بسم الله
🔵اعجاز سخنان علی علیه السلام و حیرت جاحظ
#جاحظ مىگويد: «بعد از كلام خدا و پيامبرش هرگز كلامى به گوش من نخورده، مگر اين كه با آن مقابله كردهام، جز سخنان اميرالمؤمنين (كرّم اللّه وجهه) كه من توان مبارزه با آن را هرگز در خود نيافتم، سخنانى همچون؛
🔸 «ما هلك امرء عرف قدره»، (كسى كه ارزش وجود خود را بشناسد هرگز هلاك نمىشود)،
🔹 «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» (آن كس كه خويش را بشناسد پروردگارش را شناخته است)،
🔹«المرء عدوّ ما جهل، انسان دشمن چيزى است كه نمىداند»
🔸«و استغن عمّن شئت تكن نظيره و احسن الى من شئت تكن اميره و احتج الى من شئت تكن اسيره» (از هر كس مىخواهى بىنياز شو تا همانند او باشى و به هر كس مىخواهى نيكى كن تا امير او باشى و به هر كس مىخواهى نيازمند باش تا اسيرش شوى)
✍️علوی نویسنده کتاب #الطراز درباره سخن جاحظ گفته است: «به انصاف جاحظ نگاه كن! اين انصاف دليلى ندارد جز اين كه سخنان على (ع) پردههاى گوش او را تكان داده و با اعجاز و فصاحتش عقل او را به حيرت افکنده، وقتی جاحظ با آن يد بيضايى كه در بلاغت دارد چنين اعترافاتی بکند، تكليف ديگران روشن است»
#با_شیفتگان_نهج، شماره 36
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
#اجرای_حد بر دزد گوسفندان
📢بسیار گفتهاند و شنیدهایم که حضرت امیر علیه السلام هرگز رضایت نمیدادند که #حدود_الاهی تعطیل شود و شاید برای همین هم به محض احراز حداقل شرایط، حد سرقت را بر گوسفنددزد خراسانی را اجرا کردند!
🔸اما گویا کمتر گفته و شنیدهایم که حضرت درباره اجرای حد بر چه کسانی کوتاه نمیآمد؟ وقتی کارگزار مقتدر دولت عثمان (ولید بن عقبه) در کوفه بدمستی کرده بود و شاهدان در نزد عثمان شهادت داده بودند و عثمان در اجرای حد این دست و آن دست میکرد، با اینکه قدرت در دست امیرالمؤمنین نبود، با عثمان بگومگو کردند و سرانجام خودشان با دست مبارک خودشان بر ولید حد جاری کردند(مروج الذهب؛ 2 / 235)
با این حال در کوفه وقتی که قدرت هم در دستشان بود گاه مصلحت اسلام یا مصلحت نظام اقتضا میکرد که حدی را تعلیق یا تعطیل کنند. مثلا از برخی نظامیان که برای جنگ به سوی سرزمین دشمن رفته بودند، تخلفی سر زده بود و از حضرت خواسته بودند تعهد بدهد که آنان را مؤاخذه نخواهد کرد. حضرت هرچند اماننامهای به آنها ندادند اما در اجرای حد عجله هم نکردند بلکه اجرای حد را تعلیق کردند تا نظامیان از سرزمین دشمن بازگردند (عوالی اللئالی) به طور کلی میفرمودند به کسی که در سرزمین دشمن است حد جاری نکنید چون ممکن است غیرتی شود و به دشمن بپیوندد! (تهذیب ج 10 ص 147) این یعنی اگر مصلحت برتری وجود داشته باشد میتوان حدی را تعلیق یا تعطیل کرد.
👈حالا افکار عمومی درست در زمانی که با اشتیاق، منتظر شنیدن خبری از رسیدگی به اختلاسهای سنگین و خاصهخوریهای رنگین بود ناگهان خبردار شد که قوه قضائیه برای یک گوسفنددزد شاخشکسته شاخ و شانه کشیده است!
رسیدن چنان خبری به مردم آن هم در چنین شرایطی که هنوز از آن پروندههای رنگین و سنگینِ دزدانِ قانوندان خبر قانع کنندهای به آنها نرسیده است، آیا موجب اعتمادسوزی و نومیدی مردم نمیشود؟
آیا قوّه قضائیه نمیخواهد در اجرای حدود، نیمنگاهی نیز به #مصلحت نظام و امیدوار کردن مردم داشته باشد؟ همان مردمی که ستون دین و تکیهگاه دولت در جنگ با دشمن (عمادُ الدِّينِ ... وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاء) هستند! (#نامه_53)
👈آیا نمیخواهد به این سخن حضرت عمل کند که فرمودند: بزرگترین چشم روشنی حاکمان "درست اجرا کردن عدالت" و آشکار شدن محبت مردم [به حاکمیت] است (وَ إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِي الْبِلَادِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِيَّةِ #نامه_53)
👈آیا قوه قضائیه نمیداند که بین «درست اجرا کردن عدالت» (استقامة العدل) و «علاقمندی مردم به نظام» (ظهور مودة الرعیة) ملازمهای وجود دارد؟
#اهم_و_مهم
#با_معارف_نهج، شماره 72
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#کلمه_عمل در نهج البلاغه شماره1
✍️"عامل" در زبان عربی به "صاحب منصب" حکومتی گفته میشد. به همین ترتیب کلمهی "عمل" هم وقتی به صاحب منصبان نسبت داده شود، به معنای "منصب و پست و مقام" است اما اگر به صاحب منصبان نسبت نیابد، میتواند معنای کار و عمل را بدهد. بنابراین کلمه عمل میتواند در دو معنا به کار برود که در نهج البلاغه به هر دو معنا به کار رفته است:
1️⃣کلمه عمل به معنای امارت:
وقتی امام ع مالک اشتر را به جای محمد بن ابی بکر نصب کرده بودند به ایشان گزارش رسید که محمد بن ابی بکر دلگیر شده است؛ امام به او نوشتند: [خبر] ناراحت شدنت از اعزام مالک اشتر به سوی [محل] امارتت، به من رسید (أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِي مَوْجِدَتُكَ مِنْ تَسْرِيحِ الْأَشْتَرِ إِلَى عَمَلِك) (#نامه_34) در اینجا کلمه عمل به محمد بن ابی بکر اضافه شده (عملک) و معنای "امارت و منصب و مقام" میدهد.
2️⃣ کلمه عمل به معنای کار و عمل:
در حدیث (اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِك (نامه 27) که عمل به نوع انسان اضافه شده و به خصوص کارگزاران حکومتی اضافه نشده، عمل همان معنای خودش را میدهد و به معنای امارت نیست.
↩️حال در نامهای که امام به فرماندار آذربایجان نوشتهاند، آمده است: «وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَة» ( #نامه_5 ) (منصب تو طعمهای برای تو نیست بلکه امانتی است بر گردن تو)
⁉️ برخی مترجمان کلمه «عمل» را که در اینجا به معنای مقام و منصب است، درست ترجمه نکردهاند.
#با_مترجمان_نهج، شماره 38
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵خودیهایی که به پایگاه #دشمن تبدیل میشوند
#اشعث_بن_قیس کارگزار عثمان در #آذربایجان بود. امیرالمؤمنین علیه اسلام نیز او را در منصب خود ابقاء کردند. وی در جنگ #صفین ابتدا قصد داشت به دشمن ملحق شود اما مشاورانش او را از این نظر برگرداندند و به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام درآمد. در اثنای جنگ که برتری سپاه امام در حال آشکار شدن بود، #معاویه چاره در این دید که با بزرگان سپاه امام وارد رایزنی (بخوانید: یارگیری) شود.
👈ابتدا #عمرو_عاص را نزد #اشعث فرستاد. عمرو عاص مکّار اشعث را به عنوان بزرگ عراقیان و والی قدیمی عثمان، خیلی ستایش و کسانی چون مالک اشتر را به اتهام #قتل_عثمان نکوهش کرد(!) و در پایان او را به پایان دادن جنگ دعوت کرد! (#وقعة_صفین)
اشعث در بخشی از پاسخهایی که میداد بد عمل نکرد، مثلا به طور واضح گفت که بزرگِ عراقیان من نیستم بلکه علی علیه السلام است. این را هم گفت که کارگزارِ #عثمان بودن، چیزی بر عزت من نمیافزاید. امّا در برابر تهمتی که به همرزمانش زده میشد دفاع مناسبی نکرد و تنها به این نکته اکتفا کرد که عیبجویی تو از امثال #مالک_اشتر، نه تو را به من نزدیک میکند و نه مرا از آنان دو رمیکند. اشعث هرچند در این مذاکره علاقهای به ملاقات خودش با معاویه نشان نداد اما قول داد که اگر معاویه بخواهد ترتیب ملاقات حضوری او با علی علیه السلام را بدهد! (وقعة صفین)
👈معاویه و عمرو پس از #مذاکره با اشعث به سراغ #ابن_عباس رفتند اما #ابن_عباس پاسخ #انقلابی و دندانشکنی به #عمرو_عاص داد و به او نوشت که تو نیرنگپیشهای بیش نیستی و با معاویه معامله کردهای و در برابر وعده حکومت مصر با معاویه همکاری میکنی و ...!
↩️همین اشعث بود که به نقطهی #امید_دشمن (معاویه) و پایگاه او در بین سپاهیان امیرالمؤمنین علیه السلام تبدیل شد و سرانجام به #تفرقه در بین سپاه امام علیه السلام دامن زد و لشکر را در مقابل امام علیه السلام قرار داد و امام علیه السلام مجبور شدند تن به #حکمیت بدهند!
#خودیها
#پایگاه_دشمن
#با_معارف_نهج، شماره 73
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#جامعیت_نهج البلاغه و قدرت تأثیر آن
📢جرج جرداق میگوید: در تاريخ مشرق زمين، هيچ گاه به سراغ نهج البلاغه رفتهايد؟
🔸همان نهج البلاغهاي که زبانش وقتی به انتقاد گشوده میشود، گويي تندبادی است خروشان؛
🔹وقتی به تهدید تباهي و فساد گشوده میشود، گویا آتشی سهمناک است که زبانه ميکشد؛
🔸وقتی تو را به سوی تفکر فرابخواند، حس و عقل را با هم درمیآمیزد؛
🔹وقتی در مقام پند و اندرز به کار برود، مهر و عاطفه پدرانه را همراه با راستي و وفاداري انساني در آن میيابيد؛
🔸وقتی براي شما از ارزش هستي و زيباييهاي آفرينش و کمالات جهان هستي سخن بگويد، آنها را با قلمی آغشته به نور ستارگان بر قلب شما حک میکند!
#با_شیفتگان_نهج، شماره 37
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#شبهه در علم غیب امیرالمؤمنین علیهالسلام
قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي رَجُلٍ شَهِدَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ بِأَنَّهُ سَرَقَ فَقُطِعَتْ يَدُهُ حَتَّى إِذَا كَانَ بَعْدَ ذَلِكَ جَاءَ الشَّاهِدَانِ بِرَجُلٍ آخَرَ فَقَالا هَذَا السَّارِقُ وَ لَيْسَ الَّذِي قُطِعَتْ يَدُهُ وَ إِنَّمَا شَبَّهْنَا ذَلِكَ بِهَذَا فَقَضَى عَلَيْهِمَا أَنَّ غُرْمَهُمَا نِصْفُ الدِّيَةِ وَ لَمْ يُجِزْ شَهَادَتَهُمَا عَلَى الْآخَر.(#تهذیب, 6/261)
این روایت، روایت معتبری است و حکایتی را نقل میکند که در آن، دو شاهد در محکمهای شهادت دادهاند فلان کس سرقت کرده و در همان محکمه به خاطر شهادت آنها دست متهم قطع شده است (شَهِدَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ بِأَنَّهُ سَرَقَ فَقُطِعَتْ يَدُه) پس از مدّتی شاهدها آمدهاند و شخص جدیدی را به عنوان دزد معرفی کرده و اقرار کردهاند که در شهادت قبلیشان خطا کردهاند. حال کسی که در آن محکمهی اول دستش قطع شده به نزد حضرت امیر علیه السلام آمده و از دست دو شاهد، شکایت کرده و حضرت نیز حکم کردهاند که دو شاهد باید دیه بپردازند.
🔸در این روایت تصریح نشده است که حکم اول (قطع اشتباهی دست متهم) در محکمهی امیرالمؤمنین علیه السلام و توسّط ایشان اجرا شده بلکه عبارت «قُطِعَتْ يَدُهُ» که به صورت مجهول به کار رفته، ظهور در این دارد که دست متّهم در محکمهی دیگری و توسط قاضی دیگری (شریح یا قضات قبل از حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام) اجرا شده است وگرنه بر اساس عادت گفتاری عربها اگر دست متهم توسط خود امیرالمؤمنین قطع شده بود، فعل به صورت مجهول به کار نمیرفت.
✍️نکته:
در #نسخه #کافی به جای عبارت «قطعت یده» تعبیرِ «قطع یده» (بدون تا) آمده که میتوان آن را به صورت معلوم خواند. این فعل اگر معلوم باشد، میتواند به این معنا باشد که امیرالمؤمنین خودشان بودهاند که دست دزد را با استناد به شهادتِ اشتباهیِ شاهدان قطع کردهاند. اتفاقا برخی به همین نسخهی کافی استناد کرده و گفتهاند اگر امیرالمؤمنین علیه السلام علم غیب داشت، پس چرا دست متهم را قطع کرد؟!
📢کسانی که این اشکال را طرح کردهاند غافل شدهاند که اولا بر اساس نسخهی تهذیب (قطعت یده) اصلا دست را امیرالمؤمنین علیه السلام قطع نکردهاند ثانیا در نسخهی کافی (قطع) نیز باز این احتمال وجود دارد که فعل، مجهول باشد و کلمه «ید» #نایب_فاعل باشد. به هر حال کلمه «ید» #مؤنث_مجازی است و وقتی که نایب فاعل بشود، فعل مجهولش میتواند بدون تا هم به کار برود. و چنانکه گذشت اگر فعل «قطع» مجهول باشد دیگر نمیتوان #قطع_دست_متهم را به امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت داد.
↩️جمع بندی: نسخهی تهذیب (قطعت)، ظهور دار که "قطع دست" در محکمهی امیرالمؤمنین علیه السلام اجرا نشده بلکه در محکمهی دیگری اجرا شده اما نسخهی کافی (قطع) مجمل است؛ یعنی فعلِ قطع احتمال دارد مجهول باشد (و به این معنا باشد که قطع دست در محکمه دیگری اجرا شده) چنانکه احتمال دارد معلوم باشد (و به این معنا باشد که قبلا توسط امیرالمؤمنین علیه السلام اجرا شده).
👈بنابراین هیچ یک از دو نسخهی این روایت نمیتواند علم غیب امام علیه السلام را نقض بکند. هرچند روایت اگر هم صراحت داشت که قطع ید در محکمه امام علیه السلام اجرا شده، امکان توجیه روایت و دفاع از نظریه #علم_غیب وجود داشت.
#با_معارف_نهج، شماره 74
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#علم_غیب امام علی علیه السلام
وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ وَ لَكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله) أَلَا وَ إِنِّي مُفْضِيهِ إِلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذَلِكَ مِنْهُ وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ وَ اصْطَفَاهُ عَلَى الْخَلْقِ مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً ... #خطبه_175
به خدا قسم اگر بخواهم هر كدام از شما را خبر دهم كه از كجا آمده و به كجا مىرود و تمام امورش چه خواهد شد میتوانم خبر دهم ولى مىترسم [در باره ام دچار غلوّ شويد و مرا بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله برتری داده و] به خاطر من به رسول الله كافر گرديد. اما بدانيد من به خاصّان از ياران خود كه از خطر كفر و غلوّ در امانند اين مطالب را خواهم رساند. به خدايى كه پيامبر را به حق برانگيخت و او را بر خلايق برترى داد، جز به راستى سخن نمىگويم...
#با_معارف_نهج، شماره 75
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵مراحل تدریجی شیطانی شدن انسان در قالب #تصویر
اگر #قرآن مىفرمايد: «از گامهاى #شيطان پيروى نكنيد» (وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطان) به خاطر آن است كه شیطان انسان را گام به گام به فساد مىكشاند (وَ مَنْ يَتَّبِع #خطوات_الشیطان فَانَّهُ يَأمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر)
⁉️اما مسأله این است که گامهای تدریجیِ شیطان چگونه شکل میگیرد؟
📢نهج البلاغه (#خطبه_7)، نفوذ تدريجى و گام به گام شيطان را اينگونه توصيف مىفرمايد:
1.«اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاكا» آنان شیطان را ملاک کار خود قرار میدهند،
2.«وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً» شیطان نیز آنان را شریک خود قرار میدهد،
3.«فَباضَ»؛ سپس شيطان در روح آنان تخمگذارى مىكند.
4.«وَ فَرَّخَ فى صُدُورهم»؛ بعد جوجهکشی مىكند.
5.«و دَبَّ»؛ بعد جوجههاى شيطانى در روح انسان به جنب و جوش در مىآيند.
6.«و دَرَجَ فى حُجُورهم»؛ سپس در دامن انسانها به راه مىافتند.
7.«فَنَظَر بِاعيُنِهم»؛ سپس شيطان به وسیله چشم آنان نگاه میکند و آنها به جاى عين الله، عين الشيطان مىشوند.
8.«و نَطَقَ بِالْسِنَتِهم»؛ شيطان حرف خود را به وسیله زبان آنان مىزند.
9.«فَرَكِبَ بهم الزَّلَل»؛ شيطان به وسیله این افراد به اهدافش (گناهان) میرسد.
10. «وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَل» و #زشتیها را برای آنها را #زیبا جلوه میدهد.
—---------------------------------------------------------—
🌹با الهام از محسن قرائتی، کتاب "امر به معروف و نهى از منكر" ص: 83 🌹
#گامهای_شیطان #تدرج_در_اغواگری_شیطان
#با_معارف_نهج، شماره 76
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵 آیا داستان دوشیزه ماندن #حضرت_زهرا سلام الله علیها واقعیت دارد؟
در فضای مجازی حدیثی دست به دست میچرخد که در آن آمده است حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، دوشیزه بوده و دوشیزه نیز باقی ماندهاند. از آنجا که این حدیث دستمایهی واکنشهای خاص و گاه نامحترمانهای به ساحت قدسی آن حضرت شده است، قابل ذکر است که این حدیث هیچ اعتباری ندارد.
🔹داستان دوشیزه ماندن حضرت زهرا سلام الله علیها سخنی است که در منابع اصلی شیعه و اهل سنت یافت نشد. ظاهرا نخستین منبعی که این روایت را نقل کرده، یکی از عالمان صوفی مسلک هندوستان (محمد صالح کشفی ترمذی) است که خود سنّی بود اما چون با نگاهی صوفیانه ارادت قلبی فراوانی به حضرت علی علیه السلام داشت، کتابی با نام «مناقب مرتضوی» به زبان فارسی نوشت.
نویسنده بسیاری از روایاتی را که در کتابش آورده، به منابعی روایی یا تاریخی (ضعیف یا قوی) استناد داده اما وقتی به داستان باکره ماندن حضرت صدیقه رسیده، هیچ منبعی برای آن ذکر نکرده است (ن ک: مناقب مرتضوی نسخهی پی دی اف کتابخانه قائمیه ص 126 و 127)
باید توجه داشت که نویسنده بیش از آنکه به علم و دانش شهرت داشته باشد، از صوفیان پیرو شاه نعمت الله ولی بود. این روایت را قاضی نور الله شوشتری (#احقاق_الحق ج 10 ص 25) از همان منبع نامعتبر نقل کرد. خلاصه آنکه این حدیث هیچ اعتباری ندارد.
↩️بعد التحریر:
حضرت صدیقه طاهره آمده بود تا ما در دنیا راه درست زیستن را از او بیاموزیم و در آخرت مسیر سعادتمندی اخروی را نشانمان بدهد. کسانی که نمیخواستند راه درست زیستن را از او بیاموزیم این سخنان را ساختند و پرداختند تا با این سخنان سرگرممان کنند و نگذارند راه زندگی و بندگی را از او بیاموزیم.
#مناسبتی، شماره 32
#فاطمیه #باکره_ماندن
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵عزت و سربلندی ایران قبل و بعد از #انقلاب_اسلامی (بررسی موردی #کنفرانس_تهران)
در آذرماره 1322 چرچیل و روزولت و استالین میخواستند کنفرانس مهمی را درباره جنگ جهانی دوم برگزار کنند. در اینکه کنفرانس را در کجا برگزار کنند، اختلافاتی داشتند ولی سرانجام توافق کردند که در تهران برگزار کنند.
نکات زیر نشان دهنده میزان عزتمندی #شاه ایران به عنوان میزبان این کنفرانس است! همان شاهی که خود را وارث تاجی 2500 ساله میدانست.
•1️⃣آنان برای اینکه تهران را به عنوان محل برگزاری کنفرانسشان انتخاب کنند، از شاه یا دولت ایران اجازه نگرفتند! حتی با شاه یا دولت هماهنگ هم نکردند! شخص شاه ایران از سفر این سه مسافر به تهران حتی اطلاع هم نداشت! تنها در روز ورودشان امینی از طریق سفارت شوروی مطلع شد.
•2️⃣تا پایان کنفرانس که چند روز طول کشید، ماجرا محرمانه باقی ماند و اخبار مذاکرات برای مردم، دولت و مجلس منتشر نشد.
•3️⃣سه مسافر مغرور پس از ورود به ایران، حاضر نشدند برای ملاقات با شاه ایران به دربار بروند.
•4️⃣شاه ایران را مجبور کردند که برای شرکت در کنفرانس و زیارت آن سه مسافر مغرور به سفارت شوروی برود.
•5️⃣البته با کوششهای فراوان سهیلی و ساعد شاه توانست چند دقیقهای به دیدار روزولت برود. روزولت همچنان میخکوب بر مبل، به گفتگوهای عادی درباره مسائل کشاورزی ایران با او بسنده کرد و درباره مسائل مهم کشوری که در بدترین شرایط اقتصادیاش هزینههای زیادی برای میزبانی از متفقین پرداخت کرده بود، سخنی به میان نیامد.
•6️⃣با همان کوششها چرچیل نیز یک شب پس از آن که هفتادمین سال تولدش را در تهران جشن گرفته بود، شاه ایران را به حضور پذیرفت. او نیز تنها به نصیحت شاهنشاه پرداخت و اجازه نداد از مسائل مهم این کشور غارتزده و مطالبات ایران از متفقین هیچ سخنی به میان بیاید.
•7️⃣چرچیل و روزولت حتی به پاس اینکه شاه به دیدارشان آمده نیز حاضر نشدند برای بازدید به دربار بروند اما استالین با اصرار یکی از کارکنان ایرانی سفارت شوروی سری به کاخ مرمر زد و شاه را ملاقات کرد.
•8️⃣استالین برای رفتن به بازدید شاه، شرط کرد که به هنگام ورود به کاخ مرمر، گارد شاه باید برچیده شود و گارد ویژه استالین مستقر شود. شاه نیز با خوشحالی این درخواست را پذیرفت.
•9️⃣شهردار وقت تهران وقتی فهمید خاک فرشیِ ایران به قدوم عرشی آن سه مسافر آسمانی مزیّن شده (!) چندماه بعد (خرداد 1323) از شدت شوق و شعف سه خیابان مهم تهران را به نام آن سه مسافر نامگذاری کرد! و برای افتتاح این خیابانها با نامهای جدیدشان، مراسم باشکوهی برگزار و شخصا نطق بلندبالایی نیز ایراد کرد و در نطق خود تا آنجا پیش رفت که اختیار از کف داده بود، هر واژه خوب و اسطورهای را در وصف این سه تن به کار برد.
↩️این، داستان عزت دیپلماتیک ما در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود. حالا میفهمم که غربیها چه چیزی را در ایران از دست دادهاند؟ و جمهوری اسلامی برای ما چه چیزی آورده است؟ تازه میفهمم که مگر بچههای ایران چه نگاهی به آمریکا داشتند که #امام_خمینی ره برای روحیه دادن به آنها میفرمود: آمریکا هیچ غلطی نمیکند بکند! و وقتی امام این را میگفت چه حسی به آنان دست میداد؟ تازه میفهمیم مگر وضعیت قبل از امام چگونه بود که سلمان هراتی درباره امام میگفت:
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت
#مناسبتی، شماره 33 به مناسبت سالروز پیروزی #انقلاب_اسلامی
#عزت
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵حقانيت علي بن ابي طالب از زبان حُذیفه
🔹حذیفه بن یمان، منافقشناس زبردستی بود. اصحاب، او را از رازداران پیامبر صلی الله علیه و آله میدانستند. مشهور بود که پیامبر در زمان حیاتشان همه منافقان را به حذیفه معرفی کردهاند. برای همین بود که #خلیفه_دوم هر وقت میشنید که کسی از دنیا رفته، بررسی میکرد اگر میدید حذیفه در تشییع شرکت نکرده از همین جا متوجه میشد که میّت از منافقان بوده و لذا در تشییع شرکت نمیکرد(استيعاب، ج1، ص: 335).
این منافقشناسِ سرشناس که تمام دوران خلافت سه خلیفه را در سکوتی عجیب سپری کرده بود، وقتی شنید عثمان به قتل رسیده و امیرالمؤمنین مورد بیعت مردم قرار گرفته با اینکه در بستر بیماری، آخرین روزهای عمرش را میگذراند و دیگر از او انتظار کُنشگری سیاسی نمیرفت، با حرکتی جالب، راز سکوت بیست و پنج ساله خود را گشود.
🔸آری #حذیفه در روزهای آخر از فرزندانش خواست تا به مسجد ببرندش و اذان بیموقع بگویند و مردم را جمع کنند تا سخن مهمی با مردم در میان بنهد. وقتی او را به مسجد آوردند و بر روی منبر گذاشتند، به مردم #کوفه گفت: مردم با علی بیعت کردهاند. [درباره علی] از خدا بترسید، علی را یاری کنید و بارهای او را [از دوشش] بردارید چرا که ـ به خدا سوگند ـ او از اول تا آخر بر حق بوده و است و خواهد بود و بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله تا روز قیامت کسی برتر از او وجود ندارد.
سپس دستهایش را بر هم نهاد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من با علی بیعت کردم! بعد هم گفت: خدا را سپاس میگزارم که مرا تا امروز (روز بیعت با علی) زنده نگه داشت!
آنگاه رو به فرزندانش کرد و گفت: مرا به خانه ببرید و علی را ترک نکنید که جنگهای زیادی خواهد داشت و خلق زیادی در آن هلاک خواهند شد. در رکابش شهادت طلبی بکنید که او بر حق است و مخالفانش همگی باطل هستند.
حذیفه بعد از این سخنرانی، خیلی زود از دنیا رفت و حتی جنگ جمل را هم ندید اما فرزندانش در جنگ صفین به شهادت رسیدند. (مروج الذهب، ج2، ص: 383 و 384)
#منافقان_عصر_پیامبر #شناخت_منافقان
#حقانیت_علی
#با_معارف_نهج، شماره 77
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵آیا تعبیر «#انفراج_المرأة عن قُبُلِها» (خطبه 97) تعبیر خوبی است؟
عربها وقتی میخواستند برای #تقبیح کسی که گوهری گرانبها در دست دارد اما به راحتی آن را از دست میدهد، مَثَل بزنند گاه او را به زن بدکارهای تشبیه میکردند که متجاوزان به او تعرض میکنند ولی هیچ دفاعی از خود نمیکند. حُذیفة بن یمان، صحابی گرانقدر پیامبر اکرم ص نیز وقتی میخواست به مردم بگوید در آینده شیاطین دینتان را از شما خواهند ربود و شما آنقدر بیخیال خواهید شد که هیچ مقاومتی در برابر شیاطین نخواهید کرد، همین مثل را به کار برد و آنان را به زنی تشبیه کرد که مردان متجاوز به ناموس او تجاوز میکنند و او هیچ متجاوزی را از خود نمیراند و از عفّت خود دفاع نمیکند! قال حذيفة رضي الله عنه: كيف أنتم إذا انفرجتم عن دينكم انفراج المرأة عن قُبُلِها لا تمنع من يأتيها؟! .... (مستدرک حاکم)
✍️در برخی نسخههای #خطبه_97 که پس از جنگ نهروان ایراد شده، آمده است که امیرالمؤمنین علیه السلام نیز چنین تشبیهی را به کار بردهاند. در این خطبه مردم کوفه که حاضر نبودند در برابر معاویه از سرزمین خود دفاع کنند و دیگر از آرمانها و مرزهای خود دست برداشته بودند، به زنی تشبیه شدهاند که هر مردی به سراغ عفت او میآید هیچ دفاعی از خودش نمیکند و گویا اصلا از ناموس خود دست برداشته است!
↩️از اینکه #حذیفه قبل از جنگ #جمل درگذشته (مروج الذهب، ج2، ص: 383 و 384) و امیرالمؤمنین علیه السلام این خطبه را سالها بعد از جنگ جمل ایراد کردهاند، باید به این نتیجه برسیم که این تمثیل در زبان عربی رایج بوده و قبل از امام توسط دیگران (از جمله حذیفه) به کار رفته است.
🔹رواج چنین تعبیری در زبان اصحاب بزرگواری مانند حذیفه نشان میدهد که در آن روزگار این تعبیر، تعبیری زشت یا مخالف با #عفت_عمومی نبوده است.
#با_معارف_نهج، شماره 78
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#کلمه_قانع و #کلمه_معتر
امیرالمؤمنین علیه السلام به #مالک_اشتر فرمودهاند: «ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لَا حِيلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُحْتَاجِينَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى فَإِنَّ ِفي هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً»
ازخدا بترس از خدا بترس درباره طبقه پایین [جامعه] همان کسانی که هیچ چارهای ندارند؛ همان مسکینان و نیازمندان و گرفتاران و بیماران؛ چرا که در این طبقه نیازمندانی هستند که قانعاند و نیازمندانی هستند که خود را در معرض دریافت کمک قرار میدهند اما درخواست صریح نمیکنند.
🔹کلمهی قانع به دو معنا به کار رفته است: یکی به معنای درخواست ذلیلانه و دیگری به معنای اکتفا به آنچه که هست، البته در اینجا البته معنای نخست اراده شده است.
حکومت اسلامی و #فقیران_محترم⏬
این فراز از #نامه_53، میخواهد به #فقر_پنهان در جامعه اشاره و آن را به دو دسته تقسیم کند: فقر کاملاً پنهان (قانعا) و فقر نسبتاً پنهان (معترّ). حضرت در توجیه اینکه چرا طبقه پایین جامعه نیاز به دقت خاص دارد همین فقر پنهان را ذکر کرده و از حکومت خواستهاند که برای فقر پنهان چارهای بیندیشد.
متأسفانه برخی مترجمان نهج البلاغه با اشتباهی که در فهم کلمهی قانع و معتر مرتکب شدهاند مانع از برجسته شدن این معنا (#فقر پنهان) شدهاند.
👈تقابل بین کلمه قانع و معتر در قرآن (حج:36) نیز به کار رفته است.
#با_مترجمان_نهج، شماره 39
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#منفورترین_شهروند در نزد حاکم اسلامی
وَ لْيَكُنْ أَبْعَدَ رَعِيَّتِكَ مِنْكَ وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَكَ أَطْلَبُهُمْ لِمَعَايِبِ النَّاسِ فَإِنَّ فِي النَّاسِ عُيُوباً الْوَالِي أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلَا تَكْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْكَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ تَطْهِيرُ مَا ظَهَرَ لَكَ #نامه_53
📢دورترین مردم از تو و منفورترین آنان در نزد تو باید کسی باشد که بیشتر از دیگران به دنبال [آشکار کردن] عیبهای مردم است چرا که در مردم عیبهایی هست که شایستهترین کس برای پوشاندن آن عیوب، والی است. پس آن عیوبی را که مردم از تو مخفی میکنند آشکار نکن چون آنچه بر عهده تو است فقط از بین بردن عیبهای آشکار و علنی است.
#مرز_افشاگری_در_اخبار
#رسانه
#با_معارف_نهج، شماره 79
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵12حق از حقوق #همسایه
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله به اصحاب فرمود: میدانید حق همسایه چیست؟ گفتند: نه! فرمود حق همسایه این است که:
1) اگر کمک خواست به او کمک کنی (إِنِ اسْتَغَاثَكَ أَغِثْهُ)
2) اگر قرض خواست به او قرض بدهی (وَ إِنِ اسْتَقْرَضَكَ أَقْرِضْهُ)
3) اگر نیازمند شد به او رسیدگی کنی (وَ إِنِ افْتَقَرَ عُدْتَ إِلَيْهِ)
4) اگر موفقیتی نصیبش شد به او تبریک بگویی (وَ إِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ هَنَّأْتَه)
5) اگر مریض شد عیادتش بکنی (وَ إِنْ مَرِضَ عُدْتَهُ)
6) اگر مصیبتی به او رسید به او تسلیت بگویی (وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ عَزَّيْتَهُ)
7) اگر از دنیا رفت به تشییع جنازهاش بروی (وَ إِنْ مَاتَ تَبِعْتَ جَنَازَتَه)
8) خانهات را از خانهاش بلندتر نسازی که مزاحم نور و هوایش بشوی مگر اینکه از او اجازه بگیری (وَ لَا تَسْتَطِيلُ عَلَيْهِ بِالْبِنَاءِ فَتَحْجُبَ عَنْهُ الرِّيحَ إِلَّا بِإِذْنِهِ)
9) وقتی میوههای [رنگارنگی] خریدی به او هم هدیه بدهی (وَ إِذَا اشْتَرَيْتَ فَاكِهَةً فَأَهْدِهَا لَه)
10) اگر از میوههای [رنگارنگی] که خریدهای به او نمیدهی [لااقل] میوههایت را مخفیانه به خانهات ببری [و #مانور_تجمل ندهی] (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَأَدْخِلْهَا سِرّاً)
11) میوههای رنگارنگت را فرزندانت بیرون نبرند و با [نشان دادن] آن، فرزندان همسایه را تحقیر نکنند (وَ لَا يَخْرُجْ بِهَا وُلْدُكَ يَغِيضُ بِهَا وُلْدَه)
12) همسایهات را با بوی غذاهایت آزار ندهی مگر آنکه بخشی از آن غذا را به او بدهی (وَ لَا تُؤْذِهِ بِرِيحِ قِدْرِكَ إِلَّا أَنْ تَغْرِفَ لَهُ مِنْهَا).
↩️آنها که میتوانند #خرید_نوروزی بکنند، مواظب همسایگانشان باشند.
بحار الأنوار، ج79، ص: 94
#حق_همسایه
#مناسبتی، شماره 34 (خریدهای نوروزی)
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
لَا تَكُنْ مِمَّنْ...يَخَافُ عَلَى غَيْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَكْثَرَ مِنْ عَمَلِه #حکمت_150
از کسانی نباش که برای دیگران به خاطر گناهی کوچکتر از گناهان خودش نگران میشود و برای خودش بیشتر از آنچه که عمل میکند، امید پاداش دارد.
✍️یعنی گاهی خلافی را که خودمان بزرگتر از آن را خیلی راحت انجام میدهیم، برای دیگران عیب میشماریم و بیخیال خودمان میشویم!
گاهی خلافی را که برخی از همصنفها یا همگروهها یا همحزبیهایمان خیلی راحت انجام میدهند، برای گروهها و حزبهای مخالفانمان عیب میشماریم ولی بیخیال همحزبیهای خودمان میشویم.
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید عمل بد بد است حتی اگر از خودت یا از همحزبیهای خودت سر بزند.
↩️ این روایت را افزون بر آن که در مقیاس شخصی میتوان معنا کرد، در مقیاس جمعی نیز میتوان ملاحظه کرد.
#با_معارف_نهج، شماره 81
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵بزرگترین سرمایهی #پیامبران در راه #هدایت مردم، چه بود؟
وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِأَنْبِيَائِهِ حَيْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ يَفْتَحَ لَهُمْ كُنُوزَ الذِّهْبَانِ وَ مَعَادِنَ الْعِقْيَانِ وَ مَغَارِسَ الْجِنَانِ وَ أَنْ يَحْشُرَ مَعَهُمْ طَيْرَ السَّمَاءِ وَ وُحُوشَ الْأَرْضِ ... وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِي قُوَّةٍ فِي عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِيمَا تَرَى الْأَعْيُنُ مِنْ حَالَاتِهِم مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُيُونَ غِنًى وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًى. (#خطبه_190)
خدای سبحان اگر اراده میکرد که ـ وقتی انبیائش را مبعوث میکرد ـ گنجهای زر، معدنهای طلای ناب و سرزمينهاى آباد و سبز و خرم جهان را به رویشان بگشاید و پرندگان آسمان و چرندگان زمین را [نیز در خدمتگزاری آنان] با آنان همراه سازد، قطعا این کار را میکرد ... ليكن خداوند سبحان پيامبران خود را در اراده و تصميم، نيرومند و در وضع ظاهرى كه به چشم مىآيد ناتوان و ضعيف قرار داد، با قناعتى كه دلها و چشمها را از بىنيازى سرشار مىساخت [و هر کسی را متقاعد میکرد که اینان بینیازند]، و فقر و تنگدستى كه ديدهها و گوشها از دیدن و شنیدن آن رنجیده میشدند.
#قناعت #فقر #تبلیغ #قاصعه
#با_معارف_نهج، شماره 82
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#فرزندان_فاطمه را امیرالمؤمنین علیه السلام نیز اکرام میکرد
حضرت علی علیه السلام وقتی از صفین بازمیگشتند وصیتنامهای درباره اموالشان نوشتند. در این وصیت نخلستانشان را وقف کردند و وصیت کردند حسن بن علی علیهما السلام متولی وقف باشد و اگر او در دار دنیا نبود حسین بن علی علیهما السلام متولی وقف باشد.
↩️چند نکته:
الف) حضرت در این وصیت، حسنین علیهما السلام را «پسران فاطمه» (إبنَی فاطمة) و دیگر پسرانشان را «پسران علی» (بَنی علی) مینامند!
ب) حضرت توضیح دادند اینکه برای سرپرستی این موقوفه دو پسر #فاطمه را انتخاب کردهاند، به چهار دلیل بوده است:
1) برای طلب خوشنودی خداوند (ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ)
2) برای نزدیک شدن به پیامبر صلی الله علیه وآله (قُرْبَةً إِلَى رَسُولِ اللَّهِ)
3) برای تکریم و بزرگداشت حرمت رسول الله (وَ تَكْرِيماً لِحُرْمَتِهِ)
4) برای گرامیداشت وَصلَتی که [از طریق فاطمه] با پیامبر داشتهام (تَشْرِيفاً لِوُصْلَتِه) (#نامه_24)
#احترام_به_سادات
#مناسبتی، شماره 35
( #میلاد_حضرت_فاطمه)
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵برترین راههای رسیدن به خداوند در #خطبه_دیباج
إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْبَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِي الْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَة (#خطبه_110)
برترین چیزی که میتوان به خدای متعال توسل کرد عبارتنداز:
1. ایمان به خدا و رسولش،
2. جهاد در راه خدا چرا که که اوج اسلام است،
3. شهادت به لا اله الا الله چراکه فطرت فقط همین [توحید] است،
4. #نماز را درست خواندن چرا که همه دین همین [نماز] است،
5. زکات دادن چراکه فریضه واجب الاهی است،
6. روزه ماه رمضان چراکه سپری است در برابر عقوبت،
7 و 8. زیارت خانه خدا و آباد کردن آن چراکه این دو #فقر را از بین میبرند و گناه را میشویند،
9. رسیدگی به بستگان چراکه موجب ازدیاد اموال میشود و مرگ را به تأخیر میاندازد،
10. #صدقه مخفیانه چرا که چراکه کفاره گناهان است.
#با_معارف_نهج، شماره 83
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵اجراي عدالت بدون همراهی مردم؟
أَيَّتُهَا النُّفُوسُ الْمُخْتَلِفَةُ وَ الْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُالشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ وَ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُم أَظْأَرُكُمْ عَلَى الْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ نُفُورَ الْمِعْزَى مِنْ وَعْوَعَةِ الْأَسَد هَيْهَاتَ أَنْ أَطْلَعَ بِكُمْ سَرَارَ الْعَدْلِ أَوْ أُقِيمَ اعْوِجَاجَ الْحَق #خطبه_131
✍️اى مردم پراكنده و پريشاندل كه جسمهايتان در صحنه است و خردهايتان غايب است، من با مهربانى شما را به سوى حقّ مىكشانم، و شما مانند بُزي كه از نعرهی شير مىرمد از من مىگريزيد، چقدر بعيد است كه بتوانم به كمك شما پرده از چهره عدالت بردارم، و يا كژيهايى را كه در حقّ پديد آمده راست گردانم.
📢گاهی گمان میشود اجرای عدالت صرفا بر عهده حاکم اسلامی است! در این سخن امام به دو نکته اشاره شده است:
الف) #حاکم حتی اگر علی بن ابی طالب باشد، تا مردم همراه نشوند امکان اجرای عدالت وجود ندارد.
ب) کدام صفات ناپسند اگر در مردم به وجود آمد #اجرای_عدالت دشوار میشود؟
1) #اختلاف و چند دستگی (النُّفُوسُ الْمُخْتَلِفَة)
2) قلبهاي متشتت و غيريكدست (القلوب المتشتتة)
3) فقدان رشد عقلی (الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ وَ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُم)
4) #اطاعت نکردن از حاکم (أَظْأَرُكُمْ عَلَى الْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْه)
#عقل #موانع_اجراي_عىالت
#با_معارف_نهج، شماره 84
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵آیا امیرالمؤمنین علیه السلام در مجازات کارگزاران متخلف، سختگیری میکرد؟
این ادعا که علی علیه السلام در #مجازات #کارگزاران متخلف یا در اجرای حدود الاهی بسیار سختگیر بودند، آنقدر تکرار شده، که دیگر به سختی میتوان در آن مناقشه کرد اما حقیقت آن است که امیرالمؤمنین علیه السلام در مجازات متخلفان، تاجایی قاطعیت داشت که از چارچوب #انصاف و #عدالت و #مصلحت خارج نشود. به عبارت دیگر #حقوق_متهم را در هنگام قضاوت و در هنگام کیفر، رعایت میکردند (#عدالت_کیفری)
این نمونهها را بخوانید:
1️⃣وقتی مصقلة بن هبیره شیبانی پول کافی نداشت که بدهی خودش را به بیت المال پرداخت کند، با هر کس مشورت کرد به او گفتند علی مانند #عثمان نیست که از بیت المال چشمپوشی کند. مصقله که گمان کرد هیچ راهحلی برای بدهیاش وجود ندارد، از ترس اینکه علی علیه السلام او را مجازات کند، از کوفه گریخت و به معاویه پیوست ولی وقتی خبر فرارش را به امام دادند، حضرت فرمودند: «اگر [در کوفه] میماند [فعلا] به اندازهای که داشت از او میگرفتم و [برای بقیه بدهیاش] به او مهلت میدادم تا اموالش بیشتر شود» (نهج البلاغه؛ #خطبه_44) این اوج عدالت علی علیه السلام است که وقتی واقعا بدهکار پول کافی نداشته باشد، به حکم قرآن کریم (فنظرة الی المیسرة) به او مهلت میدهد.
2️⃣ در نظام کیفری علی علیه السلام حتی #محتکر، که یکی از غیرقابل بخششترین ظالمان است (به خاطر سوء استفاده از گرسنگی تودهها)، منصفانه و بدون زیادهروی یعنی فقط در حدی که استحقاق دارد، مجازات میشود. (عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ = بدون زیادهروی کیفرش کن) (نهج البلاغه؛ #نامه_53)
3️⃣از برخی نظامیان که برای جنگ به سوی سرزمین دشمن رفته بودند، تخلفی سر زده بود. نظامیان متخلف باجخواهانه از حضرت خواسته بودند تعهد بدهد که آنان را مؤاخذه نخواهد کرد. حضرت اولا به آنها اماننامه قطعی ندادند وثانیا با اینکه معمولا حدود را با فوریت اجرا میکردند اما این بار اجرای حد را تعلیق کردند تا نظامیان از سرزمین دشمن بازگردند (عوالی اللّئالی) مبنای این تعلیق حد آن بود که امام به طور کلی میفرمودند به کسی که در سرزمین دشمن است حد جاری نکنید، چون ممکن است غیرتی شود و به دشمن بپیوندد (تهذیب، ج 10، ص 147)! این یعنی وقتی #مصلحت برتری وجود داشته باشد میتوان حدّی از حدود الاهی را تعلیق یا تعطیل کرد.
#با_معارف_نهج، شماره 87
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵آیا امیرالمؤمنین به مالک اشتر فرمان داده است که متهم را بدون محاکمه مجازات کند؟
🖊📃«... وَ تَحَفَّظ مِنَ الْأَعْوَانِ؛ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُيُونِكَ اكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَة...» #نامه_53
📎«اعوان و انصار خويش را سخت زير نظر بگير؛ اگر يكى از آنها دست به خيانت زد و مأموران سرّى تو متفقاً چنين گزارشى را دادند، به همين مقدار از شهادت قناعت كن و او را زير تازيانه كيفر بگير و ...)
🔍در این قسمت از نامه، سه کلمه مهم وجود دارد که در بسیاری از ترجمهها دقت کافی در برگردان آنها انجام نشده است:
1) اجتمعت 2) عیونک 3) اکتفیت بذلک شاهدا
⬅️کلمهی «اجتمعت» به این نکته اشاره میکند که باید همهی بازرسان(بدون استثنا)، خیانت آن #کارگزار را تأیید کرده باشند.
⬅️کلمهی «عیون» به این نکته اشاره میکند که #بازرسان باید جاسوس (بازرسان مخفی) باشند. خصوصیت #عیون این است که حتی خودشان هم همدیگر را نمیشناسند بنابراین نمیتوانند همدستی کرده باشند و حاکم را فریب داده باشند.
⬅️کلمهی «اکتفیت بذلک شاهداً» نیز نشان میدهد در رسیدگی به اتهام متهمان (#کارگزار و غیرکارگزار) اصل این است که شاهد و قاضی وجود داشته باشد ولی در اینجا به خاطر اهمیت اتهام (خیانت به #بیت_المال) و با تکیه بر اعتمادی که به گزارش اجماعی بازرسان مخفی وجود دارد باید استثنائاً همین گزارش بازرسان به منزله شهادت حساب شود.
#عدالت_کیفری #نظارت
#با_معارف_نهج، شماره 88
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵کرامتی از امام باقر علیه السلام
#جابر_بن_یزید_جعفی در مدینه شاگرد امام باقر علیه السلام بود. سرانجام از ایشان خداحافظی کرد و راهی کوفه شد. در راه قاصدی از سوی امام ع رسید و نامهای برای جابر آورد. جابر نامه را بوسید و بر دیده نهاد و با اشتیاق آن را گشود ولی خط به خط که نامه را میخواهد غمی عمیق از چهرهاش فوران میکرد!
🔸همسفر جابر میگوید: پس از خواندن نامه دیگر تا کوفه لبخند بر لب جابر ندیدم. در کوفه از او جدا شدم و به خانهام رفتم. فردا صبح برای تکریم مقام جابر به خانهاش رفتم (فَلَمَّا أَصْبَحْتُ أَتَيْتُهُ إِعْظَاماً لَه) اما با منظره شگفتآوری روبرو شدم. جابر در را گشود و از خانه بیرون زد. استخوانی را از گردنش آویزان کرده بود! مانند کودکان سوار چوبی شده بود و اشعاری با این مضمون میخواند: «به نظرم منصور بن جمهور امیری است که مأموریت نگرفته»! در همان حال توی چشمم نگاه کرد! من هم توی چشمش نگاه کردم اما چیزی به هم نگفتیم. بغض گلویم را گرفت و اشکم سرازیر شد. کودکان دورمان را گرفتند! مردم میگفتند: جابر دیوانه شده است! (جُنّ جابر)!!
🔹چند روزی نگذشته بود که از هشام بن عبدالملک به فرماندار کوفه دستور رسید که مردی به نام جابر جعفی در کوفه هست سرش را برایم بفرست! فرماندار از ندیمانش پرسید: این جابر کیست؟ گفتند: خدا خیرت دهد، او دانشمند پرفضیلتی بود مدتی است از سفر حج برگشته و دیوانه شده و الان هم در رحبهی کوفه با بچهها سوار بر چوبش اسببازی میکند! فرماندار از بالای قصر نگاهی انداخت و دید جابر سوار بر چوبش شده و با کودکان اسببازی میکند! زیر لب گفت: خدا را شکر که مرا از اعدام او نجات داد!
آری جابر بر همین حال جنونوارگی زندگی کرد تا اینکه امام باقر علیه السلام به شهادت رسید و اتفاقا منصور بن جمهور در کوفه به قدرت رسید و جابر دست از جنونش برداشت و به حالت عادی خود بازگشت.
↩️همسفر جابر میگوید: تازه فهمیدم که امام در آن نامه به جابر نوشته بود تا زمان به قدرت رسیدن منصور بن جممهور باید خودت را به جنون بزنی وگرنه کشته میشوی!
#مناسبتی، شماره 36 (#میلاد_امام_باقر)
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵خریدهای #نوروز و چهار حق از حقوق فراموش شدهی #همسایه
✍️در روایتی از نبی اکرم صلوات الله علیه و آله (بحار، ج79، ص: 94) دوازده حق از #حقوق_همسایه ذکر شده که چهار مورد از آن عبارت است از:
1️⃣وقتی میوهای خریدی به همسایهات هدیه بدهی (وَ إِذَا اشْتَرَيْتَ فَاكِهَةً فَأَهْدِهَا لَه).
2️⃣اگر از میوههایی که خریدهای به او نمیدهی [لااقل] میوههایت را مخفیانه به خانهات ببری [و #مانور_تجمل ندهی] (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَأَدْخِلْهَا سِرّاً).
3️⃣میوههایت را فرزندانت بیرون نبرند و با [نمایش دادن] آن، فرزندان همسایه را تحقیر نکنند (وَ لَا يَخْرُجْ بِهَا وُلْدُكَ يَغِيضُ بِهَا وُلْدَه).
4️⃣همسایهات را با بوی غذاهایت آزار ندهی مگر آنکه بخشی از آن غذا را به او بدهی (وَ لَا تُؤْذِهِ بِرِيحِ قِدْرِكَ إِلَّا أَنْ تَغْرِفَ لَهُ مِنْهَا).
#سبک_زندگی #اخلاق_خرید_کردن
#مناسبتی، شماره 37 (#نوروز)
https://telegram.me/banahjolbalaghe