
اکنون در سال ۲۰۴۱ بیشتر کشورهای دنیا خطر را حس کرده و با تشکیل گروههای بین المللی، برای مبارزه با ویروس زایو در تلاشاند... در این میان وزارتنور جمهوریاسلامیایران از یک ویروسشناس خبره به نام دکتر علیپارسا دعوت میکند تا در یک ماموریت ویژه برای کشف نمونه و خنثیسازی ویروس اقدام کند...»
.
➕ این روزها که ویروس #کرونا فراگیر شده گفتیم بهتر است کتابی در حوزه نوجوانان معرفی کنیم که خیلی به داستان این روزها شبیه است (البته این #کتاب چندسال قبل از شیوع ویروس کرونا منتشر شدهاست.) داستان زایو فضایی خیالانگیز دارد و مارا به زمان آینده و سال ۱۴۲۰ شمسی میبرد. ویروسی عجیب شناسایی شدهاست که گفته میشود بیشتر کشورهای دنیا را آلوده کرده و رسانهها اعلام کردهاند که هیچ راهی هم برای ساختن ضدویروس آن نیست...
هر چند موضوع خوب است ولی ایرادات فنی غیر قابل چشم پوشی، غیرمعقول و غیر قابل باور همراه با تناقضاتی که دارد و ممکن است شما را راضی نکرده و حوصلهتان را سرببرد و مجبور شوید خیلی سریع مطالعه آن را به صورت سرهمبندی با رد شدن از بسیاری از جملات به پایان برسانید...
📗 همچنین شما میتوانید از طریق آدرس زیر قسمتی از کتاب را مطالعه کرده و #نسخه_الکترونیکی کتاب را خریداری کنید:
👉 https://plink.ir/PBO5t
😉 یا کتاب رو به صورت فیزیکی از وبسایت #پاتوق_کتاب_فردا خریداری کنید:
👉 https://plink.ir/sxpkn
🔗 #رمان #رمان_نوجوان #نوجوان #علمی_تخیلی #جنایی #فضایی #آینده #تخیلی #فلسطین #اسرائیل
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
📚 #اینو_خوندی؟
📙 #دختری_مبارز با 27 سال سن
🌺 همزمان با نزدیک شدن به میلاد با سعادت حضرتمعصومهسلاماللهعلیها
🌺 و #روز_دختر
🍀 کتاب «دختری مبارز با 27 سال سن» پیرامون تبیین زندگی سیاسی و اجتماعی #حضرت_معصومه (س) منتشر شد. این کتاب با ساختاری مناسب و چیدمانی کاربردی، بدون پرداختن به مسائل حاشیهای و با طراحی و صفحه پردازی جذاب به یکی از تأثیرگذارترین بانوان جهان اسلام میپردازد.
➕ دختران و بانوان، فعالان فرهنگی و علاقه مندان به مکتب اهل بیت(ع) می توانند با مراجعه به سایت ketabshia.ir و یا تماس با شماره 09179121968 جهت دریافت این کتاب با #تخفیف ویژه اقدام نمایند.
🔗 #زندگی_نامه #اهل_بیت #معصومین #معصومه #قم #تاریخ #تاریخی #دختر #زن
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #آرزوهای_دست_ساز
📝 #میلاد_حبیبی
📖 ۱۵۷ صفحه
📇 انتشارات #راه_یار
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «حالا بچهها حرفی برای گفتن دارند... زوری در بازویشان است تا گرهای باز کنند و دردی را تسکین دهند. حجم سخاوتشان به حدی رسیده که بتوانند برای از بین بردن بیعدالتی و نابرابریها به اندازه خودشان کاری کنند. وقتش رسیده به حد وسعشان نخودی در آش بریزند. سادهاند و از همه مهمتر بیادعا...
خودشان را فقط وسیلهای برای رساندن رزق سی خانواده میدانند. دلشان به این خوشاست که بتوانند به بهترین شکل ممکن اسباب آرامش این سی خانواده را فراهم کنند. حالا که این کارها وی روال افتاده و درآمد شرکت تثبیت شدهاست، بچهها به شکرانه این موفقیت تصمیم گرفتهاند یک درصد ازچرخش مالی شرکت را که بخش قابل توجهی از سود شرکت میشود، صرف امور خیریه کنند...»
➕ از همان روزهای اول دانشگاه میخواستم از لابهلای جزوهها و #کتاب ها و کلاسها راهی برای پول در آوردن پیدا کنم؛ اما هفت ترم گذشت و رفت و آمدهایم به #دانشگاه چیزی عایدم نشد تا اینکه ترم آخر، سه واحد #کارآموزی در چشمانم زل زد...
همه کارهای مهم و بزرگ اولش یک فکرند، یک ایده یا جوانهای که گوشه مغزمان سبز شدهاست. فکرهایی از همین جنس، با همین سر و شکل. هفتهای چند بار از همین جوانهها گوشه و کنار مغزمان سرک میکشند و خیلی وقتها آنها را نادیده میگیریم. ولی قصه جدی گرفتن جوانهها خیلی دلنشین است وقتی از یک جوانه به خوبی مراقبت بشود هوایش را داشته باشیم. صبر و صبر و صبر. تلاش و تلاش و تلاش . پشتکار و پشتکار و پشتکار هر کدام ازاینها را هر روز به پای ایده و جوانههای مغزمان بریزیم تا بالاخره قد کشیدنش را ببینیم و برگ و بار بدهد... آرزوهای دستساز قصه همین جوانههاست. جوانههایی که یک گوشه از مغز دانشجوی سال آخر کارشناسی سر بر آورده و با صبر و تلاش و پشتکار تغذیه شده است. این کتاب یک روایت واقعی و پر نشاط جوانانه است از شکلگیری یک شرکت #دانش_بنیان که در آن تمام از پا افتادنها، خسته شدن ها و دوباره و چندباره دست به زانو گرفتن و یاعلی گفتن جوانهایی آمده که میخواستند برای کشورشان بال باشند...
✏️ #تکتم_درکی
📗 همچنین شما میتوانید از طریق آدرس زیر قسمتی از کتاب را مطالعه کرده و #نسخه_الکترونیکی کتاب را از وبسایت #طاقچه خریداری کنید:
👈 * [مشاهه و خرید](https://plink.ir/t4rmH) *
😉 یا #نسخه_فیزیکی آن را از وبسایت #پاتوق_کتاب_فردا خریداری کنید:
👈 * [مشاهده و خرید](https://plink.ir/osiF6) *
🔗 #شرکت_دانش_بنیان #خاطره #خاطرات #دانشجو #دانش_آموز #مدرسه #کسب_و_کار #درامدزایی #علمی #علم #تجربه_نگاری #جوانان #نوجوانان
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #زیبای_رانده_شده
📝 #سید_سعید_هاشمی
📖 ۱۵۰ صفحه
📇 انتشارات #کتابستان
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 پیرمرد گفت: «دینار طلا؟ برای چه دینار طلا میدهی؟ مگر سر گنج نشستهای؟ من قبول نمیکنم این را پس بگیر و به من یک پشیز (پولی مسی، سیاه که پایینترین مقدار واحدپول بوده) بده...
آقا موسی خندید و گفت: «ما وقتی هدیهای به کسی بدهیم آن را پس نمیگیریم.»
پیرمرد یکدفعه از جا بلند شد و گفت: «چه گفتی؟! چه جمله آشنایی! من قبلا هم آن را شنیده بودم؛ پسرجان، تو دیگر که هستی؟ نکند از نسل امامت هستی؟ فقط آنها هستند که چنین پولهایی به آدمهایی مثل من میدهند و چنین حرفهایی میزنند. معصومه (س) یکی از آنها بود من خیلی کوچک بودم که وارد قم شد...»
➕ زیبای راندهشده داستان سفر حضرت موسای مُبرقع فرزند #امام_جواد (علیهالسلام) و برادر تنی #امام_هادی (علیهالسلام)، به ایران است که چهره بسیار زیبایی داشت. این رمان که برای گروه سنی #نوجوان نوشته شده با عقبگردهایی بجا به زمان زندگی #امام_رضا (علیهالسلام)، #حضرت_معصومه (سلاماللهعلیها) و دو امامی که در بالا ذکر شد، به خوبی نوجوان را از وضعیت سیاسی، اجتماعی زمان این بزرگواران آگاه میکند... به علاوه قلم روان و گیرای نویسنده و ماجراهایی که در طول داستان خلق میشود مخاطب را تا پایان کتاب با خود همراه میکند....
⚠️ #مطالعه_نقادانه
انتقاد کوچکی که به شیوه بیان راوی میشود وارد کرد این است که در جاهای مختلف کتاب از نام ائمه بدون پیشوند و پسوند استفاده میکند که احتمالا برای ارتباط برقرار کردن راحتتر عاطفی نوجوان با امام خود است که میشد از شیوههای دیگری از این مهم استفاده مینمود...
📗 همچنین شما میتوانید از طریق آدرس زیر #نسخه_الکترونیکی کتاب را از وبسایت #طاقچه خریداری کنید:
👈 * [مشاهده و خرید](https://plink.ir/CuyV7) *
😉 یا #نسخه_فیزکی آن را از وبسایت #پاتوق_کتاب_فردا خریداری کنید:
👈 * [مشاهده و خرید](https://plink.ir/OjmLr) *
🔗 #رمان #رمان_نوجوان #نوجوانان #مذهبی #داستان #امامزاده #موسی_مبرقع #قم #کاشان
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #یک_قمقمه_دریا
📝 #محمدهادی_زاهدی
📖 ۱۲۰ صفحه
📇 انتشارات #به_نشر
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 حضرت غسل عید کردند، عمامه سفیدی بر سر گذاشتند... عصایی به دست گرفتند و از خانه بیرون آمدند، پا را که در کوچه گذاشتند؛ چهار تکبیر گفتند: «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر عَلَی مَا هَدانا...»
صداها در آسمان رها شد، مرو لرزید، پاهای آقا برهنه بود، رجال و لشکریان از بالای اسبها پایین پریدند، کفشها از پاها میگریختند؛ الله اکبر... #مأمون لرزید، وزیر خم شد و در گوش مأمون گفت: «اگر علیبنموسی به مصلا برسد، کار ما تمام است!»
قاصد مأمون، خود را به #امام_رضا علیهالسلام رساند و گفت: «مأمون میگوید برگردید!»
مصلی در حسرت نمازی از جنس نماز رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم مانده بود...
.
➕ یکصد قصه و نکته از زندگانی #امام_رضا علیهالسلام به همراه دستهبندی خوب و مناسب را در کتاب یک قمقمه دریا بخوانید. البته همانطور که در نام کتاب آمده است این صد داستان به اندازه یک قمقمه و شاید بهتر باشد بگوییم یک قطره از دریای وجودی این امام بزرگوار است. این کتاب در قالب ۲۰ بخش مثل «ولادت»، «خانواده»، «ولایتعهدی»، «مناظرات»، «عالم آل محمد(ص)»، «جود و بخشندگی»، «شهادت»، «زیارت آفتاب»، «سفارشها» و ... قصهها و نکتههایی دیگر از زندگانی ایشان جمعآوری شده است.
📗 همچنین شما میتوانید از طریق لینک زیر #نسخه_الکترونیکی کتاب را از وبسایت #طاقچه خریداری کنید:
👈 * [مشاهده و خرید](https://b2n.ir/096052)*
💸 و یا آن را در #بازار_کتاب_قائمیه به صورت #رایگان مطالعه کنید:
👈 * [مشاهده و مطالعه](https://b2n.ir/948354) *
🔗 #مذهبی #زندگی_نامه #نوجوان #مجموعه_داستان #زندگینامه #اهل_بیت علیهمالسلام
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #خانم_مربی
📝 #مرضیه_ذاکری
📖 ۲۷۲ صفحه
📇 انتشارات #راه_یار
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 «خاطرم هست که شما قبلاً گفتید اوج فعالیتهایی که برای پشتیبانی جنگ انجام میدادید، در هنرستان مطهری بوده است... دربارهاش میگویید؟
بله خیلی فعال بودیم؛ من از مراکزی که برای جبهه کمک جمع میکردند، مواد غذایی مختلف مثل حبوبات،برنج و قند و... میآوردم. با بچهها آنها را بسته بندی میکردیم. مثلاً یک روز اعلام میکردم بچهها فردا میخواهیم قند بشکنیم همه قندشکن میآوردند و بساط قند شکستن را در حیاط پهن میکردیم. یک روز برنج پاک میکردیم و یک روز نخود و لوبیا بود. یا فصل بِه که میشد، مرباپَزون داشتیم. بعد هم مرباها راداخل شیشه میریختیم و تحویل میدادیم...»
➕ نه اینکه لباس فرم داشته باشند... بلکه سبک کار و دغدغههایشان آنها را شبیه هم کرده بود. صدایشان را تقریبا هر روز از بلندگوی مدرسه میشنیدیم و تصویر برای قد کوتاهها شفاف بود و بچههایی که به جرم قد بلندشان آخر صف بودند تصویر ماتتری نصیبشان میشد. اصلا مفهوم صف را در مدرسههای دهه شصت و هفتاد باید معنی کنیم. معلم پرورشیها از همان اول صبح که میآمدند با چادرهای کشدار و مقنعه چانهدار تا خود ظهر که مدرسه تعطیل میشد راه میرفتند، روزی چند کیلومتر؟!. با بچهها صحبت میکردند، از حال آنها با خبر بودند. برای کارهای فرهنگی تشویقشان میکردند، غصه اردوی بچهها را داشتند، تابلو اعلانات را نونوار میکردند. شان و جایگاه مربی #پروشی در سالهای بعد از انقلاب جان گرفت. معلم یا #مربی پرورشی حالا یک رکن اساسی مدرسه بود که بدون او هرگز ...
خلاصه اگر شما هم از خواندن #تاریخ_شفاهی لذت برده و در میان صفحات این کتابها دنبال درسهای خوب میگردید #کتاب خانم مربی انتخاب خوبی است. این کتاب حاصل چندین ساعت مصاحبه با یکی از معلمهای پرورشی این سالهاست. خانم صدیق زاده، کسی که حجم دغدغهاش برای #رشد و #پرورش دانشآموزان باعث شده باور نکنیم حالا دیگر او یک فرهنگی بازنشسته است. در میان صفحات این کتاب خاطرهبازی کنید و از یادآوری ظرائف روزهای نه چندان دور و حالوهوای مدرسهها لذت ببرید...
✏️ #تکتم_درکی
📗 همچنین شما میتوانید از طریق این لینک قسمت #نسخه_الکترونیکی کتاب را از وبسایت #طاقچه خریداری کنید
👈 [مشاهده و خرید](https://plink.ir/pDw96)
😉 یا کتاب رو به صورت فیزیکی از وبسایت #پاتوق_کتاب_فردا خریداری کنید
👈 [مشاهده وخرید](https://plink.ir/Lk1n2)
🔗 #تربیت #تربیتی #زندگی_نامه #خاطرات #زن #دختر #دخترانه #مدرسه #معلم_پرورشی
🔰 @ino_khundi | 🌿 @motigraphic
📚 #اینو_خوندی؟
🍉 #یادداشت | *تابستانی برای مردهزارچهره*
1️⃣ تابستان اول | *در جستوجوی یخچالهای ایسلندی*
😎 همیشه دوست داشتم آدم خَفنی باشم. همهفنحریف. از هر انگشتم یک هنر بریزد. دانشمند، مخترع، سرباز، کارآگاه، سیاستمدار، مدیر، بازیگر، فوتبالیست و خلاصه یک همهفنحریف که از پس همهچیز بربیاید. یک دوره دوست داشتم چیزهای مختلف اختراع کنم. یک اسلحه عجیبوغریب. موشکی که با سوخت هویج به فضا برود. یکزمانی هم دوست داشتم کارآگاهی باشم که پیچیدهترین پروندهها را حل کند. من میخواستم از اتفاقات خطرناکی که هیچکسی خبر ندارد، خبر داشته باشم و از آنها جلوگیری کنم. منتظر بودم تا به #مدرسه بروم و تمام این تجربههای جالب را در مدرسه داشته باشم.
😒 وقتی مدرسه رفتم، دیدم آنجا اصلاً جایی برای کارهای خفن نیست. مدرسه جایی است که فقط باید یک سری چیزهای تکراری بخوانی و امتحان بدهی. به این نتیجه رسیدم، خفن بودن در مدرسه به نمره بالاست. نمرهای که برای من نه نان شد و نه آب. بالاخره یکراهی برای رسیدن به علاقههایم پیدا کردم. تابستان بهترین فرصت بود. سه ماه که میشد بدون فکر به نمره و مدرسه، خفن بودن را تمرین کرد. اینجا میخواهم چند ماجرا از آن تابستانها را تعریف کنم.
📜 یکی از رؤیاهای بزرگم، نوشتن یک #رمان بلند بود. 11سالم بود، چند تا برگه کوچک A6 در کمد پیدا کردم، همه را باهم منگنه و یک دفترچه درست کردم. یک نقاشی روی جلدش کشیدم و یک عنوان دهانپُرکن برایش گذاشتم. «در جستوجوی یخچالهای ایسلند». حالا یکی نبود بگوید: چرا این اسم رو گذاشتی؟! یخچال به درد کی میخوره که بره دنبالش. ولی من در همان عالم نوجوانی فکر میکردم کلاً جستوجو جالبترین کار دنیاست، حالا جستوجوی چیزهای عجیبتر، جالبتر هم هست. اسمهای خارجی برای شخصیتهای داستانم گذاشته بودم که رمانم جذابتر بشود. اسمهایی مانند تام، جیم، سام و .... خواهرم دست به نوشتنش خیلی بهتر از من بود. سرعتش هم بیشتر بود. یک روز قصهای که در ذهنم بود را برایش تعریف کردم و او هم نوشت. 16صفحه شد. به همه پز میدادم که «من یه داستان 16صفحهای نوشتم، تازه هنوزم تموم نشده.»
بعد از این تجربه خوب، به خاطر علاقهای که به داستان داشتم، کتاب داستانهای خواهر و خالهام که خیلی کتابخوان بودند را میگرفتم و میخواندم. کلاً معروف شده بودم به اینکه در هر حالتی کتاب میخوانم، حتی در خیابان. سالها بعد که دانشجو شدم استاد دانشگاهمان چند بار به من گفت که در خیابان مرا در حال کتاب خواندن دیده و هرچه برایم دست تکان داده و سلام کرده، من متوجه نشدم. خواندنم خیلی کند بود، ولی در همان تابستانهای کودکی، تعداد زیادی #کتاب و فیلمنامه از نویسندههای مختلف را خواندم. کتابی خواندم که در آن چند نوجوان، یک انجمن مخفی درست کرده و اشعارشان را برای هم میخواندند و این کار برایم همیشه یک آرزو بود. در دانشگاه از همان سال اول سعی کردم نمایشنامه و داستان بنویسم. الآن چند تا کتاب داستان و شعر کودک نوشتم. نوشتن برایم دوستداشتنی است. همین مهارت نوشتن، در پایاننامه، نامهنگاریهای اداری، ارائه گزارش کار، تدریس و تدوین کتابهای علمی پژوهشی کلی کارم را راه انداخته و باعث شده محتاج کسی نباشم....
🌀 ادامه دارد...
📝 #احمدرضا_اعلایی
🔗 #تابستان #تفریح #اوقات_فراغت #کتابخوانی #نویسندگی #نوجوان #نوجوانانه
🔰 @ino_khundi | 🌱 @Nojavan_khamenei
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
🥉 #پیشنهاد_برنزی
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #راض_بابا
📝 #طاهره_کوه_کن
📖 ۱۲۰ صفحه
📇 انتشارات #شهید_کاظمی
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 ساعت روی دیوار از نیمهشب گذشته و وقت قرارمان رسیده بود، اما انگار راضیه امشب، زیر همهشان زده بود...
«سحرها همدیگر رو با پیامک برای #نماز_شب بیدار کنیم. اگه هم خسته بودیم، دو رکعت به نیت نماز شب بخونیم و بعدش بخوابیم. اگه هم دیگه از خستگی توان بلند شدن نداشتیم، چندتا ذکر بگیم و دوباره بخوابیم. توی شرایط عادی هم بعد از نماز تا ساعت شیش، درسای اون روز رو مرور کنیم.»
یکبار دیگر شماره راضیه و خانهشان را گرفتم اما جوابی نشنیدم...
.
➕ ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند...
شامگاه شنبه ۱۳۸۷/۱/۲۴ بود که خبر انفجار حسینیه سیدالشهدای کانون رهپویان وصال شیراز براثر بمبی که در قسمت مردانه کارگذاشته شده بود منتشر شد. اما در میان ۱۴ شهید این حادثه نام ۲ خانم نیز میدرخشید. یکی از این دو شهید #راضیه_کشاورز دختر ۱۶ سالهایست که این کتاب درباره او نوشته شدهاست. احتمالا شما هم با مطالعه این کتاب این حرف حاج قاسم را تصدیق میکنید که برای «شهید بودن باید شهیدانه زیست.» و به حال این شهید برزگوار غبطه خواهیدخورد.
طاهره کوهکن قلم را به دست گرفته و از اولین ساعات و روزهایی مینویسد که یک خانواده با حادثه شهادت دخترشان روبرو میشوند. زیبایی #کتاب آنجاست که قلم نویسنده بین روزهای قبل و بعد از شهادت راضیه دختر شانزده ساله خانواده رفتوآمد میکند. ترکیب خوب یک قلم روان با سر زدنهای مناسب به گذشته، این کتاب را جذاب و خواندنی کردهاست...
📗 مطالعه قسمتی از کتاب و خرید #نسخه_الکترونیکی از وبسایت #طاقچه در * [اینجا](https://b2n.ir/524447) *
📘 خرید #نسخه_فیزیکی از وبسایت #پاتوق_کتاب_فردا در * [اینجا](https://b2n.ir/Razebaba) *
🔗 #شهدا #شهادت #دخترانه #بانوان_شهید #شهید #شهیده #زندگینامه #ترور #بمبگذاری #خاطرات #خاطره
🔰 @inokhundi | 🌿 @motigraphic
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #دختری_مبارز با ۲۷ سال سن
📝 #امیر_جهانی_فرد
📖 ۹۰ صفحه
📇 انتشارات #ائمة_الهدی
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 فردای آن روز برای باردیگر به منزل امام مشرف شدند، ولی هنوز ایشان از سفر بازنگشته بودند. چون ناگریز به بازگشت بودند؛ مسائل خود را مطالبه کردند تا در سفر بعدی خدمت امام برسند و از ایشان بپرسند. غافل از اینکه #حضرت_معصومه سلاماللهعلیها پاسخ همه مسائل را نوشته است... وقتی پاسخها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان شهر مدینه را ترک کردند. از قضا در بین راه با امام موسیبنجعفر علیهالسلام مواجه شدند و ماجرای خویش بازگفتند. امام علیهالسلام پاسخ سوالات را مطالعه کردند و سه بار فرمودند: «فداها ابوها»؛ پدرش فدایش شود...
➕ اگر به دنبال یک کتاب کوتاه در مورد زندگی حضرت معصومه سلاماللهعلیها هستید که در سفرتان به شهر #قم همراهتان باشد، این کتاب کتاب خوبیاست چون هم مختصر و مفید است و هم زیارتنامه این بانوی بزرگوار را با ترجمه و توضیحاتی خوب ضمیمه کرده است. در قسمت انتهایی کتاب نیز نقشه مسیر حضرت و شهر قم به علاوه تصاویری زیبا از حرممطهر ایشان به نمایش گذاشته شدهاست...
📘 جهت خرید کتاب با #تخفیف ویژه میتوانید به ketabshia.ir مراجعه یا با 09179121968 تماس حاصل فرمایید.
🔗 #زندگی_نامه #زندگینامه #اهل_بیت #معصومین #معصومه #تاریخ #تاریخی #دختر #زن #روز_دختر #امام_رضا #امام_کاظم علیهماالسلام
🔰 @inokhundi | 🌿 @motigraphic
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟ 🍉 #یادداشت | *تابستانی برای مردهزارچهره* 1️⃣ تابستان اول | *در جستوجوی یخچالهای
📚 #اینو_خوندی؟
🍉 #یادداشت | *تابستانی برای مردهزارچهره*
2️⃣ تابستان دوم | *از فیل اسباببازی تا تابلوی دیواری*
🔨 پسرعمهام ارهمویی و تخته سهلا گرفته بود، وسایل مختلف درست میکرد و بین اقوام و دوستان میفروخت. من و برادرم هم دیدیم عجب اتفاق جالبی است، هم کار میکنیم و پول درمیآوریم، هم میتوانیم با چوب همهچیزهای خفنی را که دوست داریم تولید کنیم. روزهای اول وسایل خیلی ساده درست کردیم. طرحش را هم از پسرعمهام گرفته بودیم. یک فیل ساده و یک اردک. هرکدام سه یا چهار قطعه داشتند و سرهم میشدند. بعد از اتمام ساخت، آنها را فروختیم. مدتی که گذشت یک کتاب پیدا کردیم پر از الگو، البته مقوایی بود، ولی همه الگوها را میشد با تخته سهلا اجرا کرد. یادم است پیچیدهترین پروژهای که انجام دادیم اسکلت یک دایناسور گیاهخوار بود که نزدیک به 100قطعه داشت. بعد از تمام شدن، دایناسور را به آزمایشگاه مدرسهمان فروختیم. البته یادم نیست پولش را دادند یا نه! من میساختم و داداشم بازاریاب بود. بعد از مدتی دیدیم کسانی که از ما خرید میکنند، محدود به فامیل و همسایهها هستند و آنهم به خاطر این است که دل ما نشکند. واقعیت این بود که همسایهها و فامیل، به اسکلت دایناسور یا اردک نیاز نداشتند، پس رفتیم سراغ تولید وسایل کاربردی. زیر قابلمهای، زیر استکانی و .... ساختیم که بازار نسبتاً خوبی داشت. روی چوبها را روغن جلا میزدیم که هم زیباتر شوند و هم خراب نشوند. آخرین پروژههای آن تابستانمان هم تابلوی آیات، احادیث و اسامی الهی و ائمه بود. از کتابهای معماری پدرم، الگوی کتیبهها، گِرهها و اسلیمیها را کپی کردیم، روی چوب چسباندیم و اره کردیم. یک تابلوی مزین به اسم محمد رسولالله صلیالله علیه و آله را آن موقع ( 20سال پیش) 5000تومان به یکی از همسایههایمان فروختم. 5000 تومان خیلی پول بود برای ما! ساخت این تابلو نزدیک به یک ماه زمان برد. چون تابلواش 50تا حفره داشت که باید سر هرکدام، اره را باز میکردم و میبستم. یکبار پدرم ما را به کارگاه چوب حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام برد. فوقالعاده بود. درهای حرم را درست میکردند. بوی چوب گردو و عناب حس خوبی به آدم میداد. ابزارهایی که داشتند و کارهایی که انجام میدادند، خیلی پیچیده و عظیم بود. از آن روز یکی از رؤیاهایم این شد که یک روز بتوانم درِ یکی از حرمها را درست کنم. جایی که زائرها آن را میبوسند.
😉 شاید تابستانهای طلاییِ نجاریم بیشتر از سه یا چهار سال طول نکشید. ولی نجاری تا همین الآن به کارم آمده است. یک سال پایگاه تابستانی یک مسجد پیشنهاد داد که به بچههای آنجا نجاری یاد بدهم. زمانی که دانشگاه رفتم یکی از درسهایمان کار با چوب بود و من خیلی خوب توانستم با چوب و ابزارها کارکنم. زمانی که طراحی اسباببازی کردم هم خیلی به کارم آمد. همین الآن هم بعضی از کارهای چوبی خانهام را خودم انجام میدهم...
🌀 ادامه دارد...
📝 #احمدرضا_اعلایی
🔗 #تابستان #تفریح #اوقات_فراغت #تربیت_اقتصادی #نوجوان #نوجوانانه
🔰 @inokhundi | 🌱 @Nojavan_khamenei
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📙 #ابوعلی_کجاست
📝 #نوید_نوروزی
📖 ۱۴۴ صفحه
📇 انتشارات #راه_یار
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅─┅┅─
📌 درگیری خیلی شدید بود... محاصره شده بودیم؛ من ۱۰۰درصد یقین پیدا کرده بودم که از آنجا زنده برنمیگردم. یکی از بچهها پرسید:«عقبنشینی کنیم؟» گفتم:«نه! نه! عقبنشینی درکار نیست. سنگرو حفظ کنید.» آخر صوت از غلامحسین طلب آب کردم و گفتم:« غلامحسین جان اون پایین آب دارید؟» او که پایین تل بود، گفت:«نه والله. اینجا آب نداریم.» گفتم:«یاحسین، #کربلا...»
➕ «ابوعلی کجاست؟» #زندگی_نامه خودگفته #شهید مدافع حرم #مرتضی_عطایی معروف به ابوعلی از رزمندگان لشگر #فاطمیون است. شهیدی ایرانیالاصل از شهر مشهد که خود را افغانستانی معرفی کرده و با پشتکار و پافشاری خود را به لشگر فاطمیون و درنهایت به #جبهه دفاع از حرم #حضرت_زینب سلاماللهعلیها میرساند... ابوعلی و پشتکارش در خانه #اهل_بیت علیهمالسلام شاید مصداق این شعر که «بکوب حلقه در را که عاقبت زسرای/ سری براید اگر حلقه را بجنبانی» باشد... آری درستاست اگر زود خسته نشوی و هرچه تو را رد کردند از پشت در کنار نروی، بالاخره در را به رویت باز میکنند، مثل ابوعلی... دیر یا زود میشود ولی سوخت و سوز ندارد...
📘 خرید #نسخه_فیزیکی از #عمار_یار در * [اینجا](https://plink.ir/dQkUk) *
🔗 #روایت #روایتگری #سوریه #جنگ #شهید #مدافعین_حرم #خاطره #خاطرات
🌿 @motigraphic
🔰 @inokhundi
🌐 www.inokhundi.ir
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟ 🍉 #یادداشت | *تابستانی برای مردهزارچهره* 2️⃣ تابستان دوم | *از فیل اسباببازی تا ت
📚 #اینو_خوندی؟
🍉 #یادداشت | *تابستانی برای مردهزارچهره*
3️⃣ تابستان سوم | *مرد رایانهای*
🔨 یکی از اقواممان شرکت کامپیوتری راه انداخته بود. آن موقع خفنترین سیستم، پنتیوم تو(2) بود. تابستان، یک دوره آموزشی شبکهسازی و طراحی سایت گذاشت. من هم خیلی دوست داشتم شرکت کنم ولی شرکت کامپیوتری از خانهمان دور بود. به خاطر حضور در آن دوره، یک مدت طولانی از تابستان را خانه مادربزرگم زندگی کردم تا نزدیک شرکت باشم. همهکسانی که در کارگاه شرکت کرده بودند، حداقل 10سال از من بزرگتر بودند. همان اول کار رفتم 2 تا کتاب 1000 صفحهای در مورد شبکهسازی و #طراحی_سایت با html خریدم. خیلی تلاش کردم مطالب کتاب را بفهمم ولی واقعاً سنگین بودند. واقعیتش را بخواهید آن تابستان #تنبلی کردم و دوره را تمام نکردم. سالهای بعد که نرمافزارهای بیسیک و پاسکال را یاد گرفتم، یک بازی طراحی کردم. یک دورهای هم آموزش مایا (نرمافزار انیمیشن سهبعدی) رفتم. کلیه نرمافزارهای تدوین را یاد گرفتم. همین دمخور بودن با کامپیوتر و نرمافزارهای متنوع باعث شد حدود 10سال حرفهای تدوین کنم و فیلم بسازم. از مستندهای اجتماعی گرفته تا سریالهای تلویزیونی و پشتصحنه فیلمهای سینمایی. همین الآن هم که تدریس میکنم و یا کسبوکار راه میاندازم، خیلی وقتها خودم فیلمهای کارهایم را میسازم. بعضی مواقع هم آموزش تدوین میدهم.
🌀 ادامه دارد...
📝 #احمدرضا_اعلایی
🔗 #تابستان #تفریح #اوقات_فراغت #برنامه_نویسی #نوجوان #نوجوانانه
🔰 @inokhundi | 🌱 @Nojavan_khamenei
اینو خوندی
📚 #اینو_خوندی؟ 🍉 #یادداشت | *تابستانی برای مردهزارچهره* 3️⃣ تابستان سوم | *مرد رایانهای* 🔨 یکی
📚 #اینو_خوندی؟
🍉 #یادداشت | *تابستانی برای مردهزارچهره*
4️⃣ تابستان چهارم | *کوه قاف*
🗻 یکی از چیزهایی که در تابستان کشف کردم، #کوه بود. نه از این کوههای معمولی، کوهی برای کشف، برای پیدا کردن مسیر، برای پیشرفت. جایی که باید تنهایی میرفتی تا خودت را اثبات کنی. صبح زود بیدار میشدم، کولهام را روی دوشم انداخته، چند لقمه نان و قمقمه داخلش میگذاشتم و راه میافتادم. بعضی مواقع پسرعمه و پسرعمویم را هم در این کشف بزرگم همراه میکردم. در آن گشتوگذارها، گلها و گیاهانی پیدا کردم که آن موقع پیش خودم فکر میکردم اولین نفری هستم که این گلها را کشف کرده. سنگها، حشرات و حتی پرندهها، توجهم را جلب میکرد. گاهی خالهام که در کوهنوردی ید طولایی داشت و زمینشناسی خوانده بود، با ما میآمد و سنگهای بین مسیر را، برایمان معرفی میکرد.
بعد از اینکه دانشگاه رفتم در یک برههای دچار روزمرگی شدم. احساس کردم مسیرم را گم کردم. نمیدانستم چهکار کنم. یکی از دوستانم مرا به کوهنوردی دستهجمعی دعوت کرد. بعد از مدتها دوباره یاد روزهایی افتادم که در نوجوانی به کوه میرفتم. در راه فکر کردم، نفس کشیدم و احساس کردم که هر از چند گاهی لازم دارم از هیاهوی جامعه فاصله بگیرم و کمی به آسمان نزدیک شوم. بعد از آن، مدتی هم تنها به کوه میرفتم. برنامه زندگیام اصلاح شد. کتاب خواندنم بیشتر شد. روابط دوستانهام خوب شد. به طرز اعجابانگیزی بلندی کوه، سختی مسیر زندگی را برایم هموار کرد. بعدها از کسی شنیدم که میگفت شهید چمران میگوید کوه پیغمبر پرور است. من پیغمبر نشدم، ولی تلاش کوه را برای پیغمبر شدن حس کردم.
🌀 ادامه دارد...
📝 #احمدرضا_اعلایی
🔗 #تابستان #تفریح #اوقات_فراغت #برنامه_نویسی #نوجوان #نوجوانانه
🔰 @inokhundi
🌱@Nojavan_khamenei
🌐 www.inokhundi.ir