eitaa logo
برش‌ ها
382 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
351 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد هم انس خاصی با داشتند و هم تبحر خاصی در آن دارا بودند. برش اول: در آن ایامی که در مدرسه فیضیه قم ساکن بودند، شب عاشورایی به همراه دایی ام به حرم مطهر شرفیاب شدیم. وقتی ایشان را ملاقات کردیم، ما را به حجره اش دعوت کرد. شامی ساده هم بار گذاشته بودند؛ آبگوشت عدس. چیزی که آن شب برایم جالب بود این بود که ایشان با اینکه دو مانع برای مطالعه داشتند؛ اما از آن صرف نظر نکردند؛ یکی حضور ما و هم حجره ای هایش که یکی برادرشان و دیگری آیت الله منتظری بودند و دیگری شب عاشورا. ایشان همان طوری که کتاب دستشان بود، صفحاتی مطالعه می کردند، سپس انگشت شان را لای صفحه می گذاشتند و با ما صحبت می کردند. برش دوم: ایشان آن قدر در مطالعه قوی بودند که در عرض چند ساعت یک کتاب دویست صفحه ای را مطالعه و می کردند. گاهی وقت ها که ظهرها منزل ما می آمدند، بعد از ناهار کتابی برای مطالعه می خواستند. یک بار کتابی که خودم نوشته بودم را به ایشان دادم تا هم مطالعه کنند و هم راهنمایی. ایشان در همان روز تمام کتاب را مطالعه کردند و نکاتی را هم برایم نوشتند. راوی: محمد محدثی و دیگران کتاب پاره ای از خورشید؛ گفته ها و ناگفته از زندگی شهید مطهری. نویسنده: حمید رضا سید ناصری و امیر رضا ستوده. ناشر: مرسسه نشر و تحقیقلت ذاکر. نوبت چاپ: سوم-۱۳۸۸٫ صفحه ۳۸۷-۳۸۸٫ کتاب مرتضی مطهری؛ نگاهی به زندگی و مبارزات استاد شهید مطهری، نوسنده: میثم محسنی، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم؛ بهار ۱۳۹۱؛ صفحه 51. .
شهید مطهری: اگر خیال می کنی که پای موعظه دیگران بنشینی و بهره ببری، اشتباه می کنی. اول باید در درون خودت واعظی ایجاد کنی، وجدان خودت را زنده کنی، آن وقت از موعظه واعظ بیرونی هم استفاده کنی. ؛نگاهی به زندگی و مبارزات استاد شهید مطهری، نوسنده: میثم محسنی، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم؛ بهار ۱۳۹۱؛ صفحه 16. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
کتاب گویای زندگی نامه شهید مطهری در قالب کتاب «زندگی نامه و اندیشه های استاد شهید مرتضی مطهری» در سه فصل تهیه و تنظیم شده است: فصل اول: زندگینامه استاد مطهری؛ فصل دوم: جلوه هایی از شخصیت استاد؛ فصل سوم: شهادت استاد. 📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت 👇 @khateshahadat
محال است که انسان نماز درست و مقبول بخواند و دروغگو باشد. محال است که نماز صحیح و درست بخواند و دلش به طرف غیبت کردن برود. ؛نگاهی به زندگی و مبارزات استاد شهید مطهری، نوسنده: میثم محسنی، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم؛ بهار ۱۳۹۱؛ صفحه 14. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
حاجی دنیای نیروهایش بود. دعاهای کمیل و ندبه رااز حفظ بود. آنقدر تکرار می کرد که همه فهمیده بودند حفظ است. فرمانده بود؛ ولی هیچ کس ندید جلوی تویوتا بنشیند. یک تکه ابر داشت عقب تویوتا. هر کجا می خواست برود، اگر راننده نبود می دوید می نشست پیش تویوتا روی همان تکه ابر. کسی هم اصرار نمی کرد جلو بنشاندش. چون می دانستند فایده ندارد. راوی: حاج حسین یکتا ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا، نوشته زینب عرفانیان، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: دوم بهار ۱۳۹۷؛ صفحه 113. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
نزدیک اذان صبح در خواب، از (ع) یک پیام شفاهی دریافت کرده بود و یک پیام کتبی. پیام شفاهی وعده ملاقات امام حسین (ع) بود و در نامه حضرت نوشته بود: چرا این روزها کمتر می خوانی. وقتی بیدار شد حال بارانی داشت. چند شب بعد شهید شد. امام حسین (ع) آمده بود دنبالش. ع ع راوی: حاج علی سیفی ۱، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم ۱۳۹۵، ص ۴۷ . ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
کتاب گویای دخترم ناهید در قالب رمان «دخترم ناهید» با اشاره کوتاهی به گذشته، روز روبوده شدن شهید ناهید فاتحی کرجو آغاز می شود و تا شهادت و زنده به گور کردن این شهید ادامه دارد. ناهید فاتحی کرجو، چهارم تیر ماه سال 1344 در سنندج متولد شد. وی از نوجوانی با گروه های مبارز مسلمان همکاری نزدیک داشت و دیگر همسالانش را نسبت به ظلم و ستم رژیم پهلوی آگاه می کرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت های دینی و انقلابی اش ادامه داد و تا آن جا پیش رفت که گروهک کومله در کردستان تاب نیاورد و او را در حمله ناجوانمردانه ای به اسارت گرفت. وی پس از تحمل ماه ها شکنجه و رنج اسارت در تاریخ دهم تیر 1361 و در هفده سالگی به شهادت رسید. 📚کتابخانه گویای فرهنگ ایثار و شهادت https://eitaa.com/joinchat/1721434161C5242eca633
🏴🏴🏴 مـثل فدڪ نـام تورا هـم غصب ڪـردند تــو بهتــرین مصـداق امّ المـــــومنـــینے 🏴🏴🏴 ▪️سالروز وفات ام المومنین کبری سلام الله علیها بر قلب نبی مکرم اسلام (ص) و شما مومنین عزیز تسلیت و تعذیت باد.
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ گرامی داشت مقام حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
سال نمای زندگی شهید حسین قجه ای سال نمای زندگی شهید حسین قجه ای فرمانده گردان سلمان فارسی تیپ محمد رسول‌الله (ص) تهران ۱۳۳۷؛ (۶ مرداد) ولادت در زرین شهر اصفهان ۱۳۴۴؛ شروع تحصیلات ابتدایی در مدرسه ابتدایی مهرگان زرین شهر ۱۳۵۳؛ ورود به عرصه مبارزات سیاسی ۱۳۵۵؛ کسب مقام اول در مسابقات کشتی قهرمانی اصفهان ۱۳۵۶؛ کسب مقام اول در مسابقات کشتی قهرمانی اصفهان ۱۳۵۶؛ مهاجرت به قم و دستگیری توسط ساواک ۱۳۵۷؛ عضویت در کمیته انقلاب ۱۳۵۸؛ نقش مؤثر در راه اندازی سپاه زرین شهر ۱۳۵۸؛ فرماندهی سرکوب گروه‌های آشوبگر کردستان و قلع و قمع ۶۰۰ نفر از آنان در تپه‌های اطراف سنندج ۱۳۵۸؛ (پاییز) انتصاب به مسئولیت عملیات سپاه پاسداران زرین شهر پس از بازگشت از سنندج ۱۳۵۹؛ (پاییز) اعزام به مریوان جهت مبارزه با ضد انقلاب ۱۳۵۹؛ (پاییز)انتصاب به سمت فرماندهی محور دزلی ۱۳۶۰؛ شرکت در عملیات محمد رسول الله (ص) با سمت فرمانده محور عملیات ۱۳۶۱؛ (اردیبهشت) فرماندهی گردان سلمان در عملیات بیت‌المقدس ۱۳۶۱؛ (۱۵ اردیبهشت) شهادت در عملیات بیت المقدس در جاده اهواز خرمشهر مزار: گلستان شهدای زرین شهر ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
حاج‌ احمد متوسلیان برای چهلم حسین به زرین‌شهر آمد و با همرزمان حسین به مزار فرزندم رفتند، حاج احمد خودش را روی قبر انداخت و بعد از اینکه که خوب گریه کرد، گفت: چرا قبر حسین این قدر غریب است؟ چند نفر از مسئولان شهر هم که آنجا بودند توجیه کردند که به زودی قبر حسین را ساماندهی می‌کنیم و... حاج احمد گفت: لازم نکرده! و بعد هم دست توی جیبش کرد و مقداری پول درآورد و به یک نفر گفت: تا دو ساعت دیگر که من توی این شهرم، باید این قبر درست بشه. حجله حسین را با دست خودش بالای سرقبر حسین نصب کرد، وقتی کار تمام شد، نگاهی به عکس داخل حجله انداخت و گفت: حسینم چرا تو در شهر خودت این قدر غریب و مظلومی؟ راوی: حاجیه خانم فاطمه صادق‌زاده مادر شهید کتاب_الان_وقت_خستگی_نیست ؛ خاطرات شهید حسین قجه ای. نوشته احمد مدحی. ناشر: نشر ستارگان درخشان. نوبت چاپ: سوم-1392. صفحه 110. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید: ان الله بامرکم ان تودالامانات الی اهلها . خداوند به شما امر می کند که امانتها را به صاحبان آن بسپارید. ای خمینی عزیز! مطمئن باش که به آیه قرآن وفادار خواهیم ماند و همیشه از حرکت در خط پیامبر گونه ات تا حضرت مهدی ضعف از خود نشان نخواهیم داد. .
برش اول: ارادت حسن به (ع) دائمی بود. از نُه ساختمان سوری ها، یکی دست داعش افتاده بود و فرمانده سوری ها می خواست عقب نشینی کند. نگذاشتم. گفتیم: صبر کن ما پسش می گیریم. از ۲۰ نفر نیروهای پشتیبان تک تیر اندازان، نیروی داوطلب خواستیم. فقط شش نفر آمدند. با من و حسن شدیم هشت نفر. رفتیم طرف ساختمان. مکث کردم. گفتم: حسن هشت نفریم ها! گفت: پس اسم عملیات امام رضا (ع) است. با نوای یا علی بن موسی الرضا (ع) وارد ساختمان شدیم. تکفیری ها می پرسیدند: من انتم؟ حسن با دو نارنجک رفت طرفشان و فریاد زد: نحن شیعة علی بن ابی طالب(ع)، نحن ابناء فاطمة الزهرا(س)، نحن ابناء الحسین (ع). با انفجار نارنجک ها و تبادل آتش حسن پرواز کرد. هشت نفری با رمز ذکر امام رضا (ع) وارد معرکه شدیم. حسن شهید شد و من با هشت ترکش برگشتم عقب. برش دوم: بعد از شهادت حسن، یکی از اقوام خوابش را دیده بود. گفته بود: حسن! تو که مثل ما بودی، چه شد که شهید شدی؟ گفته بود: به خاطر این که شب های جمعه زیارت حرم امام رضا (ع) رفتنم قطع نشد. راست می گفت: چهار سال برنامه ثابتش این بود. شب جمعه می رفت هیئت علمدار، بعد از آن تا صبح زیارت امام رضا (ع) بود و دم صبح کله پاچه می خورد و می آمد خانه. ع ع راوی: شهید مصطفی صدار زاده؛ فرمانده گردان عمار لشکر فاطمیون و مهدی قاسمی دانا؛ برادر شهید ، شماره ۱۸۰؛ اردیبهشت ۱۳۹۷؛ صفحه ۶۱ و ۶۷-۶۶. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
کتاب صوتی شماره:7️⃣7️⃣ کتاب گویای سروها ایستاده می مانند در قالب کتاب دهم از مجموعه کتاب‌های شهدای مدافع حرم انتشارات روایت، فتح درباره شهید «حسن قاسمی دانا» ست. این کتاب روایت‌هایی است از زبان مادر صبور او به قلم خانم «مریم عرفانیان»؛ تابلویی زیبا و ماندگار از کودکی، نوجوانی و جوانی، شهادت خواهی و شوق پرواز «حسن». 🎧با ما شهدا را بشنوید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1721434161C5242eca633
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خرداد سال ۶۱ بود. امتحانات سال آخر دبیرستان شروع شده بود. محمد رضا قبل از آن چند بار با پدر درباره اعزام به جبهه صحبت کرده بود. پدر اجازه را مشروط به اتمام دوره دبیرستان کرده بود. یک روز قبل از ظهر آمد خانه. مشغول جمع کردن وسایلش شد. گفتم: محمد! جایی می خواهی بروی؟ عازم جبهه بود. گقت: اگر تا امروز صبر کردم، به خاطر احترام و رضایت شما بود؛ اما امام پیام دادند جبهه رفتن نیازی به اجازه پدر ندارد. ظهر با پدرش خداحافظی کرد و آن قدر برای ما دلیل آورد تا رضایت ما را هم کسب کند. او امتحان دنیایی را رها کرد تا به امتحان الهی برسد. راوی: مادر شهید سلام الله علیها؛ زندگی نامه و خاطرات شهید محمد رضا تورجی زاده، نویسنده: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، ناشر: امینیان، نوبت چاپ: ششم- آذر ۱۳۸۹؛ صفحه ۴۳ و ۴۲. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید احمد بابایی: شهدا با شهادت خود افشاگر چهره یزیدیان زمان خود می‌گردند تا ضمن ویرانی کاخ ستم و ظلم یزیدیان زمان برای نسل‌های آینده سر مشق و الگویی باشند، که اگر روزی طاغوتی و شیطانی و شیطان خصلتی کمر به نابودی حق و حق طلبان بست، نسل‌های آینده با بهره‎گیری از لطف و عنایت خداوند بزرگ، همانگونه عمل کنند که پدرانشان در پرتو مکتب انسان ساز اسلام عمل کردند. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
کتاب صوتی شماره: 1️⃣8️⃣ کتاب گویای مرد در قالب این اثر شرح زندگی سردار جاویدالاثر سپاه اسلام، حاج احمد متوسلیان است و انتشارات سوره مهر این اثر را منتشر کرده است. داوود امیریان در این اثر به روایت سه بخش از زندگی حاج احمد متوسلیان پرداخته است. در بخش نخست به دوران حضور حاج احمد در مریوان پرداخته‌شده، بخش دوم به تشکیل تیپ ۲۷ حضرت رسول (ص) و فرماندهی حاج احمد و رفتن او به جنوب تا اسارتش در لبنان محور قرار گرفته و در نهایت در بخش سوم، امیریان به دوران بعد از اسارت حاج احمد نگاهی کوتاه داشته است. 🎧با ما شهدا را بشنوید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1721434161C5242eca633
هر وقت که از جبهه می آمدم، سری هم بهش می زدم. یک بار که پیشش رفتم گفت: «سید مرتضی! دو سه نیر برایم بفرست کارشان دارم؟» وقتی از چند و چون کارش پرسیدم، گفت که مقداری مواد غذایی و مصرفی برای خانواده نیازمندان آماده کرده، می خواهد برای پخشش برود. خودم به همراه دو نفر دیگر آمدیم پیشش. از قبل گونی هایی را آماده کرده بود. آنها را پر از مواد غذایی و گوشت و حتی ذغال می کردیم. همه را پشت ماشین وانت لندرور گذاشتیم و شبانه به سمت یکی از محلات فقیر نشین شهر تهران حرکت کردیم. هر گونی را پشت یکی از خانه ها می گذاشت. کناری مخفی می شد. صاحب خانه در را باز می کرد، دور و اطراف را وارسی می کرد و با نگاهی به داخل گونی با خوشحالی آن را به درون خانه می برد. راوی: سید مرتضی امامی ؛ خاطراتی از شهید سید مجتبی هاشمی، نویسنده: محمد عامری، ناشر: تقدیر، نوبت چاپ: دوم- تابستان ۱۳۹۶؛ صفحه 106. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی ا زوصیت نامه شهید حمید ایرانمنش: را جهت هدایت، را جهت مردم‌داری و طریقه حکومت، را جهت آمرزش و طلب مغفرت و دعا به درگاه خدا را از دست ندهید که همین سه رکن است که حافظ شما امت شهید پرور اسلامی می‌باشد. برای این‌که طناب‌های محکمی هستند جهت بالا رفتن از آن به طرف خداوند. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار سعید قاسمی: شهید محسن حاجی بابا روز قبل شهادت رو به دوستش حسین میگوید ؛ اینجور شهادت که یک تیر به آدم بخوره ؛ آدم کشته بشه ؛ من بهش میگم شهادت سوسولی ...شهادت سوسولی فایده نداره ... یک جوری آدم شهید بشود که هزار تکه بشود آدم رو آن دنیا خواستند به حضرت ابوالفضل معرفی کنند خودت یک تیکه بدنت دستت باشه بگویی آقا من اینم ... 📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت @khateshahadat
سال نمای زندگی شهید محسن حاج بابایی فرمانده عملیات سپاه غرب کشور ۱۳۳۶؛ ولادت در محله نیروی هوایی تهران ۱۳۵۷؛ فرار از خدمت سربازی به دستور حضرت امام (ره) ۱۳۵۷؛ نقش فعال در شکستن درب اسلحه خانه نیروی هوایی و تخلیه آن ۱۳۵۷؛ نقش فعال در تشکیل کمیته انقلاب محل ۱۳۵۸؛ شرکت در کنکو رو کسب رتبه چهارم رشته پزشکی ۱۳۵۸؛ انصراف از ورود به دانشگاه و عضویت در سپاه پاسداران ۱۳۵۹؛ انتصاب به سمت فرمانده گردان در پادگان امام حسین (ع) و سفر به غرب کشور برای بازید از خط مقدم و ماندگار شدن ایشان در غرب ۱۳۵۹؛ انتصاب به سمت فرماندهی محور جبهه سر آب گرم از ارتفاع ۱۰۵۰ بازی دراز تا رودخانه الوند. ۱۳۶۱؛ (۲۲ اردیبهشت) شهادت در روستای تپه عظیمیه در ۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر سرپل ذهاب بر اثر اصابت گلوله تانک به جیپ حامل ایشان مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران و مزاری از بقایای پیکر در روستای عظیمیه سر پل ذهاب قطعه ۲۶، ردیف ۲۹، شماره ۵۲. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/