eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
975 ویدیو
638 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. نوحه‌یِ مسجدی ( زمزمه قدیمی ) سبک امشب شهادت‌نامه‌یِ ..... امشب شهادت‌نامه‌یِ عشّاق امضا می‌شود فردا زِ خونِ عاشقان این دشت دریا می‌شود اِی وای حسین اِی وای حسین /۴/ امشب میانِ خیمه و فردا به رویِ نیزه‌ای قاریِ قرآنم‌‌‌ لبِ خشکیده‌ات وا می‌شود امشب علی و قاسم و عبداللَّه و عبّاس و عون فردا غروب دور وُ بَرِ زینب که پیدا می‌شود ؟! اِی وای  حسین   اِی وای  حسین /۴/ امشب به دست و پایِ تو بوسه گلِ لیلا زَند فردا تمامِ پیکرت زخمی خدایا می‌شود امشب بگو می‌میرم و فردا نمی‌بینم حسین که پشت وُ رو جسمِ گلم با ضربه‌یِ پا می‌شود امشب نگاهت با من و فردا نگاهِ این سپاه بعد از تو خواهر همسفر ‌با دزدِ سرها می‌شود اِی وای  حسین   اِی وای  حسین /۴/ ✍ .
. مرد قیام از خلوت شب جا نمی ماند عبد خدا از سفره ی نجوا نمی ماند امشب که مهلت داده ما را در مناجاتش دور از ملاقاتش دل شیدا نمی ماند من عاشق صوم و صلاتم، عاشق قرآن از ما کسی در پشت این درها نمی ماند دین خدا حالا که جانِ تازه میخواهد پس جانِ ما دیگر در این تن ها نمی‌ماند باید کنون بار سفر بست ای همه عشاق اهل لقاءالله در دنیا نمی ماند هر کس که میخواهد،، بماند در کنار ما مهلت برای فرصت فردا نمی ماند امشب شهادتنامه عشاق امضا شد این صفحه های سرخ بی امضا نمی ماند ما لشکر زهرائیانِ کربلا هستیم فردا کسی از لشکر زهرا نمی ماند مردانِ ما جمله شهیدان خدا هستند جز سید سجاد کس از ما نمی ماند زنهای ما بعد از شما گردند اَسیرالله سالم سَری، از جمعِ این زنها نمی ماند غارت شود اینجا تمام خیمه های ما بر گوشِ طفلان گوشوار اینجا نمی ماند دستانِ سیلی باز گردد، بعدِ عباسم هرگز گلِ یاسی ز سیلی جا نمی ماند دست همه اهل حرم را ریسمان بندند دیگر برای کودکانم نا نمی ماند این خارها را از زمین باید بگیرم من دیگر برای طفل، دست و پا نمی ماند ✍ .
. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── برای دلخوشی نوکران این درگاه دروغ روضه بخوانم دروغ بسم الله دروغ روضه بخوانیم شمر آبش داد سنان رسید ولی با ادب جوابش داد دروغ روضه بخوانیم دست و پا نزده حسین فاطمه را تشنه لب صدا نزده دروغ روضه بخوانیم حرف بد نزدند شبیه فاطمه اصلاً به او لگد نزدند *امام رضا علیه السلام فرمود: چشم‌های ما از بس در عزای جد غریبمون گریه کردیم این پلکا زخم شده.. گریه برا امام‌حسین فقط برا عاشورا نیست در طول ساله.. چون امام زمان ما صبح و شب گریه می کنه فرمود:اگر اشکم تمام بشه خون گریه می‌کنم. دیگه اباعبدالله همه یاراشو از دست داد حتی به شیرخوارشم رحم نکردن.. صدای استغاثه حضرت بلند شد"هَل مِن ناصر یَنصُرُنی؟ هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟" خدای عالم لبیک گفت، انبیاء لبیک گفتن، اولیاء لبیک‌گفتن، حتی ابدان شهدای کربلا به لرزه افتاد.شب عاشورا بعضیاشون گفته بودن حسین‌جان ما حاضریم هزار بار برات جون بدیم.. ابی عبدالله به نیزه غریبی تکیه داد شروع کرد به یارانشو خوندن.. یا مسلم بن عقیل، یا هانی ابن عروه،یا مسلم ابن عوسجه، یا حبیب ابن مظاهر، چتون شده؟ حسین داره صداتون می‌زنه جواب منو نمی‌دید. بسه دیگه از خواب بیدار شید بلند شید بیاید می‌خوان دست زینبو ببندن.. می‌خوان ناموسمو به اسارت ببرن.. چند تا وداع داره ابی عبدالله.. تا صداش بلند شد یا سکینه! یا فاطمه! یا زینب! یا ام کلثوم! من هم دیگه رفتنی شدم. زن‌ها دور ابی عبدالله رو گرفتن دارن ناله می‌زنن گریه می کنن... مَثَلِ امام مَثَلِ کعبه است همه باید بیان دوره کعبه. این زن‌ها هم دور این کعبه مقصود دارن می‌گردن. به ما رحم کن، به غریبی ما رحم کن، اما این کعبه یه صحنه‌ای دید خود این کعبه اومد سمت زن ها دید یه گوشه ی خیمه سکینه زانو بغل کرده همه اومدن اما سکینه نیومده..ابی عبدالله رفت سمت سکینه یه دستی رو سرش کشید. سکینه آرام آرام چشماشو آورد بالا با یه حزنی پرسید "یا اَبِه اِسْتَسْلَمُتَ لِلْمَوْت؟"بابا تسلیم مرگ شدی تمومه؟ ابی عبدالله متصل اشک‌هاش جاری بود.یه وقت یه جمله گفت زن ها جیغ میزدند با این یه جمله ی سکینه..آرام صدا زد: "يا أبه ردّنا إلى حرم جدّنا" ما رو برگردون ببر مدینه.. آقا صدا زد.. "لا تُحْرِقِی قَلْبِی" آتیشم نزن. راوی میگه نگاه می‌کردیم ابی عبدالله از خیمه اومد بیرون یه دختر چند ساله پای حسینو گرفته. همراه بابا راه میاد داره التماس می‌کنه.. میگه بابا من تشنمه.. این حال حسین بیچاره کرد برای پدر سخته دختر تو شرایط این چنینی باشه اما پدر نتونه براش کاری کنه.. حسین آرومش می‌کرد ان شاءالله سیراب میشی بابا..یه وداع دیگه ابی عبدالله برای وقتی که تو خیمه ی امام سجاد اومد.امام سجاد تا متوجه حضور ابی عبدالله شد صدا زد.. عمه جان زینب!کمکم کن من به شما تکیه بدم..به زحمت تکیه داد به عمه ی سادات زینب. توان نداشت...صدا زد.. پدر جان! أینَ حبیب؟آقا فرمود: قُتِل..أینَ أخی علیٌ اکبر؟ علی اکبرم آقا فرمود: قتل..أین عمی العباس؟ بابا عمو کجاست؟ ابی عبدالله فرمود:همینقدر بگم غیر من و تو دیگه مردی نمونده..ودایع امامت رو‌منتقل کرد.. اینجا امام سجاد صدا زد.. عمه! شمشیرمو بیار چه می‌کنی؟ حجت خدا غریب مونده دارم میرم جانمو براش بدم.. ابی عبدالله فرمود: خواهر نگهش دار، زمین از حجت خدا خالی نمونه.. اینم یه ، یه وداع دیگه ام ابی عبدالله داشت. اومد تو خیمه زن ها دید این خانما یکی نیزه شکسته به دستشون یکی شمشیر به دستشه .. چادر به کمر بستن یه جوری صورتشونو پوشوندن فقط چشم‌ها معلوم باشه.‌ابی عبدالله فرمودن: زینب جان چی شد اینجوری شد؟ گفت: آقا سرباز نداشتی برات یار آوردم.. اینا میخوان بگن آقا مگه ما مرده یم..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── یه وداع ویژه ایم داشت با خواهرش زینب ..صدا زد داداش ! جد ما از ما بهتر بود رفت.مادر ما زهرا رو‌کشتن ..بابامون علی رو از ما گرفتن. بردارم امام‌حسن به شهادت رسید اما امید من تو بودی ..تو بری من به کی دل خوش کنم..همه رو آرام‌کردی زینبو‌ آرام کن..میدونی چرا ؟چون حضرت فرموده بود اون لباس قدیمی و لباس کهنه رو برای من بیار..مادرش زهرای مرضیه اون شب که لباس رو به زینب داد..فرموده بود دخترم هر زمان حسین این لباس رو ازت خواست بدون چند ساعت بیشتر مهمونت نیست. لذا صدا زد داداش همه رو آروم‌کردی من و آروم نکردی..منم آروم‌ کن داداش...ابی عبدالله اشاره ای به قلب زینب کبری کرد،زینب کبری آرام شد.. ابی عبدالله رفت جنگ‌نمایانی کرد همین قدر بگم‌ که از بعد عاشورا ضرب المثل عرب عوض شد..تا روز عاشورا همه از شجاعت علی می گفتن..اما ابی عبدالله روز عاشورا کاری کرد مردم اگه میخواستن از شجاعت بگن ضرب المثلشون‌حسین ابن علی بود ..نقل مقتل اینه:جوری ابی عبدالله جنگید این خللی که تو این سی هزار نفر ایجاد شده جلوه‌ کرد... زخم ها دونه دونه زیاد شد اولین زخم‌ماری ابی عبداللهاین بود..ابی عبدالله رو‌مرکب بود یکم ایستاد استراحت کنه..از شدت جنگ ضعیف شده بود..ضعف پیدا کرده بود. نوشتن سنگی رها شد..این سنگ به پیشانی ابی عبدالله نشست خون جاری شد..آقای ما این لباس رو بالا زد تا این خون رو از پیشانی پاک کنه سینه ی آقا هدف شد..نوشتن اینجا حرمله تیری به سینه ی ابی عبدالله زد..هنوز ابی عبدالله رو‌ مرکبه ..تیر به سینه ی حسین نشست مقاتل نوشتن انقدر شدت این تیر انقدر سنگین بود همین یه تیر کار حسین ابن علی رو تمام‌می کرد.ابی عبدالله هرچی تلاش کرد تیر از جلو‌ بیرون نیومد..نوشتن تیر از پشت سر درآورده بود.آقا تیرو از پشت بیرون آورد..مثل ناپدان خون از سینه جاری شد.. صدا زد.. "بسم الله و بالله علی ملت رسول الله" این یهضربه ی کاری بود که به ابی عبدالله زدن.. ضربه کاری بعدی کجا بود.. نوشتن زرعة بن شریک ملعون ابی عبدالله که روی اسب بود این اسب هی به چپ و راست می‌کشید حسین رو مراقب بود آقا نیفته.. نوشتن این زرعة بن شریک نیزه ای به پهلوی حضرت زد.."فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْض عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ" آقا با صورت راست به زمین افتاد.. حضرت وقتی میفرماد من صبح وشام برات اشک‌میریزم یا جداه..اشکم خشک بشه خون‌ گریه می کنم.. تا حالا دیدی کسی اشک‌هاش تبدیل به خون بشه؟ انقده دیگه اشک‌ ریخته اشکاش خشک شده داره خون میاد.. ضربه کاری بعدی خدا سنان رو لعنت کنه.. ارباب ما که افتاد رو زمین بعد کلی زخم که عرض کردم زخم‌های کم و بیش دیگه‌ای هم بود «من دارم کاری‌ها رو میگم.» سنان اومد جلو نیزه ای به ترقوه حضرت زد...ای کاش همین یکی بود نیزه رو بیرون آورد تو سینه حضرت فرو کرد.. دیگه این روانی ول نمی‌کرد حسینو، نیزه به سینه ی حضرت زد، نیزه رو انداخت..تیر وکمون‌ و‌ پیدا کرد اومد از یک قدمی تیر به گلوی حسین زد... امام باقر فرمود: پیغمبر نهی کردن حیوان‌ها رو اینجوری بکشن.. چه جوری؟ با نیزه زدن.. با شمشیر زدن.. با تیر زدن... با سنگ زدن ...با عصا زدن ..سنان معلون گفتم تیرو به سینه زد به ترقوه حضرت زد..تیر و‌ که به نیزه زد ابی عبدالله همه تلاششو کرد.. آقا به زحمت نشست.. دیدن دست برد زیر گلو‌ این خون گلو رو گرفت هی به صورت خودش میکشه..میگفت اینجوری میخوام برم پیش خدا..بگم‌ خدایا اینا حق منو بردن(خوردن) عمر سعد سوار مرکب دور قتلگاه می گشت می‌گشت می‌گفت برید، برید کار رو تموم کنید خیلی طول کشید ریختن سر ابی عبدالله.... ای حسین.. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
Sh 10 Moharam 1402 Bazri [Mohjat_Net] (1).mp3
10.09M
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری
Haj Mahmood Karimi - Dir Residam (128).mp3
7.23M
به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من ♬♫♪ !!! سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو رو بردند دیر رسیدم من ♬♫♪ !!! به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من ♬♫♪ !!! سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو رو بردند دیر رسیدم من آخ به سمت گودال از خیمه دویدم من ♬♫♪ !!! شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من ♬♫♪ !!! سر تو رو بردند دیر رسیدم من عزیز خواهر غریب مادر ♬♫♪ !!! عزیز خواهر غریب مادر عزیز خواهر غریب مادر ♬♫♪ !!! به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من ♬♫♪ سر تو دعوا بود ناله کشیدم من ____________ 🎤 حاج محمود کریمی 📝به سمت گودال از خیمه دویدم من ⬛️شهادت امام حسین ع 🏴🏴
Fadaeian_Shab11Moharam1403_03.mp3
8.99M
محرم ۱۴٠۳ ناتوون شده اباعبدالله خیلی وقته نیمه جون شده اباعبدالله جگرش دوباره خون شده اباعبدالله واسه خیمه نگرون شده اباعبدالله حال خراب دخترش، یه طرف وَ اضطراب خواهرش، یه طرف غصه ی غربت حرم، یه طرف آتیش و غارت حرم، یه طرف چِقَدَر بی تابه دختر سه ساله شم میون خیمه خوابه این صدای روضه ی فراته که پیچیده پسر فاطمه تشنه ی یه جرعه آبه مظلوم، حسین جانم زیر نیزه ها اباعبدالله راضیه به قسمت و قضا اباعبدالله تو هجومه زیر دست و پا اباعبدالله می زنه مادرشو صدا اباعبدالله حرمله و شمر و سنان، یه طرف خنده ی تلخ ساربان، یه طرف نیزه و شمشیر و عصا، یه طرف خنجرِ کندِ بی حیا، یه طرف نفسش سنگینه شمر بی حیا رو سینه ی حسین میشینه آسمونیا میگن شمر حیا کن بس کن مادرش تو قتلگاهه و داره می بینه مظلوم، حسین جانم
👌باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: ‼️ از استفاده از مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
👌باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: ‼️ از استفاده از مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دل تو دلم نیست، دل پریشونم اجازه میخوام، روضه بخونم از زبون شمر، میخونم این بار اون حرفایی که، گفته به مختار من بودم و چندتا سوار ، میدان پراز گرد و غبار حسین و دیدم زیر سنگ ، گودال شلوغ از نیزه دار هرکسی هرچیزی میزد ، از هر گوشه از هر کنار نیزه به پهلوش میزدن ، چندبار نه یک بار نه دوبار از بس که تشنه بود ندید،هیچ جایی رو چشماش سنان با نیزه ای گرفت ،نفس و از حرفاش (حسین غریب مادر) حرفا زیاده ، بگم چیا شد ؟ هرچی شد اون روز تو قتلگاه شد زینب و دیدم بالا بلندی گفت آخه نامرد به چی میخندی؟ خندیدم و صداش زدم،مقابل چشماش زدم حسین ومیدید زیرپام،میدیدبه پهلوهاش زدم یه چندتا دونه نیزه رو از کینهء باباش زدم یه تیرو ازفاصله کم ،قشنگ به سینه هاش زدم جلو چشای خواهرش ، موهاش و پیچیدم با ضربه ضربه از قفا،  سر و می برّیدم (حسین غریب مادر) تموم نمیشه قصه همینجا تازه شروع شد ، این ماجراها وقتی تو خیمش بگو بخند شد دیدم رو نیزه نالش بلند شد میدید فرار خواهر و،  جسارتای لشکرو گریش گرفت رونیزه ها ،تاکه کشیدن معجرو گفتم برن پشت حرم ، پیدا کنن یه پیکرو جلو رباب به نی زدیم ، سر علیه اصغر و حسین میدید آبروی ، ناموسشو بردیم روبه رو دختر علی ، رقاصه آوردیم 😭 (حسین غریب مادر) ــــــــــــــــــــــــــ شعرونغمه:الاحقر .👇