eitaa logo
برش‌ ها
382 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
351 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
گنجینه تاریخ شهدا (1) اگر زمانی می گفتند که را حکومت ها می نویسند، اما اکنون این دولت ها هستند از وظیفه حراست از تاریخ خود سرباز می زنند تا اینکه فراموش شود. نمی دانم در نهادهای مرتبط با شهدا از و ارزش های دفاع مقدس گرفته تا و دیگران چه می گذرد؛ اما خروجی آن چیزی جز رها سازی تکلیف نیست. امروز دنبال تاریخ شهادت می گشتم. سامانه بنیاد شهید زده ، نوشته روی مزار شهید و گزارش کتاب زندگی نامه شهید می باشد. ای کاش مسئولان این نهادها می دانستند که کوتاهی در ثبت دقیق تاریخ شهدا، خیانت به یک فرد و یک خانواده نیست، خیانت به یک ملت و بلکه است؛ چرا که اینان گلهای باغ اهل بیت (ع) و نمونه ای از تربیت شدگان مکتب آن بزرگواران اند. به قول شهید آوینی: «چرا شما از کنار این چیزها (وسایل همراه شهید در هنگام تفحص) می‌گذرید؟ پس از 10 سال، چند تکه استخوان را برمی‌دارید، می‌آورید برای خانواده‌شان؟! مگر پیراهن سوراخ سوراخ شده شهید از اشرفی کمتر است که آنها را پیدا می کنید، می آورید در رادیو و تلویزیون در بوق و کرنا می کنید که این قدمتش به سال فلان قدر است، ولی پیراهن سوراخ سوراخ شدﮤ «مجید زادبود» روی قله 1904 کانی‌ مانگا، ارزشش کمتر از آن است؟!». توقع فهمیدن ارزشها را از مسئولین ندارم. گوهر شناس رهبر معظم انقلاب است که به یکی از علما فرمودند: « اگر اين خانواده شهدا نبودند، اگر اين خون هاي پاك نبود، اين بر سر بنده و جنابعالي نبود». ادامه دارد... ✍️میگما ؛ نیش نوشت های پراکنده @boreshha
در کوچه ما پیر مردی بود که داشت. همیشه صندلی اش را دم در می گذاشت و می نشست داخل کوچه. هر وقت حمید به این پیر مرد می رسید، خیلی گرم با او سلام و علیک می کرد. اگر سوار موتور بود، توقف می کرد و بعد از سلام و احوال پرسی گرم حرکت می کرد. آن شب رفته بودیم . موقع برگشت ساعت از نیمه شب گذشته بود و پیر مرد هم چنان در کوچه نشسته بود. حمید طبق عادتش خیلی گرم با او سلام و علیک کرد. وقتی از او دور شدیم گفتم: حمید جان! لازم نیست حتما هر بار به ایشان سلام کنی. او به خاطر اختلال حواس اصلا متوجه نیست. حمید گفت: عزیزم! شاید ایشان متوجه نشود؛ اما من که متوجه می شوم. مطمئن باش یک روزی نتیجه محبت من به این پیر مرد را خواهی دید. وقتی بعد از شهادت حمید، وقتی برای همیشه از آن کوچه می رفتیم، همان پیر مرد را دیدم که برای حمید به پهنای صورت اشک می ریخت. این گریه از آن گریه های سوزناکی بود که در غم حمید دیدم. راوی: همسر شهید ؛ شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت فرزانه سیاهکالی مرادی؛ همسر شهید، مصاحبه و باز نویسی: رقیه ملا حسینی، نویسنده: محمد رسول ملا حسینی، ناشر: شهید کاظمی، نوبت چاپ: چاپ بیست و نهم؛ ۱۳۹۷؛ صفحات ۱۹۰-۱۸۹ و ۳۱۷. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید قاسم سلیمانی خطاب به علمای اعلام و مراجع معظم تقلید: همه شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولی فقیه است. من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق‌به‌جانبی به و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و میراث امام خمینی (رحمة الله علیه) هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از ، جمهوری اسلامی و ولی فقیه است. 📝رونوشت به ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
میلاد حضرت زینب(سلام الله علیها ) و روز پرستار تبریڪ و تهنیت باد💐✨ (س) @boreshha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی از : برادران و خواهرانم! نگذارید علی زمان تنها بماند که فردا ننگ ما در تاریخ ثبت شود. امروز هرکسی با نیتی به اعتقاد و افکار شما می‌تازد، یکی با ، یکی با تفکر ، یکی ، یکی جدایی دین از سیاست و… شده از خود بپرسید چرا این‌همه تفکر انقلابی مورد هجمه است؟ مشخص است که دشمن خاکریز اول را مورد هجوم قرار می‌دهد؛ اگر تفکر انقلاب حق نبود و ما خطری برای نداشتیم، مثلاً تفکر لیبرالی داشتیم یا اسلام ما مثل عربستان و پاکستان بود یعنی اسلام بی‌خاصیت، کسی با ما کاری نداشت؛ چون در آن صورت ما نوکران حلقه‌به‌گوش آن‌ها بودیم. پس بدانید که حق با ماست و حق با تفکر انقلابی است و پیروزی از اهل حق است. که حزب‌الله هم الغالبون، تردید نکنید که اگر مقاوم باشید آینده ایران که نه، آینده‌ی دنیا به دست شما رقم خواهد خورد. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
گنجینه تاریخ شهدا (2) در نظام جمهوری اسلامی ارگان ها و نهادهایی تعریف شده که از فرهنگ دفاع مقدس و تاریخ آن حفظ و حراست نمایند. اما در شرایط کنونی که مسئولان امر از انجام وظیفه خود سرباز می زنند، آیا آحاد ملت وظیفه ای دارند یا نه؟ وقتی مشکل فوق را به این مشکل اضافه کنیم که دست هایی در کارند تا نگذارند به طور کامل معرفی و الگوگیری شود، وقتی دست هایی در کارند تا نام و یاد شهیدان از قلب و دل و نگاه فرزندان این مرز و بوم پاک شود و به همین منظور کتابهای درسی را زیر و رو می کنند و الگوهای خیالی را قالب می کنند و برای هر مرد و نامردی نام خیابان و بزرگراه می تراشند و اسم شهدا را از سردر کوچه ها و خیابان ها پایی می کشند، جوان مؤمن انقلابی نمی تواند بنشیند و نظاره گر باشد، هم چنانی که نمی تواند منفعلانه داد بکشد و فحش دهد. (در این زمینه یادداشت را هم ببینید) اگر خوب بنگرد ره بر این سبیل الهی، وظیفه ای سنگین را بردوش او نهاده است: «من به همه‌ی آن هسته‌های فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً می گویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به‌قول میدان جنگ، آتش‌به‌اختیار. البتّه در جنگ، وجود دارد که دستور می دهد، امّا اگرچنانچه رابطه‌ی قرارگاه ‌قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتش‌به‌اختیار میدهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید -قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس می کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی تواند درست مدیریّت کند، آنجا آتش‌به‌اختیارید؛ یعنی باید ، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید. 1396/3/17». همین که تک تک افراد متوجه باشند در این زمینه وظیفه ای بر دوش دارند خیلی مهم است: «نگذارید نام شهدا و فراموش بشود یا در جامعه‌ی ما کهنه بشود؛ و البتّه با ؛ این جلسات بزرگداشتی که آقایان به‌وجود می‌آورید - که خیلی باارزش است - صرفاً یک جلسه‌ی ترحیم باشکوه نیست؛ این جلسات، دارای مضامین ویژه‌ی خودش است؛ بایستی شهادت را معنا کند، شهید را معرّفی کند،# فرهنگ_شهادت را در جامعه ماندگار کند. ... من عقیده‌ی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، است؛ این یک نیازی است که ما - چه آدمهای مقدّس‌مآب و متدینی باشیم؛ چه آدمهایی باشیم که خیلی هم مقدّس‌مآب نیستیم، امّا به سرنوشت این کشور و به سرنوشت این مردم علاقه‌مندیم - هرجور که فکر بکنید، برای آینده‌ی این کشور، حیاتی و ضروری است.1393/11/27». با توجه به این دو دستور العمل در موضوع تاریخ شهدا وظیفه ای بر دوش همه آنهایی وجود دارد که خود را وامدار شهدا می دانند. توقع کار شاق و معجزه از دوستان نداریم. در تمام محلات ما خانواده های شهدایی هستند و گلزار شهدایی وجود دارد. چقدر خوب است یک برای شهدا راه اندازی شود. جوانان هر محله ای با مراجعه به مکتوب و شفاهی نزد خانواده های شهدا، تاریخ ولادت و شهادت، وصیت نامه، عکس ها و اسناد باقی مانده، برخی خاطرات موجود را تجمیع کرده در سامانه بارگذاری کنند. این کاری است که از عهده خیلی ها بر می اید و نه مان بر است و نه هزینه بر. فقط همت و اخلاص می طلبد. این اولین کار است و البته مهم و زیر بنایی. در همین ایتا اگر دوری بزنید به چند ده کانال درباره شهدا برمی خوردید که از مدیرانش به میزانی که وقت و انرژی می گیرد، بازدهی میدی ندارد که هیچ؛ ماندگاری هم ندارد. هم چنانی که تاکنون هر چه فیلم و عکس و صوت بارگذاری کرده ایم به فنا رفته است. سایت هایی هم که عموما توسط نهادهای مسئول راه اندازی شده به سرانجام مطلوبش نرسیده و شما می توانید لیستی از این سایت ها را از اینجا مشاهده بفرمایید. خلاصه باری است بر زمین مانده که منتظر دوش انی است که می خواهند انجام دهند. در خاتمه همین سیاهه، از همه دوستانی که در خود همت چنین کاری را می بییند می نمایم. ادامه دارد... ✍️میگما ؛ نیش نوشت های پراکنده @boreshha
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «انگیزه‌های بسیار شدیدی وجود دارد که را به فراموشی بسپارند؛ جلوه‌های کاذب و را مطرح کنند تا عظمتهای واقعی از یادها برود. در سراسر کشور، پادزهر آن حرکت مسمومی است که انجام می دهند.» ۱۳۹۶/۰۷/۳۰ @boreshha .
در عهد طفولیت هم حجره ای داشتم که به قول خودش از خواص آقای امجد بود. بعد از مدتی از صراط طلبگی منحرف شد و به بیراهه رفت. هیچ وقت نتوانستم برای آقای امجد سهمی در انحراف این شخص قائل شوم. اما اکنون که دست تقدیر الهی، باطن نهروانی را به حکم آیه «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبين» بیرون ریخته، می بینم که کِرم از خود درخت است. با دیدن فیلم 17 دقیقه ای بیانات گهربار! ایشان، تنهاترین چیزی که در ذهنم متبادر شد، بود که در همان حالی که دیوان سیئات بودند، دنبال توبه دادن علی (ع) بودند. عجب است از کسانی که از فتنه 88 به بعد، با زیر پا گذاشتن محکمات قرآنی، رکون به ظالمین را از حد گذرانده و با آنان یکی شده اند، ادعای اصلاح دارند. آیا این چیزی خودشیفتگی و غرور است؟ ✍️میگما ؛ نیش نوشت های پراکنده @boreshha
مدتی بود که ی لشکر تعطیل شده بود. حاج قاسم مرا دید و پرسید: پس زیارت عاشورا چه شده؟ گفتم به علت نبود مداح خوش صدا تعطیل است. حرفم را برید و گفت: این هم شد دلیل. در جبهه اسلام، عَلَم زیارت عاشورا نباید بر زمین بماند. از آن به بعد، هر وقت می آمد و می دید که لنگ مداحیم، خودش میکروفون را بر می داشت و شروع می کرد: السلام علیک یا ابا عبد الله. ع ع راوی: مهدی صوفی ۱، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم ۱۳۹۵، ص ۱۰۱ . (به نقل از کتاب نگین هامون، احمد دهقان، ص ۱۳۵). ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
کوثر و تکاثر این تاج و تخت ریاست جمهوری نمی دانم چه خاصیتی دارد که هر کسی دو دوره روی آن می نشیند، دچار بیماری شده و برای به دست آوردن قدرت بیشتر له له می زند. حداقل از سال 68 به بعد در همه رؤسای جمهور این عطش کاذب به بیماری تبدیل شده است. قدرت سیستمی صفری است با عدد قدرت درونی ارزش پیدا می کند. اگر کسی از دورن ضعیف باشد، پادشاه هم که باشد، بحرین را به انگلیس هدیه می دهد و می گوید دخترمان بود و عروسش کردیم. اصولا در طول تاریخ همه آنهایی که قسمتی از این سرزمین را به بیگانگان پیش کش کردند، از نظر اجتماعی قدرت داشتند، اما چون از نظر درونی حقیر بودند به بیماری مبتلا شده و در مذاکرات وا می دادند. آقای لیلاز اصلاح طلب خوب گفت که: «اختیاراتی که آقای خامنه ای به روحانی و سران سه قوه داده، اگر به چوب داده بود تا الان یک کاری کرده بودند». اقای روحانی! اگر رفراندوم هم شود و اختیارات شما صدبرابر، باز هم همین هست که هست. به قول معروف چشمه باید از درون بجوشد. ظاهرا شما قدرت اجرا نمی خواهی، قدرت برای مصونیت می خواهی که کسی نگوید ماستت به چند من. این همان در پناه قانون است. ✍️میگما ؛ نیش نوشت های پراکنده @boreshha
تقویم شهدای شاخص دی ماه 1
فرازی از : همسرم! در رفت و آمدهای زندگی و حفظ مواظب باشی، به دینت لطمه و آسیب نرسد؛ بلکه بر ایمانت افزوده گردد و بدان کسانی که از صابران و گردانندگان واقعی آن انتقاد کنند، با هر لحن و زبانی که باشد، مطمئن باش که اینان دشمن واقعی و خطرناک اسلام و و رهبری و امام عزیز می باشند و یا این که ممکن است دوست کم عقل و ناآگاه باشند. در هر صورت از آنها بر حذر باش و در دین و عاقبت زندگی خود خوف داشته باش. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
این طوری که مجلس داره تخت گاز میره، خیلی از چهره های سیاسی را آرزو به دل کاندیداتوری ریاست جمهوری خواهد گذاشت. اگر شرط "عدم تابعیت و اقامت خود و همسر و فرزندان در کشورهای خارجی" به تأیید برسه، آقای سرنوشتی مثل خواهد داشت و همه کاسه لیسی های برجامی اش را یک شبه هباءً منثوراً خواهد یافت. با خود از ری گویی و از گندمش با تو از دی گویم و از مردمش ✍️میگما ؛ نیش نوشت های پراکنده @boreshha
فرازی از وصیت نامه شهید قاسم سلیمانی خطاب به علما و مراجع معظم: سخنی کوتاه از یک چهل ساله در میدان، به علمای عظیم‌الشأن و گران‌قدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی ها هستند، خصوصا مراجع عظام تقلید. سربازتان از یک برج دیده‌بانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید، از بین می‌رود. این دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است، این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی‌نمی‌ماند. اگر این آسیب دید، حتی ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
حاج احمد هیکل درشتی داشت. بچه ها سر به سرش می گذاشتند. با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟! می خندید و می گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که شود. فرستاده بود دنبالم. رفتم سنگر فرماندهی. گفت: می خواهم شعر “کبوتر بام حسین (ع)” را برایم بخوانی. گفتم: قصد دارم دیگر این شعر را برای کسی نخوانم. برای هر کسی که خواندم شهید شده. گفت: حالا که این جوری است حتما باید بخوانی. دلم می خواد کبوتر بام حسین بشم من فدای صحن و حرم و نام حسین بشم من دلم می خواد زخون پیکرم وضو بگیرم مدال افتخار نوکری از او بگیرم وسط خواندن حال و هوای دیگری داشت و صدای گریه هایش سنگر را پر کرده بود. دلم می خواد چو لاله ای نشکفته پرپر بشم شهد شهادت بنوشم مهمون اکبر بشم وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا. ع ع راوی: حسین یکتا و علی مالکی ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا، نوشته زینب عرفانیان، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: دوم بهار ۱۳۹۷؛ صفحه ۴۴۶٫ ۱، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم ۱۳۹۵، ص ۱۲۱ . ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
به معنای دقیق کلمه نسبت به حاجی کینه ای بود. او به حیثیت آمریکا ضربه زده بود. برش اول: وقتی حکومت کارایی خودش را از دست داده بود، آمریکایی ها آمدند تا به طور کامل حذفش کنند. وقتی آمریکایی ها وارد عراق شده بودند، عده ای مجاهدان عراقی برای مشورت آمدند پیش حاجی. می خواستند با آمریکا همکاری کنند در کشتن صدام. حاجی خیلی نطق کوبنده ای کرد. می گفت: «دشمنی ما با صدام معنایش این نیست که با آمریکایی ها دوست هستیم و برویم دست توی دستش بگذاریم و بلرای نابودی صدام با اونا همکاری کنیم». برش دوم: آمریکایی ها ریخته بودند توی و شایعه شده بود که می خواهند بیایند سراغ حرم. خیلی از مجاهدان حتی مردم عادی عراق هم آمده بود برای دفاع از حرم. مقرمان نزدیک حرم (ع) بود. همان روزها حاجی با یک دشداشه عربی آمد مقر. پرسیدم: چطور خودت را رسوندی اینجا چطورش را نگفت؛ ولی گفت: «اومدم تا آمریکایی ها رو از نجف بندام بیرون». با مدیریتش خیلی از فرماندهان عراقی را شناسایی کرد و گروه های مقاومت را آورد پای کار و شر آمریکایی ها را برای همیشه از سر مردم عراق کم کرد. ع راوی: حجج اسلام سعادت نژاد و سید حمید حسینی ؛ گذری بر زندگی و رزم شهید حاج قاسم سلیمانی. نویسنده: عالمه طهماسبی، لیلا موسوی و مهدی قربانی. ناشر: حماسه یاران. نوبت چاپ: سوم-۱۳۹۸٫ صفحه ۴۴-۴۵. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از : سخنی با مسئولین رده بالا(تر) از لشکر مخصوصا برادر دارم که بنا به صحبت امام (برای حرکت) منتظر نباشید تا قدرت بگیرید بلکه حرکت کنید تا قدرت بگیرید. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
نمی دانم مجید چه کرده بود که آن همه حاج رحمت نتوانست پا بندش کند. یک روز بعد از صبح گاه دیدمش. احساس کردم به او بیش از همه سخت می گذرد. ازش پرسیدم: مجید! این جا خوب است یا ویلای تان در خیابان پاسداران؟ سرش را انداخت و پائین و گفت: اینجا خیلی خوش می گذرد. در اش نوشته بود: «خدایا! تو شاهد باش که همه مظاهر را به سویی افکندم و به سمت تو آمدم». به نظرم همه زندگی مجید در همین یک جمله معنا می شود. راوی: حاج حسین یکتا ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا، نوشته زینب عرفانیان، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: دوم بهار ۱۳۹۷؛ صفحه ۴۲۷ و ۴۴۶. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از : وصیت می‌کنم مرا در گلزار شهدای ساری دفن کنند و تنها امید من که همان سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به دوستانم متبرک شده را بروی صورتم بگذارند و قبل از آن که مرا در قبر بگذارند، مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جده غریبم (س) و جد غریبم (ع) را بخواند و از مستمعین گرامی می‌خواهم که اشک چشمشان را داخل قبر من بریزند تا در نوری شود و این را باور کنید که از اعماق قلبم می‌گویم من از ظلمت قبر و فشار قبر خیلی می‌ترسم. س ع ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
زندگی بدجوری به (ع) گروه خورده بود. خیلی پیش می آمد دلش بهانه روضه می کرد. زنگ می زد به مداح و می گفت فلان نوحه را بخوان. گاهی وقت ها خودش می خواند. با سوز و آه. خیلی وقت ها فاصله 200 کیلومتری کرمان تا روستا را مهمان بودیم. سوریه که بودیم، بیشتر پیش هم بودیم. توی جلسه یا خلوت فرقی نمی کرد. می گفت: «موعظه مون کن تا غافل نشیم. روضه بخون سبک بشیم و شسته بشیم». یه روزی بهم گفت: روضه بخوان. گفتم: روضه هیئتی بلد نیستم. روضه های من روایتیه. گفت: بخوان. شروع کردم به داستان شهادت یکی از شهدای مدافع حرم به نقل از فرمانده اش: «رزمنده ای داشتیم با نام جهادی ابراهیم. وسط عملیات بهم بی سیم زد که برام بخوان. صدایش به سختی می آمد. فهمیدم از پهلو تیر خورده است.» تا این را گفتم حاجی زد زیر گریه. «دستور دادم هر طور شده به عقب منتقلش کنند. برده بودنش بیمارستان . رفتم بالای سرش. به ظاهرحال خوشی نداشت. دهانش پرخون شده بود. لخته های خون را از دهانش کنار می زدم. دیدم با چشم هایش انگار دارد دنبال کسی می گردد. گفتم: ابراهیم! تو را به خدا اگر این لحظه های آخر مادر سادات را دیدی بگو (س)». گریه حاج قاسم بلندتر شده بود. «ابراهیم لب باز کرد که بگوید یا زهرا آما کلامش ناقص ماند: یا ز... و شهید شد». گفتم: حاجی مادرمون حضرت زهرا توی این جبهه هاست. داد حاج قاسم بلند شد. خیلی طول کشید تا آرام شود. ع س راوی: حجت الاسلام کاظمی کیاسری ؛ صفحات 101-103. @boreshha .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا