گزیده ای از فهرست موضوعی #کتاب_دلیل ؛ خاطرات #شهید_علی_چیت_سازیان به صورت اکسل و پی دی اف
#معرفی_کتاب
👇
از منطقه داشتیم برمی گشتیم شهر، در آن سرمای #زمستان یک مرد #کرد با زن و بچه اش کنار جاده ایستاده بودند. علی آقا تا آنها را دید زد روی ترمز و رفت طرفشان
می گفت: «میخواستم بروم #کرمانشاه ».
علی پرسید: «رانندگی بلدی؟»
گفت: بله.
مرد کرد نشست پشت فرمان و زن و بچه اش کنارش و ما هم رفتیم پشت ماشین. باد و سرما می لرزاند مان.
لجم گرفت و گفتم« آخر مگر این آدم را می شناسی که به او اعتماد کردی؟»
در حال لرزش خنده ای کرد و گفت: بله! می شناسمش. این ها از همان #کوخ_نشین هایی هستند که امام فرمود به تمام #کاخ_نشینان شرف دارند. تمام سختی های ما به خاطر این هاست.
#شهید_علی_چیت_سازیان
#سیره_اخلاقی_شهدا
#خدمت_به_مردم در سیره شهدا
راوی: سعید چیت سازیان؛ پسر عمو و هم رزم.
#کتاب_دلیل ؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام، ناشر: سوره مهر، تاریخ چاپ: ۱۳۹۶- چاپ دوم (اول ناشر)؛ صفحه ۴۹.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
در مرحله دوم عملیات #والفجر_هشت، قرار بود در جاده #ام_القصر حوالی رأس البیشه کار شناسایی انجام بدهیم. ما جلوتر بودیم و منتظر علی آقا. عراق معرکه ای بر پا کرده بود. زمین مثل طبل زیر پای مان می لرزید.
علی آقا وقتی رسید، گفت: بچه ها! می بینید دشمن چه معرکه ای گرفته؟ کسی چیزی نگفت.
تا روحیه ها را احیا نمی کرد نمی شد کاری انجام داد.
ادامه داد: «اینجا گود #زور_خانه است؛ پس اول گود می زنیم. سر یک ساعت بچه ها با گونی سنگری میدان زو رخانه را بر پا کردند. علی شد میان دار و بچه های واحد اطلاعات عملیات حلقه زدند. میل و تخته نداشتیم. با #کلاش میل گرفتیم و نوار #شیر_خدا هم مثل همیشه دم دست بود.
روحیه ها شد توپ و آماده عملیات.
#شهید_علی_چیت_سازیان
#سیره_ورزشی_شهدا
#ورزش_باستانی_زورخانه_ای
#خاطرات_مناسبتی (روز ورزش زور خانه ای)
راوی: کریم مطهری؛ هم رزم شهید
#کتاب_دلیل ؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام، ناشر: سوره مهر، تاریخ چاپ: ۱۳۹۶- چاپ دوم (اول ناشر)؛ صفحه ۱۴۱.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
مسئول تیم شناسایی بودم و به دستور علی آقا باید وضعیت تنگه #سومار را در می آوردم. از هر طرف که می رفتیم، می خوردیم به #میدان_مین و موانع و نرسیده به آنجا کپ می کردیم. دیگر خسته شده بودم.
آمدم پیش علی آقا و گفتم: نمی شود.
جوابی نداد.
گفتم: از هر طرف که رفتیم به سیم خار دار و میدان موانع بر می خوریم.
معلوم بود که علی آقا عصبانی شده. وقتی عصبانی می شد، چشم های سبزش را گوشه ای می دوخت.
با عصبانیت داد زد: مگر ما #امام_زمان نداریم. این جمله را با تمام وجودش گفت.
گفت: همین الان می رویم.
مات و مبهوت گفتم: حالا؟ توی این روز روشن؟
رفتیم و شناسایی کامل انجام شد.
#شهید_علی_چیت_سازیان
#شهدا_و_اهل_بیت (ع)
#شهدا_و_امام_زمان (عج)
#خاطرات_مناسبتی (امام زمان عج)
راوی: کریم مطهری؛ هم رزم شهید
#کتاب_دلیل ؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام، ناشر: سوره مهر، تاریخ چاپ: ۱۳۹۶- چاپ دوم (اول ناشر)؛ صفحه ۱۲۱.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
رفته بودیم شناسایی. پشت عراقی ها و بودیم و تا مقر نیروهای خودی، پانزده کلیومتر فاصله داشتیم. علی آقا جلوی من حرکت می کرد.
ناخواسته پایم به پاشنه کفشش گیر کرد و کف کفشش کنده شد. با شرمندگی گفتم: علی آقا! بیا کفش من را بپوش. اما با خوش رویی نپذیرفت و تا مقر با پای برهنه و لنگ لنگان آمد.
وقتی برگشتیم با دیدن پاهای زخمی و #تاول زده اش، باز شرمنده شدم. اما ایشان از من تشکر کرد.
متعجبانه گفتم: تشکر چرا؟
گفت: چه لذتی بالاتر از همدردی با #اسیران_کربلا. شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من #روضه بود؛ روضه یتیمان ابا عبد الله.
#شهید_علی_چیت_سازیان
#شهدا_و_اهل_بیت
#شهدا_و_امام_حسین
#خاطرات_عاشورایی
راوی: حسین علی مرادی؛ هم رزم
#کتاب_دلیل ؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام، ناشر: سوره مهر، تاریخ چاپ: ۱۳۹۶- چاپ دوم (اول ناشر)؛ صفحه ۷۴.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
در محاسبات علی آقا امام زمان (عج) جای خاصی داشت.
آماده عملیاتی در رأس البیشه بودیم. مصادف بود با تولد #صدام و #عدنان_خیر_الله (وزیر جنگ حکومت صدام) گفته بود: «به چادر زنان بغداد قسم! تا ۴۸ ساعت آینده #فاو را از ایرانی ها پس می گیریم». آن شب علی آقا سخنرانی حماسی ایراد کرد و در ضمن سخنرانی گفت: «عدنان خیر الله می خواهد برای صدام خوش رقصی کند اما شما برای #آبروی_امام_زمان (عج) می جنگید».
با آن سخنرانی شور و شوق عجیبی بچه ها را فرا گرفت و خط کارخانه نمک، کنج جاده فاو بصره شکسته شد. اسم عملیات هم شد عملیات صاحب الزمان (عج).
#شهید_علی_چیت_سازیان
#شهدا_و_امام_زمان
#سیره_مدیریتی_شهدا
#مدیریت_معنویت_محور
#خاطرات_مناسبتی (امام زمان)
راوی: علی رضا رضایی مفرد؛ هم رزم
#کتاب_دلیل ؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام، ناشر: سوره مهر، تاریخ چاپ: ۱۳۹۶- چاپ دوم (اول ناشر)؛ صفحه ۱۶۰.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
برش ها
#شهید_علی_چیت_سازیان
مصیب مجیدی معاون علی آقا بود که قبل از خودش شهید شده بود. در عالم رؤیا ملاقاتش کرد و با التماس به او گفت: دلم برای تو و بقیه شهدای واحد خیلی تنگ شده. از کدام راهکار فتی که به این مقام رسیدی؟
جواب مصیب دو کلمه بود: « #راهکار_اشک » راهکاری که تا صبح شهادتش روز و شبی نبود که اشک توی چشمانش نباشد. به هر بهانه ای گریه می کرد؛ روضه، نماز شب، نماز و حتی توجیه نیروها. با صدای بلند بی ریای بی ریا.
برش اول:
سال ۱۳۶۶ توی #ماووت عراق بودیم. یک باره همه را به خط کرد و دستور حرکت داد. آمدیم سر پل ذهاب، ساختمان بخشداری. همان جایی بود که سال ۱۳۶۱ کار اطلاعات و عملیات را از همان جا شروع کرده بود. تک و تنها رفت روی پشت بام بخش داری. الان دیگر صدای گریه اش بلند شده بود. ضجه می زد و برای ما هم #مجلس_روضه دست و پا کرده بود. فریاد می کشید: «خدایا راضی نباش از رفقایم جا بمانم!».
برش دوم:
آخرین خداحافظی مان بود. می خواست نیمه شب حرکت کند. اما من اصرار داشتم که صبح حرکت کند. می گفتم: شب شگون ندارد. می گفت قول داده ام.
گفت: #نماز بخوانیم تا خدا آرامش دهد.
ساعت دو و نیم شب بود که علی مشغول نماز شد. او مشغول معشوق خودش بود و من هم. می دانستم که این نگاه ها آخرین بهره من از علی است.با یک دست قنوت گرفته بود و شانه هایش از گریه می لرزید. گریه اش تا عمق جانم می نشست و راه نفسم را می گرفت. قنوتش تمام شد؛ اما گریه اش نه. با اینکه زخم های تیر و ترکش نمی گذاشت به راحتی سجده کند؛ اما مشغول بود. هر دو گریه می کردیم. او #گریه_وصال و من گریه فراق.
برش سوم:
آخرین #نماز_جماعت مان بود. علی آقا داشت #قنوت می خواند. امام به رکوع رفت؛ اما علی آقا در قنوت مانده بود. گریه می کرد و با صدای بلند می گفت: «اللهم ارزقنی شهادة فی سبیلک».
این آخرین نماز علی در این دنیا بود.
#شهید_علی_چیت_سازیان
#شهید_مصیب_مجیدی
#سیره_عبادی_شهدا
#راهکار_شهادت
روات: حسین رفیعی، محمد محمدی،زهرا پناهی روا(همسر شهید) و سعید یوسفی
#کتاب_دلیل ؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام، ناشر: سوره مهر، تاریخ چاپ: ۱۳۹۶- چاپ دوم (اول ناشر)؛ صفحات ۲۵۶، ۲۵۳-۲۵۴، ۲۴۹.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از روی خط شهادت
آن سوی معبر.mp3
1.69M
هدایت شده از روی خط شهادت
#قطعه_صوتی
#کتاب_صوتی
#کتاب_گلستان_یازدهم
#شهید_علی_چیت_سازیان
«گلستان یازدهم» خاطرات زهرا پناهیروا، همسر سردار شهید علی چیتسازیان، به قلم بهناز ضرابیزاده است که به همت انتشارات سوره مهر در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
این کتاب با زبانی صادقانه به شرح زندگی یک سال و هشتماهه مشترک شهید چیتسازیان و همسرش پرداخته است.
«گلستان یازدهم» به زیباترین شکل توانسته است قسمت مهمی از نیمه پنهان زندگی شهید چیتسازیان را به مخاطبان معرفی کند.
👇
@khateshahadat
شب بود. با علی آقا پشت تویوتا نشسته بودیم و راننده به سرعت می رفت که ما را به بچه هایی که توی خط #فاو منتظر مان بودند برساند. داشتیم چرت می زدیم که صدای ترمز ماشین با صدای ناله یک حیوان قاطی شد.
تا پیاده شدیم #روباهی لنگ لنگان خودش را لا به لای علف های کنار جاده مخفی کرد. توی تاریکی با علی آقا و راننده دنبال روباه زخمی بودیم.
می خواستیم به علی آقا بگوییم که برگردیم؛ اما صدای گریه علی آقا پشیمان مان کرد. می گفت: «با آن پای شکسته کجا رفته؟ اگر مادر باشد و بچه هایش منتظر؛ چه کسی شیرشان دهد؟!».
شب از نیمه گذشته بود و ما دنبال یک روباه پا شکسته که پیدایش هم نکردیم.
#شهید_علی_چیت_سازیان
#سیره_اخلاقی_شهدا
#سیره_محیط_زیستی_شهدا
راوی: شهید علی خوش لفظ؛ هم رزم
#کتاب_دلیل ؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام، ناشر: سوره مهر، تاریخ چاپ: ۱۳۹۶- چاپ دوم (اول ناشر)؛ صفحه 140.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از روی خط شهادت
کتاب گویای فقط غلام حسین باش در قالب #روایی
این کتاب تحول روحی «حسین رفیعی» پس از پیروزی انقلاب اسلامی، علاقه او به سپاه پاسداران و حضورش در جبهههای نبرد، آشناییاش با شهید علی هاها و شهید علی چیتسازیان و درنهایت، تغییر مسیر زندگیش را شرح میدهد....
علی چیتسازیان با تشکیل «لشکر انصارالحسین (ع)» در همدان، به عنوان «فرمانده اطلاعات و عملیات» این یگان برگزیده شد و در بیشتر عملیاتهایی که برای مقابله با متجاوزان طراحی شد، شرکت کرد؛ ازجمله «والفجر۲»، «والفجر ۵» و «والفجر ۸». او چند بار مجروح شد، اما هربار با جدیتی بیشتر و عزمی راسختر، به جبهه برمیگشت.
علی با وجود اینکه مسئولیت سنگین فرماندهی اطلاعات و عملیات لشکر انصارالحسین(ع) را به عهده داشت، هیچگاه از نیروهای مخلص بسیجی دور نمیشد. تأثیر شخصیت او بر نیروها به گونه ای بود که «حسین رفیعی» را از حسین غلام به غلام حسین تبدیل کرد.
#قطعه_صوتی
#کتاب_گویا
#کتاب_فقط_غلام_حسین_باش
#شهید_علی_چیت_سازیان
📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت
👇
@khateshahadat