#تلنگـــــــــر 🔔🔔
#دخترکــ_دستفــروش
🔹عکاسی📸 از دخترکی #دستفروش که زیر باران🌧 جوراب میفروخت عکسی گرفت..
🔸آن عکس #بهترین عکس سال شد …
عکاس بهترین عکاس📷 سال شد و جایزه گرفت.🎁
🔹کتابی📚 درمورد #آن_عکس نوشته شد.نویسندهاش✍ بهترین نویسنده شد
و جایزه ای گرفت … 🎁
🔸از آن کتاب فیلمی ساخته شد🎥
آن فیلم #پربیننده ترین فیلم شد ...
تمام عوامل سازنده آن فیلم📼 جوایزی گرفتند🎁و تحسین شدند ...👏
🔹⚡️ولی آن #کودک هنوز #دستفروشی میکند .😔
♨️" دنیای ما این چنین است "♨️
💯بیائیم #کمی هم به فکر دیگران باشیم💭و نه در آینه ای تنها خود را بنگریم
♨️نشود مشکلات دیگران برای ما #پلکان ترقی و افتخار باشد❌
یا چنین پنداریم #مشکلات آنها به خودشان خلاصه می شود و برما ربطی ندارد😕
⭕️ #بیشتربیاندیشیم....⭕️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دلنـوشتــــــــه📝
♨️همیشه نشسته ایم و ...😔😔
🌾پشت سر هم برایش « #باید» بافته ایم.
🌿لیست بلند بالایی از «باید»ها ساخته ایم تا او بیاید و همه شان را #به_تنهایی بر دوش بکشد و تمام درد های جامعة بشری 💔را به تنهایی مداوا کند😔 و تمام #انتظارات ما را برآورد.
🌾هر وقت از دنــ🌍ــیا خسته می شویم
هر وقت مشکلی آزارمان می دهد
فارغ از این که چقدر بزرگ یا به #کجا مربوط باشد،
آهی می کشیم😪 و می گوییم:
♦️«آقا می آید و همه #مشکلات را حل می کند.»
♦️«آقا که آمد باید با #فلان شخص فلان برخورد را کند👊»
♦️« #آقاکه_آمد باید این کار را این طور درست کند»
و هزاران جور جملة جورواجور دیگر😞.
🌿خوب که فکر می کنم💭، می بینیم ما شده ایم درست لنگه #بنی_اسرائیلی هایی که به موسایشان گفتند:
♦️«ما همین جا نشسته ایم؛ تو با #خدآیت برو و دشمنان را از ارض موعود بیرون کن؛ بعد ما می اییم و با آرامش😌 در آن سرزمین زندگی می کنیم.»
🌾انگار ما هم می خواهیم #موسایمان را که می آید تا نجات مان دهد و از چنگال فرعون ها برهاند؛ تک و تنها👤، با خدایش به جنگ ها و سختی ها بفرستیم و #منتظرش بمانیم تا با پیروزی ✌️برگردد و یک جهان🌎 پر از صلح و آرامش را دو دستی #تقدیم مان کند.
♨️آیا زمان آن نرسیده است که از خود بپرسیم
« #او_ازمن_چه_انتظاری_دارد؟»
🍃🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خدایا
🌾تو را به مناسبتهای عزیز این ماه گرامی #قسم میدهیم
⚜این ماه را بر تمام #شیعیان جهان، مبارک و پر خیر و برکت🌸 قرار بده،
💢و در ظهور ارباب و مولای ما؛ #امام_زمان (عج) تعجیل بفرما
⚜و به ما توفیق بهره بردن از #فضایل این ماه عنایت فرما
💢و تمام #مریضها را به حرمت این ماه شفا بده🙏
⚜و #مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما.
#آمیـــــن_ربّ_العالمین.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_مسعود_عسگری جوان بیست و پنج سالهای که #شوق_پرواز در او باعث شد که بعد از #دوبار تغییر رشته
9⃣6⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰موتور یکی از قایق ها⛵️ خراب شده و به درستی کار نمی کرد، با اینکه خیلی سنگین و بد بار بود بر حسب نیاز هر چند وقت یکبار جا به جا می شد و #مشکلات فراوانی ایجاد کرده بود
🔰یک روز در حین جا به جایی موتور، #مسعود آن را می بیند و متوجه شرایط و مشکلاتی که به بار آورده می شود✔️ و پیشنهاد #تعمیر🛠 آن را می دهد اما هیچ کس با این کار موافقت نمی کرد❌
🔰تا اینکه با اصرار مسعود گروه کوچکی👥👥 تشکیل شد و با شروع کار همه به دنبال یک کارگاه #مجهز تعمیر قایق بودند تا آن را برای تعمیر به آنجا بسپارند ⚡️اما به دلیل هزینه سنگین💵 تعمیرات این #کارمنتفی شد.
🔰به پیشنهاد مسعود #خودمان دست به کار شدیم👌. اطلاعات فنی و مکانیکی🔧🔩 بسیار خوبی داشت و با اتکا به #توانایی او کار را شروع کردیم و پس از چند روز قطعات معیوب موتور را #تعویض کردیم و با کمک نقشه ای 🗺که مسعود به سختی آن را پیدا کرده بود تعمیر را به اتمام رساندیم✅.
🔰این خلاقیت و جسارت مسعود باعث شد هزینه های گزاف💸 تعمیر با مبلغ ناچیزی برطرف شود و یک بار دیگر #کمک_مسعود بار سنگینی از دوش ما برداشته شود.
#شهید_مسعود_عسگری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
.|یا لطیف|. انگشتر اهدایی رهبر معظم انقلاب به پدر شهید حسین ولایتی فر #شهید_حسین_ولایتی_فر🌷 #شهید_
3⃣8⃣7⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠شهیدی که هنوزهم حلال مشکلات است
⚜یکی از دوستان #شهید به خاطرهای بعد از شهادت🌷 او و نظر کردن شهید به رفقایش اشاره کرده و آن را چنین روایت میکند: سر #مزارحسین بودیم که یکی از رفقا پرسید: «برادرت کجاست⁉️ چند وقتی است ندیدیماش.» داستان برادرم را برایش تعریف کردم.
⚜گفتم: «برادرم به خاطر شکایتی که از او شده زندان⛓ است.» جزئیات را روایت کردم: «برادرم ساکن #کیش بود. آنجا به دختری علاقمند شد❤️ و از طریق خانوادهاش پیگیری کرد. آنها هم ابتدا به صورت #مشروط میپذیرند.
⚜شرطشان این بود که برادرم خودش را به خانواده# اثبات کند. برادر من هم هر کاری کرد تا اعتماد آن خانواده را جلب کند👌. از خریدن #جهیزیه برای دختر مورد علاقهاش تا خرجهای کذایی😔. برادرم که فکر میکرد💭 با این کارها دل خانواده دختر را به دست آورده است💞، به آنها اعلام کرد به همراه خانواده ام میخواهم بیایم #خواستگاری.
⚜اما آنها درخواستش را رد میکنند❌. حتی آن دختر میگوید: «من اصلا به تو #علاقهای ندارم🚫.» برادرم وقتی میفهمد در این مدت فریب خانواده را خورده عصبانی😡 شده و با خانواده #درگیر میشود. در حین درگیری، لگدی هم به بخاری که آنجا بود میزند. بخاری روی زمین میافتد و آتش🔥 در خانه شعلهور میشود.
⚜همه به سلامت از خانه خارج شدند اما خانه کاملا سوخت🏚. حالا آن خانواده از برادرم #شکایت کردهاند. در دادگاه هم برادرم را به پرداخت 85 میلیون تومان💰 جریمه محکوم کردهاند.
⚜او هم که این پول را نداشت❌، مجبور میشود به #زندان برود. این مدت بارها خواستیم رضایت خانواده را بگیریم. هر بار نمیشد🚫. قبول نمیکردند رضایت بدهند. دیگر قطع امید کرده بودیم😔.» وقتی این ماجرا را تعریف میکردم، بغض گلویم را گرفته بود😢.
⚜هم #شهادت رفیقم، هم ماجرای برادرم خیلی ناراحتم کرده بود💔. بیشتر از یک سال🗓 از زندان رفتن برادرم میگذشت و هیچ کاری هم از دست ما برنمیآمد. آن شب تا دم سحر🌓 با رفیق شهیدم #دردودل کردم.
⚜وقتی رفتم خانه🏡 اذان صبح بود. #نمازم را که خواندم از شدت خستگی بیهوش شدم. صبح با صدای #مادرم از خواب بیدار شدم. با خوشحالی گفت: «داداشت آزاد شده😃. آن خانواده اول صبح رفتند و رضایت دادهاند.» صدای مادرم هنوز در گوشم میپیچد👂.
⚜ #خوشحالیش وصف شدنی نبود. من در آن حالت یقین داشتم که دل سنگ آن خانواده را #حسین نرم کرده بود. با خودم گفتم رفیقمان👥 هنوز هم مثل قدیم دنبال حل کردن #مشکلات ماست✅...
#شهید_حسین_ولایتی_فر
📚منبع:خبرگزاری تسنیــم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
3⃣3⃣1⃣ به یاد #شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4⃣4⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰ابتداي آشنايي من با #مصطفي، درس ايشان تازه تمام شده بود📚 و مراحل اداري استخدام #سپاهش هنوز طي نشده بود❌ به همين خاطر دركنار دايياش👥 در بازار (پخش مرغ) مشغول كار بود.
🔰اين كار را ادامه داد تا اينكه در دي ماه سال 1391📆كارش را رسماً در #سپاه آغاز كرد و پاسدار شد✌️ و به جمع #سبزپوشان پيوست💞
🔰من تا حدودي با زندگي و همراهي با يك فرد #نظامي آشنا بودم👌 عموها و داييهاي خودم هم نظامي بودند. براي همين از سختي و #مشكلات مسير زندگي خانوادههاي نظامي اطلاع داشتم✅ و ميدانستم بيشترين مسئوليتها در نبود همسران💕 به عهده #زنان خانواده است.
🔰ايشان معتقد بود كه بايد #زنده باشم و به كشورم🇮🇷 و #رهبرم خدمت كنم و در صورتي كه صادقانه و با غيرت خدمت كنم، مرگ عادي هم مثل #شهادت است.
🔰اما خوب به ياد دارم چند روز قبل از رفتنش🚌 با #مادرش شوخي ميكرد و ميخنديد و ميگفت من #شهيد ميشوم🌷 و تو هم #مادر_شهيد ميشوي. مادرش هم ميگفت مصطفي بس است😊 همسرت #باردار است اين حرفها چيست كه ميزني⁉️ مصطفي هم در جواب مادرش ميگفت: اگر من تصادف💥 كنم بهتر است يا #شهيد شوم؟
🔰مصطفي علاقه زيادي به #دفاع_مقدس داشت و به فيلمهايي🎥 كه در باره جنگ و دفاع مقدس و روايت زندگي شهدا🌷 بود خيلي علاقه نشان ميداد. اواخر خيلي فيلمهاي مربوط به صحنههاي #جنگ و كارش را ميديد. علاقه عجيبي💖 به شغل #پاسدارياش داشت.
🔰من و #مصطفي سه سال و يك ماه و چهار روز با هم💞 بوديم و حاصل زندگيمان هم #يك فرزند پسر چهار ماهه است به نام #اميرحافظ كه 57 روز بعد از شهادت🕊 پدرش يعني 12 بهمن 94 ساعت 5/9 #صبح به دنيا آمد.
#شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی
#شهید_مدافع_حرم🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 علاقه به شهدا ❣مادرش میگفت: «وقتی هنوز ایران بود عاشق جنگ و دفاع از اسلام و انقلاب بود. همیشه از
🌸🍂 #الگو_بردارے_از_شهدا
♦️ #همیشه روی لبش لبخند🙂 بود نه از این بابت که مشکلی ندارد❌ من خبر داشتم که او با کوهی از #مشکلات دست و پنجه نرم می کرد...
♦️اما #هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید:👇👇
⚜مومن شادی هایش در #چهره_اش
وحزن و اندوهش در درونش💔 می باشد.
♦️اولین چیزی که از هادی در ذهن💭 دوستان نقش بسته، چهرهای بـود کـه با #لبـخند آراسـته شده بـود و رفـاقت👥 با او هیچ کـس را خسته نمی کرد✖️
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#رفتـن ِ بعضی ها 💥یا نــه! اینطـور بگویـم: 👈بعضــی رفتـن ها؛ #فـــرق می کنـد جنـسش... انگار #خـدا
7⃣8⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰یک روز قبل از سالگرد #شهادت بابک بود، هرطور برنامه ریزی میکردم نمیتوانستم🚷 خودم را به #مراسم برسانم. ازاینکه کارها پیچیده شده بودن خیلی ناراحت بودم😔 باخودم میگفتم شاید #بابک دوست نداره به مهمونیش برم.
🔰شب موقع خواب دوباره یادم افتاد💭 و گفتم: خیلی بی معرفتی، دلت نمیخواد من بیام⁉️ باشه ماهم خدایی داریم ولی بابک خیلی #دوستت_دارم بااینکه ازت دلخورم..😔
🔰توی همین فکرا💬 بودم که خوابم برد. خواب #بابک رو دیدم، بهت زده شده بودم، زبونم بندامده بود😧 بابک خونه ی ما🏡 بود. میخندید و میگفت: چرا ناراحتی⁉️
🔰گفتم: بابک همه فکر میکنن تو #مُردی. گفت: نترس، اسیر شده بودم، ازاد شدم🕊 باهیجان بغلش💞 کرده بودم و به خانوادم میگفتم: ببینید بابک #نمرده، اسیر شده بود. بابک گفت: فردا بیا م#همونیم. گفتم:چه مهمونی!؟
🔰گفت:جشن سالگرد #ازادیم. گفتم: ینی چی!؟ گفت: جشن ازادیم از اسارت دنیـ🌍ـا بغضم گرفت شروع به گریه کردم😭از شدت اشک صورتم خیس شده بود، از #خواب بیدار شدم. با چشمام پراز اشک #نماز صبح خوندم.
🔰برخلاف انتظار تمام #مشکلات حل شد ونفهمیدم چطوری رسیدم به مراسم بابک😍 گفتم: بابک خیلی مَردی.
راوی:دوست شهید
#شهید_بابک_نوری_هریس
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 مراقبه قبل از تولد 💢به گفته مادرش، « #مراقبهها درموردهادی پیش از تولدش آغاز شد. از همان کودکی ر
🌸🍂 #الگو_بردارے_از_شهدا
♦️ #همیشه روی لبش لبخند🙂 بود نه از این بابت که مشکلی ندارد❌ من خبر داشتم که او با کوهی از #مشکلات دست و پنجه نرم می کرد...
♦️اما #هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید:👇👇
⚜مومن شادی هایش در #چهره_اش
وحزن و اندوهش در درونش💔 می باشد.
♦️اولین چیزی که از هادی در ذهن💭 دوستان نقش بسته، چهرهای بـود کـه با #لبـخند آراسـته شده بـود و رفـاقت👥 با او هیچ کـس را خسته نمی کرد✖️
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#نیمه_پنهان_ماه 1 زندگی #شهید_مصطفی_چمران 🔻به روایت: همسرشهیــد #قسمت_چهارم 4⃣ 🔮مصطفی گفت: همه تاب
❣﷽❣
#رمان📚
#نیمه_پنهان_ماه 1
ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ
🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد
#قسمت_پنجم 5⃣
🔮یادم هست در یکی از سفر هایی که به روستا ها می رفت همراهش بودم. داخل ماشین هدیه ای به من داد - #اولین هدیه اش به من بود و هنوز ازدواج نکرده بودیم - خیلی خوش حال شدم😍 و همان جا باز کردم دیدم #روسری است، یک روسری قرمز با گل های درشت، من جا خوردم. اما او لبخند زد و به شیرینی گفت: «بچه ها دوست دارند شما را با روسری ببینند» از آن وقت روسری گذاشتم و مانده.
🔮من می دانستم بچه ها به مصطفی حمله می کنند که چرا شما خانمی را که #حجاب ندارد می آوري مؤسسه اما برایم عجیب بود که مصطفی خیلی سعی می کرد - خودم متوجه می شدم - مرابه بچه ها نزدیک کند💕 می گفت:« ایشان #خیلی_خوبند. این طور که شما فکر می کنید نیست. به خاطر شما می آیند مؤسسه و می خواهند از شما یاد بگیرند. ان شاءالله خودمان بهش یاد می دهیم.
🔮نگفت این حجابش درست نیست. مثل ما نیست، فامیل هایش آن چنائی اند. این ها خیلی روی من #تاثیر گذاشت. او مرا مثل یک بچه کوچک قدم به قدم جلو برد، به اسلام آورد👌 نُه ماه... نه ماه زیبا با هم داشتیم و بعد ازدواج💍 کردیم. البته ازدواج ما به #مشکلات سختی بر خورد. «تو دیوانه شده ای، این مرد بیست سال از تو بزرگ تر است، #ایرانی است، همه اش توی جنگ است، پول ندارد، همرنگ ما نیست❌ حتی شناسنامه ندارد.»
🔮سرش را گرفت بین پاهایش و چشم هایش را بست😔 چرا ناگهان همه این قدر شبیه هم شده بودند؟ انگار این حرفها متن یک نمایش نامه بود که همه حفظ بودند جز #او؛ مادرش، پدرش، فامیل، حتی دوستانش. كاش او در یک "خانواده معمولی" به دنیا آمده بود. كاش او از خودش ماشين نداشت، کاش پدر او به جای تجارت بین #آمریکا و ژاپن معلمی می کرد، کارگری می کرد، آن وقت همه چیز طور دیگری می شد...
🔮می دانست، می دانست وضع #مصطفی هم بهتر از او نیست. بچه هایی که با مصطفی هستند او را دوست ندارند، قبولش نمی کنند... آه خدایا سخت ترین چیز همین است. کاش مادر بزرگ اين جا بود . اگر او بود #غاده غمی نداشت. مادر بزرگ به حرفش گوش می داد. دردش💔 را می فهمید.
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰 انتظار فقط به معنای نشستن و دست روی دست گذاشتن نیست❌
" #انتظار یعنی آماده شدن"
باید در راه ایجاد #جامعهی_مهدوی تلاش کنیم
🔻سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب به مناسبت ولادت حضرت امام زمان(عج):
💢در اسلام خواسته شده است از ما که انتظار داشته باشیم. #انتظار فراتر از نیازمندی است، فراتر از احساس نیاز است✔️ گفتهاند #منتظر باشید؛ انتظار یعنی امید♥️ انتظار یعنی اعتقاد به اینکه یک آیندهی قطعیای وجود دارد👌 صِرف نیاز نیست، انتظار #سازنده است.
💢لذا در روایات ما، معارف ما، #انتظار_فرج جایگاه بسیار مهمّی دارد. در انتظار فرج امید هست، تحرّک هست، #اقدام وجود دارد. اینی که پیغمبر میفرماید: «اَفضَلُ اَعمالِ اُمَّتی اِنتِظارُ الفَرَج»، ناظر به همهی مشکلاتی است که برای زندگی انسان پیش میآید؛ #مشکلات گوناگونی در زندگی پیش میآید، انسان در مواجههی با این مشکلات نبایستی مأیوس بشود🚫 باید انتظار فرج داشته باشد؛ باید بداند که #فرج_خواهد_آمد✅
💢انتظار به معنای فقط #نشستن و دست روی دست گذاشتن و چشم به در دوختن هم نیست؛ انتظار به معنای آماده شدن است💪 به معنای اقدام کردن است؛ به معنای این است که انسان احساس کند #عاقبتی وجود دارد که میشود به او دست یافت، برای رسیدن به آن عاقبت بایستی تلاش کند. ما که انتظار فرج داریم، انتظار #ظهور حضرت بقیّةاللّه (ارواحنا فداه) را داریم، باید در این راه تلاش کنیم👊 باید تلاش کنیم در راه ایجاد جامعهی مهدوی.
💢خود را به هر اندازهای که در وسع و قدرت ما است بتوانیم به جامعهی مهدوی نزدیک کنیم که #جامعهی_مهدوی، جامعهی قسط است، جامعهی معنویّت است✓ جامعهی معرفت است✓ جامعهی برادری و اخوّت است✓ جامعهی علم است✓ جامعهی #عزّت است.
📆 #امام_خامنه_ای ۹۹/۱/۲۱
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚 #رمان_شهدایی 🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز ↶° به روایت: همسرشهید 6⃣ #قسمت_ششم . 🔴 #زهرا رفت توی فکر.
📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
7⃣ #قسمت_هفتم
.
💢آن #شب 🌟با آقا یوســف صحبت کردم، اماباز هم دلــم راضی نشد.ارتــشیــها آدم خــودشان نبــودند. هرجاکه بــه شان می گفتند ، باید می رفتند. زندگی خشکی داشتند.وقتی آقــا یوسف رفت✨
💢مادرم گفت«خب حالاچی کار کنیم❓ چه جوابی بدیم❓»
مثل این که بــه دل مادرم #نشسته بود ولی بابا مــوافــق نبود.همسایه مان که #مــهنـدس بود،به بابا گفــته بود«نکنه گول بخوری و دخـترت رو بدی بــه راه دور #دخــتــرت حیفه #تحصیلات عالیه که داره،چیزی هم کم کسر نداره،چرا بدی به یه ارتشی❓»
💢باباگفت
«آدم خوبیه،ولی سـخته برام دخترم ازم دور بشه.»
نــزدیک های عید نــوروز بــود ڪه حورے خــانــم #خــواهر یوسف باحسن آمدند اصفهان؛ #خانه ی بـتـول
حسن تـازه خــانمش را بــرده بــود #شــیراز توی مهمانی خانه بتول،مادرم حوری خانم را دیده بــود و با اینکـه استخاره نکرده بــودیم،✨
💢گفته بود«خیلی بــاید ببخشید حوری خــانــم شرمنده،آقایوسف زحمت کشیده بــودنــد و آمــده بودند اصـفهان،ولی ما اســتخاره مــون بــد اومــده.»✨
💢حــوری خــانــم هم جــواب داده بــود«مــســئله اے نیست.داداش یــوسف الان #مشهده،مــاهم دو روز دیــگــه می ریم مشهد، بــهش می گیم استخاره ی شما بــد اومــده.»✨
💢اماهمــیــن ڪــه حسن و حوری رسیده بـودند #مـشهد، آقایوسف مــرخصیش تمام شــده بــود و بــرگشته بــود #شیـراز، انــگــارخیلی لازم نــدیــده بــودند جواب مــا را زود تــر بــه او بــگــویند.بــعداز عــیــد هم آقــا یوســف بــرای تـکمـیـل دوره ی نــظامیــش رفــت انــگلستــان و فرانسه.
💢مــدتی از ایــن #قــضیه گذشت یک روز رفــتــه بودیم خانه ی پسر خاله ام حسین آقا رب پرست،مهمانی،حسین رو ڪرد بــه مامان و گفت : «خاله❗️ یــوسف که پسر خیلی خوبی بــود.من چند سـاله میشناسمش ،تعجب می کنم که استخاره تــون بد اومــد
میخواید یــه استخاره ی دیگه بکـنیـم❓»
💢#مامان گــفت
«راسـتش خاله،مااصلا اسـتخاره نـکردیم
زهراگــفــت نمی خوام،مــاهم دیــدیــم از مــا دور می شه.دروغ مصلحتی گفتیم،اســتــخارهمون بــد اومــده.»✨
💢 حالا که اینطوره ، لااقل یه اسـتخاره بکنید.حیفه،پسرخیلی خوبیه.»👌
مــامــان رفت توی فکر،🤔مــوقع #برگشتن توی راه گفت:«راستی چی کار کنیم❓حــالاڪــه ایــن جــوری ازش تـعریف میکنن لا اقل یه استخــاره ڪنیم ✨
💢جــواب استخاره ڪه امد این بود
« خیلی خوبه،#مشکلات داره،سختی،داره،اماعــاقبتش خیلی خوبه.» .✨
.
.
#ادامه_دارد .
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🦋🕊🦋 ♥️ز غمِ یار، #چنانـم... غمِ #دیگری ندانم ♥️چه خیالِ #خوشتر از این ⁉️ همه یار است ، #خیالم
5⃣1⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
🔰شهید عبدالحسین محمدی در ظهر یکی از روزهای #پاییز سال 1340📆در خانواده ای مستضعف در آغاجاری دیده به جهان #گشود😍پدرش کارگری زحمتکش بود که به تنهایی بار سنگین خانواده رابه دوش می کشید.
🔰شهید هفت سال #پیش نداشت که پدرش را از دست داده و برادربزرگترش سرپرستی خانواده را #بعهده گرفت ، برادری که مثلیک پدر بود .دوران دبستان را با انبوهی از #مشکلات مالی و دست و پنجه نمودن با فقر و با تحصیل در دبستان مهرداد (شهید عطوفت ) سپری نمود.پس از فراغت از #تحصیل در تابستانها به علت مشکلات معیشت خانواده ، مانند بسیاری از افراد همسن و سالانش برای کار به #شرکت های اطراف آغاجاری می رفت
🔰 در ایام ماه #مبارک رمضان ضمن اشتغال به کار در گرمای طاقت فرسا روزه می گرفت و#کارگران را امر به معروف ونهی از منکر می کرد. مقطع راهنمایی را هم پشت سر گذاشت و وارد دبیرستان شد. دبیرستان #شهید محمدی (شریعتی سابق ) .در اوایل تحصیلات دبیرستانی بود که انقلاب اسلامی اوج گرفت.
🔰او در #اعتصابات مدارس وتشویق دوستان به ترک دبیرستان و توزیع #اعلامیه های حضر ت م و برپایی جلسات دعا در منازل دوستان و همکاری با انجمهای اسلامی و #انجمن توحیدی منطقه که با تلاش تعدادی از دوستان راه اندازی شده بود ، نقش فعالی داشت.
پس از تشکیل #سپاه پاسداران ، همراه با دوستانش به جلگه ی سبز پوشان سپاه پیوست .
🔰همراه با #عباس سلیمانزاده ، اسماعیل مختاری ، عین الله آور ، #عباس سادات و ....
و با آغاز جنگ تحمیلی به قول خودش به جبهه رفت تا و#قاتلوهم ائمه الکفر را عملی کند تا یقتلون فی #سبیل الله را به اثبات برساند . در جبهه ی دارخوین ترکش خمپاره ای او را به آرزوی دیرینه اش رساند و به #عرشیان پیوست. پیکرش بعد از انتقال به آغاجاری ، با شکوه 🌸فراوان #تشییع و به خاک سپرده شد. مزارش اکنون در گلزار #شهدای آغاجاری روشنگر💥 راه ماست.
یادش گرامی و جاوید باد✔️
#شهید_عبدالحسین_محمدی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌀همسرم #علی زادهاکبر ۲۸ 📅مردادماه ۱۳۹۲ در دفاع از #حرم حضرت زینب(س) به #شهادت رسید.🕊 من از روز اول
7⃣1⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
🔰من و علی قبل از #ازدواج هیچ گونه آشنایی با هم نداشتیم و جالب است که واسطه وصلت بین ما هم #شهدا شدند. #همسرم قبل از ازدواج با بخش فرهنگی بنیاد #شهید همکاری میکرد و از طریق کارمند بنیاد به #خانواده ما معرفی شد.
🔰وقتی که به #خواستگاری آمدند، همان ایام مادرم در خواب دیده بود سه کبوتر 🕊روی پشت بام خانه 🏘نشستهاند. مادر خواب را این طور تعبیر کرده بود که علیآقا به #شهادت میرسد و به من هم گفت که احتمال دارد #خواستگارت شهید بشود.
🔰همان روزها یکی از #اقواممان فوت کرد و خواب کبوترها را به فوت ایشان تعبیر کردیم. #مراسم عقد و عروسی🎊 ما خیلی ساده برگذارشد. حتی ماشین 🚘عروس را خودشان #تزییین کردند. اصلا جهیزیه زیادی دوست نداشتند و کاملا با #تجملات مخالف بود.
🔰به هرحال ازدواجمان #صورت گرفت و چندین سال بعد که همسرم به شهادت رسید، فهمیدم کبوتری🕊 که پر کشید علی بوده و آن که مانده است فرزندمان مهدی است که از نظر #خصوصیات اخلاقی خیلی شبیه پدرش است.
🔰علیآقا مرد #زحمتکشی بود و چون سختیهایی را در زندگیاش تحمل کرده بود، نسبت به رفع #مشکلات دیگران خیلی حساس بود. من از اینکه میدیدم #همسرم به فکر دیگران است و سعی میکند لقمه #حلال به خانه بیاورد خوشحال بودم.🙂
🔰مهدی خیلی شبیه #همسرم است. علی به مسجد 🕌و شرکت در #هیئتها علاقه زیادی داشت و مهدی هم درست مثل اوست. پسرم متولد ۱۳۸۲📅 است و هنگام #شهادت پدرش تنها ۱۰ سال داشت، اما خوب همه چیز را درک میکرد و متن زیبایی هم در #تشییع پدرش قرائت کرد که مورد استقبال مردم قرار گرفت.
🔰ما سعی میکنیم تا آنجا که میتوانیم پسرم مهدی و #دخترم فاطمه را طبق وصیت پدرشان ولایتمدار بار #بیاوریم.
#شهید_علی_زاده_اکبر🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🥀✨
#تلنگرانه💥
✨#تـو تلگـرام (300)دوســت !
✨#تـو اینســتا (200) دوســت !
✨#تـوی مـوبایل (100) دوســت !
🍃توی #مشـکلات
گرفتاری
نـاراحتی
تنهایی
نداری (1) هـمراه !
🍃امـا داخـل #قــبر تنــهای تنــها ....‼️
پـس مـراقـب باشــیم #فـریـب دنـیا را نـخوریم
آی اهـل نــت🗣
بـی اهـل #بیــت نشید💔
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃#گمنامی تنها برای #شهدا نیست❌ 🍃میتونی #زنده باشی و #سرباز حضرت زهرا «سلام الله علیها» باشی ✔️ 🍃ا
✨بســم رب الشهدا والصدیقین✨
5⃣2⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
🔰از جبهه بر می گشتم. وقتی رسیدم میدان #خراسان دیگر هیچ پولی💵 همراهم نبود. به سمت خانه🏡 در حرکت بودم . اما مشغول فکر الان برسم خانه #همسرم و بچه هایم👫 از من پول می خواهند. تازه اجاره خانه را چه کنم⁉️ سراغ کی #بروم؟ به چه کسی رو بیندازم؟ خواستم بروم خانه #برادرم اما او هم وضع خوبی نداشت.😔
🔰سر چهار راه #عارف ایستاده بودم . با خودم گفتم: فقط باید خدا کمک کند من اصلاً نمی دانم #چه کنم!
در همین فکر بودم که یکدفعه دیدم #ابراهیم سوار بر موتور🛵 به سمت من آمد. خیلی خوشحال شدم. تا من را دید از موتور پیاده شد مرا در #آغوش کشید.
🔰چند دقیقه ای #صحبت کردیم. وقتی می خواست برود اشاره کرد حقوق گرفتی ⁉️گفتم نه هنوز #نگرفتم ولی مهم نیست.دست کرد توی جیب ویک دسته #اسکناس در آورد. گفتم: به جون آقا ابرام نمی گیرم خودت احتیاج داری.
🔰گفت: این #قرض الحسنه است . هروقت حقوق گرفتی پس می دی. بعد هم پول را داخل جیبم گذاشت و سوار شد و رفت.آن پول خیلی برکت داشت. خیلی از #مشکلاتم را حل کرد. تا مدتی مشکلی از لحاظ مالی نداشتم.
خیلی دعایش🤲 کردم. آن روز خدا ابراهیم را رساند. مثل همیشه حلال #مشکلات شده بود.
#شادیروحشهدامونصلوات🌷
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
•
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh•
🔰 #پیام_فرمانده | #فرهنگ_شهادت
💗شهید؛ شفیعی است که در آخرت به درد آدم میخورد
🔻رهبرانقلاب: همین الان هم کسانی که در دنیا هستند، بعضیها که با شهدا اُنس بیشتری دارند، در #مشکلات زندگی متوسّل به شهدا میشوند و شهدا جواب میدهند.
🔹در این شرحِحالهایی که ما میخوانیم از خانوادهی شهدا، ازاینقبیل زیاد هست که همسر شهید، پدر شهید، مادر شهید دچار یک مشکلی میشوند، به شهید متوسّل میشوند؛ میگویند «تو که دستت باز است، تو که میتوانی، کمکمان کن»، و او کمک میکند. در برزخ هم همینجور است.
🔹شماها میروید دیگر؛ شماها
هم که ماندنی نیستید؛ من و شما همه رفتنی هستیم؛ ما هم همین عالم برزخ را، همین دالان را، همین وادی را در پیش داریم، به آنجا خواهیم رسید.
🔺وقتیکه رفتید، آنجا گرفتاریها زیاد است؛ اگر انسان آنجا بتواند شفیعی داشته باشد که این #شفیع به درد آدم بخورد، خیلی قیمت دارد. این شهید، شفیع شماها است. ۹۶/۰۳/۲۸
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#از_شــــــــــهدا_حاجــــــــــت_بگیرید 🕊🌺
#شهید_مدافع_حــــــــــرم_سجادعفتی
🌸یک خانمی که خیلی هم در مسیر شهدا نبوده در گیر مشکلات بسیار زیادی در زندگی بود و زندگیش رو به نابودی و از هم پاشیدگی بوده و در نا امیدی تمام هیچ راه حلی برای مشکلاتش پیدا نمیکرد در روز تشییع پیکر شهید مدافع حرم #سجاد_عفتی با دلی شکسته و نا امید از همه جا رو به عکس شهید نموده و چنین گفته:
🌸ای شهید سجاد عفتی اگر شما واقعا شهید راه خدا و امام حسین هستید از خدا بخواهید #مشکلات زندگی من حل شود من هم به شما قول میدهم اگر مشکلات زندگیم با توسل به شما حل شود مسیر زندگیم را تغییر میدهم و با #حجاب چادری می شوم.
🌸راوی این توسل به شهید قسم می خورد که به فاصله چند روز، معجزه وار تمامی مشکلات این خانم و خانواده اش حل شده و ایشان طبق قولی که به شهید داده کاملا با حجاب شده و مسیر زندگیش به سمت شهدا تغییر کرده است... معجزه این شهید بزرگوار را خیلی ها عیننا مشاهده نمودند.
و حالا این خانم محجبه هر چند وقت یکبار برای تشکر و عرض ادب با گل و گلاب به زیارت این شهید بزرگوار می رود...👌🌹
#شهادت۲۹آذر۹۴
روح مطهرش باشهدای کربلا محشور باد
باذکرصلوات برمحمدوآل محمد...
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ. ❣
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔅 #پندانه
✍ تار و تور و تیر خدا✨✋🏻
👤حاجاسماعیل دولابی میگفت:
خدا یک تار، یک تور و یک تیر دارد. با تار، تیر و تور خودش، آدمها را جذب میکند. مجذوب خودش میکند.
🔹#تار_خدا، #قرآن است. نغمههای آسمانی است. خیلیها را از طریق قرآن جذب خودش میکند.
🔸خیلیها را با #تور خودش جذب میکند. مثل مراسم #اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر.
🔹#تیر خدا همان بارهای #مشکلات است. غالب آدمها را از این طریق مجذوب خودش میکند. اولیای خدا برای این مشکلات لحظهشماری میکردند.
🔸شیخ بهایی میگوید:
شد دلم آسوده چون تیرم زدی
ای سرت گردم چرا دیرم زدی.
🔹اگر کسی به گرفتاریها چنین نگاهی داشته باشد، دیگر جای ناامیدی برایش باقی نمیماند. این گرفتاریها باید زمینه امید ما را فراهم کند.
🔸گرفتاریها باید زمینه #نشاط ما را فراهم کند ولی چون ما با شیوه تربیتی خدا آشنا نیستیم، تا مصیبتی میرسد، ناراحت میشویم. این شیوه خداست.
❱
#اَللّهُــمَّعَجـِــللِوَلیِّــکَالفَــرَج
#یاوران_مهدی🖇🌿
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#از_شــــــــــهدا_حاجــــــــــت_بگیرید 🕊🌺
#شهید_مدافع_حــــــــــرم_سجادعفتی
🌸یک خانمی که خیلی هم در مسیر شهدا نبوده در گیر مشکلات بسیار زیادی در زندگی بود و زندگیش رو به نابودی و از هم پاشیدگی بوده و در نا امیدی تمام هیچ راه حلی برای مشکلاتش پیدا نمیکرد در روز #تشییع پیکر شهید مدافع حرم #سجاد_عفتی با دلی شکسته و نا امید از همه جا رو به عکس شهید نموده و چنین گفته:
🌸ای شهید سجاد عفتی اگر شما واقعا شهید راه خدا و امام حسین هستید از خدا بخواهید #مشکلات زندگی من حل شود من هم به شما قول میدهم اگر مشکلات زندگیم با #توسل به شما حل شود مسیر زندگیم را تغییر میدهم و با #حجاب_چادری می شوم.
🌸راوی این توسل به شهید قسم می خورد که به فاصله چند روز ،معجزه وار تمامی مشکلات این خانم و خانواده اش حل شده و ایشان طبق قولی که به شهید داده کاملا با حجاب شده و مسیر زندگیش به سمت شهدا تغییر کرده است... معجزه این شهید بزرگوار را خیلی ها عیننا مشاهده نمودند. و حالا این خانم هر چند وقت یکبار برای تشکر و عرض ادب با گل و گلاب به زیارت این شهید بزرگوار می رود...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh